انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 3 از 4:  « پیشین  1  2  3  4  پسین »

Shokhie Kharaki | شوخی خركی...........!!!


مرد

 
با دوستم تو مدرسه بودیم میخواستم غافل گیر بشه محکم زدم پشت کمرش(خودش میگفت محکم زدی)بع یه دف با مغز اومد تو زمین و.........
نترس نترس نترس بچه جون
برو برو بازم به میدون
امید نذار هیچ وقت بمیره... غم جای اونو بگیره...
یه مورچه اگه صد دفعه دونش بیفته، صد دفعه برش میداره!
واسه چی؟ واسه اینکه امید داره......
     
  
مرد

 
اون زمونا که مدرسه میرفتیم مبسر کلاس شدم مدیر گفتش که برو شماره خونه بچه ها رو بنویس واسه من بیار،منم با یه پسره لج بودم به جای اینکه شماره ی خونشو بنویسم شماره پاسگاه محله مونو نوشتم!جالب اینجائه اصلا صداش درنیومد!
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
يه بار كلاس سوم ابتدايي قبل از اينكه معلم بياد (خانم زينلي) ما يه صندلي رو كه پايه اش شكسته بود رو گذاشتيم جاي صندلي معلم و پايه اش را گذاشتيم زير صندلي جوري كه معلوم نباشه بدبخت خانم زينلي نشست روي صندلي و خورد به بخاري كه بغلش بود بخاري هم افتاد زمين و كلاس آتيش گرفت اون روز همه كلاس يه تنبيه حسابي شدن
اصفهان نصف جهان - فقط سپاهان
     
  
مرد

 
۱ تو کفش دوستم چسب قطره ای ریختم
۲ دوست دخترمو همچین ترسوندم که داشت سکته میزد
۳ به جای خمیر دندون خمیر ریش دادم به طرف
۴به جای مشروب دلستر دادم به یکی...
خیلی شوخی خرکی کردم
     
  
مرد

 
nakazaki
دمت گرم داش کلی خندیدم :
حالا اینم از شوخی خرکی من :
یه روز با رفیقم داشتم از پله برقی پایین میومدم ،من سمت چپ بودم و یه دختر داف آتیشی بغلم بود، رفیقم سمت راست بود و یه پله از دختره پایین تر بعد همین طور که داشتیم میرفتیم پایین یه فکر خرکی به سرم زد ، با لگد یه دونه اروم زدم در باسنش بعد سریع برگشت و دختررو دید و نیشش تا اخر باز شد اخه فکر کرد که کار اون بوده ، بیچاره دختره هم نمیدونم چرا نگفت کاره من بوده ، دیدم خیر به این رفیق ما خوش گذشته ایندفعه یه دونه با تمام قدرت گذاشتم در باسنش یهو برگشت به دختره گفت :بوووووووق...........بعد یه دونه گذاشت در گوش دختره منم که دیدم اوضاع خیته زدم به چاک و فقط موقع فرار صدای جیغ و داد دختررو میشنیدم انقدر خندیدم که مویرگای سرم نزدیک بود پاره شن . بعد اون ماجرا رفیقم اومد دیدم اوه اوه صورتش تمام جای چنگه بعد منم که از خنده سرخ شده بودم بهم گفت یادت باشه یکی طلبت و همین طور هم شد یه بلایی سرم اورد که نزدیک بود قالب تهی کنم .
     
  
مرد

 
دوستان این ماجرا داغه داغه ، همین دیروز اتفاق افتاد ،گفتم نگم نامردیه .البته بره خودم نیست.
رفیقم تعریف میکرد که رفتم در خونه دوستم ازش فیلم بگیرم ، در زدم کسی درو باز نکرد ، تعجب کردم اخه خودش زنگ زد که بیا فیلمو ببر ، بعد زنگ زدم گوشیش دیدم در دسترس نیست،بی خیال شدمو داشتم بر میگشتم که دیدم از بالا پشتبونشون یه چیز افتاد جلوم ، اگه خودمو پرت نکرده بودم عقب زیر کولر له شده بودم ، اره اون چیز کولر بود ، همچین گرد و خاک بلند کرد و صدا در آورد فک کردم خمپاره جلوم منفجر شده .
بالا رو دیدم کسی نیست ، یه دفعه رفیقم از در دویید اومد بالا سرم گفت چیزیت نشد ، گفتم کولر چرا افتاد پایین ،گفت ببخشید در تنظیم زمان اشتباه کردم ،اینو که گفت افتادم دنبالش ، دو سه تا چک و لگد بهش زدم گفتم میخواستی منو له کنی ، گفت نه بابا بی جنبه میخواستم شوخی کنم یه کم دیر پرت کردم ،بعد گفتم کولر چی بابات گیر نمیده ، گفت نه بابا کولره اسقاطی بود
اینو که تعریف کرد من از خنده شاشیدم شلوارم شمارو دیگه نمیدونم .
     
  ویرایش شده توسط: EarthQuake_PN   
مرد

 
توسربازی یکی ازسربازهاادم فروش بود..شب بابچه هارفتیم بلاسرش دست وپاشوگرفتیم شلوارشودراوردیم داخل سوراخ التش فلفل ریختیم وروبیضه هاش خمیردندون مالیدیم..عاقبتش این بودیه هفته بازداشتگاه بودم+اضافه خدمت
پادشاه رم به کوروش گفت:
مابرای شرف می جنگیم وشمابرای ثروت.
کوروش گفت:هرکس برای نداشته هایش می جنگد
     
  
مرد

 
تو نوجوانی یه پیرزنه بود که وقتی ما تو کوچه فوتبال بازی میکردیم بهمان گیر میداد وحتی بهمان فوش ناموسی میداد

من گفتم بچه ها باید حال این پیر زن رو بگیریم ساعت ۲و۳شب از دیواز خانه اش رفتم بالا


دری که میخورد تو حیاط را با زنجیر فقل کردیم اقا ساعت ۴و۵ صبح بود که بنده خدا دستشویش


گرفته بود اقا ما تو کوچه از خنده داشتیم روده بر میشدیم.... تا صبح زنگ زده بود به

پسرش با کیلد ساز امد در واکردن دیگه از او به بعد پیره زن کاری به کسی نداشت
     
  

 

تقریبا دو سال پیش با یکی از رفیقا و اقوام که هر سه مون مثل برادر هستیم رفتیم دهات شب که خوابیدیم صبح زود بلند شدیم رفتیم کوه اونجا تصمیم گرفتیم چایی آتیشی درست کنیم چون خیلی میچسبه بعد آتیش و روشن کردیم و کتری رو گذاشتیم تو ذغال بعد فامیلمون رفت اسپند بچینه رفیقم گفت یوسف بیا یه حرکتی بزنیم گفتم چی کار کنیم گفت پس نیگاه کن بعد رفت شلوارشو کشید پایین و ریدش تو کتری سریع شلوارشو کشید بالا اومد نشست بعد فامیلمون اومد چایی ریخت و گفت به به چه خوش رنگ شده بنده خدا تا یه قورت کشید بالا در جا اوق زد من و رفیقمم ولو شدیم زمین از خنده
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
     
  
مرد

 
یکبار داداشم رفت پشت بوم برای اوردن وسیله شب بود و اون میخواست وسیله هارو برداره بیاره پایین و اصلا حواسش نبود منم یواشکی رفتم پشت سرش وایسادم یه دفعه توی گوشش داد زدم بیچاره از شدت ترس گریه کرد ولی من از شدت خنده داشتم غش میکردم الانم که دارم مینویسم دارم از خنده دارم غش میکنم
 Signature
     
  
صفحه  صفحه 3 از 4:  « پیشین  1  2  3  4  پسین » 
شوخی و سرگرمی

Shokhie Kharaki | شوخی خركی...........!!!

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA