انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 96 از 193:  « پیشین  1  ...  95  96  97  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 913«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بر در میخانه بنشستیم باز
توبهٔ صد ساله بشکستیم باز
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
شد روان با بحر پیوستیم باز
لطف ساقی بین که از انعام او
در خرابات مغان مستیم باز
دل به دست زلف او دادیم و برد
بی سر و سامان و پابستیم باز
نیست گشتم از وجود و از عدم
از وجود و جود او هستیم باز
با وصالش شکر می گوئیم ما
کز بلای هجر وارستیم باز
رند و ساقی سید و بنده به هم
بر در میخانه بنشستیم باز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 914«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ار شراب نیمشب امروز سرمستیم باز
چشم مستش دیده ایم و توبه بشکستیم باز
عشق کافر کیش او ایمان ما بر باد داد
بر میان زنار کفر زلف او بستیم باز
از سر سجادهٔ ناموس خوش برخواستیم
بر در میخانه سرمستانه بنشستیم باز
دولت وصلت چو دستم داد در گلزار عشق
همچو بلبل میزنم دستان کزان رستیم باز
ساقی سرمست وحدت داد ما را جام می
نوش کردیم از خیال عقل وارستیم باز
ما خراباتی و رند و عاشق و میخواره ایم
باز رستیم از خمار ای یار سرمستیم باز
فانئیم و باقئیم و سیدیم و بنده ایم
نیست گشتم از خود و از عشق او هستیم باز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 915«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دل به دست زلف او دادیم باز
با پریشانی در افتادیم باز
بر امید آنکه بر ما بگذرد
رو به خاک راه بنهادیم باز
در خرابات مغان مستانه ایم
خوش در میخانه بگشادیم باز
توبه بشکستیم فارغ از خمار
داد خود از جام می دادیم باز
عقل بود استاد و ما مزدور او
این زمان استاد استادیم باز
غم بسی خوردیم از هجران ولی
از وصال یار دلشادیم باز
بندهٔ سید شدیم از جان و دل
از غلام و خواجه آزادیم باز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 916«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرغ دل در دام زلف دلبری افتاده باز
عشق جانان جان ما بر باد خواهد داد باز
زاهد خلوت نشین از خان و مان دل برگرفت
مجلسی مستانه در کوی مغان بنهاد باز
توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتادهایم
هر که آمد سوی ما مانند ما افتاد باز
بر خیال عقل بی بنیاد بی بنیادیمن
تا چه آید بر سرت زین عقل بی بنیاد باز
روی دل بر درگه سلطان خود آورده ایم
آمده بر درگه شه بنده ای آزاد باز
آب چشم ما چو دجله می رود هر سو روان
شاید ار معمور سازد خطهٔ بغداد باز
خوش گشادی از گشاد نعمت الله یافتیم
تا در میخانه را بر روی ما بگشاد باز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 917«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خوش دری بر روی ما بگشاد باز
آفتابی در قمر بنمود باز
جام و پیمانه به ما بخشید او
می به پیمانه به ما پیمود باز
مخزن اسرار را در باز کرد
گنجها ایثار ما فرمود باز
آفتاب حسن او چون رو نمود
مه ز نور روی او افزود باز
دیر آمد خود بر ما زود رفت
گفتمش جانا مرو نشنود باز
عقل شهبازیست خوش پرواز کرد
در هوای عاشقی فرسود باز
نعمت الله را به ما انعام کرد
عالمی از نعمتش آسود باز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 918«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
رنج غربت تو از غریبان پرس
دردمندی ز دردمندان پرس
ذوق سرمستئی که ما داریم
گر ندانی بیا ز رندان پرس
کفر زلفش که می برد ایمان
مو به مو از من پریشان پرس
رند مست خوشی اگر یابی
به دمی از منش فراوان پرس
عاشقان حال عاشقان دانند
حالت عاشقی از ایشان پرس
دامن دل بگیر و دلبر جوی
جان فدا کن خبر ز جانان پرس
جام وحدت بنوش رندانه
ذوق این می ز باده نوشان پرس
در دل ما در آ و خوش بنشین
گنج جوئی ز کنج ویران پرس
نور خورشید را به ما بخشید
حسن ماهان ز ماه رویان پرس
عشق لیلی ز جان مجنون جو
ذوق بلقیس از سلیمان پرس
نعمت الله یار یاران است
حال این یار ما ز یاران پرس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 919«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
لذت جان ما ز مستان پرس
ذوق رندان ز می پرستان پرس
خبر از حال ما اگر پرسی
در خرابات رو ز رندان پرس
نوش کن جام می که نوشت باد
بعد از این ذوق باده نوشان پرس
دردمندانه گر دوا جوئی
دُرد دردش بجوی و درمان پرس
سر زلفش اگر به دست آری
حال شوریدهٔ پریشان پرس
جان عاشق به پرسشی دریاب
آنگهی هر چه خواهی از جان پرس
ساقی بزم نعمت اللهم
ذوقم از خدمت حریفان پرس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 920«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس
مانند دردمند ز دردش دوا بپرس
نقش بلا مگو تو که آرام جان ماست
لطفی کن از کرم چو ببینی ز ما بپرس
ما بنده ایم و حضرت او پادشاه ماست
با پادشه بگو که ز حال گدا بپرس
از عقل بی خبر ، خبر عشق او مجو
سریست عشق او ز دل ما بیا بپرس
بگذر خوشی به کوی خرابات عاشقان
از رند مست لذت ذوق مرا بپرس
ما محرمیم در حرم کبریای او
اسرار او ز محرم آن کبریا بپرس
از ما مپرس قصهٔ دنیا و آخرت
اما ز سیدم خبری از خدا بپرس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 921«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
رنج عشقی کشیده ام که مپرس
دُرد دردی چشیده ام که مپرس
در طریقی که نیست پایانش
بر و بحری بریده ام که مپرس
دیده ام صورتی که دیده ندید
معنئی را شنیده ام که مپرس
گفته ام نکته ای تو را که مگو
خط به حرفی کشیده ام که مپرس
بلبل مست گلشن عشقم
ز آشیانی پریده ام که مپرس
عاشق و رند و لاابالی وار
ازجهانی رسیده ام که مپرس
بندهٔ وا فروختم به بها
سیدی را خریده ایم که مپرس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 922«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گرم و سردی چشیده ام که مپرس
هم به مردی رسیده ام که مپرس
این چنین جام می که می نوشی
دُرد دردی چشیده ام که مپرس
این چنین مست و لاابالی وار
از جهانی رسیده ام که مپرس
سختی گفتم از زبان حبیب
هم به گوشی شنیده ام که مپرس
گل این گلستان سلطانی
هم به دستی بچیده ام که مپرس
گوهری را فروختم به بهاء
جوهری را خریده ام که مپرس
در همه روی روشن سید
آفتابی بدیده ام که مپرس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 96 از 193:  « پیشین  1  ...  95  96  97  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA