ارسالها: 3734
#42
  Posted: 6 Jul 2013 10:53
 
 
میبینم که باید برم خداحافظ 
 
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود  
 
 ارسالها: 3734
#43
  Posted: 6 Jul 2013 10:54
 
 
 paridarya461:  می بینم فهمیدی که نقشه کشیدم واسه آواتارت
مواظب باش ندزدمش 
 
 
 
میبینم که عمرا بهت بدمش 
 
فعلا اجی 
 
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود  
 
 ارسالها: 101
#45
  Posted: 6 Jul 2013 10:59
 
 
میبینم نه بابا هیچی نمیبینم چیزهای میفهم
باید مرد باشی تا بفهمی؛ 
 «احساس» یک زن؛ 
 «فروشی» نیست، «هدیه» است ...!
 
 ارسالها: 3080
#47
  Posted: 7 Jul 2013 11:17
 
 
میبینم که آواتار قبلیمو گذاشتم
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
 
 ارسالها: 3080
#49
  Posted: 16 Jul 2013 01:32
 
 
میبینم که بیشتر دوستام الان دارن دوران اوایل سلطنت منو خواب میبینن
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
 
 ارسالها: 3080
#50
  Posted: 16 Jul 2013 02:07
 
 
میبینم که سامان رفت دبی 
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!