مي خواهم دست به كار بزرگي بزنم
نويسنده: كمال شفيعي
ناشر: نگيما « نگار و نيما »
مروري بر كتاب
پدرم خانه اي نداشت
اگرچه
فاتح سرزمين بزرگي بود
كه در سينه ي مادرم مي تپيد
و پرندگان به استواري شانه هايش
نماز مي بردند
من
سرزميني ندارم
و تا آنجا كه به ياد دارم
خشكسالي دستان پدرم را
هيچ بارشي تر نكرد
اگرچه
چشمان مادرم
هيمشه باراني بود
براي تو
چه مي توانم كرد
جز خريد قسطي رايانه اي
و شعرهايي كه با آن
رد پرنده هاي بي سرزمين را بگيري