انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 83 از 235:  « پیشین  1  ...  82  83  84  ...  234  235  پسین »

Song Writer | ترانه سرا


زن

 


چقدر ساده گذشت !!!



اما چقدر ساده گذشت از من و خاطرات من

دنیام چقد تاریکه و چشام رو هم نمی رسن

رفت و ندید بدون اون قناری ها چه بی کسن

چکاوکا نمی خونن ، مثل ما ها چه بی همن

*****

اما چقدر ساده شکست قلب منو با یه تبر

دلم همش منتظره ، نشسته خیره رو به در

رفت و دیگه شبای من نمی بینه رنگ سحر

رنگی نداره زندگیم ، دیگه شدم یه در به در

*****

اما چقدر ساده گرفت خورشید و از آرزوهام

چه ساده کم میارمش شبا میون بازوهام

رفت ونگفت که زیر درد دووم نداره زانوهام

آسون ازم گذشت و رفت ، چه بی اثر بودجادوهام

*****

*****

اما چقدر ساده گذشت روزای تلخ رفتنش

حالا دیگه اونم بخواد من نمی رم به دیدنش

رفت و نمی دونست سری (سریع ) عادت می شه نبودنش

ساده فراموشم می شه ، ساده می شه نخونمش

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


خوشحالی



یه جور دیگه ای رفتی

شبیه رفتن غم بود

عبور تو از آغوشم

شبیه مرگ ماتم بود

تو از من دور شدی اما

دلم پر می شد از شادی

تو با این رفتنت انگار

به دنیام زندگی دادی

تو رفتی من ولی بی تو

یه حال دیگه ای داشتم

میون باغچه ی احساس

دوباره تازگی کاشتم

چه خوشحالم که تو رفتی

دیگه بغضم نمی گیره

دلم از این که تو نیستی

نه می پوسه نه می میره

پُرم از حس خوشحالی

رفیق و همدمم خندست

غمم از قلب من ریشَش

همیشه ، تا ابد کندست

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


آقام رضا



دلم یه عمره عاشقه

به اشک تو چشام قسم

ناز نگاتو عمریه

با التماسام می خرم

دلم می خواد پر بکشم

مثل کبوترات آقا

بهت بگم تو رو خدا

برای من بکن دعا

شب ولادتت شده

دلم پیشت تو مشهده

برای این چشمای خیس

رضا همیشه مقصده

آقای مهربون من

حاجتمو روا بکن

ببین دلم شکسته و

به گریه هام نگا بکن

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


ببخش



ببخش اگه بهت می گم ، فقط برای من بخند

می گم به خاطر دلم ، چشماتو رو دنیا ببند

ببخش اگه خاطره هام ، پرشدن از تو و صدات

ببخش اگه بهت می گم ، مال منه فقط نگات

ببخش اگه دلواپسم ، همش بهت زنگ می زنم

یه لحظه نیستی تو خونه ، دلم می خواد جون بکنم

ببخش اگه بهت می گم ، که گلدونا رقیبمن

یه وقتایی فک ( فکر ) می کنم ، اونا برات عزیزترن

ببخش اگه نمی ذارم ، بری بیرون از تو خونه

همش از عشقه بخدا ، برات شدم یه دیوونه

خوب می دونم سخته برات ، بمونی تو کنار من

ولی بدون اگه بری ، خزوون میشه بهار من

ببخش عزیز من ببخش ، خوب می دونم که می تونی

این همه حس و حسرت و از توی چشمام بخونی

مث یه خورشید بشی و شب و ازم بترسونی

دنیا رو به کام دلم ، دوباره تو برقصونی

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


حس تبدار



بگذر از سردی دستام

که تو رو تنها گذاشتن

اگه از شدت احساس

واسه تو قفس می ساختن

بگذر از یه قلب عاشق

که اسیر بوسه هاته

واسه ی رهایی از بغض

اون حریص شونه هاته

بگذر از کسی که میخواد

تو فقط برای اون شی

تو هجوم بی کسی ها

واسه اون ترانه خون شی

بگذر از یه حس تبدار

یه حضور سرد و بیمار

که تو اوج درد می مونه

با نوازشِ تو بیدار

می دونم چشای تو خورشیده

من و از حصار شب می دزده

گاهی دلگیر می شه و غمگینه

ولی باز حالِ من و می پرسه

نذار منتظر بمونم ، توی غربتم بخونم

بذار بعد این ترانه ، تو رو از خودم بدونم

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


یه دختر !!!



یه حس بد ، یه تکرار حماقت

شدن درد دل آینه با چشمام

پر از احساس یاس و اضطرابم

یه چیز دیگه اما می گه حرفام

همش می خندم و می گم ردیفه

ولی قلبم پره از شک و تردید

تو می گی بهتر از دنیا منو می شناسی ، اما

نفهمیدی دلم هرگز نخندید

چقدر بیزارم این روزا من از خود

از این وابسته ی مفلوکِ خونسرد

که احساساتشو تاراج بردن

ولی بازم سکوت و انتخاب کرد

یه دختر رویِ تخت من، شبا هست

که تنها آرزوش آغوش مرگه

که هرشب تویِ کابوسِ حضورت

جهان پاییزه و اونم یه برگه

اینه اونی که تو ساختی با عشقت

ولی فک می کنی خوشبخته محضه

به جای این همه از عشق گفتن، خودت رو

می ذاشتی جای اون تنها یه لحظه !!

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


بارون پاییز...



فصل پاییز نگاهت

من و از عاشقی ترسوند

وقتی غم نشست تو چشمات

یه چیزی من و می رنجوند

پشت شیشه ، خیلی آروم

طوری زل زدی به بارون

که دلم معنی شو فهمید

بی صدا شکست و آسون

جا گذاشتم حلقمون و

روی میز کنار گلدون

دیگه این خونه برام داشت

انگاری حکم یه زندون

چمدونم و می بستم

ولی تو خیره به کوچه

دیگه فهمیدم که این بار

انگاری موقعه کوچه

پشت در من و خیابون

تو هنوز خیره به بارون

برنگشتی سمت چشمام

تا بشینم پشت فرمون

رفتم و راحت شدی تو

رفتی دنبال غریبت

دیگه حتی رفتم از یاد

مثل داغِ یه مصیبت

اما هر بارون پاییز

تو رو یاد من می یاره

چشم من به یاد اون روز

ابری می شه و می باره

دیدمت بعدِ یه مدت

با غریبه بودی امروز

چشم تو خیره به چشماش

مثل بارون تویِ اون روز




پایان

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  ویرایش شده توسط: parmis0097   
زن

 



ترانه سرا


حسین خزایی ********************* بیوگرافی خاصی ندارد

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


در گیر دل



درگیر دل شدم ... بی دین و بیخدا
سرگشته جنون ... از کوی تو جدا
از تو خبر نبود ... دلتنگ تو شدم
من سوی تو اسیر ... سر می بری کجا

محرم راز تو ... حالا غریبه شد
خلوت نشین دیر ... این حال و روز چرا
راه من و تو از ، دنیای عشق جداست
تزویر می کنیم .. هم من .. هم شما

دیگه بسه تو رو خواستن ، نوازش های پر احساس
تو سردی و نگاه تو ، نمیشم بیش از این حساس

این نوبهار عمر .. میهمان رفتنی است
در خواب غفلتیم .. پیری رسد ز راه
باید جدا شویم .. گویا زفکر هم
انصاف نباشد این ... رفتار بین ما

شمعی رفیق مه .. پروانه ایی که سوخت
گل بر پیکرش نشست ... بر هیچ شده فنا
حالا گذشت ز آن حال و هوای عشق
چشمی به راه توست ...سر می بری کجا

دیگه بسه تو رو خواستن ، نوازش های پر احساس
تو سردی ی نگاه تو ، نمیشم بیش از این حساس

دنیا برای ما مهر وفا نداشت
در بند آن شدیم از قید هم رها
درگیر دل شدم .. درگیر تو ببین
وقت سفر رسید ... خاموش و بی صدا

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 


بوق ممتدـــــــــــــــــــ..



توو تلخی دنیا دلم باھات حرف داشت

نشستم و گفتم غمامو عشق برداشت

یه درد تو ی جونم یه زخم کاری شد

صدای تنگ دل ، که موندگاری شد

ھر شب تو این فکرم منو ببخش دنیا

لبریز̖ از حسرت ، خستم از این رویا

رگھام پر از دردو خونھام که خشکیده

قرصای تزریقی ،بستر یه تبعیده

ھر روز یه دستگاه و یک عمر صدای بوق

شھر پر از آدم ، دنیا شده شلوغ

من از کجا خستم ، من از کجا مونده

راه دلم اینجاست ، افسوس که ناخونده

سوزن تو رگھام باز ، زنجیر برید – در رفت

خونم چکید رو تخت ، وای مرد..! شنیدم رفت.!

این تیر آخر بود ، یک بوق ممتد باز

من رفتم از دنیا – بی مونس و ھمراز

میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
صفحه  صفحه 83 از 235:  « پیشین  1  ...  82  83  84  ...  234  235  پسین » 
شعر و ادبیات

Song Writer | ترانه سرا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA