انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 12 از 19:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  18  19  پسین »

شعرهای می و مستی و میخانه


مرد

 
از سر کوی تو گیرم که روم جای دگر

کو دلی را که سپارم به دلآرای دگر


عاقبت از سر کوی تو برون باید رفت

گیرم امروز دگر ماندم و فردای دگر


مگر آزاد کنی، ورنه چو من بنده ی پیر

گر فروشی، نستاند ز تو مولای دگر


عاشقان را طرب از باده ی انگوری نیست

هست مستان ترا نشئه زصهبای دگر


بهر مجنون تو این کوه و بیابان تنگ است

بهر ما کوه دگر باید و صحرای دگر


ما گدائی در دوست به شاهی ندهیم

زان که این جای دگر دارد و، آن جای دگر


گر به بتخانه ی چنین نقش رخت بنگارند

هرکه بیند، نکند میل تماشای دگر


راه پنهانی میخانه نداند همه کس

جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر


دل "فرهنگ" ز غم های جهان خون شده بود

غم عشق آمد و افزود به غم های دگر


احمد مسلمی
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست
حرم و دیر یکی ، سبحه و پیمانه یکیست

اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست

هرکسی قصه شوقش به زبانی گوید
چونکو می نگرم حاصل افسانه یکیست

این همه قصه ز غوغای گرفتارانست
ورنه از روز ازل دام یکی دانه یکیست

ره هرکس به فسونی زده آن شوخ ار نه
گریه ی نیمه شب و خنده مستانه یکیست

گر زمن پرسی از آن لطف که من می دانم
آشنا بر در این خانه و بیگانه یکیست

هیچ غم نیست که نسبت بجنونم دادند
بهر این یک دو نفس عاقل و دیوانه یکیست

عشق آتش بود و خانه خرابی دارد .
پیش آتش دل شمع و پر پروانه یکیست

گر بسر حد جنونت ببرد عشق عماد
بی وفایی و وفاداری جانانه یکیست


اکبر گلپایگانی
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
زن

andishmand
 

می کش و مست عشوه کن، نرگس می پرست را
میکده ی کرشمه کن، گوشه ی چشم مست را

آمده فوج تازه ای ، جمله شهادت آرزو
خیز و شراب و دشنه ده ،غمزه ی تیز مست را

خیز و سماع شوق کن، چند به حکم عافیت
در شکنی به گوش دل، زمزمه ی الست را

زلف شکن فروش را ، بر دل من متاع کش
یاد زمانه ده ز نو، قاعده ی شکست را

گرم زیارت حرم، گشت ز بیخودی ، ولی
یا صنم است بر زبان، عرفی بت پرست را

‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍======================
می مغانه که از درد شور و شر صاف است
به محتسب ندهی قطره ای که اسراف است

امام شهر ز سرجوش خمر نپرهیزد
نزاع بر سر ته شیشه های ناصاف است

مذمت می و مطرب ز گمرهی چه عجب
که شیوه دانی شهدش بهین اوصاف است

لباس صورت اگر واژگون کنیم، بیند
که خرقه ی پشمین جامه ی طلا باف است

خیال مغبچه ای می برم که غمزه ی او
بلای صومعه داران قاف تا قاف است

گرفتم آن که بهشتم دهند بی طاعت
قبول کردن و رفتن نه شرط انصاف است

اگر به صحبت عرفی به سهو بنشینی
به گوش پنبه فرو کن که سر به سر لاف است

===================
عرفی شیرازی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 

در خمار می دوشینم ای نیک حبیب
آب انگور دو سالینه‌م فرموده طبیب

آب انگور فرازآور یا خون مویز
که مویز ای عجبی هست به انگور قریب

شود انگور زبیب آنگه کش خشک کنی
چون بیاغاری انگور شود، خشک زبیب

این زبیب ای عجبی مردهٔ انگور بود
چون ورا تر کنی زنده شود اینت غریب

می بباید که کند مستی و بیدار کند
چه مویزی و چه انگوری، ای نیک حبیب

ما بسازیم یکی مجلس، امروزین روز
چون برون آید از مسجد آدینه خطیب

بنشینیم همه عاشق و معشوق به هم
نه ملامتگر ما را و نه نظاره رقیب

می دیرینه گساریم به فرعونی جام
از کف سیم بناگوشی با کف خضیب

جرعه برخاک همی‌ریزیم از جام شراب
جرعه بر خاک همی‌ریزد آزاده ادیب

ناجوانمردی بسیار بود، چون نبود
خاک را از قدح مرد جوانمرد نصیب


=========================
منوچهری دامغانی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 

ای لبت میگون و جانم می پرست
ما خراب افتاده و چشم تو مست

همچو نقشت خامهٔ نقاش صنع
صورتی صورت نمی‌بندد که بست

دین و دنیا گر نباشد گو مباش
چون تو هستی هر چه مقصودست هست

در سر شاخ تو ای سرو بلند
کی رسد دستم بدین بالای پست

تا نگوئی کاین زمان گشتم خراب
می نبود آنگه که بودم می پرست

مست عشق آندم که برخیزد سماع
یکنفس خاموش نتواند نشست

آنکه از دستش ز پا افتاده‌ام
کی بدست آید چو من رفتم ز دست

دل درو بستیم و از ما درگسست
عهد نشکستیم و از ما برشکست

باز ناید تا ابد خواجو به هوش
هر که سرمست آمد از عهد الست

----------------------------------
خواجوی کرمانی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 


به شکر این که داری دست بر میخانه ای ساقی
مرا از دست غم بستان به یک پیمانه ای ساقی

مصفا کن ز عقل و هوش ارواح مقدس را
چمن را پاک کن از سبزهٔ بیگانه ای ساقی

خمار می پریشان دارد اوراق حواسم را
مرا شیرازه کن چون گل به یک پیمانه ای ساقی

اگر چه آب و خاک من عمارت بر نمی دارد
ز درد باده کن تعمیر این ویرانه ای ساقی

برآر از پردهٔ مینا شراب آشنارو را
خلاصی ده مرا زین عالم بیگانه ای ساقی

به خورشید سبک جولان، فلک بسیار می‌نازد
به دور انداز ساغر را تو هم مستانه ای ساقی

حریف بادهٔ بی‌غش، ز غشها پاک می‌باید
جدا کن عقل را از ما، چو کاه از دانه ای ساقی

کشاکش می‌برد هر ذره خاکم را به صحرایی
ز هم مگذار اجزای مرا بیگانه ای ساقی

مرا سرمای زهد خشک چند افسرده دل دارد؟
بریز از پرتو می، رنگ آتشخانه ای ساقی

نگردد پشتبان رطل گران گر قصر هستی را
به راهی می‌رود هر خشت این غمخانه ای ساقی

اگر از خاک برداری به یک پیمانه صائب را
چه کم می‌گردد از سامان این میخانه ای ساقی؟

--------------------------------------------------------
صائب تبریزی
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 



تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود


سرکشان را چو به صاف سرخم دستی نیست
سر ما خاک در دردکشان خواهد بود

پیش از آنی که پر از خاک شود کاسه چشم
چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود

تا جهان باقی و آئین محبت باقی است
شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود

هر که از جوی خرابات نخورد آب حیات
گر گل باغ بهشت است خزان خواهد بود


حافظا چشمه اشراق تو جاویدانی است
تا ابد آب از این چشمه روان خواهد بود

صحبت پیر خرابات تو دریافته ام
روحم از صحبت این پیر جوان خواهد بود

هر کجا زمزمه عشق و همای شوقی است
به هواداری آن سرو روان خواهد بود

تا چراگاه فلک هست و غزالان نجوم
دختر ماه بر این گله شبان خواهد بود

زنده با یاد سر زلف تو جان خواهم کرد
تا نسیم سحری مشک فشان خواهد بود

ای سکندر تو به ظلمات ابد جان بسپار
عمر جاوید نصیب دگران خواهد بود

شهریارا به گدایی در میکده ناز
که دلت محرم اسرار نهان خواهد بود
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 

یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست

مرغ دل من در شکن زلف دلارام
یا رب چه تذرویست که در چنگ عقابست

چشم من سودازده یا درج عقیقست
اشک من دلسوخته یا لعل مذابست

ورد سحرم زمزمهٔ نغمهٔ چنگست
و آهنگ مناجات من آواز ربابست

دور از تو مپندار که هنگام صبوحم
با این جگر سوخته حاجت بکبابست

سرمست می عشق تو در جنت و دوزخ
از نار و نعیم ایمن و فارغ زعذابست

با روی بتان کعبهٔ دل دیر مغانست
در دیر مغان زمزم جان جام شرابست

کار خرد از باده خرابست ولیکن
صاحب خرد آنست که او مست و خرابست

دست از فلک سفله فرو شوی چو خواجو
کاین نیل روان در ره تحقیق سرابست

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

 
بعد مرگم وسط سینه من چاک کنید

و انــدر آن شاخـه ای از تــــاک کنیــــــد

مرد غسال مرا سیر شرابی بدهیــد

مست مست از همه جا حال خرابی بدهید

هرکه پرسید که مرده است؟جوابش بکنید

از مـی خــالص انگــور خرابـــش بـکنیـــد

مگذارید به بالین من آید واعــــظ

پیر میخانه بخــواند غــزلی از حـــافــظ

جای تلقین بالای سرم دف بزنید

شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

andishmand
 
مــا را که به جز توبه شکستن هنری نیست
بــا زاهــد بی مایـــه نشستن ثمـری نیست

برخیـــز جز این چاره نداری که در این جـــــــا
جز جام می و مطرب و ساقی خبری نیست

مـا خانه به دوشیـــــم مـا بـــــاده فروشیـــــم
جـــز بـــــــــاده ننوشیـــــم، ننوشیـــــم، ننوشیـــــم

ما حلقه به گوش، حلقه به گوش، حلقه به گوشیم
در کلبـــه مــا سفره ارباب و فقیرانــــه جــــدا نیست

در حلقه ما جنگ و نزاعی به سر شاه و گدا نیست
ما مطرب عشقیم ، در کعبه ما جنگ رسیدن به خدا نیست

ای زاهـــد دیوانـــه وا کن در میخانـــه
می زن دو سه پیمانه که

ناخورده می و رفته ز هوشیم
تو باده بده، باده بده، باده بنوشیم

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
صفحه  صفحه 12 از 19:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  18  19  پسین » 
شعر و ادبیات

شعرهای می و مستی و میخانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA