تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟

شنیدن و دیدن سکس مامان بابا (پدر و مادر)

سکس ایرانی، سایت سکسی، سکس پدر و مادر، سکس والدین، دیدن سکس مادر و پدر، دید زدن سکس مامان بابا

سلام دوستان حتما پیش اومده که تو بچگی یا بزرگسالی اتفاقی صدای سکس مامان با باباتون رو شنیده باشین حالا ممکنه مامان با کس دیگه هم بوده باشه کسایی که دیدن یا شنیدن اگه دوست داشتن میتونن بیان تعریف کنن تا بقیه دوستان هم بدونن ممنون

پدر ومادر ندیدم ولی دبستان بودن خواهرم تازه عقد کرده بود منم بعداز ظهری بودم ساعت ۱باید میرفتم مدرسه، پدر مادرم هر دوشاغل بودن ساعت ۸ صبح بود هنوز خواب بودم که دامادمون اومده بود که با هم برن بیرون من متوجه شدم اومدن تو خونه ولی بیدار نشدم رفتن تو اتاق منم از همه جا بی خبر ، یه دفعه یه صدای جیغ کوچیک اومد فکر کردم دعواشون شده اروم پاشودم رفتم پشت پنجره اتاق که تو اشپزخونه باز میشد شیشه هاش مشجر بود پیدا نبود چیزی ولی دقیقا زیر پنجره داشتن سکس میکردن صداشون کاملا واضح میومد خواهرم میگفت بسه الان پامیشه ،صدای تلمبه زدنش واضح میومد یدفعه دامادمون پاشود رفت تو کشو میز یه چیزی برداشت ، خواهرم پاشود رفت بهش گفت نه نه ....اونم میگفت اروم میکنم خلاصه دوباره خوابوندش یعدفه خواهرم شروع کرد به گریه شدید داشت ازپشت میکرد خیلی بد میکردش منم ترسیده بودم داشت قلبم از جاش در میومد حدود ۲ دقیقه بیشتر طول نکشید ، هنوز صدای ناله های دامادمون موقع ارضا شدن تو گوشمه
سریع پاشودم رفتم تو حال زیر پتو بعد چند دقیقه اومدن بیرون منم هنوز خواب بودم یعنی!
بعد خواهرم رفت دستشویی و اومد بیرون منو صدا زد منم هی میگفتم خوابم میاد بزار بخوابم
بعد از صبحونه هم هردو رفتن بیرون
با اینکه ماله خیلی سال پیشه هنوزم کامل تو ذهنم مونده

ارسالی از دوستان

اولش قرار نبود منم برم باهاش میخواست بزاره خونه مامان بزرگ ولی خونه نبود و بابا هم گفت ببرش رفتیم دندون ساز یه ساختمون قدیمی بود پنجشنبه بود و بعد از ظهری کمی ارایش کرد و رفتیم تو هیشکی نبود درشم بسته بود در زد باز کرد فقط دکتر بود سلام احوال پرسی کردن به من گفت بشینم بیرون رفتن تو اتاق و درو بستن پچ پچ میکردن و صدای خنده هم میومد انگار از من میگفتن مامان میگفت نتونستم نیارمش نمیشد کسی نبود پیشش بزارم بعد مامان گفت بزار بگم بهش اومد بیرون چادرشو گذاشته بود تو اتاق دوتا از دکمه های مانتوشم باز مونده بود گفت برو پایین کمی بازی کن کمی طول میکشه خواستم بگم میشینم گفت پاشو دستمو گرفت فرستادم بیرون بعد 15-20 دیقه رفتم چند باری در زدم باز نکردن جوابی هم نمیدادن از اون درای قدیمی بود که وسطش شیشه مشجر هست دیدم انگاری یکی لخت رد شد از جلوش بعد یه ساعت دیدم باز کردن هم دندونشو پر کرده بود هم انگاری کرده بودتش موهاشم قاطی شده بود پایین شلوارشم خاکی بود افتضاح تابلو بود دکتر هم همینطور رفتیم تو روپوش تنش بود ولی اومدنی دیدم روپوش نداشت پیرهنشم از شلوارش بیرون بود و یقشم باز بود با تشکر راهیمون کرد تو راه مامان بردتم اب میوه و اینا خرید گفت به کسی نگی ها اینقدر طول کشید یا رفتی بیرون بگو شلوغ بود با عصبانیت گفت فهمیدی ها فهمیدی اره چند باری هم رفت دندونشو پر کنه یا بکشه دکتره سنش بیشتر بود کچل بود اون موقع 50 مید ولی بدن سفتی داشت منم اون موقع 10 سالم بود

شما هم اگه خاطره ای چیزی داشتین بگین