انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 21 از 23:  « پیشین  1  ...  20  21  22  23  پسین »

داستان های ضربدری


مرد

 
gholam1395
اتفاقا فوق العاده بود
     
  
مرد

 
gholam1395
جون عزیزت ادامه بده که فراموش کردیم اصل داستان رو
     
  
مرد

 
عالیه ضربدری
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
عالیه
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت اول
من و همسرم تو سن کم ازدواج کردیم تو این 12 سال زندگی رابطه خیلی خوب و داغی داشتیم و از اونجایی که کمر خیلی سفتی دارم و ابم خیلی دیر میاد و معمولا تا یک ساعت هم تلمبه زدنم طول میکشه البته اگه تو شرایط اروم و بدون استرس باشم واسه همین تو سکس با زنم اون دو یا سه بار ارضا میشد تا من ابم بیاد یا بعضی وقتا من ابم نمیومد و تمومش میکردیم حتی شب حجله با اون همه هوس نیم ساعت تو کس فرشته که اولین سکسمون هم بود تلمبه زدم تا ابم اومد و یجورایی نرمال تلمبه زدن من کمتر از یک ساعت نبود .
کیر معمولی دارم نه دراز نه مثل فیلما اونقدر کلفت حدود 17-18 سانت ولی از اونجایی که نمیدونم چرا اینجوری ختنه شدم سر کیرم کلفت تر و پهن تر از تنه شده و سوراخش زیر تنه قرار داره که معمولا موقع ورود اول فرشته یکم اذیت میشه
تا اینکه این اواخر نمیدونم چرا و چطور فرشته(زنم) تو سکسهامون به عنوان فانتزی از نفر سوم که همیشه هم دوست داشت یه زن یا دختر جوون باشه و ببینه من میکنمش البته یجوری حرف میزد که انگار دلش خیلی میخواد این رو تجربه کنه و تا وقتی که به ارگاسم میرسید وقتی ارگاسم میشد دیگه میگفت فقط باید منو بکنی و این کارش خیلی بیشتر هوسیم میکرد چند ماهی به همین منوال بود و تو هر بار سکسمون همین فانتزی رو داشت منم که خیلی بم حال میداد گاهی اسم خواهر یا مامانش یا زن داداشش یا خالش رو میاوردم و فرشته یجورایی هم خیلییی حشری میشد البته خودمم خیلی لذت میبردم از این فانتزی مخصوصا وقتی از اینکه اسمشونو میارم هوسم خیلی زیاد میشد و فرشته هم میگفت دلت میخواد بکنیشون میخوای مامانمو بکنی یا خواهرمو و گاهی هم که خیلی حشری بود از بدنشون برام میگفت که پستون مامانش چطوریه یا کس فاطمه خواهرش یا بقیه زنای فامیل زنم که ازش میخواستم.اینم بگم خودم تو امر دید زدن ید طولانی داشتم و از هر فرصتی که پیش میومد واسه دید زدن استفاده میکردم چه خونه خودم چه جاهای دیگه البته بیشتر دید زدن هام دسشویی رفتن و حمام رفتنشون بود از پنجره حموم خونه خودم بود که شرایطش رو کاملا مهیا کرده بودم واسه دیدن بدون دیده شدن و تقریبا بدن لخت تمام زنایی که خونمون حموم یا دسشویی رفته بودن رو دیده بودم مامانش خاله هاش خواهرش و زن داداشاش و زندایی و خیلیای دیگه.
اینم بگم من تو این مدت که با فرشته ازدواج کردم با چهار زن دیگه هم یه جور رابطه هایی تجربه کرده بودم .اولی از اونجا شروع شد دو سال پیش یه سفر با خانواده فرشته رفتیم قشم و یه بعد از ظهر عالی رفتیم ساحل یکی از روستاهای قشم که هم خلوت بود و هم اب خوبی داشت و همه رفتیم تو اب البته فرشته به خاطر حاملگی نیومد تو اب فاطمه اون موقع دانشجو بود من و فاطمه و زن داداشش آذر و داداشش فرید و خالش فرزانه و شوهر خالش امیر در حال اب بازی بودیم که حواسمون نبود فاصلمون از ساحل زیاد شده بود و فرید و زنش هم اونطرف بودن با امواج اب از سر فاطمه گذشت و خیلی ترسید و به من نزدیک بود صدام زد و من گرفتمش و تو بغلم بود و عمق اب از قدش چند سانتی بیشتر بود و از اونجایی که یه تاپ و شلوار نخی تنش بود که چسبیده بود به بدنش انگار هیچی تنش نبود منم تا تونستم از موقعیت استفاده کردم و به بهونه اینکه نمیذارم بری زیر اب پستون و کسشو حسابی مالیدم و دستم خیلی نرم و اروم لای پاشو مالش میداد که خودش هم فهمیده بود ولی هیچی نگفت حدودا فکر کنم چهار پنج دقیقه ای طول کشید که موج کم شد و بدون اینکه به روی خودش بیاره دوباره اب بازی رو ادامه دادیم و تو بازی هم چند بار دیگه پیش اومد که دستم از پشت میرفت لای پاش یا زیر پستوناش که همون موقع هم درشت و بزرگ بودن بقیه از اب رفتن بیرون و رفتن لباس عوض کنن و من و فاطمه هنوز تو اب بودیم و حرف میزدیم خب خیلی با من صمیمی بود و در عین حال هم راحت البته نه در اون حد که من انجام داده بودم میخواستیم بیاییم بیرون که یکم اومدیم جلو بالاتنه اش از اب اومد بیرون دیدم تاپش جوری چسبیده به بدنش که قشنگ سوتینش مشخصه و نوک پستوناش معلومه گفتم صبر کن یه مانتو برات بیارم ضایعه و همونجا ایستاد و منم اومدم لب ساحل که کسی از خانواده نبود همه رفته بودن پای ماشینا و مانتوش رو بردم گفتم بیا جلو تا خیس نشه وایییی همین که اومد داشتم نگاش میکردم پستونای بزرگشو دیدم تو سوتین و شکاف کسش که از چسبندگی شلوارش کاملا معلوم بود که خودش هم فهمید و خجالت کشید ولی ازاونجایی که مانتوش جلوی من بود ندید کیرم چقدر شقه اومد مانتو رو پوشید و اومدیم لب ساحل و همونجا زیر مانتو شلوار و شورتشو دراورد و گذاشت رو کوله من داشتم از شقی میمردم که یه شورت سبز از کوله دراورد و پوشید و تو بالا کشیدن شورتش که پشتش بهم بود تا زیر کونش و دیدم و شلوارش هم پوشید دستاشو از مانتو دراورد و بهم گفت مانتوش رو بگیرم براش و تاپ و سوتینش هم دراورد من از پشت و بغل بزرگی سینه اش رو میدیدم واییییی سفید و درشت و کمر سفید و لاغر اندام اخخخخخخ . تا پوشید و اومدیم سمت ماشین . که شبش پیام داد خیلی لوسی دیگه جرات نمیکنم بیام سمتت . منم نوشتم چیزی نشد که کسی نفهمید. نوشت خیلیییی پرروییییی خیلی خجالت کشیدم .
بعد از اون خیلی با هم راحت تر بودیم و زیاد چت میکردیم نه سکسی ولی گاهی در مورد سکس هم حرف میزدیم حتی یه بار تو دوران نامزدی فاطمه که حدودا چهار ماه گذشته بود از نامزدیش با مهران . فرشته در مورد سکسش با من براش گفته بود و از تایم بالای سکسامون گفته بود بهش و که ارش تو سکس خیلی خشنه و خیلی به سکس از پشت علاقه داره چند باری موفق شده ولی من مقاومت میکنم . که شبش با هم چت میکردیم ازم پرسید تایم سکستون چقدره و سوال پیچم کرد و
گفت: ار پشت هم میکنی؟
من: دوست نداره و نمیذاره ولی اگه بتونم اره حتما .
فاطمه: دوست داری؟
من: خیلی
فاطمه: اخه چجوری؟ چندشت نمیشه ؟ اونجا واسه چیز دیگه ایه کثیف نیست؟ از بوی بدش اذیت نمیشی؟ من تو دسشویی خودمو میشورم چند با دستمو میشورم بازم تا چند دقیقه بعدش نمیتونم غذا بخورم
من: نه اصلا اتفاقا یکی از لذت هام لیسیدن و زبون زدن سوراخ پشتشه.
چند دقیقه پیام نداد حس کردم خجالت کشیده . پرسیدم: چرا ساکتی؟
فاطمه: چی بگم اخه نمیتونم هضم کنم
من: چی رو؟
فاطمه : اینکه میگی با زبون لیس میزنی یجورایی حالم بد شد
من: مگه تا حالا در مورد اورال سکس نشنیدی یا نخوندی؟
فاطمه : چرا میدونم چیه ولی نه درمورد اونجا
من: خب اونم بخشی از اورال سکسه
فاطمه:نمیدونم
من: تو دوست نداری؟ .
فاطمه: چی رو؟
من: از پشت .
فاطمه: در این حد میدونم خیلی درد داره ولی نمیدونم دوست دارم یا نه.
من:اگه مهران بخواد ؟
فاطمه: اولا که مهران اونقدر پاستوریزه هست مطمینم سمتش نمیره ولی اگه اون بخواد بهش نه نمیگم ولی اون فکر کنم بدش بیاد.
من: چطور؟
فاطمه: خب نمیدونم ولی حس میکنم دوست نداره .
من: تا حالا سکس داشتین؟
فاطمه: به تو چه فضول چه پررویی خجالت کشیدم .
من: تو میپرسی خوبه من بپرسم بده .
فاطمه: من میپرسم اره باید جواب بدی ولی تو نباید بپرسی.
من : عجببببب.
که بحثمون عوض شد ولی موقع خداحافظی فقط یه جمله نوشت که گویای همه چیز بود .
فاطمه گفت : اون مثل تو نیست فقط یه کار و بلده که اونم من اجازه ندادم تا حالا حتی نزدیکش بشه ولی بعد از عروسی هزچی خواست بهش نه نمیگم.
این حرف اخرش حسابی داغم کرد و همون شب حسابی فرشته رو کردم.فاطمه سه ماه بعدش ازدواج کرد و بعد از اون اونقدر درگیر زندگی و کار و شوهر و بچه دار شدن شد که دیگه فرصتی برای چت کردن نبود ولی خب همچنان اون حس راحتی و صمیمیت بینمون بود جلوی من رو نمیگرفت و راحت بود.
ادامه دارد....
ضربدری یک طرفه- قسمت دوم
تا گذشت با فاطمه خواهرش و مهران شوهرش برنامه چیدیم بچه ها رو بذاریم خونه پدر زن و چهارتایی بریم یه ویلا استخر دار بگیریم .تو راه فرشته از برنامه هاش تو ویلا میگفت و اخرش گفت: باید منو تو این دو روز حسابی بکنی . گفتم: اونم به چشم جوری میکنمت که فاطمه و مهران بیان کمکت .گفت: کمک من یا تو؟ گفتم : فاطمه بیاد کمک من مهران هم کمک تو. که گفت: تو هم بدت نمیاد که . گفتم: نه چرا بدم بیاد فاطمه به این خوشکلی . گفت: مهران به این خوش تیپی ولی سینه های فاطی خیلی بزرگه ها . گفتم: اشکال نداره باهاش کنار میام اتفاقا شیر هم داره ولی دلم به حال تو میسوزه . گفت :چرا؟. گفتم: اخه مهران که نمیتونه مثل من بکنتت .گفت: واسه همین میگم که حداقل یه بار مثل ادم بدم . و کلی خندیدیم و از فانتزی سکس حرف زدیم و عصر دو تا ماشین رسیدیم ویلا و عجب جایی هم بود دو طبقه ویلا طبقه اول سالن بزرگ و شیک و طبقه دوم دو تا اتاق خواب لاکچری و زیر زمین هم استخر و جکوزی و سونا وقتمون به حرف و صحبت و شوخی و خنده و شام خوردن گذشت تا حدود دوازده و نیم که فرشته گفت خب دیگه ما بریم که فاطمه به خنده گفت: سر و صدا نکنینا ما زود میخوابیم . فرشته گفت اتفاقا اینجا راحت میشه سر و صدا کرد شما گوشاتون بگیرین. مهران گفت:دیوونه ها زشته ها خجالت کشیدم من که گوشم ضعیفه هر کاری میخواین بکنین. فرشته گفت:چیش زشته هم ما هم شما زن و شوهریم سکس هم داریم شما ندارین؟ بعدشم ضعیف باشه قوی باشه ما کار خودمونو میکنیم با شوخی گفت: شما هم مشغول شین . فاطمه با خنده گفت:مهران بنده خدا خیلی خجالتیه ما هم میکنیم ولی مشغولی ما تهش دو سه دقیقه هست به سر و صدا نمیرسه . فرشته گفت وا مهران سه دقیقه میرسی بکنی تو؟ مهران که خجالت کشیده بود گفت :اره فاطمه از رفتن تو سه دقیقه حساب میکنه حالا شما دو دقیقه بیشتر پنج دقیقه. فاطمه گفت: اره بابا از رفتن تو سه دقیقه طول میکشه . فرشته خندید گفت :من زیر چهل دقیقه ارضا نمیشم واسه سه دقیقه روبرو هم بشینین جق بزنین . که هممون از خنده غش کردیم و مهران که از تایم فرشته تعجب کرده بود گفت: چه خبرهههه فاطمه همونم تحمل نمیکنه هی میگه بسه جر خوردم تمومش کن . فاطمه گفت: حالا منم بگم تو بکن باش ده دقیقه بکن. یکم شوخی و خنده که ما رفتیم بالا و مشغول شدیم و هنوز در حال اورال بودیم که از اتاق بغل صدای اه اه فاطمه بلند شد دیوار اونقدر نازک بود انگار کنارمون بودن ولی انگار عمدا میخواستن ما صداشونو بشنویم و صدای مهران خیلی کم میومد ولی صدای فاطمه بلند و واضح بود . فرشته زد به دیوار گفت: واقعیه یا فیکه؟؟؟. فاطمه هم گفت: جووووووون تا ته توههه وایییی چه حالی میده تو چرا صدات نمیاد؟ فرشته هم که کیرمو داشت میخورد گفت : هنوز تو دهنمه به توش نرسیده . که منم هوسی شدم و فرشته رو طاقباز خوابوندم و یه ضرب تا دسته کردم تو کسش که اخ بلند فرشته رفت بالا و گفت جووووووون حالا تومهههه تا تهههه رفت تو واییی و اه اه فرشته هم همراه با رگبار تلمبه های من بلند شد و محکم میزدم و شالاپ شالاپ تلمبه هام میومد که فاطمه گفت : جووووووون مهرانننن منم اینجوری میخواممممم بکن محکم بکننننننن که با سه چهار تا صدای شالاپ شالاپ مهران واه اه فاطمه صداش خوابید و فاطمه گفت: جوووووووون ابتو بریز رو شکمممممممم واییییییی . از شنیدن صدای فاطمه خیلی هوسی شده بودم و فرشته هم اینو فهمیده بود و خودش هم خیلی حشری شده بود تو یه حرکت منو خوابوند و اومد روم نشست رو کیرم و با تمام قدرتش بالا پایین میشد که صدای شالاپ شالاپ و اه اه فرشته کل اتاق رو پر کرده بود و هی میگفت اره بکن بکنننن محکم بکن تا ته بکن وایییی اونقدر رو کیرم بالا پایین شد که نزدیک ارگاسم بود و صداش به ناله شبیه شد و به شدت ارگاسم شد و صداش میلرزید و ناله میکرد و وسط ناله کردن بلند گفت ارههههه ارضا شدم اخ ابم اومددددددددد واییییی همینو میخوامممممممم و یهو بی حال خوابید روم و یکم که اروم شد گفت تو هم بکن تا بیاد بکنننن منم از هوس بلند شدم و فرشته رو بردم تو سجده و کیرمو تا ته فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم و فرشته هم بلند بلند اه اه میکرد و کم کم به گوزیدن هم افتاد . فاطمه زد به دیوار و بلند گفت بسشهه ارش جرش دادی گوزش اومد . مهران هم بلند گفت واسه فردا شبت هم بذار. جوری صداشون میومد که انگار رو تخت کنارمون بودن منم از شنیدن صداشون تو اوج بودم و محکم ترین تلمبه هامو فرو میکردم تو کس فرشته که بردمش تو حالت طاقباز ولی پاهاشو نود درجه اوردم بالا و باز کردم که گردن فرشته رو زمین بود و کمرش بالا و تا ته کیرم میرفت تو کسش که فرشته تو اه اه گفت وایییی کسمو جر دادی پاره شدمممممممم اخخخخخخخ کم کم ابم داشت میومد و با چند تا تلمبه محکم ابم اومد وکشیدم بیرون و رو شکم و پستون و صورت فرشته پاشیدم وایییییی چه لذتی داشت .فرشته که بی حال و بی رمق شده بود ساکت شدیم که فاطمه باز زد به دیوار و گفت اومد بالاخره . گفتم ارهههههه با چه فشاری هم اومد خواهرت حسابی ابش اومد و بی هوش شده.
فاطمه گفت: دیوونه ای تو من که با کردن مهران نشدم ولی جوری که تو کردی من با کردن تو دوبار شدم چه برسه به خواهرم که زیر تو خوابیده . خندید و تو خنده گفت:مهرانم داشت جق میزد ابش اومده
گفتم: دیگه چی دیگه چی زحمتشو من کشیدم لذتشو شما دو تا بردین.فرشته اروم گفت ارش جون ندارم اخ همه تنم سسته.بغلش کردم و تمیزش کردم و اونقدر خسته بودیم که هردو خوابمون برد.فردا صبح حدودای نه بیدار شدم و فرشته کنارم نبود رفتم دسشویی و دست و صورتمو شستم وتو راه پله مارپیچ ویلا داشتم میرفتم پایین صداشونو شنیدم هر سه تاشون تو اشپزخونه بودن رفتم پیششون منو که دیدن فاطمه با لبخند و شوخی گفت: خیلی خسته شدی خسته نباشی انتظار این حرف رو نداشتم کمی خجالت کشیدم ولی خودمو کنترل کردم و گفتم: نه بابا واسه من عادیه اگه فرشته خسته شده باشه
مهران: فرشته که حسابی خسته شده اومد پایین خستگی از چهرش میبارید.
من: قصه زن و شوهرا همینه دیگه
فاطمه: همه زن و شوهرا نه قصه تو فرق میکنه مگه نه فرشته؟
فرشته: ارش یه چیز دیگست میدونی چیه گاهی خیلی اینجور دوست دارم پر هیجان و داغ و خشن ولی گاهی وقتا هم رمانتیک دلم میخواد که نیست . مثل دیشب که یه رابطه رمانتیک لب پنجره و نوازش و بوسه ووووو میخواستم
فاطمه با خنده پرید تو حرفش گفت: که نگاه کردی دیدی کرده تو حلقت و میگه بخورشششششش
فرشته : نه تا این حد ولی خب رمانتیک هم نبود
فاطمه رو به من گفت: باید مثل مهران باشی اروم ریلکس جوری شروع میکنه که نکنه ابش بیاد و جوری اروم تلمبه میزنه که پاهات تکون نخوره
مهران: خب سکس به ارامشش خوبه نه محکم تلمبه بزنی بره تا تو دهن زن بعدشم مدت نرمال سکس بین سه تا هشت دقیقه هست خب ما دیگه چهار پنج دقیقه میشه . ارش فکر کنم دیشب حدود چهل دقیقه طول کشید تا اومد نه؟
من: یه چیزی تو همین مدت
مهران: زن اذیت میشه واقعا اذیت میشه.
فاطمه: ولی خوبه هر زنی حداقل یه بار این تایم رو تجربه کنه حداقل طعم واقعی ارگاسم رو میچشه من هنوز نمیدونم به ارگاسمی که میگن چیه
من: یعنی ابت نمیاد؟
فاطمه:تو رابطه خیس میشم لذت میبرم حت بدنم یکم سست میشه ولی نمیدونم همینه یا نه اخه خوندم یا شنیدم وقتی زن به ارگاسم برسه خودش متوجه میشه و بعدش یه حس ارامش داره من بعد از رابطه عصبی میشم دست خودم نیست
فرشته: خواهر تو هم معلوم نیست چته منم همینجور من سکسی مثل تو میخوام تو مثل من.
مهران: برعکس ازدواج کردین
فرشته: فاطمه حالا هم دیر نیست ارش مال خودت
از این حرف فرشته هر سه تامون جاخوردیم و جو خیلی سنگین شد و سکوت عجیبی شد واسه فرار به بهونه سیگار رفتم لب پنجره و سیگارمو روشن کردم و مهرانم رفت سمت کتری چایی و فاطمه هم مشغول ظرف شستن شد.
حرف فرشته که نمیدونم از رو چه منظوری بود ته قضیه رو گفت . چیزی که شاید هیچ کدوم انتظارش رو نداشتیم اخه فکر میکردیم یه بحث صممی و زیادی راحت داریم میکنیم ولی فرشته یهو با حرفش اصلا همه ذهنمون رو بهم ریخت.
خودش هم فهمید سوتی داده و نمیشه جمعش کرد رفت تو حیاط ویلا. هر چهار تامون از هم فرار میکردیم جوری که انگار همه از هم خجالت میکشیدیم . یه ساعتی جو خیلی سنگین و در سکوت گذشت که مهران از زیرزمین اومد بالا گفت استخر خوبی داره برم یه تنی به اب بزنم نمیایین؟
جمله نمیایین مهران یجورایی یخ بینمونو اب کرد و رفتیم استخر. من شناگر خوبی هستم
ما اقایون با مایو و فرشته تاپ و ساپورت مشکی و فاطی یه بادی زیر دکمه دار و ساپورت مشکی پوشیده بود از اونجایی فاطمه اندام لاغر و کون تقریبا صافی داشت و پستونای شیری بزرگ حدود 85 داشت سوتین هم نبسته بود و تو بادی کاملا قلمبه شده بود و تو چشم بود و شوهرش مهران چند جلسه شنا رفته بود که اونم فقط در حد اینکه از اینور استخر تا اونور دست و پا زنون برسه بود فاطی هم دو دوره اموزش شنا رفته بود ولی عملا چیز زیادی بلد نبود .
داشتم به فرشته شناور بودن روی اب رو یاد میدادم خوب یاد گرفت و داشت تمرین میکرد تو همین تمرین کردنا به فاطی هم یاد میداد و اونم داشت تمرین میکرد . فرشته اونور استخر نزدیک به مهران بود بهش گفت حواست بهم باشه و فرشته به کمر رو اب بود و مهران هم کنارش ایستاده بود و دستش زیر کمر و رون فرشته بود زیر اب نره و حس کردم مهران داره دستشو میاره بالاتر زیر باسن فرشته میذاره و برمیداره و فرشته هم چیزی نمیگه که کم کم دیدم دستش کاملا زیر باسن فرشته رو گرفته و باسن فرشته کامل کف دست مهران هست . تو حال خودم بودم و داشتم دست مالی شدن زنمو میدیدم که فاطمه رو اب دست و پا زنون از پشت اومد سمتم و گفت ارش شناور بودن و بلدم ولی میترسم مراقبم باش . رفتم کنارش و همراهیش میکردم و کمرش که میخواست بره زیر اب دستمو غیر عمدی میذاشتم زیر کمرش یا باسنش و میاوردمش رو اب و براش توضیح میدادم و چون تازه داشت یاد میگرفت باسنش دایما میرفت زیر اب و منم عملا دستم زیر باسنش بود و تو طول حرکت هم به خاطر تکون خوردنای فاطمه دستم چند باری شکاف باسنش رو لمس کرد که زیر اب نرم منم اونقدر حسم با فاطمه خوب بود.دو سه بار طول استخر رو رفتیم و برگشتیم و یجورایی حس کردم از اینکه کونش تو دستمه بدش هم نیومده اخراش قشنگ کونش کف دستم بود و چند باری هم رون پاشو میگرفتم و پا زدن و بهش توضیح میدادم که چند دقیقه استراحت کرد که دیدم مهران هم داره عملا کون فرشته رو مالش میده و یه دست دیگش رو شکمش بود که بلوزش رفته بود بالا و شکمش مشخص بود نمیدونم اون موقع چه حسی بود بد نبود خوب هم نبود ولی هرچی بود انگار مور مورم شده بود که که فاطی صدام زد گفت دوباره برم؟ حواست بهم باشه مثل دفعه قبل زیر اب نرما. یکم با خودم فکر کردم دفعه قبل که نرفته بود زیر اب چرا اینو گفت؟ و رفتم سمتش گفتم خیالت راحت دیگه نمیذارم و دوباره اومد رو اب و منم همراهیش کردم و دستمو زیر کونش گذاشتم با استرس که یموقع فکری نکنه کونشو بیشتر تو دست گرفتم و اوردم بالاتر اونجوری نرمی و شکاف کونشو کامل حس میکردم و گاهی هم تکون میخورد و انگار عمدی میخواست خودشو ببره زیر اب که من بگیرمش و دستم رو کونش حرکت میکرد و شکاف کونش رو بیشتر حس میکردم دور دوم بود که دیدم چند باری کونشو به سمت پایین میاره که بهتر تو دستم جابشه دیگه فهمیدم عمدیه ولی هنوز یکم استرس داشتم که بار اخر تکون خورد دستم قشنگ رفت لای شکاف کونش و همونجا نگه داشتم و با استرس زیاد اروم مالش میدادم و دیدم هیچی که نمیگه کم و بیش همراهی هم میکنه باهام و منم جراتم بیشتر شده بود و بهتر داشتم لای کونشو مالش میدادم الان که از بابت فاطمه خیالم راحت شده بود که اونم بدش نیومده استرس مهران رو داشتم که یه لحظه دیدم اونم قشنگ کون فرشته رو تو دستش گرفته داره همه جاشو لمس میکنه منم دلو به دریا زدم و وزن کونش رو با دستم گرفتم که نرمی کون کوچولو و ظریفش رو حس کردم اونم چیزی نگفت کم کم اونقدر وزن کونش تو دستم بود که دیگه کاملا لای شکاف کونش هم حس میکردم فاطی هم انگار بدش نیومده بود بدون هیچ حرفی چشماشو بسته بود و تو حس خودش بود که حس کردم داره کونش رو شل میکنه که کامل بیاد زیر اب و دست من تمام وزن کونشو بگیره که همین هم شد و از بغل ایستادم کنارش و وزنش کلا رو ساعدم و عملا کون فاطی هم کف دستم بود و داشتم لمس میکردم و انگشت وسطیم رو از رو لباسش که نازک بود بردم لای کون فاطی اروم لای کونش رو با انگشت مالش میدادم چشماش کامل بسته بود اصلا حواسم به مهران نبود که تو یه لحظه هردو روبروی هم قرار گرفتیم و من دست اونو دیدم که دستش از زیر تا مچ رفته بود تو شورت فرشته و داشت لای کونش رو مالش میداد و اونم دست منو دید که دارم کون فاطی رو مالش میدم و هردوشونم چشماشون بسته بود و رو اب شناور بودن
ادامه دارد....
ضربدری یک طرفه - قسمت سوم
نگاه من و مهران تو یه لحظه با هم گره خورد و انگار هردو از کاری که داشتیم میکردیم خجالت کشیدیم ولی علایمی از نارضایتی تو چشممون نبود ولی چشم تو چشم شدنمون هردومون رو معذب کرد و بدون حرف سریع جهت هامونو عوض کردیم و از هم فاصله گرفتیم تا چشم تو چشم نباشیم منم انگشتو وسطیمواز رو ساپورت که نرم هم بود و هم نازک و لطیف کامل لای کون فاطی فرو کردم یهو چشماشو تو اون حالت نمیتونست درست اطرافشو ببینه باز کرد که مهران و فرشته کجا هستن ترسید نبینن منو نگاه کرد با چشم بهش اشاره دادم نترس و زیر لب بهش فهموندم اونا هم مشغولن که دید من خیلی ریلکس هستم فهمید حواسم به اطراف هست البته نمیدونست شوهرش از من جلوتره و داره کون زن منو که همون خواهر بزرگش بود رو میماله
دوباره چشماشو بست و معلوم بود دیگه تو حس شنا یاد گرفتن نیست و حشری شده و داره لذت میبره انگشتم قشنگ از رو ساپورت رو سوراخ کون فاطی بود و اروم داشتم سوراخش و مالش میدادم که دستمو لای پاهاش جلوتر بردم و انگشتمو رو کسش گذاشتم و مالش میدادم مهران از بغل تو دیدم بود وایییی اون خیلی جلوتر از من بود و دستش کامل تو ساپورت فرشته بود و راحت داشت کسشو میمالید هوسی شده بودم و کیرم شق شق شده بود و دیدن اون صحنه خیلی برام لذت داشت تو همون پوزیشن فاطمه رو نگه داشتم و منم داشتم کس فاطی رو مالش میدادم و قشنگ شکاف کسش رو بین انگشتام حس میکردم ولی دکمه های بادی فاطی یکم مزاحم بود جای دستامو عوض کردم دست دیگمو گذاشتم زیر کمرش و دستم رو از زیر کسش اوردم بیرون و بردم لبه ساپورتش و اروم خواستم ببرم تو که چشماشو باز کرد منو دید خواست نذاره که با اشاره بهش فهموندم اونور و ببینه که مهران و فرشته رو دید از تعجب وامونده بود خم شدم و زیر لب بهش گفتم چشماتو ببند و استرسی شده بود ولی ارومش کردم و اونم چشماشو بست منم اروم دستمو بردم تو ساپورتش جووووون دیدم فاطی داره لبش و میخوره دستاش زیر اب مشت کرده اخخخ چه صحنه ای بود دستم رو کون نرم و کوچولو و تخت فاطی بود جووووون لبه های بادیش رو لمس میکردم تا رسیدم لای پاش و بادیشو زدم کنار انگشتمو فرستادم زیر بادیش رو کسش که لزج بود و خودشو خیس کرده تو اب هم میشد لزجی بین لبهای کسشو حس کرد اخخخخخخ اروم لای کسشو مالش میدادم چه کسی داشت جووووووون از لذت همه لب پایینیشو داشت میخورد و منم خیلی اروم و با طمانینه انگشتم رو بین لبهای کسش اونم زیر بادی که راحت نبود حرکت میدادم چند دقیقه گذشت با دست دیگم دستشو گرفتم تو دست و یکم انگشتاشو مالش دادم و بردم سمت کیر شقم و گذاشتم روش که انگار برقش گرفته بود لرزش و استرس و شهوت رو از پشت چشمای بسته فاطمه هم میشد حس کرد کیرم از رو شورت تو دستش بود و محکم تو دست فشارش میداد و منم بین لبهای کسشو مالش میدادم که دستشو برد تو مایو و کیرمو محکممممم گرفت تو دست و فشار میداد و لباش رو هم قفل شده بود که صداش در نیاد مهران و فرشته هم کمتر از ما نبودن و رفته بودن کنار دیوار استخر ایستاده بودن دست مهرداد تو ساپورت فرشته و دست فرشته هم تو مایو مهران بود .فاطمه هم دیگه از شدت شهوت نتونست تحمل کنه و ایستاد ولی پاش به کف استخر نمیرسید کشیدمش سمت خودم و بغلش کردم و پاهاش و دور کمرم حلقه کردم ولی فاطمه هنوز استرس داشت که برخورد مهران و فرشته چیه که با یه نگاه به اونا فهمید چی به چیه و خودشو شل کرد و کیر شقم رفت لای پاش و محکم گرفته بودمش تو بغل چشماش بدجور خمار شده بود مهران لبه استخر پشتش به ما بود و تو دید فاطمه و داشت میدیدش که دست شوهرش هم تو ساپورت خواهرشه و داره کسش و میماله دیدن این صحنه خیلی حشری ترش کرد و خودشو چسبوند تو بغلم تو گوشم گفت دست مهران تو شورت فرشته ست.منم گفتم کیر منم لای کس توهه یه اخ تو گوشم گفت و منم دستمو که زیر کونش بود گذاشتم رو کسش و میمالیدم و اونم سرشو گذاشت رو شونه ام که اروم اروم اه اه میکرد ولی تو محیط بسته و کوچیک استخر صداش اکو داشت که مهران برگشت و زن خوشکل و ظریفش رو تو بغل باجناقش دید حس کردم خیلی هوسی شد و دستش تو شورت فرشته بود که فرشته یه اخ گفت حدس زدم انگشتشو فرو کرد تو کس فرشته جوووووووون چه صحنه ای بود .
من و مهران کاری بهم نداشتیم و هرکدوم کار خودشو میکرد یکم کس و کون فاطمه رو مالیدم و ساپورتشو تا زیر کونش کشیدم پایین و از رو بادی کسشو میمالیدم و انگشتمو برده بودم لای کسش جوووووون تو یه لحظه دکمه بادیشو باز کردم و ازاد شد که یه اه تو گوشم گفت و دو تا دستام کسشو گرفته بودم صداش میلرزید اروم گفت داری چکارم میکنی گفتم میخوامت و انگشتمو رو سوراخ کسش میمالیدم و اروم فرو کردم تو کسش که اه اهش بلند تر شده بود توهمون لحظه صدای اه اه فرشته رو هم شنیدم ولی نگاشون نکردم تا راحت باشن یه انگشتم تو کس فاطی داشتم تلمبه میزدم و انگشت دیگمم بردم رو سوراخ کونش و اروم مالیدمش جووووون چه سوراخ تنگی داشت همونجور که سوراخ کونشو میمالیدم نوک انگشتمو اروم فرو کردم تو کون فاطی خیلی تنگ بود گفتم الانه که بگه پشت نه ولی تو اون حس وحال فقط اروم تو گوشم گفت وایییی نههههههه و اروم نوک انگشتمو اول سوراخ کونش میمالیدم و فرو کردم تو که با صدای حشری گفت یواش یواشتر اخ اخ و منم خیلی اروم همونجور که انگشتمو تو کسش فرو میکردم خیلی اروم اروم یه بند انگشتم رفت تو کونش و همزمان تو کس و کونش تلمبه میزدم اونقدر حشری شده بود که تو همون چند دقیقه اول یهو محکم بغلم کرد دستاشو دور گردم گرفته بود خودشو جمع کرده بود و گفت وایییییییییییییییییییییی بسهههههههه بسههههه اینجوری سختمه نمیتونم اخخخخخخ
فهمیدم ارضا شده و دستم با اینکه زیر اب تو کسش بود ولی حسابی لزج شده بود اوردمش لبه استخر و کمکش کردم نشست لبه استخر سرش پایین بود و اروم اه اه میکرد و محکم بازم رو گرفته بود گفتم همینجا دراز بکش و پاهاش تو اب بود و دراز کشید لبه استخر یه لحظه با صدای اه اه بلند فرشته برگشتم دیدم فرشته خم شده رو لبه استخر و مهران پشتش ایستاده و اروم اروم داره تو کس زنم تلمبه میزنه فرشته هم اه اهش بالا بود قابل توصیف نیست نمیشه گفت چه حسی رو تجربه میکردم ولی هر چی که بود تو اون لحظه منو تا اوج شهوت بالا برد فاطمه هم شدیدا هوسی شده و طاقباز جلوم بود واییییییی کس فاطمه سفید مثل برف و کشیده و باریک و ظریف و لبهای کسش یه کوچولو مثلثی زده بود بیرون و چوچوله برجسته اش از بالای کس ظریف فاطمه مشخص بود اخخخخخخ ساپورتش و دراوردم انداختم تو استخر و اونقدر حشری بودم با سر رفتم لای کسش و با زبون افتادم به جون کس خیس و خوشمزه فاطمه و مشغول خوردن کس شیرین فاطی شده بودم جوووووون چه ابی از کسش میومد فاطی هم اونقدر از حرکت من حشری شده بود که نه رو زمین بود نه هوا کس تمیزو کوچولو با سوراخ کس صورتی اخخخخخ داغم کرده بود نمیدونستم میخوام چکارش کنم زبونمو تا ته میکردم تو کس فاطی و تلمبه میزدم چوچولشو تو دهن میگرفتم و با زبون بازی میدادم و مک میزدم سوراخ ریز جیشش رو زبون میزدم و میمکیدم فاطمه هم که داغ شده بود بلند بلند اه اه میکرد پاهاشو کامل دادم بالا جوووون سوراخ کوچیک قهوه ای کونش با یه کوچولو مثل پرده یا گوشت اضافه ولی کوچولو که از سوراخ کونش به سمت کسش کشیده شده بود اومد جلوی چشم و دهنم باز شد و با زبون رفتم سراغش و نوک زبونمو فشار دادم تو سوراخ کونش و نوک زبونم با خیسی و لزجی اب کسش تو کونش تلمبه میزدم از این کارم اونقدر حشری شده بود که به خودش میپیچید و دستاشو برده بود رو صورتش و بلند بلند اه اه میکرد منم زبونمو تو کونش تند تند تلمبه میزدم و دو تا انگشتمم چوچولشو گرفته بودم و بازی میدادم چه سوراخ کون خوشمزه ای داشت اخخخخخ یه گوشت اضافه کوچولو کنار سوراخ کونش بود که مک میزدم انگار شیره وجودشو میکشیدم سرمو گرفته بود که نکنم اونقدر کونشو زبون زدم و خوردم و اومدم چوچولشو کردم تو دهن و مک میزدم و داشتم سوراخ جیشش رو مک میزدم و تحریک میکردم که یهو یه جیغ کوچولو کشید و شروع کرد جیش کردن دهنم خودش هم شوکه شده بود از اینهمه حشری شدنش خواست بره عقب گرفتمش و دهنمو گذاشتم رو کسش میخوردمش و همه اب و جیشش رو با لذت خوردم و قورت دادم دیگه از شدت حشری شدن بی حال شده بود جیش کردنش تموم شد و اونقدر بیحال بود که رمق نداشت حتی اه بکشه سرمو بردم زیر اب استخر و دهنمو شستم و اب زدم و اومدم بیرون بی حال داشت نگام میکرد برگشتم به مهران و فرشته که دیگه صداشون نمی اومد نگاه کردم با تعجب دیدم اونا کارشون تموم شده و فرشته بدون شورت وساپورت فقط تاپ تنشه که اونم تا بالای پستوناش رفته بالا کنار استخر دراز کشیده و مهران هم با کیر دراز و اویزون نشسته لبه استخر و دستش لای کس فرشته دارن ما رو نگاه میکنن اومدم رو سینه فاطی و بادیشو کامل دراوردم کامل لختش کردم جووووون پستونای بزرگ و سفید و شیری فاطی اومد بیرون انگار از قفس ازاد شده بودن نوک پستوناشو کردم تو دهن و سیر خوردم و مکیدم و از اونجایی که داشت بچه شیر میداد شیر هم داشت و یه دل سیر شیر خوردم اخخخخخ فاطی هم میگفت واییییی نخوررر زشته شیر منو میخوری ولی منم اهمیت نمیدادم و اونقدری شیر خوردم که هردو تا پستونش سبک شد و کم شیر . فاطمه هم انگار مک زدن پستونش و خوردن شیرش دوباره حشریش کرده بود و خیلی لذت میبرد که داشتم از پستوناش شیر میخوردم و اون یکی پستونش تو دستم فشار میدادم و شیر میومد. اومدم بالا تر و کیرمو گرفتم جلوی دهنش و گفتم بخور یکم بی حال بود ولی قشنگ کیرمو کرد تو دهن و میخورد و مک میزد جووووون منم با نوک پستوناش بازی میکردم اخخخخخخ حسابی برام ساک زد که دیگه وقتش بود .
ادامه دارد....
     
  
زن

 
ضربدری یه طرفه - قسمت چهارم
یه حوله انداختم زیر کمر فاطی و طاقبازش کردم جوری که سرش سمت مهران باشه و پاهاشو دادم بالا لای پاهاش قرار گرفتم و چند باری سر کیرمو لای کس ابدار فاطمه کشیدم چشمای فاطمه از هوس خمار شده بود و هر لحظه منتظر ورود کیرم به کسش بود و منم زیاد منتظرش نذاشتم و کیرمو بهش هدیه دادم و یه ضرب تا ته فرو کردم تو کس فاطی که با صدای ضعیف اهش بلند شد و بدون مکث و معطلی محکم تلمبه میزدم ته کسش که کم کم صداش بلند شد و جوری رگبار تلمبه میکوبیدم ته کسش که یهو گفت یواشششش جرم دادیییییی اخخخخ چه کلفتههههه واییییییییییییییی پاره شدممممم منم بی هوا پاهاشو از بغل باز کرده بودم و تلمبه میزدم و فاطی هم فقط اه اه میکرد فرشته به بغل دراز کشیده بود و داشت نگامون میکرد و دستش هم لای کسش بود و مهران هم کنارش بود و دستش از پشت لای کون فرشته.
مهران هم از نوع وحشیانه کردن زنش تعجب کرده بود فاطمه طاقباز و پاهاش رو دستام منم لای پاش چنان محکم داشتم تلمبه میزدم که صدای شالاپ شالاپ تلمبه هام امیخته با اب فاطی تو کل استخر پیچیده بود و منم مهران رو نگاه میکردم که با تعجب داشت گاییده شدن زنشو زیر کیر من میدید بگمونم فکرشم نمیکرد من اینجور قراره زنشو بگایم وگرنه اصلا فکر ضربدری نمیکرد
چند دقیقه ای همونجور فاطی رو کردمش که یهو با تمام لذت همه تنش لرزید و صداش ناموزون شده بود و به شدت ارضا شد تو اون حالش یکم تلمبه هامو اروم تر کردم که ارضاش تموم بشه و لذت ببره و تموم شد منم همچنان میکردم که با بی حالی گفت بسمهههههه واییی جر خوردممممممم داره میسوزه اخ کیرمو کشیدم بیرون سوراخ کسش گشاد شده بود و اب سفیدی میریخت بیرون یکم اروم کسشو مالیدم و گفتم داگی شو گفت وای ارش نمیتونم بذار بعد گفتم من که نشدم گفت یکم صبر کن حالم سر جاش بیاد خیلی وحشی هستی
چند دقیقه ای نشست یکم اروم شد خواست داگی بشه برش گردوندم صورتش به سمت مهران باشه تا سرشو برگردوند و مهران و فرشته رو دید دارن نگاش میکنن خجالت کشید خواست برگرده که من کونشو گرفتم تو دست و کیرمو یه ضرب تا ته فرو کردم تو کسش که اخ بلند فاطی وهوایی که تو کسش مونده بود و با فشار خارج شد و بلند گوزید و تو فشار تلمبه های من نتونست برگرده و همونجور رو به مهران سرشو گذاشت رو زمین که نبینتش و منم رگبار تلمبه رو بستم تو کسش که با هر دو سه تا تلمبه من تند تند میگوزید دیگه فقط از کسش نبود که هوا خارج میشد از کون هم میگوزید و بوی گوزش میومد ایستاده بودم بالای سرش و کونشو با دست باز کرده بودم و محکم میکردمش نمیدونم چقدر طول کشیده بود که ناله هاش به التماس تبدیل شده بود که بسههههه جر خوردم وایییی گه خوردم بسهههه تمومش کن سوراخ کسش عین غار گشاد شده بود گفتم کون هم میدی داد زد نههههههههههههههههه جون من بسهههه پاهام درد گرفت حدود هفت هشت دقیقه دیگه تو همون حالت گاییدمش که باز شدید ارضا شد و همه تنش لرزید و از بس هم گوزیده بود سوراخ کونش هم باز و بسته میشد که به شکم خوابوندمش رو حوله و لای کسشو باز کردم و کردم تو و تلمبه میزدم فاطی هم از بی رمقی حتی صداش هم در نمیومد فقط اروم اه اه میکرد و میگفت بسهههه درد میکنه اخ تمومش کننن حالت حرف زدن فاطی و کون نرم و سفید و بدن طلاییش کار خودشو کرد وابم داشت میومد که گفتم جوووووووون داره میاد بریزم تووووووو یهو شوک شد خودشو سفت کرد و گفت نهههههههههههههههههههههههههههههههه
منم کیرمو کشیدم بیرون و رو کونش و کمرم ابمو خالی کردم و اونقدر اب ازم اومد که تا موهاش و گردن و کمرش پاشید و کنارش نشستم و ابمو رو کمرش پخش میکردم و کمرشو با اب کیرم ماساژ میدادم اونم اونقدر بی حال شده بود که تکون هم نمیخورد و منم یه دستمو لای کونش برده بودم و اروم با سوراخ کونش بازی میکردم .
چند دقیقه گذشت مهران و فرشته بلند شدن رفتن زیر دوش و تو بغل هم حموم کردن و لباس پوشیدن و مهران بدون هیچ حرفی رفت بیرون
فرشته هم موقع رفتن گفت شما هم زود بیایین ناهار درست کنیم و یه لبخند رضایت بهم زد و رفت .
اونا که رفتن من داشتم با سوراخ کون فاطی بازی میکردم و اروم نوک انگشتمو فرو کردم تو کونش که گفت نکن دیگه حال ندارم تکون بخورم اخ منم اروم انگشتمو تو کون فاطی عقب و جلو میکردم اونم از بی حالی هیچ مقاومتی نمیکرد شاید هم خوشش میومد نمیدونم کم کم دو بند انگشتم تو کون فاطی فرو رفته بود و داشتم خیلی اروم تلمبه میزدم اونم ساکت و اروم خوابیده بود
گفتم به مهران کون هم میدی؟
فاطمه: میتونه بکنه که بدم؟
من:سرشو میتونه بکنه
فاطمه: باورت میشه تا حالا برام نخورده
من: واقعا؟
فاطمه: اره منم اولین بار بود میخوردم
من: جدی میگی؟
فاطمه : اره الان فهمیدم ما سکس نمیکنیم که
من: اینی که تو میگی سکس نیست
فاطمه خوب دیگه
یکی دو دقیقه انگشتمو تو کون فاطی تلمبه زدم که تمام انگشتم راحت و نرم میرفت تو کونش و میومد بیرون گفت نکن حال ندارم دسشویی هم دارم ولی من باز هم ادامه دادم که تحریک شده بود و دسشوییش تا نوک انگشتم رسیده بود
گفتم دردت میاد؟
گفت درد که نه وایییی ببینم همینجا کار دستم میدی گند بزنم
گفتم پاشو برو دسشویی خودتو خالی کن
گفت کاری کردی که فکر کنم تا فردا فقط باید بخوابم
بلندش کردم و رفت دسشویی و صدای گوزیدنش اونقدر اومد که گفتم پاره شده .
اومد بیرون گفت اخخخ چکارم کردی .
اومد سمت دوش و رفتیم زیر دوش از پشت بغلش کرده بودم و کیرم هم باز شق شده بود لای کونش بود بدنش و شست و موهاش و شامپو زد و شست منم اروم کیرمو با سوراخ کونش میزون کردم و گفت نکن
گفتم: تا حالا که ندادی ولی خیلی نرمه و راحت انگشتم میرفت تو
گفت: با الت نه
گفتم :پس با چی
گفت: تو دانشگاه رو هم ازمایش میکردیم دیگه
گفتم: عجب پس به بهونه ازمایش کون همو انگشت میکردین
گفتم: پسرا هم کونتو دیدن
گفت: پررو
گفتم: من که مهران نیستم الانم کیرم لای کونته
گفت: هیچ کسی نمیدونه تو هم به فرشته نگیا
گفتم: نه
گفت: اره
گفتم: واقعا؟ چطور تعریف کن
گفت: دیوونه چی بگم
گفتم: خب چرا چکار داشتین میکردین مگه(فاطی پزشک عمومی هست)
گفت هیچی خونه دوستم بودیم با یکی از پسرا واسه کنفرانس فرداش که بی هوا بحث معاینه پروستات شد و پسره هم خیلی چرت و پرت میگفت دوستم به شوخی به پسره گفت معاینت میکنما اونم گفت خب بکن مگه عیبی داره منم ممکنه رکتوم شما دو تا رو معاینه کنم ما هم به شوخی واسه اینکه کم نیاریم گفتیم رشتمونه خب بکن مگه اشکالی داره که گفت خب بیایین معاینم کنین و رو زمین دراز کشید ما دو تا هم از کنجکاوی و هیجان انگار خوشمون اومده بود رفتیم یه طرفش نشستیم و من بهش گفتم خب بکش پایین و اونم شلوار و شورتشو تا زیر باسنش کشید پایین و لای باسنشو باز کرد برامون همه موهاشو هم زده بود
همونجور که فاطمه داشت تعریف میکرد منم داشتم کیرمو لای کونش میمالیدم و از حرفاش حسابی هوس شده بودم .
گفتم خب
گفت اول دوستم دستکش دست کرد و انگشتشو چرب کرد و فرو کرد تو مقعدش که دردش گرفت گفت اخ اخ یواش چه انگشت کلفتی داری دوستم معاینه کرد ونوبت من شد و انگشتمو فرو کردم تو مقعدش و کامل معاینه کردم تموم شد و لباسشو پوشید گفت خب نوبت منه اصلا انتظارشو نداشتیم بگه هردومون تو گردنگیری موندیم من نگای دوستم میکردم اونم به من گفتیم شوخی بود گفت منو معاینه کردین شوخی نبود ؟ الان نوبت منه . خلاصه با هزار خجالت هردومون هم اولین بارمون بود تو اون شرایط بودیم شیوا(دوستش) منو خر کرد اول من معاینه بشم و منم اونقدر خجالت کشیدم که نگو با صورت قرمز و خجالت به شکم خوابیدم رو زمین و شیوا مانتومو تا کمرم داد بالا دکمه شلوارمو باز کردم و شیوا هم شلوار و شورتمو تا زیر باسنم کشید پایین منم فقط دستامو بردم جلوی صورتم و از خجالت اب شده بودم که واییییییی الان اونا دارن پشت منو لخت نگاه میکنن
گفتم اون موقع با مهران نامزد بودی ؟
فاطمه: یک ماه بود عقد کرده بودم
گفتم : مهران لخت دیده بودت ؟
گفت : بیشترین خجالتم از این بود که تا اون موقع مهران با اون همه التماسی که بهم میکرد حتی لباس هم جلوش عوض نمیکردم.
گفتم : عجبببب خب.
که یکیشون لای باسنمو کامل باز کرد و یکم بعد حس کردم سوراخ مقعدم چرب و سرد شد وایییی داشت کرم میزد . الان که تعریف میکنمم هنوز خجالت میکشم .
در حال تعریف فاطمه منم انگشتمو اروم فرو کردم تو کونش و دو بند انگشتم قشنگ تو کونش تلمبه میشد .
ادامه داد: انگشتشو فرو کرد تو پشتم تو اون لحظه میخواستم فقط اسمون دهن باز کنه منو بخوره اونقدر درد داشت ولی از خجالت صدام در نمیومد فکر کنم قشنگ انگشتشو تا ته فرو کرده بود تو و میچرخوند همه تنم عرق کرده بود که حس کردم دستشو اورد زیر شکمم پایین و یهو دردش خیلی زیاد شد گفتم اخ اخ که صدای رامین(دوستمون) اومد گفت یکم تحمل کن زیر رحمت و معاینه کنم وای تمام انگشتشو کرده بود تو از درد اشکم دراومده بود تا تموم شد و گفت همه چیت اوکیه بلند شو از درد همه باسنم تیر میکشید به سختی بلند شدم و لباسمو پوشیدم از خجالت نمیتونستم نگاشون کنم خواستم از اتاق بیام بیرون که رامین به شیوا گفت نوبت شماست خانم و شیوا بهم گفت کجاااا بموننننن رو زمین دراز کشید و رفتم کنارش نشستم.شیوا هم دختر تپلی بود و باسن بزرگی داشت.
تو همون تعریف انگشتم کامل تو کون فاطمه داشت تلمبه میشد و فاطمه هم دستاشو زده بود به دیوار و خوشش اومده بود
.شیوا هم دکمه شلوارشو باز کرد و باسن بزرگ و تپلی داشت شلوار و شورتشو به سختی کشیدم پایین و باسن بزرگش اومد بیرون و خاک بر سرش پشمالو هم بود من خجالت کشیدم از این همه مو زدم رو باسنش گفتم خجالت نمیکشی دختر اینا چیهههه گفت تو نامزدداری میخواد استفاده کنه من کیو دارم بخواد ببینه . گفتم خاک تو سرت بیشعور لای باسن پهن و بزرگشو باز کردم سوراخ مقعد درشت و تیره و بزرگ و پرمو پسره هم پماد زد به سوراخش و دو بند انگشتشو فرو کرد تو و میچرخوند شیوا هم از درد اخ اخ میکرد و پسره هم میگفت تحمل کن الان تموم میشه به انگشتای پسره که نگاه کردم درشت بود و اون موقع فهمیدم چرا اینهمه درد داشت دوستم از درد ملافه تخت و گرفته بود که پسره دستشو مثل من برد زیر شکم بزرگ شیوا و انگشتشو کامل فرو کرد تو پشت شیوا از درد ملافه رو دندون گرفت و اخ اخ میکرد و پسره هم خیلی ریلکس معاینه کرد و انگشتشو دراورد وای خیلی حس بدی بود .
گفتم عجب چند بار پیش اومد؟
گفت با پسر دو بار ولی بین خودمون دخترا شده بود سرگرمی تو خوابگاه هر شب قرعه مینداختیم یکی رو میخوابوندیم وسط و هر کی یجوری معاینه میکرد
گفتم مهران هم معاینه پروستات کردی؟
گفت اوووهههه تا دلت بخواد روزی دو سه بار میخوابوندمش و انگشت میکردم تو
گفتم عجبببب چیزی نمیگفت
خندید گفت من که فکر میکنم خوشش میاد تو سکس خیلی وقتا میگه انگشتم کن و منم گاهی وقتا عمدا هویج میکنم تو و عملا میکنمش
گفتم: واقعا؟ پس کونیه
گفت: نه ولی خوشش میاد
گفتم: اخرین بار کی کردیش
خندید گفت: هفته قبلی من بیشتر کردمش تا اون
گفتم: چطور
گفت: اول من داشتم انگشتش میکردم و گفتم بسه بیا بکن گفت یکم دیگه منم رفتم یه خیار اوردم و با خیار ده دقیقه کردمش ابش اومد و تموم شد.
گفتم: عجببب پس بدش نمیاد کون بده
گفت: حالا
انگشتم راحت تو کون فاطمه عقب و جلو میشد و حسابی نرم شده بود و اب کسش دوباره سرازیر و داغ شده بودیم
گفتم کیرمو بگیر تو دستت واسه هرکاری اولین باری هست تجربه کن
یکم من من کرد که گفت تو هیچ کاری نکن
گفتم باشه به سمت دیوار بود و کونشو داد عقب و خودش کیرمو گرفت و با سوراخ کونش تنظیم کرد واروم اومد عقب و فشار داد کم کم سر کیرم رفت تو کونش گفت وایییییییی چه دردی دارهههههه اخ
ادامه دارد...
ضربدری یک طرفه – قسمت پنج
گفتم: میتونی تحمل کنی چیزی نگفت و خیلی اروم و کم کم خودش اومد عقب و کیرم کم کم رفت تو کون فاطی و اخ اخ گفتناش شروع شد و درد داشت یکم مکث کرد و خودش اروم تلمبه میزد تا کم کم جا باز کرد و اروم تلمبه میزدم گفت نه نهههه درد داره یواش
منم اروم تلمبه میزدم تو کون فاطی جووووون چه کون تنگی داشت کیرم تو کونش گر گرفته بود بر عکس فرشته که از کون دادن بدش میومد فاطی کم کم که کونش عادت کرد خودش عقب و جلومیشد و لذت میبرد
گفتم: کون دادنو دوست داری نه
گفت: حرف نزن
منم دیگه تند تند و محکم تو کونش تلمبه میزدم و کامل خم شده بود دستاش به دیوار بود و منم دو طرف کمرشو گرفته بودم و تو کونش تلمبه میزدم که ارضا شد همه تنش به رعشه افتاد بردمش تو سجده و حدودا ربع ساعتی تو کونش تلمبه زدم که سوراخ کونش حسابی باز شده بود و اخ اخ بلند فاطمه فرشته رو کشوند تو استخر و دید خواهرش داره با لذت و هوس کون میده تا چشمم به فرشته افتاد دیدم شلوار و شورت پاش نیست و ایستاده جلوی در استخر و داره نگامون میکنه اونقدر هوسی شده که ابم اومد وتو کون خواهرش با شدت خالی کردم اخ چه کونی داشت که فرشته رفت بیرون و منم تا کیرمو کشیدم بیرون فاطی دو زانو نشست زمین و جیش کرد و همراه با گوزیدن ابم از کونش میریخت بیرون
تموم شد و باز دوش گرفتیم لباس پوشیدیم خواستیم بیاییم بیرون گفت فقط نفهمن از پشت دادم گفتم: چرا؟
گفت: مهران بدش میاد از پشت
گفتم: من میکنم اون نکنه
گفت: میشناسیش که به همه چی گیر میده خواستی بازم بکن ولی اون نفهمه
گفتم: باشه شب
گفت اره جون خودت به اندازه کل سکسام با مهران کردی
یه لب ازش گرفتم و اومدیم بیرون .
رفتیم تو خونه اولین صحنه ای که دیدیم خیلی برامون جالب بود .فرشته با یه تاپ بدون شلوار و شورت کنار مهران که فقط یه شورت پاش بود نشسته بود و داشتن جوجه ها رو سیخ میزدن و با هم میگفتن و میخندیدن ما هم رفتیم سمتشون که محبوب با یه لبخند معنی دار گفت دیر کردین
که فاطی گفت حال ندارم و نشست رو صندلی و گفت تو هم خیلی خوب شدیا
فرشته گفت خب دیگه جو اینجوری بود نخواستم بهم بخوره فاطی گفت عجب عجب مهران خوب بهت ساخته نه
فرشته به شوخی و خنده : اییی بد نیست ولی خستم نمیکنه
فاطی یه بلوز شلوار تنش بود که وقتی دید محبوب اونجوری هست اونم رفت یه تاپ شورتک پوشید بدون و شورت و سوتین و اومد جووووون پستونای بزرگش تو تاپ یجوری تکون میخورد که نمیتونستم شق نکنم براش
با شوخی و خنده شام رو درست کردیم و خوردیم و تقریبا هم رومون باز شده بود و فرشته و فاطی هم که حسابی سر کیف بودن هر چی جوک و شوخی سکسی بود گفتن
که فاطی یهو گفت یادم نمیره شب حجله چجوری ضایع شدم . فرشته گفت چجوری؟
فاطی گفت مهران از بس هول بود تا رفتیم تو اتاق و من لباس عروس تا دراوردم نذاشت هیچ کار دیگه ای بکنم و اومد روم و منو خوابوند رو تخت و کرد تو منم از صبح دسشویی نرفته بودم و مثانه و روده پر هرچی گفتم بذار برم دسشویی گفت بعدش برو و منم تو همون حین از بس بهم فشار اومد جیش کردم و گوزیدم فقط تونستم نرینم که مهران حالش بد شد بو گند حجله رو برداشته بود رفت تو دسشویی سیر استفراغ کرد و تا صبح نیومد پیشم منم از خجالت سرخ شده بودم
وای اینو تعریف میکرد از خنده روده بر شده بودیم تا نیم ساعت سوژه بود
شام رو خوردیم و رفتیم رو پشت بام روف گاردن داشت و الاچیق نشسته بودیم حدودای دوازده و نیم بود فرشته کنار مهران نشسته بود که اروم اروم دستش رفت تو شورت مهران و کیرشو گرفت تو دست مهران هم یه نگاه به من انداخت که عکس العمل من چیه منم دستمو از دور گردن فاطی بردم تو تاپ و پستونشو گرفتم تو دست که مهران هم خیالش انگار راحت شد .
فرشته کیر مهران رو از تو شورت کشید بیرون قلمی و بلند بود بلند تر از کیر من ولی با سر تیز و موشکی
فرشته خیلی خوشکل کیرشو میمالید تو دست که سرشو برد پایین و شروع کرد به ساک زدن واسه مهران منم نوک پستون فاطی رو گرفته بودم و اروم مالش میدادم و فاطی هم داشت ساک زدن خواهرشو نگاه میکرد که چطور با لذت و ولع داره کیر شوهرشو میخوره
دیدم فاطی خیلی احساساتی شده اروم در گوشش گفتم چه حسی داری
جوری که انگار همه تنش شهوت باشه گفت نمیدونم
گفتم خواهرت داره کیر شوهرتو میخوره
که یهو گفت اخ نگوووو
فرشته یکم خورد بلند شد به مهران گفت برام بخورش مهران از جاش بلند شد وشورتش رو دراورد فرشته نشست رو صندلی و پاشو باز کرد و مهران هم دو زانو نشست لای پاش و شورتشو دراورد و پاهاشو از هم باز کرد کسشو اروم لیس میزد و فرشته هم تو همون حالت داشت منو فاطی رو نگاه میکرد و چشماش از هوس خمار شده بود منم هم از دیدن کون سفید مهران با تعریفای فاطی و دیدن زنم تو اون پوزیشن لذت میبردم که دستمو بردم تو شورتک فاطی و کس فاطی هم خیس شده بود و مالش میدادم که گفتم برام بخورش و اونم جلوم نشست و شورتمو کشید پایین و مشغول خوردن کیرم شد جوووووون من و فرشته روبرو هم صندلی نشسته بودیم و خواهر و شوهرخواهرش هم داشتن برامون میخوردن اخخخخخ چه صحنه ای شده بود دستم تو موهای فاطی بود و کیرمو تو دهنش تلمبه میزدم که دو سه بار هق زد
مهران بلند شد و فرشته اومد رو زمین رو به من تو سجده مهران پشتش ایستاد و کیرشو هل داد تو کسشو اروم اروم تلمبه میزد
جووووون اه اه فرشته بلند شد فاطی ایستاد کنارم گفتم چطوری بکنمت گفت وایییی نههههه همون عصر بسمهههه گفتم پس برو پشت مهران کونش و انگشت کن و اونم اونقدر حشری شده بود رفت پشت مهران ایستاد و از پشت بغلش کرد و انگشتشو برد لای کون مهران منم پشت فاطی ایستاده بودم و کیرم لای کون فاطی بود و فاطی هم داشت کون مهران رو انگشت میکرد و مهرداد هم از هوس اخخخخ میکرد
فاطی هم گفت دوست داری کونتو انگشت کنمممم
مهران گفت: ارههههه خوب میکنی
منم تو همون حال کیرمو تف زدم داشتم دم سوراخ کون فاطی میمالیدم و اروم فشار میدادم که فاطی خودشو خم کرد و اروم کیرمو هل داد تو کونش جوووون سر کیرم رفت تو کون تنگ فاطی اخخخ اروم تلمبه میزدم و انگشت فاطی هم تو کون مهران بود که دستمو بردم جلو و دست فاطی رو کشیدم عقب و انگشت خودمو فرو کردم تو کون مهران و تلمبه میزدم فاطی ازکارم حشری تر شده بود تند تند داشتم تو کون فاطی تلمبه میزدم و کون مهرداد رو هم دو انگشتی تلمبه میزدم که یهو فاطی حشری شد و ابش اومد خودشو کشید عقب کیرم اومد بیرون و منو هل داد پشت کون مهران و کیرمو تنظیم کرد با سوراخ کونش و منم با یه فشارنرم کیرم رفت تو کون نرم مهران که یهو برگشت دید من پشتشم و کیر من تو کونشه یکم شک شد ولی دیگه کار از کار گذشتهبود و با یه وایییییی منم تو کونش تلمبه میزدم و فاطی هم کنارم بود یه انگشتمو فرو کردم تو کسش و یکی دیگه هم تو کونش و همزمان تلمبه میزدم واسشون اخخخخ
کون مهران چه تنگ و عضلانی بود خیلی سفت تر از سوراخ کون فاطی بود و لذتش هم خیلی بیشتر ریتم تلمبه های مهران هم تو کس فرشته با من هماهنگ شده بود مهران اونقدر هوسی شده بود و محکم تلمبه میزد که کمتر از دو دقیقه مهران ابش اومد و فرصت بیرون کشیدن نکرد و با فشار تو کس فرشته خالی کرد که انگار یک ساعت تلمبه زدنه بود که فرشته گفت چکار کردیییییییی ریختی توووووووووو و رفت جلو و کیر مهران اومد بیرون و رفت یه قرص اورژانسی خورد و برگشت منم دیدم ابش اومده بردمش تو سجده و دو طرف کونشو گرفتم و محکم تا ته کیرمو تو کون مهران تلمبه میزدم که اخ اخ مهران بلند شده بود فرشته برگشت دید به به دارم کون مهران و میکنم شوک شده بود و هیچی نمیگفت و مهران هم تازه داشت میفهمید کون دادن چطوریه و از درد به خودش میپیچید و کمرشو صاف گرفته بود که کمتر درد داشته باشه و با هر دو سه تا تلمبه که کیرمو کامل میکشیدم بیرون زارت و زارت میگوزید فرشته هم حشری شده بود که همزمان با کیر دارم شوهر خواهرشو میگایم و با انگشتام کس و کون خواهرشو انگشت میکنم و پستونش هم تو دهنمه و دارم مک میزنم و ازش شیر میخورم جوری که فاطی نه رو زمین بود نه هوا به خودش میپیچید از شهوت و هوس و اب از کسش میچکید که مهران واسه بار دوم ابش اومد و جوری بی حال خوابید رو زمین که نفس نفس میزد دیدم فرشته هنوز ارضا نشده و دستشو گرفتم و میدونستم تو چه حالتی ارضا میشه خوابیدم و اونم اومد روم نشست و تلمبه زدن و به فاطی گفتم بشین رو دهنم و نشوندمش رو خودم و کسش و کردم تو دهن و اونم با پستونای محبوب بازی میکرد هر دو تاشون از لذت و شهوت داغ و هوسی و اه اه بلند سر داده بودن که فرشته تو چند دقیقه شدید ارضا شد و همه تنش لرزید وگفت بکننننن و داگی خوابوندمش و کیرمو گذاشتم دم کونش که از اب کسش حسابی خیس خورده بود و تا اومد نه بیاره سر کیرمو فرو کردم تو کون فرشته و فاطی هم داشت پستوناشو میمالید فرشته هم تو اون حس و حال فقط از هوس ناله میکرد و منم راحت کیرمو تو کون تنگش واسه اولین بار با خیال راحت تلمبه میزدم و اونم اخ و اوخ میکرد و با هر تلمبه میگوزید که بعد از چند دقیقه بی حال از نفس افتاد و خوابید رو زمین خوابید کنارمون از اونجایی هم که عصر دو بار ابم اومده بود میدونستم الان به این راحتیا نمیاد بلند شدم فاطی رو جایگزین کردم رو صورت مهران سجده شد جوری که کسش دقیقا بالای صورتش بود و از زیر گاییده شدن کس و کون زنش و میخواستم ببینه و کیرمو فرو کردم یه ضرب تو کون فاطی که یه جیغ کشید و گفت وایییییی جرم دادیییی و منم دو طرف کونش و گرفتم رگبار تلمبه رو تو کون فاطی شروع کردم که با هر تلمبه بلند بلند میگوزید و از کسش اب چکه میکرد و میریخت رو صورت و بدن مهران و کم کم دیدم سر کیرمم کثیف شده ولی مهم نبود
فرشته هم که بی حال و بی رمق نشسته بود لای پای مهران و داشت گاییده شدن خواهرشو نگاه میکرد منم کیرمو تو کس و کون فاطی تلمبه میزدم که عن و گهش قاطی شده بود بلند بلند اه و ناله میکرد حدود ربع ساعت فاطی رو از کس و کون گاییدم که دیگه به گه خوردن افتاده بود تو همون ربع ساعت سه بار ارضا شده بود و سوراخ کونش اونقدر گشاد شده بود تا ته کونش و میدیدم جوووووون منم ابم داشت میومد و با چند تا تلمبه واقعا قدرتی ومحکم تو کون فاطی که نفس حبس شده بود ابو تا قطره اخر تو کون فاطی خالی کردم اهههه چه لذتی داشت کیرمو کشیدم بیرون و فاطی رو شکم مهرداد ولو شد ابم با چند تا گوز فاطی ریخت رو شکم مهران و سوراخ کون فاطی عین غار باز شده بود هر چهار تامون لخت کنار هم افتادیم و فرشته توبغل مهران و فاطی هم اوردم رو شکم من خوابید .
اونقدر خسته بودیم که همونجا و تو همون حالت خوابمون برده بود
یکی دو ساعتی بعد بیدار شدم و دیدم هر چهار تاییمون لخت تو هم خوابیدیم رفتم پتو و بالش اوردم و دادم روشون و خوابیدم.
ادامه دارد...
ضربدری یک طرفه - قسمت ششم
صبح بیدار شدم دیدم مهران و فرشته نیستن و فاطی هم پشتش بهم لخت کنارم خوابیده بود برگشتم سمتش و چسبیدم بهش و گرفتمش تو بغل کیرم لای کونش رفت داشتم پستوناشو میمالیدم که بیدار شد گفت واییییی نه دیگه اصلا نمیتونم و برگشت سمتم و اومد تو بغلم و محکم بغلش کردم و لبامو چسبوندم به لباش پامم رفت لای کسش اخخخخ چه لبایی داشت مشغول خوردن لبای فاطی شده بودم که چقدر شیرین بود و دستمم لای کونش بود و مالشش میدادم چند دقیقه ای با هم عشقبازی کردیم که گفت مهران و فرشته کجان؟
گفتم حتما یه جایی داره میکنتش
که فاطی گفت نه بابا اون دیگه تا یه ماه بکن نیست
گفتم واقعا
گفت اره بابا اون یه بار که ابش بیاد تا یه هفته رژیم غذایی میگیره به قول خودش انرژی بگیره
بلند شدیم و رفتیم پایین توخونه که تو اتاق صدای اب میومد رفتیم تو اتاق دوتایی تو حمام بودن و صداشون میومد
فاطی گفت من برم دسشویی که روده و مثانه امو باهم یکی کردی و رفت تو اتاق دیگه دسشویی منم تو همون اتاق رو تخت نشسته بودم و در دسشویی شیشه شطرنجی بود و حالت فاطی که رو سنگ نشسته بود کاملا معلوم بود و داشت کارشو میکرد و منم نگاه میکردم . قشنگ یه ربع تو دسشویی بود اومد بیرون شورت و سوتین تنش بود گفتم مثل اینکه خیلی پر بودی راحت شدی گفت وای ارهههه
گفتم تو که مثانه ات که تو سکس خوب کار میکنه تا تونستی جیش کردی .
گفت تقصیر توهه خب یجوری میکنی ادم نمیتونه خودشو نگه داره چند بار هم گفتم جیش دارم برم نذاشتی و اونقدر هم محکم تلمبه میزنی تازه خیلی خوب تونستم خودمو نگه دارم نرینم
گفتم دیروز عصر که ریدی من چیزی نگفتم
دستاشو گرفت جلوی صورتش گفت همش تقصیر خودته
گفتم اشکال نداره که اتفاقا این کارت منو بیشتر به هوس انداخت
دست فاطی رو گرفتم و کشیدمش جلوی خودم شورت مشکی پاش بود و سوتین مشکی
لبه شورتشو دادم پایین و شکاف کس سفید و خوشکلشو بوسیدم و گرفتمش تو بغل و اروم بالای کس فاطی رو لیس میزدم و میبوسیدم اونم دستش تو موهام بود و دست منم رو کون کوچولو و صاف فاطی و با کونش بازی میکردم
گفت دیگه نمیدما
گفتم چرا
گفت تازه میپرسی چرا؟
گفتم خب اره
گفت تو دیگه چی هستی به اندازه تمام دادنام کردیم میدونی چیه
گفتم چیه
گفت تا حالا هیچ وقت موقع سکس جیشم نیومده بود یا ازم باد خارج نشده بود
گفتم خب بلد نبوده چجوری بکنه که جیشت بیاد و باد ازت در بره
گفت این خوبه؟
گفتم اره خب این اوج لذته که اونقدر تو شهوت غرق بشی که مغزت فقط به شهوت تمرکز کنه و نتونی خودتو کنترل کنی
گفت تو دیوونه ای
گفتم تو هم دیوونه وحشی دوست داری که با اینکه مغزت نمیخواد سکس داشته باشه ولی بدنت میخواد همینجور که الان کست خیس شده
همونجور اروم داشتم بالای کس فاطی رو میخوردم و لیس میزدم و اونم کم کم اه اه کنان شد گفت خیلی بدی نمیتونم خودمو نگه دارم جلوت
گفتم خودتو رها کن بذارتمام بدنت لذت رو حس کنه
گفت بخور هر کاری میخوای بکن ولی تو نکن واقعا هم پشتم هم جلوم داره درد میکنه خشک شده خب
گفتم دوست داری ارضابشی اونم شدید
گفت بدون اینکه بکنی ارهههه
زبونمو فرو کردم لای کسش و با زبون قله چوچولشو تند تند لیس میزدم
از لذت داشت دیوونه میشد چند دقیقه انجام دادم که نتونست سرپا بایسته و خوابید رو تخت و اومدم روش و شورتشو کشیدم پایین و چوچولشو کردم تو دهن و مک میزدم و تند تند لیس میزدم
فاطی تو حسش غرق شده بود و فقط اسممو صدا میزد و اه اه میکرد که یهو گفت اخخخخخخخخخخ و دوباره جیش کرد و منم دهنمو گذاشتم رو سوراخ جیشش و محکم مک میزدم و جیشش رو میخوردم که از این مک زدنم جوری حشری شد که جیغ میزد و میگفت ولممم کننن بسهههه اخخخخخ بسههههههه پاهاشو دور سرم قفل کرد و میلرزید و تکون میخورد منم محکم پاهاشو گرفته بودم و همونجور سوراخ جیشش رو میمکیدم اونقدر جیش کرد که از صدا افتاد و حتی نای نفس کشیدن هم نداشت همه دهنم پر شده بود از جیش فاطی و حسابی هم شور بود
رفتم تو دسشویی دهنمو خالی کردم و شستم و اومدم از بی حالی انگار بیهوش شده بود کنارش دراز کشیدم و بدنش و نوازش میکردم چند دقیقه گذشت گفت چکارم کردی انگار همه بدنم یهو خالی شد اونقدر سست شدم که نمیتونم دست و پامو تکون بدم اخ
گفتم شدید ترین ارگاسمی رو که یه زن میتونه داشته باشه رو گذروندی الان هم این حس طبیعیه چون تمام متابولیسم بدنت واسه یه لحظه انگار متوقف شده باشه
ده دقیقه ای همونجور خوابید کم کم بلند شد گفت وای سرم داره گیج میره . واقعا جیشمو خوردی؟
گفتم اره همشو دیروز تو استخر هم خوردم
گفت اه اهههه
گفتم اتفاقا اون جیش نبود اون ابی هست که زن موقع ارگاسم ازش خارج میشه
از اتاق اومدیم بیرون و رفتیم سمت پذیرایی و فرشته و مهران نشسته بودن پای میز و تا ما رو دیدن فرشته گفت فاطی خودتو جر دادیا واسه بعدت هم بذار
فاطی هم گفت چه معلوم دیگه اینجور موقعیتا پیش بیاد و نشستیم صبحانه خوردیم و شوخی و خنده که فرشته رو به من گفت خوب شد اومدی که هر سه تامونو بکنی البته فاطی سهم بیشتری داشت
گفتم تو هم که مهران رو داشتی
فاطی رو به من گفت مهران هم تو رو داشت و هممون خندمون گرفت
گفتم اره ولی مهران کم سهم من شد بیشتر میخوامش
که فاطی گفت تو که هممونو داری میکنی بازم بکنش
مهران هم گفت مفت گیر اوردین نه دیگه همون دیشب بسمه هنوز درد دارم
فاطی گفت دیشب هممونو کونی کرده نترس
مهران که هنوز نمیدونست فاطی هم کون داده گفت از پشت دادی
فاطی گفت تا فهمیدم چه خبره داشت تو کونم تلمبه میزد
که دیگه مهران چیزی نگفت
صبحانه خوردیم و بعدش فرشته و فاطی مشغول حرف زدن و تدارک ناهار بودن مهران هم رو مبل دراز کشیده بود تو گوشی بود و دستش هم تو شورتش داشت با کیرش بازی میکرد حدودای ده بود که محبوب گفت باید ساعت دو تحویل بدیم میایین بریم تو استخر یه ساعتی بعدش بیاییم ناهار بخوریم و اماده بشیم بریم
که همه موافقت کردیم و رفتیم تو استخر که دیدم فرشته اولین نفر کامل لخت شد و حتی شورت و سوتینش هم دراورد و لبه استخر نشست پاشو گذاشت تو اب که فاطی گفت خوشم باشه خوشم باشه انگار که نه انگار شوهر منم داره نگات میکنه
که فرشته هم با یه لبخند لای پاشو باز کرد و گفت واسه مهران لخت شدم خب ببین شق کرده
فاطی هم گفت خوبه دیگه من که لخت میشم که شق نمیکنه واسه تو خوب شق میکنه و خودش هم لخت شد و سوتینش دراورد فرشته گفت پس شورتتو درنیاوردی؟
فاطی گفت نه دیگه نمیخوام شق کنه که به اندازه کافی جرم داده و هردوشون خندیدن
مهران هم شورتشو دراورد و با کیر شق اومد تو اب فقط من شورت پام بود و تو اب بودم
مهران هم داشت مثل همیشه رو اب دست و پا میزد رفتم سمتش و گفتم بیا شناور بودن رو اب رو یادت بدم و به کمر رواب شناور شد و منم دستمو بردم زیر کونش و قشنگ لای کونش و مالش میدادم و کیر شقش از اب بیرون بود که فاطی و فرشته کلی خندیدن و منم از زیر انگشتمو فرو کردم تو کونش و اروم تلمبه میزدم که فرشته اومد تو اب و همونجور مهران رو بردم سمتش تو کم عمق و تا رسید بهش کیر مهران رو گرفت تو دست و خم شد روش و تو همون حالت شناور بودنش کیرشو میخورد منم از زیر کونشو انگشت میکردم فاطی هم داشت ما رو نگاه میکرد و مسخره بازی درمیاورد و میگفت شوهر بدبختمو تنها گیر اوردین و یکی کونشو انگشت میکنه یکی هم کیرشو میخوره
منم گفتم خوبه که اونم داره حالشو میبره کجای دنیا اینجوری دیدی مهران هم چشاشو بسته بود و تو حس خودش بود که دستشو گرفتم و بردم تو شورتم و کیرمو دادم دستش و بهش گفتم جووووون کونی خودمیییییی که انگار از این جمله من خیلی خوشش اومد و محکم کیرمو گرفت تو دست و میمالید یکم ادامه دادیم و نمیخواستم ابش بیاد گفتم مهراننننن کونتو میخوام و بردمش بیرون استخر و نشستم رو صندلی و اونم جلوم ایستاده بود گفتم بخور برام اولش یکم خجالت کشید جلوی زنش و خواهر زنش کیرمو ساک بزنه که فاطی گفت بخور عزیزم بخورش خوشمزه هست منو فرشته سیر خوردیمش تو هم بخور
که نشست جلوم و کیرم و گذاشت تو دهنش و اروم اروم میخورد جوووووون چه حس خوبی داشت باجناقم داشت برام ساک میزد اونم جلوی زنش و خواهر زنش یه دل سیر کیرمو خورد بلندش کردم گفتم برگرد و اونم برگشت و کونشو کشیدم سمت خودم و یه تف زدم به سوراخ کونش و اروم نشوندمش رو کیرم که کیرم نرم نرم فرو رفت تو کونش و تا ته نشوندمش رو کیرم که یه اخخخخخخخ کشدار گفت و فرشته هم اومد جلوش و کیرشو گرفت تو دست یکم مالید و برگشت اونم نشست رو کیر مهران و کرد تو کسش و همزمان من تو کون مهران و مهران هم تو کس فرشته تلمبه میزد جوووووووون
کمتر از دو سه دقیقه اب مهران اومد و تو کس فرشته بی هوا خالی کرد که فرشته فورا بلند شد گفت وایییی مهران باز ریختی تو و رفت دسشویی خودشو شست
منم همچنان داشتم تو کون مهرداد تلمبه میزدم که مهرداد خسته شد بهش گفتم بخواب رو زمین و اونم طاقباز خوابید و منم رفتم روش و عین زنا پاهاشو دادم بالا و کیرمو فرو کردم تو کونش که فاطی گفت اخ مهران فکرشم نمیکردم هیچ وقت تو این حالت ببینمت و اومد کنار مهران رو صندلی نشست و با دقت داشت کون دادن شوهرشو نگاه میکرد و منم محکم کیرمو تا ته تو کونش تلمبه میزدم و دستمو انداخته بودم زیر رونش و پاهاشو کامل از هم باز کرده بودم
فرشته هم از دسشویی اومد بیرون و مهران و تو اون پوزیشن دید گفت جووووون مهران حسابی کونی شدیا و اومد روبرو فاطی اینور مهران ایستاده بود و نگاه میکرد که فاطی دستشو برد و کیر مهران و گرفت تو دست و جق میزد براش و مهران هم از شهوت اخ اخ میکرد که من از این صحنه خیلی خوشم اومد و مهران رو بردم تو نود درجه که کونش کامل اززمین بلند شده بود و پاهاش رو شونه ام بود و محکم تلمبه میزدم و فاطی هم براش جق میزد
ادامه دارد...
     
  
زن

 
ضربدری یک صرفه – قسمت هفتم
چند دقیقه ای کردمش که مهران دوباره ابش اومد و تو اون حالت همه ابش ریخت رو صورت خودش وایییی چه صحنه ای شده بود همه تن مهران داشت میلرزید که دیگه حال نداشت و کیرمو کشیدم بیرون و مهران ولو شد و بلند شد رفت سر و صورتشو شست.
فاطی بهم گفت ابت اومد؟
گفتم نه زوده
گفت تو دیگه کی هستی ربع ساعته اون بدبختو داری میکنی دو بار ابش اومده تو هنوز نیومده؟
گفتم میخوای بکنمت؟
گفت نههههه جون خودت هنوز اونقدر گشادم که جرات نمیکنم زور بزنم میترسم برینم تو خودم تا یه ماه باید فقط از پشت و جلو ریکاوری بشم تا جمع بشه
خندم گرفت و گفتم چقدر کم جنبه ای خواهرت تا سه ساعت هم زیرم بوده
فرشته گفت سکس ما همیشه کمتر از یک ساعت نیست
فاطی گفت خواهر جان تو عادت کردی مثل منی که حداکثر زمان سکسم پنج دقیقه هم نبوده از دیروز تا حالا بیشتر از هفت ساعت از پشت و جلو دادم به اندازه تمام سکس هام .
مهران اومد و گشاد گشاد راه میرفت فاطی گفت چیه گشاد شدی
مهران گفت واییی انگار ده نفر همزمان کردنم
فرشته گفت تو هم عادت میکنی و خندیدیم
اومدیم بیرون و ناهار خوردیم و بعد از ناهار حرف میزدیم فاطی گفت به نظرتون بعد از این چطوریم؟
فرشته گفت نمیدونم ولی خیلی بهتر از قبل
مهران که روش باز شده بود گفت من که دیگه اون ادم قبل نمیشم الان حس میکنم یه کونی گشادم
هممون از خنده روده بر شدیم که فاطی رو به من گفت این که اره هممون کونی گشادیم یعنی کونیمون کردی وگرنه من تو عمرم کون نداده بودم
گفتم بعد از این میتونیم دو صورت باشیم یا اینکه کلا فراموش کنیم و مثل قبل باشیم یا اینکه مثل الان گاهی برنامه بریزیم و مجردی بیاییم یه ویلا
که همشون گفتن به نظرت دیگه میتونیم مثل قبل باشیم
گفتم حالا در مجموع یه سوال میپرسم . من همتونو کردم به نظرتون سکس بامن چطوریه؟
فرشته گفت تو اینجور جمعی واسه من که عالیهههه
فاطی گفت خیلی خوب بود ولی خب خیلی تو سکس خشنی و خیلی هم دیر ابت میاد واقعا تحملش سخت میشه بعدشم تو سکس اصلا برات مهم نیست طرف مقابل مثلا از کون دادن لذت میبره یا نه اصلا میخواد کون بده یا نه یا چه پوزیشنی رو دوست داره
گفتم خب سکس با یه ادم بیابونی همینه ادمی که چهارده روز تو شرایط خشن داره کار میکنه زندگی میکنه
مهران گفت واسه من خیلی سخت بود خیلی میکنی و اصلا هم رعایت نمیکنی که تو اون پوزیشن طرفت معذب میشه یا نه
گفتم ذات سکس همینه اتفاقا تو تو اون پوزیشن اخر اونقدر لذت بردی که چشمات خمار شده بود خجالت یا شرم هوس رو چندین برابر میکنه
گفتم حالا درمجموع فاطی تو بگو با این شرایط واسه دو سه ماه یه بار چطوره
فاطی گفت واسه چند وقت یه بار تنوع عالیه مهران ناراحت نشیا ولی تو این سکسها لذتی رو تجربه کردم و جوری ارضا میشدم که هیچ وقت تجربه نکرده بودم
کم کم جمع کردیم و دم اخر هم مهران فرشته رو بغل کرد و لب تو لب حسابی از هم لب گرفتن و منم فاطی رو گرفتم تو بغل و یه دل سیر از هم لب گرفتیم و برگشتیم خونه و اونا هم رفتن خونشون ولی تو ماشین فرشته از سکس اونروز صبحش که من و فاطی خواب بودیم تعریف کرد که عالی بوده یه سکس اروم و ملایم برعکس سکس با تو که همیشه خشنه ولی مهران خیلی خوب کرد و بعدش هم با مهران رفته بودن تو حمام و مثل اینکه خیلی تو حموم بهش خوش گذشته بود .
به خاطر شرایط شغلی من و حضور بچه ها حدودا دوماه جور نشد برنامه بریم ولی تو گروه حسابی چت میکردیم و از سکس هامون میگفتیم و تو گروه یه سکس چت عالی راه انداخته بودیم که یه روز فرشته گفت برنامه بریزیم ؟
گفتم معلومه مهران بهت ساخته گفت نه که فاطی به تو نساخته
گفتم حسود نیستم که
گفت اره مهران خیلی خوب درک میکنه و تو سکس ارومه درسته تایمش کمه ولی لذت بخشه مثل با تو ترس ندارم الان از پشت میکنه
گفتم برنامه بریز منم دلم واسه فاطی تنگ شده
گفت باشه پس واسه اخر هفته اوکی میکنم بچه ها رو میذاریم خونه بابام اینا
با فاطی هم صحبت کرده بود و اونا هم استقبال کردن و یه گروه واتس اپ تشکیل داد که فقط خودمون چهار تا بودیم و از همون اولش بحث کردن و سکس بود
که این وسط زنداداش فرشته. اذر هم از قضیه رفتن ما با خبر شده بود و به فرشته پیام داده بود و گله که چرا ما نیستیم و ما غریبه شدیم و این حرفا و ما هم میاییم
فرشته هم تو گروه عنوان کرد که امیر و اذر میگن ما هم میاییم که همه بهم ریختیم و بحث حرف که چطور بپیچونیمشون
که من گفتم پیچوندن که نمیشه اگه بپیچونیم هم بابات اینا ناراحت میشن هم اونا یجوری باید بهشون بفهمونین که ما خیلی با هم راحتیم تو این سفر
که همه گفتن چی بگیم و چطور بگیم فاطمه گفت اره بگیم اونقدر راحتیم که ارش کیرش میره تو کون من و کیر مهران هم میره تو کس فرشته راحتیم دیگه . کلی سر این موضوع خندیدیم و عصبی شدیم تا دو سه روز گیر بودیم حالا اگه بگیم اذر میگه منم راحتم امیر هم به همتون محرمه جلوش هرچی میخواین بپوشین
که فاطی گفت حالا خوبه دیگه داداشمم بیاد منو بکنه
گفتم فاطی چه عیبی داره اگه میخواد بکنه . اگه اون امادگیشو داشته باشه تو هم امادگیشو داری؟ یه عمر منم به چشم داداش میدیدی ولی خیلی هم خوب نقش زنمو بازی کردی
کلی بحث داشتیم سر این موضوع که فرشته گفت من خودم با اذر صحبت میکنم یا میان یا نمیان دیگه
که هممون تو یه شوک و استرس فرو رفتیم
گفتم بگی اون تنها که نمیتونه تصمیم بگیره مثلا میخوای بگی چی ؟ بگی ما ضربدری میکنیم؟
گفت من یجوری بهش میفهمونم که اونم به امیر بفهمونه اگه میتونن و میخوان بیان
خلاصه قرار شد فرشته با اذر حرف بزنه .
البته باید بگم که من و اذر رابطه ای بینمون بود که شروعش خیلی قبل حدود هشت سال قبل همون اوایل عقدش با امیر به صورت خیلی اتفاقی بینمون چت شروع شد و از اونجایی که اذر دختر خیلی باز و راحتی بود و امیر هم از بس درگیر کار بود چندان براش وقت نمیذاشت چتمون ادامه دار شد جوری که حس شدید خواستن تو وجود هردومون بوجود اومد و همین مورد باعث شد تو رفت و امد به خونه ما تو یه فرصت که تنها شده بودیم قبل از امیر من با اذر سکس کنم و اولین سکس اذر از جلو با من بود و تو همون سکس پرده اذر رو زده بودم و بعد از اون با امیر سکس کرد و امیر هم به خیال خودش نفر اول بوده که زن عقدیش رو کرده و رابطه من و اذر ادامه داشت تا به دنیا اومدن بچش و حتی تو دوران بارداریش هم چند بار پیش اومد و تونستم با شکم بزرگ حاملگی از کس و کون اذر رو بکنم البته نه مثل قبل داغ و هیجانی .که بعد از بچه دار شدن و درگیری و مشغله رابطمون کمتر و کمتر شد تا به صفر رسید و الان هم عملا شش ساله که هیچ ارتباطی بینمون نیست.
واسه همین میدونستم اذر با سکس با شخص دیگه مشکلی نداره
چند روز طول کشید تا فرشته تونسته بود با هزار مقدمه چینی جریان رو واسه اذر بگه و حرف زده بود ولی چتشونو نشون من نداد
اخر شب خلاصه حرفاشون رو بهم گفت: اذر اولش خیلی شوکه شده ولی کم کم اونم بدش نیومده و قرار شده به امیر هم یجوری بفهمونه و اگه اونم تمایل داشت بیان و اگه هم نخواستن این موضوع مدفون بشه
سه روز گذشت که اذر به فرشته پیام داده بود که میاییم ولی امیر گفته به شرطی که اونقدر مست باشم که هیچی نفهمم و اذر هم گفته من مشکلی با رابطه تون ندارم تو جمعتون حضور دارم منم به شرطی موافقم که کسی سمت من نیاد اگه خودم خواستم میام
فرشته هم تو گروه عنوان کرد و همه موافقت کردن و برنامه چیدیم و یه ویلا لوکس با سونا و استخر و جکوزی واسه دو شب اطراف شهر گرفتیم که از چهار شنبه ظهر بریم تا جمعه ظهر.
منم تو اون مدت دو ماه برگشتم به دوران ورزشی قبل خودم که حدودا دو سال بود ازش فاصله گرفته بودم اخه قبلا کشتی کار میکردم و یوگا رو که چند سالی بود رها کرده بودم هم مجدد تمرینات ذهنی رو از سر گرفتم و مرتب باشگاه میرفتم و هم طبع غذاییم رو به سمت گرمی برده بودم وجوری که راحت کمرم تا دو ساعت با کنترل ذهنم جواب میداد .
ظهر حرکت کردیم و حدودای دو ونیم رسیدیم ویلا اما اولش حضور امیر و اذر یکم جمعمونو معذب کرده بود .
سلام و احوال پرسی و رفتیم تو ویلا ولی دید امیر و اذر نسبت به ما سنگین بود
حدود سه بود که دیدم جو خیلی سنگینه همه میدونیم چرا اینجاییم ولی کسی نمیتونه حرفی بزنه که گفتم کیا میان استخر و همه به هم نگاه کردن گفتم من میرم هرکی خواست بیاد و عمدا گفتم نیومدیم که بشینیم وهمو ببینیم اومدیم در کنار هم لذت ببریم و حولمو برداشتم و رفتم سمت استخر.
چند دقیقه بعد ازمن فرشته اومد تواستخر و همونجا لخت شد و مایو یه تیکه پوشید واومد تو اب و من و فرشته رفتیم تو بغل هم و از هم لب گرفتن که فرشته رفت واسه خودش شنا کردن که دیدم مهران هم با مایو تنگ و جذب اومد تو و پشت سرش فاطی با یه مایو دو تکه مشکی خیلی خوشکلی که دیدن بدن فاطمه تو اون مایو خیلی جذاب بود اومد تو استخر و اومدن تو اب و مشغول اب بازی شده بودیم که امیر و اذر هم اومدن تو استخر امیر بطری مشروبش هم دستش بود و اذر هم یه تاپ استین کوتاه که زده بود تو ساپورت مشکی پوشیده بود و سوتین و شورت مشکی هم تنش بود حس امیر از دیدن بدن لخت خواهراش تو استخر غریب بود و این فکر که خواهراش جلوی هم سکس میکنن و اونم میبینه و حتی شوهراشونو عوض میکنن خب معلوم بود براش سخته و غیر قابل باور ولی خب اومده بود.
ما چهار تا تو اب حسابی مشغول اب بازی بودیم البته من و فاطی و فرشته بیشتر مهران با شکم بزرگ و بدن سفید و بی مو و کون درشت تو مایو تنگ دنبال همون دست و پا زدن همیشگی خودش بود .اذر هم که معلوم بود هنوز نتونسته جو رو هضم کنه خیلی اروم و با طمانینه که نمیدونست رفتار امیر چیه اومد تو اب ولی کنار استخر ایستاده بود و داشت ما رو نگاه میکرد
فاطی خودشو مینداخت تو بغلم و کیرمو زیر اب میگرفت البته چون هنوز کامل یخمون اب نشده بود به خاطر حضور امیر و اذر یواشکی اینکار میکرد
نیم ساعتی گذشته بود که کم کم با گذاشتن اهنگ و رقصیدن و شوخی کردن جو داشت خوب میشد و شوخی و خنده فرشته و فاطی با اذر و امیر کم کم داشت اثر میکرد و اونا هم داشتن به جو بین ما عادت میکردن براشون داشت عادی میشد
فاطی با اون مایو که تقریبا همه چیزش رو نشون میداد از اب میرفت بیرون و میومد تو اب و سوتینش که فقط بخش جلوی سینه هاشو پوشونده بود و نوک پستوناش کامل معلوم بود و شورتش هم از پشت کامل رفته بود لای کونش و از جلو هم شکاف باریک و کشیده کسشو نشون میداد و منم که زیر چشمی حواسم به امیر بود دیدم بله بدن فاطمه کار خودشو کرده بود و امیر واسه خواهرش حسابی شق کرده ولی سعی میکنه خودشو جمع و جور میکنه که فرشته که حسابی هم هوسی بود با اون مایو که از پشت برجستگی کون گرد و خوشکل و از جلو هم شکاف کسش قشنگ معلوم بود که
مهران گفت زود بیا
فرشته گفت: جایی نمیرم که یه جیشه سرپا ست الان میام.معلوم بود مهرانم حسابی شقه
واسه امیر وقتی دید مهران شوهر خواهرش واسه اون یکی خواهرش حسابی شق کرده تیر خلاصی بود که اونم خودشو ازاد کنه که فرشته هم تیر کاری رو زد و وقتی از دسشویی اومد بیرون هنوز مایو رو کامل نپوشیده بود و داشت جلوی مایوش رو رو کسش مرتب میکرد امیر هم که نزدیک دسشویی بود قشنگ دید و فرشته هم رفت سمتش و گفت پاشو دیگه خودتو نگیر فکر کن رفتی جزیره لختیا و داری حال میکنی هرجور هم دوست داری حال کن کسی کاری بهت نداره که با زن خودت حال کن
زیر چشمی داشتم امیر و فرشته رو میپاییدم فهمیدم امیر به لطف نصف بطری مشروب یخش اب شده ولی از اینکه کیرش شق بود اونم واسه خواهراش خجالت میکشید هنوز که دیدم فرشته خیلی بهش نزدیک شد و سرشو برد دم گوشش و یه چیزی بهش گفت و اومد تو اب که یکم بعد امیر هم با همون کیر شق اومد سمت اب اذر از دیدن امیر که کیرش شق شده تو شوک بود و دهنش وامونده بود ولی حرفی نزد و امیر هم شیرجه زد و اومد قاطی جمع و یکم گذشت شوخی و اب بازی با فاطی و فرشته و کم کم اونقدر خوشش اومده بود که انگار پیشنهاد از خودش بوده من اومدم بیرون کنار استخر ایستاده بودم و سیگار میکشیدم که یه لحظه دیدم دست فرشته رفته تو شورت امیر و داره با کیر داداشش بازی میکنه و دست امیر هم از پشت رو کون فرشته و دارن با هم حال میکنن
از داخل اب این چیزا دیده نمیشد که کم کم اذر هم به جمعشون اضاف شد و دید دست فرشته تو شورت امیره اولش جا خورد که دید دست امیر هم رو کون فرشته ست و دارن همو میمالن که امیر لبشو گذاشت رو لب اذر و ازش لب میگرفت که دست دیگه فرشته رو دیدم که شورت داداششو تا زیر کیرش کشید پایین و کیر داداششو داشت میمالید و فاطی هم بهشون نزدیک شد و دستشو برد پایین و کیر امیر و گرفت تو دست و با فرشته کیر داداششون رو میمالیدن و امیر هم دست دیگشو از پشت برد رو شورت فاطمه و از رو شورت که نمیشه گفت اخه همش لای کونش بود و کونشو مالش میداد دیدم اذر تا دید مهران داره میاد سمتشون اومد عقب و همون کنار استخر ایستاد که مهرانم به جمعشون اضاف شد و دستشو کرد تو مایو فرشته و پستونشو از مایو دراورد و میمالید و کم کم رفته بودن تو مود سکس و امیر عملا دستش تو شورت فاطی داشت کس خواهرشو مالش میداد و دست دیگش هم تو مایو فرشته بود و همزمان کس خواهراشو میمالید و فاطی هم داشت کیر داداششو مالش میداد و فرشته هم کیر مهران و از شورتش دراورده بود که یهو فاطی کلا مایو رو دراورد و لخت رفت تو بغل امیر پاهاشو دور کمرش حلقه کرد و امیر هم پشت کمرشو گرفت و معلوم بود چه اتفاقی داره میفته تنها کسی که همچنان تو شوک بود اذر بود که هنوز نتونسته بود هضم کنه امیر بین دو تا خواهراشه و داره باهاشون سکس میکنه که با یه اه بلند و کشدار فاطی و تکون خوردنش تو اب همه فهمیدن کیر امیر تو کس فاطی خواهرش فرو رفته و داره میکنتش که فرشته هم مایوش رو دراورد و همونجور رفت تو بغل مهران و اونم کیر مهران رفت توکسش و دو تا خواهری داشتن میدادن اومدم تو اب من لبه استخر ایستاده بودم و سیگارمو میکشیدم که اذر اروم اروم اومد سمتم و بغلم ایستاد و هنوز تو نگاهش تعجب بود .
ادامه دارد...
     
  
مرد

 
fantezibaz
جون منم عاشقشم
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت هشت
گفتم چیه ؟
اروم گفت:نمیتونم هضم کنم امیر داره خواهر خودشوو..؟
حرفشو خورد گفتم:داره میکنه چرا نشه غریزه هست خواهر و برادر نمیشناسه بیدار شد نسبت از بین میره
اذر: نمیدونم چی بگم
گفتم : داره از بدن خواهرش که شاید یه عمر تو یه خونه زندگی کردن و بارها ممکنه دیده باشتش و حتی ممکنه به خاطرش جق زده لذت میبره
اذر: عجببببب عجبببب
رفتن کنار استخر و فرشته و فاطمه لبه کم عمق استخر داگی شدن و امیر رفت پشت فرشته و مهران هم پشت فاطمه و کیرشونو فرو کردن تو کس اونا که فرشته با ورود کیر داداشش تو کسش یه اخخخخ بلند گفت و گفت جووووون چه کیر خوبی دارییییی اخ بکننننن و امیر هم اروم اروم تلمبه میزد واه اه فرشته رفت بالا و مهران هم داشت فاطمه رو میکرد و من و اذر هم از بغل داشتیم اون صحنه جذاب رو تماشا میکردیم
منم اروم دستمو بردم از پشت رو کون اذر گذاشتم یکم شوک شد ولی چیزی نگفت و منم اروم اروم کون برجسته و تراش خورده اذر رو تو دستم مالش میدادم اخخخخخ واقعا کون اذر خیلی از کون فرشته و فاطمه سر بود برجستگی خوشکل و خوشتراش و رون پای کشیده و عضلانی و کم کم دستمو بردم تو ساپورتش و از رو شورت گذاشتم رو کونش اذر هم استرس گرفته بود و هم خجالت کشیده بود هنوز باورش نمیشد که رابطه اینجوری شده تو جمع دستم رو کونشه و داشتم مالشش میدادم اذر هم داشت کس دادن فاطی و فرشته دوتا خواهرشوهراشو رو تماشا میکرد اروم دستمو بردم تو شورت اذر و کون نرم و لطیفش واییییی بعد از سالها چه لذتی داشت اروم لای شکاف کون اذر رو میمالیدم و کم کم دستم رفت لای کونش و رسیدم به سوراخ کون اذر جوووووووووون یادم اومد که چقدر کیرمو تو این سوراخ تلمبه زده بودم یکم مالیدمش و دستمو کامل بردم زیر لای پاهای نرم و لطیف اذر و به یاد گذشته کس خوشکلشو گرفتم کف دستم که یه اه گفت و میدونستم از چی خوشش میاد با نوک انگشت اروم بالای کسشو و میمالیدم و اونم هی داغ و داغتر میشد که دوباره امیر و مهران جاهاشونو عوض کردن و امیر یه ضرب کیرشو کرد تو کس فاطمه و محکم تلمبه میزد که معلوم بود تلمبه های اخرشه . مهران هم همینجور داشت محکم تو کس فرشته تلمبه میزد که با چند تا تلمبه ابش اومد و رو کمر فرشته خالی کرد .
امیر هم در حال تلمبه زدن برگشت و اذر و نگاه کرد و چشم تو چشم شدن و دید که جووووون دید دست من از پشت تو شورت زنشه و دارم کسشو میمالم که با دیدن این صحنه جوری هوسی شد که با همون تلمبه ابش اومد و کشید بیرون رو کمر فاطی خالی کرد ولی همچنان داشت اذر و نگاه میکرد.
هردوشون لبه استخر نشستن و فرشته و فاطمه هم کنارشون نشسته بودن و ما رو نگاه میکردن که مهران گفت: ارش تو همیشه باید اخر باشی؟
گفتم:اخر نیستم شما دو تا خیلی عجولین.
اذر وقتی دید اون چهار تا دارن نگاش میکنن و دست منم لای پاشه از خجالت قرمز شده بود
رو به امیر گفتم اجازه هست؟
امیر از سوالم مونده بود چه جوابی بده که اذر و کشیدم تو بغل خودم و پشتش به اونا بود و لبامو گره زدم تو لباش و بهش گفتم اجازه میدی؟
اذر از خجالت و استرس نمیدونست چی باید بگه ساکت بود.منم دستم رو کونش بود و داشتم میمالیدم و اونا هم داشتن با هم حرف میزدن و ما رو نگاه میکردن و چشمای مهران رو کون اذر قفل شده بود و یه دستمو از پشت بردم تو ساپورت و شورت اذر و اروم لای کونشو مالش میدادم و سوراخ کونشو میمالیدم و یه دستمم از جلو بردم تو شورتش و کسشو مالش میدادم اذر هم که حشری شده بود اه اه ارومی میکرد و سرمم زیر گردنش بود و گردن بلند و کشیده اش و میخوردم واییییییی مست بود موهاش و بدنش شده بودم
اونا رو میدیدم و گه گاه نگاشون میکردم دست امیر لای کس فرشته بود و داشت براش میمالید محکم اذر و بغلش کردم و ساپورت و شورتشو تا زیر کونش کشیدم پایین که اذر حسابی خجالت کشید چون پشتش به اونا بود داشتن کونشو میدیدن مخصوصا مهران که با چشماش داشت کون اذر و میخورد دستمم داشت کسشو که لزج شده بود مالش میداد و لباشو گردنشو حسابی خوردم و کبود شده بود انگشت دیگمم اروم فرو رفت تو کون اذر اخخخخخ تنگ و داغ بود که یه اخ گفت جووووون که دست دیگمم بردم پشت ولای کون اذر و باز کردم و وایییی هر چهار تاشون داشتن سوراخ کون خوشکل و تمیز و غنچه ای اذر و میدیدن که فرشته گفت جوووون اذر چه کونی دارییییی فاطمه گفت الان داره اخر شب میشه مثل کون من و تو. اذر از حرف اونا و شهوت خودش و حس اینکه اونا دارن کونشو نگاه میکنن حسی همراه با خجالت و شهوت بسیار بالایی داشت که دیگه نتونست سرپا بایسته و خوابوندمش کنار استخر و اصلا حواسم به بقیه نبود رفتم روش و از گردن و لباش شروع کردم خوردن و خواستم تاپشو دربیارم نذاشت و فقط تا بالای پستونش دادم بالا سوتینشو هم دادم بالا وایییییی دو تا انار کال خوشکل اومد بیرون جووووون پستونای اذر خیلی خوشکل بود کوچولو سایز 60 و نوک ریز و قهوه ای کمرنگ و یکی از پستوناش یه کم بزرگتر بود و حسابی هم نرم با موهای ریز ریز دور نوک پستونش اخخخخخخخخخ با ولع افتادم به جون پستوناش و میخوردم و لای دندون بازی میدادم و اونقدر پستوناشو تو دست و دهنم خوردم و بازی دادم که بلند اه اه میکرد اصلا دیگه براش اهمیت نداشت که تو جمع هست اروم اومدم پایین و شکم صاف و نافشو حسابی بوسیدم و لیس زدم .
که صدای اه اه فرشته و فاطمه هم اومد نگاه کردم دیدم امیر دوتاشونو خوابونده کنار هم و داره کس دو تا خواهراشو میخوره و انگشت میکنه منم رسیدم به کس اذر و واییییییی با بوسیدن بالای کسش رفتم پایین و شلوارشو کشیدم پایین یه پاشو دراوردم و دومی رو نذاشت و بیخیال شدم فقط شورتشو تا زانوش دادم پایین و اونقدر هردومون داغ شده بودیم که افتادم به جون خوردن کسش که اه اهش بلند شده بود و منم کس و بالای چوچولشو سوراخ جیشش رو با لذت تمام میخوردم و مک میزدم اذر هم انگار شیره جونشو میکشیدم داشت از هوس دیوونه میشد و میگفت بسه بیا بالا بسههههه اومدم بالا و خواستم و لباسشو در بیارم گفت نه درش نیار با همون شورت طاقبازش کردم رفتم لای پاش نشستم و کیرمو چند بار زدم بالای کسش و اذر که منتظر حس کیرم تو کسش بود با چشمای خمار داشت نگام میکرد و گذاشتم دم کسش و دستمو انداختم زیر رون پاش با یه فشار محکم کیرمو تا ته فرو کردم تو کس داغ و خیس اذر اخخخخ چه داغ اذر که یه اخخخخخخخخخ کشدار گفت و اروم تلمبه میزدم و کم کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم و محکم داشتم تو کس اذر میکوبیدم که صدای شالاپ شالاپش کل استخر و برداشته بود تو اون لحظه من و اذر اصلا حواسمون به بقیه نبود که در چه حالن و فقط من داشتم تا تمام قدرت تو کس اذر تلمبه میزدم و اذر هم با تمام لذت اه اه میکرد پاهاش رو شونم بود و دستم رو پستوناش و شکمش و خم شدم روش و همونجور که تلمبه میزدم یه پستونش تو دستام بود و محکم میمالیدم و نوک پستون دیگشو کردم تو دهن و محکم مک میزدم اخه اذر سکس پر هیجان دوست داشت و یکی از بهترین حالتاش این بود که همزمان از چند نقطه تحریک بشه که کمتر از چند دقیقه اذر ارضا شد و بدنش سست شد و ابش اومد و و بی حال شد ولی من هنوز میخواستم تلمبه بزنم ولی اذر دیگه رمق نداشت و نذاشت و گفت بسههه بسههههه دیگه نمیتونم و بلند شدم کیرمو کشیدم بیرون و اب سفید غلیظی از کس اذر اومده بود همونجور بین پاهای اذر نشستم و کیرم بالای کسش بود شکمش و نوازش میکردم و رون پاش رو پاهام بود
امیر هم دو راند فرشته و فاطمه رو کرده بود و هردوشون ارضا شده بودن کارشون تموم شده بود و فاطمه تو بغل امیر تکیه داده بود و امیر با پستوناش بازی میکرد و فرشته هم بین پای مهران نشسته بود داشتن مشروب میخورن ولی امیر زیر چشمی حواسش به من و اذر بود و مهران هم چشمش لای پای اذر که با دستمال داشتم لای کسشو تمیز میکردم.
چند دقیقه گذشت و اذر نشست و یکم جرف زدیم و اذر هم دو پیک مشروب خورد و بلند شدیم و از استخر اومدیم بیرون حدودای پنج عصر بود فرشته و فاطمه که با تاپ بندی بدون سوتین و شورتک نخی بودن اذر هم با تاپ استین رکابی بدون سوتینو شلوارک نخی رفتیم تو باغ ویلا قدم زدن و نشستیم حرف زدن و شوخی و خنده و کلی خوشگذرونی تا حدود هشت و نیم که خانما رفتن سراغ بساط شام و ما سه تا هم نشسته بودیم مهران و امیر فقط شورت پاشون بود منم شلوارک که امیر گفت چطور شروع شد؟
مهران گفت از ارش بپرس
گفتم من یه شب زنمو کردم صدامو شنیدین خودتون هوس کردین
که مهران قضیه اون شبمونو کامل با جزییات تعریف کرد
امیر: عجبببب امروزم ابت نیومد
من: نه چیزی نکردم کلا بیست دقیقه نشد
امیر: لامصب بیست دقیقه چطور میکنی؟
مهران: امیر بیست دقیقه چیه دفعه قبلی ساعت گرفتم جون خودم یک ساعت واسه فرشته و فاطی تلمبه زد
امیر: تو ادم نیستی ارش منو بگو فکر میکردم کمرم سفته ده دقیقه میکنم
من: خیلی هم خوب نیست با یه نفر واقعا واسه دو طرف خسته کننده میشه
امیر : الان خوبه سه تا داری هرکدومون خواستی
من: اره واقعا خیلی لذت بخشه
امیر: پس بازم میخوای بکنی
من: شما دو تا ابتون دوبار اومده من هنوز همون یه بار هم نیومده
امیر: از کدوم شروع میکنی؟
من: نمیدونم هر سه تاشون عالی هستن ولی اذر تازه وارده باید بیشتر بهش حال بدم
امیر: بدبخت زن من تا حالا بیشتر از چهار پنج دقیقه نداده گشادش میکنی
مهران: خیالت راحت امیر از جلو و عقب برات بازش میکنه
امیر: از پشت هم میکنی؟
مهران: فاطی بدبخت تو عمرش انگشت شیاف هم پشتش نرفته بود که مهدی بازش کرد
امیر: عجبببب دلم واسه اذر سوخت چه دردی باید تحمل کنه . ببینم سرشو
من: میخوای ببینیش؟
امیر : اره
شلوارکمو کشیدم پایین و کیرمو دراوردم امیر داشت نگاش میکرد گفت چرا سرش این شکلی خیلی کلفته لامصب سرش نمیره مال تو برعکسه بقیه ست تنه باید درد داشته باشه مال تو اگه هم بره با تمام درد شروع میشه .
من: نگران زنت نباش امادش میکنم
امیر: خواهرشو میگایی تا امادش کنی
خانما جوجه ها رو سیخ زدن و اومدن گفتن ما سیخ زدیم شما بپزین
مهران هممون رفتیم تو تراس پای منقل و مهران و امیر مشغول شدن
رو صندلی نشسته بودم فاطمه بهم گفت تو نشدی؟
گفتم نه هنوز
گفت منم درست نشدم
گفتم تو که شدی
گفت اون جوری که دلم میخواست نشدم
دستشو گرفتم و کشیدمش سمت خودم و نشوندمش رو پام و لبامون گرفه خورد تو هم و دستم رفت تو تاپش و پستوناشو گرفتم تو دست و میچلکوندم و درشون اوردم کردم تو دهن و محکم میمکیدم و شیر میخوردم و فاطمه هم تو حس اه اه میکرد حسابی شیرشو خوردم و پستوناشو خالی کردم که اذر گفت بسته شیرش تموم شد سیر شدی نمیتونی شام بخوریا
گفتم وقتی سه تا خوشکل دارم شام میخوام چکار شما رو میخورم
دست فرشته رو هم گرفتم و اوردم سمت خودم و همونجور کنارم بود دستمو کردم تو شورتش و از پشت کونشو میمالیدم و انگشت کردم تو کونش که گفت اخ اخ و منم اروم انگشتمو تو کون فرشته تلمبه میزدم و پستونای فاطی رو میخوردم اذر هم رو صندلی نشسته بود و داشت نگامون میکرد که فاطمه بلند شد و شلوارکمو دراورد و کیرمو گرفت تو دست و شروع کرد به ساک زدن و منم پستونای فرشته رو دراوردم و افتادم به جونشون وجووووووون فاطی هم حسابی کیرمو خورد و منم بدن فرشته رو بوسیدم و خوردم که بلند شدم و فاطی رو صندلی کنار اذر داگی کردم و شورتشو کشیدم پایین و مشغول خوردن کس و کون فاطی شدم و دستمم بردم لای پای اذر و کسشو میمالیدم اولش یکم معذب شد ولی چیزی نگفت و منم دستمو از بغل شورتکش بردم تو و گذاشتم رو کسش اخخخخ اذر هم حسابی خیس کرده بود وایییی کس فاطی هم چه خیس و لزج و خوشمزه بود حسابی که کس و کونشو خوردم و سوراخ کونشو انگشت کردم تا نرم بشه و بلند شدم پشتش ایستادم کیرمو فرو کردم تو کس فاطمه و دو طرف کمرشو گرفتم و تلمبه میزدم و فاطی هم اه اهش رفت بالا و منم با تمام قدرت تلمبه میزدم که فاطی تو اوج لذت بود گفت ارهههه تلمبه اینجوری میخوام باید اینجوری بکنیم تا بشم جووووون بکن بکنننن منو چند دقیقه تو کسش تلمبه زدم و کیرمو کشیدم بیرون و گذاشتم دم کون فاطی اذر هم که کاملا داشت کس و کون فاطی رو میدید فهمید میخوام بکنم تو کونش تعجب کرد که فاطی کونی هم هست و منم اروم کیرمو فرو کردم تو کون فاطی که گفت وایییی نههههه ارششششش ولی دیر شده بود و کیرم تو کونش بود و اروم داشتم تلمبه میزدم و فاطی هم با هر دو سه تا تلمبه میگوزید اذر هم داشت عقب و جلو شدن کیرمو نگاه میکرد تو اون حالت ایستاده بودم پستونا کوچولو اذر رو داشتم میددم که دستمو بردم تو یقه اذر و پستونشو گرفتم تو دست و میمالیدم و اذر هم داغ شده بود .رگبار تلمبه هامم تو کس و کون فاطمه ادامه داشت و نوک پستون اذر رو محکم لای انگشتام فشار میدادم و اذر هم اخ اخش بلند شده بود . امیر و مهران هم گه گاه برمیگشتن و نگامون میکردن . فاطمه اونقدر گوزید که فرشته گفت فاطی ریدی از بس گوزیدی
فاطی هم تو همون حال گفت جوووووون شوهرت گوزیدن دوست دارههههه
منم گفتم ارهههه بازم بگوززز و محکم میکردمش که فاطمه شدید ارضا شد و محکم چسبید به صندلی و همه تنش رعشه افتاد و رفت جلو کیرم از تو کونش اومد بیرون .
اونقدرهوسی بودم نمیخواستم وقفه بیفته و فرشته رو اوردم و رو زمین سجده شد و یه ضرب کیرمو تو کسش فرو کردم و محکم تلمبه میزدم و کونشو تف انداختم و کیرمو تو کونش فرو کردم و با تمام قدرت کون فرشته رو میکردم و از کس به کون و از کون به کس دایورت میشدم که فرشته خیلی زود ارضا شد و خوابید زمین
امیر و مهران با تجب داشتن منو نگاه میکردن که رفتم سراغ اذر که با چشم خمار داشت نگام میکرد همونجور که رو صندلی نشسته بود شورتکش و کشیدم پایین و رفتم لای کسش و جووووون دل سیر کسشو خوردم و زبون زدم سرمو گرفته بود تو دست که اروم گفت بسههه بکن منم طاقبازش کردم و کشیدمش لبه صندلی و کیرمو گذاشتم دم کسش و فرو کردم تو وایییی کس داغ و خیس اذر جووووون چه کردی بود چند دقیقه تلمبه زدم برش گردوندم تو داگی و بار رفتم لای کونش و سوراخ کونش و لیس میزدم و زبون میزدم جوووون سورخ کون ریز و غنچه ای قهوه ای روشن و یه فرورفتگی هم بالای سوراخ کونش بود که لیسیدنش لذت بخش بود زبونمو تو کون اذر فرو میکردم و تلمبه میزدم حسابی نرم شده بود و انگشتمو اروم تو کونش فرو کردم که فهمید میخوام کونشو بکنم گفت از پشت نه لطفا گفتم تحمل کن یکم من من و نه نکن که دید واقعا قصد کونش رو دارم گفت پس اول حسابی امادش کن ولی بگما ممکنه تمیز هم نباشم امیر و مهران هم حرفامونو شنیدن و امیر فهمید قراره کون زن خوشکلش به کیر من افتتاح بشه یکم نمیدونم حسودی کرد یا غیرتی شد چون یجوری نگام میکرد منم نشستم پشت اذر و باز سوراخ کونش و حسابی زبون زدم و زبونمو تو کونش تلمبه میزدم و اروم با انگشت فرو کردم تو که اخ اخ اذر میومد و منم اروم انگشتمو تو کون تنگ اذر بیشتر فرو میکردم و از اونجایی که قبلا حسابی کون اذر رو کرده بودم میدونستم که سوراخ کونش سریع و راحت اماده میشه انگشتمو تا اخر تو کون اذر فرو میکردم و عقب و جلو میزدم و اذر هم هم خوشش اومده بود و هم اخ اخ میکرد که پشتش قرار گرفتم و کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش که دیدم امیر و مهران هم دارن نگاه میکنن و اروم فرو کردم تو که اخ اخ اذر بلند شدو کم کم سر کیرم رفت تو کونش که گفت واییییییییییی رفت تووووو یکم مکث کردم و اروم تلمبه میزدم و کم کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم و اونم که فکر کنم امادگی کون دادن نداشت و به قول خودش تمیز هم نبود چند باری گوزید چون قبلا که میدونست از کون میکنم خودشو حسابی تمیز میکرد و تو سکس از کون اصلا نمیگوزید و منم از هوس رو کونش کشیده میزدم و محکم دو طرف کونشو گرفته بودم که قرمز کرده بود و از کس به کون و از کون به کس دایورت میکردم و از کس وکون حدود پنج شش دقیقه کردمش که سوراخ کس و کونش گشاد شده بود و تند تند هم میگوزید و سر کیرمم یکم کثیف شده بود که داشت میشد که برش گردوندم به طاقباز و کیرمو فرو کردم تو کسش و محکم میکردم که داشت میشد که منم نزدیک بودم و کیرمو تو همون طاقباز کردم تو کون اذر و تلمبه میزدم که همه تنش لرزید و خوابید زمین و میلرزید و گفت بسهههه دسشویی دارم و باز نذاشت ادامه بدم تا ابم بیاد و از هوس و عصبی شدن مونده بود داد بزنم کیرمو کشیدم بیرون سر کیرم کثیف بود و اذر دستمال گذاشت لای کونش و بلند شد سریع رفت دسشویی منم کیر بدست ایستاده بودم رفتم کیرمو شستم و همونجور لخت نشستم مهران گفت چیه نشدی که دوباره اذر حقتو داده ها نمیذاره ابت بیاد امیر گفت بابا بذار بیاد دیگه چه وضعشه اخه . گفتم اخه زن تو نمیذاره هنوز نکرده ارضا میشه چه زود ابش میاد تا اومد هم بی حاله و میگه نمیتونم یجوری با ناز هم میگه دلم نمیاد اذیت بشه .
امیر گفت اذر عادت به سکس طولانی نداره سکس ما تهش چهار پنج دقیقه میشه تو میخوای حداقل نیم ساعت تلمبه بزنی
ادامه دارد....
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت نهم
که دیدم اذر از دسشویی اومد بیرون و رو صندلی کنار امیر نشست رفتم سمتش تا اومد نه بیاره پاهاشو همون جا جلوی امیر شوهرش دادم بالا و طاقباز کیرمو فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم و اونم که انتظار این حرکت که کنار شوهرش بکنمش و نداشت جوری خجالت کشیده بود و حشری هم شده بود که نمیتونست خودشو نگه داره و بلند بلند اه اه میکرد که دست امیر و گرفت و منم از اون صحنه تو اوج هوس بودم لباسشو تا بالای پستوناش دادم بالا و نوک پستونشو کردم تو دهن و مک میزدم و تلمبه هام به حدی محکم شده بود که با هر تلمبه انگار پتک میزدم چند دقیقه همونجور بیی وقفه کسشو گاییدم که ایندفعه اذر شدیدتر از دفعه قبل حشری شده بود خب کنار شوهرش داشت به من کس میداد اونم با اون شدت کردن که یهو چشماش رفت و همه تنش به لرزه افتاد با فشار چند بار ابش عین جیش پاشید بیرون رو شکم من و منم از دیدن این ارگاسم شدید با دو سه تا تلمبه سنگین تو کس اذر ابم با فشار اومد و رو شکم اذر تا رو صورتش و موهاش و گردنش پاشید و محکم گرفتمش تو بغل و تو بغلم همچنان میلرزید و منم محکم گرفته بودمش تو بغلم حرف میزدم براش تا کم کم اروم شد
همشون از این حالت اذر خیلی ترسیده بودن که چی شد.
اروم شد ولی انگار اخیار نداشت یه حسی بین خنده و گریه با هم دیده میشد که کم کم اروم شد ولی بی حال رو صندلی نشسته بود .
همشون جوری بی حال بودن که رمق بلند شدن نداشتن فاطی با بی حالی به من گفت قرار بود لذت ببریم نه جر بخوریم اخ جرات دسشویی رفتن هم ندارم کونم گشاد شده
که همهمون خندیدیم و امیر گفت تو چه ادمی هستیا پنجاه دقیقه
گفتم چکارش کنم همینه دیگه شما خیلی شل هستین تقصیر من چیه
فاطی گفت تا دو روز دیگه من و فرشته و اذر گشاد گشاد میریم خونه
فرشته گفت من که عادت دارم دیگه گشاد تر از این که نمیشم
اذرم گفت مگه مجبورم
و خندیدیم و شوخی و حسابی هم رومون تو رو هم باز شده بود شام خوردیم و دوش گرفتیم و رفتیم بیرون و خانما رفتن لباس پوشیدن و فرشته با تاپ بندی حریر بدون سوتین و فاطی یه سوتین ورزشی و شورتک چسبون و اذر هم یه تاپ بندی با شلوارک اومدن. امیر و مهران هم فقط یه شورت پاشون بود منم یه شورتک تو تراس ویلا نشسته بودیم و مشغول حرف زدن و شوخی مثبت هجده و خنده میوه خوردن که یهو فاطی به مهران گفت ولی تو ندادیا
که جلوی امیر و اذر خجالت کشید و اروم گفت ارش سه تا داشت دیگه فرصت نشد
که امیر به مهران گفت مگه تو هم میدی؟
فرشته گفت اینجا هرکی هرجور دوست داره حال میکنه داداشی اره اونم دوست داشت داد تو هم دوست داری بده
امیر گفت خوبه که
تو باغ یکم قدم زدن و هرکی یه جوری خودشو سرگرم کرده بود تا حدودای یازده و نیم که تو پذیرایی دورهم جمع بودیم و یه اهنگ ملایم هم میخوند و خانما اومدن که فرشته رفت رو پای مهران نشست و فاطی هم رفت رو پای داداشش نشست و اذر مونده بود که فرشته گفت اخییی دلم برات میسوزه باز ارش به تو افتاد
که دست اذر و گرفتم و اوردم سمت خودم و نشوندمش رو پام گفتم خودم هواشو دارم
اذر هم به خنده گفت از زیرم معلومه هنوز باد ازم در میره
همونجور تو بغل هم نشسته بودیم و دست مهران تو پستونای فرشته بود و داشت باهاشون بازی میکرد و حرف میزدیم و از سکس هامون تعریف میکردیم و از رابطه هامون و خاطرات خنده داری که برامون پیش اومده بود و سوتی هامون میگفتیم
فرشته : اولین سوتی منو ارش شش ماه بعد از عقد بود واییییی خیلیییی ضایع بود. خونه بابام بودیم و بعد ازناهار بعد ازناهار و فاطمه و امیر هم تو حیاط بودن منو ارش رفتیم تو اتاقم و همون پشت در لب تو لب شدیم و منم استرس سوم دبیرستان بودم سنی نداشتم از ترس داشتم میمردم ارش منو چسبوند پشت در کسی نیاد ولی من از ترس گفتم من لای در و باز میکنم و میبینم ارش پشتم بود و منم خم شده بودم و یکم سرمو برده بودم لای در داشتم بیرون رو میپاییدم یموقع کسی نیاد و ارش هم شلوار و شورتمو کشید پایین و خودشم کشیده بود پایین و اول یکم لای کس و کونمو دست کشید اون موقع ها هم که نمیرفتم اپیلاسیون و این چیزا پشمالو بودم ارش یه تف انداخت رو سوراخ کونم و انگشت فرو کرد تو یکم تلمبه زد و منم بار چندمم بود کون میدادم البته فقط سرشو میکرد تو ولی کیر که نیست کیره خره . خلاصه سر کیرشو گذاشت دمم و اروم فرو کرد تو از درد چشام باز شده بود و داشتم بیرون نو میدیدم و جرات صدا دادن هم نداشتم سرشو کرده بود تو کونم و منم داشتم جر میخوردم و ارش هم اروم اروم سرشو تو کونم تلمبه میکرد ومنم فقط داشتم تحمل میکردم و حالت صورتمم قشنگ معلوم بود که یهو دیدم خاله فرزانه روبروم از حموم اومد بیرون و منو دید وایییییی منم هرچی دستمو به ارش میزدم که هلش بدم عقب که بفهمه اونم فکر میکرد درد دارم میخوام یواشتر بکنه خاله یکم نگام کرد و فهمید دارم چه غلطی میکنم منم از ترس و استرس داشتم میمردم که خاله اومد جلوم دقیقا ایستاد منم هیچ کاری نمیتونستم بکنم هرچی هم ارش و هل میدادم ول کن نبود و دستمو گرفته بود و تو کونم تلمبه میزد منم با تلمبه هاش تکون میخوردم خاله هم فهمیده بود دارم میدم از استرس نتونستم خودمو نگه دارم و همون حالتی جیشم اومد و ازم میریخت که ارش هم بی وجدان دید دارم جیش میکنم کیرشو کشید بیرون و منم زارت گوزیدم خاله هم تو فاصله یه متریم نیشش تا بناگوش باز بود میخندید و اروم گفت کون میدی؟ تو اون لحظه فقط میخواستم اب بشم برم تو زمین اشکم دراومده بود و خاله هم فهمید خجالت میکشم لپمو کشید گفت کون بده نامزدی باید کون بدی و رفت . وایییی تا رفت زود رفتم تو اتاق و فقط نشستم گریه کردن ارش هم نمیدونست چی شده فقط میخواست ارومم کنه .
همه از ماجرای ما کلی خندیدن و مسخره بازی
که فاطی گفت ما داستان زیاد داشتیم تو نامزدی منو مهران که تو خونه باباش اینا راحت نبودیم اخه همیشه یا باباش خونه بود یا مامانش شبا هم که اونجا نمیشد بمونم خواهراش بودن تا عصر روز عروسی احسان مهران منو اورد خونه بابا که لباس عوض کنم یه ماه از عقدمون گذشته بود و اولین بار بود اینجوری تنها شده بودیم لباسمو دراورده بود با جوراب شلواری بودم و زیرش هم شورت پام نبود و پشتم به در بود که مهران از پشت اومد بغلم کرد و سینه هامو خورد و مشغول بودیم و دستشو برد تو جوراب شلواری و داشت باسنمو میمالید و کشید پایین و نشست پشتم و منم هوسی شده بودم خجالت هم کشیده بودم خب اولین بار بود داشت اونجامو میدید و منم حسابی پشمالو لای پامو باز کرده بود داشت نگاه میکرد و تعریف میکرد و با انگشتاش بین پشمام لای کسمو میمالید و منم خیس خیس هی میگفتم نکن مهران بسه الان یکی میاد و مهران هم میگفت کی میاد کلید دست منه و منو کامل خم کرد و ایستاد پشتم و شلوار و شورتشو کشید پایین و اومد کیرشو بذاره لای پام که یهو صدای مامان اومد نکنی تو وایییییی من و مهران خشکمون زد فقط برگشتیم سمت در دیدیم مامان هم با شورت و سوتین در اتاق ایستاده ما از دیدن مامان تو اون حالت و مامان هم از دیدن ما تو اون حالت تو شوک بودیم و مامان هم اصلا حواسش نبود که هیچی تنش نیست من و مهران هول شده بودیم مهران شلوار و شورتشو کشید بالا و منم جورابمو کشیدم بالا که مامان تازه یادش اومد ای واییی خودش هم لخته که رفت تو حموم قایم شد داد زد برین بیروننننن که مهران با دو رفت بیرون و منم مثل فرفره لباس پوشیدم و رفتم بیرون .وایییی فاطی اینو با خنده میگفت و ما هم پوکیده بودیم از خنده .اذر گفت مامانت چرا لخت بود . فاطی گفت اون قبل از ما اومده بود لباس عوض کنه و لباسشو دراورده بود رفته بود دسشویی و ما هم تو همین حین دسشویی مامان اومده بودیم خونه .
که اذر گفت ما هم همچین موردی داشتیم البته ما در حال عملیات بودیم عقد بودیم ظهر خونه بابام اینا تو اتاق من دراز کشیده بودیم و بابا و مامان و خواهرامم هرکدوم تو اتاق خودشون که شروع کردیم و منم که خجالتی فقط شلوار و شورتمو تا زیر باسن کشیده بودم پایین داگی لبه میز تحریر بالاتنه ام کامل رو میز و شلوار و شورتمم تا زیر باسنم پایین و امیر هم شلوارشو کشیده بود پایین خب امیر هم اصلا اعتقادی به خوردن یا کارای قبل از سکس نداره که من اماده بشم تف زد و فرو کرد تو من دردم گرفت یهو گفتم اخخخخ خیلی هم بلند نگفتم که مامانم در و باز کرد و اومد تو از بغل داشت میدیدمون که دید بله دخترش داره میده نصف کیر دومادش رفته تو و کار از کار گذشته که فقط اروم گفت خاک تو سرتون نمیتونستین یکم صبر کنین بچه تو خونه هست و در و بست و رفت بیرون وایییی منو امیر از خجالت اب شدیم امیر که مثل برق لباس پوشید و رفت و منم تا دو روز از اتاق بیرون نیومدم..
که امیر گفت من و اذر یه بار همزمان با مامان و باباش تو اتاق سکس داشتیم
همه با هم گفتیم چییییییییی؟؟؟؟
اذر گفت امیرررر زشته
امیر گفت چی زشته و گفت رفتیم خونه باباش اینا اخر شب بود تو حیاط خوابیده بودن و ما هم رفتیم تو حیات تشک انداختیم و خوابیدیم یه ساعتی گذشت به اذر گفتم بریم تو خونه ؟ اذر هم که همیشه خجالت میکشه من من که با اصرار من رفتیم تو خونه و رفتیم تو اتاق باباش اینا که اخر خونه بود و پایین تخت . که اذر پرید وسط حرف امیر گفت بذار من بگم تو خیلی کلی میگی من دامن و شورت پام بود امیر گفت بریم اتاق بابات اینا که دور از حیاته و صدا نمیره و منم قبول کردم و رفتیم تو اتاق بابا و مامانم و پایین تختشون امیر خوابید و منم بدون شورت و دامنم هم تا کمرم بالا کنارش دراز کشیدم و پشتم به امیر بود و از پشت چسبیدم به امیر و از پشت کیرش کرد تو کسم و اروم اروم هم تلمبه میزد و حسابی هم استرس داشتم و با هر تلمبه امیر هم بهش میگفتم یواششششش بکن صدا نیاد اروم تلمبه میزد.
که صدای پا شنیدیم و هردومون از ترس داشتیم سکته میکردیم اخه مامانم بعد از اون بار به شدت بهم اولتیماتوم داده بود حق ندارم تو خونه اونم وقتی خواهرام هستن غلطی بکنم که در اتاق خواب باز شد و صدای مامان و بابام اروم میومد که اومدن رو تخت و وایییییی ما هم جرات تکون خوردن نداشتیم ما پایین تخت گوشه بودیم و اتاق هم تاریک نمیدیدنمون ولی ما اونا که نشسته بودن رو تخت میدیدیم البته امیر که زیر بود بهتر میدید که مامانم لخت شد و طاقباز بابامم رفت روش و داشت میکردش و اه اه اروم مامانمم میومد واییییی بدترین لحظه عمرم بود از خجالت داشتم میمردم مامان و بابام رو تخت ما هم پایین تخت داشتیم سکس میکردیم و مامانم رفت تو داگی و بابا هم پشتش بود محکم تلمبه میزد و مامان هم اه اه کنان میگفت ارومممم صداش میره بیرون زشته و بابام هم انگار حالیش نبود که صدای باد مامانمم بلند شد و با هرتلمبه باد ازش در میرفت و امیر هم خاک تو سرت هربار فکرش میکنم حرصم میگیره با صدای مامانم ابش اومد و توم خالی کرد تو اون لحظه بدترین چیزی بود که میتونست اتفاق بیفته نه میتونستم کاری بکنم نه حرفی بزنم نه خودمو تمیز کنم مجبور شدم همونجور بمونم تا سکس اونا تموم بشه ما بریم اونا هم تموم شدنی نبود بابام شیره میکشه دیگه قشنگ چهل دقیقه فقط تلمبه زد و تو هر پوزیشنی که بلد بود مامانمو از جلو و عقب یکی کرد منم از خجالت و حرفای مامانم و بابام اب شده بودم .
فاطی گفت: وایییی خیلی بده فکرش هم نمیتونم بکنم .
فرشته گفت : عجب حالی کردینا . مگه مامانت چی میگفت؟
اذر: خیلی زشته نمیشه گفت.
فاطی گفت: لوس نشو بگو دیگه هممون لختیما
و با اصرار جمع
اذر گفت: گیر دادینا
امیر هم گفت بگو دیگه اصل جریان رو که گفتیم
اذر گفت حرصم میگیره که حرفای مامانم ابتو اورد و ادامه داد . خب مامانم تو سکس هم راحته و هم همه حرفی میزنه .
امیر گفت برعکس تو که تو سکس اونقدر ساکتی که باید ببینمت خواب نباشی.
اذر: چیزی که یادمه رو میگم همینا رو یادمه همونجور که تو داگی بابام داشت تلمبه میزد مامانم گفت جوننننن داری کی رو میکنی ؟ بابام گفت هر کی رو تو بخوای میکنم ولی الان دارم تو رو میکنم . مامانم گفت کجامووووو داری میکنی ؟ بابام گفت کس تنگ دارم میکنم خوشکلمممم عاشق کس سفیدتم که لاشو باز میکنی بو گل میده و صورتیه که مامانم گفت جوووون بکن محکم بزن اخخخ بزن . بابام گفت از کون بکنمت ؟ که مامانم گفت نههه قول دادی پشت نکنی که بابام گفت اینبارم بکنمت که مامانم گفت کون خواهرتو بکن . بابام گفت کونی من توییی و یهو صدای اخ اخ مامانم بلند شد و گفت کسکش کونم نههههه و بابا هم گفت کون تو و همه خواهراتو با هم میکنم و مامانم گفت خواهر کونی خودتو بکن اخخخ دردم گرفت وایییی درش بیار و کلی فحش زشت به بابام میداد و بابامم محکمتر میکرد و اخراش هم مامانم دسشویی داشت و با هزار التماس که تمومش کن دسشویی دارم و نمیتونم تحمل کنم بابام ابش اومد تو تو پشت مامانم خالی که که امیر خان بار دومم ابش اومد و همزمان بابابام دوباره توم خالی کرد همونجا میخواستم خفش کنم.
امیر گفت چکار کنم اخه مامانت خیلی سکسیه اذر ببخشید میگم اولین باره اینو به زبون میارم جمعمون خیلی راحته میشه ادم خودش باشه شما هم خودتون باشین اگه نسبت به هر ادمی چیزی میخواین بگین میتونیم تو این جمع بگیم مگه نه؟
مهران گفت خب اره الان جوری هستیم که چیز نگفتنی بینمون نیست.
امیر: من همیشه مامانتو با لباس دیده بودم خب اون شب لخت و بدون لباس داشتم میدیدم درسته تاریک بود ولی پستی بلندی های بدنش کاملا دیده میشد خیلی سکسیه با اون حرفاش وسط سکس هر کی دیگه هم بود ابش میومد.
هممون از این خاطره واقعا تو بهت بودیم فرشته گفت بعدش چکار کردین؟
اذر: هیچی دیگه تا اونا رفتن بیرون ما هم مثل فنر پاشدیم و من خودمو تمیز کردم و رفتم دسشویی ولی خب کار از کار گذشته بود بعدش فهمیدم حامله شدم که مخفیانه با هزار مکافات سقط کردم. کلی حرف در موردش زدیم.
که فاطی گفت: خیلی ضایعه منم تجربه اشو داشتم من و مهران هم صدای سکس بابا و مامانمو شنیدیم ولی ندیدیما فقط صداشونو شنیدیم
فرشته: واقعا؟ اونا که خیلی رعایت میکنن من تا حالا نفهمیدم کی سکس دارن .
فاطی :اولین عید دوران عقدمون رفته بودیم تفریح همه بودن رو به من و فرشته گفت شما هم بودین بعد از ناهار من به بهونه انکه سرم درد میکنه با مهران اومدیم خونه بابام که مامان پیام داد کجایین منم که نمیخواستم لو بدم کجاییم گفتم رفتیم دکتر و میریم خونه بابای مهران و خیالمون راحت کسی نمیاد مشغول شدیم و لخت تو بغل هم و مهران سرشو کرد تو و منم تو اوج لذت و یه سکس خوب و بعدشم گفتیم بریم اولین حموم دو نفره و لخت رفتیم تو حموم و اونجا هم مشغول کیف کردن که صدای در خونه اومد از ترس اب رو بستیم و چراغ حمومم خاموش کردیم و ساکت موندیم که کسی نفهمه و گفتیم حتما ارمان هست اومده چیزی برداره بره (داداش کوچیک فاطمه و فرشته و امیر) که صدای مامان اومد گفت حالا وقتشه اخه بذار شب که بابا گفت شب که شلوغه تو هم نمیایی وایی من اب شدم و فکر کنم همون تو حال شروع کردن و کم کم صدای ملیچ ملوچ اومد که یهو اه اه مامان با صدای خفه اومد و هی میگفت یواش وحشی شدی اخ اخ و بابا هم معلوم بود از هوس داره محکم میکنه و صدای تالاپ تالاپش میومد و مامانم اخ و اوخ میکرد و مهرانم منو از پشت بغل کرد و کیرش لای باسنم بود و اروم تلمبه میزد مونده بودم داد بزنم سرش تو اون وضعیت داشت منو میکرد منم از ترس داشتم سکته میکردم کلا سکس بابا و مامان به دو سه دقیقه هم نکشید که بابا ابش اومد و مامان هم کلی سرش غر زد که اینهمه راه منو اوردی خونه نکرده ابت میاد و با غر غر لباس پوشیدن و رفتن منم که اونقدر استرس داشتم اصلا نفهمیدم مهران چکار کرده که اخرش که رفتن گفت مامانت هم خوب میده ها منم عصبی زدم تو سرش گفتم خاک تو سرت و اومدم از حموم بیرون تازه اون موقع فهمیدم مهران ابشو لای پام خالی کرده. همه کلی خنده و شوخی در این موارد
که فاطی یکی از پستوناشو دراورد گفت مال من بهتره یا فرشته
فرشته هم سینشو دراورد گفت معلومه مال من ببین چه خوشکله مال فاطی اونقدر بزرگه که نمیشه تو دست گرفت
مهران گفت من هردوشو دوست دارم اخه سینه باید درشت باشه تو دست بیاد
امیر هم نوک پستون فاطی رو گرفت و گفت این خوبه حجم داره
منم دستمو بردم تو یقه اذر و پستون نرم و کوچولوش و گرفتم تو دست مالش میدادم که فرشته رو به گفت من که میدونم تو کوچولو دوست داری سینه کوچولو اذر مال خودته
منم گفتم اره خب پستون باید کوچیک باشه نه اینکه بزرگ دوست ندارم ولی سایز سینه های اذر ایده ال منه
اذر گفت امیر که همیشه ارزو داشت سینه من بزرگ باشه و بهش نرسید ولی الان به ارزوش رسید
امیر هم پستون فاطی رو گرفت تو دست و نوکشوکرد تو دهن و میخورد که فاطی گفت ببین دارم به داداشم شیر میدم قربونت برم بخور خوشکلم و دستش دو گردن امیر بود
اذر گفت خوبه سینه های تو رو اینجوری میخوره سینه های منو که تو بارداری دست هم نمیزد
امیر هم گفت حسودی نکن اذر خانم
اذر گفت نه عزیزم بخور شیر خواهرته بخور مال خودته
مهران هم نوک پستون محبوبو گرفت تو دهن و میخورد منم اذر رو گرفتم تو بغل و اول حسابی لبای مخملی و خوشکل و کشیده اش رو خوردم و دستامو لای سینه های خوشکلش مالیدم و پستونشو دراوردم و اروم نوک پستون کوچولوشو مک میزدم و دست دیگمم پستون دیگشو میمالید هر شش تامون رفتیم تو حس و کاری به کارهم نداشتیم هر کدوم جفت خودشو داشت و به یه نحوی مشغول شده بودیم که یهو دیدم فرشته شورتشو کشید پایین و نشست رو کیر مهران و بالا پایین میشد و اه اه میکرد فاطی هم لخت شد و رفت تو بغل داداشش و کیرشو میمالید لای کسش منو اذر هم تو بغل هم حال میکردیم و تاپشو دادم بالا و دراوردم رو به من تو بغلم نشست و منم سرمو بردم زیر گردنش و حسابی مک میزدم و میخوردم و اونا رو نگاه میکردم که امیر بلند شد و با فاطی رفتن پیش مهران و فرشته و امیر به فرشته گفت برام میخوری که فرشته هم از رو کیر مهران بلند شد و اومد جلوی امیر زانو زد و مشغول خوردن کیرش شد و فاطی هم به روبرو رفت رو کیر مهران نشست و تلمبه میزد و فرشته هم بلند شد و امیر رو به فاطی خمش کرد و پشت سرش ایستاد و کیرشو کرد تو کس فرشته و تلمبه میزد جوووووون منم دستمو بردم زیر کس اذر و کسشو مالش میدادم و دستمو بردم تو شلوارکش جووووون شورت هم پاش نبود و کسش خیس شده بود و انگشتمو تو کسش تلمبه میزدم فاطی و فرشته هم جاشونو عوض میکردن و نوبتی به داششون کس میدادن
شلوارک اذر رو دراوردم و نشنودمش رو کیرم و تلمبه میزدم و اونا رو نگاه میکردم و اذر هم هر از گاهی برمیگشت و نگاه میکرد شوهرش چطوری داره دو تا خواهراشو نوبتی میکنه اذر حس زیادی به دادن نداشت یکم که کردمش گفت بسمه نمیتونم و بلند شد شلوارکشو پوشید و نشست تو بغلم منم یه لب ازش گرفتم و یکم تو بغلم بود ولی کون اون چهارتا داشت غلغلکم میداد بلند شدم رفتم سمت اونا که امیر رو زمین نشسته بود و فاطی هم رو کیرش داشت بالا پایین میشد و فرشته هم داشت با کیر مهران بازی میکرد فاطی به شکم رو امیر خوابیده بود و کونش بالا بود و سوراخ کونش چشمک میزد رفتم پشت فاطی نشستم و در حین تلمبه زدن سوراخ کونشو یکم زبون زدم و فاطی هم که تواوج لذت بود از کارم حسابی حشری شد و اروم با انگشت فرو کردم تو کونش که گفت اخ اخ وایییییی و همونجور که کیر داداشش تو کسش تلمبه میشد انگشت منم تو کونش تلمبه میشد
گفتم دوست داری دو تایی تجربه کنی
ادامه دارد....
     
  
صفحه  صفحه 21 از 23:  « پیشین  1  ...  20  21  22  23  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA