انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 477 از 718:  « پیشین  1  ...  476  477  478  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۷۹۴

ز سرو قدتو شد شوره زار امکان سبز
ز شمع سبز تو شد بخت این شبستان سبز

ز خط پشت لبت زنده می شود دلها
چنین بود چو کند سبزه آب حیوان سبز

میان اهل جنون سبز چون توانم شد؟
نشد ز گریه من خار این بیابان سبز

به رود نیل رسان خویش راکه هیهات است
کز آب چاه شود بخت ماه کنعان سبز

ز هم گزیر ندارند نوش ونیش جهان
که بی گره نشود نی زشکرستان سبز

چو زنگ از دل من برد باده دانستم
که تخم سوخته گرددبه ابراحسان سبز

تجردی که بود در لباس ،محفوظ است
پناه شیر بود ،هست تانیستان سبز

دل حریص به زنگ قساوت آلوده است
که نان همیشه گدا را شود درانبان سبز

زچشم شور کواکب مجوبرومندی
که هیچ دانه نگرددبه زیردندان سبز

اگر گشایش دل خواهی از بلا مگریز
که دانه می شود اینجاز تیر باران سبز

به باده جوش نزد خون خشک من صائب
نشد ز تربیت بحر شاخ مرجان سبز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۷۹۵

نبسته ای گره عهد برقبا هرگز
نرفته ای به سروعده وفا هرگز

همیشه گرچه درآیینه خانه می گردی
ندیده ای رخ خود سیراز حیا هرگز

عیارجنبش مژگان او چه میدانی؟
نگشته ای هدف ناوک قضا هرگز

حدیث دل نگرانی زماچه میپرسی ؟
نکرده ای سفری روی برقفا هرگز

اگرچه شبنم گستاخ این گلستانم
ندیده ام رخ گل را به مدعاهرگز

به گردرفت ز حرص تو خرمن افلاک
دهان شکوه نبستی چو آسیا هرگز

ندیده ام اثر از آه سردخود صائب
گلی نچیده ام از صحبت صبا هرگز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۷۹۶

حدیث عشق نگیرد به زاهدان هرگز
ز بوی گل نشود جغد شادمان هرگز

به عاقلان نتوان دوخت داغ سودا را
تنور سرد نگیرد به خویش نان هرگز

اگر چه کوه غم روزگاربردل ماست
نبوده ایم به طبع کسی گران هرگز

به تلخ و شور جهان همچو بحر ساخته ایم
نخورده ایم غم رزق در جهان هرگز

همیشه همسفر همت بلند خودیم
نداده ایم به دست کسی عنان هرگز

اگر چه نغمه طرازی مسلم است به ما
نخوانده ایم نوایی به بلبلان هرگز

همیشه در صدد عیبجویی خویشیم
نبوده ایم پی عیب دیگران هرگز

میان آینه و زشت رو صفایی نیست
به اهل دل نشود چرخ مهربان هرگز

اگر چه غنچه آن گلشنیم ما صائب
نبسته ایم دل خود به گلستان هرگز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۷۹۷

که را به گوشه گلخن کشیده اند امروز؟
که شعله ها همه گردن کشیده اند امروز

ز بخیه زخم کهن پاره می کند زنجیر
کدام رشته به سوزن کشیده اند امروز؟

کدام آبله پا عزم این بیابان کرد؟
که خارها همه گردن کشیده اند امروز

چو کوه خاطر آسوده زان گروه طلب
که پای خویش به دامن کشیده اند امروز

مجوی تفرقه خاطر از رضاکیشان
که درخت خویش به مأمن کشیده اند امروز

که قد به عزم تماشای گلستان افراخت ؟
که سروها همه گردن کشیده اند امروز

چه فارغند ز بیم فشار تنگی قبر
کسان که تنگی مسکن کشیده اند امروز

جماعتی گذرند از پل صراط چو سیل
که بار خلق به گردن کشیده اند امروز

اجل چه کار کند با جماعتی صائب
که تلخکامی مردن کشیده اند امروز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۷۹۸

مگر به فکر سواری است آن نگار امروز؟
که نیست فتنه خوابیده را قرار امروز

کدام سنگ ملامت هوای من دارد؟
که نیست در دل دیوانه ام قرار امروز

گذشت آن که خزف اعتبار گوهر داشت
به نرخ خاک بود در شاهوار امروز

همیشه انجمن روزگار ناخوش بود
ترا خیال که خوش نیست روزگار امروز

مدار چشم ترحم ز تیغ یار که نیست
نم مروت در هیچ جویبار امروز

دلیر در سر بازار حشر خرج کند
گرفت هرکه زر خویش را عیار امروز

فغان که نیست درین شیشه های سیمابی
می آنقدر که مرابشکند خمار امروز

همیشه فکرت صائب شکار دل می کرد
کمند ناله او نیست دل شکار امروز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۷۹۹

بیا و تازه کن ایمان به نوبهار امروز
که شد قیامت موعود آشکار امروز

شکوفه از افق شاخ همچو اختر ریخت
نشان صبح قیامت شد آشکار امروز

محیط رحمت حق در تلاطم آمده است
کف از شکوفه فکنده است بر کنار امروز

ز تازیانه پی در پی نسیم بهار
زمین شده است چو افلاک بیقرار امروز

ز جوش لاله و گل کز رکاب می گذرد
پیاده جلوه کند در نظر سوار امروز

چمن چنان به صفا شد که هر نهالی را
توان کشید به آغوش چون نگار امروز

ز جوش لاله و گل خار بر سر دیوار
شده است همچو رگ لعل آبدار امروز

گشوده است بساط ملایمت ایام
لطیفتر ز رگ گل شده است خار امروز

ز جوش قطره شبنم شده است روی زمین
ستاره خیز چو رخسار شرمسار امروز

هوا خمار شکن، گل پیاله گردان است
پیاله نوش و میندیش از خمار امروز

به شغل عیش، شب و روز رابرابردار
که عدل گشت ترازوی روزگار امروز

به دام و دانه چه حاجت، که موج سبزه و گل
شده است سلسله گردن شکار امروز

همین برآینه سیل نوبهاران است
اگر بود اثری ظاهر از غبار امروز

ز لاله جوش خم باده می زند کهسار
شراب لعل برآید ز چشمه سار امروز

چراغ لاله گره کرده دود را در دل
که بی صفا نشود بزم نوبهار امروز

چه بادبان که مهیانکرده است از ابر
برای کشتی می موسم بهار امروز

بهشت نقد طلب می کنی اگر صائب
چو غنچه سر ز گریبان خود برآر امروز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۰۰

نبرده خط ز عذار تو آب و تاب هنوز
بر آتش تو جگرها شود کباب هنوز

شد آفتاب تو در ابر خط نهان هر چند
ز عارض تو شود دیده ها پر آب هنوز

ز خط شد آن لب میگون اگر چه پا به رکاب
توان رساند ز نظاره اش شراب هنوز

کشید حسن ترا گرچه خط به پای حساب
نمی کند نگهت ترک بیحساب هنوز

مه تو گر چه حصاری ز هاله خط شد
حذر کند ز شبیخونش آفتاب هنوز

ز خط قلمرو حسن تو گشت زیر و زبر
ز غفلت است دو چشم تومست خواب هنوز

ز نقش خط لب لعل تو گرچه شد بی آب
ز عارض تو تراوش کند حجاب هنوز

نهشت رنگ حیا بر رخت ز تردستی
چه نقشها که زند خط دگر برآب هنوز

اگر چه خط رقم رخصت تماشایی است
کند ز دیده من صائب اجتناب هنوز

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۰۱

چه شد که یار خط آورد با صفاست هنوز
فروغ صبح بنا گوش دلگشاست هنوز

اگر چه خط رقم عزل خواند درگوشش
درازدستی مژگان او بجاست هنوز

به یاد بوسه دهن خوش کنید ازان نوخط
که نوسواد سخنهای آشناست هنوز

به دستهای نگارین، عذار نو خط او
ز کار درهم عاشق گرهگشاست هنوز

اگر چه دود برآورد خط ز رخسارش
هزار تشنه جگر رالبش دواست هنوز

به ناامیدی از اینجا مرو که حاجتها
ز فیض صبح بنا گوش او رواست هنوز

ازو توقع حلوای آتشی زودست
عتاب و رنجش بیجای او بجاست هنوز

هزار تشنه جگر را به چشمه حیوان
لبش به خضر خط سبز رهنماست هنوز

فسانه می شمرد حرف بیوفایی حسن
ازو توقع مهر و وفا خطاست هنوز

نگشته است به دلها گران غبار خطش
عزیز دیده مردم چو توتیاست هنوز

به عرض حال زبان آشنا مکن صائب
که تیغ غمزه او برسر جفاست هنوز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۰۲

نکرد در دل من کار، عشق شورانگیز
زهیزم تر من شد فسرده آتش تیز

عجب که راه به دیر مغان توانم یافت
مراکه نیست بجز سبحه هیچ دستاویز

به زاهدان نکند می ز ننگ آمیزش
و گرنه هیزم خشک است مفت آتش تیز

دلی که رفت به دارالامان بیرنگی
چه فارغ است زنار جهان رنگ آمیز

ز صبح دانه انجم تمام می سوزد
به هیچ شوره زمین تخم پاک خویش مریز

چه نعمتی است که سنگین دلان نمی دانند
که شیشه هاست مرازیرخرقه پرهیز

سحر که مرغ سحرخیز در خروش آید
اگر ز جای نخیزد دلت تو خود برخیز

ترا ز هر که رسد تلخیی درین عالم
محصلی است که از خلق درخدا بگریز

مکن به کاهلی امروز خویش را فردا
که خود حساب ندارد حذر ز رستاخیز

ز حسن طبع تو صائب که در ترقی باد
بلند نام شد از جمله شهرها تبریز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۰۳

سبک ز سینه ما ای غبار غم برخیز
ز همنشینی ما می کشی الم برخیز

سر قلم بشکن، مهر کن دهان دوات
به این سیاه دلان کم نشین و کم برخیز

گذشتن از سر گنج گهر سخاوت نیست
کریمی از سر آوازه کرم برخیز

کلید گلشن فردوس دست احسان است
بهشت می طلبی از سر درم برخیز

بدار عزت موی سفید پیران را
ز جای خویش به تعظیم صبحدم برخیز

درین دو وقت، اجابت گشاده پیشانی است
دل شب از نتوانی سپیده دم برخیز

گرفت دامن گل شبنم از سحر خیزی
زگرد خواب بشو دست و رو، توهم برخیز

امید فتح و ظفر هست تا علم برجاست
فروغ صبح نخوابانده تا علم برخیز

درین جهان نبود فرصت کمربستن
زخاک تیره کمر بسته چون قلم برخیز

به فکر دوست به بالین گذار سر صائب
چو آفتاب ز آغوش صبحدم برخیز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 477 از 718:  « پیشین  1  ...  476  477  478  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA