انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 25 از 27:  « پیشین  1  ...  24  25  26  27  پسین »

داستان های ضربدری


مرد

 
sooskmar48:
زهرا: یه کاری میکنی ؟
من: چکار؟
زهرا: بکن تو و درش نیار تا خوابم ببره. منم کیرمو از پشت کردم تو کس زهرا و یکم تلمبه زدم که خیلی آروم انگار خجالت کشیده گفت: از جلو نه...
خودش اومد عقب و کیرمو کامل فرو کرد تو کونش

تمام بخش های قصه یکطرف
این سکانس یکطرف...
جذاب لعنتی؛ با این قلمت نابودم کردی
in search of way to escape
     
  ویرایش شده توسط: AmirSalman   
مرد

 
sooskmar48
خیلی دیر به دیر می‌نویسی.لطفا زودتر ادامه شو بزار
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت بیست و یکم
عصر میخواستیم بریم بیرون تو اتاق در باز بود پشتم به در بود داشتم شلوارمو عوض میکردم که زهره اومد تو اتاق و خیلی ریلکس پشتش به من بود شلوارشو کشید پایین و دراورد و شلوار بیرون پوشید بلوزش هم دراورد و عوض کرد و مانتو پوشید و گفت ببخشیدا منم که از دیدن اون صحنه تو شوک بودم گفتم خواهش میکنم و رفت بیرون.
یک ماهی گذشت وتو اون مدت دو بار با زهرا بودم و فرشته هم دو سه باری با فرزاد بود و دیگه کاری بهم نداشتیم که کی؟ کی؟ چه کسی رو میکنه تنها اتفاق جالب تو این یک ماه یه بار فرزاد خودش بهم پیام داد پایه ای دو تایی بریم باغ و رفتیم و اولش برام حسابی ساک زد و کیرمو خورد و منم که خوشم اومده بود و جلوی فرزاد زانو زدم و یکم با کیر خوش تراش و قلمی فرزاد بازی کردم و مالیدمش و سر کیرشو گذاشتم تو دهنم و میخوردم و کم کم دیدم دارم با لذت کیرشو میخورم و خودم کیر فرزاد رو تو دهنم تلمبه میزدم که فرزاد تو اوج لذت بود و بعد از خوردن کیرش داگی شد و جوری که خودش دوست داشت بهم کون داد و حدود یک ساعت و نیم کونشو کردم و سه بار اب فرزاد اومد تا ابم اومد و تو کونش خالی کردم و رو تخت و کیرش نیمه شق یوری رو شکمش بود اخرش خودمم از دیدن کیر سفید و خوشتراش فرزاد که سه بار هم ابش اومده بود هوسی شده بودم و رفتم روش همونجور که سر کیرش از ابش خیس بود کردم تو دهن که فرزاد با هوس و تعجب نگام میکرد و منم اب فرزاد رو تو اون حال با لذت و هوس داشتم میخوردم و اب مونده تو کیرشو مک میزدم فرزاد از خود بیخود شده بود و دوباره شق کرد و کیرشو تو دهنم حسابی خوردم و بلند شدم و اومدم روش و کیرشو با سوراخ کونم که کرم زده بودم و نرم نرم بود تنظیم کردم و نشستم روش واییییی نرم و اروم اروم کیر فرزاد و فرو میکردم تو کونم فرزاد هم انتظار نداشت بهش کون بدم خیلی هوسی شده بود و با هوس نگام میکرد و اروم اروم تو کونم تلمبه میزد اخخخخ درد خیلی کمی داشتم ولی لذتش چند برابر کردن بود چند دقیقه رو کیر فرزاد خودم تلمبه زدم و رفتم جلوش تو سجده و اومد پشتم و کیرشو فرو کرد تو کونم اخخخخخخ چه لذتی داشت محکم تو کونم تلمبه میزد و ابش هم قبلا اومده بود الان دیر میومد که برگشتم و طاقباز خوابیدم و پاهامو داد بالا و مثل یه زن اومد روم و کیر15 16 سانتیشو فرو کرد تو کونم و پاهام رو شونش بود وایییی الان که دیگه به کون دادن عادت کرده بودم درد که نداشت لذتش خیلیییی زیاد بود اخخخخ و حدود ده دقیقه تو کونم تلمبه میزد و کیرمو تو دستاش گرفته بود و برام جق میزد که ابش اومد و داغی ابشو تو کونم حس کردم دیووونهه شده بودم از لذت وایییی خودمم کونی شده بودم . که خودمونو تمیز کردیم و اومدیم.
.گروه هم خبر خاصی نبود فاطی این مدت گیر بود و نتونست بیاد و اذر و امیر هم که رفته بودن مسافرت کاری امیر و درگیر ولی سکس چت تو گروه رو داشتیم و فاطمه و فرشته کلی عکس از خودشون میفرستادن
یه چیزی که تو این چند ماه چندان بهش توجه نداشتم تا اینکه یه رفتارش نظرمو جلب کرد رفتار زهره مادر زنم بود که حس میکردم خیلی باهام راحت تر شده چند بار اول که دیدم به هر بهونه تو اتاق جلوی من لباس عوض کرد البته فقط در حد شلوار و بلوز گفتم خب محرم منه و چندان هم عجیب نیست ولی تکرار این موضوع داشت عجیب میشد و چیزی هم نبود که بتونم به فرشته بگم تا اونروز که خونه بابای فرشته بودم ظهر ساعت دو زهره نوبت لیزر داشت و من تو اتاق دراز کشیده بودم و فرشته باباش هم تو پذیرایی داشتن سریال میدیدن و که زهره اومد تو همون اتاقی که من دراز کشیده بودم و در گذاشت رو هم و گفت ببخشید ارش و پشت به من بلوزشو دراورد و عوض کرد و خم شد و شلوار و شورتشو با هم کشید پایین و کون بزرگ و برجسته مادر زنم جلوم بود واییییی تو خم شدن قشنگ سوراخ درشت و قهوه ای کون و شکاف بزرگ و کشیده کسشو میدیدم و دامن پوشید و گفت واسه لیزر شورت اذیت کننده هست نپوشم راحت ترم
منم که دیدم خودش راحته گفتم اره بابا هی درش بیاری و بپوشی چه کاریه با دامن راحت لنگ و میدی بالا و تمام.
زهره: نه اتفاقا نمیگه درش بیار ولی خب خودم اینجوری راحت ترم
من: درش نیاری پس چجوری بزنه؟
زهره: لبه شورتو میزنه کنار ولی من دوست ندارم اونجوری
من : راحت بدون شورت بخواب کارشو بکنه روزی صد تا میبینه
زهره: اینقدر خوشکل تر از من میبینه
من: اینجوریا هم نیست
که دیگه چیزی نگفت و رفت بیرون منم نمیدونستم چه عکس العملی باید نشون بدم واسه همین به روی خودم نمیاوردم تا ببینم تهش چی میشه.
تو این دو روز اخیر تو گروه هم پیام خاصی نبود که پیام گذاشتم کسی چیزی نمیگه چرا؟
که فاطمه جواب داد هستی؟ یک شنبه میام تا سه شنبه هستم . نوشتم اره خوشکلم هستم بیا که یه حالی به کس و کون تنگت بدممممم .
پشتش اذر نوشت تنها خورا . نوشتم میدونم تو هم تنگ شدی ولی تو که نیستی چرا حسودی میکنی عزیزم اومدی بهت میرسم ؟
اونروز شنبه صبح بابای فرشته میخواست ماشین ببره تعمیرگاه زهره هم تو خونه تنها بود گفته بود منو ببر خونه فرشته بعد بیا دنبالم.
فرشته و بچه ها هم شیفت صبح مدرسه بودن حدودای هشت و نیم زهره اومد و نشستیم یکم گذشت و چایی اوردم و خوردیم
زهره: قهوه نداری؟
من: چرا هست خوبشم هست
زهره: اره خیلی قهوه لازمم دوبل بزن
من: نه بابا چیزی شده
زهره: نه ولی قهوه هایی که تو دم میکنی رو دوست دارم
من: ممنونم عزیزم
و درست کردم و اوردم و با هم خوردیم زهره که همیشه کم حرف بود شروع کرد حرف زدن و از همه جا گفتن ولی حرفای معمولی یجورایی انگار میخواست باهام حرف بزنه و منم دیدم دوست داره صحبت کنیم خیلی گرم و صمیمی باهاش حرف میزدم که ازش پرسیدم رفتی لیزر
زهره: اره همونروز نوبت داشتم
من: اذیت نمیشین؟
زهره: نه چرا؟
من: اخه فکر کنم درد داره
زهره: نه دیگه ما زنا عادت کردیم پوستمون کلفت شده
زهره یکم مکث کرد:یه سوال بپرسم ؟
من: بپرس
زهره: ناراحت نشیا
من: نه بابا این چه حرفیه راحت باش
زهره : چند وقته حس میکنم بین تو و اذر و فاطمه یه رابطه ای هست البته فرشته و مهران هم همینجور
من: چه رابطه ای؟
زهره: خودتو به ندونستن نزن خیلی چیزا میدونم
من که تعجب کرده بودم: چی میدونی؟
زهره: نمیدونم شاید اشتباه میکنم ولش کن .
من: رابطه فامیلی و صمیمی که اره طبیعیه
زهره: شاید من خیلی حساس شدم
من که نمیدونستم چی میدونه و میترسیدمم حرفی بزنم و یکم چرت و پرت گفتم که پرید وسط حرفم و گفت: اشتباه کردم جین پوشیدم تنگه و اذیت میکنه . راست میگفت شلوار جین جذب تنگی پاش بود .فرشته دامن اندازه من داره؟ رفت تو اتاق ما.
این حرفش برام تعجب اور بود اخه خودش امار همه لباسای فرشته رو داشت که صدام کرد و رفتم تو اتاق وایییی چی دیدم شلوارشو دراورده و با یه شورت کرمی رنگ و تاپ مشکی جلوی کمد لباسای فرشته پشت به من ایستاده بود و منم از پشت داشتم اندام تپل و رون گوشتی و کون خیلی برجسته و بزرگشو که داشت شورتش نارنجیشو جر میداد میدیدم . منم با دیدن زهره تو اون حال لحنم عوض شد و گفتم زهره جون کارم داشتی؟ دید من خیلی صمیمی جوابش دادم خوشش اومد همونجور که داشت الکی تو کشو کمد میگشت گفت دامن پیدا نکردم نمیدونی کجاست؟ منم دیدم موقعیت مناسبه و زهره هم بدش نمیاد ببینمش عمدا گفتم دامن میخوای چکار شلوارت اذیتت میکرد الان دیگه پات نیست جز من و تو هم کسی خونه نیست الان که راحتی .
زهره: نه تا این حد دیگه زشته تو خطرناکی منم خجالت میکشم نیمه برهنه جلوی تو بعدشم ممکنه یکی بیاد ابروریزیه گفتم کلید تو در نیست هرکی هم بیاد باید در بزنه نگران نباش .الکی خم شد در کمد پایینی رو باز کرد و میگشت اخخخ تو اون حالت شورتش جوری کش اومد که شکاف کون سفید و لای کونش هم دیده میشد کون درشت زهره تو اون حالت مثل کیر من تو شورت داشت منفجر میشد
من :دنبالش نگرد من نمیدونم کجاست تو هم که پیدا نکردی اگه معذب نیستی راحت باش زهره: بگردم اگه نبود بیخیال ولی یه وقت کسی نیاد ؟؟؟
من: از اون بابت خیالت راحت
همونجور خم داشت تو کشو میگشت و منم تیز داشتم دقیق کونشو دید میزدم که متوجه یه سوراخ زیر شورتش کنار شکاف کسش شدم و گفتم زهره جون بگمونم شورتت هم خیلی تنگه سوراخ شده اذیتی درش بیار
یهو ایستاد خندید گفت: دیگه زیادی راحت میشم و دوباره خم شد و کشو بالاییشو میگشت
حس کردم عمدا داره اینکارو میکنه که دل به دریا زدم و با خودم گفتم هرچه بادا باد رفتم سمتش پشتش ایستادم و اروم دستمو گذاشتم رو بالای کونش .
زهره: نکن ارش زشته یه بار با شورت جلوتم جنبه نداریا
من: کاری نمیکنم میخوام لبه شورتت تا خورده رو درست کنم
زهره بدون اینکه تکون بخوره گفت: یکی میبینه ابرومون میره
من که میدونستم میخواد ولی نمیتونه خودش بگه و داره خودشو قانع میکنه مثلا من رفتم سمتش .
همونجور اروم دستمو رو کونش میکشیدم و نوازشش میکردم و یه دستمم بردم زیر تاپش و کمرشو نوازش میکردم گفتم:نترس هیچ کس نمیاد و کسی هم بیاد اول باید در راه پله رو باز کنه که صداشو میشنویم.
زهره که خیالش از بابت اومدن کسی راحت شده بود گفت: چقدر سوراخه؟
من: چی؟خودت یا شورتت؟
زهرهکه از حرفم خندش گرفته بود گفت: شورتم
دستمو گذاشتم رو سوراخ شورتش و با یه انگشت فرو کردم تو سوراخ شورتش که انگشتم رفت لای کسش واییییی خیس خیس بود
زهره فقط یه اخ گفت
اروم دستمو رو کون بزرگ زهره میکشیدم چیزی که اصلا انتظارش رو هم نمیکشیدم و حتی به خواب هم نمیدیدم زهره با اون چهره خوشکل مال من بشه جلوم خم شده و دستام رو کونشه و انگشتمم که از تو شورتش در نیاورده بودم لای شکاف خیس کس مادر زنم بود فقط صدای نفسش میومد همونجور خم موند اروم دستمو از رو شورت رو کون بزرگ و پهن زهره میکشیدم و نوازشش میکردم مثل مجسمه تو همون حالت مونده بود منم که فهمیده بودم چی میخواد در واقع هردومون میدونستیم قراره چی بشه همه جای کونشو نوازش کردم و اروم مالش میدادم و دستمو از بالای شکاف کونش تا پایین زیر کسش میکشیدم که خیسی و ترشح کسش رو زیر انگشتام حس میکردم انگشتمو دراوردم و اروم سرمو بردم پایین و کونشو بوسیدم جووووون نرم و گوشتی و چه بوی ترشحات کسش هم غلیظ بود همونجور همه جای کونش رو میبوسیدم و خم شدم روش و از اونجایی که لبام میرسید رو کمرش بوسیدم و اومدم پایین تا وسط شکاف کونش و بازبون میومدم پایین زهره ساکت و بیحرکت بود ولی صدای نفسهاش تند شده بود و زبونم رو شکاف خیس و لزج کسش که رسید وایییییییی زهره بی اختیار اه کشید و منم تا زیر کسش زبونمو بردم و چند بار از زیر کسش تا بالا زبونمو کشیدم و کسشو از رو شورت میخوردم و و کسشو تو دهن میگرفتم واییی چه کس بزرگی داشت اولین باری بود کس به این بزرگی رو میخوردم اخخخخخخ دستمم بردم تو تاپ که تو اون حالت اومده بود پایین و زیر سینش و اروم پستونای بزرگ سایز هشتاد و پنج بالاترش و از رو سوتین گرفتم تو دست که یه اه دیگه گفت و منم اروم پستوناشو تو دستام میمالیدم و کسشو از رو شورت لیس میزدم و اب کسش از شورت رد شده بود و مزه اش رو حس میکردم که دستامو اوردم عقب و اروم شورتشو کشیدم پایین که یکم مقاومت کرد و گفت ارش نه ارش درش نیاررر ارشششش و با دستاش دو طرف شورتشو گرفته بود فکر نمیکرد تا اینجا برسه و خواست بلند بشه که نتونست شورتشو نگه داره و با کشیدن من ولش کرد و شورتشو تا زیر کونش کشیدم پایین و خواستم دوباره خمش کنم که حس کردم مادرزن خوشکلم از یه طرف دلش میخواد ادامه بده و از یه طرف هم از ترس ابرو و قبح ماجرا نمیخواد و گفت ارششش زشته نکننن جون من نکن تا همینجا بسهههههه یکی بیاد بفهمه ابرومون میره.
دیدم به دلش نیست که ادامه بدیم و منم دلم نمیخواست بعدش حس بدی نسبت بهم داشته باشه بیخیال شدم و گفتم باشه عزیزم هرجور خودت بخوای .
از اتاق رفتم بیرون زهره هم یه چند دقیقه بعد با همون شلوار جین اومد و نشست رو مبل و یه ربع ساعتی هردو خودمونو به گوشی مشغول کرده بودیم ولی میدونستیم تو دل هردومون طوفانی برپاست
که همونجور که سرش تو گوشی بود گفت: باهاشون سکس داری؟
من که امادگی این سوال بی پروا رو نداشتم یکم مکث کردم و موندم واقعا جواب بدم یا نه که دل و به دریا زدم ولی مثلا منظورشو نفهمیدم گفتم: با کی؟
زهره: خودت میدونی
من: از کجا فهمیدی؟
زهره: جوابمو ندادی؟
من: اگه منظورت اذر و فاطمه هست اره
زهره: چقدر وقته؟
من: بیشتر از چند ماهه
زهره: فرشته میدونه؟
من: اره تو که فکر کنم همه چیز رو میدونی ولی از کجاش رو نمیدونم
زهره: فرشته هم سکس داره؟
من: اونم اره
زهره که حسابی ذهنش درگیر شده بود گفت: اصلا نمیتونم هضم کنم
من: امروز من و تو هم کم پیش نرفتیم
زهره خجالت کشید و سرخ شده بود و ساکت شد بعد از یکم مکث گفت:نگوووووووووو نمیدونم چم شده بود دست خودم نبود لطفا به روم نیار
من: اشکال نداره خب نیازه دست خود ادم که نیست منم هستم که برطرفش کنم نه کسی قراره بفهمه و نه کسی بهت شک میکنه با من تنها باشی هر وقت خواستی من هستم
زهره دیگه چیزی نگفت و بلند شد رفت تو اشپزخونه و مشغول ناهار درست کردن شد که ساعت حدود یازده و نیم بود بابای فرشته به زهره زنگ زد تا یه نیم ساعت چهل دقیقه دیگه میام اماده باش بریم خونه که زهره گفت ناهار درست کردم بذار بچه ها بیان بخوریم بعدش میریم و بابای فرشته هم قبول کرد.
سه چهار دقیقه از تموم شدن مکالمه اش گذشته بود و منم تو گوشی که واتس اپ پیام داد بیا.
بلند شدم رفتم تو اشپزخونه وایییییییییییییی با دیدن اون صحنه داغ کردم زهره پشت به من رو کابینت خم شده بود و شلوار و شورتشو تا زیر کونش کشیده بود پایین و سرشو کامل گذاشته بود رو کابینت واییییی کون پهن و بزرگش جلوم بود اخخخخ . فهمیدم بدون هیچ کار اضافه ای فقط میخواد بکنمش منم شلوار و شورتمو کشیدم پایین رفتم پشتش ایستادم و اروم دستمو گذاشتم رو کمرش و خمش کردم کونشو یکم کشیدم عقب وایییییی چه کون بزرگی داشت لای کونشو باز کردم شکاف کشیده و بلند کسش از هم باز شد و هوای تو کسش با یه فیس خارج شد از خیسی هم ترشحات کسش سفید لای کسش پخش بود سوراخ کون قهوه ای و درشت با چینهای نا منظم اخخخخخخخ .
کیرمو اماده و تا اخرین حد شق و رق و کلفت گذاشتم لای شکاف کسش که زهره یه اوووووووممممممم گفت و فهمید وقتشه و یکم سر کیرمو مالیدم لای کسش و اروم فرو کردم تو وایییییی داغغغغ و پر اب که اوم اومم زهره میومد و هر سانت ورود کیرم زهره یه اوووم میگفت و معلوم بود با این سن که حدود پنجاه شش هفت داشت کسش هنوز کلفتی کیر تجربه نکرده دوسوم کیرم رفت تو کسش و دو طرف کونشو تو دستام گرفته بودم و اروم تلمبه میزدم و زهره هم اروم اروم ناله میکرد که کم کم همه کیرمو که فرو کردم یه واییییییی کشدار گفت و گفت اخ نه تا کجام کردیییییییییی ؟
من: تا رحمتتتت خوشکلممممم
زهره: وای نه
منم شروع کردم تلمبه زدن و کم کم سرعت تلمبه هام بیشتر میشد و ناله زهره هم بیشتر هر بار هم کیرمو میکشیدم بیرون و دوباره فرو میکردم تو کسش یه گوز میداد و میگفت اخخخخخ نههههه درش نیاررررررر که دیگه تلمبه هام شدت گرفته بود و محم میکوبیدم ته کس مادر زنم و لرزش کون بزرگ و پهنش زیر رگبار تلمبه های دامادش داشت دیوونم میکرد که نه زهره رو زمین بود نه من واقعا اون همه هوس از من بعید بود که تو تایم کمتر از شش هفت دقیقه با شدت ارضا شد و همه بدنش به رعشه افتاد و خودشو کشید جلو و پاهاشو تو هم گره داد ولی از فرط لذت و ارگاسم نتونست بایسته و پشت به من دوزانو نشست رو زمین و با دستاش محکم لبه کابینت رو گرفته بود و ناله هاش صداش گنگ و مبهم بود که دیدم جیش کرد و ریخت زمین و تا زیر پام اومد و زهره گفت وایییی وایییی اخخخخ نههههه نمیتونمممممممممممممممم منم دستمو گذاشتم رو دستاش و گفتم راحت باش طبیعیه ارگاسم شدی بذار بیاد جلوشو نگیر . زهره تو حالتی بود که اگه میخواست هم نمیتونست جلوی جیش کردنشو بگیره تا تموم شد و رفتم براش دستمال اوردم و خودشو تمیز کرد و منم تی پنبه اوردم و کف زمین رو تمیز کردم پاهاشو اب کشید و با بیحالی رفت رو مبل ولو شد
ادامه دارد...
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
AmirSalman
عجببببب
اگه نتونتم تو این نوع داستان مخاطب رو چه اقا و چه خانم خیس کنم که فایده نداره نوشتنم
     
  
مرد

 
sooskmar48
این قسمت شو خیلی خوب نوشتی. دوست داشتم. همینطوری ادامه بده
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت بیست و دوم
نیم ساعتی بعدشم بابای فرشته اومد و بعدشم بچه اومدن و ناهار خوردیم ولی زهره که خیلی بیحال بود تمام تلاشش رو میکرد که نشون نده و بعد از ناهار هم سریع رفتن خونه .
اخر شب پیام داد: چکار میکنی با ادم اخه
من: کار خاصی نکردم امروز فقط کردم
منتظر جواب زهره بودم و تا یک ساعت بعدش دیدم خبری نشد و اولش خواستم به فرشته بگم ولی گفتم بذار ببینم عکس العمل زهره چیه و خوابیدم .
یکشنبه عصر فاطمه اومد و ما هم رفتیم خونه باباش نشسته بودیم حرف میزدیم ولی زهره برعکس همیشه که پر جنب و جوش و شیرین صحبت میکرد خیلی ساکت و اروم بود و کم حرف میزد .
که فاطمه تو گروه نوشت ارش من امشب میخواما .
فرشته جواب داد دیووووووونه اینجااااا .
فاطمه نوشت من نمیدونم یا جور کن بریم خونتون یا همینجا برنامه بچین از وقتی اومدم خیسم.
اذر نوشت خوبه دیگه همونجا تو خونه باباش بکنششششش
مهران هم نوشت: نههههههههههه دیووونه بازی در نیاری ابرومون بره فاطمه
اذر نوشت: جوووووون چه بکن بکنیهههههه امشب و ایموجی خنده
اول قرار شد من فاطمه رو به بهونه اینکه دارو واسه دخترش میخواد ببرم خونه و برگردیم که از شانس کج تا فاطمه گفت ارش منو میبری داروخونه باباش گفت من دارم میرم بیرون چی میخوای بگیرم که فاطمه هم الکی یه چیزی گفت و نشد بریم و برنامه عوض شد و شب اونجا موندیم و طیق نقشه فرشته بچه ها پیش زهره و حاجی خوابیدن و من و فرشته هم تو یه اتاق و فاطمه هم با بچه اش تو اون اتاق حدودای یک فاطمه دخترشو خوابونده بود اومد تو اتاق ما در و بست فرشته با فاصله کنارم خوابیده بود و فاطمه اومد زیر پتو کنارم دراز کشید و گرفتمش تو بغل و لب تو لب شدیم جووووون چه داغ بود که فرشته بیدار شد یکم فاصله گرفت جامون بشه و اروم گفت دیوونه این صداتون بلند نشه ابرومون بره ها فاطمه گفت نههههه.
من و فاطمه رفتیم تو بغل هم و هردومون سریع لخت شدیم و افتادم به جون خوردن فاطمه و پستونای بزرگ شیری فاطمه و تا تونستم شیر مکیدم ازش و خوردم که فاطمه از هوس داغ شده بود و سکس پر استرس هوسشو بیشتر کرده بود و از اینکه نمیتونست صدا بده هم حالش بدتر شده بود اروم گفت گفت بسسسسه اررررشششش و منم رفتم پایین لای پاهاش سراغ کسش اخخخخخ اونقدر خیس شده بود که انگار جیش کرده بود کس و کونشو سیر خوردم واسه بار اول با خوردنم ارضا شد و اومدم روش و طاقباز پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و لبامون تو هم گره خورده بود و کیرمو هل دادم تو کسش اروم یه اه کشید و منم اروم اروم تلمبه میزدم چه کس داغی داشت جووووون فاطمه هم خیلی اروم اه اه میکرد و برخورد شکمم با شکم نرم و شل فاطمه خیلی لذت بخش بود گفتم یواشششش اگه مامانت بفهمه چی؟
یهو گفت بکنننننشششششش ارهههه اونم دوست داره زیر تو بخوابه جوووون بکنننن خوب میکنییییی
تو گوشش گفتم: زهره جونم کیر میخوادددد اونم میکنمممممم
گفت چه جورممممم خواستی کونش هم بکنننننن
گفتم تو راضیش کن سیرش میکنم
گفت ارهههه مامانمم بکنننن اونم کیر دوست دارههههه خیلی هوسیم کرده بود با حرفاش و خودشم حسابی حشری شده بود منم تو طاقباز تلمبه زدم که ارضا شد بعدش به پهلو خوابید و کردمش و اومد روم خودش تلمبه زد و اخرشم به شکم خوابوندمش و رفتم پشتش و بالش گذاشتم زیر کونش اومد بالاتر و کسشو میکردم خواستم بکنم تو کونش گفت الان نهههه اماده نیست دردم میاد ممکنه صدام بره بالا که بیخیال شدم و از کس حسابی کردمش که بار دوم شدید تر ارضا شد و پتو رو دندون گرفته بود صداش در نیاد و جوری از کسش اب اومده بود و ترشح لزج که بالش زیرش خیس شده بود بی حال شده بود و گفت ارش بسمه اینجوری نمیتونم ادامه بدی صدام میره بالا ولی من هنوز ابم نیومده بود که اجبارا بیخیال شدم
گفت تو که نشدی .
گفتم اشکال نداره فردا شب هم هست .
یکم تو بغلم خوابید و بلند شد رفت تو اتاقش چند دقیقه بعد دیدم تو گروه پیام اومد باز کردم دیدم اذر یه ساعت پیش پیام داده فاطییییییی دادییییییییییی و چند تا ایموجی چشمک که فاطمه الان یه عکس فرستاده بود بازش کردم وایییی فاطمه تو اتاقش طاقباز خوابیده از کسش که حسابی گشاد شده بود و خیس با ترشح سفیدش عکس گرفته بود گذاشته بود تو گروه و نوشته بود نتیجه پنجاه دقیقه کس دادن در سکوت و استرس به ارش .
اذر چند تا ایموجی تعجب فرستاد نوشت واقعاااااا؟ چطور؟ کجا؟ کسی نفهمید؟ واییییییی چه گشادت کرده فاطیییییی؟؟؟؟؟. فاطمه نوشت خونه بابام تو اتاق من عاشق کردنای اینجوریشم مردونه تلمبه میزنه که ته کسم حسش میکنم حس میکنم الانه که بره تو رحمم.
اذر: دیوونه ای تو خونه بابات؟
فاطمه: اره اتفاقاحس خیلی خوبی داشت با ترس و استرس
اذر: بدبخت مهران چیزی واسش نمونده گاهی بکنه توش .
فاطمه :اون که نمیکنه تو هم تنهایی بری زیرش همینجور گشادت میکنه بدبخت کاکام البته تو که تجربه داری ولی کس خوبی هم داری زود تنگ میشه و چند تا ایموجی خنده.
چند دقیقه گذشت یه عکس دیگه اومد بازش کردم اذر هم تو طاقباز یه عکس از کسش فرستاده بود جووووون با سوراخ کس تنگ و لبهای کوچولو مثلثی یکم بیرون زده و چوچوله برجسته و زیرش نوشت اتفاقا خیلی تنگ شدم دو ماهه
منم نوشتم: جوووووون اذر خوشکلم کس سفیدت از بی کیری خیلی تنگ شده بیا که کیرم از الان منتظرشه.
اذر جواب داد هیچی نگووووووو خمار بمون تا بیام و یه ایموجی چشمک فرستاد.
چند دقیقه بعد اذر: فاطمه کون هم دادی؟ .
فاطمه : خونه بابام هستیما اولا تنگ شدم میدادم صدام میرفت بالا زشته دوما فردا نوبت معاینه دارم دکتر میبینه نمیگه چرا اینقدر گشادی و ایموجی خنده.
اذرخنده فرستاد نوشت عجببببب . خب ببینه اتفاقا خوبه که میفهمه چی تو رودته و ایموجی خنده.
سه روز گذشت و یه بار دیگه تو این مدت با فاطمه بودم و جمعه عصرفاطمه پیام داد مامانم فردا صبح نوبت دکتر زنان داره خودمم بیرون کار دارم میتونی ببریمون؟
گفتم اره حتما
فردا صبح حدودای هشت رفتم دنبالشون
تو راه فاطمه از مامانش پرسید تست پاپ اسمیر هم داری؟
زهره: نه
فاطمه: اخرین بار کی دادی؟ بیشتر از یک ساله؟
زهره: یکسال بیشتره
فاطمه: به دکتر بگو هم معاینه بکنه و تست پاپ اسمیر بده بگو به دکتر یه مدته ترشح هم داری ؟
که زهره عقب نشسته بود و تو ایینه میدیدمش خجالت کشید که جلوی من گفت .
زهره: باشه حالا ببینم نظر خود دکتر چیه.
که فاطمه باز گفت صبح هم ترشح داشتی؟
که دیدم زهره کاملا سرخ شده فهمیدم فاطمه عمدا داره اینجور سوالاتی رو جلوی من میپرسه
که گفت خجالت نداره که ارش غریبه نیست که جلوش رو بگیری.
زهره گفت نه رو نمیگیرم ولی
که فاطمه حرفشو قطع کرد: خب محرمه بهت جلوش لباس هم عوض کنی لخت ببینتت مهم نیست .
زهره که از خجالت داشت قرمز میشد گفت: دیگه نه تا این حد
فاطمه: من که خیلی با ارش راحتم جلوش لخت لخت هم باشم خجالت نمیکشم .
زهره: تو دیگه خیلی پررویی جرات داری جلو مهران اینجوری بگو .منم خیلی پیش اومده جلو ارش لباس عوض کردم اشکالی نداره واسه همه عادیه ولی تو فرق میکنه.
فاطمه : منم جلوی ارش بارها لباس عوض کردم حتی چند باری منو با شورت هم دیده واسه مهران هم مهم نیست فرشته که خیلی جلوی مهران راحته حتی شورت هم عوض کرده مگه نه .
من که از حرفای فاطمه یجوریم شده بود گفتم: اره چه اهمیتی داره حالا من مثلا فاطمه یا شما رو لخت ببینم تهش چی میشه مگه.
فاطمه خندید گفت :دیگه به تهش نرسه که خطرناک میشه . رسیدیم مطب و زهره و فاطمه پیاده شدن و فاطمه رفت خرید و زهره هم مطب.
منم یه چرخی خیابونای اطراف زدم و کارشون تموم شد اومدن و یکم که رفتیم
فاطمه از مامانش در مورد دکتر و معاینه و این چیزا پرسید
که زهره گفت : به دکتر گفتم پشتم معاینه کنه .
فاطمه : واسه چی؟
زهره: واسه همون گوشت اضافه اگه بشه برش دارم .
فاطمه : اذیتت میکنه ؟
زهره: نه ولی خوشم نمیاد .
فاطمه: منم دارم مهم نیست که .
زهره: دوست ندارم .
من : بگمونم این گوشت اضافه رو همتون دارین فرشته هم داره فاطمه گفت اره من مامانم فرشته خاله طیبه بدترینش فرزانه بود اون که دیگه یه سانت بیشتر اویزون بود عمل کرد اونم برداشت .
زهره : مال منم زشته .
من: خودت که نمیبینیش کسی که میبینه باید نظر بده .
زهره یه حالی شد گفت: اونجا رو کسی نمیبینه که خودم دوست ندارم .
یهو فاطمه پوزخندی زد گفت : بابا که میبینه .
زهره که دیگه یخش اب شده بود : چه کسی هم .اون منو هم نمیبینه چه برسه اونجا.
من: وا یعنی چی نمیبینه زن و شوهرینا .
زهره: اره تو سند ازدواج . شوهری که ماه تا ماه نیاد سمت زنش چه فایده .
فاطمه: مگه میشه ؟
زهره که انگار سفره دلش وا شده بود: نه تو غریبه ای نه ارش اخرین بار بیشتر از سه ماه پیش بوده .
منو فاطمه بهم نگاه کردیم هردومون با هم گفتیم واقعا؟
زهره که سر زبونش شل شده بود گفت : چرا نشه شما جوونین هنوز عادی نشدین واسه هم ولی ما دیگه تموم بعدشم بابات از قیافه و مخصوصا شکمم اصلا خوشش نمیاد .
فاطمه: کدوم زن دیدی زاییده که شکم نداره ؟ من که یکی دارم شکمم دارم
من: اتفاقا شما نسبت به خیلییی از زنا هم خوشکل تری هم خوش اندام تر خب شما هم باید واسش دلبری کنین تحریکش کنی .
زهره که دیگه سیم اخر بود: چکار باید بکنم اون نمیخواد یه بار خیر سرم ست فانتزی خریدم براش پوشیدم تا منو دید گفت این چیه برو درش بیار اینا واسه کسیه که اندامم داشته باشه منم دیگه نه براش پوشیدم نه خواستم بیاد سمتم هر وقت خودش خواست بیاد.
من: عجبببب.
فاطمه : ارش من یه سر باید برم اداره منو پیاده کن خودم با اسنپ میام ممکنه طول بکشه. گفتم اسنپ نمیخواد من یه سر باید برم خونه واسه بچه ها لباس بردارم چقدر مگه طول میکشه؟
فاطمه: نمیدونم ولی حداقل تا دوازده یک طول میکشه دیگه
من: میام دنبالت که گفت باشه و پیاده شد.
منو زهره هم رفتیم سمت خونه .
گفتم خوشکل من تو با همین اندام و شکم ژله ایت واسه من جذابی .
خجالت کشید وچیزی نگفت . نزدیکای خونه که رسیدیم گفت چقدر کار داری ؟
من: هر چقدر تو بخوای .
دیگه چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین و فهمید قراره چی بشه و رسیدیم در خونه پیاده شدم
زهره : منم بیام ؟
سرمو از پنجره بردم تو ماشین با لبخند اروم گفتم تنها دلیل اومدنم تویی لباس بهانه است دوست داری بیا.
منم که میخواستم اگه واقعا خودش هم میخواد بیاد. رفتم در خونه رو باز کردم و رفتم تو
که زهره خانم از خجالت لپاش گل انداخته بود پشت سرم اومد تو و در رو بست و رفتیم تو خونه که تا رسیدیم تو خونه
زهره گفت: بد نیست؟ اخه همون یه بار هم هنوزعذاب وجدان دارم
من: اولا مگه کسی قراره بفهمه جز من و خودت؟ دوما عذاب وجدان واسه چی؟ تو زنی بهش نیاز داری و اونی هم که باید. بهت توجهی نمیکنه
زهره مثل دختر چشم و گوش بسته و ساکت ایستاده بود و کیفش هم دستش بود رفتم پشتش و اروم از پشت بغلش کردم ساکت و اروم بود شالشو برداشتم و سرمو بردم زیر گردن و موهاش و اروم پشت گردنشو بوسیدم که انگار همه تنش سیخ شد و همونجور اروم بردمش سمت اتاق خواب و گرنشو میبوسیدم و اروم و ریز ریز میخوردم که برش گردوندم و گرفتمش تو بغل سرش هم پایین بود مثل عروسی که اولین بارش باشه سرشو اوردم بالا و لبامو گذاشتم رو لباش و از هم حسابی لب گرفتیم اولش یکم خجالت و استرس داشت ولی کم کم خودش هم داشت لذت میبرد ولی مثل زنای امروزی حرفه ای نبود حقم داشت از اون زنا که حتی با شوهر خودشونم خجالت میکشن سکس کنن یا جلوش لخت باشن.
زبوندمو تو دهنش میچرخوندم و اب دهنش و میخوردم و دستامم پشت کمرش بود و بدنشو نوازش میکرد و کونشو گرفتم تو دست و میمالیدم زهره عین زنی بود که داره اولین سکسشو تجربه میکنه پر تب و تاب دستمو از زیر مانتو بردم رو کونش که زهره حسابی حشری شده بود واداد و منو بغل کرد و مثل اینکه میخواست خودشو در اختیارم بذاره منم تا تونستم لباشو مکیدم و خوردم که از هم جدا شدیم چشماش حسابی خمار شده بود موهاشو مرتب کرد دگمه های مانتوشو اروم و یکی یکی باز میکردم جوووووون تاپ بندی مشکی و شلوار نخی
من: دکترت هم که مرد بود.
زهره که به هیجان اومده بود از این سوالم خجالت کشید و با لحن خاصی گفت : اره .
من که از این حس که نیم ساعت پیش یه مرد دیگه مادر زنمو لخت دیده خیلی هوسی شده بودم و بیشتر اینکه یاد حرفش افتادم که گفت به دکتر گفتم پشتمم معاینه کنه واییییییییی گفتم: جلوش چقدر لخت شدی .
زهره که حسابی از سوالم خجالت کشیده بود گفت: پایین تنه
منم در حال دراوردن مانتوش گفتم: روتخت معاینه هم طاقباز خوابیدی دو پاتو انداختی رو دسته نه.
زهره: اره .
من:جووووووون کس سفید و درشتتوهم گذاشتی جلوش که بهش دست زد .
حالت صورتش کلا عوض شد و تحریک شده بود گفت: اخ
من: جووووون کس سفید و تپلتو خوب نگاه کرد . دیگه چیزی نگفت .
من:امروز دو تا مرد کستو میبینن و اقای دکتره انگشت و اسپکولوم فرو کرد تو کس خوشکلت الان نوبته منه کس سفید و تپل خوشکل زهره جونمو سیر ببینم و کیرمو فرو کنم تو کس سفید و خوشکلتتت کدومش بیشتر بهت لذت میده
زهره که از خجالت لپاش قرمز شده بود تاپشو دراوردم سوتین قرمز تنش بود و بازش کردم و پستونای بزرگشو اوردم بیرون اخخخخ داشتم پستونای مادر زنمو تو دستام میمالیدم و با نوک درشت قهوه ایش بازی میکردم وایییییییی و تو دستام میمالیدم و نوکشو نگاه میکردم که زهره هم حسابی تحریک شده بود منم از هوس افتادم به جون خوردن و مالیدن پستوناش و همونجور شلوارشم دراوردم و خوابوندمش رو تخت.
لخت با شورت مشکی جلوم دراز کشیده بود و شکم بزرگش پهن شده بود پاهاشو از هم باز کردم و گفتم جوووون همونجور که جلوی دکترت خوابیده بودی هستی نه که چشماشو بست گفت: هیچی نگووووووو امروز بد بودددددد
من: چرااااااا؟
زهره: از حرفای فاطمه تو ماشین خیس شده بودم و دکتر هم فهمید تحریک شدم
من: جووووووونننن نگفت بکنمتتتتتت
زهره: ارشششششش
خودمم لخت شدم و کیرم دستم بود گفتم: چیههه نکنه بهت پیشنهاد داده؟ بهم بگوو
زهره: ارششششش هیچی نگووووووووو
من: چشمای خوشکلتو باز کن.
تا باز کرد چشمش به کیرم افتاد که شق تو دستمه یه وایییییی گفت و رفتم روش و از نوک سرش تا شکم و کسش رو جوری خوردم و بوسیدم و لیس میزدم که تو همون خوردنمم از خود بیخود شد و به ارضا رسید و همه کسش ترشح کرد و لزج بود پاهاشو دادم بالا شورتشو دراوردم جووووون ترشح سفید کسش اونقدر زیاد بود که نصفش چسبیده بود تو شورتش و بین کسش و اطراف کسش هم هنوز مونده بود پاهای گوشتی و تپلشو کامل از هم باز کردم و رفتم سراغ سوراخ کونش و چرب بود گفتم: دکتر انگشتت کرده نهههه جوووون انگشتش تو کونت بوده نهههههه؟
زهره: ارششششششششش
با دستمال دور سوراخ کونشو تمیز کردم و یه دل سیر زبون زدم و لیس زدم و خوردم و زبونمو فرو میکردم تو کونش که حسابی نرم بود و زهره هم از هوس ناله میکرد و اومدم سراغ کسش برعکس همه زنا که تا لای پاشونو باز کرده بودم کسشون باز میشد کس زهره هنوز بسته بود با دو تا انگشت چند تا رو کسش زدم و اخ اخ زهره بلند شد و لبهای کسشو از هم باز کردم چوچوله درشت و برجسته اشو گرفتم تو دهن و میخوردم و زبون میزدم و میمکیدم واییییی زهره داشت دیوونه میشد معلوم بود اولین تجربه اورال رو داره میگذرونه. همونجور که چوچولش تو دهنم بود انگشتمو فرو کردم تو کسش و اروم تلمبه میزدم زهره دیگه تو اوج لذت بود اروم انگشت دیگمو فرو کردم تو کونش که اونقدر نرم بود راحت رفت تو زهره یه اخخخخ گفت و از کس و کون با انگشت براش تلمبه میزدم و چوچولشو مک میزدم و میخوردم و انگشتم تا ته میرفت تو کون زهره خیلی لذت بخش بود و اصلا هم درد نداشت و با چند دقیقه خوردن و تلمبه زدن انگشتام ابش حسابی اومده بود که گفت ارش تمومش کن دیگه نمیتونممممم بیا روم و رفتم روش و زهره هم با چشمای خمار داشت نگام میکرد رفتم کنارش و کیرمو گذاشتم دم دهنش گفتم جووووون بخور و کیرمو کردم تو دهنش و اروم ساک میزد برام معلوم بود خیلی بلد نیست دندوناش میخورد به کیرم ولی حسابی کیرمو دادم برام خورد اومدم پایین و طاقبازش کردم و شکم بزرگ و شل شده اش رو تو دستام مثل انار میفشردم و تو چشماش نگاه میکردم گفتم مادر زن خوشکل خودم میخواد کیر دامادشو تست کنه اماده ای که با لحن خاصی گفت اخخخ اینجوریییی نگووووووو و منم قبل از تموم شدن حرفش کیرمو تا ته فرو کردم تو کس ابدار زهره و دستام زیر رون تپلش انداختمو محکم تلمبه میزدم ته کسش که زهره انگار دیوونه ها ناله میکرد و بلند بلند اه اه میکرد و منم محکم با قدرت تلمبه میزدم زهره تو حالت طاقباز خیلی با نمک و جذاب بود صورت گرد تپلی و شکم بزرگ و پستونای بزرگ که از بغل افتاده بودن و کس تپل و برجسته و پاهای گوشتی اخخخخ با تمام لذت داشتم کس زهره خوشکلمو میگاییدم و زهره هم تو اوج لذت بردن بود و دیدن حالت چشماش و چهرش تو اون حال واقعا جذاب بود ده دقیقه کمتر یا بیشتر تو طاقباز کردمش خسته شد گفتم داگی شو و خوابید جووووون سوراخ کون خوشکل زهره قهوه ای و درشت با همون گوشت اضافه جلوی روم بود و انگشتمو کردم تو کونش یه اخ گفت
من: دکتر هم انگشتشو کرد تو کونت ؟
جواب نداد همونجور که کونشو با انگشت تلمبه میزدم گفتم این گوشته اضافهه هم خوشکله ولی دوست داری برش دار .
زهره : ارههه تو دوست داری برش دارم ؟
من: ارههههه انگشتمو تو کونش اروم اروم تلمبه میزدم حسابی نرم شده بود و دو تایی فرو کردم و با یه اخ دو تا انگشتامو پذیرفت و گفتم نگفتی دکتر کردت یا نه؟
زهره: اخ ارشششش جون من چیزی نگوووووو
من :بعد باید برام بگی باشه؟
زهره: ارششششششش
کم کم کونش نرم و کاملا اماده پذیرایی از کیرم بود انگشتمو در اوردمو سر کیرمو اروم گذاشتم دم کونش گفت نههههه از پشت نه تا اومد حرفی بزنه سر کیرمو فرو کردم تو کون نرم زهره خیلی نرم و اروم سرش رفت تو که دردش گرفت و با حس گریه اخ اخ و نه نه میکرد که فکر نمیکردم اینقدر درد داشته باشه که با لحن گریه گفت:ارش ارششششش درد داره نمیتونممممممم وایییییی
که درش اوردم و فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم و با هر دو سه تا تلمبه من از کس و کون میگوزید دوتا پامو دو طرفش گذاشته بودم و با تمام قدرت ته کسش میکوبیدم که زهره نه رو زمین بود نه هوا فقط اه اه میکرد که دوباره ارضا شد و خوابید و منم رفتم روش و لای کونشو باز کردم و از کس میکردمش که با هر تلمبه انگار میرفت تو تشک و میومد بالا خیلی خسته شده بود گفت بسمهه بسههه تمومش کن دیگه نا ندارم یکم دیگه کردمش و دیدم خیلی خسته شده و منم ابم هنوز نیومده بود ولی دیگه توان نداشت و بیخیال شدم و یکم روش خوابیدم و نوازشش کردم بلند شدم و یکی زدم رو کونش
گفتم پاشو خوشکلمممم .
زهره فکر کرد ابمو ریختم تو با هول گفت: اومد؟
من: نه .
زهره: چرا .
من: اب من به این زودی نمیاد دفعه بعد باید ابمو بیاری .
بلند شدیم زهره رفت دسشویی و لباس پوشیدیم و رفتیم دنبال فاطمه تو راه همش استرس داشت فاطمه شک کنه یا بفهمه
ادامه دارد...
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت بیست و سوم
زهره : کسی نفهمه .
من: کی بفهمه از کجا؟
نه من حرفی میزنم نه تو
من: یه سوال بپرسم؟
زهره: اره .
من: اون روز چی شد که خواستی ؟ .
زهره : نمیدونم .
من:راستشو بگو از کجا میدونستی که میام سمتت چون کاملا معلوم بود عمدا داری خوتو بهم نشون میدی خب اگه یه درصد شک داشتی من نمیام طرفت هیچ وقت شروع نمیکردی لطفا راستشو بهم بگو .
یکم من من کرد گفت: چند وقت قبل گوشی فاطمه دستم بود اتفاقی تو واتس اپ چت فرشته و فاطمه رو دیدم فهمیدم که با فاطمه و اذر رابطه داری فرشته هم میدونه اولش باورم نمیشد ولی خب داخل حرفاشون تو چت فاطمه و از سکس با تو خیلی تعریف کرده بود .
من: پس میدونی که من فاطمه رو میکنم .
خجالت کشید و گفت: اره گفتم اگه رازدار باشی و بین خودمون بمونه پس کامل بدون که مهران و امیرهم فرشته رو میکنن زهره دهنش وامونده بود نمیدونست چی بگه
زهره :جدی ؟
من: الان یکسال بیشتر هست که گروپ هستیم
زهره تو شوک بود گفت : یعنی چی امیر با دو تا خواهراش؟
من : اره یعنی اینکه همگی جلوی هم و هر کی با هرکی دوست داشت سکس میکنه مثلا من پریشب تو خونه خودتون فاطمه رو کنار فرشته کردم زهره مونده بود چی دارم میگم . زهره : پس اونموقعی که بچه ها رو میذاشتین پیش من .
من: اره یه شبش رفتم اذر رو جلوی امیر کردم یه شبش هم رفتم فاطمه رو جلوی مهران .
زهره مونده بود چی به چیه هنوز مغزش جواب نمیداد هضم کنه
یکم گذشت من: تونمیخوی بیایی تو گروه؟
یهو گفت : همینم مونده جلوی دخترام به پسر خودم بدم .
من: ولی فرشته باید بدونه .
هول کرد گفت: نهههههه .
من: اولا که اصلا ناراحت نمیشه چون بارها جلوی خودش و فاطمه حتی گفتم دلم میخواد مامانت هم بکنم و اونم خیلی لذت برده و بارها گفته اگه تونستی راضیش کنی بکنش دوما من چیزی رو ازش مخفی نمیکنم مخصوصا در این مورد
زهره رفت تو هول و ولا و نگو و زشته بهش بگی من خجالت میکشمو این حرفا .
من: اتفاقا گفتم بهش و جریان امروز هم خودش پیشنهاد داد بیارمت خونه خودمون راحت باشی .
زهره کلی قرمز شد گفتم بعد از اینم اصلا نگران نباش هر وقت خواستی هستم جز خودم و خودت و فرشته هم کسی قرار نیست بدونه یکم ساکت بود .
زهره: با اذر هم سکس داشتی ؟ گفتم اره بارها .
ادامه دادم شوهراشون مثل شوهر خودت بکن نیستن من میکنمشون الان فقط فرزانه رو نکردم که اونم بیارم تو راه حله .
زهره: جلوی امیر ؟
گفتم اره
زهره : امیر چیزی نمیگه؟
گفتم نه اتفاقا خیلی وقتا که دارم اذر و میکنم سرش تو بغل امیره البته بیشتر وقتایی که از کون میکنمش درد داره .
زهره : از پشت ؟؟؟؟؟واقعا؟
من: اره
زهره: فرزانه اونقدر منحرف هست که تا بگی میاد .
من: چطور؟
زهره: به کسی نگو ولی دو سه بار دیدم فرزانه عمدا جلوی حاجی لباس عوض میکرد حتی یه بار لخت لخت فقط حوله تنش بود از حموم اومد بیرون و رفت تو بغل حاجی .
من: جلوی تو؟
زهره:نه جلوی من شک کرده بودم یه مدته خیلی با هم صمیمی شدن همونروز من تو حیاط بودم از پنجره اشپزخونه دیدمشون .
من: عجبببب . کی؟
زهره: همون موقع که خونشون نزدیکمون بود و احمد کارش ماموریتی بود .
من: تو بغل هم چکار میکردن .
زهره: چیز زیادی ندیدم فقط دیدم رفتن تو بغل همو دست حمید (بابای فرشته). رفته بود زیر حوله و لخت گرفته بودش تو بغل یکم که فرزانه سریع رفت تو اتاق ولی همون شب حمید به بهونه اینکه اشغالا رو ببره بیرون نیم ساعت طول کشید رفت و اومد که تا من پرسیدم این همه وقت گفت اشغالا ریخته بودن تو کوچه جمع کردم طول کشید و بعدشم زود رفت حموم که بعد ازحمومش رفتم تو لباس چرکا دیدم شورتش تو سبده که بوی ابش میداد که حدس زدم سکس داشتن که بعد از اونم بحثمون شد و فرزانه هم خونشو جابجا کرد
من: عجب پس اونم اره.
زهره: من از خیلی وقت قبل بهش شک کرده بودمسه سال بود. خیلی تنها میرفت خونه فرزانه و هربار هم من میومدم خونه شما فرزانه دو سه روز خونه ما بود
من: پس طولانی با همن
زهره: نمیدونم دقیق
من: واسه اومدنش تو گروه خب تنها نیستم که بقیه بچه ها هم باید راضی باشن بیاد تو گروه چند باری بحثش شده که بچه ها با احمد مشکل دارن بالاخره اومدن تو گروه احمد هم میخواد و باید اونا هم بخوان .
زهره: اونا نمیخوان؟
من: اذر مخالفه که بخواد با احمد باشه .
زهره: مگه با مهران هست؟
من: اره ولی میگه از احمد اقا خوشم نمیاد حس خوبی ندارم بهش
زهره: واقعااااا؟
گفتم اره ولی خب مهران بکن نیست زیر دو دقیقه نشده ابش میاد فایده نداره این که سکس نیست که کم کم رسیدیم و اخرین حرفم گفتم ولی خودمونیم شما هم کس خیلی خوشکل و تنگی داری فکرش نمیکردم زنی تو سن شما اینقدر تنگ باشه با این حرفم سرشو انداخت پایین و از خجالت لپاش گل انداخت و هیچی نگفت ادامه دادم سوراخ کونت که واقعا تنگ بود دفعه بعدی افتتاحیه سوراخ کونته خیلی لذت بخشی
زهره: نهههه از پشت نه خیلی درد داره
من: نگران نباش نه فاطمه تا قبل از من کون داده بود نه اذر هردوشون این بخش رو گذروندن لذت بخش هم هست براشون من نکنم خودشون میخواد
زهره: من که فکر نکنم بتونم تحمل کنم خیلی بزرگه جا نمیشههه
من: تو نگران نباش جوری امادت میکنم که جا بشه با کمترین درد. زهره جون هر وقت دلت منو هوس کرد بهم پیام بده
زهره که خجالت هم کشیده بود گفت:تو منحرفی منم منحرف کردی
من: تقصیر من نیست که همه شوهراتون بیعرضه ان
زهره: نه همش این نیست دخترای مجردم همینن
من: تا با مجرد نبودم ولی اگه بخوامم سن پایین دوست دارم
زهره که یکم راحت شده بود گفت:اااا چند ساله مثلا؟
من: زیر بیست سال خوبه دیگه کوچول موچولو
زهره:خب خب دیگه چی
من: همین توقعام بالا نیست
زهره: یه چیزی میگم بین خودمون بمونه
من: بگو
زهره: پارسال یادته فرزانه سارا(دخترش ) رو میبرد دکتر زنان
من: خب
زهره: که یه بار که اومده بودن برن دکتر قرار بود واسه اولین بار معاینه بشه و فرزانه بهم گفت سارا گفته نمیخوام تو باهام بیایی تو اتاق خاله زهره بیاد و من همراش رفتم و با سارا رفتیم تو اتاق دکتر و سارا خوابید رو تخت معاینه اونا پشت پرده بودن من نمیدیدمش که معاینه که تموم شد و سارا رفت بیرون دکتر بهم گفت دخترت نامزد داره؟ گفتم نه . دکتر گفت تو معاینه مشخصه که رابطه مقعدی داشته . این حرف دکتر داغونم کرد دیگه صدای دکتر رو نمیشنیدم
من: واقعاااااا؟
زهره: اره
من: سارا سنی نداره که الان 16 سالشه
زهره:واسه همین نمیخواست مامانش بیاد تو اتاق بعدش هم که اومدم بیرون کلی التماس که به مامانش نگم
من: با کی رابطه داشته؟
زهره:با عارف(پسرداییش که اونم الان 17 سالشه)
من: عجببب . حتما خیلی بوده که تو معاینه معلوم شده
زهره: نمیدونم خودش گفت یه بار بیشتر نبوده
من: بیشتر بوده وگرنه یه بار و دو بار تو معاینه دیده نمیشه به مامانش گفتی؟
زهره: میگم که اونقدر التماس کرد و گریه که نگو
من: خوب کاری کردی بگی جز دعوا و ابروریزی چیزی نداشت. ولی خودمونیم سارا هم خوشکله ها
زهره: دیگه چییییییی نه که ببینم تو فکر اونی ارش
من: نه بابا این چه حرفیه اون هنوز بچه اس من تو نخ زن شوهر دارم با کوله باری از تجربه . ولی خوبه به مامانش نگفتی
زهره: خودمم بهش فکر کردم میگفتم اینده اش داغون بود ولی قول داد که بار اخرش باشه
من: تو این جور چیزا قول باد هواست.
که فاطمه اومد و نشد حرف بزیم و رفتیم خونه.
فاطمه میخواست با ما بیاد خونه که همون شب پریود شد نیومد و ما اومدیم خونه و یه سکس توپ با فرشته داشتم که ازم پرسید چطوری مامانم راضی کردی دیوونه؟ گفتم من راضیش نکردم و جریان این چند وقت و اون روز رو کامل براش گفتم . گفت از همه گروه خبر داشت؟ گفتم اره بابا همه چی رو تو گوشی فاطمه دیده بود و میدونست منم دیدم خودش میدونه بهش گفتم . گفت عجببب حالا چطور بود؟ گفتم عالی عالی گفت اندامش اذیتت نکرد؟ گفتم ببین من الان همه مدل اندامی رو دارم واسه همین همشون برام یه جور جذابیت دارن مامانت قد بلند و تپلی زهرا قد کوتاه و تپلی مامانت سبزه و زهرا سفید همشون عالی هستن برام.
ولی این مدت که با زنای مختلف سنهای مختلف و شغل های متفاوت از خانه دار و معلم و پزشک و روانشناس رابطه داشتم خیلی برام جالب بود تو این مدت که حرف میزدم متوجه شده بودم یجورایی رفته بودم تو دنیای زیرزمینی زنان که ما مردا شاید هیچ وقت ازش خبر نداشته باشیم و چه اتفاقایی میفته که کسی خبر نداره و مسایلی که بین زن و شوهرا پیش میاد یا گذشته هرکدوم از زنا که حتی شوهراشونم ممکنه ندونن و دونستن این چیزا برام هم تازگی داشت و هم تفکر جدیدی رو نسبت به ادم ها بهم میداد که هیچ کس چیزی نیست که در ظاهر میبینیم نمونش همین زنایی که من باهاشون سکس داشتم تو نظر بقیه کسی حتی فکرش هم نمیکرد که مثلا زهره یه خانم با شخصیت اجتماعی خوب و وفادار به خانواده و شوهرش اینجور رابطه ای با من داشته باشه یا بقیه زنها یا مردایی که باهاشون بودم هرکدوم واسه خودش شغل و جایگاه اجتماعی خوبی داشتن.
ادامه دارد...
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت بیست و چهارم
چند روزی گذشت یه روز ظهر فرشته یه پیام از فرزاد نشونم داد که نوشته بود به نظرت ارش بگم اجازه میده با من بیای جشن تولد؟ فرشته هم نوشته بود زهرا رو چرا نمیبری؟ نوشته بود میشناسیش که پایه اینجور جاها نیست بعدشم با تو خوش میگذره. فرشته گفته بود به ارش بگو قبول کرد میام البته نه نمیگه .
همون شب بهم گفت و گفت نظرت چیه؟
گفتم من حرفی ندارم اگه خودت دوست داری ؟ فرشته گفت بد که نیست . گفتم بهش بگو اوکی. واسه پنج شنبه قرار گذاشتن و رفتن و حدود دو رسوندش در خونه اومد تو دیدم حسابی مسته و حال نداشت لباسشو عوض کنه و لختش کردم بردمش تو تخت و بیهوش شد حسابی هم بوی شهوت میداد میخواستم ببینم فرزاد تنهایی چطوری زنمو کرده که لای کونشو باز کردم معلوم بود حسابی هم کون داده و هنوز اب فرزاد تو کونش بود و دور سوراخ کون فرشته هم خیس از اب فرزاد بود و بوی منی و اب خودش همه لای پاشو گرفته بود خیلی هوسی شدم و کیرمم شق شده بود همونجور که به پهلو خوابیده بود کیرمو فرو کردم تو کون فرشته جووووون کونش نرم و خیس بود فرشته هم اونقدر گیج و منگ بود که بعید میدونم اصلا بهوش بود چند دقیقه ای تو کون فرشته تلمبه زدم خیلی حس خوبی بود و از اونجایی که اومدن ابم هم دیگه برام مهم نبود فقط از کردن لذت میبردم نه اومدن ابم.
فرداش هم چیزی نپرسیدم و فرشته هم اصلا یادش نبود که منم کردمش ولی خودش گفت دیشب حالم بد بود نه گفتم اره حسابی
گفت به فرزاد گفتم کم بخوریم قبول نکرد گفتم تو جشن ؟ گفت تو جشن خیلی نخوردیم بعدش رفتیم خونه دوستش خالی بود اونجا خوردیم.منم دیگه چیزی نپرسیدم.
جمعه ظهر بود که اذر و امیر اومدن و اذر پیام داد تو گروه ما اومدییییمممممممم. چند دقیقه گذشت باز پیام داده بود چه استقبال گرمییی کسی نیست؟ که جواب دادم به به خوش اومدی سفرای دور دور دلمون براتون تنگ شده بود .
اذر هم جواب داد ممنونم عزیزم ما هم دلمون تنگ شده بود . که فاطمه اومد و گفت اذر خوشکله فقط دلت تنگ شده؟؟ که اذر جوابش داد ارههه جاهای دیگم همیشه تنگ بوده
.یکم خوش و بش کردیم و تهش اذر گفت ارش امشب؟؟؟؟ نوشتم الان فرشته که خوابه اوکی بود اره.گفت منم بخوابم خبرم بده . گفتم باشه.
فرشته که سر حال شد بهش گفتم گفت من که نه حس و حالش نیست از دیشب هنوز سردرد دارم خودت برو . گفتم پس باید بچه ها رو نگه داری . گفت میرم خونه بابام اونا هم بیارنش اونجا . امیر هم کار داشت نیومد حدود هفت شب منو اذر رفتیم خونشون . واتس اپ چک کردم زهره پیام داده بود رفتی با اذر و بکنی؟ جواب دادم اره نمیایی سه تایی؟ نوشت نهههههههه .
از ساعت هشت عصر که شروع کردیم و حدودا یک ساعت فقط تمام بدن اذر رو از نوک سر تا نوک پا خوردم که نصف بدنش کبود شده بود زیر گردن و پستوناش و بین رونش و لپای کونش کبود بود اذر از هوس نمیدونست چکار بکنه فقط دیگه میگفت بکن که دیوونم کردیییی و اذر رو از کس و کون کردم و وسطش هم هی فاطمه تصویری زنگ زد و با مهران نگاه میکردن که فاطمه گفت تموم شد دوربینو بگیر رو سوراخ کس و کون اذر میخوام ببینم چقدر گشاد شده . گفتم اگه خودش اجازه بده میگیرم . و منم اذر رو تو داگی داشتم از کون میکردمش و اذر هم از غذاهای رستورانی فست فودی نفخ کرده بود و تا تونست گوزید که همه اتاق بو گرفته بود حدودای دوازده ابم اومد و تو کون اذر خالی کردم کس و کونش به حدی باز و گشاد شده بود که بسته نمیشد .
که گفتم فیلم بگیرم؟ اذر با همون بی حالی گفت لامصب چیزی هم مونده که فیلم بگیری و قبول کرد فقط صورتش نباشه و تو همون حالت داگی اخر کار که ابمو ریخته بودم تو کونش و اذر داشت با گوزیدن ابمو حبابی میداد بیرون از کس و کون اذر که عین غار شده بود یه فیلم سی ثانیه گرفتم فرستادم تو گروه .
اذر هم از بی حالی و خستگی تا نیم ساعت جون بلند شدن از رو تخت رو نداشت .
فاطمه از دیدن سوراخ باز کون اذر چند تا ایموجی تعجب فرستاد و گفت واییییی ارشششش چکارش کردییییییییی تا ته رودشو میشه دید .
جوابش دادم نوبت خودت هم میرسه عزیزم .
فاطمه نوشت اذر بدبخت چهار ساعت ؟؟؟؟؟چند تا ایموجی لرز.
اذر هم که حال نداشت و بیهوش شده بود.
نوشتم ازهشت تا الان بدون وقفه تو هر پوزیشنی که فکرشو بکنی از تمام سوراخا بالا پشت جلو . فاطمه گفت به معنای کلمه گاییدیش بالا کدومه دیگه؟ گفتم دهن .
فاطمه گفت بدبخت الان چکار میکنه ؟ گفتم بیهوش شده.
فاطمه چند تا ایموجی ترس فرستاد نوشت خوبه که من تنها باهات نمیام وگرنه میمیرم. شب پیش اذر خوابیدم و امیر هم اومده بود و تو حال خوابید فردا صبح هم رفتیم خونه باباش که فرشته کشیدم کنار و اروم بهم گفت : دیشب مامانم اومده بهم میگه ارش با اذر رفتن خونشون؟
منم خیلی عادی گفتم اره .
گفت تو ناراحت نمیشی؟
گفتم: نه مگه با تو رفت خونه ناراحت شدم .که یهو کپ کرد گفتم مامان هممون قبول کردیم و داریم از این رابطه لذت میبریم تو هم از رابطت لذت ببر منم فردا با امیر میخوام برم خونه . گفت با داداشت؟؟؟ گفتم اره اتفاقا سکس با امیر رو خیلییییی بیشتر از سکس با ارش دوست دارم خیلی رمانتیکه و زمانش هم مناسبه .
گفتم خب چیزی نگفت؟ گفت نه فقط گفت من از اون روز حس بدی دارم همش میترسم بابات بفهمه بهش گفتم از کجا بفهمه ارش دامادته هر جا هم باهاش بری نه کسی شک میکنه نه حرفی میتونه بزنه حتی میتونی شب باهاش بمونی بدون اینکه کسی شک کنه اتفاقا ارش خیلی باهات راضیه و ازت تعریف کرد اینو که گفتم مامانم قرمز شد و بلند شد رفت . گفتم چکارش داری اون تازه داره تجربه میکنه هنوز به این چیزاعادت نداره براش سخته هضم کنه.
فرشته گفت بعد ازناهار با امیر میخوام برم خونشون .
گفتم خوش بگذره عزیزم. گفت مثل دیشب تو .
گفتم ارهههه
فرشته به بهونه اینکه نوبت ارایشگاه داره و امیر هم بیرون کار داره رفتن نگاه زهره خیلی جالب بود حواسم بهش بود خیلی براش عجیب بود و هضمش براش سخت بود که پسرش داره خواهرشو میبره بکنه .من و اذر هم بچه ها رو بردیم پارک و دوساعتی بعدش فرشته زنگ زد ما داریم میاییم خونه .
چند روزی گذشت فرشته و بچه ها مدرسه بودن به زهرا پیام دادم چه خبر خوبی سراغی نمیگیریا جواب داد و حرف زدیم گفتم دلم برات تنگ شده کی ببینمت . گفت منم دلم خیلی برات تنگ شده از شانس بدم پریودم . گفتم اشکال نداره که میتونیم همو ببینیم که مگه فقط واسه سکس باید همدیگه رو ببینیم عزیزم .
زهرا از این حرفم خیلی خوشش اومد گفت منم خیلی دلم میخواد ببینمت بذار ببینم کی میشه بهت خبر میدم گفتم باشه و یک ساعتی بعد پیام داد که فرزاد عصر میخواد بچه ها رو ببره سینما من نمیرم. گفتم اوکی و به فرشته هم پیام دادم که عصر میرم پیش زهرا .
حدود پنج رفتم و تا رفتم تو دیدم جوووووون زهرا یه دامن کوتاه بالا زانو سفید و تاپ بندی نازک تنشه و اومد تو بغلم و محکم بغلم کرد و منم سفت بغلش کردم و لب تو لب شدیم و حسابی لبای همدیگه رو خوردیم و دستای منم دور کون زهرا بود نشستیم و ازم پذیرایی کرد خیلی خوشحال بود رفتم دیدنش کنارم نشست دستمو دور گردنش بود کلی برام شیرین زبونی کرد حرف زد و با یجور ناز که میتونم بگم مطمینا تا حالا اونجور شیرین خودشو واسه فرزاد لوس نکرده بود . گفتم تو این چند روز با هم بودین ؟ گفت نه بابا حتی پیش همم نخوابیدیم اون که شبا دایما داره با فرشته چت میکنه (اینو نمیدونستم) . گفتم خب تو هم به من پیام میدادی حرف میزدیم با ناز گفت من خوابم میاد گفتم قربونت برم من خوشکلم و محکم گرفتمش تو بغل سرشو گذاشت رو پام و تو بغلم دراز کشید و حرف میزدیم و منم با دستام تمام بدنشو نوازش میکردم اونقدر برامون لذت بخش بود اون لحظه ها که نفهمیدیم کی ساعت شد نه فرزاد به زهرا پیام داد تمومین؟ زهرا گفت ارشششش ساعت نه شده چه زود گذشت گفتم خیلی شیرینی زهرا لذت میبرم از حرف زدنت کلی ذوق کرد گفت تو اولین نفری که از حرف زدن من خسته نشدی وگرنه فرزاد فوری یه چیزی میگه که میخوره تو ذوقم . گفتم نه خوشکلم از حرف زدنت هم لذت میبرم . که زهرا به فرزاد پیام داد بیا ما فقط حرف زدیم .
کم کم خداحافظی کردم و رفتم حتی لخت هم نشده بودیم.
یه روز بعد هم مرخصیم تموم شد رفتم سر کار همون شب که رسیدم زهره پیام داد رسیدی ؟
گفتم اره عزیزم رسیدم و چت میکردیم که حس کردم هوسی هست گفتم به حمید خان ندادی؟
زهره: چرا اتفاقا بر حسب وظیفه زناشویی دادم ولی اونی که باید ارضام کنه تویی و کم کم سکس چت کردیم و تو همون سکس چت ارضا شد ولی انگار هنوز داغ بود و میخواست اون شب با زهرا هم کلی چت کردم و حرف زدیم و بعد از اون شب دیگه هر شبش با زهرا و زهره کلی چت میکردم و ته همش سکس چت بود و عکس فرستادن برام. زهره اونقدر حشرش بالا بود که هر نو عکس و فیلمی که میخواستم میفرستاد و هیچ محدودیتی تو این مورد نداشت که نه بیاره حتی یه شب بهش گفتم لخت برو تو دسشویی و نیم خیز رو سنگ پشت به دوربین دسشویی کن میخوام سوراخ کونتو موقع باز شدن واسه دسشویی ببینم یکم من من کرد و نه و نه که اخرش قبول کرد نیم ساعت بعد یه کلیپ چند دقیقه ای فرستاد از لحظه ای که تو دسشویی گوشی رو با فاصله تنظیم کرد رو به سنگ و پشت به دوربین شلوار و شورتشو کامل دراورد دو زانو نشست رو سنگ و کونشو کامل داد بالا رو به دوربین که سوراخ کس و کونش کاملا دیده میشد جوووووووووووون یکم جیش کرد و سوراخ کون زهره با چند تا گوز باز شد و ازش دسشویی میومد بیرون و میریخت و جیش کرد و بعدش هم سکس چت کردیم وهمون شب جوری تو سکس چت ارضا شد که گفت همه شورتم خیس شده . زهره خیلی در مورد سکس گروهی که انجام میدادیم سوال میپرسید و کنجکاو بود بدونه منم دیدم دوست داره بدونه از اولین سکسمون براش تعریف کردم و اینکه تو جمعمون چی میگذره از چتهامون و عکسایی که فاطمه و اذر و محبوب بعد از سکساشون تو گروه فرستاده بودن براش میفرستادم مخصوصا اون دو عکس و فیلمی که فاطمه و اذر بعد از سکسشون که حسابی گشاد شده بودن فرستادم حسابی تعجب کرده بود .
تا یه شب تو همون مدت که من سر کار بودم حدودای هفت عصر بود که بچه ها رو گذاشته بودن پیش زهره و رفته بودن خونه امیر واسه سکس که زهره بهم گفت البته من تو گروه میدونستم .
که تو گروه گفتم منم میخوامممممم ببینمممممم و اذر یه فیلم یه حدودا سه دقیقه ای گرفت که تو فیلمه اول از بدن خودش که لخت بود گرفته بود و امیر داشت فاطمه رو از کس میکرد و مهران داشت فرشته رو میکرد و اذر هم بالا سرشون راه میرفت و تعریف میکرد و فیلم میگرفت فرشته و فاطمه هردو طاقباز بودن و سرشون کنار هم و امیر و مهران داشتن تو کسشون تلمبه میزدن و توفیلمه گفت البته منم قبلش به مهران دادم از اون طرف زهره هم به من پیام میداد که واسه زهره فرستادم و نوشتم الان یکی از دخترات داره به داداشش میده و اون یکی داره به شوهرخواهرش و عروست هم داره ازشون فیلم میگیره. زهره با دیدن اون فیلم حشرش اگه 4 بود شد 10 یکم سکس چت کردیم و بهش گفتم برو حموم برام خودارضایی کن فیلم بگیر بفرست و زهره هم از بس حشری بود گفت نمیشهههههههه بچه ها هستننن بذار برم دسشویی گفتم یه چیزی با خودت ببر . گفت چی ببرم؟ گفتم خیار هویج بادنجون هرچی که گفت باشه صبر کن و رفت.
منم تو همون فاصله تو گروه جواب فیلمه نوشتم پس اذر تو به کدومشون دادی؟ اذر با ایموجی چشمک نوشت من که با اینا نمیشم مهران هر چی التماسم کرد بهش ندادم فقط گذاشتم سرشو بکنه تو اینا در مقابل تو بکن نیستن فقط تو خماری میمونم فقط میدم دهنشون بخورن برام . نوشتم جووووون تو با ده دقیقه کارت راه نمیفته . اذر نوشت ده دقیقه؟ اینا کاش به پنج دقیقه هم میرسید من راضی بودم کلا امیر پنج شش دقیقه شد مهران زیر سه دقیقه .
فرشته و فاطی هم نتونستن ارضا کنن چه برسه به من که معمولش دیر ارضا میشم و ایموجی خنده .
ده دقیقه بعد زهره یه فیلم فرستاد بازش کردم جوووووون تو دسشویی دامنشو دراورده بود رو سنگ نشسته بود و اولش حسابی جیش کرد و لای کسشو باز کرده بود ببینم و یه هویج تو دستش بود و فرو کرد تو کسش و بلوزشو کرده بود تو دهن و سعی میکرد صداش در نیاد ولی صورتش بیشتر از چیزی که فکر میکردم حشری بود چند دقیقه هویج رو تو کسش تلمبه زد که ابش اومد و از شدت هوسی بودن رفت عقب و نشست پشت سنگ و همه کسش حسابی خیس شده بود و با چشمای خمار تو دوربین نگاه میکرد و زیر لب گفت کیر میخوام کی منو میکنی و بلند شد فیلم و قطع کرد و بعدش چت کردیم بهش گفتم کس دادن دختراتو دیدی خیلی حشری شدیا دوست داری خودت جای کدومشون بودی ؟ به پسرت میدادی یا دومادت ؟ گفت نهههههه نمیخواممم فقط به تو میدم . گفتم میترسی ؟ گفت نه ولی زشته فکرشم نمیتونم بکنم . گفتم دختر بزرگت که میدونه . گفت دونستن فرق میکنه تا جلوش . گفتم جلوی فرشته که میدونه و اونشب هم خودت باهاش حرف زدی دوست داری با من سکس کنی ؟ یکم مکث کرد گفت خیلی خجالت میکشم بهش فکر میکنم . گفتم خجالت فقط تو چند دقیقه اول هست ولی لذتش خیلی بیشتره من که دوست دارم اولین کون دادنت جلوی دخترت باشه و خودش کیرمو بکنه تو کون مامانش یهو گفت ارشششششششششششش گفتم جووووووون ارشششش گفت جون من نگو اینجوری فکرش هم خجالت میکشم گفتم هماهنگ میکنم باهاش یه سکسمون تو این بار سه تایی باشه . مقاومت میکرد ولی با زبون کم کم نرم شد و گفت حالا تو بذار بیایی و ازم قول گرفت اومدم باید حسابی بکنمش و منم ازش قول گرفتم از کون هم بکنمش گفت تو بیاااااااااا همه جام مال خودت فقط زود بیااااااا.
شب اخر بود و فردا قرار بود بیام و فرشته از قبل یه شب در میون برنامه هماهنگ کرده بود و بهش گفته بودم مامانت هم خیلی دلش میخواد سه تایی با هم باشیم ولی خجالت میکشه اولش فرشته یکم دودل بود ولی خودش گفت یعنی واقعا من و مامانم جلوی هم لخت بشیم و تو بکنیمون؟ گفتم چطور مگه نکنه تو هم خجالت میکشی؟ جلوی بقیه که اینجور نیستی . گفت فرق میکنه اونا که مامانم نیستن وای ارش نمیدونم چی بگم . گفتم بهش فکر کن اگه دوست داشتی امتحان کنی هماهنگ کنیم . گفت باشه حالا بذار ببینم چی میشه ولی خب اگه مامانم بیاد بین جمع من و تو از یه نظر هم خوبه ها واسه با فرزاد و زهرا بودنمون خیلی خوبه گفتم اره راحت بچه ها رو میذاریم پیشش .گفت اره
شب اول برناممون با زهرا و فرزاد بود که بچه ها رو گذاشتیم خونه باباش فرزاد هم بچه هاشو گذاشت خونه خواهر زهرا و حدود شش رفتیم خونشون و تا حدود یازده یه سکس عالی داشتیم که اولش یه دل سیر زهرا رو از کس و کون کردم که حسابی گشاد شده بود بعدش فرشته رو از کس و کون و بعد کون فرزاد و کردم و اخرش دوباره زهرا که بی حال بود و به شکم رو مبل دراز کشیده بود رفتم پشتش و داگی خوابوندمش رو مبل و رفتم روش و داشتم از کس و کون میکردم که فرزاد اومد پشتم ویه تف انداخت در کونم و کیرشو اروم فرو کرد تو کونم وایییی چه لذتی داشت فرشته مات و مبهوت داشت نگاه میکرد که منم کون میدم و همزمان با تلمبه های فرزاد تو کون من منم تو کون زهرا تلمبه میزدم و هر سه تامون اه اهمون بالا بود برام خیلی لذت بخش بود زن و شوهر پشت و جلوی من بودن و همزمان داشتم به فرزاد کون میدادم و کیرمم با ریتم تلمبه های فرزاد تو کون زنش تلمبه میشد که فرزاد داشت میشد و منو خم کرد رو زهره و کیرم تا ته رفت تو کونش و چسبیدم به زهره و فرزاد هم با تمام قدرت تو کونم تلمبه زد تا ابش اومد و تو کونم خالی کرد واییییی داغی اب فرزاد تو کونم خیلی هوس داشت و منم چند دقیقه بعد از شدت هوس با تلمبه های محکم که زهره هم صداش از ناله به جیغ تبدیل شده بود و نوزده سانت کیرم تا ته میکشیدم بیرون و فرو میکردم تو کونش که ابمو تو کون زهرا خالی کردم و بی حال و بی رمق زهره رو گرفتم تو بغل و خوابیدم.
یه شب استراحت و شب بعد فاطمه و اذر و از کس و کون و کون امیر و مهران رو یه دل سیر از ساعت چهار عصر تا ساعت ده شب جوری چهار تاشونو کردم که هممون بی رمق افتادیم و اخرشم امیر اومد سمتم و فهمیدم چی میخواد و تو سجده خوابیدم و کونمو دادم بالا و اونم یه ضرب فرو کرد تو کونم جووووون درد و لذت با هم مهرانم کیرشو داد دهنم که خیلی بهم حال داد .
ادامه دارد....
     
  
زن

 
این هم سه قسمت تقدیم مخاطبای همیشه خیسم
     
  
زن

 
ولی نمیدونم بین مخاطب هام خانم هم هست؟ چون معمولا اقایون به داستان سکسی علاقه دارن
     
  
صفحه  صفحه 25 از 27:  « پیشین  1  ...  24  25  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA