صفحه 22 از 73: « پیشین 1 ... 21 22 23 ... 72 73 پسین »

اگر واقعاً شجاعی،پس اعتراف كن!

behna

کاربر

ارسالها: 161

#211 Posted: 20 Mar 2014 11:25

اعتراف میکنم باعث بهم ریختن مراسمی شدم

اشتباه کردم تاوانشم دادم بدجور.خدایا توبه

خدایا...
دیگه بسمه...
بریدم رحم کن

.........

زندگی پانتومیم است حرف دلت رابه زبان اوری باخته ای

pari92

کاربر

ارسالها: 245

#212 Posted: 19 Apr 2014 23:08

اعتراف میکنم دلم واسش نیست شده ولی نیست که ببینه...

benzema

کاربر

ارسالها: 7

#213 Posted: 24 Apr 2014 20:14

اعتراف میکنم که الان نسبت به گذشته ام پاک پاکم

یکی بود یکی نابود

mohan25

کاربر

ارسالها: 2905

#214 Posted: 24 Apr 2014 21:22

موهاناااااااااااااا اعتراف میکنه شبا جاش رو خیس میکنه و یه نمی بارووووووون میاد و شباااا آبغوره میگره تو جاااااش

ShabAhang92

کاربر

ارسالها: 381

#215 Posted: 24 Apr 2014 22:22

اعتراف میکنم به خون موهان تشنه ام چون صیغه بلد نبود بخونه هنوز عروسی نکرده به طلاق کشید

مجبوری مگه عاقد بشی؟؟؟؟

mohan25

کاربر

ارسالها: 2905

#216 Posted: 25 Apr 2014 00:53

ShabAhang92: اعتراف میکنم به خون موهان تشنه ام چون صیغه بلد نبود بخونه هنوز عروسی نکرده به طلاق کشید
مجبوری مگه عاقد بشی؟؟؟؟

اعتراف میکنم من کارم رو بلدم بودم مشکل از شوهرتون بود برید اون رو خفه کنید

Grandpa

کاربر

ارسالها: 62

#217 Posted: 14 May 2014 18:01

اعتراف می کنم که از آینده زندگیم می ترسم
می ترسم با این حقوقایی که ما میگیریم آخر به کجا می خواییم برسیم؟
دنبال چی می گردیم اصلا تو زندگی
هر روز مثل دیروز
فردا مثل امروز
همش کار و کار و کار

کاش در دل هیچ آرزویی نداشتم
ولی افسوس این نیز خود آرزوییست

sinarv1

کاربر

ارسالها: 6789

#218 Posted: 23 May 2014 21:01

اعتراف میکنم با بد دهنیم و رفتارم خیلیا رو رنجوندم حتی واسه یه لحظه...واسه یه ثانیه...
اولش میخواستم برم تاپیک معذرت خواهی و با صدای بلند داد بزنم هر کی از دست من ناراحته بیاد از دلش در بیارم ولی دیدم بچه ها ممکنه تو رو در وایسی گیر کنن و هزار جور داستان دیگه و هیشکی نیاد جلو حتی اگه از دستم ناراحت باشه!
البته یکیشون چن وقت پیش اومد جلو در نبود ما هر چی از دهنش در اومدن بارمون کرد ولی بهش حق میدم ...چون همه اون چیزی رو که باید به گوشش نرسوندن...بگذریم
خلاصه اومدم اعتراف کنم دیگه همین

darkstorm

کاربر

ارسالها: 321

#219 Posted: 23 May 2014 21:55

اعتراف ميكنم خودم هم دارم تعجب ميكنم از اينكه اون آدم سابق يجورايي نيستم و خيلي بي عاطفه و دلسنگ شدم نميدونم چطورياست نه به اون شوري شوري نه به اين بي نمكي بينمكيم !!!

تو دقیقه زندگی کن با اونی باش که فردا غم نبودش نخوری
به فکر فردات باش تا هم امروز هم فردارو داشته باشی

pari92

کاربر

ارسالها: 245

#220 Posted: 27 May 2014 14:03

اعتراف میکنم خسته ام و خوابم میاد ولی نمیتونم بخوابم ....

صفحه 22 از 73: « پیشین 1 ... 21 22 23 ... 72 73 پسین »

گفتگوی آزاد /

اگر واقعاً شجاعی،پس اعتراف كن!

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا