انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 1 از 10:  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Mohammad Ali Sepanlo | محمدعلی سپانلو


مرد

 
مـــحـــمـــدعـــــلـــی ســپـــانـــلــو







==============================================
مـــحـــمـــدعـــــلـــی ســپـــانـــلــو+زندگینامه سپانلو+بیوگرافی سپانلو+شاعر+منتقد ادبی+مترجم+جوایز+آثار سپانلو+سایر تالیفات+اشعار سپانلو+شعر بالای پلکان+شعر اتفاق+شعر سهم خدا و شیطان+شعر الیانا+شعر و گل همان گل است+شعر عید در آسمان بیگانه+نگاهی بر اشعار سپانلو+رمان های سپانلو+رمان تهران مخوف+رمان جنایات رمان بشر+رمان تفریحات شب+رمان زیبا+رمان دختر رعیت+رمان نیمه راه بهشت+رمان چشمهایش+رمان آفت+رمان یکلیا و تنهایی او+دانلود رمان ها+سپانلو و بیماریش+‎شرح تشکیل کانون ادب ایران با زبان شیرین محمد علی سپانلو‎+هشتاد و سه شعر از سپانلو
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 

محمدعلی سپانلو شاعر، منتقد ادبی، مترجم، متولدِ 1319 تهران است و تا به حال بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های شعر و داستان و تحقیق،بصورتِ تالیف و یا ترجمه، منتشر کرده است.
در بیست سالِ گذشته،اوبه عنوانِ یکی از چند نمایندهٔ معدودِ ادبیاتِ معاصرِ فارسی در بسیاری از گردهمایی‌های بین‌المللی در اروپا و آمریکا شرکت کرده است و گفته مي‌شود كه سهمِ بزرگی در معرفیِ ادبیاتِ ایران به جهانیان دارد.بسیاری از آثارِ او تا به حال به زبان‌های انگلیسی،آلمانی،فرانسه،هلندی،عربی،و سوئدی ترجمه شده است.نویسندگانِ پیشروِ ایران که گلچینی از آثارِ داستانیِ نویسندگانِ قرنِ بیستمِ ایران،بهمراهِ بررسیِ آنهاست،جزوِ منابعِ درسی در بسیاری از دانشگاه‌های ایراناست و تابه‌حال فروشِ بسیار بالایی داشته است.

ضمناً سپانلو از معدود شاعران و نویسندگانِ ایرانی است که در دنیایِ ادبیاتِ غرب نیز شناخته شده است، و توانسته است نشان شوالیهٔ نخلِ آکادمیِ فرانسه (بزرگ‌ترین نشانِ فرهنگی کشورِ فرانسه)، و جایزهٔ ماکس ژاکوب (بزرگ‌ترین جایزهٔ شعرِ فرانسه) را دریافت کند.
زندگی شخصی
سپانلو با پرتو نوری علاء ازدواج کرد. شهرزاد سپانلو خواننده موسیقی پاپ حاصل این ازدواج است.
‎جوایز‎
*. جایزه شعر ماکس ژاکوب فرانسه
*. شوالیه شعر فرانسه

‎ ‎آثار‎

مجموعه اشعار
*. ۱۳۴۲ - آه ... بیابان
*. ۱۳۴۴ - خاک
*. ۱۳۴۶ - رگبارها
*. ۱۳۴۷ - پیاده‌روها
*. ۱۳۵۲ - سندباد غایب
*. ۱۳۵۶ - هجوم
*. ۱۳۵۷ - نبض وطنم را می گیرم
*. ۱۳۶۶ - خانم زمان
*. ۱۳۶۸ - ساعت امید
*. ۱۳۷۱ - خیابان ها , بیابان ها
*. ۱۳۷۷ - فیروزه در غبار
*. ۱۳۷۹ - پاییز در بزرگراه
*. ۱۳۸۱ - ژالیزیانا

‎سایر تألیفات‎
*. ۱۳۴۹ - مردان(مجموعه 5 قصه)
*. ۱۳۴۹ - بازآفرینی واقعیت : مجموعه ۲۷ قصه از ۲۷ نویسنده معاصر ایران
*. ۱۳۶۲ - نویسندگانِ پیشروِ ایران (تاریخچه رمان، قصه کوتاه ، نمایشنامه و نقد ادبی در ایران معاصر)
*. ۱۳۷۷ - چهار شاعرِ آزادی : جستجوی در سرگذشتو آثار عارف , عشقی, بهار, فرخی یزدی (چاپ ۱۹۹۴ (میلادی) , استکهلم)
*. تعلق و تماشا
*. هزار و یک شعر (آنتولوژي شعر نو فارسي در قرن بيستم)، انتشارات کاروان
*. قصه‌ ي قديم - 111 قصه ازسرچشمه هاي ايران و اسلامانتشارات کاروان
*. شعر رقصان شمس،انتشارات کاروان
ترجمه
*. آن‌ها به اسب‌ها شلیک می‌کنند.نوشتهٔ هوراس مک‌کوی.
*."مقلدها"نوشته گراهام گرین
*."شهربندان"نوشته آلبر کامو
*."عادلها"نوشته آلبر کامو
*."کودکی یک رییس" نوشته سارتر
*."دهلیز و پلکان"اشعار یانیس ریتسوس
*.۱۳۷۲-"گیوم آپولینر در آیینه آثارش"اشعار و زندگینامه گیوم آپولینر
هله
     
  
مرد

 
‎شعر اول‎
از تو و بالش که با چراغ لیموها روشن می شدید
کدام یک به سفر رفت؟
دماغه ی ملافه در این آسمان
سفینه های جاذبه را گم کرد
چه آسمانی ! پروازهای منحنی شوق
کلاغی از دیبا
چتری از طلا
قطار که بگذرد از بوته زار خیس
فرو رود بالش
به شکل خفتن تو
پس این قرار قدیمی را به هم بزنیم
ملافه و بالش را در گنجه ها بگذاریم
سلام بر تن تو
هنوز پاییز ، با سرانگشت ، بوسه می فرستند
به پوست دختران زمین
به زلف های چتری زرین
که بین پیچه و پیشانی می رقصند
فرودگاه کجاست
در آسمان این بستر
رواق های تصادف
با پله های نقره و عاج
که هر چه می روم پایین
نمی رسم به زمین ؟
کدام یک به سفر رفت
کدام باد به رقص آورد
طلای ابریشمین و
آبنوس کرپ دوشین را
هله
     
  
مرد

 
‎شعر دوم‎
من در نفس تو رمزها یافته ام
من با نفس تو زندگی ساخته ام
من در نفس تو یافتم مکیده ای
با خون ترانه ی تو در رگ هایم
درخشک ترین کویر بی باران
من در نفس تو خرم آبادم
وقتی دو کبوتر حرم را دیدم
در قرمزی نوک هاشان می شکفند
پنهان کردم در نفس تو گنج هایم را
در ژرف ترین خواب تو اسرارم راپنهان ز تو ، آهسته امانت دادم
من در نفس تو رود را پوییدم
بازیچه ی موج
از راه تنفس دهان با تو
از غرق شدن به زندگی برگشت
هر بازدم تو روح رؤیای من است
محرابه ی آتشکده در بوسه ی تو
من آتش را به بوسه برگرداندم
خاکستر بوسه را به آهی کوتاه
تا با نفس تو مشتبه گردد
در راسته ی عطر فروشان ، امشب
در بین هزار شیشه ی مشک و گلاب
می پرسم
دستمال عطر آگینی از نفس او چند ؟
هله
     
  
مرد

 
‎شعر سوم‎
رؤیای خویش است و بوسه بر لب های خویش
سرزمین من که در قوس بامدادان
گل سرخ می نوشد دختر کوچک باران
اقامتگاهم
ترانه ای ست پیشواز مسافر
و جاده هایش از رد گام ها عطرآگین
نشانه ی مقصد یا
ساحره ی گمشدگی
ژالیزیانا!
شبه جزیره ای با چشمه های شور و شیرین
گوش و گوشواره
انگشتری و اشاره
تشنگی و گلوبند
منظره ی خویش است و دسته گل پنجره ی خویش
در این هوای طناز شعری اگر بسازی
یاد آور گفت و گوست هنگام عشق بازی
ای سرزمین سایه و روشن
ظهر معطر من
از تو به تو باز می گردم
در جست و جوی عطشی که هدیه می دهی
عطش پناهندگان
هله
     
  
مرد

 
‎شعر چهارم‎
بالای پلکان
تا بوی قهوه ، سرسرای قهوه ای و گام های وسوسه انگیز تو
امید مشترکی که در بلندترین بام ها به حقیقت پیوست
آواز عشق اینده کی یا کجا نوشته شود ؟
بالای ماه ، پاشنه بلند طلا
زیر چراغ های چشمک زن ،پایین پای ما
یا کاغذ سپید که بر زانوی سپید تو می ساید ؟
دستی که دست های تو را جست سرشار بود از فیروزه ی رباعی خیام
انگشتری قواره ی انگشت توست ، البته می پذیری ، بانوی سربلندی ها
آن باغ زیر پوست ، با عطر کال نارنج ، با چشمه ی نمک ، جزیره ی
مثلثی ، روشن از آب دریا ، آن ساقه های نیشکر که واژگان را
در انزوای شان آزاد کرد
و گام های مصمم که به رغم تو پله ها را پیمود
فروزان باد‏
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 
‎شعر پنجم‎
اتفاق
قلب مرا گرم می کند این اجاق
می خوانم زیر ستون های اتفاق
ژاله چو بارید بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد
یار برون آمد از خیال
وصل رقیب فراق شد
ژاله پر از زندگی
خانه پر از اتفاق
بوسه پر ازسرخ گل
دیده پر از چلچراغ
دورترین یادبود
گرم ترین اشتیاق
صبح که از خواب می پرم
دست به جای تو می کشم
از عمق سپهر سراب من
افتاده چو اشکی در رختخواب من
بستر سردم بهار می شود
خانه پر از انتظار می شود
روز به مغرب رسید
بر سر رود کبود
چشم به شب دوختم
یار در آن سوی رود
رود که پهنا گرفت
گویی هرگز نبود
تو رنگ شرابی به دور دست
من رنگ خیالم ، نخورده ست
هله
     
  
مرد

 
‎شعر ششم‎
دو تکه رخت ریخته بر صندلی
یادآور برهنگی توست
سوراخ جا بخاری که به روی زمستان بستی
شاید بهار اینده
راه عروج ماست
تا نیلگونه ها
گر قصه ی قدیمی یادت باشد
این رختخواب قالیچه ی سلیمان خواهد شد
آن جا اگر بخواهم که در برت گیرم
لازم نکرده دست بسایم به جسم تو
فصلی مقدر است زمستان برای عشق
چون در بهار بذر زمستان شکفتنی است
ای طوقه های بازیچه
ای اسب های چوبی
ای شیشه های گمشده ی عطر
آن جا که ژاله یاد گل سرخ را
بیدار می کند
جای سؤال نیست
وقتی که هر مراسم تدفین
تکثیر خستگی است
ما معنی زمانه ی بی عشق را
همراه عاشقان که گذشتند
با پرسشی جدید
تغییر می دهیم
مثل ظهور دخترک چارقد گلی
با روح ژاله وارش
با کفش های چرخدارش
آن سوی شاهراه
بستر همان و بوسه همان است
با چند تکه ی رخت ریخته بر صندلی
دو جام نیمه پر
ته شمع نیمه جان
رؤیای بامداد زمستان
بیداری لطیف
آن سوی جاودانگی نیز
یک روز هست
یک روز شاد و کوتاه
هله
     
  
مرد

 
‎شعر هفتم‎
سهم خدا و شیطان
سهم خدا و شیطان درهستی تو چیست ؟
رخساره ی تو معصوم اما تنت هوس نک
دلداده ی تو هیچ جوابی نیافت
گل های دست خورده ی گلدان
یا دست کارهای هنرمندان ؟
در ماجرای تو
نقش نقاب و پیراهن معکوس شد
زیرا که بی گناهی از چشم بد مصون است
و هیچ نقابی گناه را پنهان نمی کند
معصوم یا اثیم ؟
جوینده ای که گیج معما شد
صدبار قصه را به عبث دوره کرد
عیاش بود ، تارک دنیا شد
جایی که لازم است نپوشاندی
هله
     
  
مرد

 
‎شعر هشتم‎
به خدایی که تو را نیافرید
همه چیزم در دیار اجنبی است
میوه های خونم و هر که از ریشه ی من نوشید
آتیه و رؤیاهایم ، و حتی سایه ی عشقم
عاطفه های بی قرار
بخ ساحلهای روسپیان بلند بالا و نخل های بهاری کوچید
چرا با تو می مانم ای مادر کهن
که نمی دانم
چه وامی بر من داری ؟
سال هایم را هدر دادی
خونم را هبا کردی که بنوشند اجاره داران
جوانیم را در سوداهایم خیالی به گرو نهادی
عوض را به من برات دوردستی دادی ، که مبلغش آرمان بود
کنون در پایان راه دستم مثل فکرم سپید است
چه برایم ماند
جز غربت ناخواسته و دشنام از نورسیدگانی که ندانم چه حقی بر من دارند ؟
گاه در پروازهایم رایحه ی نیل را میشنوم
و گمشده ام را می بینم که در غرفه ی نامحرمان
به تماشای رود وقت می گذراند
انگار موقع دعای سفر شد
راهم را بگشا
دینی اگر دارم بستان
اگر می مانم نه برای توست
اگر می خوانم نه به درگاه تو
به خدایی است که هرگز تو را نیافرید
هله
     
  
صفحه  صفحه 1 از 10:  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

Mohammad Ali Sepanlo | محمدعلی سپانلو

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA