انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 141 از 267:  « پیشین  1  ...  140  141  142  ...  266  267  پسین »

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
تنبوری

هلا!


تنبوربی قرار !


این دل هوای سوار سوار کرده است


بیا کمی آفتاب بریزم پر شالت


با چندتا پر سیاوشان،


توی کاسه ی نقره کارت.


هلهله هات کجاست!



فلامنکو


آهای گارسیا! گارسیا!


شعری بگو


برای اسپانیای چشمانم


برای پرتغال پستان هایم


پیش از آن که گرگ ها


از مرداب و مهتاب بگذرند.


گیتار گر گرفته ام کجاست؟


دارم انار می شوم!




گمگشته


کلماتم کو!


کلمات آبی!


کو؟ کبوتر، کو؟


گل، کو؟


خاک! زیتون!


گندم و گریه کجاست؟


آه! شاهبانوی کلمات:


آزادی!


آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
رابعه


باز رابعه


پاییز و پریشان


از خم بازار کاه فروشان


به تازیانه گذشت.


حالا من


پیراهن خیس این قناری را


بر کدام شاخه ی باد بیاویزم!


دل دیوانه




بی پناهی

بال های پنجره را می گشایم


آغوشم از شیون کبوتران پر می شود.



ختنی

مشک ختن به سینه تو داری،


بانوی نقره تن!


نسیم بوسه منم.



غزل خانوم

سبزٍ شیراز است،


سروٍ ناز است؛


یا تو می آیی،


غزل خانوم!

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
سماع

بال بنفشه از اردی بهشت آورده ام


برای زخم سینه ی پوینده


با چند قطره آواز قناری


برای گلوی مختاری


سماع عاشقان کجاست!!!



برهنه

پیراهن در پاگرد این پناه رها کن


تا باران بوسه ببارم


بر آن صنوبر مست


باران من

ببار


ببار بر تابستان جانم


بر ظهر داغ لبانم


رنگ خنده ی تابستان است


گیلاس تشنه ی لبانت
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
عروس خیابان

نگاه کن!
کالسکه های نور
عبور می کنند
تا مرا
به کاخ های بلور برند.
بیا!
رویا را از دستان من بنوش!
*
بر صخره ی سیاه خیابان
خیس و برهنه ایستاده ام
و ترس در مردم چشمانم تخم کرده است.
گناه را از چشمان من بنوش!
*
این کالسکه های سیاه
تابوت زنبق های مست منند
خدارا از پستان من بنوش
پیش از آن که پرپر شوم.

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
شادیانه

لاله لاله لاله شد
لاله ها پیاله شد
بید و باد و باده شد.
خانقاه آسمان،
رقص چلچله
سماع لکلکان
شور و سور و نور
تر شد و ترانه شد.
جان، جوان شد و جهان،
پر از جوانه شد.
زمانه و زمین ز ناز،
باز نرگسانه شد.
برخیز و بنفشه ای،
در دست من بکار!
وانگه بزن هوار:
بهار جاودانه شد!
آبی آبی آبیانه شد
شاد شاد شادیانه شد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ویکتور خارا

بر سانتیاگو باران سوسن می بارد.


کسی با دستان بریده،


آهنگی گم شده می نوازد،


برای روسپیان گرسنه،


بر پلکان کلیسایی زرد.


کبوتری بر کاسه ی شکسته ی گیتاری


نور می نوشد.


دختر بودا

آهای نیروانا!


دختر بودا!


برای روسپیان بنارس آوازی بخوان


پیش از آن که پر پر شوی


در کوچه های گرسنه ی کلکته!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
گردوی گریه

هدهدی خسته
در خیابان های خیس می خواند:

گردو فالی به یک سکه خستگی
گردو فالی به یک پیاله درد
گردو فالی به نان سنگک و انگور
گردو فالی به خنده های ربابه
گردو فالی به خواب کفش کتانی!
خیابان خاموش جیغی می کشد سیاه.
قبای هق هق و اندوه
در خزان می پیچد
و خون شتک می زند
به کاکل ماه




نوروز آمد

ازپیاله ی نورانی نارون


درنایی آب می نوشد


و باد برایش


تنبوری خوشبو می نوازد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
عروس ماه

امشب از آسمان


مشک تر


و یاس پرپر می بارد.


شاهزاده ای آبی،


بر بال ماه،


بربطی برهنه می نوازد؛


برای گوشه ی گیسوی روسپی جوانی


که در بامدادی،


بی بنفشه و بی کاکل،


بر طناب مرگ،


بوسه ای داد و گذشت.



تارا

تارا


دختر برف و لیمو


با گلوبندی از ترانه های مازندرانی


برابر قهوه خانه ی آل مکتوم


عطر فراق می فروشد


با اشک چشم عاشق
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
سنگسار در بدحشان

یلاست نامت یا امینه!


لعل بدخشان باشد بدنت


یا فیروزه ی نیشابور


آبی دوبیتی بوسعید باشد چشمانت


یا بلوط سوخته ی رابعه


در زیر آوار سنگ چه می کنی؟


هدهد گلو بریده ی عشق!



چاوشی

خنیای خوشرنگ خزانم


می خوانم


برای اردی بهشت چشمانت.

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ترانه ها ی خوشبو

برای آزالیا


با من بیا!


آزالیا!


با من به نیشابور بیا


تا از شاخه ی ماه


و ترانه های بوسعید


برایت بستری ببافم.




با من بیا!


آزالیا!


با من به کوچه های نارنج


به باغ های خوشبوی لیمو بیا


تا غزلی در گیسوانت ببافم.


آزالیا!


باران من!


ببار!


ببار بر تابستان جانم


بر ظهر داغ لبانم.



رنگ خنده ی تابستان است


گیلاس تشنه ی لبانت


با من بیا!


آزالیا!


با من به آن بامداد آبی بیا


که نیلوفر نورانی


در عطر نی


بند از پیراهن می گشاید.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 141 از 267:  « پیشین  1  ...  140  141  142  ...  266  267  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار شاعران معاصر (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA