داستان های ضربدری - صفحه 22

ضربدری یک طرفه – قسمت دهم

گفت: اخخخخ جر میخورممممممم
گفتم نترس اونقدر نرم شده که اذیت نشی و رفتم پشتش و امیر تلمبه زدن و متوقف کرد و اروم سر کیرمو گذاشتم دم کونش و فرو کردم تو که اخ اخ بلند فاطی رفت بالا و اروم اروم کیرمو تو کونش تلمبه میزدم و تا ته رفت تو فرشته و اذر داشتن با تعجب نگامون میکردن که فاطی داره همزمان به دو نفر میده و من و مهرداد یک هم شروع کردیم تلمبه زدن فاطی هم از لذت و هوس و درد بینمون به خودش میپیچید و بلند بلند اه و ناله میکرد به مهران هم که دست از کردن فرشته کشیده بود گفتم کیرتو بکن تو دهن زنت و اونم اومد بالای سر امیر و کیرشو کرد تو دهن فاطی و فاطی عملا داشت از همه سوراخاش گاییده میشد و جوری حشری شده بود دیوونه وار تکون میخورد
کیرم تا ته میکردم تو کون فاطی و رو کونش کشیده میزدم و امیر هم از جلو کسشو میکرد و تلمبه های منو امیر ضربدری بود یکی اون یکی من و مهران هم کیرش تو دهن فاطی بود که امیر ابش اومد و کشید بیرون و رو شکم خودش خالی کرد و مهران هم رفت عقب و فرشته خوابوندش و نشست رو کیرش که ارضا بشه
و منم فاطی رو رو شکم داداشش خوابوندم از کون داشتم میکردم که فاطی از شدت هوس صداش بریده بریده شده بود و نمیونست حرف بزنه که ابش اومد و بی حال خوابید رو امیر و منم بلند شدم کلا کردنم سه چهار دقیقه نشد.
دیدم فرشته هم تو همون پوزیشن رو مهرداد دو هست رفتم پشتش نشستم و انگشتمو فرو کردم تو کونش که اخ اخش رفت بالا و گفت نمیخوامممم نکن جون من نکن دارم میشمممممم نکنننن گفتم تجربه کن دو تا کیر و تا اومد مقاومت کنه سر کیرمو گذاشتم دم کونش و اروم فرو کردم تو و اخ اخش بلند شد و اروم تلمبه میزدم ولی درد داشت و نتونست و منم بیخیال شدم و بلند شدم که یکم بعد رو کیر مهران ارضا شد و مهران هم ابش اومد رو شکمش خالی کرد
مدت زمان سکس اون دو تا کلا به هفت هشت دقیقه نرسید و من هنوز خیلی جا داشتم ولی هم فاطی و هم فرشته دیگه رمقی نداشتن و اذر هم تمایلی نداشت و بیخیال شدم و رفتم پیش اذر نشستم و گرفتمش تو بغل
اذر گفت ابت نیومد ؟ گفتم چرا بیاد مگه کردم که بیاد ؟
گفت عجب مهران گفت تا هممونو نکنی ابت نمیادا
گفتم خب تجربه کنین کون دادن که بد نیست امتحان کنین
اذر: من که کونمو دادم بهت تجربه کردم امیرهم بدش نمیاد کون بده ها گاهی من انگشتش میکنم تا ابش بیادگفتم : واقعا؟ پس چرا نمیگی بخواب
امیر: بدم نمیاد ولی تو بد میکنی لامصب انگار حیوون زیرت خوابیده بابا ادمه دلم به حال اذر سوخت
گفتم: چرااااا؟ خوب میکردمش که
امیر: خوب میکردیش؟ زیر من یه بار نگوزیده بود تو این مدت
گفتم: تو خوب نکردی تقصیر منه زنی که زیر مرد نگوزه سکس نکرده
همه خندیدن فاطی گفت اذر نگران نباش من زیر ارش ریدم گوزیدن که خوبه
و همه خندیدن و باز شوخی و خنده
فاطی گفت به دو نفر نداده بودم که کردیم دیگه واسه مون کس و کون نذاشتی اونقدر گشادم کردی که سرشو بذاری تا ته رفته تو و به امیر گفت کاکا جان تو فقط بهش کون ندادی تو هم بده و گشاد شو راحت شو وگرنه تا نکنتت ول کنت نیست ندی هم یه بار که داری یکی رو میکنی کرده تو مثل الان من سرت میاد تا فهمیدم کرد تو
امیر گفت ترس داره واقعا موندم شماها چطور تحمل کردین
اذر: ما تحمل نکردیم تا فهمیدیم رفت تو
فرشته: کاکا جان تو هم بی بخواب خودم کنارت میشینم تا بره تو
از حرف فرشته همه پوکیدن از خنده
گفتم کیر من که از شما دو تا نه بلند تر نه کلفت تر
امیر: ربطی نداره کلفتی و بلندی رو که جا باز میکنه ولی یه ساعت دادن رو که دیگه جا باز نمیکنه
گفتم: حال من در خدمتتونم هر کدوم خواست من اماده ام
و همه خندیدن
اذر گفت امیر اگه تو هم دوست داری بدی بده اینجا دیگه خجالت نداره
امیر:شوهرت کونی بشه ناراحت نمیشی؟
اذر: من یه عمر ندادم ولی الان دادم تو ناراحت شدی زنت کونی شده؟ به همه که قرار نیست بدم
فاطی گفت عالی شد بعد از مشروب خوری امیر و مهران قراره کون بدن ما خانما هم تشویقشون کنیم
هر سه تاشون جیغ و داد و دست میزدن و خنده و شوخی .
بساط مشروب رو اوردن و نشستن خوردن و بعدش هم شوخی و خنده که حدودای دو و نیم بود امیر گفت بریم استخر و همه موافقت کردن و رفتیم و تا رسیدیم فرشته و فاطی که کامل لخت شدن و اذر هم مایو دو تکه پوشید و امیر و مهران هم لخت شدن و کیراشونم نیمه شق عین پاندول ساعت تکون میخورد پریدن تو اب
منم با شورت رفتم تو اب و نیم ساعتی اب بازی کردیم و شوخی و سربسر هم گذاشتن و مالیدن همدیگه اومدیم تو ویلا و فرشته و فاطی و اذر فقط یه بلوز نخی بلند تا زیر کسشون پوشیده بودن و شورت هم پاشون نبود و نشستیم من چایی خوردن و امیر و مهران و هم مشغول خوردن مشروب شدن که فاطی و اذر هم رفتن نشستن مشروب خوردن و دست مهران رفت لای پای اذر و اروم داشت کسشو میمالید ولی دیدم انگار اذر خیلی خوشش نیومده ولی مهران کار خودشو میکرد و اذر هم چون تو جمع بود حرفی نزد و فرشته هم رفت نشست و دو تا پیک بهش دادن و خورد و تقریبا یه نیم ساعتی بعد همشون مست بودن و اهنگ گذاشتیم و رقصیدن و بین رقص امیر و مهران هم هی پیک میرختن و میخوردن و فاطی و اذر هم همراهیشون میکردن که دیدم مهران اذر رو گرفت تو بغل و داره باهاش ور میره و دستشو برد زیر بلوز اذر و کس اذر رو میمالید و امیر هم دستش رو کس فاطی بود و میمالید براش فرشته هم اومد جلوی من زانو زد و کیرمو کشید بیرون و ساک میزد برام
که دیدم مهران اذر رو برد سمت مبل نزدیکش رو مبل خم کرد بلوزشو تا بالای کمرش داد بالا و کیرشو گذاشت دم کسش و فرو کرد تو کس اذر و تلمبه میزد و امیر هم فاطی رو رو مبل روبروش خم کرد و کیرشو یه ضرب کرد تو کسش و میکردش
مهران اونقدر اروم تلمبه میزد که فهمیدم خیلیییی زود ابش میاد و دستشو برد زیر بلوز اذر و پستونشو گرفت تو دست و میمالید و تلمبه میزد و اذر هم که حس گرفته بود میگفت تندتر تندتر بکننننن
مهران چند تا تلمبه سریع تو کس اذر زد که ابش اومد و ریخت رو کمرش و اومد عقب و اذر هم گفت اومد؟؟؟؟ اینم کردن نبود مهران حداقل میذاشتی یکم تلمبه بزنی و کمرشو تمیز کرد عصبی اومد دو زانو رو مبل نشست کسش معلوم بود
امیر هم یکم بعد از مهران ابش اومد و ریخت رو کمر فاطی و فاطی هم عصبی شد و گفت عرضه کردن هم ندارین دوتاتون خوبه سه بار ابتون اومده حداقل الان باید یکم بیشتر بتونین و اومد سمت من و گفت پاشو دوتاشونو بکن که اینا بکنی نیستن
اذر هم خندید رو به مهران گفت هنوز تو نرفته بود ابت اومد
مهران : اذر خیلی خوشکلی نتونستم واقعا میگم
اذر:نمیتونی حداقل بهم بگو تا من نخوام با تو ارضا بشم حداقل تو مغزم این حس رو نداشته باشم که با تو ارضا بشم
فاطی هم گفت خواهر جان من از اول ازدواج تا حالا همینم ربطی به خوشکلی نداره
اذر هم گفت واقعا هم همینه مردای ما خروسی میکنن
فاطی اومد سمتم و گفت پاشو پاشو که خودت باید ارضامون کنی از اینا چیزی گیرمون نمیاد
گفتم دو بار ارضا شدما ممکنه خیلی طولانی بشه
اذر همونجور که نشسته بود تو فکر طولانی شدنش نباش باید طولانی بشه کون پنج تا ادم منتظره
فرشته بلند شد گفت اول خودمم و من دراز کشیدم و فرشته طبق معمول اومد رو کیرم نشست و به تلمبه زدن و فاطی هم هم اومد پشت فرشته نشست و تخمای منو گرفته بود تو دست و میمالید و فکر کنم کون فرشته رو هم انگشت میکرد چون فرشته گاهی اخ اخ میگفت و تند تر رو کیرم تلمبه میزد که اونقدر حشری شده بود خیلی زود شدید ارضا شد و اه اه کردنش نالش بلند شد و تموم شد از بغل دراز کشید و نفس نفس میزد و گفت وایییی چه خوب بود اخ من که عالی شدمممم.
گفتم: ساعت دو هستا
فاطی گفت:خب باشه خوابت میاد ؟ من و اذر هم عالی میشیم
بلند شدم و به اذر هم گفتم بیا کنار فاطی و نوک پستون فاطی و اذر رو گرفتم تو دست ومالش میدادم و میخوردمشون و حسابی پستون دوتاییشونو کنار هم خوردم و شیر پستون فاطی رو تو دهن جمع میکردم و میریختم رو پستون کوچولو اذر که یک سوم پستون فای هم نبود و لیس میزدم و میمکیدم و دستامم لای کس دوتاشون بود اروم میمالیدم و هردوشون حسابی حشری شده بودن و تو همنن حالشون صورتشونو بهم نزدیک کردم و لباشونو بهم چسبوندم واییییی چه صحنه ای شده بود فاطمه و اذر از هم لب میگرفتن و منم همزمان پسشونو میمالیدم و نوبتی نوک پستوناشونم تو دهنم بود که اگه یکم دیگه ادامه میدادم دو تاشون ارضا میشدن.
گفتم: اول کدومتون
فاطی گفت اول منم دست فاطی و اذر رو گرفتم بردم جلوی شوهراشون و گفتم تو بغلشون کنار هم طاقباز بخوابید
هرکدوم تو بغل شوهر خودش کنار هم طاقباز شدن و پاهاشونو دادن بالش بلند گذاشتم زیر کونشون اومد کامل بالا جووووووون لای پای فاطی نشستم و به مهران گفتم پاهاشو کامل بگیر بالا و اونم گرفت بالا جووووون سوراخ کس و کون فاطی مخصوصا سوراخ کونش باز شد و سر کیرمو چند بار کوبیدم رو کسش که حسابی خیس و ابدار بود و یه ضرب تا ته فرو کردم تو و محکم تلمبه میزدم فاطی هم از اینکه تو بغل شوهرش داشت بهم کس میداد خیلی حشری شده بود و بلند بلند اه اه میکرد و مهران هم پاهاشو نگه داشته بود و منم محکم تو کس فاطی تلمبه میزدم که صدای شالاپ شالاپش کل خونه رو برداشته بود
اذر هم کنارم تو بغل امیر بود و پاهاش نیمه باز بود دستمو بردم لای کس اذر و چوچولشو بازی میدادم اونم کم کم رفت تو حس و اروم اه اه میکرد و امیر هم با پستوناش بازی میکرد چند دقیقه ای فاطی رو کردم رفتم لای پای اذر و امیر پاهاشو باز کرد و گرفت بالا و منم کیرمو یه ضرب فرو کردم تو کس اذر و محکم تلمبه میزدم که از لذت به خودش میپیچید پستونای کوچولوشو تو دستام میچلکوندم دست مهران رو گرفتم و گذاشتم رو پستون اذر و گفتم بمالشششش و اونم پستونای اذر و مالش میداد و منم با کس فاطی بازی میکردم و خم شدم نوک پستون اذر و کردم تو دهن و مک میزدم اذر از لذت تو اوج هوس بود از کس محکم داشتم میکردمش که تو کمتر از شش هفت دقیقه با تلمبه های محکم شدید ارضا شد و بی حال میلرزید و پاهاشو جمع کرد و میگفت بسهههه اخخخ بسمههههه واییییی تا تموم شدن ارگاسمش تلمبه زدم که اب غلیظ سفید از کسش بیرون اومد و بی حال خوابید تو بغل امیر و اومدم سر وقت فاطی و کشیدمش زیر خودم و پاهاشو کامل دادم بالا و کیرمو بدون مکث تا ته تو کسش تلمبه زدم انتظار این حرکت سریع منو نداشت جوری حشری شد که داشت بلند بلند زیر کیرم ناله میزد
پاهای فاطی رو شونه ام بود کیرمو کشیدم بیرون و گذاشتم دم کونش و فرو کردم تو که نرم رفت تو و یه جیغ اروم زد و منم محکم تو کون فاطی تلمبه میزدم و از کس و کون داشتم میکردمش که به ارگاسم رسید و از هوس شروع کرد به ناله شدید و لرزیدن و همه تنش به رعشه افتاده بود و بلند بلند جیغ میزد و حرفاش نامفهوم بود تا کامل ارضا شد و بی حال شد عجب صحنه ای شده بود فرشته و اذر و فاطی هر سه تو کمتر از ربع ساعت بی حال رو زمین خوابیده بود و کسشون هم عین کتاب باز بودولی بین هر سه تا کسی که جلوم بود کس اذر واقعا چیز دیگه ای بود خیلی ناز بود کس برجسته و لبهای مثلثی که یکم از کسش بیرون بود و چوچوله برجسته و شق با پاهای عضلانی و کون گرد و برجسته واقعا چیز دیگه ای بود
به مهران گفتم اماده ای؟
نگام کرد و انگار هم میخواد هم خجالت میکشه
منتظر جوابش نشدم و رفتم سمتش و دستشو گرفتم بوسیدمش و گفتم برو تو سجده
اونم با هیکل درشت و سفید و شکم بزرگ و کون تپل و گوشتی بدون هیچ حرفی تو سجده خوابید
امیر تعجب کرد فکر نمیکرد جدی جدی کون مهران رو میخوام بکنم
جوووووون مهران موهای دور سوراخ کونشو کامل تمیز کرده بود و سوراخ کون صورتی که از سوراخ کون فرشته و فاطی خیلی نازتر بود البته نه به خوشکلی سوراخ کون اذر
تف زدم دم کونش و انگشتمو فرو کردم تو یه اخ گفت که فاطی تا دید میخوام کون شوهرش بذارم بلند شد گفت میخوام کون دادن شوهرمو ببینم و اومد کنارم نشست منم یه فکری کردم و دست فاطی رو گرفتم و انگشت فاطی رو فرو کردم تو کون مهران که فاطی یه وایییی گفت و اروم تو کون شوهرش تلمبه میزد که گفتم بسه بیا عقب و سر کیرمو گذاشتم دم کون مهران دیدم اذر هم جایی نشست که بتونه کون مهران رو ببینه و منم اروم سر کیرمو فرو کردم تو کون مهران که اخ اخش رفت بالا و یواش یواش درد داره اخ اخ گفتناش شروع شد منم اروم اروم کیرمو فرو کردم تو که سرش نشست تو کون مهران گفت اخخخخخخ درد داره یواش
گفتم جووووون کونی خودمیییی و اروم تلمبه میزدم تو کونش که کم کم همه کیرم رفت تو و تلمبه میزدم براش اونم کامل کونشو داد بالا امیر هم داشت با دقت نگاه میکرد و کیرش تو دستش بود گفتم دلت کشیده تو هم بیا کنارش
گفت: نه بابا دیگه چی
گفتم: خودت میدونی
گفت: خودت بخواب بکنمت
گفتم: من بکنم چهار نفرو کردم ابم نیومده تو از پس یه نفر هم بر نمیایی
اذر گفت: دوست داری برو کون هممونو که گذاشته خجالت نداره که کون منو تو بغل خودت کرد
گفتم: اذر کون تو رو کم گذاشتم اگه شوهرت نیومد خودت باید جورشو بکشی
اذر گفت: نه دیگه من به اندازه کافی گشاد شدم همین الانم نمیتونم خودمو بگیرم زارت زارت بادم میاد
فاطی گفت: اینجا چیزی به اسم خجالت نداریم هر کاری دوست داری بکن
همچنان داشتم تو کون مهران محکم داشتم تلمبه میزدم و فاطی هم کیرشو گرفت تو دست ومیمالید عجب کونی داشت تنگ و ماهیچه ای خیلی لذت بخش بود که اب مهران اومد و جوری اخ اخ میکرد انگار ده نفرو گاییده و خوابید زمین
گفتم امیر چکار میکنی میدی یا نه بالاخره یه نفر باید بیاد تا ابمو بیاره
که امیر به مهران گفت درد داره
مهران گفت شل کنی نه خیلی اولش درد داره ولی یکم گذشت عادت میکنی
امیر اومد جلوم استرس تو چشماش موج میزد یه نگاه به کیر شق کلفت و درازم که مثل شلاق تو دستم بود کرد و گفت فقط یواش جون من اروممم
گفتم نگران نباش اینجا همه مزه کیرمو تو کونشون چشیدن و کسی ناراضی نبوده منم کارمو بلدم نمیذارم اذیت بشی تو فقط یکم تحمل کنی تمومه
تو سجده خوابید و کونشو اوردم بالا لای کونش پر پشم بود ولی عجب کونی هم بود نرم و پنبه ای با پوست سفید و مخملی اذر اومد کنارم و گفتم شوهرتم عجب کونی داره هاااا جووووون
اذر گفت داشت بعد از کون دادن به تو دیگه مثل سابق نمیشه
لای کونشو باز کردم و کشیدم و حسابی با کرم مالیدمش و اروم با انگشت سوراخ کونش و مالش میدادم و کم کم نرم شد
فرشته و فاطی هم اومدن کنارمون ایستادن و کون دادن داداششون رو ببینن جووووون چه صحنه ای بود اخخخخخخ
ادامه دارد....