ارسالها: 12930
#781
Posted: 3 Jun 2015 11:25
تخریب تعمدی گورستان تاریخی به دلیل نمادهای جنسی
اسم گورستان خالد نبی را چندین سال پیش از طریق یکی از دوستانم شنیدم. گورستانی در استان گلستان که به دلیل نمادهای جنسی نصب شده روی گورهایش معروف است. مدتها بود که می خواستم برای دیدن این گورستان بروم تا اینکه چندی پیش این فرصت فراهم شد. اما وقتی که به آنجا رسیدم به همان اندازه ای که از دیدن نمادهای جنسی و عجیب روی گورها تعجب کردم و برایم جالب بود از تخریب ها و آسیبهایی که به این نمادهای تاریخی و مهم زده بودند ناراحت شدم.
به گفته افراد بومی که در محل حضور داشتند برخی افراد به صورت تعمدی این نمادهای تاریخی را در روزهایی که این منطقه خلوت است و گردشگران به آنجا نمی روند تخریب می کنند. این در حالی است که نمادهای این گورستان بخشی از داشته های تاریخی و فرهنگی کشور ما است و باید حفظ شود.
تعداد زیادی از این سنگ قبرها و نمادهای سنگی از زمین بیرون آورده شده و در محیط گورستان روی زمین افتاده و شکسته شده بودند.
طبق پیگیری هایی که من داشتم و از افراد مطلع پرسیدم که چرا این گورستان محافظت نمی شود متوجه شدم این مجموعه در سال 1380 توسظ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. اما با وجود اینکه حفاظت و مراقبت از آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی الزامی و اجباری است اما از این مجموعه محافظت چندانی نمی شود.
بعضی از افرادی که در محل بودند و اطلاعات بیشتری در این باره داشتند گفتند که در گذشته حدود 600 گور با این نمادها در این گورستان وجود داشت که در مناطق وسیعی قابل دیدن بودند اما بر اساس چیزی که من در سفر امسال خود به این محل دیدم تعداد آنها هم اکنون به نصف این تعداد هم نمی رسید و به نظر می رسد تخریب ها و سرقت این نمادها آسیب زیادی به این منطقه وارد کرده است.
نمادهای نصب شده روی گورهای این گورستان به سه شکل بودند. دسته اول که تعدادشان بیشتر از همه بود نمادهای استوانه ای بلندی بود که در سایزها و ارتفاعات مختلفی درون زمین دیده می شد. این نمادها شباهت زیادی به آلت جنسی مردانه داشت و گفته می شد هرجایی که آنها دیده می شوند نشانه این است که آنجا محل دفن یک مرد است.
برخی از این سنگ قبرها از سطح زمین ارتفاعی بین نیم متر تا دو متر دارا هستند و گفته می شود برخی از سنگ ها که از زمین بیرون آورده شده حتی ارتفاعی در حد 4 تا 5 متر نیز داشته اند.
نوع دیگر نمادها هم شبیه سنگ گور بود که تقریبا به شکل صلیب دیده می شد و در قسمت بالایی آن دو نیم کره با سنگ تراشیده شده بود. این دو نیم کره آن را شبیه باسن یا پستان زنانه کرده بود و درباره اینها هم گفته می شد که نشانه گورهای زنان در این گورستان هستند.
نوع سوم سنگ ها یا نمادهای این گورستان هم که تعدادشان بسیار اندک بود به نسبت دو مورد قبلی سنگ مزارهایی بود که به شکل شاخ قوچ ساخته شده است.
گورستان و زیاتگاه خالد نبی در یک منطقه کوهستانی و در فاصله ۹۰ کیلو متری شمال شرق شهرستان گنبد کاووس و ۵۵ کیلو متری شمال شرق شهرستان کلاله و ۶ کیلومتری روستای گچی سو نزدیک آی تمر از توابع بخش مراوه تپه و بر فراز قله کوه گوگجه داغ واقع شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#782
Posted: 3 Jun 2015 11:28
قتل زن ۵۰ ساله و پسرش با ضربات چاقو
فرهیختگان : زنی که بیستوپنجم اردیبهشت امسال پس از اصابت ضربات چاقوی پسر همسایه مجروح شده و پسرش را نیز در این درگیری از دست داده بود، بهدلیل شدت جراحات وارده جان سپرد.
این اتفاق در حالی افتاد که حادثه رخداده در فضای مجازی بازتاب بهشدت هولناکی داشت و ماجرای قطعهقطعه شدن جنازه پسر جوان نیز جزئی از خبری بود که دست به دست میشد.
اتفاق چگونه رخ داد؟
پسر همسایه به دلیل نشت آب از لوله آبگرم خانه همسایه طبقه بالا، به خانه آنها رفت و با زن 50 ساله که با پسر 22 سالهاش در خانهشان در خیابان خاقانی اصفهان سکونت داشت، درگیری لفظی پیدا کرد.
این درگیری تا جایی ادامه پیدا کرد که پسر همسایه با چاقویی که در دست داشت ضربات متعددی به زن 50 ساله وارد کرد و وقتی او را نقش بر زمین کرد از محل متواری شد.
این جنایت اما با متواری شدن متهم از محل به پایان نرسید و با پیگیری پسر این زن، به قتل دیگری انجامید. پسر 22 ساله زن، وقتی جسد مادر خود را روی زمین دید به دنبال متهم دوید و با او درگیر شد. متهم به قتل این زن، ضربات متعدد دیگری نیز به پسر جوان همسایه وارد کرد و او را نیز به قتل رساند. بلافاصله با تماس مردم، نیروهای امدادی، بازپرس کشیک قتل، ماموران اداره آگاهی اصفهان، کارشناسان پزشکی قانونی و اورژانس به محل حادثه در خیابان خاقانی رسیدند و کار خود را آغاز کردند. تیم اورژانس پس از معاینه مادر و پسر، فوت پسر 22 ساله را تایید کردند و مادر که به دلیل ضربات چاقو به کما رفته بود را به بیمارستان انتقال دادند.
شیشه قاتل مادر و پسر بود
حسین حسینزاده، جانشین فرماندهی انتظامی استان اصفهان درباره جزئیات این خبر به فرهیختگان گفت: «ماموران موفق به دستگیری متهم در فاصله کوتاهی از زمان حادثه شدند و وی را به مقر پلیس انتقال دادند.» این مقام مسئول انتظامی با بیان اینکه متهم به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشته ادامه داد: «متاسفانه این ماجرا که بر اثر یک درگیری لفظی بر سر موضوعی پیشپاافتاده اتفاق افتاده بود صرفا به دلیل ضعف کنترل رفتاری که معمولا معتادان به شیشه از آن رنج میبرند، شدت پیدا کرد و به این جنایت ختم شد.»
تمام قتلها فجیع است
جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان درباره موضوعاتی که در فضای مجازی راجع به این خبر منتشر شده نیز افزود: «متاسفانه خیلی از این فضاها با دستمایه قرار دادن اتفاقات واقعی، داستانسرایی میکنند و از آنجایی که پایه خبر درست است شایعات مربوط به آن نیز برای مردم قابل باور میشود.»
وی مشخصا درباره این خبر گفت: «اینکه گفته شده قتل «فجیع» مادر و پسر، همچنین مثله شدن جسد در محل حادثه را تکذیب میکنم و اصولا قتل، فجیع و غیرفجیع ندارد و اگر بخواهیم از این واژه استفاده کنیم باید بگوییم تمام قتلها اتفاق فجیعی است که رقم میخورد. این قتل نیز با شدت ضربات چاقو به همه نقاط بدن صورت گرفته و در خیابان بوده است که همین مسائل میتواند به هولناک بودن این جنایت شدت ببخشد.»
لایحه حمل و استفاده سلاح هنوز در حال بررسی است
به گفته حسینزاده، لازم است قانون همکاری بیشتری درباره تشدید مجازات قانون حمل و استفاده از سلاح داشته باشد و قطعا این موضوع میتواند در کاهش حمل و استفاده این سلاح تاثیرگذار باشد و افراد زیادی از ترس مجازات سنگین، کمتر به دنبال حمل آن خواهند بود.
قتل مادر و پسر در خیابان خاقانی اصفهان که کمتر از 15 روز پیش اتفاق افتاده است، در حالی به دلیل اصابت چاقو بوده که لایحه بررسی ممنوعیت حمل سلاح سرد همچنان روی میز نمایندگان مجلس است و هر روز از کمیسیونی به کمیسیون دیگر منتقل میشود. به گفته نمایندهها، کارگروههای ویژهای بررسی این موضوع را در دستور کار خود دارند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#783
Posted: 3 Jun 2015 11:30
اجیر کردن ۲ چاقوکش برای پایان اختلاف با پسر
پدری به خاطر اختلاف با پسرش دو شرور چاقوکش اجیر کرد و در اجرای توطئه هولناکش ناکام ماند.ظهر جمعه 18 اردیبهشت ماه سال جاری مردم منطقه رادیو دریای چالوس با صدای شکستن میز و صندلی و فریادهای مرد جوانی خود را جلوی سفرهخانهای رساندند و دیدند که سه مرد با ضربات چاقو و پرتاب کردن صندلی به جان مرد جوانی افتادهاند.
وقتی همسایههای مرد جوان که «شهرام» نام دارد، برای هواخواهی از وی پیش رفتند، عاملان حمله خونین پا به فرار گذاشتند و دقایقی نگذشته بود که پلیس و اورژانس در جریان این حادثه قرار گرفتند.تکنیسینهای اورژانس پس از معاینه میدانی شهرام را به بیمارستان طالقانی چالوس منتقل کردند و این مرد از مرگ حتمی نجات یافت.مأموران پس از بررسی و پرسوجو از همسایهها پی بردند یکی از عاملان حمله پدر شهرام بوده است که به همراه دو تن از کارکنانش به خاطر تسویهحساب شخصی به شهرام حمله کردهاند. همین کافی بود تا با دستور دادستان چالوس به فرماندهی پلیس این شهرستان مأموران وارد عمل شده و 2 تن از عاملان حادثه را دستگیر کردند.شهرام که هنوز در شوک این حادثه است، باور ندارد پدرش قصد قتل وی را داشت.
این مرد جوان به شوک گفت: روز جمعه 18 اردیبهشت ماه در خیابان رادیو دریا جلوی سفرهخانهای که اجاره کردهام ایستاده بودم. نزدیک ساعت 5/2 بعد از ظهر خیابان هم تقریباً خلوت بود، دیدم پدرم همراه دو همکارش به سمت من آمدند. تا به من رسیدند شروع به پرتاب کردن میز و چوب و هر چیزی که در دسترس داشتند کردند. من نیز جلو رفتم و با یکی از کارمندها گلاویز شدم. در همین هنگام دومی از پشتسر به من ضربه زد، ابتدا متوجه نشدم که ضربات چاقو به جانم مینشیند تا اینکه احساس کردم نمیتوانم روی پاهایم بایستم. وقتی نگاه کردم، دیدم با یک قمه به جانم افتاده است و پدرم هم در گوشهای ایستاده و فقط نگاه میکند. فریاد زدم چه پدری هستی که میبینی پسرت را میکشند اما هیچ کاری انجام نمیدهی. وقتی مردم جمع شدند، سریع محل را ترک کردند و من را هم با اورژانس به بیمارستان انتقال دادند. بعد از اینکه حالم بهتر شد، متوجه شدم که 6 ساعت داخل اتاق عمل بودم و 3 بار ایست قلبی کردهام و با کمک شوکهای الکتریکی دوباره به زندگی برگشتهام.وی افزود: اختلاف ما بر سر چیزهای جزئی بود، هنوز باور این موضوع برایم سخت و غیرقابل باور است.«مریم» عروس خانواده نیز گفت: «عصر روز حادثه با من تماس گرفتند و ماجرا را اطلاع دادند، باور نمیکردم. وقتی جریان را پرسیدم، فهمیدم پدرشوهرم با دو همکارش این بلا را سر شوهرم آوردهاند.وی افزود: شوهرم 6 روز در آی.سی.یو بستری بود. دکتر معالجاش گفت ضربههای چاقو به قصد کشت وارد بدن همسرم شده است و شهرام به خاطر اینکه وزن بالایی داشته است، توانسته دوام بیاورد، هشت ضربه چاقو مستقیم به ریهها وارد شده بود که باعث پارگی ریه و انجام دادن لاپاراتومی شد، از قفسه سینه تا زیر ناف شکافته شد و توصیه دکتر این بود تا جایی که امکان دارد راه برود تا لختهها افتاده شود تا بعد از چند روز از بهتر شدن بخیهها به تهران منتقل شود.
عروس خانواده گفت: شوهرم شخصیتی بیآزار دارد و حقش نبود چنین صدمه جسمی و روحیای ببیند.بنابر این گزارش، پدر شهرام به خاطر سن بالا با سپردن وثیقه آزاد شده است و متهم دیگر نیز تحت تعقیب قرار دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#784
Posted: 3 Jun 2015 11:31
مجازات مرگ برای عاملان قتل و آزار کودک روستایی
دو مرد شیطان صفت که پس از آزار و اذیت پسربچه هشت ساله او را به قتل رسانده بودند، با حکم 5 قاضی جنایی به سه بار اعدام و 45 سال زندان محکوم شدند.
به گزارش جام جم، عصر 11 آذر سال گذشته پسر هشت ساله ای به نام حسین برای بازی با دوستانش از خانه شان در یکی از روستاهای زنجان خارج شد و دیگر بازنگشت. همزمان با طولانی شدن غیبت پسربچه، خانواده او با حضور در پلیس آگاهی این شهر ماجرای گم شدن حسین را گزارش دادند.
پس از این شکایت ماموران با کمک امدادگران هلال احمر به جستجو در منطقه پرداختند اما هیچ اثری از پسربچه به دست نیامد. ماموران در ادامه احتمال قتل پسربچه را مطرح و جستجو در خرابه های اطراف روستا را آغاز کردند تا این که جسد حسین در طویله ای متروکه پیدا شد.
کارشناسان پزشکی قانونی با بررسی جسد، اعلام کردند پسربچه بر اثر خفگی به قتل رسیده و پیش از مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
در ادامه تحقیقات، ردپای دو پسر جوان به نام های «مرتضی» و «محمد» در این جنایت کشف شد و آنها دستگیر شدند. 2 متهم پرونده به ربودن، آزار و اذیت و قتل این کودک اعتراف کردند و پس از بازسازی صحنه حادثه روانه زندان شدند. روز های پایانی آذر سال گذشته نخستین جلسه محاکمه متهمان در شعبه اول دادگاه کیفری استان زنجان برگزار شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت و برای دو متهم پرونده درخواست مجازات کرد. در ادامه اولیای دم پسر بچه خواستار اعدام هر دو متهم شدند.
رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به مرتضی از او خواست به دفاع از خود بپردازد که مرد جوان با قبول اتهامش گفت: روز حادثه در حال کار بودم که حسین به سمت من آمد و خواست برای او تیرکمان بسازم. من هم دچار وسوسه شده و پسر بچه را به طویله ای متروکه برده و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار دادم. بعد هم محمد به آنجا آمد و او هم پسر بچه را مورد آزار و اذیت قرار داد. حسین تهدید می کرد موضوع را به خانواده اش می گوید. محمد هم برای این که راز جنایت سیاه فاش نشود، با زیپ لباس او را خفه کرد.
محمد نیز با قبول اتهامش اظهار کرد: من به تنهایی مرتکب قتل شدم و مرتضی هیچ نقشی در جنایت نداشت. می ترسیدم او موضوع آزار و اذیت را به خانواده اش بگوید و فکر می کردم با قتل او دیگر کسی متوجه جنایت سیاه نمی شود.
متهمان در جلسات بعدی دادگاه با انکار اعترافات خود مدعی شدند بی گناه هستند و در این آدم ربایی منجر به قتل نقشی نداشته اند.
پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شده و دو جوان شیطان صفت را به اشد مجازات محکوم کردند.
سعید حاجی نجفی، وکیل اولیای دم در این باره به جام جم گفت: قاضی خواجوند، رئیس شعبه اول دادگاه کیفری استان زنجان همراه چهار قاضی مستشار (نقی لو، پاشایی، سیدی و مقدمی) مرتضی و محمد را به اتهام آزار و اذیت حسین به اعدام در ملأعام محکوم کردند.
هر کدام از متهمان نیز به اتهام آدم ربایی به 15 سال زندان و محمد به اتهام قتل به قصاص و مرتضی به اتهام معاونت در قتل به 15 سال زندان محکوم شد.
وی افزود: متهمان 20 روز وقت دارند به رای دادگاه اعتراض کنند و در صورت تائید حکم در دیوان عالی کشور اجرا خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#785
Posted: 3 Jun 2015 11:33
شکار قاتل خونسرد در مسافرخانه
قاتل خونسرد که دوست قدیمیاش را قربانی کینه خود کرده و جسد را با فرغونی کنار زبالهها رها کرده بود، در مسافرخانه پنهان بود. ماجرای این جنایت روز 18 بهمن ماه سال گذشته در شوک روزنامه ایران انتشار یافته بود.
گروگانگیری
روز 16 بهمن ماه سال گذشته وقتی زن افغان فاش کرد خواهرزادهاش به گروگان گرفته شده است و 600 هزار تومان پول میخواهد، هیچکس تصور نمیکرد جنایتی خاموش رخ دهد.
از همان روز نخست به دستور بازپرس «احمدبیگی» از شعبه 7 دادسرای امور جنایی تهران تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی دست به کار شدند تا از این گروگانگیری رازگشایی کنند.
در این مرحله خاله گروگان به افسر تحقیق گفت: «یک ناشناس با شماره گوشی تلفن همراه خواهرزاده 25 سالهام به نام «علیرضا» با پسرم تماس گرفت و گفت وی را به گروگان گرفته و تنها در ازای 600 هزار تومان که از علیرضا طلبکار است، او را آزاد خواهد کرد. او اصرار داشت پول را به حساب خواهرزادهام کارت به کارت کنیم که بلافاصله این کار را کردیم اما علیرضا را آزاد نکرد و نگران او هستیم.
کارآگاهان که در تجسسهای خود پی برده بودند علیرضا کارگر ساختمانی نیمهکاره در تجریش بود و دریافتند وی با پسر 22 سالهای به نام «شکرالله» که هموطنش نیز بود، اختلاف مالی پیدا کرده است اما شکرالله به طرز ناگهانی ناپدید شده و پیش از ترک محل کارش به تسویه حساب با پیمانکار ساختمانی دست زده بود.
در بررسی تراکنش مالی حساب عابربانک علیرضا، کارآگاهان موفق به شناسایی یک بوتیک لباسفروشی در بازارچه تجریش شدند که همه 600 هزار تومان پول در آنجا خرج شده بود. بدینترتیب مرد مغازهدار تحت تحقیق گرفته شد و ادعا کرد یک افغان 20 ساله با مراجعه به مغازهاش اقدام به خرید لباس به ارزش 100 هزار تومان کرده سپس به بهانه اینکه قصد مسافرت به کشورش را داشته و نیاز به پول نقد دارد، از وی خواسته تا بقیه موجودی حساب عابربانکش را به صورت نقدی پرداخت کند. من نیز به خاطر کمک کردن، 500 هزار تومان به وی پرداخت کردم.
جسدی در ولنجک
روز 15 بهمن ماه سال گذشته جسد جوانی ناشناس در یک فرغون در نزدیکی سطل آشغال در منطقه ولنجک و خیابان آصف نبش کوچه اکبری توسط رفتگران پیدا شد.
فیلمهای دوربینهای مداربسته نشان داد مردی خونسرد در حالی که با موبایلش مکالمه میکند، جسد را با فرغون به محل زبالهها برده و در آنجا رها کرده است.
وقتی کارآگاهان با بررسی جسد پی بردند وی افغان است و همزمانی آن با گروگانگیری 600 هزار تومانی مطمئن شدند که قربانی همان علیرضا است.
دیگر هیچ شکی نبود که شکرالله پس از گروگانگیری و قتل گریخته است و کارآگاهان دریافتند این دو جوان از 6 ماه پیش و در زمان کار کردن در یک ساختمان نیمهکاره در تجریش با هم دوست شدهاند اما پس از مدتی جای خود را تغییر داده است.
دوستان دیگر این دو جوان در بازجوییها ادعا کردند علیرضا از قاتل فراری قرض گرفته بود اما قصد بازگردان نداشت که بین آن دو اختلاف به وجود آمد و علیرضا محل کارش را تغییر داده بود. در حالی که احتمال داده میشد شکرالله از کشور خارج شده باشد، اقدامات اطلاعاتی نشان داد وی در تهران است و از مدتها پیش در یک مسافرخانه واقع در میدان راهآهن پنهان است.
همین کافی بود تا قاتل فراری ساعت 4 عصر هفتم خردادماه امسال دستگیر شود و با خونسردی جزئیات قتل گروگانش را فاش کند.
وی به کارآگاهان گفت: «علیرضا از من 600 هزار تومان پول قرض کرد و من نیز تنها به خاطر دوستی و کمک، این پول را تهیه کردم و به او دادم؛ قرار بود علیرضا پولم را پس از مدت یک هفته به من بازگرداند اما زمانی که از وی درخواست پول کردم، او گفت پولی در اختیار ندارد و همین موضوع باعث شروع اختلاف ما شد، دو هفته پیش از جنایت، زمانی که برای پیگیری قرض خودم به علیرضا زنگ زده بودم، ناگهان او به ناسزاگویی پرداخت و گفت نمیخواهد پولم را پس بدهد، من نیز تصمیم گرفتم دیگر با علیرضا تماس نگیرم تا اینکه بعدازظهر 15 بهمن ماه 93 علیرضا به سر ساختمانی که من در آنجا نگهبان بودم آمد تا به قول خودش با من آشتی کند، از آنجایی که به خاطر ناسزاگوییهای تلفنی، کینه شدیدی از علیرضا به دل گرفته بودم، زمانی که او با گوشی تلفن همراهش در حال بازی کردن بود، کلنگی را برداشته و ضربهای از پشت سر به او زدم، پس از آن او را به قتل رساندم.»
شکرالله ادامه داد: «پس از جنایت، جنازه را داخل یک پتو قرار داده و در تاریکی شب، آن را با فرغون از ساختمان خارج کرده و پس از دور شدن از ساختمان، جسد را به همراه فرغون کنار یک سطل آشغال رها کردم و بسرعت به ساختمان بازگشتم».
فردای روز جنایت برای آنکه به پول خود برسم، از طریق تلفن همراه علیرضا با پسرخالهاش تماس گرفته و توانستم 600 هزار تومان را پس بگیرم، بعد فراری شدم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#786
Posted: 3 Jun 2015 11:34
انتقام اینترنتی از مرد گرانفروش
کارگر اخراجی برای انتقام از صاحبکار گرانفروش خود، پولهای او را به حساب کمیته امداد واریز کرد.
به گزارش جام جم، چند روز پیش مرد مغازه داری با حضور در پلیس فتای استان خراسان رضوی از سرقت چهار میلیون تومان از حساب بانکی اش خبر داد.
با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیس برای یافتن فرد سارق آغاز شد تا این که همزمان با شروع تحقیقات ماموران به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد پول های سرقتی به دو حساب کمیته امداد برای کمک به اشتغالزایی و نیز تامین جهیزیه دختران بی بضاعت واریز شده است.
در ادامه تحقیقات ماموران متوجه شدند کاربر اینترنتی که این پول ها را به حساب کمیته امداد واریز کرده است، مرد جوانی بوده که در یکی از محله های شهر مشهد زندگی می کند.
ماموران فتا با هماهنگی قضایی به آنجا اعزام شده و متهم را پیش از فرار دستگیر کردند. متهم که کارگر اخراجی شاکی بود با انتقال به پلیس فتا بازجویی شد و اعتراف کرد پولی به سرقت نبرده و نمی داند چه کسی این اقدام را انجام داده است.
سرانجام دو روز پیش متهم به سرقت پول های شاکی اعتراف کرد و گفت: چند بار متوجه شدم کارفرمایم کالاهایش را گران تر از قیمت اصلی می فروشد که سر همین موضوع به رفتار وی اعتراض کردم و درگیری مان بالا گرفت. عاقبت او طاقت نیاورد و مرا اخراج کرد بنابراین با توجه به این که پیش از این من کارهای حساب بانکی او را اینترنتی انجام می دادم، تصمیم گرفتم حسابش را خالی کنم تا شاید او دست از گرانفروشی بردارد. یک روز با نفوذ به حساب بانکی شاکی چهار میلیون تومان برداشت کردم و چون هدفم سرقت نبود، تصمیم گرفتم پول هایش را به دو حساب کمیته امداد که مربوط به کمک برای اشتغالزایی و تامین جهیزیه دختران بی بضاعت بود، واریز کنم تا پول ها در امور خیر صرف شود.
سرهنگ سید محسن عرفانی، رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی در این باره به جام جم گفت: با اعتراف متهم، برای وی قرار قانونی صادر شد. قرار شد پول های سرقتی که به حساب کمیته امداد واریز شده بود نیز به حساب شاکی بازگردانده شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#787
Posted: 3 Jun 2015 11:34
زن کرمانشاهی به صورت یک مرد اسید پاشید
جانشین انتظامی استان کرمانشاه از وقوع حادثه اسیدپاشی در کرمانشاه خبر داد و گفت: در جریان این حادثه مرد جوان 27 ساله ای مصدوم و هم اکنون در بیمارستان طالقانی کرمانشاه تحت مداوا قرار دارد.
سرهنگ کیومرث عزیزی گفت: حادثه اسیدپاشی روز گذشته (شنبه) در یکی از محلات کرمانشاه رخ داد و طی آن خانمی 45 ساله بر صورت و بدن پسری 27 ساله اسید پاشید.
وی افزود: در تحقیقات بعمل آمده مشخص شد که این خانم و آقا از گذشته با یکدیگر اختلاف داشته اند و حتی در مراجع قضایی نیز پرونده ای به خواست آن ها تشکیل شده است.
سرهنگ عزیزی گفت: روز گذشته خانم مورد نظر در خودرو مرد جوان یکدیگر را ملاقات می کنند اما ظاهرا برای حل اختلافات به نتیجه ای نمی رسند و خانم 45 ساله نیز که از قبل اسید تهیه کرده بود پس از مشاجره ای که با مرد جوان داشته آن را روی بدن وی می ریزد.
وی افزود: پس از وقوع این حادثه مرد جوان که از ناحیه صورت، سینه، شکم و پا دچار سوختگی شده بود خود را به بیمارستان طالقانی منتقل و تحت مداوا و درمان قرار می گیرد و خانم اسید پاش نیز که از ناحیه دست دچار آسیب شده بود به اتفاق یکی دیگر از آشنایانش به بیمارستان مراجعه می کند.
جانشین انتظامی استان کرمانشاه گفت: پس از کسب اطلاع از این حادثه عوامل انتظامی به بیمارستان مورد نظر مراجعه و ضمن بازجویی از فرد آسیب دیده مشخصات آن خانم را که اقدام به اسیدپاشی کرده گرفته و متهمه را دستگیر کردند.
سرهنگ عزیزی افزود: این پرونده برای رسیدگی بیشتر و صدور حکم مناسب در اختیار مقامات قضایی قرار دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#788
Posted: 3 Jun 2015 11:35
محاکمه دوباره زن و شوهر جوان به اتهام قتل خواستگار سابق زن /متهم: باید کشته میشد
زن و شوهر جوان که خواستگار سابق زن را به طرز فجیعی کشته و جنازه مثلهشده او را به آتش کشیده بودند، برای دومینبار در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
پیشتر، این زوج در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و مرد جوان به قصاص و همسرش به اتهام معاونت در قتل به 15 سال زندان و شلاق محکوم شده بودند. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده بود که درخواست آنها مبنیبر اعاده دادرسی پذیرفته شد.
این زوج دیروز در شعبه 71دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
در این جلسه غلامرضا که حالا 26 سال دارد در جایگاه ویژه ایستاد و به کشتن خواستگار سابق همسرش در تاریخ یکم مرداد 91 در خانهاش در حوالی خیابان یافتآباد اعتراف کرد. این مرد گفت: «دو ماه از ازدواجم با مریم گذشته بود که مزاحمتهای مصطفی شروع شد.
او با من و همسرم تماس میگرفت و میگفت باید از همسرم جدا شوم. وقتی ماجرا را از همسرم پرسیدم به من گفت که قبلا با مصطفی دوست بوده و طی رابطه دوستیشان، مصطفی از او فیلم تهیه کرده است. مصطفی همسرم را تهدید میکرد که اگر به خواستهاش تن ندهد فیلم را در محل پخش میکند و آبرویمان را میبرد.»
او ادامه داد: «چندبار با مصطفی تماس گرفتم تا دست از مزاحمت بردارد اما سلطهگریهای او تمامی نداشت. او حتی یکبار به بهانه تحویل دادن فیلم، همسرم را به خانهاش کشاند و بار دیگر او را آزار داده بود. به همین خاطر من و همسرم تصمیم گرفتیم او را به خانهمان بکشانیم و هرطور شده فیلم را از او بگیریم.»
او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من در اتاق پنهان شده بودم که مصطفی به خانهمان آمد. او نهتنها قبول نکرد فیلم را به زنم پس بدهد بلکه میخواست دوباره به همسرم تعرض کند که مریم با چاقو به کتف او زد و من هم چند ضربه چاقو به گردنش زدم. سپس جنازه را به حمام بردم و به تنهایی آن را مثله کردم و در جاده شهریار به آتش کشیدم.» او گفت: «من با اعتقاد به مهدورالدم بودن مصطفی او را کشتم. من قبلا او را بخشیده و از گناهش چشمپوشی کرده بودم، اما وقتی بار دیگر برای پس دادن فیلم سیاه به خانهام آمد و قصد آزار زنم را داشت فهمیدم که باید کشته شود.» سپس مریم در حالی که اشک میریخت روبهروی هیات قضایی ایستاد و گفت: «شوهرم تاوان اشتباهات مرا پس میدهد. او در یکقدمی اعدام قرار دارد و مرگ حق او نیست.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#789
Posted: 3 Jun 2015 15:13
۳سال جلب اعتماد برای کلاهبرداری ۷میلیاردی
روزنامه فرهیختگان :زن 45 سالهای که برای جلب اعتماد اقوام و سوژههایش برای کلاهبرداری، سه سال به دو شیوه مختلف پولهایشان را گرفته بود، هفته گذشته در حالی دستگیر شد که گفته میشود هفت میلیارد تومان کلاهبرداری کرده است. این زن که به دو شیوه «سفر بردن به عتبات عالیات» و «فروش دلار دولتی» اقدام میکرد وقتی در آخرین شیوهاش تصمیم به کلاهبرداری برای فرستادن افراد به مکه داشت، دستگیر شد. این زن که گفته میشود تاکنون هزار و 200 شاکی دارد در حالی دستگیر شده که تعداد زیادی از مالباختهها از اقوام و بستگان خودش هستند. این متهم خبرنگار یکی از ماهنامههای گردشگری بود و سالها در آنجا فعالیت داشت.
تورهای قیمت پایین شیوه جلب اعتماد متهم
اردیبهشت پنج سال پیش بود که لیلا 40 ساله به اقوام خود اعلام میکرد از طرف آژانس مسافرتی که در آن کار میکند میتواند افراد را از طریق تورهای بسیار ارزان به سفر بفرستد. از آنجایی که قیمت تورهایی که ارائه میداد بسیار پایینتر از قیمت واقعی بود زمان زیادی طول نکشید که همه اقوام او نیز به دوستان و آشنایان خود اطلاعرسانی کردند. مدت کوتاهی از این ماجرا نگذشته بود که تعداد بسیار زیادی مشتری ثابت این تورها شدند و با قیمتهایی پایین به کربلا، سوریه، مالزی و ترکیه میرفتند.
جعفرقلی یکی از مالباختههایی که از شاکیهای اصلی این پرونده است به فرهیختگان گفت: «تورهایی که برای ما در نظر داشت قیمتهای بسیار پایینی داشت ولی هتلها و سرویسهایی که میگرفتیم بسیار خوب بود و همین موضوع باعث میشد به دوستان و آشنایان خود نیز پیشنهاد کنیم.»
جعفرقلی ادامه داد: «کمی بعد به ما گفت آژانس مسافرتی دلار به قیمت دولتی میفروشد و به ما پیشنهاد داد بخریم و در بازار آزاد بفروشیم. ما نیز چندینبار دلار دولتی به قیمت دوهزار و 500 تومان خریداری کردیم و به قیمت سههزار و 500 تومان به فروش رساندیم.» این مالباخته با بیان اینکه این کار را به خیلی از افراد نیز پیشنهاد دادند، گفت: «تعداد زیادی از آشناهای ما نیز اقدام به خرید دلار دولتی از لیلا کردند و در مدت زمان کوتاهی اعتماد همه ما جلب شد.»
یکی دیگر از مالباختههای این پرونده که 340 میلیون تومان از او کلاهبرداری شده بود نیز به فرهیختگان گفت: «پس از اینکه چندینبار با خوشقولی اعتماد ما را جلب کرد شیوهای دیگر از کلاهبرداریاش را در دستور کار قرار داد.» وی درباره این شیوه توضیح داد: «از هزار و 100 نفر از اقوام، دوستان، آشنایان و همکاران نفری یک میلیون تومان پول گرفت و وعده داد سال دیگر آنها را به مکه بفرستد. در همین حین به همه اعلام کرد دلار دولتی بسیار زیادی نیز در اختیار آژانس است که میتوانید تهیه کنید ما نیز هرکدام پول چندصد هزار دلار را به حسابش واریز کردیم تا مثل همیشه دلار دولتی دریافت کنیم و در بازار آزاد بفروشیم.» این مالباخته که تمایلی نداشت نامش گفته شود ادامه داد: «پس از آن، هنگام دریافت دلارها را به بهانههای مختلف به ماههای دیگر انتقال میداد و این در حالی بود که خبری از سفر مکه نیز نبود.»
متهم اصلا کارمند آژانس مسافرتی نبود
این مالباخته ادامه داد: «همینطور کمکم بین همه اقوام و دوستان این شایعه درست شد که لیلا به قصد کلاهبرداری تا الان وعدههایش را عملی کرده و حالا نیز فراری شده است. با چنین تصوری به آژانسی که ادعا کرده بود در آنجا کار میکند و تسهیلات آن آژانس شامل حالمان میشد مراجعه کردیم.» وی ادامه داد: «نیمه اردیبهشت امسال در کمال تعجب متوجه شدیم اصلا در این آژانس چنین فردی کار نمیکند و مدیر آژانس نیز به ما گفت تورهای کربلای آژانس ما با چنین هتلی یک میلیون و 500 هزار تومان است چطور شما با 400 هزار تومان سفر میکردهاید.»
این شاکی درباره روز حضور در آژانس نیز گفت: «روزی که برای پیگیری به آژانس رفتیم با تعداد زیادی از اقوام و بستگان خود مواجه شدیم و دریافتیم کلاه همه را به همین شیوه برداشته و به همه ما نیز میگفته به دیگران نگویید چه کار میکنیم زیرا آنها میخواهند برای آنها نیز این کار را انجام بدهم.»
پلیس آگاهی قم پیگیر ماجرای کلاهبرداری
این اتفاق در حالی افتاده که پس از شکایتهای بسیار زیادی که از این زن شده بود، پلیس آگاهی قم وی را هفته گذشته در تهران دستگیر و برای ادامه تحقیقات به اداره آگاهی قم منتقل کرده است.
یکی از مسئولان آگاهی قم درباره این خبر به فرهیختگان گفت: «این خبر را تایید میکنیم و این متهم هفت میلیارد تومان کلاهبرداری به شیوه جلب اعتماد داشته است.» او همچنین ادامه داد: «مالباختههای این پرونده بسیار زیاد هستند و نکتهای که تا الان در این پرونده مشخص نشده این است که این خانم همدستی داشته است یا خیر.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#790
Posted: 3 Jun 2015 15:14
رازگشایی ٢ جنایت در اعترافات یک دوست
پسرخالههای طمعکار برای تصاحب خانه میلیاردی دوست قدیمی، نقشه مرگباری را طراحی کردند
شهروند: دوست قدیمی اعترافات تکاندهندهای داشت و هنوز کسی باور ندارد این مرد توانسته باشد ٢جنایت هولناک را رقم زده باشد. مرد جوان برای اینکه ثروت میلیاردی دوست صمیمیاش را تصاحب کند، نقشه یک جنایت را اجرا کرد. متهم با همدستی پسرخالهاش، دوست ثروتمند خود را به همراه پسر ١٤سالهاش به قتل رساند و تمام اموال او را تصاحب کرد.
١٩دیماه سال گذشته مرد ثروتمند وقتی با صمیمیترین دوستش قرار ملاقات گذاشت، نمیدانست که این آخرین سکانسهای زندگیاش است و قرار است قربانی یک نقشه مرگبار شود. سوار خودروی دوستش «محمدرضا» شد. «علی» پسر خاله محمدرضا هم همراهشان بود. هنوز مسیری را طی نکرده بودند که طنابی را دور گردن خود دید که نشان میداد تا لحظاتی دیگر جان خود را از دست میدهد. دو روز بعد از آن بود که خبر ناپدیدشدن «محسن» مرد ثروتمند به اطلاع پلیس رسید. ٢٢دیماه مردی به کلانتری رفت و از ناپدید شدن برادر ثروتمندش خبر داد. او به ماموران پلیس گفت: « برادرم که با پسر ١٤ سالهاش به نام «پاشا» زندگی میکرد از دو روز پیش به همراه پسرش ناپدید شده و هیچ خبری از آنها نداریم.»
پس از اعلام این شکایت، تیم جنایی به دستور بازپرس «مدیرروستا» تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرد و به بررسی تمام زوایای این موضوع پرداخت. هنوز هیچ اطلاعاتی در مورد سرنوشت مرد ثروتمند و پسرش در دست نبود و کارآگاهان تحقیقات خود را همچنان ادامه دادند. تا اینکه چند وقت بعد خبر رسید که تمام اموال محسن، مثل خودروی بی ام و، موتورسیکلت، وسایل قیمتی خانهاش و همچنین خانه گرانقیمتش فروخته شده است. درحالی که تجسسهای پلیس در این مورد ادامه داشت، ١٢٠ روز پیش مردی که این اموال را فروخته بود، خیلی زود شناسایی و در یک عملیات دستگیر شد.
اعترافات هولناک
«محمدرضا» دوست صمیمی مرد ناپدید شده بود که در بازجوییهای پلیسی سعی کرد منکر هرگونه دخالت در ناپدیدشدن «محسن» شود، ولی درنهایت راز جنایتی هولناک را فاش کرد و جزییات توطئه مرگباری که به همراه پسرخالهاش کشیده بود را اینگونه تعریف کرد: «خیلی وقت بود که به ثروت «محسن» حسادت میکردم. برای همین یک روز با پسرخالهام نقشه کشیدیم که از محسن کلاهبرداری کنیم و خانهاش را بفروشیم. نقشه را کشیدیم، روز ١٩ دی ماه با پسرخالهام به خانه «محسن» رفتیم و به بهانهای از او خواستیم همراه ما بیاید. قرار بود او را به باغی در دماوند ببریم و در آنجا مجبورش کنیم وکالت اموالش را به ما بدهد. اما در راه ناگهان پسرخالهام طنابی دور گردن او انداخت و خفهاش کرد. شوکه شده بودم. اما علی ادعا داشت که با مرگ او راحتتر میتوانیم به هدفمان برسیم. من حرفی نزدم و با هم اثر انگشت «محسن» را گرفتیم و بعد از انجام قرارداد جسدش را در آب سرد سوزاندیم. بعد از آن به سراغ پسرش رفتیم. درحالیکه به من اعتماد داشت و مرا عمو صدا میزد، همراهم آمد. من قصد کشتن او را نداشتم، اما پسرخالهام گفت این پسر هم باید بمیرد. در راه متوجه شدم که پسر محسن حالش بد شده و فهمیدم که پسرخالهام به او قرص برنج خورانده است. برای همین وقتی او هم مرد، جسدش را پیش جسد پدرش بردیم و سوزاندیم. جسد نیمه سوخته محمد را هم همانجا دفن کردیم. بعد تمام اموال را فروختیم و خانه را هم به قیمت یکمیلیارد تومان به فروش رساندیم.
با اعترافات این مرد اجساد قربانیان نیز کشف شد و تلاش برای دستگیری پسرخاله متهم آغاز شد. درنهایت این مرد نیز در تله کارآگاهان جنایی افتاد و صبح روز شنبه در یک عملیات دستگیر شد. صبح دیروز این مرد در مقابل بازپرس ویژه قتل، درحالیکه خود را بیگناه اعلام کرد همه چیز را به گردن پسرخالهاش انداخت و گفت: « من نه محسن را کشتم و نه پسرش را. همه این کارها را پسرخالهام انجام داد و من فقط تماشاگر بودم.»با این اظهارات، متهم روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در مورد این پرونده ادامه یافت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟