گزنفون
کسنوفانس،گزنفون یا زنوفان منتقد اجتماعی و فیلسوف اهل یونان باستان بود که به سبب شکٌاکیٌت تمام عیارش به دین یونانی، شهرت دارد.
زنوفان فرزند در حدود سال ۵۷۰ پیش از میلاد در شهر کولوفون از شهرهای ایونیا متولد شد. پدرش دِکسیوس یا به قولی دیگر اورثومِنِس بود.
پس از تصرف کولوفون توسط ایرانیان در زمان کوروش کبیر، زنوفان وطن خویش را ترک کرد. او بسیار سفر کرد و در جهانگردیهای خود هزینه زندگی را به عنوان آنچه یونانیان راپسودوس، یعنی راوی شعرهای هومروس مینامیدند، بدست میآورد. وی شاعری توانا بود که اندیشههای خود را که رنگ فلسفی نیز داشتند، در قالب شعر ریخت. زنوفان در حدود سال ۴۸۰ پیش از میلاد درگذشت.
او شعرهایی به نام سیلّوی یا هجونامهها داشتهاست که قطعاتی از آن در دست است. شعری به نام «درباره طبیعت» نیز به وی نسبت داده شدهاست که قطعاتی از آن نیز باقی است. حماسههایی هم درباب تاسیس کولوفون و الئا به او نسبت دادهاند، که اگر این نسبت درست باشد در این صورت او قدیمیترین شاعر یونانی است که اوضاع جاری زمانش را مطرح کردهاست.
در دو چشم تو نشستم
به تماشای خودم
که مگر حال مرا
چشم تو تصویر کند