ارسالها: 2890
#292
  Posted: 13 Sep 2019 02:37
 
 
 mehran5244:  باشی 
یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
( سلمانی ساوجی )
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
 
 ارسالها: 24522
#294
  Posted: 13 Sep 2019 12:37
 
 
 shahin00:  گذارید 
در میکده ام دگر کسی اینجا نیست
واندر جامم دگر می صهبا نیست
بی تو 
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
 
 ارسالها: 2890
#296
  Posted: 16 Sep 2019 01:24
 
 
 setare2:  زندانبان 
نقص در معرفت ماست نگارا، ورنه
نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم
استاد شهریارنالد به حال من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
استاد شهریار
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
 
 ارسالها: 2890
#298
  Posted: 16 Sep 2019 01:34
 
 
 setare2:  دیدم 
من هر چه دیده ام ز دل و دیده دیده ام 
 گاهی ز دل بود گله گاهی ز دیده ام
سلمان ساوجی
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
 
 ارسالها: 2890
#300
  Posted: 16 Sep 2019 01:40
 
 
 setare2:  بازی 
یكی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه كنم
كه باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد
چه چیز تازه در این غربت است ؟ كی ؟ چه زمان
غروب جمعه ی من بی تو پوك و پوده نشد ؟
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود