انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 12 از 18:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  17  18  پسین »

Reza Kazemi | رضا کاظمی


مرد

 
اتفاقِ تازه ی منی

خدا هم اگر خواست نیفتی

بیفت !



:::

درها و پنجرهها را بسته ام ولی

هنوز سردم است.

یا تو رفته ای، یا...

نه، گزینه ی دیگری نیست

حتمن تو رفته ای!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
مهم نیست این در
به کدام پاشنه می چرخد،
مهم تویی
که نه می آیی، نه می روی!


:::

تنهایی
منَ م
وقتی از تو می نویسم


:::

چون سیبِ رسیده ای
رها شده در رؤیا
با رود می روم.

کاش شاخه ای که از آب می گیرَدَم
دستِ تو باشد!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  ویرایش شده توسط: shah2000   
مرد

 
آنقــدر از تو پُـــرمـــــ

کـــ بایستمـ مقابلِ باد

پــــشـــــتِ ســـرمــــ،

جهان مست میشود!


:::

گفتی: تا آخر دنیا با تواَمـــ.

و من،

ندانستم نامِ دیگـــــر تو

تنـــهاییــــــــ استــــــــ...!


:::

همیشه همین است:
من به تکاپوی رسیدن
تو به انتظار چیده شدن
و نهایت
نرسیده و رسیده به خاک افتادن!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
چه میکنی باد!
عطرِ مووهاش را جای دیگری بپاش
این خانه، خودش ویران است!


:::

هرشب به سُراغَم میآید
هرشب هم فکر میکند اشتباه آمده
بازمیگردد.
ببین رفتنَت چه کرده که دیگر
مرا هم نمیشناسد مرگ!


:::

به شهر که میروی

در چشمهات، در پیراهنَت چه میبری دختر؟

- هزار شیشه شرابِ شیراز وُ دو لیموی رسیده!

- آه که شهر، دوباره جنگ خواهد شد!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
بهار آمده اما

من هنوز

دلم بهار میخواهد.

بیا !

سبزه، سفرهی هفتسین

گُل، ماهیِ قرمز ؛...

اینها به تنِ بهار

وصلههای ناجورند؛

تو که نباشی!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  ویرایش شده توسط: shah2000   
مرد

 
وقتی میآیی
یک بغل با خودت
گلِ شیپوری بیار.

انگار به خواب رفته استْ بهار!


:::

به هواﮯ ماهـﮯچشمهات

قلاب انداخته مَرد...

پلــڪ نزن

آشفته مـﮯشود دریاشـــــ...!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
شــعــــرﮯ نهفته استْ در لبهاتــــ

ڪ بووﮯ
نارنج مـﮯدهد..

بهار ڪ شد...

به چیدنَت مـﮯآیمــــ..


:::

بارها گُریختهاـﮯ از مرگــــ

بـﮯ آن کــ بدانـﮯ بر سینهاتـــ

چشمزخمِ بوسههاﮯ مرا داشتـــــ هاـﮯ!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
من، در هواﮯ تو نفس میکشمـــــــ

تــــ ـو، در هواﮯ

دیگرﮯ

و اینگونهــــــ

فرجامِ جهان را پیش مــﮯ اندازیمـــــــ...!


:::

مـ ــاشـــ ــــ ه را نچکانــ ــ..!


.. این شعــ ـ ـــرهــــ ـا ..


خودشـــ ـــان دارند مرا مــ ــــﮯکُشـــــند .. !

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
هزار سنگ پراندند

نشکست این تُنگ

اما تو نَرم گذشتی وُ...

بیچاره ماهی!


:::

تو را

خدا نمیخواهد که برگردی

وگرنه

آمدنْ نه بال میخواهد

نه کفش و عصای آهنین!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
به هر طرف میچرخد

تو را میبیند

آفتابگردانی که خورشید هم

حسرتِ سرگردانیش را میکشد!


:::

خدا عاشقَت شده استْ یقین

وگرنه هیچوقت

اینهمه دیر نمیکردی!


:::

مادر گفته بود رقص حرام است؛ نیاموختم

اما حالا هرشب

با وُدکا و خیالِ تو میرقصم.

ببین چه حرام در حرامی ساختهای از من!



ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
صفحه  صفحه 12 از 18:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  17  18  پسین » 
شعر و ادبیات

Reza Kazemi | رضا کاظمی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA