انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 4 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین »

Samaneh Savadi | سمانه سوادی


زن

 
به چشم های من نگاه نکن
وقتی که
تو را در خود غرق میکند
اگه پلک بزنم
از چشم هایم خواهی افتاد
باور کن
هیچ کس
از ارتفاع چشم هایم
جان سالم به در نبرده است...!

*********
شاید بیهوده سرزنششان میکنیم
همیشه آدم هایی هستند
که دست خودشان نیستند
در چشم بر هم زدنی
زیر و رو می شوند
وقتی که هورمون هایشان
برایشان تصمیم میگیرند...!
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
از دور نگاهش میکنم
لاغر و قد بلند
اما حس میکنم کمی قامتش خم شده
تنها اوست که وقتی می خواهم به تو برسم
نظرم را جلب میکند
می ایستم و نگاهش میکنم
مثل همیشه
خون جلوی چشمهایش را گرفته است
چه می دانم
انگار از سر حسادت
می خواهد دیرتر به هم برسیم
با اینکه مادرم
هرشب برایمان اسپند دود میکند
اما باز
چشم چراغ راهنمای این خیابان
هنوز کور نشده...!
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
من عادت کرده ام
شعرهایم را
با لهجه ی مردی بنویسم
که زبانِ مادری اش را
فراموش کرده
و ماه هاست
با لحنِ تبدارِ آغوشش
برایم سپید می گوید
با منطقِ مردی
که از موهایم
فلسفه می بافد
.
.
.
حتم دارم
یکی از همین روزها
نفس هایش را
چاپ خواهم کرد...
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
من مثل یک زن
پای تمام خودم ایستادم
وقتی که هر روز صبح
با حالت تهوع بیدار میشوم
از اولش هم می دانستم که زندگی
کار دستم خواهد داد
خوب می دانم
او
انچه را که پس می اندازم
با پا پیش نخواهد کشید...
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
همین روزها بود
که تا دندان مسلح شده بودم
برای حمله به سرزمینی
که
وطن خوانده میشد
خاکی سرخ تر
از دردهای مشترک
و من با چمدانی خالی
خودم را به سختی
از مرزهای سرزمینم رد کردم
و پناهنده ی خاکی شدم
با آبهایی شور
در همسایگی سرزمینم
و چه زود
وطنم از من
سلب تابعیت کرد
و حالا من
تبعه ی همان چمدانی ام
که هرگز مرا
در خود جای نداد...
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
یکی بود
ولی یکی نبود
بپرسد
چگونه به دوش کشید
بارِ این همه نبودِ آن یکی را
وقتی که هر چه بود
برای او بود و
بی او نبود...
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
بیا یک شب خودت را جای من بگذار
بکش سیگار و هی سیگار و هی سیگار
بشین کنج اتاق و زل بزن تا صبح
به قاب میخکوب سینه ی دیوار
تو بودی و من و دریا و گفتم "سیــــــب"
هوس کردی بچینی سیب را اینبار
و من خیس تو یا دریا نمی دانم
ولی آن لحظه ها هرگز نشد تکرار
تمام خانه غرق اشک و چشمانت
به رویاهای شیرین میکند اصرار
که یک لحظه،فقط یک لحظه من را باز
ببینند امشب و فردا شب و هر بار
که از فرط جنون حتی اگر آید
خدا هم در کنارت می شود انکار
ببین این است حال و روز من بی تو
فقط یک شب خودت را جای من بگذار
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
آب و هوای مدیترانه ایِ آغوشت
چله ی تابستان اندامم را
تحریک میکند
به صیدِ مرواریدِ دندانت...!

*********
درد دارم
درست مثل زنی
که خودش را
سقط کرده باشد
بی آنکه جفتش را
از بند نافش
جدا کند...!
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
یادش به خیر
همان سال بود
همان سالی که تاک باغچه خشک شد
دگمه های دستپاچه ی پیراهنت
بین انگشت های ناشی ی من
میلرزیدند
وقتی گل های دامنم
یکی یکی
سرخ میشدند
تو مرداد بودی
و سرزمین من
آنقدر شیراز داشت
که مستت کند
و ما
تمامِ زندگی را
با هم
تلو تلو
خوردیم !
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
گم می شوم
میان تمام این روزهای سر درگم
وقتی هیچ کس نیست
که به زبان من حرف بزند
من با تمام جهان غریبه ام
وقتی تنها کهکشانی که می شناسم
پر است
از ستاره هایی
که دنباله هایشان را
دار میزنند
مبادا
روی احساس آسمان
خش بیندازند
کهکشانی که
فقط صد و هشتاد و چند سانت
طول میکشد
تاچشمهای غیر مسلحم
رصد کنند
دوسیاره ی روشنش را
در روزهایی
که حول مدار من نمی چرخند...!
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
صفحه  صفحه 4 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین » 
شعر و ادبیات

Samaneh Savadi | سمانه سوادی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA