انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 3 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

اسکیت ها | Scythians


مرد

 
یانچای




یانچای یا یانتسای (انگلیسی: Yancai‎) به معنی پهن‌دشت‌نشینان، نام چینی یک مملکت باستانی، متشکل از گروهی از کوچ‌نشینان نزدیک به دریاچه آرال بود. این مملکت همزمان با دودمان هان چین، یعنی ۲۰۶ پیش از میلاد تا ۲۲۰ پس از میلاد تشکیل شده بود. نام یانچا در چینی به معنی «پهن‌دشت» است.

یانچای گروهی از مردمان ایرانی‌تبار از شاخه سَرمتی (سرم‌ها) بودند. یانچای‌ها در سده نخست پیش از میلاد به صورت رعایای قوم کَنگ (به چینی: کنگجو) درآمدند و به آن‌ها «آلان‌لیائو» گفته می‌شد.

قوم یانچای اغلب با اُرسی‌های متون رومی مرتبط دانسته می‌شود و نام آلان‌لیائو با الانان.

بر طبق منابع چینی، یانچای به بخش شمالی راه ابریشم تعلق داشتند. چینی‌ها سفیرانی را به یانچای فرستادند و فعالانه به دنبال برقراری مناسبات بازرگانی با آن‌ها بودند.

انقیاد یانچای به‌دست کنگ‌ها در سده نخست پیش از میلاد رخ داد. گسترش کنگ‌ها به سمت غرب باعث مهاجرت بسیاری از سرمتی‌ها به سوی غرب شد و این امر نقشی برجسته در پدید آمدن دوره مهاجرت‌ها در اروپا داشت که به نوبه خود تأثیری کلیدی در تاریخ جهان به‌جا گذاشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
قوم تپور




تپوران، تپوری، بنابر گزارش بطلمیوس جغرافی نگار شهیر یونانی، قوم تپور از قبایل ایرانی‌تبار دوران باستان و یکی از طوایف سکاها بوده‌است. به گفته کتزیاس قوم تپور مطیع نینوس حاکم آشور بودند. به گفته آریان گروهی از قوم تپور در عصر هخامنشی و اسکندر در هیرکانیا حضور داشتند و اسکندر سرزمین آمارد را به قلمرو فرادات حاکم تپور ضمیمه کرد. در کتاب تاریخ ایران کمبریج در صفحه ۷۶۶ چاپ ۱۹۸۳، تپوری‌ها قومی خوانده شده‌اند که در دوران فرهاد یکم اشکانی، از پرثوه (Parthyene) به مناطق مرکزی جنوب دریای مازندران (مازندران کنونی) کوچانده شده و با بومیان آمارد در آمیخته شده و جمعیت مازندران را تشکیل دادند. دانشنامه ایرانیکا نیز در مقاله مردمان باستانی ایران، در ارتباط با قوم تپور به گزارش‌های بطلمیوس و استرابون و آریان (مورخ) یونانی و کوینت کورس مورخ رومی استناد کرده‌است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
داهان




داهه، داهان، داسای، داهستان یا دَهستان زیستگاه گروهی از مردمان ایرانی‌تبار و گروهی از تیره سکاها در حاشیهٔ جنوب‌شرقی دریای مازندران بود.

آریان مورخ یونانی قرن اول میلادی در میان لشکریان داریوش سوم هنگام جنگ با اسکندر کبیر، از سواران تیرانداز داهه نام می‌برد. استرابو جغرافی نگار یونانی، از سه طایفه داهه با نام‌های پرنی (Aparni) و خانتی‌ها (xanthii) و پیسوری (pissuri) یاد کرده‌است و آنها را سکایی خوانده و نام داهه را یک نام کلی برای این قبایل دانسته‌است. استرابو قبیله پرنی را نزدیک‌ترین قبایل به ساتراپ هیرکانی (گرگان) و سکنه شرق دریای خزر خوانده‌است؛ و قلمرو دو قبیله دیگر داهه (Xanthii, Pissuri) را تا نزدیکی سرزمین هرات باستان، گسترده دانسته‌است بنابر گزارش استرابو، ارشک یکم بنیانگذار شاهنشاهی اشکانی و از قبیله پرنی بوده‌است. شاهان اشکانی ایران نیز تبارشان به پرنی‌ها می‌رسد. پرنی‌ها در پایان سده چهارم پ.م. از بقیه داهان جدا شده و به سوی غرب و ناحیه دریای خزر کوچ کردند. احتمال ارتباطی میان نام آنان و ناحیهٔ دهستان یا داهستان می‌رود.

این قوم با نام‌های مختلفی در تاریخ نامیده شده‌اند. یونانی باستان: Δάοι, Δάαι, Δαι, Δάσαι Dáoi,Dáai, Dai, Dasai; به سانسکریت: Dasa; به چینی: 大益 Dayi از نمونه‌های این اسامی است.پس از اسلام این منطقه به دَهستان تغییر نام داد.

استرابو بروشنی قبایل داهه را با نام دقیق داهه (dahae) یاد کرده و از سه قبیله داهه با نام‌های پرنی (Aparni) و خانتی (xanthii) و پیسوری (pissuri) یاد کرده‌است و آنها را سکایی خوانده و نام داهه را یک نام کلی برای این قبایل دانسته و مکان جغرافیایی زندگی قبیله پرنی را نزدیک‌ترین به هیرکانی و دریای خزر خوانده‌است.هرودوت از فبیله ایی بنام دائویی (Dáoi) یاد کرده و آن را همراه با قبایل ماردیان‌ها، دروپیکان‌ها و ساگارتیان‌ها، جز قبایل چادرنشین پارسی معرفی می‌کند. این‌نام همچنین در «کتیبه خدایی» خشایارشای اول هخامنشی، دیده شده‌است.که باتوجه به تفاوت آشکار نام داهه (dahae) در گزارش استرابو و با نام دائویی (Dáoi) در گزارش هرودوت و همچنین دقت استرابو در توصیف کامل نام سه قبیله داهه و منطقه جغرافیایی زندگی قبیله پرنی داهه که بنابر گزارش استرابو، در نزدیکی دریای خزر و شمال هیرکانی (جایی در سواحل شرق خزر) بوده و همچنین استرابو یادآور شده‌است که ارشک یکم پادشاه سکایی‌تبار قبیله پرنی به همراه قبیله‌اش در ساحل رود اترک می‌زیسته‌است. این احتمال که داهه‌ها سکایی بوده باشند، بسیار درست‌تر هست.

شاهان اشکانی در لحظات دشوار جنگ معمولاً از دسته‌های جنگی و بومی تیره داهان استفاده می‌کردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پرنی




پَرنی یا پَرنی‌ها مردمی کوچ نشین از ایرانیان شرقی بودند که در پیرامون رود پنج و رود تجن در جنوب شرقی دریای کاسپین می‌زیستند. البته باور بر این است که سرزمین اصلی این قوم جنوب روسیه است، جایی که آنها همراه دیگر قبایل سکایی از آن مهاجرت کردند. پرنی‌ها یکی از سه طایفه اتحادیه داهه بوده‌اند.

در میانه قرن سوم پیش از میلاد قبیله پرنی به ساتراپ پارت یورش می‌برد و ادامه این مسیر موفق به استقلال و سپس بنیان دودمانی می‌شود که ما امروزه به عنوان اشکانیان می‌شناسیم.پرنی‌ها نزدیک‌ترین قوم به هیرکانیان بودند.

زبان
زبان پرنی‌ها به شکل مستقیم ثبت نشده‌است ولی گمان بر این است که این زبان یکی از شاخه‌های شرقی زبان پارتی باشد که بعداً به نام پرنی معروف شده‌است. پارنی ممکن است به نوعی از گفتار نسبت داده شود که قوی‌ترین المان‌های شرق ایران را نشان می‌دهد که ناشی از مجاورت آن‌ها بر استپ تا شرق ایران باشد.بر اثر نفوذ زبان پارتی در زبان ارمنی، برخی واژگان پرنی به شکل وام واژه‌های در زبان ارمنی زنده مانده‌است.

ژوستین زبان پرنی را زبان میان راه زبان مادی و سکایی دانسته‌است که ویژگیهای هر دو را دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سکاهای تیزخود




سکاهای تیزخود (پارسی باستان:saka tigra xaudā، انگلیسی: Orthocorybantians‎) یکی از طایفه‌های قوم ایرانی‌تبار سکا در آسیای میانه بود.

سکاهای تیزخود به گفته هرودوت در ساتراپی دهم شاهنشاهی هخامنشی ایران سکونت داشتند.

در نقش برجسته‌های آپادانا، یکی هیئت نمایندگی از سکاهای تیزخود که برای اهدای هدایا به شاهنشاه ایران به تخت جمشید آمده‌اند ترسیم شده‌است.

سنگ‌نبشته بیستون نیز حاوی اطلاعاتی در مورد سکاهای تیزخود است. از اطلاعات چنین برمی‌آید که مردمان این طایفه در زمان پادشاهی ماد ارتباطات نزدیکی با مادها داشتند و نفوذ مادها تا سرزمین‌های شرق دریای خزر ادامه داشته‌است.

همچنین گفته شده که سکاهای تیزخود شاید در ارمنستان شرقی نشیمن داشتند؛ منطقه‌ای که با شاهنشاهی ماد هم‌مرز بود. البته این تفسیر به‌روشنی با اطلاعات هرودوت در مورد لشکرکشی‌های هخامنشیان منافات پیدا می‌کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
دولت سکایی هند




دولت سکایی هند یک دولت ایرانی بود که برای مدتی بر شمال هند فرمان راند. پادشاهی سکاها در هند - که احتمالاً به شکل کنفدراسیونی از چند پادشاهی کوچک‌تر بوده - به اشکال مختلف خود از سال صد و پنجاه پیش از میلاد تا آغاز قرن پنجم میلادی ادامه داشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سکاهای هوم‌نوش




سکاهای هوم‌نوش (فارسی باستان: saka hauma vargā، انگلیسی: Amyrgians‎) نام گروهی از قوم ایرانی‌تبار سکایی در دوران باستان بود. نام آنها به رهبرشان، هوم‌نوش (هوم‌ورگه، آمورگس یونانی) اشاره دارد. نام او نیز نوشیدن نوشابه مستی‌آوری که از گیاه هوم تهیه می‌شده اشاره دارد. سکاهای هوم‌نوش به یکی از گویش‌های ایرانی میانه باستان سخن می‌گفتند و نزدیک‌ترین قبیله سکایی به سرزمین بلخ باستان و سغد بودند. بیشتر پژوهشگران بر این باورند که قلمرو آن‌ها میان دریای خزر و کوه‌های پامیر، یا به طور محدودتر در منطقه فرغانه، بین تاشکند و شهر دوشنبه امروزی، قرار داشته است.

در برخی از سنگ‌نوشته‌های پارسی باستان سکاها به سه دسته تقسیم شده‌اند: یکم، سکاهای تیرخود (Sakā tigraxaudā)، دوم، سکاهای هوم‌نوش (Sakā haumavargā) و سوم، سکاهای فرادریا (Sakā tayai paradraya) یعنی سکاهای مقیم غرب دریای سیاه. در نقش رستم یکی از سکاهای هوم‌نوش جزو سربازان نمادینی است که تختگاه شاهنشاه ایران را بر دست دارند.

سکاهای هوم‌نوش (هائومه‌ورگا) را سنتاً با سکاهای آمیرگیوی (Amyrgioi Sákai) تاریخ هرودوت یکی دانسته‌اند. هرودوت از آنها در پیوند با بسیج نیرو توسط خشایارشا در دوریسکوس نام می‌برد. به گفته کتسیاس، کوروش بزرگ سکاهای هوم‌نوش را شکست داد و رهبرشان هوم‌ورگه (هوم‌نوش) را زندانی کرد. زن هوم‌ورگه به نام اسپارترا (Sparethra، به معنی سپاه قهرمان) لشکری متشکل از ۳۰۰ هزار مرد و ۲۰۰ هزار زن گرد آورد و به جنگ کوروش رفت. او پارمیس، برادر امیتیس و سه پسر پارمیس را به بند کشید و آن‌ها را در قبال آزادی هوم‌ورگه آزاد کرد. رفتار نیک کوروش با هوم‌ورگه باعث شد سکاهای قبیله او تسلیم ایرانیان شوند. هوم‌ورگه (یا تامبراداس) با کوروش به لیدیه رفت. سکاهای هوم‌نوش در نبرد تیمبرا در سال ۵۴۷ پیش از میلاد تحت فرماندهی کوروش جنگیدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ارسی‌ها




اُرسی‌ها (انگلیسی: Aorsi‎) از اقوام باستانی ایرانی‌تبار بودند که بخشی از گروه سَرمَت (سَلم‌ها) به‌شمار می‌آمدند. ارسی‌ها از سده یکم پیش از میلاد تا سده یکم پس از میلاد در رویدادهای تاریخی جلگهٔ پُنتی-خزری نقش مهمی ایفا کردند.

قوم ایرانی اَلانان را معمولاً نوادگان ارسی‌ها می‌دانند. ارسی‌ها را معمولاً‌ ساکنان و تشکیل‌دهندگان مملکت پهندشت (یانچای) در استپ اوراسیا می‌دانند که در تواریخ کهن چین ذکر شده است.

باور بر این است که ارسی‌ها و یک ایل دیگر خویشاوند با آن‌ها یعنی سیراک‌ها در خلال اواخر سده پنجم پیش از میلاد از آسیای میانه به نواحی شمال و غرب دریای خزر مهاجرت کرده بودند. گفته می‌شود زیستگاه ارسی‌ها از سوی شرق تا کوه‌های آرال امتداد می‌یافته است. مهم‌ترین منبع هم‌دوره با آن‌ها که در مورد این قوم اطلاعاتی داده جغرافی‌دان یونانی، استرابو است که محل سکونت ارسی‌ها را در شمال شرق سیراک‌ها ذکر کرده است. سیراک‌ها بین دریای آزوف و دریای خزر نشیمن داشتند. در قسمت‌های شرقی‌تر شاخه‌ای به نام «ارسی‌های بالا» می‌زیستند که بزرگ‌ترین ناحیه را در دست داشتند و به گفته استرابو گروه چیره در کرانه‌های خزر بودند و قومی پرشمار بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رخش‌الان‌ها




روخش‌الان‌ها (به آسی: ruxsalan، به معنای اَلانان رخشنده/درخشان) (از روی یونانی روکسالان‌ها هم نوشته‌اند) تیره‌ای از ایرانی‌تباران سَرمَتی بودند که این نام را برای روشنی پوست یا پوشش آنان به ایشان داده بودند. این نام، گویش و نگارش لاتینِ روخش آلانی (روس آلان، روکاس، روگاس) است. تیره ای پرشمار و بسیار کهن از تیره باختری ایرانیان سرمتی (باختری ترین سکاها) بودند که در دشت های خاور اروپای امروزی در کنار دیگر سکاها و ماساگت ها و سرمت ها می زیسته اند و به چند زبان سخن می گفتند. رخش آلان را آلان های سپیدروی می دانند (روخش: روشن). حتی وردانسکی نام روس را از آنان سرچشمه می داند و نیز مردمی با نام روکاس ( یا روگاس) که در نبردی از پادشاهی اوستروگوت شکست می خورند را آمیزه ای از روخش با آس (آلان ها همان آسی ها هستند) می داند.

میهن نخستین‌شان برپایهٔ تاریخ سرزمین‌های میان رودهای دن و دنیپر بود. رخش‌الانان در سدهٔ یکم پیش از میلاد به سوی دانوب کوچیدند و در جلگه باراگان در رومانی کنونی جاگیر شدند. آنان در سال ۱۰۰ پیش از میلاد به رهبری پادشاه خود تاسیوس (به گویش لاتین) در پشتیبانی از جنگ سالار اسکیتی (سکایی) پالاکوس، از دیفانتوس سردار مهرداد ششم پادشاه پونتی شکست می خورند و از کریمه واپس رانده می شوند.

جولیوس سزار نام روکسولان را در کتاب خود درباره جنگ با گیل ها (یا همان که به فرانسوی گُل می گویند؛ از تیره های کِلت یا سلتی) نگاشته و آنان را در جایی هم مرز با آلان ها می داند. جایی که میان یازیگ ها ( باختری ترین سکاها) و داسی ها بود.

آنان پیش از مهاجرت به شمال و باختر دریای سیاه، در سرزمینهای پست کناره رودخانه ولگا و کوهپایه های اورال می زیستند. پس آنگاه با سکاهای شمال دریای سیاه جنگیده؛ سپس پس از شکست آنان در سده دوم پیش از زایش مسیح، در کنارشان و در برابر پادشاهی پونتی (بسفرِ کیمری) و شهرهای یونانی نشین کریمه جنگیدند.استرابون که در سدهٔ یک پیش از زایش مسیح می‌زیسته از ایشان با برنام گردونه‌سوار یاد می‌کند که یادآور کوچ‌نشینی این تیره است.

در سده نخست پس از زایش مسیح گروهی از آنان به سوی دانوب و دنیپر رفته؛ و تا ۷۰ سال در دشتهای رومانی (امروزی) تا صربستان (کنونی) زندگی می کردند، تا آنکه رومیان بر آنان تاختند و رُخش آلان ها بهمراه دیگر تیره های ایرانی این دشت ها همچون داس ها و تراس ها شکست هایی از رومیان خوردند. برخلاف هون ها که وابسته به تازش بر یکجانشینان بودند، روش زندگی رخش آلان ها بیشتر بر پایه کشاورزی استوار بود. زمین های استپ برای کشاورزی چندان آماده نبود و خاک سرشاری نداشت، از همین رو گهگاه جنگی بر سر بدست آوردن زمینی فراهم برای کشت میان تیره ها پیش می آمد. در یکی از نبردهای رومیان با روکسولان ها ۹۰۰۰ سوار از آنان بدست یگان ۳ گالیکا (یگان نبرد با گیل ها یا گُل ها _چنانکه امروزه به فرانسوی می گویند_) و سپاه پیاده روم بود. این شکست در زمستان ۶۹ میلادی رخ داد. این سال در تاریخ روم به سال چهار فرمانروا شناخته می شود. آنها می خواستند از این هنگامه سود ببرند که گرفتار سپاهی شدند که نخست همپیمان اوتو و سپس ویتیلیوس شده بود و پس از آن بدنبال نبرد با ویتیلیوس و هوادار وسپاسین بود. در زمانی که تاسیتوس تاریخ نگار رومی گوید: ریشه شکست آنان سنگینی زره‌شان بود و اینکه بر زمین سست افتاده و با نیزه بلندشان_ که جنگ افزار آیینی سلمی ها بود_ نمی‌توانستند دوباره از زمین برخیزند.

در زمان دومیتیان، لژیون ۲۱ راپاکس (یگان رومی گماشته بر پانونیا) را به کینه جویی از کشتاری که از مردمان شان کرده بودند به یاری داس ها یکسره نابود کردند. در جنگهای داسی نخست سوی داسی ها را گرفتند و بیشتر سواران خود را به جنگ برای آنان فرستادند؛ ولی در جنگ نخست داسی به سال ۱۰۲-۱۰۱ میلادی در نیکوپولیس اد ایستروم شکست خوردند و در جنگ دوم با داس ها همراه نشدند تا آنکه در ۱۰۶-۱۰۵ پادشاهی داسی یکسره نابود شد و تراژان(ترایانوس) امپراتور روم، کین خواهی نمود. سپاه دانوبی روم همه شهرها و روستاهای آنها را سوزاند و بسیاری از مردان ایشان را کشت و یا به همراه زنان و کودکان ایشان به بردگی کشید و جابجاییهای بزرگی را برنامه ریزی نمود و همه گنجینه زرین و پرگوهر پادشاهی داسی را که بوربیستا (به گویش لاتین) و پیشینیانش فراهم آورده بودند و رشک رومیان گشته بود به تاراج برد. بدین سان فرمانداری رومی داسیا را بنیاد گذاشت و رومی ها به مرز با روخش آلان ها در دانوب رسیدند. تراژان بسیاری از داس ها را به استان های شمال ایتالیای کنونی (پانونیا) در مرز با ژرمن ها جانشین نمود. هادریانوس برج و باروهایی برای پیشگیری از تاخت و تاز آنان در راستای دانوب ساخت.

مارکوس آئورلیوس امپراتور نامدار روم نیز که با ژرمن ها نبرد های بزرگی داشت، با آنان نیز در کرانه دانوب جنگید. در سال ۲۶۰ میلادی به استان رومی پانونیا تاختند و پس از اندکی بخشی از آنان در سپاه روم می جنگیدند.

مانند سرمتیان دیگر، سرزمین آنها در میانه سده ۴ میلادی بدست هون ها افتاد.

واپسین بار آنان را در کناره شمالی دریای سیاه در اوکراین امروزی و شبه جزیره کریمه گزارش کرده اند.از آن پس آنان با مردمان بومی این سرزمین همچون هونها، آوارها، خزرها، اسلاوها و تاتارها درآمیخته اند.

سرانجام در میانه‌های سدهٔ چهارم میلادی هون‌ها بر رخش‌الان‌ها پیروزی یافتند و دیگر نامی از تیره ایشان بجز در نام آلان ها و روس ها به چشم نمی‌خورد؛ ولی فرهنگ، تاریخ و نژادشان همچنان پابرجاست.و بازمانده این قوم بزرگ در بلوچستان پاکستان و ایران به نام رخشانی زندگی می کنند..

بسیاری از سنگ نگاره های رومی از فرمانروایان بزرگ روم نقشینه هایی از روخش آلانان و دلاوری های آنان در جنگها دارد. مارکوس اورلیوس، فیلسوف و فرمانروای روم، در کتاب خود گفتارها از آنان یاد کرده است. همچنین در سرزمین اوکراین کنونی در میان مردمان بومی آن آمیخته شده اند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سیراک‌ها





جایگاه سیراک‌ها در سدهٔ دوم پیش از میلاد در کنار دریای سیاه(نماد I)در سوی راست نقشه با نماد Sr نشان داده‌شده‌است؛ مئوت‌ها(M) و رکسلان‌ها(R) و پادشاهی بسفور(B) در همسایگی ایشان دیده می‌شوند.


سیراک‌ها (به یونانی: σιρακοι؛ لاتین:Siraci) قبیله‌ای سرمتی بودند.

اینان در آغاز سدهٔ پنجم پیش از زایش از کرانهٔ دریای مازندران به کنار دریای سیاه کوچیدند. در پایان سدهٔ چهارم میلادی سیراک‌ها بر سراسر سرزمین‌های میان کوه‌های قفقاز تا رود دن چیره‌شدند. سیراک‌ها نخستین تیره از سرمتیان بودند که با یونانیان باشنده کرانه‌های دریای سیاه پیوند برقرار ساختند. آنها از دیگر سرمتی‌ها بیشتر فرهنگ یونانی را به خود گرفتند و رابطهٔ دوستانه‌ای نیز با بسفورها داشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 3 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
فرهنگ و هنر

اسکیت ها | Scythians

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA