انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 2 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین »

Shokhie Kharaki | شوخی خركی...........!!!


مرد

 
مغازه كار ميكردم يه كيف مسافرتي پيدا شد جلو مغازه الكي گفتم بمب،
دهنم سرويس شد ملت باور كردن
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
     
  
مرد

 
داشتیم آب بازی میكردیم آبم تموم شد! جوگیرب شدم زدم تو خط كشتی! طرفو زدم زمین سرش خورد به موزاییك چشاش سفید شد برگشت! گفتم مرد! اما یه لحظه از حال رفته بود!خداییشش اونموقع ترسیدم اما الان هر وقت یادم میاد خندم میگیره عجب حركتی زدم
     
  
زن

 
یه داستان بود در مورد یک نفر که زنشو کشته بود برا اینکه انگشتراشو در بیاره مجبور میشه انگشتاشو قطع کنه. بعدم جنازه رو تو حیاط خونش دفن میکنه. تو یک شب بارانی، بارون خاکارو میشوره وجنازه رو از خاک میاره بیرون! شوهره تو خونه نشسته بوده که یک خانم در میزنه و میخواد که تلفن کنه و چون انگشت نداشته با شستش شماره رو میگیره...
این داستان رو چند سال پیش اونموقع که برقا زیاد میرفت با یک فضاسازی ترسناک برا چند تا از دختر پسرای فامیل تعریف کردم زمانی که شوهره با ترس و لرز از خانم میپرسه شما همسر من نیستید یکدفعه تن صدامو بردم بالا به حالت فریاد گفتم "چرا..." این تغییر ناگهانی صدا تو اون تاریکی و جو ترسناک همه رو از جا پروند. همه دخترا از ترس گریه میکردند و پسرا هم همه دست و پاشون میلرزید. حالا چقدر کتک خوردم از دخترا که جدی میزدند و پسرا که کمی ملاحظه میکردن منم از خنده داشت روده هام میومد تو دهنم.
تو عمرم اینقدر نخندیده بودم وشاید این خنده ها آخرین خنده های زندگی من بود. دو سه روز بعد فهمیدم پسرخالم که تو جمع ما بود تو شرایط مشابهی همین داستانو برا چند نفر تعریف میکنه و عمش که مشکل قلبیم داشت جابجا سکته میکنه و فاتحه...
خود پسرخالمم دو ماه نشده برق گرفت و کشتش. همیشه برا اون جریان عذاب وجدان دارم و خودمو تو مرگ اون خانم مقصر..
     
  
زن

 
یکبارم قرار بود بریم سر خاک مادربزرگ یکی از دوستام. تا هشت تا دخترو جمع و جور کنیم و با دو تا ماشین راه افتادیم رسیدیم سر خاک هوا تاریک شده بود. بالاخره با ترس و لرز رفتیم سر خاک.
تو جمع ما یک دختر بود که بدتر از من خوره موبایل، یکسره بلوتوثش روشن بود. منم سریع اسم بلوتوثم رو عوض کردم و به نام مرحومه بی بی جمیله گذاشتم. یک کلیپ داشتم یک ماشین تو یک مسیر جنگلی ارام حرکت میکرد، پشت درخت که میرسید یکدفعه یک صورت زشت جیغ میزد و خیلی ترسناک بود. کلیپو به نام مرحوم براش سند کردم اونم بی اراده فقط تایید رو زد، تا بخواد مغزش فرمان بده که بی بی جمیله کی بوده صدای جیغ کلیپ بلند شد. پشت سرش جیغ بنفش دختره و 6 تا دختر دیگه بلند شد فقط میدیدم که همه با اون کفشاشون دارند میدوند سمت ماشینا. راستش خودمم انتظارشو نداشتم یک لحظه به خودم اومدم که وسط قبرستون تک و تنهام و دو تا ماشین منو جا گذاشتن. خودمم ترسو...، مردم تا رسیدم سر خیابون اصلی. باورتون نمیشه ولی مطمئنم پشت سرم یکی داشت میخندید. شانس اوردم یکی از ماشینا تو جوی اب مونده بود خودمو رسوندم به اونا و به اتفاق هم فرار کردیم. بماند چقدر التماس خادم امامزاده رو کردیم تا با موتور برگرده و کیفا و کفشارو برا ما بیاره...
     
  
مرد

 
کلاس سوم دبیرستان بودم تو میز جلویی یک پسره بود عشق پشت مو و خیلی خودشو می گرفت تا اینکه یک روز یک خودکار فندک دار که تازه اومده بود خریدم و بردم سر کلاس و توی یک فرصت مناسب از پشت موهاشو سوزوندم.

چونتوی میزمون 2 نفر دیگه هم بودن نتونستن بفهمن کار کی بوده و با یک تعهد کتبی حل شد
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
     
  
مرد

 
سال دوم هنرستان بودم جلوی هنرستان ما پل عابر بود و خیابان شیب رو به پایین داشت . منتظر اتوبوس بودیم دیدم یک لاستیک کهنه کنار خیابان برداشتم و بردم بالای پل و از اون بالا به سمت سرپایینی انداختم لاستیک تا انتهای خیابان رفت و تو راه به چند تا ماشین برخورد کرد نزدیک بود چند تا تصادف اتفاق بیفته الانم که فکر می کنم خودمم از کاری که کردم هم تعجب می کنم هم خندم میگیره چون من اصلا اهل این کارا نبودم .
هر ملت آزاد است که مرا به پادشاهی خود بپذیرد یا نپذیرد و من برای پادشاهی بر آن ملت جنگ نخواهم . بخشی ازمنشور کوروش
     
  
مرد

 
ي روز محلي كه كار ميكردم(مغازه بود)
ي كيف مسافرتي ديدم و داد زدم بمب همه فرار كردن و ماموراي نيرو انتظامي اومدن و اونام اطراف رو بستن و از طرف صدا سيما اومدن و خنثي كننده بمب!
بعداز 2ساعت صاحب كيف اومد و ديدن توش آجيل و نخود و كشمش بود!
منم به جرم اغتشاش گرفتن و گفتن احمق كمترين جرم 5سال زندانه كه گفتم من نبودم و من دارم ميرم حرم و زائر هستم و اونام ولم كردن!
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
     
  
مرد

 
گفتی شوخی خرکی و کردی کبابم...
از انداختن مارمولک بر جلو زن حامله...تا اسپری و فندک و ...
     
  
مرد

 
قبل از شروع كلاس پونز گذاشتيم زير بروبچ...يكي چاق بود رفت لاي...در حال دراوردنش و دشنام بهش بودم كه كلاس را سكوت گرفته بود ...اقا معلم در كلاس بود نگاه عاقل اندر سفيه كرد و... زاويه ديدش بد نشون ميداد به روح اقدس...
يدفعه مدرسه رو به شورش كشيديم...برف سطح زمين شده بود يخ د بشكن و بنداز هوا و يكدفعه همه همراهمون شدن ...به بدبختي زنگ كلاس رو زدن و جم و جور شديم...طبق معمول سران شورش...
يدفعه سطل ماس اورده و پر از اخ تف و بعد ماس ماليش! با نون بربري تعارف خفن به معاون...با به به و چه چه تا اخرشو خورد
     
  
مرد

 
يه بار يه برچست گذاشتيم رو صندلی معلم اومد نشست روش چسبيد به لای ... بعدش يكيمون بهش گفت. وااای حالا معلم وسط كلاس دستشو كرد لای پا هاش دستش نرسيد بالاخره تونست پيداش كنه !! يادش بخير بهترين سالای زندگيم بود
در عجبم از مردمی که خود زير شلاق ظلم و ستم زندگی ميكنند و بر حسينی میگریند كه آزادانه زيست....
‎‏(دکتر علی شريعتی‏)‏
     
  
صفحه  صفحه 2 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین » 
شوخی و سرگرمی

Shokhie Kharaki | شوخی خركی...........!!!

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA