ارسالها: 23330
#1,261
Posted: 26 May 2014 14:15
جنگ ایبری
جنگ ایبـِری بخشی از جنگهای ایران و روم بود که در زمان ساسانیان روی داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#1,262
Posted: 26 May 2014 14:17
جنگ لازی
جنگ لازی بخشی از جنگهای ایران و روم بود که در زمان ساسانیان روی داد.
خسرو انوشیروان در سال ۵۴۰میلادی برای به دست آوردن غنایم جنگی، به بیزانس لشکر کشید. وی به قصد سوریه حرکت کرد و از مواضع دفاعی بیزانسیون در فرات گذشت. سپس تا پای حصار انطاکیه پیش رفت، چون حصار آن بر اثر زلزله در چند سال قبل فرو ریخته بود، توانایی مقابله را نداشت.امپراتوری بیزانس که سپاهش در غرب بود، صلح را خرید.
این قرار داد به علت اتحاد لازیکا و بیزانس برای بیرون راندن ایران نقص شد.نیروهای متحد، شهر پترا را محاصره کردند. به سال ۵۵۱م پترا تصرف شد.
سپس پیمان متارکه پنج ساله بسته شد اما لازیکا مشمول این متارکه نگردید و عملیات جنگی در همان جا ادامه یافت و سرانجام ایران از روم شکست خورد و پس از مذاکرات فراوان قرارداد صلح پنجاه ساله میان دو دولت به امضا رسید. به موجب آن ساسانیان لازیکا را تخلیه کردند و در عوض قرار شد هر ساله مبلغی طلا از امپراتوری بیزانس دریافت نمایند.
جنگ ۵۹۱-۵۸۲
جنگهای ۵۸۲ تا ۵۹۱ در دوره هرمز چهارم پادشاه ساسانی رخ داد و نزاع بر سر اختلافات مرزی بود این جنگها با پیروزیهای روم و گاه با پیروزیهای ایران همراه بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#1,263
Posted: 26 May 2014 14:22
جنگ بیزانس-ساسانی در سالهای ۶۰۲-۶۲۸
در بخشی از جنگهای ایران و روم، نبردهایی بین امپراتوری بیزانس و امپراتوری ساسانی در سالهای ۶۰۲ تا ۶۲۸ میلادی بین خسرو پرویز و امپراتوران بیزانس به نامهای فوکاس و هراکلیوس رخ داد.
این جنگ به دلیل عمل خصمانه فوکاس که امپراتور قبلی موریس را به قتل رسانیده بود و خود را امپراتور بیزانس معرفی کرد رخ داد. خسرو پرویز به دلیل دینی که به موریس داشت از شناسایی او امتناع کرد و جنگ شروع شد.
در ابتدا پیروزیهای بسیار باارزشی برای ساسانیان توسط دو فرمانده ایرانی به نام شهربراز و شاهین بدست آمد. خسرو دو لشکر با دو فرمانده به جنگ با بیزانس فرستاد، شهربراز را با لشکری به سمت اورشلیم و سپس مصر فرستاد و شاهین را به سمت آناتولی و تسخیر پایتخت. شهربراز موفق به تسخیر این سرزمینها و در آخر اسکندریه شد و شاهین هم با لشکری از انطاکیه عبور کرده، کاپادوکیه و آناتولی را تسخیر کرده و رهسپار فتح پایتخت بیزانس شد. در همین حین با خلع فوکاس، هراکلیوس امپراتور شد. هراکلیوس که از نزدیکی سپاه ساسانی به پایتخت هراس پیدا کرده بود ابتدا تصمیم به فرار به همراه خرانه امپراتوری از پایتخت گرفت، ولی مردم و روحانیون مسیحی به صدا درآمدند، بالاخره او راضی شد بماند. سپس هراکلیوس قوائی برای پایتخت گذاشته و خود در سال ۶۲۲میلادی عازم جنگ با ساسانیان شد. هراکلیوس در چند جنگی که در اطراف لازیکا، تفلیس و ارمنستان با شهربراز داشت به پیروزی رسید. شاهین به واسطه تندبادی که بر ضد قشون خود میورزید، از محاصره قسطنطنیه دست کشید و به شهر کالسدون عقب نشینی کرد. شاهین بعد از این جنگ به دستور خسروپرویز به قتل رسید.
در سال میلادی۶۲۷ هراکلیوس مصمم شد که به دستگرد واقع در بیست فرسخی تیسفون که اقامتگاه خسرو پرویز بود برود. در این جنگ قشون ایرانی عقب نشینی کردند و ترسی که به خسرو مستولی شد، باعث ترک سپاه و فرار او به سمت پایتخت شد. با وجود این لشکر ایران مقاومت نمود تا قواء ایران در نهروان به هم ملحق و دویست فیل جنگی به قشون ساسانی ضمیمه شدند. هراکلیوس چون استقامت لشکر ایران را دید، از تعقیب خسرو و محاصره تیسفون دست کشید و به طرف گنزک در شمال رفت.
بعد از پایان جنگ در سال ۶۲۸میلادی خسروپرویز از پادشاهی خلع و توسط فرماندهان پادگان تیسفون و گروهی از بزرگان زندانی شد و در همان سال به قتل رسید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,264
Posted: 26 May 2014 14:24
پیش زمینه
جنگ بین ارتش بیزانس (هراکلیوس) و ساسانی (خسرو پرویز). نقاشی با آبرنگ روی گچ توسط پیرو دلا فرانچسکا، سال ۱۴۵۲
خسروپرویز بعد از اینکه شاه شد، نامهای به بهرام چوبین نوشته او را به دربار خود احضار کرد و بلندترین مقام دولتی را به او وعده داد. بهرام چون خود را از تبار اشکانیان میدانست قصد داشت به سلطنت برسد و از این رو مخلف سرسخت خسروپرویز بود. بهرام در جواب توهین آمیزی فرستاد و گفت خود خسرو باید نزد او رفته عفو خود را بخواهد. خسرو باز در صدد استمالت برآمد و نتیجه نگرفت. عاقبت خسروپرویز لشکری برداشت و به جنگ او رفت اما شکست خورد. خسرو فرار کرده و به تیسفون رفت. باوجود این که عدهای از سپاهیان بهرام او را تعقیب میکردند، از دجله عبور کرده به شهر رومی قیصریه رفت. رومیها با احترام او را پذیرفته دستور از قسطنطنیه خواستند. بعد مذاکرات او با موریس امپراتور بیزانس بدین جا رسید که امپراتور مزبور حاضر شد خسرو را پسر خود دانسته از او حمایت کند، تا به تخت ایران برگردد. بعد چند دهه جنگ بی نتیجه، امپراتور موریس با کمک به شاه تبعیدی ساسانی،خسرو پرویز، باعث به دست آوردن مجدد تخت سلطنت از بهرام چوبین شد. او در عوض کمک به خسرو بخشی از شمال شرق بین النهرین و بخشهای فارسی زبان ارمنستان و قفقاز ایبریا را به امپراتوری بیزانس واگذار کرد. و از همه مهمتر امپراتوری بیزانس دیگر مجبور به پرداخت خراج به امپراتوری ساسانی نبود. بعد از آن امپراتور موریس نبردهایی را در بالکان برای جلوگیری از تاخت و تاز اسلاوها و آوارها آغاز کرد.. (از این که شهر دارا تا این زمان در تصرف ایران بوده معلوم میشود که جنگهای طولانی روم با ایران در زمان هرمز چهارم برای رومیها نتیجهای نداده، زیرا این قلعه نامی و محکم رومی را خسرو انوشیروان گرفته بود و رومیها در موقع مذاکرات صلح با هرمز اصرار داشتند که ایران آن را پس دهد و به همین جهت مذاکرات صلح درسنه ۵۸۰میلادی به جایی نرسید) بهرام بعد از شکست خسرو وارد تیسفون شده، به تخت نشست. پس از آن خسروپرویز در بهار ۵۹۱میلادی با قشون رومی از دجله گذشت عازم ایران شد. او غیر از سپاهیان رومی، دارای لشکری از آذربایجان بود که یک دسته سپاهیان ارمنستان هم به آنها پیوسته بودند وقتی که خبر آمدن خسرو به ایران با قشون رومی منتشر شد، مقام او سست گردید. در سال ۵۹۱میلادی خسرو از دجله گذشت و جنگی مابین قشون رومی و شپاهیان بهرام رود داد. اگرچه قشون بهرام پافشاری زیادی نشان داد، ولی بالاخره قلب قشون او شکست خورد و بهرام عقب نشینی کرده به طرف کردستان رفت. در آنجا فیلهای جنگی به قشون بهرام ملحق شدند و کمکی هم به رومیها با سردار نامی نرسس رسید. جنگ در اینجا دو روز طول کشید. بهرام شکست خورده و فرار کرده، نزد خاقان ترکستان رفت. (لازم است توضیح شود، قشون آذربایجانی که عموی خسرو جمعآوری کرده و به میدان جنگ آورده بود، به قشون رومی کمک میکردند) خسرو بعد از این فتح به تیسفون رفته بر تخت نشست و بعد قشون رومی را با هدایای فرائان به روم بازگرداند. ولی چون مقام خود را متزلزل میدید هزار نفر از سپاهیان رومی را نگاه داشت. خسرو پس از آن کسانی را که در توطئه خلع و قتل پدرش شرکت داشتند به کیفر رسانید. اما یکی از آنها که بیستام نام داشت و حاکم خراسان بود به دست نیامد. حاکم مزبور با ترکها و دیامیها همدست شده در مدت چهار سال پادشاهی کرد (۵۹۲ تا ۵۹۶)و بعد که از خسرو شکست خورد نزد ترکها رفته، در آنجا خائنانه کشته شد. خسرو برای دفع خطری که از بازگشت بهرام و قوای ترک متصور بود نیز توطئهای ترتیب داد که به کامیابی انجامید و در نتیجه بهرام از میان برداشته شد.
یکی از علل ناکامی بهرام آن بود که بیشتر بزرگان و فرماندهان سپاه با وی همدل نبودند. این امر به نوبه خود از این عقیده ناشی میشد که تنها ساسانیان شایستگی آن را دارند که بر جای هخامنشیان تکیه زنند. بخشش و نبردهای بیش از حد امپراتور تیبریوس دوم کنستانتین مازادی که از خرانه امپراتور ژوستین دوم به جا مانده بود را از میان برد.به منظور افزایش ذخایر خزانه شاهنشاهی، امپراتور موریس اقدامات سختگیرانهای را وضع نموده و هزینه ارتش را کاهش داد که خود سبب چهار شورش شد.دلیل شورش نهایی در سال میلادی۶۰۲، ناشی از دستورهای امپراتور موریس به سربازانش در بالکان بود که به آنها فرمان داده شده بود که در طول زمستان در آن سرزمین بمانند.ارتش، فوکاس را که رئیس دسته صد نفره ارتش تراکیایی بود را به عنوان امپراتور برگزید. موریس با تجهیز «بلوز و گرینز» (The Blues and Greens)، حامیان دو تیم ارابه سواری قسطنطنیه، برای دفاع از قسطنطنیه تلاش کرد اما بی نتیجه ماند. موریس پا به فرار گزاشت اما دیری نپایید که توسط سربازان فوکاس شناسایی شد و به قتل رسید. تا وقتی که مریس امپراتور بیزانس بود روابط مابین دو دربار کاملاً صمیمانه بود، ولی بعد از قتل موریس، پسر او به ایران آمده و به خسروپرویز پناهنده شد. خسرو به پاس دینی که به امپراتور موریس داشت، از شناسایی فوکاس امپراتور جدید خودداری کرده و خود را برای جنگ آماده کرد. این بود که جنگ مابین دو دولت آغاز شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#1,265
Posted: 26 May 2014 14:26
آغاز جنگ
سال ۶۰۲ میلادی که فرا رسید، امپراتور وقت بیزانس موریس در یک کودتایی به دست یکی از افسرانش به نام فوکاس کشته شد و تمام اعضای خاندان موریس هم کشته شدند. به دنبال این واقعه برخی از افسران موریس از ایران درخواست کمک کردند، یکی از پسران موریس که گویا از کشتار فوکاس گریخته بود، به ایران پناهنده شد تا از خسروپرویز کمک بگیرد.
خسرو پرویز شاهین را با لشگری نیرومند مامور تصرف میانرودان شمالی، ارمنستان، گرجستان و هجوم به سوی آسیای صغیر نمود، سردار دیگر شهربراز مامور شد در سوریه به پیشروی در خاک روم تا مصر بپردازد.
وسعت دید شاهنشاه و نبوغ او اینجا آشکار میگردد، او مرد بسیار بلندپروازی بود که اهداف بسیار بزرگی داشت و به افقهای بسیار دوری مینگریست، در این خیال بود که به مرزهای هخامنشیان برسد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,266
Posted: 26 May 2014 14:28
اورشلیم
در این جنگ ابتدا سپاه ساسانی وارد بینالنهرین شده و پیروزمندانه به پیشروی خود ادامه داده و در سال ۶۰۵میلادی شهر دارا پس از سه ماه محاصره به تصرف ساسانیان درآمد. سپس شهربراز با قدم نهادن در خاک میانرودان شهرهای مستحکمی چون دارا، نصیبین، حران و ادس را گشود و پس از این کامیابیها به ادامه پیشروی در شمال، دیگر شهرهای آن منطقه را تسخیر کرد. هجوم برق آسای ارتش ایران به کل رومیان را در وحشت فرو برده بود. پس از این کامیابیهای بزرگ ارتش ایران با گذر از فرات به شام درآمد و ایرانیان انطاکیه را مورد هجوم قرار داده و به سرعت آنجا را تسخیر کردند، تصرف این شهر فاجعهای بزرگ برای امپراتوری روم محسوب میشد، چون راه ساسانیان را به سوی جنوب سوریه و مصر هموار میساخت و در آنجا ارتش جنگ دیدهای که بتواند در مقابل ارتش ایران پایداری کند وجود نداشت. در جریان این فتوحات هراکلیوس بر ضد فوکاس کودتایی ترتیب داد و پس از خلع و کشتنش خود را در سال ۶۱۰میلادی امپراتور خواند پس از آن در سال ۶۱۱میلادی در پیشروی در شام در چند جا شهربراز با رومیها مواجه شد، ولی تمام نیروهای رومی شکست خوردند، شهربراز به کمک بیست و شش هزار نفر یهودی اورشلیم را تسخیر کرد و صلیب حضرت عیسی (ع) را به ایران فرستاد. تصرف اورشلیم و بدست آوردن صلیب راستین که گرامیترین شیء مقدس عالم مسیحی به شمار میرفت، از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,267
Posted: 26 May 2014 14:30
مصر
خسروپرویز به این موفقیتها اکتفا نکرد. او به سردار نامی ایران، شهربراز دستور داد با لشکری برای فتح مصر برود. شهربراز که فرماندهی متهور بود، پس از فتح اورشلیم و گذر از صحرای سینا به مصر قدم گذاشت و در سال ۶۱۶میلادی اسکندریه را با سختیهای بسیار تصرف کرد، پس از آن ارتش ایران در مصر دو قسمت شد و از دو سو یکی به غرب و یکی به جنوب حرکت در آمد و وسعت خاک ایران را از غرب به لیبی و از جنوب به شمال سودان رسانید. این پیروزی برای ساسانیان تاثیر شگرفی برجای گذاشت، زیرا مصر از چندین قرن پیش از تصرف ایران خارج شده بود و شاهان ساسانی همواره میل داشتند مرزهای کشور را به حدود هخامنشیان برسانند. گفته شده در دوران همین فتوحات ترکان در مرزهای شمال شرقی به سختی در هم کوبیده شدند. امپراتوری بیزانس به راستی فلج شده بود. شاهرگهای اقتصادی و تجارتی شام در دست ایرانیان بودند، مصر هم که گندم متصرفاتش را تامین میکرد به تصرف ایرانیان در آمده بود. مستعمرات یهودی نشین اورشلیم که کمک کوروش را فراموش نکرده بودند از فتح ایرانیان بسیار خرسند بودند. همچنین مردم شام و مناطق شرقی آسیای صغیر.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,268
Posted: 26 May 2014 14:31
آناتولی
هم زمان با این یورش بسیار بزرگ شاهین در سال ۶۰۵میلادی شهر بسیار مستحکم آمد را محاصره کرد، جنگهای بسیاری در این شهر بین ایرانیان و رومیان در گرفته بود، از جمله شاپور دوم که این شهر را از رومیان باز پس گرفت. قباد یکم و خسرو انوشیروان بر سر این شهر با رومیان جنگیده بودند، وضعیت استراتژیکی این شهر به طوری بود که با تصرف آن راه ورود به ارمنستان هموار میگشت. ارتش ایران به فرماندهی شاهین و سمبات باگراتونی شهر را مورد هجوم قرار دادند ولی برج و باروی مستحکم و حصار سطبر نتوانست جلوی هجومهایی مکرر ایرانیان را بگیرد و عاقبت با وجود دلاوری رومیان شهر به تصرف قوای ساسانی در آمد. دروازهٔ ورود به ارمنستان گشوده شد. شاهین به ارمنستان وارد شد و ارمنستان و گرجستان را یکی پس از دیگری به تصرف در آورد. پس از فتح این سرزمینهای مهم، شاهین به سوی آسیای صغیر شتافت. کیلیکیه، پونتوس، قیصریه، کاپادوکیه، نتوانستند در مقابل حملات ارتش ایران پایداری کنند و یکی پس از دیگری سقوط کردند. ارتش ایران به گالاتیا رسید. ساسانیان با هجومی منظم به ایالات غربی آسیای صغیر آنها را یکی پس از دیگری گشودند و به کالسدون رسیدند. در این منطقه هراکلیوس با سردار ایرانی دیدار کرده و به صلاحدید او سفیری را برای مذاکره صلح به دربار خسروپرویز روانه کرد. اما اینکار نتیجه مطلوب نداشت، چون شرط پیمان صلح تخلیه سرزمینهای تصرف شده بود پاسخی به آن داده نشد و حتی خشم شاهنشاه را بر برانگیخت (از نظر تاریخی همواره مرز ایران و روم چه در دورهٔ پارت و چه در دورهٔ ساسانیان رود فرات بوده است، گاه رومیان از فرات میگذشتند و شهرهای آن سوی فرات را به تصرف در میآورند، ولی دیری نمیگذشت که به دست ایرانیان شکست میخوردند و ایرانیان معمولاً به شام و آسیای صغیر میتاختند) و همچنین پیروزیهای پیدرپی، خسروپرویز را مغرور کرده بود. خسرو نه تنها به مذاکره با فرستاده روم رضایت نداد، بلکه او را به زندان انداخت و حتی شاهین سردار ساسانی را به دلیل آنکه هراکلیوس را دست و پا بسته و به غل و زنجیر کشیده به نزد او نیاورده بود، تهدید به مرگ کرد. کالسدون خیلی زود سقوط کرد و به تصرف ساسانیان درآمد و قلمرو ساسانیان تقریباً به حدود دوران سلطنت هخامنشیان رسید. پس از فتح آنجا در آن حوالی اردو زدند. دیگر راهی تا کنستانتینوپل پایتخت روم شرقی وجود نداشت. ولی دیوار بسیار بلند و سطبر و خندقی عمیق و پرآب که شهر را احاطه میکرد، همینطور وجود منجنیقهای آتشین به روی برجها این شهر را به صورت دژی تسخیر ناپذیر در آورده بود.
شاهین در آسیای صغیر مصمم بود قسطنطنیه را مورد تهاجم قرار دهد. ساسانیان با قبایل آوار پیمانی بستند، آنها مشترکاً کنستانتینوپل را مورد تهاجم قرار دادند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,269
Posted: 26 May 2014 14:33
جنگهای هراکلیوس (هرقل)
هراکلیوس در سال ۶۲۲میلادی از بغار هلسپونت (داردانل کنونی) گذشت و آسیای صغیر را فتح کرد. آنگاه پس از رسیدن به مرزهای ارمنستان، شهربراز، سردار نامی ایران را شکست داده به قسطنطنیه بازگشت. سال بعد نیز با قبایل شمال (خزرها و دیگر قبایل) هم دست و هم داستان شد و از طرف لازیکا به ایران لشکرکشی کرد. خسروپرویز با چهل هزار سرباز رهسپار آذربایجان شده با دشمن به مقابله پرداخت. هراکلیوس در سال ۶۲۳میلادی شهر گنزک (شیز) را تسخیر و آتشکده بزرگ آذرگشنسب را ویران کرد. خسروپرویز در موقع فرار از این شهر، آتش مقدس را نیز به همراه برد. در سال ۶۲۴میلادی خسرو تصمیم گرفت تا به اران (آلبانی) حمله کند و به کمک سه اردوی خود نیروهای قیصر را نابود سازد. اما هراکلیوس پیش دستی کرده وارد ارمنستان شده و پیش از آنکه سه اردوی ایرانی به هم پیوندند، هریک را به طور جدا، شکست داد. آنگاه به اردوی خسرو حمله کرد و آن را نیز درهم شکست.
سه سال ۶۲۵میلادی هراکلیوس در جنگی بر شهربراز پیروز شد و شهر آمد (دیاربکر) را به تصرف درآورد. شهربراز در کلیکلیه به تعغیب امپراتور بیزانس پرداخت و در نزدیکی رودی با او روبهرو شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,270
Posted: 26 May 2014 14:35
ساراس
شهربراز همچنان به جنوب میرفت و در راه هرجا که توانست مردانی را توانایی جنگ داشتند وارد ارتش خود کرد. ارتش امپراتور روم پس از گشودن آمد از تعقیب شهربراز دست برداشت و بر آن بود در امتداد فرات به غرب برود و قدم به کیلیکیه بگذارد و از آنجا به آسیای صغیر برود. شهربراز هم با وجود کم تعداد بودن نیروهایش بی آنکه رومیان پی ببرند، به آهستگی ارتش روم را تعقیب نمود تا هر جا که شرایط مهیا بود ضربهای به او بزند. او سرداری بود بسیار دلیر که تهور عجیبی داشت و همین تهور باعث شد بدون ترسی قدم در مصر بگذارد و آن سرزمین را تصرف کند. رومیان در یک منطقه اردو زدند تا شب را در آنجا بگذرانند، سوار نظام ششهزار نفری ایران که از نظر تعداد قابل مقایسه باقوای روم نبود، به فرماندهی شهربراز بر آن بود که شبانه اردوی روم را مورد تهاجم قرار دهد. ششهزار سوار زره پوش ایرانی شبانه به اردوی روم تاختند و نخست برای ایجاد رعب و وحشت در سپاه روم قسمتی از چادرها را به آتش کشیدند، رومیان بسیار وحشت زده شدند، آنها گمان نمیکردند یک ارتش ۶ هزار نفره آن ارتش بزرگ را مورد هجوم قرار داده باشد و گمان میکردند مورد تهاجم نیرویی بزرگ هستند. لحظاتی چند پس از درگیری، شاپورگشنسب و فرخهرمز (پدر رستم فرخ زاد) به قوای مهاجم ساسانیان ملحق شدند و به رومیان آشفته تاختند و آنها را بیش از پیش هراسان ساختند. ساسانیان به دلیل غارت و کشتار گنزک از رومیان بسیار کینه داشتند، شهربراز از شدت خشم بی آنکه از مرگ بیمی داشته باشد، خود به صفوف رومیان تاخته بود. پس از کشتاری بزرگ از نیروهای رومی ایرانیان که ضربه خود زده بودند، به صورت منظم عقب نشینی کردند. ارتش روم چنان ضربهای از ایرانیان خورده بود که جرأت تعقیب ایرانیان را نداشت. این نبرد گرچه بی نتیجه ماند و هیچ یک از طرفین فاتح نشدند، ولی چنان ضربهای بر پیکرهٔ قوام روم فرود آورد که تا مدتی نتوانستند نقشهٔ خود را مبنی بر باز پس گیری آسیای صغیر به اجرا بگذارند.
خسروپرویز که از پیروزیهای بیزانس به وحشت افتاده بود، در صدد برآمد تا ضربتی قاطع و سرنوشت ساز به رومیان وارد کند. به این قصد دو اردوی بزرگ تشکیل داده، اولین اردو تحت فرماندهی شاهین مامور شد تا قسطنطنیه را محاصره کند و به یاری آوارها آن شهر را تسخیر و تصرف کند و اردوی دوم میبایستی با شخص امپراتور بجنگد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.