samshz: از بچگى دوست داشتم عشقمو به همجنسم ابراز کنم ولى دو بار تونستم با پسر باشم ولى هيچ کدوم لب گرفتنو دوست نداشتن
marshal1989: با دوستم رفتیم انباریشون درس بخونیم باهام ور رفت وداد خوردم و ازون ب بعد فقط دادم
با سلام. من وقتی 12 سالم بود خیلی تو کوچه میرفتم یعنی همه این جور بودند شب که میشد بچه های هم سنم که ظهرش رو پشت بوم که بزرگترهاشون کون میدادند میومدند برام تعریف میکردند ولی من هیچ وقت دلم نمیخواست که به بزرگترای محلمون بدم چون خیلی زشت بودند. یکی از این بجه های هم سن اسمش محمد بود اون به همه کون میداد خوب کون بزرگی هم داشت. منم دلم میخواست با اون حال کنم. ولی روم نمی شد که بهش بگم . ی چند وقتی گذشتتا این که تونستم بهش بفهمونم اون روز عصر خونه خالی بود اوردمش تو حیاط رو خوابید خیلی سعی کرد توم کنه ولی کیرش کوچیک بود منم داشتم حال میکردم تا این که گفت بیا بریم پشت بوم منم رفتم دیدم بله اربابشم اوجا منتظر منه تا اودم فرار کنم محمد زد زیر پام منو اتداخت زمین تازه فهمیدم تله بوده .
خوردم زمین اربابش افتاد روم شلوارمو در اورد کون لختی زیرش بودم تا کونو دید گفت من از این کون تو بچه قشنگ نمیگزرم به محمد دادای باید به منم بدی من فقط ترسیده بودم کونمو میلیسید لا پام میزاشت با فشار کرد توم ولی نرفت منم دردم امد و خیلی میسوخت یهو به عقلم رسید دادو بیداد کنم شروع کردم فریاد زدن جلو دهنمو گرفت و زود بلند شد فرار کرد اولین تجاوز.
بنظر من بعضی ها گی براشون عادت شده ولی یکی مثل من وقتی با عشقم باشم دیگه به سکس فکر نمیکنم فقط میخوام باش باشم لمیش کنم به تموم حرفاش گوش کنم سرشو بذار رو شونم . به این میگند هم جنسگرایی. البته نظر شخصی هست.