انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 4 از 4:  « پیشین  1  2  3  4

داستانهای افسانه


مرد

 
afsanesan
چرا؟ خیلی جذاب تعریف کردید. من به شخصه دوست دارم بقیه داستان و ارتباطات رو بدونم، اگه وقت دارید لطفاً ادامه بدید، واقعا قلم جذابی دارید.
     
  

Streetwalker
 
Nvdmrd69:
واقعا قلم جذابی دارید


صددرصد موافقم.
هر کجای زندگیم را که نگاه میکنم درد میکند...
     
  
زن

 
Nvdmrd69
حس کردم خیلی استقبال نشد و شاید برای بقیه جذابیت نداشت داستان
shemale
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
afsanesan
اگر واسه کسی جذابیت نداره نمیخونه، خودم ده بار خواندم داستانتون رو، دقیقا اون پیچ و قوس های داستانی واقعا عالیه، لطفا ادامه بدید، مخصوصا همین ارتباطی که گفتید، وقتی این داستان کامل تموم شد، قطعا بقیه داستان هاتون هم جذابیت خودشون رو دارن، خیلی از کسایی که خوششون اومده نظر ندادن، منم تا وقتی منصرف شدنتون رو ندیدم پیام ندادم. پس اگه وقتش رو دارید لطفاً بنویسید 🌹🌹
     
  ویرایش شده توسط: Nvdmrd69   
مرد

 
afsanesan
من دوست دارم بدونم از الان که ارتباط شما و آنا برقرار شد قاره چی بشه
     
  
مرد

 
هشتک ادامه
     
  
مرد

 
افسانه جون قطعا خودتون بهتر می‌دونید تصمیم درست چیه، به عنوان مخاطبتون فقط می‌تونم بگم خوشحال می‌شم از خوندن روایت جذابتون.
Nothing left to do
When you know that you've been taken
Nothing left to do
When you're begging for a crumb
Nothing left to do
When you've got to go on waiting
Waiting for the miracle to come
     
  
زن

 
فصل دوم: گرداب شهوت
قسمت اول: خیسی دهن آنا

وقتی نفسش جا اومد خیلی آروم کیر نیمه خوابش رو از تو سوراخم کشید بیرون. قلبی سوراخم صدا داد و حس خالی بودن کردم. آنا لبه تخت نشست. هر دو هوسمون خالی شده بود و کمی از هم خجالت میکشیدیدم. مخصوصا من که زیرش خوابیده بودم.
آنا گفت:
چه سکسی بود دختر.
من دستمو بردم پشت و با انگشتام سوراخمو مالیدم گشاد شده بود. آنا گفت:
چیه؟ درد داری؟
گفتم:
آره یکم درد داره.
آنا گفت:
باید یکم بهت آروم میگرفتم واقعا ببخشید.
من با تمام خجالتم گفتم:
نه خیلی عالی بود، مدت ها بود که اینو میخواستم.
گفت:
که جوری بکنمت که نتونی از جات بلند شی؟
بعد خندید و منم خندیدم. ازم تشکر کرد و لبمو بوسید. بعد من بلند شدم که برم حموم. سخت میتونستم راه برم، نایی برام نمونده بود. تمام تنم بوی عرق و آب کیر آنا رو میداد.

توی حموم خودمو تو آینه قدی نگاه کردم، چه حس خوبی داشتم. تماشای کونم حتا خودم رو هم تحریک میکرد، فکر اینکه کیر سفید آنا توی کون سیاه من رفته واقعا منو به هیجان میاورد. وقتی لاشو باز کردم دیدم سوراخم حسابی سرخ شد و باز شده، هنوز آبکیر آنا رو توم حس میکردم و هی زور میزدم که بریزه بیرون. اما نشد، انگار جذب سوراخم شده بود.

شروع کردم به شستن خودمو تنمو شامپو کشیدم. آب حسابی داغ شده بود و تنم کوفته بود. دیکه کم کم داشتم آماده میشدم که برم بیرون که یه صدایی اومد و بعد آنا اومد پشت در و گفت:
افسانه؟ میتونم بیام تو؟
گفتم:
آره لازم نیست اجازه بگیری.
آنا لخت وارد حموم شد. نگاش کردم، با اون کیر آویزونش و پوست سفید و تن نرم واقعا تماشایی بود. داشتم به بکنم نگاه میکردم و از زیباییش لذت میبردم. گفت:
بیام زیر آب؟
دستشو گرفتمو کشیدمش زیر دوش. آب روی بدن سفیدش جریان پیدا کرد و از سر کیر صورتیش پایین چکید. سینه به سینه هم شدیم و بدنمون روی هم سر میخورد. حس کردم باهاش یکی ام، حس کردم هر دو یه هدف داریم، مثل یه تیم. اون هدف کرده شدن کون من بود. آنا گفت:
تنمو لیف میکشی افسانه؟
گفتم:
آره آنا حتما هرکار که بخوای برات میکنم.
به لیف کف مالوندم و از شونش شروع کردم به لیف زدن. دستاش و زیر بغلش و بعد شکم و پهلوهاشو لیف زدم. وقتی رفتم سراغ شکمش دیدم کیرش مثل فنر سیخ شده. نگاش کردم و خندیدم. ولی اون خیلی جدی گفت:
بشورش.
لیفو از دستم درآوردم و دست شامپوییم رو گذاشتم رو تنه کیرش. صداش بلند شد و گفت:
آخ آره کیرمو بشور.
من کف مالیدم به کیر و تخماش. بعد خیلی آروم اول تخماشو مالیدم و بعد رفتم سراغ کیرش. انگشتای پای آنا تکون میخورد و نفسش بلند شده بود. بهم گفت:
بمالش افسانه.
منم بدون اینکه حرف اضافه ای بزنم شروع کردم به مالیدن کیرش. دستای سیاه و پر رگم کشیده میشد رو کیر کلفت و شق آنا و با لیزی شامپو براش میمالوندم. دست گذاشت رو کونم. از توی آینه به صورت خودم نگاه کردم، خودمو یه دختری دیدم که داره برای کیر آنا له له میزنه. دستای سفیدش و انگشتاش که داشت دنبال سوراخم میگشت واسم بینهایت جذاب بود.
آنا گفت:
تندتر بمال افسانه زود باش.
منم زانو زدم جلوش، خوب دستمو دور کیرش حقله کردم و محکم گرفتمش و شروع کردم به مالیدن. بازوهام بیرون زده بود و کیر آنا رو با جون و دل میمالیدم، نگام میکرد. اونم با دقت. به سینه هام، به صورتم، به بازو و دستام. بعد یهو تنش رها شد و آبشو پاشید تو صورتم. قطره های آب داغش رو روی گونم حس کردم، بعد آبش چکه کرد روی رون پام. آنا حسابی خالی شد و به دیوار تکیه زد.
بلند شدم که خودمو تمیز کنم، کیرم حسابی سیخ شده بود. بهم نگاه کرد و خندید. گفت:
برات بخورم؟
گفتم:
مگه از کیر خوشت میاد؟
گفت:
از کیر تو آره. ولی فقط برای ساک زدن، نه چیز دیگه فهمیدی؟
خندید و گردنمو گرفت. با انگشتش آب کیرشو از روی لپم جمع کرد و مالوند رو لبم و بعد انگشتشو برد تو دهنم.
وقتی داشتم طعم آبشو از رو انگشتش میچشیدم سرمو تکون دادم.
یدونه زد تو صورتم و بعد دستاشو کشید رو تنم و زانو زد جلوم. کیرم داشت رو به بالا نبض میزد و تکون میخورد. آنا گفت:
بهت نمیحورد کیرت انقدر کلفت باشه.
گفتم:
چرا بهم نمیاد؟
گفت:
چون آدمایی مثل تو با این کیر نمیرن دنبال کون دادن.
دستشو گذاشت رو کیرم، ترکیب سفیدی دستشو کیر سیاهم قشنگ بود. نگام کرد و گفت:
چرا اینکارو میکنی؟
گفتم:
چون کونیم.
بهم خندید و گفت:
آره البته که کونی هستی.
بعد یهو خیسی دهنشو رو کیرم حس کردم. مثل این بود که دارم تو آسمون پرواز میکنم. لباشو رو کیرم جلو عقب میکرد و یهو من حس غالب بودن کردم و گفتم:
تو به من میگی کونی و کیرمو میکنی تو حلقت.
سرعتش بیشتر شد و صدای عوق زدنش رو کیرم پیچید. هوسم به اوج رسیده بود. یه دفه دستشو برد لای کونمو دست به وسط دوتا لپ کونم یه سیلی آبدار زد. با اون دستش کیرمو گرفت و زبونشو از پایین کشید روش. لعنت بهش حس اینکه بکنت کیرت رو با ولع بخوره بینظیره. لباشو چسبوند رو کیرمو گفت:
حسشو دوست داری؟
لباش رو کیرم تکون میخورد و انگشتش رفت لای کونم. گفتم:
آره بهتر از این نمیشه.
خندید و گفت:
نمیشه؟
بعد منو برگردوند قمبلم کرد و سرشو برد لای کونم. کف زبونشو گذاشت رو سوراخم و همزمان از پشت کیرمو مالوند و گفت:
حالا شد؟
من اعتراف کردم و گفتم:
بهترین حسیه که تا حالا داشتم.
زبون آنا میمالید به سوراخم، من از توی آینه نگاش میکردم، نصف صورتش تو کونم بود. آنای خوشگل و سفید پوست، آنای مغرور و پر افاده، آنای اروپای حالا توی کون سیاه من بود و داشت سوراخمو با زبونش میلیسید. به اوج رسیده بودم، برگشتم و کیرمو گرفتم جلوی صورتش.
گفت:
تو آبتو تو صورتم نمیپاشی.
موهاشو کشیدم بالا و شروع کردم به مالوندن کیرم.
گفتم:
چرا اینکارو میکنم. توهم قبولش میکنی، فهمیدی؟
کیرمو مالوندم به صورتش.
گفت:
باشه اما تلافیشو سرت در میارم.
داشتم کیرمو تند تند میمالیدم.
گفتم:
میخوای کونمو بکنی دیگه. دیدی که امروز همه کیرتو توم جا دادم.
گفت:
دفعه بعد جوری میکنمت که هیچ وقت یادم نره.
این حرفش لذتمو چند برابر کرد، تمام شهوت اون مدت از توی کیرم با تماشای صورت آنا داشت بیرون میومد. گفتم:
آه آنا عاشقتم.
گفت:
آره خودشه عزیزم آبتو برام بیار.
چشامو بستم، آنایی که محکم زده بود توی سرم و باهتم دعوا کرده بود و به یاد آوردم. بعد چشامو باز کردم و آنایی که انتظار آب کیرمو میکشید و دیدم و توی اون لحظه بهترین حسم رو تجربه کردم و صورت سفید آنا رو پر از آب کیرم کردم.
وقتی تموم شد با تعجب خندید و گفت:
چقدر زیاد بود دختر.
shemale
     
  
صفحه  صفحه 4 از 4:  « پیشین  1  2  3  4 
داستان سکسی ایرانی

داستانهای افسانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA