داستان سکسی ایرانی

darvack عالی بود...   »»

ماه و پلنگ(قسمت بیستم) نوشته¬ی¬ داروک.. امروز چهاردهم آذر، روز تولد پرتو و روز فراخوان سه روزِ است...   »»

درود بر دوستان گرامی و عزیز کاربران گرامی پیش از هرگونه فعالیت در تالار خاطرات و داستان های سکسی...  

sooskmar48: زهرا: یه کاری میکنی ؟ من: چکار؟ زهرا: بکن تو و درش نیار تا خوابم ببره. منم کیرمو...   »»

esijoonam یارو رباته،سرور ادش میکنه بازی خالی نباشه😂 شوخی میکنم،منظورش باتِم هست،یعنی زیر خواب،مفعول،به زبان ساده کونیه بزرگوار...   »»

nicenightgay nicenightgay داستان خوبیه...   »»

Streetwalker خیلی ببخشید که میپرسم بنظرتون یکسال انتظار برای یک داستان یکم زیاد نیست ؟...   »»

تنها خاطره سکسی من در عید نوروز اینه که یه شب نصف شب رفتم خونه یه زن ۳۰ ساله...   »»

بی صبرانه منتظریم ادامه بدی...   »»

سلام نویسنده عزیز گی من نویسنده داستانای ساحره و اغواگران چی به سرش اومده...   »»

💞 مربی پرورش اندام و همسرم ( بیغیرتی همسر ) سلام من مهران ۴۵ ساله و زنم عاطفه...   »»

#بیغیرتی سلام اسمم شهریاره خانومم ریحانه ۳۰ ساله .ی بدن نرمال داره سفید و البته کس خیلی تمیز...   »»

چرا انقدر دیر به دیر قسمت هارو میذاری؟...   »»

من دلم یه مفعول می خواد از اصفهان تا بتونم باهاش یه داستان بسازم...   »»

صبح روز بعد از خواب که بیدار شدم الهه بیدار بود و سلام کرد و گفت عزیزم خواستم یادآوری...   »»

قسمت بیست و پنجم: کشف علی رو مبل نزدیک علی نشسته بودم ولی حس کردم ازم خیلی دوره. دستامو...   »»

عصر روز بعد آماده رفتن به مطب دکتر م شدیم اما مشکل ابتدایی‌ راضی کردن امید بود که اصلا...   »»

popx1: زنداداش چادری و مذهبی خیس وای فکرشم دیووونه کننده است. نوش جوووون ...   »»

نام رمان:«ابرهای صورتی» ژانر: عاشقانه،هيجاني،اروتيك...  

سلام و درود دوست عزیز و نویسنده گرانقدر خیلی داستان خوبیه ولی انگار اونقدر با داستانهای دیگه مشغول...   »»