انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 5 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

Sabir Haka | مجموعه اشعار سابیر هاکا


زن

andishmand
 
کتاب دوم


دوری مثل آخرین طبقه ی یک آسمان خراش






خطر سقوط مصالح

بارها
پیش آمده است
که آجری از دست بنا
کیسه ا ی سیمان از شانه ی یک کارگر
یا ورقه ای آهنی از قلاب یک
چرثقیل لیز بخورد
و پایین بیفتد
بعضی از دردها تا ابد وجود انسان را آزار می دهد
پس به من حق بده آنقدر ترس در وجودم
نهفته باشد
که هر وقت آغوش ات می گیرم
از صدای تکان خوردن گوشواره هایت بترسم !
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
اثرات گرسنگی از ماری جوانا بدتر است

یک درخت
می تواند بستنی باشد
با طعم طالبی
ماه
یک تخم مرغ آب پز
آفتاب
یک سیب زمینی پوست کنده
سنگ فرشها
شیرینی با طرح های مختلف و خوشمزه
ابرها
می توانند
یک بشقاب برنج باشند
حتی
آدم ها هم همینطور ،
تنها به این شرط
که کاملا بی پول باشی
و گرسنه
در خیابان قدم بزنی !
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
بعضی روزها دوست داشتنی هستند

دوست دارم عشاقی که بوی
عشق را روی پوست خود احساس می کنند
دوست دارم کارگرانی را که آوازهای غمگین می خوانند
دوست دارم
آن لحظه ای را که انسانی بغض اش می ترکد
و گریه می کند
دوست دارم کارمندانی را که زنان شان را دوست دارند
و صبح ها
در مترو تا اداره می خوابند
اما زندگی مشکل تر از اینهاست
آهسته و کند
کند کند
به پایان می رسد
مثل
یک روز نفس گیر و طاقت فرسا !
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
همیشه پله اضطراری را فرار نیست

همیشه
برای فرار کردن از کار
تا جایی که می توانم
خودم را زخمی می کنم
یا به توالت می روم

و همیشه برای فرار از
احساس نکردن غربت
بعد از پایان کار
بر آسمان خراش ها
می نشینم
و نگاه می کنم
که چگونه شب
آرام آرام از دود کش ها بیرون می آید !
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
ه.ی.س.ل.ر

من هرگز نمی توانم
شبیه پدرم زندگی را تحمل کنم
او از خدا می ترسید
و به خاطر گناهانش گریه می کرد
من اما خواستم
او را بکشم
از وقتی که
نبودن مادرم را حس کردم
و فهمیدم مرگ و زندگی
دست خداست
کشتن
شجاعت نمی خواهد
دلیل می خواهد
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
در انتظار گودو

انسان اسلحه به دست میل دارد
انسان بیل به دست میل دارد
انسان قلم به دست میل دارد
انسانی که میل دارد تنی را در آغوش بگیرد
انسان
مایل به زندگی است
انسان
مایل به مردن است
ما انسان ها
موجودات عجیبی هستیم
همه به نوعی از اختلالات روانی رنج می بریم !



❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣



*-" در انتظار گودو " نمایشنامه ای از ساموئل بکت
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
یک پوشه قرمز ، دو قطعه عکس ، فتوکپی شناسنامه

برای کارگر شدن
به هیچ مدرک تحصیلی ، گواهینامه یا کارت خدمت سربازی
نیاز نداری
نباید بترسی
گزینشی وجود ندارد
مهم نیست چه دینی داری
هیچ اهمیتی ندارد به کسی دروغ بگویی
یا کسی را در زندگیت کشته باشی !
تنها کمی شرافت می خواهد
درست برعکس رئیس جمهو رشدن !

❣❣❣❣❣❣❣❣

مرگ

بعضی از مرگ ها تلخ اند
مثل مرگ کسانی که دوست شان داریم
بعضی از مرگ هاشیرین اند
مثل مرگ دیکتاتورها
بعضی از مرگ ها را نمی دانم
مثل مرگ تو
این مرگ به تو نمی آید شیرکو*!


❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣




*- " شیرکو بی کس" شاعر بزرگ کُرد
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
دروغ گفتم ، من از این ها نمی ترسم

می ترسم
از این که روزی عشقم ترکم کند
یا زندگی آنچه فکر می کردم نباشد
پدم بمیرد
می ترسم
نتوانم درسم را تمام کنم
یا این که روزی از ساختمان پایین بیفتم و بمیرم
چقدر خوب می شد
اگر در این دنیا
چیزی برای از دست دادن وجود نداشت
اما باید پذیرفت زندگی همیشه بهانه ای دارد
که دلتنگمان کند!


❣❣❣❣❣❣❣❣


آن ها نیازمند توجه کردن هستند

هر زنی از نان شب واجب تر
نیازمند دستی نیرومند است
پناهی که به آن تکیه کند
لبی که بگوید دوستت دارم
حتی اگر دروغ گفته باشد
آ ن ها دوست دارند
چون زندگی این گونه شکل آسان تری دارد !

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
ماجرای یک تخت جواب که هرگز وجود نداشت

جدای از بلندی روزها
تابستان شهوتی ترین فصل هاست
وقتی خیس عرقی می شوی
در آغوشم خوابیده ای
و نفس هایت نسیم خنکی که خستگی را ...

جدای از کوتاهی روزها
زمستان
بدترین فصل های زندگی و کار در ساختمان است
وقتی انگشت هایت یخ می زنند
و نمی توانی کار کنی
یا وقتی اسکلت های ساختمان را با گونی می پوشانند
انگار تو کنارم هستی و
دامنت را پوشیده ای !

ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
اگر به پولدارها پول بدهی سوارت می شوند

فرق زیادی بین یک فقیر
و یک انسان پولدار وجود دارد
فقیرها در فردا زندگی می کنند
فردا پولدار می شوم
بهتر می خورم
بهتر می پوشم
بهتر زندگی می کنم
اما انسان های پولدار
تنها کافی ست اراده کنند
برای همین
به عنوان یک کارگر
هیچ وقت دور میدان ها نایستادم !
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 5 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
شعر و ادبیات

Sabir Haka | مجموعه اشعار سابیر هاکا


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA