داستان سکسی ایرانی

ماه و پلنگ (قسمت چهاردهم) نوشته ی داروک صورت گرد و ظریفش هیچ فرقی با آخرینبار که دیدمش...   »»

درود بر دوستان گرامی و عزیز کاربران گرامی پیش از هرگونه فعالیت در تالار خاطرات و داستان های سکسی...  

نویدبیشتر بهم احترام میزاشت واقعا حالم ازخودم هم بهم میخورداخه این چه احترامیه ...به خودم می گفتم تف به...   »»

وقتی برای بار دوم رفتم زیر کیر راننده تاکسی و دوستش از کون دادن توی باغ به یه...   »»

آقام برگشت سلامش کردم ازخودم شرم گین بودم به شوهرم اخه یه کوچولو خیانت کرده بودم باهام که...   »»

volen1 با اینکه داستانش رو نخوندم ولی حرفتو تایید میکنم...   »»

خانم دکتر انگار به قصد تائید موضوعی که به خاطرش منو اینگونه معطل و منتظر و نگران کرده بود...   »»

Ghalbeyakhi1 دوستان ویس ها برام باز نمیشه اصلا...   »»

تا نصفش که رفت شروع کرد آه و ناله یواش که صداش بیرون نره ! یواش یواش تا ته...   »»

بسیار خوب بود قشنگ نوشتی دوست داشتم ادامه بده بازم...   »»

maskos56 ادامه این داستانو من هیچ کجاپیدانمیکنم اگه کسی داره بفرسته...   »»

ادامه داده نمیشه؟...   »»

قدرت، صفرزن جدید من یه روز حدودای ساعت 2 بعدظهر بود که برای دوچرخه بازی رفتم توی کوچه. هیچ...   »»

gholam1395: سفر گروهی (ماجرای مسافرت سه زوج به ماسال) دلم میخواد اینو ادامه بدم ولی انگار کسی جر من...   »»

داستانت عالى پیش میرە ولى اى کاش بیشتر از کیر و کوس و کونها تعریف میکردى تا بیشتر...   »»

خسته نباشی دوست من امیدوارم تعداد داستانهات بیشتر بشه عالی بود ❤❤🌷...   »»

سلام خسته نباشید عالی بود و ممنونم ❤🌷...   »»

mamanomid98دیگه نرفتی سراغش؟...   »»

خیلی عالی بود دمت گرم...   »»

Ahmadms: کمی کون سفیدش بلند کردم میخواستم سرعتم رو بالا ببرم تا بعد یک هفته کون خواهر کوچولوم رو...   »»