انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 19 از 20:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  پسین »

Dedicated To My Love | تقدیم به عشقم


مرد

 
عشقم نفس تو مرا می سوزاند... آتشم می زند...
نه....مثل همه شعله ها....تو هویت منی....تو وطن منی....و غیر از آغوشت....نه....من آدرس دارم.... بسوزانم .... با لبانت .... من ... متعلق به دستان تو هستم ... من زندگی می کنم ... در آغوش تو ... عشق من ...
دستبند....اسیرم....تن تو و زندانی....عشق تو....و جایی برای من نیست....عشقم....جز در آغوشت.. ..
دوستت دارم و میپرستم.....ای دختر دل من...
     
  
مرد

 
می گویند چشم گاهی قبل از دل دوست دارد
پس گفتم حب دلها خونی است که در رگهای ما جاری است

گفتند: آیا غیبی را می پرستی که ندیده ای و سرگردان می مانی؟
گفتم عشق ارواح اگر صدا کنند جاودانه می ماند

گفتند: چگونه می توان بدون دید و توهم عشق بورزید؟
گفتم: «از کجا زیبایی عزیزان و جذابیت جذاب آنها را می‌دانی؟»

گفتند: آیا خیالی را دوست داری که تو را آزار دهد و رویاهای تو را غرق درآورد؟
من گفتم: "چقدر شگفت انگیز است که در جهانی بدون ساکنان پیدا می شود."
من و کسی که دوستش دارم و دوستش دارم به روحمان وابسته ایم

عشق ارواح باقی می ماند
عشق چشم ها هر چه هست سراب است
     
  
مرد

 
سکوت زبان انسانهای بزرگ است، شاید سرپوشی باشد برای نادانان و ممکن است جانها را خسته کند.
در ظاهر سکوت است، اما در اصل سر و صدا است که ممکن است فرار از واقعیت باشد
نیت بد زیادی دارد
سکوت ممکن است پیام باشد، ممکن است پاسخ باشد و شاید نوعی سرزنش باشد، کسانی هستند که آن را غفلت می دانند، اما در پس هر سکوت هزار داستان نهفته است که اگر با سکوت صحبت شود، همه زبان ها ساکت می شوند. همه کلمات در حضورش خودکشی می کنند.ما عاشق سکوت می شویم و برآمدگی بین انحنای آن دوست پنهانی است که هر وقت شرایط برایمان سخت شد به سراغش می رویم.نمی توانستیم فاش کنیم یا حرف بزنیم.
ممکن است از غم، ترس، بی عدالتی، عصبانیت و ضعف ساکت شویم
گاهی از حسرت و دلتنگی و درد ساکت می شویم
     
  
مرد

 
بین محصولات زراعی و سبزیجات
از نگاهش در چشمانش شگفت زده شدم
تو مرا مجذوب کردی و قلبم را لمس کردی
و نبضم تند است. ده
و خنده هاش ذهنمو درگیر کرد..
مثل یک لیوان شراب
زیبایی و زیبایی کشنده است
و قلبم شهیدی است با چشمانی جذاب
بین گیاهان و سبزیجات
و دلم مثل اخگر آتش گرفته است
و من در دنیای خودم گم شدم
و رنگ ها. ایمپلنت ها سرخی
در دریای دلتنگیم غرق شدم
و. به فردا احساس امیدواری می کردم
او سرزمین و نام خود را دوست داشت
و من خوابیدم و رویای گل بودن را دیدم
بین گیاهان و سبزیجات
فرشته ای با زیبایی کمیاب

#الهام بخش من
دوستت دارم❤️
#برای همیشه
     
  
مرد

 
شربت از دست دلارام، چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌تر است

من خود از عشق لبت فهم سخن می‌نکنم
هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است

ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپر است

من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است

حضرت سعدی
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
سر مویی نظر آخر به کرم با ما کن
ای که در هر بن موییت دل مسکینیست

جز به دیدار توام دیده نمی‌باشد باز
گویی از مهر تو با هر که جهانم کینیست

هر که ماه ختن و سرو روانت گوید
او هنوز از قد و بالای تو صورت بینیست

بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم
مگسی را که تو پرواز دهی شاهینیست

امان از حضرت سعدی که نمیشه ازش گذشت ...
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
عزیزم
رویاها و زندگی بیداری من را در آغوش گرفتی، دیوانگی و عشق من را دوست داشتی
او بدون محدودیت مرا اسیر خود کرد و با آسمان خود بر فراز من پرواز کرد و اعلام عصیان کرد
با وجود تمام قوانین عشق، آنها مرا از سرزمینم جذب کردند
او مرا بین خط چشمش پنهان کرد و روحم را از من ربود
تو باعث شدی که من نباشم و در یک چشم به هم زدن دیگر من نبودم
یادم رفت کجا بودیم و الان کجا بودیم و از خودم پرسیدم
قبل از هر کس دیگری چه گناهی کرده بود و جوابی نداشت
تا آن قسمت از من و متنم گم نشود
متنعم من در غیاب تو نامه هایم مست می شود و می سوزد و عصیان می کند
خدایا رحمتت کن که زیبایی آن مرا مست می کند زیرا از آن نفس می کشم تا به هستی برگردم
بغلش می کنم و می بوسمش و با تصویری زیباتر برمی گردم و بعد از هر دور عشق، عشق متولد می شود.
دوباره مست نشو، بیشتر عاشق او مثل یک عاشق دیوانه
     
  
مرد

 
به عشقم
به کسی که دوستش داشتم صدا زدم و با حرف هایم با او معاشقه کردم
به کسی که او را دوست داشت و تمام شب را برای او بیدار ماند
با صداقت و وفاداری برایش نامه های عاشقانه نوشتم
با خون دل و احساس
به کسی که با مهربانی و قلب مهربانش مرا اسیر خود کرد
به کسی که زیباترین حس ها و احساسات را به من داد
آه تمام عشق، تمام زندگی، دلم برایت تنگ شده است
به تماس پاسخ خواهی داد؟

احساس انسانی...
     
  
مرد

 
وقتی ذهن می نویسد، کلمه زیباتر می شود
وقتی دل می نویسد، کلمه صادق تر است
وقتی ضمیر نوشته می شود، کلمه عمیق تر است
کسانی هستند که آنچه را که من می نویسم با ذهن خود می خوانند، کسانی هستند که با قلب خود می خوانند و کسانی هستند که با احساسات خود می خوانند.
اما فقط کسانی که احساسات و عواطف یکسانی دارند مرا می فهمند، زبان قلب ها
     
  
زن

 
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من – دل مغرورم – پرید و پنجه به خالی زد
که عشق – ماه بلند من – ورای دست رسیدن بود

گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظهٔ دیدارت
شروع وسوسه‌ ای در من به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل‌ پیشه بهانه‌ اش نشنیدن بود

چه سرنوشت غم‌ انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
     
  
صفحه  صفحه 19 از 20:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  پسین » 
شعر و ادبیات

Dedicated To My Love | تقدیم به عشقم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA