انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 200 از 718:  « پیشین  1  ...  199  200  201  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۱۹۹۴

ما را ز عشق درد و غم بیکرانه است
دریای بیکنار سراسر میانه است

غفلت نگشت مانع تعجیل عمر را
در خواب نیز قافله ما روانه است

غافل مشو ز پاس نفس تا حیات هست
کاین شمع در کمین نسیم بهانه است

شد سنگ آب و سختی دل همچنان بجاست
با آن که سالهاست درین شیشه خانه است

هر چند روزگار کند شور بیشتر
خواب گران غفلت ما را فسانه است

از حرف سخن، روی نتابند مبرمان
مرغ حریص را گره دام دانه است

بر توسن سبکرو پا در رکاب عمر
موی سفید گشته ما تازیانه است

از دلبران طلب خبر دل رمیدگان
چون تیر در کمان نبود بر نشانه است

در گوشه قفس مگر از دل برآورم
این خارها که در دلم از آشیانه است

گردید از نظاره ما حس شوخ چشم
بر آهوی رمیده، نگه تازیانه است

در خاکساری آن که چو صائب تمام شد
بر صدر اگر قرار کند آستانه است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۱۹۹۵

تا در ترددست نفس، جان روانه است
بر باد پای عمر، نفس تازیانه است

عاشق کجا به فکر سرانجام خانه است؟
مرغ ملول را ته بال آشیانه است

گشتیم پیر از غم دنیا و آخرت
پشت کمان خمیده ز فکر دو خانه است

آوازه رحیل کز او خوابهاست تلخ
پای به خواب رفته ما را فسانه است

کوتاه دیدگی است نفس راست ساختن
بر توسنی که موج نفس تازیانه است

حیرت امان نمی دهدم تا نفس کشم
بیچاره طوطیی که در آیینه خانه است

زین سرکشان که گردن دعوی کشیده اند
از هر که عشق گرد برآرد نشانه است

روی شکفته خرده جان را دهد به باد
کم عمری گل از نفس بیغمانه است

دل می برد به چین جبین دلربای من
این صید پیشه را گره دام دانه است

پروانه ها فسرده، خموشند شمعها
در محفلی که پای ادب در میانه است

روشندلان ز هر دو جهانند بی نیاز
خورشید را ز چهره زرین خزانه است

روی زمین ز شکوه گردون لبالب است
هر کس که هست زخمی ازین شیشه خانه است

آبی که زندگانی جاوید می دهد
دارد اگر وجود، شراب شبانه است

آغوش بحر بی گهر شاهوار نیست
دل چون دو نیم شد صدف آن یگانه است

تسلیم می کند به ستم ظلم را دلیر
جرم زمانه ساز فزون از زمانه است

هر کس به قدر هوش خود آزار می کشد
در بحر پر کنار، خطر بیکرانه است

صائب ز کوی عشق به جایی نمی روم
چون کعبه قتلگاه من این آستانه است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۱۹۹۶

ابر بهار گلشن رخسار، آینه است
آتش فروز شعله دیدار، آینه است

از دل توان به انجمن حسن راه برد
سنگ نشان کعبه دیدار آینه است

آنجا توان به زور نفس کار پیش برد
افسانه ای است این که دل یار آینه است

نتوان به کنه چرخ رسیدن به سعی فکر
اندیشه مور و این در و دیوار آینه است

با روی یار چهره شدن نیست کار گل
دارد کسی که جوهر این کار، آینه است

گر دل بجاست، وضع جهان آرمیده است
گر چشم روشن است، گل و خار آینه است

عاشق چو محو گشت، دو عالم دو عینک است
طوطی چو مست شد، در و دیوار آینه است

امروز دیده ای که نرفته است آب ازو
صائب درین زمانه غدار آینه است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۱۹۹۷

با عارض تو چهره شدن کار آینه است
دولت نصیب دیده بیدار آینه است

خودبینی از سرشت بزرگان نمی رود
گر خود سکندرست گرفتار آینه است

بشکن طلسم صورت و جاوید زنده باش
آب حیات در پس دیوار آینه است

هر صبحدم به روی تو از خواب می جهد
حسرت مرا به دولت بیدار آینه است

زنگ کدورت از دل تاریک ما نبرد
صیقل که داس سبزه زنگار آینه است

حد کسی است بر رخ او حرف خط زند؟
این نقش را بر آب زدن کار آینه است

بی پرده می دهد به نظر جلوه عیب را
صائب رهین منت سرشار آینه است

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۱۹۹۸

جوهر غبار دیده حیران آینه است
نقش و نگار، خواب پریشان آینه است

داغ است از طراوت آن خط پشت لب
طوطی که خضر چشمه حیوان آینه است

در عهد حسن شوخ تو سیماب جلوه شد
حیرانیی که لنگر طوفان آینه است

چون آفتاب، خط شعاعی است جوهرش
تا پرتو جمال تو مهمان آینه است

تسخیر مشکل است پریزاد حسن را
این نقش در نگین سلیمان آینه است

هر صبح نیکوان به در خانه اش روند
این منزلت ز پاکی دامان آینه است

معشوق را حمایت عاشق بود حصار
طوطی چو موم سبز، نگهبان آینه است

بازار حسن او ز خط سبز گرم شد
زنگار اگر چه تخته دکان آینه است

در روزگار حسن تو شد خارخار شوق
هر جوهر نهفته که در کان آینه است

خاکش به چشم اگر به دو عالم نظر کند
آن را که چاک سینه خیابان آینه است

صائب مگر به مرهم زنگار به شود
داغی که از صفا به دل و جان آینه است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۱۹۹۹

غم را اگر برون ندهد سینه آینه است
گر زنگ را فرو خورد آیینه آینه است

مشاطه جهان، نظر پاک بین توست
عالم منورست اگر سینه آینه است

روشندلان ز پرتو مهرند بی نیاز
شمع و چراغ خانه آیینه آینه است

صافی دلان میکده را پاک دیده ایم
در دل نگیرد آن که ز کس کینه آینه است

از اهل دل حضور لباس نمد بپرس
قیمت شناس خرقه پشمینه آینه است

اخفای راز عشق تو در سینه چون کنم؟
سیماب، گوهر من و گنجینه آینه است

در روزگار خط تو چون آب و سبزه شد
با زنگ اگر چه دشمن دیرینه آینه است

از بس که صیقلی شده است از فروغ حسن
دیوار جلوگاه ترا پینه آینه است

با تیر غمزه تو کز آهن گذر کند
آن پر دلی که کرد سپر سینه آینه است

این آن غزل که گفت فصیحی پاکدل
گر زشت را نکو کند آیینه آینه است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۰۰

هر غنچه زین چمن دل در خون نشانده ای است
هر شاخ نرگسی نظر بازمانده ای است

هر شاخ گل که فصل خزان جلوه می کند
از رنگ و بوی عاریه، دست فشانده ای است

از عقل درگذر، که چراغی است بی فروغ
دست از جنون بدار، که نخل فشانده ای است

در دور تیغ غمزه او نقطه زمین
چون داغ لاله، دیده در خون نشانده ای است

مجنون که بود قافله سالار وحشیان
در عهد ما پیاده دنبال مانده ای است

صائب به دور عارض عالم فروز او
از لاله دم مزن، که چراغ نشانده ای است

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۰۱

از فیض نوبهار، زمین بزم چیده ای است
دست نگار کرده، رخ می کشیده ای است

باغ از شکوفه، لیلی چادر گرفته ای
از لاله کوه، عاشق در خون تپیده ای است

عالم ز ابر، موج پریزاد می زند
مهد زمین سفینه طوفان رسیده ای است

هر موج سبز، طرف کلاه شکسته ای
هر داغ لاله، چشم غزال رمیده ای است

از لاله، بوستان لب لعلی است می چکان
از جوش گل، چمن رخ ساغر کشیده ای است

هر زلف سنبلی، شب قدری است فیض بخش
هر شاخ پر شکوفه، صباح دمیده ای است

هر برگ سبز، طوطی شیرین تکلمی
هر شبنم گلی، نظر پاک دیده ای است

شیرینی نشاط جهان را گرفته است
صبح از هوای تر، شکر آب دیده ای است

این قامت خمیده و عمر سبک عنان
تیر گشاده ای و کمان کشیده ای است

صائب همین بود دل بی آرزوی ما
امروز زیر چرخ اگر آرمیده ای است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۰۲

در هر نظاره ام ز تو پیغام تازه ای است
هر گردشی ز چشم توام جام تازه ای است

هر روز از لب تو دل تلخکام من
امیدوار بوسه و پیغام تازه ای است

از پختگی اگر چه مرا عشق سوخته است
هر لحظه در دلم هوس خام تازه ای است

هر زخم تازه بر دل من یار کهنه ای است
هر داغ کهنه در جگرم جام تازه ای است

با عاشقان مضایقه کردن به حرف تلخ
آگاه نیستی که چه دشنام تازه ای است

هر چند کهنه تر شود آن یار تازه رو
ما را ازو توقع انعام تازه ای است

ای دل حساب خویش به آن زلف پاک کن
کز خط رخش به فکر سرانجام تازه ای است

آن را که هست کعبه مقصود در نظر
چشم سفید، جامه احرام تازه ای است

صائب به دور عارضش از خط مشکبار
بر هر طرف که می نگری دام تازه ای است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۰۳

دنیا برای بیخبران عیش خانه ای است
مرغ حریص را گره دام، دانه ای است

شور مرا نسیم بهاران بهانه ای است
هر شاخ گل، جنون مرا تازیانه ای است

از اختیار ناقص خود دست شستن است
گر بحر بیکران جهان را کرانه ای است

شوری که کوه سر به بیابان نهد ازو
بخت به خواب رفته ما را فسانه ای است

آزاده ای که خاک نهادی است مشربش
بر صدر اگر قرار کند، آستانه ای است

دل را بس است از دو جهان درد و داغ عشق
مرغ غریب را پر و بال آشیانه ای است

زنهار پا برون منه از گوشه قفس
مطلب ز زندگانی اگر آب و دانه ای است

چون آفتاب خنده بر آفاق می زند
آن را که همچو چهره زرین، خزانه ای است

صحن چمن ز نغمه طرازان تهی شده است
از بلبلان به جای، همین آشیانه ای است

صائب در کریم به محتاج بسته نیست
طاعت وسیله ای و عبادت بهانه ای است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 200 از 718:  « پیشین  1  ...  199  200  201  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA