ارسالها: 12930
#1,211
Posted: 3 Aug 2014 12:44
وصیت نامه غضنفر
نکات مهم وصیت نامه غضنفر برای نزدیکانش :
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشت های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناساییم با دو قطعه عکس مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا می گیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به دختران بیکار ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
کله مرغ برای سگها یادتون نره چون گناه دارند گشنه بمونند.
بجای عکسم روی آگهی ترحیم کارت معافیم رو بزارید.
در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمی توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم و خواهش میکنم پشت سرم حرف در نیارید.
التماس میکنم کفنم را از یک پارچه مارکدار انتخاب کنید تا جلوی آدمهای که تازه به دوران رسیده کم نیاریم.
به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم.
چون تمام آرزوهایم را به گور می برم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای آنها هم باشد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,212
Posted: 3 Aug 2014 12:47
وقتي چند نفر دور هم جمع بشن!!
توي آمريکا، با هم مسابقه ميدن!
*************************
توي فرانسه، همه همزمان شروع به حرف زدن مي کنن!
************************
توي ايتاليا، در مورد مد عينک و لباس جديدشون بحث مي کنن!
************************
توي مصر، ميرن يه جا مي شينن قليون مي کشن!
*************************
توي امارات متحده عربي، 4 نفرشون دست مي زنن و يه نفرشون مي رقصه!
************************
توي افغانستان، اگه پول نداشته باشن کار مي کنن و اگه پول داشته باشن مي خوابن!
*************************
توي آذربايجان، يه بطري آب پرتقال مي خرن و با هم مي خورن!
************************
توي روسيه، از همديگه رشوه مي گيرن!
************************
توي ژاپن، هيچوقت 5 نفر دور هم جمع نميشن! چون هميشه حداقل 3نفرشون کار دارن!
************************
توي آلمان، درباره سياستهاي دولت حرف مي زنن!
**************************
توي پاکستان، يه باند قاچاق تشکيل ميدن!
**************************
توي عراق، براي حمله به سربازهاي آمريکايي نقشه مي کشن!
**************************
توي هند، يا با همديگه مي رقصن و يا ميرن سينما و رقص تماشا مي کنن!
*************************
توي کوبا، هر وقت 5 نفر يا بيشتر يه جا جمع بشن از کاسترو تعريف مي کنن!
*************************
توي سوريه، از ترس بلافاصله از همديگه جدا ميشن!
***************************
توي کره جنوبي، با هم يه شرکت راه ميندازن و يه کالاي ژاپني رو کپي مي کنن!
**************************
توي مکزيک، دو نفرشون دوئل مي کنن و يه نفرشون ناظر دوئل ميشه و دو نفر ديگه هم گيتار مي زنن!
****************************
توي ايران، يا پشت سر بقيه غيبت مي کنن يا روزنامه راه ميندازن يا يه جلسه سخنراني ترتيب ميدن يا به يه جلسه سخنراني حمله مي کنن يا از حرف زدن و سوتي هاي همديگه ايراد مي گيرن يا يه نفرشون رو ميذارن وسط و 4 نفرشون متلک بارونش مي کنن يا الکي مي خندن يا يه پيتزا فروشي باز مي کنن يا بدون هيچ صحبتي مي ايستن و چشم و سرشون رو مي چرخونن و مردم رو مي چرن يا يه شرکت کامپيوتر و اينترنت راه ميندازن ياميرن يه چت روم توي ياهو مسنجر مي سازن يا يه وبلاگ دسته جمعي مي سازن يا گروه اينترنتي راه ميندازن!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,213
Posted: 4 Aug 2014 13:39
عروسی رفتن دخترها و پسرها
عروسی رفتن دخترها:
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه...
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون...( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار...!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر...
توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه... بعد شروع می کنه به آرایش کردن...!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!
عروسی رفتن پسرها:
اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله...عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! می پره تو حموم...
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره...!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت...!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)
ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,214
Posted: 4 Aug 2014 13:40
تفاوت درس خواندن دخترها و پسرها
دخترها:
بعضي از اونا واقعاً مي خونند وقتي ميرن سر کتاب تا يکي دو ساعت ديگه کلشونو از کتاب بر نمي دارند . عادت دارند زير مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند
بعضي هاشون هم که مثلا درس مي خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روي کتابه ولي حواسشون يه جاي ديگست ...
يه عده اي هم هستندکه به بهونه اينکه مشکل دارن زنگ ميزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود يک ساعت و اندي به طوري که اشک و دود تلفن در مياد !!
و اما پسر ها:
يا درس نمي خونند يا وقتي مي خواند بخونند بايد حسش بياد. وقتي حسش مياد که شب امتحانه... يه کم که درس خوندند يه موردي پيش مياد و بهش خيره مي شوند و به يه چيزي فکر مي کنند بعد انگار که درس خوندند بلند ميشند ميرن استراحت مي کنند بعد از يک ساعت استراحت دوباره ميرند ميشينند فکر مي کنند . وقتي فکرشون تموم شد کتاب را ورق ميزنند يه کم براندازش ميکنند وزنش مي کنند استخاره مي کنند براي خودشون تقسيمش مي کنند ميگند تا ساعت فلان اينقدر مي خونم تا ساعت فلان اينقدر بعد ميرن استراحت کنند . حين استراحت حسشون تموم ميشه حال ندارند برند بخونند ولي چون مي دونند فردا امتحان دارند پا ميشند ميرند سر کتابشون.
همينجور که مي خونند هيچي حاليشون نيست چون جاي ديگه فکر مي کنند(لازم به ذکر است که هيچ وقت در هيچ موقعيتي فکر نمي کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون مياد) بعد از نيم ساعت دوباره ميرن استراحت، بعد سه ربع استراحت مي بينند خيلي دير شده .دوباره ميرنند درس بخونند اين بار مي خونند يه چيزايي هم ياد ميگيرند ولي چيزايي که ياد نمي گيرند را ميذارند که فردا از دوستاش بپرسند يه کم به معلمشون فحش ميدند مي گند اينارو درس نداده . خلاصه آخرش نميرسند کتاب را تموم کنند فردا ميرند ميبينند که دوستاشون يه چيزايي مي گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد ميشه اونايي هم که خونده بودند يادشون ميره به همين سادگي
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,215
Posted: 4 Aug 2014 13:47
فروشگاه شوهر برای دختران مجرد
یک فروشگاهی که شوهر می فروشد تنها در نیویورک باز شده جائیکه یک زن ممکن است برای انتخاب یک شوهر آنجا برود. مابین دستورالعمل ها در وروی یک توضیحی در مورد عملکرد فروشگاه وجود دارد.(شما ممکن است فروشگاه را فقط یک بار ویزیت کنید) 6 طبقه موجود است با ویژگیهای مردان که هر چه خریدار بالا می رود ویژگیها افزایش می یابد. اما یه شرطی است:شما ممکن است مردی را از یک طبقه ویژه انتخاب کنید یا ممکن شما رفتن به طبقه بالاتر رو انتخاب کنیداما شما نمی توانید به طبقه پایین تر بر گردید مگر برای خروج از ساختمان .
طبقه ی اول
این مردان شغل دارند و خدارو دوست دارند.
طبقه ی دوم
این مردان شغل دارند-خدا وبچه هارو دوست دارند.
طبقه ی سوم
این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند وخیلی خوش قیافه هستند.
طبقه ی چهارم
این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند-خوش قیافه هستند و در کار خانه کمک می کنند.
قبولش برام واقعا سخته...باورم نمیشه
هنوز او می رود به طبقه پنج و شرایط را می خواند.
طبقه ی پنجم
این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند-مجلل هستند-در کار خانه کمک می کنند و حرکات قوی رمانتیک دارند.
او خیلی فریفته شد اما به طبقهء ششم رفت وشرایط رو خواند.
طبقه ی ششم
شما 4363012 مین بازدید کننده ی این طبقه هستید...در این طبقه هیچ مردی وجود ندارد و این طبقه فقط برای این ساخته شده که ثابت کنه راضی کردن زنان غیر ممکن است
با تشکر از خرید شما از فروشگاه شوهر ...لطفا هنگام خروج مراقب باشید که زیاد از کوره در نرید...
روز خوبی داشته باشید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ویرایش شده توسط: pixy_666
ارسالها: 12930
#1,216
Posted: 4 Aug 2014 13:49
هنگام بروززلزلهاي شديدچه كارهايي انجام داد؟
در اين گزارش سعي شده است كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند و كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند شرح داده شود...
كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند:
· توكل به خدا و دعاي عاجزانه، قرار گرفتن رو به قبله و خواندن شهادتين! (اگه بدونيد تو اون لحظه خوندن شهادتين چه لذتي داره!)
· تهيه و همراه داشتن انواع سلاحهاي سرد و گرم جهت جلوگيري از فرصت طلبي ساكنان شهرهاي همجوار و حتي شما دوست عزيز!
· رساندن خود به يک فضاي باز در صورت وجود!
· گوش دادن به شايعات از بدو شروع زلزله! (چون معمولاً واقعيات در ابتدا به صورت شايعات به گوشتان خواهد رسيد!)
· رساندن خود به زير زمين منزل حتي در برجهاي صد طبقه!
· رفتن به بالاي درخت در صورت پيدا نکردن مکان مناسبتر!
· حلاليت طلبيدن از دوستان و آشنايان و همكاران و خلاصه همه رفتگان و نرفتگان در هنگام زلزله!
· به ياد آوردن اين جمله معروف بساز بفروشان عزيز : "دنبال نازکي ساختمان باش و کلفتي نان!"
· حفظ خونسردي حتي در صورت فوت کردن! (در صورت زنده ماندن بهتر است منتظر کسي نمانيد، چون کس ديگري زنده نميماند که بخواهد به شما کمکي بکند. در نتيجه برويد و پشت سرتان را هم نگاه نکنيد!)
البته از من ميشنويد بهتر است خودتان را همانجا راحت كنيد و گرنه اگر زنده بمانيد ممكن است از آتش سوزي بميريد يا از برق گرفتگي، شايد هم در چاه بيفتيد يا در دعواهايي که سر وسايل منزل شهروندان اتفاق ميافتد، لت و پار شويد يا از گرسنگي تلف شويد يا در بيمارستانِ بدون دارو، پرستار و دكتر جان به جان آفرين تسليم كنيد و خيلي اتفاقهاي ديگر. پس بهتر است به همان چيزي كه در ابتدا گفتم عمل كنيد!
كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند:
· بايدجلوي مردمي را كه براي كمك به صاحبخانهها جهت جمع آوري وسايل با ارزش به منطقه قدم رنجه ميكنند را بگيرند!
· بايدبه طور موقت هم كه شده از ارسال پارازيت روي سيستمهاي ماهوارهاي ومخابراتي جلوگيري كنند تا لااقل اگر كسي زير آوار ماند از عوارض پارازيت نميرد!
· بايد حداقل هفت بهشت زهراي جديد تأسيس شود!
· بايد تعداد زيادي نعش كش جهت انتقال شهروندان به بهشت زهراهاي جديد الاحداث، مهيا شود!
· بايد تعداد زيادي دستشويي سيار را پس از زلزله براي جلوگيري از آلودگي بيشتر تعبيه کنند!
· بايد به برگزاري مجدد همايشها،جشنوارهها،سمينارها،جلسات و ... در رابطه باراهكارهاي جلوگيري از زلزله به صرف نهار و شام اقدام کنند!
· بايد امداد رساني به وسيله هليكوپترهاي امداد (نه ببخشيد ، بالگرد ، نه ببخشيد، چرخبال، نه ببخشيد ، گردچرخ!) را براي افراد خاص با خون رنگيتر در نظر بگيرند!
· بايدصداوسيمابه جاي تبليغات چيپس وپفک خود درشبکه ملي به پخش آموزش راهکارهاي قبل از زلزله بپردازد!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,217
Posted: 4 Aug 2014 13:51
مشخصات يه دختر خوب !!
يه دختر خوب هيچوقت زودتر از اينکه از شير بگيرنش عاشق نميشه
يه دختر خوب بيشتر از 3 ساعت توي حموم نميمونه (نکته مهم المپياد )
يه دختر خوب به خاطر بعضي مسائل چترش را باز نمي کنه
يه دختر خوب وقتي بلد نيست رانندگي کنه چرا بايد زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه
يه دختر خوب توي روي مامانش وانميسته و به خاطر قراري که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نميگه
يه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمي پيچونه
يه دختر خوب يواشکي دست تو جيب باباش نميکنه
يه دختر خوب به خاطر اينکه بهش گفتن بي ادب گريه نمي کنه
يه دختر خوب جو نميگيرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمايش نميزاره
يه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمي داره بندازه رو سرش مثل روسري
يه دختر خوب عقده هاش رو با فرار از خونه خالي نمي کنه
يه دختر خوب با همسايشون که خوشگل تره لج نميشه
يه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه باباشو اونقدر تو خرج نمي ندازه
يه دختر خوب وقتي بهش نگاه نمي کنن خود نمايي نميکنه (به راههاي مختلف) باز هم نکته تستي
يه دختر خوب باباش هر چي بگه گوش مي کنه نمياد پيش مامانش ننه من غريبم بازي درآره
يه دختر خوب بيشتر از 10 دقيقه توي wc نمي مونه (نکته مهمتر از کنکور)
يه دختر خوب هيچوقت بدون گواهينامه رانندگي نميکنه که بعدش که گرفتنش اشک تمساح بريزه
يه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضايع نمي کنه
يه دختر خوب وقتي معني ترانه هاي خارجي رو نميدونه مجبور نيست که واسه کلاس اونا رو گوش بده
يه دختر خوب توي قرار با پسر کلاس زورکي نمي آد و پدر کارمند بيچاره اش رو مديرعامل و رئيس قلمداد نمي کنه
يه دختر خوب ديگه به دختر افغاني ها حسودي نمي کنه
يه دختر خوب وقتي از پسري خوشش اومد و داشت از حسوديش مي ترکيد 10000 تا عيب و ايراد روي پسر نمي زاره
يه دختر خوب شب زود نمي خوابه که صبح زود بيدار بشه که بتونه صافکاري و نقاشي کنه
يه دختر خوب خودش رو زوري توي دل کسي نبايد راه بده
يه دختر خوب براي اينکه مورد توجه قرار بگيره اسمشو عوض نميکنه (صغرا= هاني - کبري= ماني)
يه دختر خوب براي اينکه توي مهموني تحويلش بگيرن قيافه نميگيره و اداي آدم پولدارارو در نمياره
يه دختر خوب پشت سر حتي حيوانات هم غيبت نمي کنه
يه دختر خوب از دماغ فيل نمي افته که نه؟
يه دختر خوب از اجراي هر گونه قرقره بازي( جت اسکي اسکيت و امثال اون ) در مقابل پسرها خودداري مي کنه
يه دختر خوب با 25897 نفر که تيريپ نميريزه
يه دختر خوب اولاً دوچرخه سواري نمي کنه حالا مي خواد بکنه بكنه جنبه هم داشته باشه
يه دختر خوب توي مسافرت به خاطر کسي که روش کليد کرده، باباشو توي منگنه قرار نمي ده که بابا تندتر برو!
يه دختر خوب عکسهاي پسر خوشگلا مانند حميد گودرزي شادمهر عقيلي و ... محمدرضا گلزار رو به در و ديوار اتاقش نمي چسبونه (جوابيه)
يه دختر خوب سوار هر ماشيني نميشه پيکان 47 و امثال آن
يه دختر خوب وقتي لباس آنچناني براي خودنمايي ندارد از همسايگانش قرض نمي کنه
يه دختر خوب راه به راه از اون کوفتيا نميماله که فردا هم سرطان بگيره و انتظار ترحم داشته باشه
يه دختر خوب اولاً اصلاً پيدا نميشه خلاصه بگم يه دختر خوب بايد خوب باشه نه اينکه اداي خوبا رو دربياره
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,218
Posted: 4 Aug 2014 13:55
آداب سوار شدن بر قطار مترو
مترو را آداب و ترتيبي بُوَد
اين قواعد را بداني نيست بد
پس دگر در باره ي مترو نگو
"هيچ ترتيبي و آدابي مجو"
"ابن مترو" فيلسوف سال شصت
در کتاب "الهُليسم"آورده است:
"قبل از آنکه داخل متروشوي
لازماً بايد بسازي تن قوي
ابتدا رو سوي سخت افزار کن
روز و شب هي ميل و دمبل کار کن
هالتر بايد زني روزي سه سِت
هرستش هم بيست تا اي اسکلت
بين آنها ميل کن يک کافي ميکس
کار کن بعدش دوتا سِت بارفيکس
توپ ساز اين گردن و آن شانه را
اين تن و اين هيکل ويرانه را
تاکه در مترو نسازندت پرس
دور ماني از غم و از استرس
کار کن اسکات و تن را کن قوي
ورنه آنجا ضربه فني مي شوي
در کلاس راگبي کن ثبت نام
تا که در فينالِ هُل آري مقام
کار کن تا مي تواني شيرجه
صندلي بگرفتن آسان نيست که
بايد الان ، کوه پيمايي کني
ريّه ها را قدرت افزايي کني
بي شک اکسيژن کم آري در قطار
هست در واگن نفس کش بي شمار
حال ، وقت کارِ نرم افزاري است
گرچه اين مبحث کمي تکراري است
کار کن بر روي اعصاب و روان
تا مُخت زآسيب مانَد در امان
چون که آنجا هست گوشي ،صف به صف
زنگ ها آيد به گوش از هر طرف
هدفوني در گوش خودبگذار کار
گوش خود را دست آهنگي سپار
چون که گاهي ناسپاسي مي شود
يعني يک بحث سياسي مي شود
اين يکي دم مي زند از آن جناح
آن يکي هم خون اوداند مباح
اين يکي گويد که آن اصلح تر است
آن يکي گويد که اين روشنگر است
يا که پايي مي شود ناگه لگد
مي شود شليک چندين حرف بد
کار کن بر روي ذهنت، جان من
ورنه خواهي گشت چون مامان من
طفلکي چون اهل هل دادن نبود
لاي درافتاد گير و شد کبود
بيمه کن از فرق سر تاپاي خود
کّله و آن شانه و هرجاي خود
چون که امکان جراحت نيست کم
خرج درمان هم گران است اي ببم
بحث خود را مي کنم اينجا تمام
مابقي هم وقت ديگر والسلام"
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,219
Posted: 4 Aug 2014 14:01
گفتگوی کفن با مُرده
چه هیکلی زدی به هم، آفرین
چش نخوری، قد و برم آفرین
بیخودی زور نزن دیگه تو مُردی
چن ساعتی میشه که جون سپردی
حالا دیگه وقت حساب کتابه
داد نزنی مُرده ی زیری خوابه
مُردهی زیری آدمی خلافه
تیزی باهاش دَفنه تو غلافه
قاط بزنه تیزی رو وَر میداره
میزنه و بابا تو در میاره
یادت میاد چه روزگاری داشتی
چه اسکناسا که روهم میذاشتی؟
هی اسکناس میذاشتی رو اسکناس
اونم با پول رشوه و اختلاس
میگفتی یک وعده غذا کافیه
صرف غذا باعث علافیه!
میگفتی یک آدم با کیاست
باید کُنه تو زندگی قناعت
لباس ده سال پیشت تنت بود
هم تن تو هم تن اون زنت بود
بعد شعار ضد صهونیستی
سر میدادی شعار ساده زیستی!
میگفتی آدمی که ساده زیسته
نمره زندگیش همیشه بیسته
لباس وصلهدار تنت میکردی
هزار تا نفرین به زنت میکردی
میگفتی روسری برات خریدم
نمیدونی چه زحمتی کشیدم
فقط یادت باشه به هر بهونه
باید هف هش سالی سرت بمونه
عروسی و عزا سرت کن خانوم
خلاصه هر کجا سرت کن خانوم
زیاد نشورش یهو رنگش میره
رنگ گل سرخ و قشنگش میره
هَف هَش سالی با روسریت صفا کن
تو این هف هش سال حاجیتو دعا کن
الگوی مصرف که نداشتی حاجی
هر چی که داشتی جا گذاشتی حاجی
خیال نکن دنیا هنوز همونه
پشت سرت نفرین این و اونه
تو شیشه کردی خون هر فقیرو
چقد بیچوندی مردم اسیرو
خیال نمیکردی یه ذره هیچم
یروز منم دور تنت بپیچم!
مصرف کارای بدت زیاد بود
خیلی کارات قابل انتقاد بود
یادت میاد همسایهتون نون نداشت
حتی پول دوا و درمون نداشت؟
یادت میاد گفتی به من چه ول کن
این آدما رو زنده زنده گِل کن؟
ببین همون همسایه صبورت
خاک داره با بیل می ریزه تو گورت!
یکی نبود بهت بگه که بسه
خدا همیشه جای حق نشسته؟
یادت نبود فشار قبری هم هس
خورشید حقی پشت ابری هم هس؟
هیچکی بهت نگفت فلانی مُرده؟
نکیر و منکر به گوشت نخورده؟
نکیر و منکر دوتا بیگناهن
پیام دادن دارن میان، تو راهن!
اهل مزاح و رشوه خواری نیستن
اونجوری که تو دوس داری نیستن
تو مَرد نیستی تو شبیه مَردی
چرا که اصلاً کار خوب نکردی
کاری که اینجا دستتو بگیره
البته این حرفا واسه تو دیره!
اونقدِ حرص مال دنیا خوردی
تا آخرش سکته زدی و مُردی
کاش واسه پول دلت پُر از غم نبود
مصرف انسانیتت کم نبود
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,220
Posted: 4 Aug 2014 14:18
نامه ای به غضنفر
گضنفر جان سلام!
ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ماتا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند .
وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم 10 کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست.پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجابه همون آدرس قبلی بیان .
آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش4روز طول کشید ،دومیش 3 روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید .
گضنفر جان،آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم .
پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز 800، 900 نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه .
ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت ...
دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره،اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی .
اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی .
راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن.
حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد! شرمنده .
همین دیگه .. خبر جدیدی نیست .
قربانت .. مادرت .
راستی:گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ولی وقتی یادم افتاد که دیگه
خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم .
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟