ارسالها: 145
#31
Posted: 6 Feb 2019 00:16
میگم بکش پایین زوووود وقت نداریم
زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم
ارسالها: 1782
#32
Posted: 6 Feb 2019 01:20
alexander1394
چربش کن که دارم میام واست
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 1782
#34
Posted: 6 Feb 2019 01:24
rezasefidbarfi: مگه دستم بهت نرسه
چرا دستت بهش نرسه خواستن توانستن است
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 145
#35
Posted: 6 Feb 2019 01:25
دو نفری برام توطه چیدید
زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم
ارسالها: 6785
#38
Posted: 9 Feb 2019 16:01
anahita22
یه لیوان چایش میدم.
💖
اگر سخن میانِ من و تو پایان یافت
و راههایِ وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم
از نو با من آشنا شو...
💝
ارسالها: 492
#39
Posted: 9 Feb 2019 16:28
Streetwalker
دست و پاش رو می بندم، چراغ رو خاموش می کنم، از اتاق میرم بیرون ولی چای که دم کشید با دوتا استکان چای و چندتا خرمای کبکاب میام، چراغ و روشن می کنم و دستاشو باز می کنم با هم یه چای بزنیم. دختر خوبیه.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد