زندگی
سوفوکل پسر سوفیلوس فردی ثروتمند از اهالی آتیکا بود. او چند سال قبل از نبرد ماراتون در ۴۹۰ ق.م به دنیا آمد: سال دقیق آن مشخص نیست، اگرچه محتملترین آن ۹۶-۴۹۷ است. اولین موفقیت هنری سوفوکل در ۴۶۸ ق.م بود، هنگامیکه در رقابتهای نمایشی دیونیسیا در رقابت با آیسخولوس که استاد نمایشنامه آتن بود، جایزه اول را از آن خود کرد. با توجه به پلوتارک این پیروزی تحت شرایط غیر معمولی انجام شد. بجای پیروی از سنت همیشگی انتخاب داوران از طریق قرعه کشی، رئیس انجمن از سیمون و سایر ژنرالهای حاضر خواست که پیروز مسابقه را انتخاب کنند. پلوتارک همچنین اظهار میدارد که بدنبال این شکست آیسخولوس آن جا را ترک گفت و به سیسیل رفت. اگر چه که پلوتارک بیان میدارد که این اولین اثر سوفوکل است، اما اکنون این عقیده وجود دارد که اولین دستاورد او احتمالاً در ۴۷۰ق.م بوده است. تریپتولموس احتمالاً یکی از نمایشنامه هایی بود که سوفوکل در این جشنواره ارائه داده است.
سوفوکل در سن ۱۶ سالگی، برای رهبری سرودِ پیروزی (آواز دستِ جمعی برای خدا) که برای جشن گرفتن پیروزی یونانیها علیه پارسها در نبرد سالامیس برپا شده بود، انتخاب شد. او به عنوانِ یکی از ۱۰ ژنرال (مدیران اجرائی عالی رتبه که نیروهای ارتش را فرمان میدادند) و به عنوانِ همکار کهتر پریکلس برگزیده شد. سوفوکل در یک خانواده متموّل به دنیا آمد (پدرش تولید کنند زره بود) و دارای تحصیلات عالیه بود. در اوایل دوران کاری سوفوکل، سیاستمدار سیمون احتمالاً یکی از حامیانش بوده است. البته پریکلس که رقیب سیمون بود هیچ مشکلی با سوفوکل در هنگام تبعید سیمون در ۴۶۱ ق.م نداشت. در ۴۲-۴۴۳ ق.م، سوفوکل به عنوانِ یکی از هلنوتامیها یا خزانه دارهای آتن خدمت کرد. او در اداره امور شهر در طول برتری سیاسی پریکلس کمک میکرد. با توجه به ویتا سوفوکل، او به عنوانِ یک ژنرال در کمپین آتنی علیه ساموس که در ۴۴۱ ق.م طغیان کرده بود، خدمت کرد. او قرار بود که در نتیجه نوشتن نمایشنامه آنتیگونه، برای این منصب برگزیده شود. در سال ۴۲۰ زمانی که خدا به آتنیها معرفی شده بود، سوفوکل محرابی برای تصویر اسقلبیوس در خانهاش برپا کرده و به آن خوشامد گفت. به همین دلیل مردم آتن پس از مرگش به او لقب دکسیون (دریافت کننده) را دادند. همچنین در ساله ۴۱۳ ق.م او به عنوانِ یکی از مأمورینی که عهد داره ویرانیِ فاجعه انگیزه نیروی اعزامی آتنیها در سیسیل در طول جنگ پلوپونز بود، برگزیده شد. سوفوکل در سن ۹۰ یا ۹۱ سالگی در زمستان ۰۵-۴۰۶ ق.م درگذشت. او در طول حیاط خود موفقیت یونانیان در جنگهای ایرانیان و جنگِ خونین پلوپونسیان را مشاهده کرد. مرگ سوفوکل همانند بسیاری از مردانِ مشهورِ روزگار باستانی الهام بخشِ چندین داستان شد که البته صحت آنها شک برانگیز است. مشهورترینِ اینها داستانی است که بیان میکند که او به علت خستگی فراوان در اثر تلاش برای از برخواندن یک جمله طولانی از نمایشنامه آنتیگونه بدون اینکه نفس بکشد درگذشته است. در یک داستان دیگر گفته شده که او هنگام خوردن انگور در جشنواره آنتستریا در آتن خفه شده است. داستان سوم میگوید که او به علت خوشحالی زیاد بعد از آخرین پیروزی خود در دیونیزا درگذشته است. چندین ماه بعد یک شاعر طنز نویس در نمایشنامه ای به نام الهگان این شعر را در مدح سوفوکل نوشت: " خداوند سوفوکل را بیامرزد، که زندگی طولانی داشت، مردی خوشبخت و با استعداد بود، و نویسنده تعداد بیسیاری تراژدی خوب؛ و او زندگیش را به خوبی و بدون هیچ سیاه بختی به پایان رساند. " اگرچه که با توجه به چند گزارش در اواخر زندگی سوفوکل، پسرهایش سعی کردند که ثابت کنند که او فاقد صلاحیت است، او این اتهام را در دادگاه با خواندن نمایشنامه ادیپ در کلنوس که هنوز منتشر نشده بود رد کرد. یکی از پسرهایش به نام آیوفون و نوه اش که همچنین سوفوکل نامیده می شد، نمایشنامه نویس شدند.
در دو چشم تو نشستم
به تماشای خودم
که مگر حال مرا
چشم تو تصویر کند