انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 76 از 85:  « پیشین  1  ...  75  76  77  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
داستان جدید ترین سکسم
اول خودمو معرفی کنم چون چند وقتیه تو لوطی چیزی ننوشتم
من ۴۲ سالمه و از ۱۳ سالگی با گی و حس مفعول شدن اشنا شدم. همیشه گی نمیکنم اما گاهی هوس میکنم. ضمنا من بایسکشوالم و فول گی نیستم
حالا اخرین خاطره و سکسم
تو گروه داشتم میچرخیدم و چتا را میخوندم مثل همیشه. یهو یه ایدی دیدم که قبلا سیو کرده بودم ولی یادم نبود کیه . گفتم ببینم کیه. رفتم پیویش و سلام دادم. جوابم داد . چون تو گروه دنبال مفعول بود حدث زدم کیس باشیم. اصل دادم اونم داد بعد کمی گپ زدن همو شناختیم . حدود یکسال پیش همو دیده بودیم اما نشده بود با هم سکس کنیم‌. چون بهش زنگ زدن و زود رفت. اسمش سعید بود
بهرحال چون من چند روز پیشش سکس کرده بودم ولی به دلم کامل نبود باهاش قرار گذاشتم. یه دوستی هم داشتم که مکان نداشت ولی بچه خوبی بود و اسمش حمید بود .پقرار شد ۳ تایی تو مکان حال کنیم.
عصر قرار گذاشتیم و رفتم سر قرار و رفتیم مکان سعید
یه خونه کوچیک بود. کمی ۳ تایی حرف زدیم بعد من رفتم دستشویی که اماده بشم. خودمو شستم و برگشتم. وقتی برگشتم اروم اروم لباسام را در اوردم. حمید رفت دستشویی و حالا من با یه شرت قرمز جلو سعید بودم.سعید هم هم سن خودم بود ولی حمید ۲۸ سالش بود. اونم لباساش در اورد و با شرط واستاد . حمید هم امد و لخت شد. با هم رفتیم تو اتاق. من شرتمم در اوردم حالا کون لخت با پاها و رونای بدون مو جلوشون بودم. چون من دوس ندارم مو داشته باشم. سعید از اتاق رفت بیرون بره دستشویی. من به حمید اشاره کردم و اون شرتش در اورد. نشستم جلوش و کیرش کردم تو دهنم و ساک زدم. یواش یواش کیرش داشت بزرگ میشد که سعید هم امد کنارش. منم کیر حمید با دست گرفتم و کیر سعید کردم تو دهنم . اون دوتا هم مشغول بوس کردن و خوردن سینه های هم شدن منم گاهی کیر حمید ساک میزدم گاهی کبر سعید. کیر دوتاشون راست شده بود و اماده کردن. کیر سعید بزرگ تر و سفید بود . به پیشنهاد سعید گاهی کیر دوتاشون را کنار هم فشار میدادم و دوتایی میکردم تو دهنم.
بعد مدتی ساک زدن حالت داگی شدم و حمید رفت پشتم سعید هم رفت تا نگاه کنه. کونم را با دست باز کردن و با تف خیس کردن. بعد حمید کیرشو با کمی مشکل کرد تو کونم و مشغول شد. سعید هم نگاهمون میکرد. بعد حمید خسته شد و سعید گفت پاهاش بده بالا بکنش. منم به پشت خوابیدم و سعید بالا سرم پاهام را کشید بالا. حمید هم باز کیرش کرد تو. ایبار راحت تز رفت تو. سعید همونطور که پامو گرفته بود امد پایین تا کیرش بخورم. حمیدم حسابی داشت کونم را میکرد. بازم سعید خسته شد و ایندفه من به پهلو خوابیدم و اون پشتم خوابید و کرد تو کونم. این بار دیگه راحت رفت تو کونم. سعید هم از پشت خودش را چسبوند به حمید. کمی منو تو این حالت کردن ولی حمید خسته شد و بلند شد . من به شکم خوابیدم و حمید امد روم و کیرش راحت کرد تو کونم و روم دراز کشید و شروع کرد به کردن کونم. بعد چند دقیقه تلمبه هاش تند تر شد و ابش امد. سعید چون با کس دیگه قرار داشت منو نکرد. بعد پا شدیم لباس پوشیدیم.
امیوارم خوب نوشته باشم.
آریایی
     
  
مرد

 
سلام دوستان عزیز من ۳۹ سالمه تازه با این سایت آشنا شدم خواستم منم خاطراتم بگم محل زندگی ما در شهر سرسبز تفرش بود تا دیپلم اونجا بودم من از راهنمایی دورادور با سکس آشنا شدم و وقتی به بلوغ رسیدم سکسم با همجنس شروع شد پسر همسایمون پیشنهاد داد دوطرفه سکس کنیم ولی اون بهتر از من میکرد هم کیرش بزرگتر بود هم سفت ولی مال من ضعیف بود لذا من بیشتر مفعول بودم کم کم روابطمون زیاد شد و نفر سوم هم اضافه شد کل ۴سال دبیرستان حداقل هفته ۲بار رابطه داشتم ولی تو دانشگاه قطع کردم الان اگر سن بالا باشه خیلی دوست دارم
Gay
     
  

 
سلام
من میخوام یکی از خاطراتم رو براتون تعریف کنم. چندان اهل نوشتن نیستم اما از اونجاییکه دیدم اکثر (مثلاً) خاطرات اینجا چیزی نیست بجز خیالپردازی و تصورات سکسی بعضی از دوستان فکر کردم که بد نیست یه خاطره واقعی هم اینجا باشه.
اسامی و مکانها رو تغییر میدم با اجازتون اما کل جریان رو با جزییات و البته بدون خیال پردازی براتون تعریف میکنم.
من نیما هستم، 35 سالمه و در واقع گی نیستم و دوست دختر دارم و اکثر سکسهام با دختر بوده اما گاهی هم به سکس با همجنس وسوسه میشم.(البته نه هر همجنسی، قثط در صورتی که طرف تر و تمیز و دخترونه و یا لااقل پسرونه باشه و نه مردونه)
برای یه سفر کاری مدتی رفتم به یه کشور خارجی، از اونجاییکه از خیلی وقت پیش به ترنسشکوال یا همون شیمیل ها علاقه داشتم تصمیم گرفتم که یه مورد پیدا کنم و باهاش سکس کنم.
توی سایتهای مختلف گشتم تا بالاخره تونستم یه سایت خوب پیدا کنم که شیمیل ها توش واسه سکس پولی آگهی میدادن، مدتی گذشت تا بتونم یه مورد خوب پیدا کنم و بتونم بهش اعتماد کنم که داره حقیقت رو میگه و تقلبی نیست(چند باری هم با چند مورد دیگه قرار گذاشتم اما نهایتا معاملمون نشد ،یکیشون حتی رفتم خونش ولی دیدم طرف با عکسهایی که توی سایت گذاشته بود هیچ شباهتی نداشت، منم زدم زیرش و اومدم بیرون)
القصه....بالاخره یمیو پیدا کردم ،در مورد قیمت و این حرفها به توافق رسیدیم ولی چند روزی طول کشید تا بتونیم قرار بذاریم( در واقع بیشتر مشکل از طرف من بود که هم دو دل بودم که کلاً اینکارو بکنم یا نه و هم سخت میتونستم اعتماد کنم) در نهایت تصمیمم رو گرفتم و یه روز دلو زدم به دریا و با طرف قرار گذاشتم.
در مورد شیمیلها یه توضیح بدم (با توجه به تجربه خودم) و اون اینکه در خیلی موارد اینها پسر هستن که تمایلات زنونه دارن و بیشترشون حتی اندام زنونه ندارن والبته تحت نظر پزشک هورمون های زنونه مصرف میکنن که باعث میشه اندام و اعضا و خصوصیات جنسیشون به مرور عوض شه، در آخر کار هم مثلا سینه و باسنشون مثل زنها اونقدر بزرگ نمیشه و اون چیزهایی که توی فیلمها میبینیم بیشترش نتیجه عمل جراحی و پروتز هست.
بگذریم...این بنده خدا اصالتاً اهل آمریکای جنوبی بود و واسه شغل شریف دادن اومده بود به این کشور، 25 سالش بود و توی عکسهاش چهره بانمکی داشت و اندامش خوب بود و کیرش هم سایز متوسط بود ،من تصمیم داشتم باهاش سکس دوطرفه بکنم و میخواستم دادن رو هم تجربه کنم.(قبلاً با پسر سکس کرده بودم ولی بیشتر بکن بودم و فقط یه بار دادم که اونم اصلاً برام لذتی نداشت چون پسره اصلا اینکاره نبود و سایزش هم خیلی کوچیک بود اما من چند باری توی اوج شهوت با خیار خودمو ارضا کرده بودم پس میدونستم اگه سایز درست باشه میشه از دادن هم لذت برد).
خلاصه آدرس داد که برم پیشش، ازش خواستم شماره تلفن بده که راحتتر در تماس باشیم و اونم شمارشو داد، با کلی استرس و تپش قلب رفتم به آدرسی که داده بود. یه متل بود تو مرکز شهر، بهش زنگ زدم و گفتم که رسیدم، اونم شماره اتاقشو داد، این اولین تجربم بود واسه همین استرس عجیبی داشتم، رفتم دم در اتاق و در زدم، درو باز کرد، دیدم بله خودشه، صورتش خوشگل بود،یکم سبزه بود با لبای قلمبه و البته کلی آرایش و موهاش که به نظر کلاه گیس میومد،با کفش پاشنه بلندش تقریباً همقد من شده بود. توی اتاق که رفتم متوجه شدم که یه نفر دیگه هم اونجاست، یه شیمیل دیگه که داشت توی دستشویی خودش رو آرایش میکرد. به جیا گفتم (اسم شیمیل طرف من جیا بود) این اینجا چیکار میکنه؟ مگه قرار نبود تنها باشیم؟(جیا با یه شیمیل دیگه که بقول خودش فامیلش بود تو این اتاق اقامت داشت و انگار نوبتی از اتاق بعنوان مکان استفاده میکردن اما من از قبل باهاش طی کرده بودم که تنها باشیم) جیا گفت اون داره آماده میشه که بره سر قرار و ضمناً کاری به ما نداره، بهش توجه نکن !! دودل شدم که بمونم یا بیخیال شم و برم، بعد از یکم فکر کردن و آنالیز وضعیت به خودم گفتم که با کلی استرس تا اینجا اومدی و حالا که اینجا هستی کاریو که واسش اومدی بکن و قال قضیه رو بکن. گفتم OK. جیا گفت گل رزهای منو آوردی؟(منظورش پول بود) گفتم آره و یه 100 دلاری درآوردم، پول رو گرفت و شروع کرد به مالیدن جلوی شلوارم، بعد پرسید کدوم رل رو دوست داری؟ میخوای بدی یا بکنی؟! منم گفتم که واسه هر دوش اومدم و میخوام هم بکنم و هم بدم، اما جیا گفت که با 100 دلار فقط یکیش رو میتونم داشته باشم، حالم گرفته شد و گفتم قبلاً چیزی در این مورد نگفته بودی!!(احساس کلاه رفتن سرم بهم دست داده بود) میخواستم بزنم زیرش و پولمو بگیرم برم، اما رفتار جیا(و البته شوقم به سکس باهاش) باعث شد بیخیال شم، جیا گفت تو ازم نپرسیده بودی و نگفتی که هردو رو میخوای و اینکه معمولاً همه مشتریای من فقط واسه یه طرفه میان و بیشتر هم میان که بدن، بالاخره خودم رو قانع کردم که ادامه بدم، اما متاسفانه از روی محافظه کاری فقط همون 100 دلار رو با خودم آورده بودم(که نکنه خفتم کنن و پولامو ازم بگیرن) خلاصه دوطرفه شدنی نبود و باید یکی رو انتخاب میگردم، اما انتخاب هم کار سختی بود، دوست داشتم بکنمش چون انصافاً کون خوبی داشت، از طرفی حس فانتزی دادن به یه شیمیل هم خیلی وسوسم میکرد(چون میدونستم ممکنه دیگه فرصتش برام پیش نیاد) فقط یکمی این فکر که واسه دادن اومده باشم اونجا اذیتم میکرد، بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیمم رو گرفتم و گفتم که میخوام نقش دادن رو داشته باشم.
عملیات شروع شد، رفتیم روی تخت و خیلی حرفه ای شروع کرد به خوردن لبام، کارش رو بلد بود اما میتونستم موهای صورتش رو حس کنم که هرچند مثل مال مردها زبر نبود اما بازم میشد حسشون کرد و خوش آیند نبود، رفتم سراغ سینه هاش و سوتینش رو باز کردم ولی دیدم همچین سینه ای نداره(انگار از هورمون درمانیش خیلی نگذشته بود و هنوز عمل پروتز سینه هم نکرده بود، ازم عذرخواهی کرد و گفت که هنوز اونقدری سینه نداره، گفتم عیب نداره و یکم دیگه لباش رو خوردم، بعد پا شدم و لباسامو در آوردم که با یه حالتی بهم گفت که خیلی اندام خوبی دارم و بقول خودش خیلی cute هستم(تعریف از خود نباشه چندان بیراه هم نمیگفت، من سالهاست ورزش میکنم، اندام عضله ای اما نه خیلی بزرگ و چهره پسرونه ای دارم)، بغلم کرد و شروع کرد به خوردن سینه هام، شکمم و بعد هم کیرم رو کرد دهنش و با ولع ساک میزد، محکم میمکید که گفتم بسه، رفتم سراغ کیرش و گذاشتم دهنم، کیر نسبتاً بزرگی داشت، 17 سانتی میشد، سرش باریکتر از بدنش بود و مثل مخروط به تهش که میرسید هی کلفتیش بیشتر میشد، میدونستم که این کیر به راحتی نمیره توی کونم ( با اینکه قدیما با خیار و بادمجون نسبتاً کلفت تو کونم حال کرده بودم اما با صبر زیاد و کلی انگشت کردن بود)، حالت 69 شدیم و یه ساک حسابی واسه هم زدیم، بعد ازم خواست هرطور که راحتم بخوابم که بکنه، اول به شکم خوابیدم و قمبل کردم که دیدم دهنش رو گذاشت رو سوراخم و شروع کرد به لیسیدن(قبل اومدن رفته بودم حمام و با حوصله سوراخ و روده هام رو تخلیه و حسابی تمیز کرده بودم )، حس خیلی باحالی داشت، لیس میزد و گاهی لباش رو میذاشت رو سوراخ و میمکید، عجیب حال میداد، زمان کار اصلی بود، به پهلو خوابیدم، ژل برداشت و مالید رو سوراخم، به کیرش هم کاندوم کشید و با ژل خیسش کرد، منتطر بودم که با انگشت یکم بازم کنه اما از انگشت کردن خبری نبود، یهو کیرش رو گذاشت رو سوراخ و شروع کرد به فشار دادن( گمونم آدمهایی که معمولاً پیشش میومدن زیاد داده بودن و گشاد بودن واسه همین نیاز به انگشت نداشتن، اونم بر طبق عادت بدون انگشت کردن رفت سراغ کردن)، منم به خیال اینکه میتونم از پس دردش بر بیام چیزی نگفتم و گذاشتم ادامه بده، سر کیرش با درد کمی رفت تو اما با توجه به اینکه کیرش به سمت آخر هی کلفت تر میشد این درد هی بیشتر و بیشتر میشد تا به جایی رسید که حس کردم دارم جر میخورم و یه درد همراه باسوزش عجیب و وحشتناکی تو همه وجودم پیچید( اونایی که این دردو کشیدن میفهمن چی میگم)، یهو خودمو پرت کردم جلو و کیرش دراومد اما درد لامصب کم نمیشد، یه دقیقه ای به خودم پیچیدم تا آروم شد، پرسید چی شد که با یکم عصبانیت گفتم من بار اولمه(که البته دروغ بود) و باید یکم بیشتر وقت میذاشتی که باز شم، دست زدم به سوراخم که ببینم خون اومده یا نه اما خوشبختانه خونی در کار نبود.
جیا گفت میخوای تو یه پوزیشن دیگه ادامه بدیم؟ گفتم یکم صبر کن تا دردم کم شه، خم شد و دوباره شروع کرد به لیسیدن سوراخم و دوباره همون حس خاص لذت بهم دست داد و باعث شد بخوام ادامه بدم، گفتم تو به پشت بخواب تا من بشیم روی کیرت، خوابید و من ژل بیشتری زدم به سوراخم و آروم نشستم روی کیرش، ظرف دو سه دقیقه اول نصف کیرشو کردم تو کونم، هنوز درد داشتم اما کمتر،یکم صبر کردم و شروع کردم به بالا و پایین شدن، به مرور هم سعی میکردم هر بار که میرم پایین بیشتر بکنمش تو، ظرف چند دقیقه کل کیرش توی کونم بود، هر بار یه حس پر و خالی شدن عجیبی داشتم که نمیتونم بگم حس خوبی بود یا بد،مخصوصاً وقتی سریعتر بالا و پایین میکردم، با پر شدن درد و لذت و با خالی شدن حس دفع بهم دست میداد، اما توی صورت و چشای جیا لذت رو میدیدم، حس جدیدی بود برام که یه نفر دیگه از کردن من داره لذت میبره. اما خود من تا وقتی که همه کیرشو تونستم بکنم تو چندان لذتی نداشتم و بیشتر درد بود اما وقتی همش تو بود یه حال خوبی بهم میداد، طوری که هر بار بیشتر خودمو بهش فشار میدادم که بیشتر بره توم، شاید حدود 30 سانیه محکم روی کیرش تلمبه زدم طوری که از خوردن کونم به شکمش صدای شرق شرق بلندی بوجود میومد و من بی اختیار ناله میکردم و محکمتر میزدم، توی اون 30 سانیه هیچی جز لذت حس نمیکردم که یهو احساس کردم آبم داره میاد و بهش گفتم دارم میام و بدون اینکه منتظر جوابش بشم لبامو چسبوندم به لباش ،آبم پاشید رو شکمش و روش ولو شدم.
وقتی کامل آبم اومد لذت تموم شد و دوباره درد اومد سراغم، با درد زیاد کیرشو از سوراخم کشیدم بیرون و کنارش خوابیدم، یه دقیقه ای همونجا دراز کشیدم و بعد پاشدم، یه احساس بدی داشتم، حس کونی شدن و هم اینکه موقع دادن بدون اینکه دست به کیرم بزنم آبم اومده بود، یکمی حالم گرفته بود، تازه اینکه متوجه شدم اون شیمیل دیگه همچنان توی دستشویی بود و نرفته بود بیرون، اما دیگه کار تموم شده بود و دیگه نمیشد کاریش کرد، زود لباس پوشیدم، ازش خدافظی کردم و رفتم بیرون.( قبل رفتن جیا که فهمیده بود خیلی درد کشیدم بهم کفت که برم حمام و توی وان آب ولرم بشینم، معلوم بود ازین دردا زیاد کشیده) تو راه برگشت به خودم گفتم که حتماً یبار دیگه میام و اینبار فقط میکنمش که این حس کونی بودن از بین بره اما این فکر هیچ وقت عملی نشد.
تا چند روزی عذاب وجدان عجیبی داشتم اما کم کم از بین رفت، هفته بعد جیا بهم ایمیل داد و حالمو پرسید، گفت نمیخوای بهم یه سر بزنی؟ گفتم هنوز ازون دفعه کونم میسوزه، خواست که برم اینبار من بکنمش اما پیچوندمش و نرفتم.
الان یه سالی ازون قضیه میگذره، وقتی بهش فکر میکنم میبینم بیشتر درد کشیدم تا لذت ببرم ونمیدونم اگر الان دوباره پیش میومد انجامش میدادم یا نه، اما در مجموع ازین تجربه ناراضی نیستم و خوشحالم که این آرزو به دلم نموند، ضمن اینکه هنوز وقتی بهش فکر میکنم تحریک میشم و این حسو دوست دارم.
این بود اولین و آخرین تجربه سکس من با یک شیمیل.
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
جنده ی کونیا شدم


سلام من آرمین هستم ۱۴ ساله از مشهد لاغر و سفیدم البته لب های خوشگلی هم دارم واسه گی خوبم مامانم افغانه بابام ایرانی بوده البته بیشتر به مامانم رفتم البته بابامو هیچوقت ندیدم مامانم همیشه نفرینش میکنه و میگه اون منو به این راه ( جندگی )کشوند بابام معتاد بود و دوستاشو میوورده که مامانمو که اون موقع ۱۵ سالش بود بکنن خرج موادش در بیاد مامانم هنوز کارگر جنسیه و به خاطر هیکل ریز و بچه گونه و سفید و بیموش طرفدار زیاد داره منم که تنها پسرشم میدونم و اونم میدونه که من کون میدم.




میخوام ماجرای سکس گروهی با چند تا از دوستام رو براتون تعریف کنم صبح که از خواب پا شدم رفتم و صورت خودمو شستم که جلوی آیینه جعبه سفید کننده رو دیدم مال دختر خالم بود آخه اونا شب قبلش اینجا بودن و iاونو برداشتم و خودمو حسابی مالیدم و از خونه رفتم بیرون تا برم پیش دوستام رفتم و به محل قرار که خونه دوستم بود رسیدم مسعود رو دیدم یکی از دوستام رو که اونم اونده بود مسعود پسر خوشگل محل بود و رکورد دار کون دادن و البته از من سفید تر و ناز تر در رو زدیم و احمد درو باز کرد رفتیم تو . تو خونه تنها بود مامان باباش رفته بودن خرید واسه عروسی خواهرش احمد هم کونی و جنده بود یادمه که میگفت چند بار شب با مردا خوابیده بود و تا صبح کون داده سفید و صورتی عین برف پوست شفاف عین دخترا بود هم مسعود و هم احمد تا حالا کسی رو نکرده بودن و میخواستن اولین بار منو کارمو بسازن خیلی بده که دو تا کونی آدمو بکنن احمد اومد سمتم و شروع کرد به لب گرفتن با من مسعودم رفت و روغن آورد منو خوابوندن روی تخت و لختم کردن و مسعود شروع کرد به مالدین روغن روم رو کونم خوشگلم و لبای خوشگلم احمد هم خودشو لخت کرد مسعود هم بعد ۵ دقیقه که خوب منو مالید خودشو لخت کرد احمد کیرشو که کوچک بود گذاشت دهنم و مسعود کذاشت تو کونم و شروع کرد سگی منو گاییدن احمد شروع کرد به حرف زدن و می گفت که تومال منی و تو جنده باید به من بدی عشقم نفسم میخوام ازم حامله شی مسعود هم داشت منو میکرد نعس نفس میزد درد داشتم که احمد کیرشو در آورد و رفت زیرم خوابید حالا دو تا کیر تو کونم بود سفید هم بودم با اون سفید کننده بهتر هم شدم منو کردن تا آبشون اومد بعد اون اومدن منو انگشت کردن و لب گرفتن با هام مسعودم که داشت منو بوس میکرد و صورتمو ناز میکرد دید کونم قرمز شده یه سیلی بهم زد گفت باید صورتت هم سرخ باشه و منو زیر کتک گرفت و بوسم میکرد از اون به بعد من شدم جنده دو تا کونی و هر روز ۲ ساعت کون میدادم به کونی های محل تو اتوبوس تو مدرسه هر جا منو انگشت میکردن چند شبم با احمد خوابیدم که کیرش تو کونم موند صبح هم منو با کیر شق شده از خواب بیدار میکرد و همونجور که نیمه خواب بودم آبشو تو کونم خالی‌ میکرد...
پیشنهادای وسوسه کننده رو دوست دارم!
     
  
مرد

 
لذت سکس با دونفر +یک
سایت هایی پورنی که عضوشونم یه عکس سکس گروهی برام ایمیل کرده بود دیدمش داغ شدم رفتم دنبال فیلم پورن های گروهی دو تا مرد یه زن نشستم نگاه کردم یکیش خیلی خوب بود نزدیک 40 مین زن رو حسابی گاییدن به هر شکلی بگی آخرشم زن خوشحال و راضی رو تخت ناز و عشوه می‌ریخت دلم خواست منم. از گروهی معمولا فراری ام پیشنهادم بهم میشه رد میکنم شاید بخاطر اینکه قبلنا گروهی خفتم کردن بزور گاییدنم ولی فیلم ها کار بلد بود مرداش حسابی حشرم کرده بود زد به سرم خودم گروهی جور کنم خواستم به بکن های که تو لوتی دارم پی ام بدم بگم گفتم تا جور شه طول میکشه نم که الان می خوام بعد لذت دو تا غریبه بار اول یه چی دیگست گفتم دخترونه سکسی بپوشم برم پارکی که همیشه کیر تور میکنم تو راه اتو دو نفره خورد سوار میشم نشد میرم پارک مکانم. ساپورت پوشیدم چسبوون نشستم پاچش رو هم تا زدم پاهام بیفته بیرون خدارو شکر فول شیو هم بودم یه مانتو کوتاه و راه افتادم رفتم تو راه اتو وایساد برام ولی تک بود پیچیدم تو پارک رفتم ته پارک و نشستم صندلی همیشه میشینم اوضاع تیپم افتضاح بود از نگاه مردم تو مسیر کامل می تونستم بفهمم چقدر آماده دادن بنظر میام نشستم و منتظر عجیب حشری بودم کامل آمادگی شو داشتم رو همون نیمکت جلو همه بدم هر پسری رد میشد زول میزنم به زیپ شلوارش لبمو گاز میگرفتم آنقدر داغ بودم نمی تونستم خودمو جمع کنم تا یه جمع 4 نفر پسر اومد رد شد منم زول به زیگ هر 4 تا لبی کا گاز گرفته بودم رد شدن ولی کامل درگیر من شدن شروع کردن پچ پچ یه ذره جلوتر وایسادن دید زدن من خیلی طول نکشید یکیشون اومد جلو سلام فلانو اینا وسط حرفش پریدم گفتم خودت تک یا دوستات هستن اونم سریع نه فقط خودم گفتم جا داری گفت نه شماره بده جا جور شد خبرت کنم گفتم مکان دارم ولی شرط داره گفت چیگفتم یکی دیگه از دوستات رو هم بیار سه نفری یکی که گایه باش ناز نکن اونجا که باید فقط تک بکن کف کرده بود گفت وایسا رفت اونجا حرف زدن بعد چند لحظه دو تاشون جدا شدن دو تا شون اومدن سمت من اون یکی سلام و اینا اولی گفت بریم گفتم بشینید حالا یه ذره تو پارک شیطونی کنیم دست دومی گرفتم نشوندم کنارم اون یکی اشاره زدم بشین اینور دست انداختم از رو شلوار مال جفتشون مالیدم از قبل شق بودن گفتن ضایع است گفتم نه خلوت شلوغ شد میریم سریع اولی هم شروع کرد روون منو مالیدن دومی دست انداخت دور کمرم یه ذره کشید سمت خودش منم ول زدم چشماش لبمو گاز گرفتم بعد با حالت ناله گفتم بریم دیگه نمی تنم تحمل کنم اومدیم خونه من با چه جوری کردنشون نمیخوام متن و طولانی تر کنم فقط بگم یه ذره از کردن گذشت یکی شون زده بود تو اون یکی تو دهن تلفن یکیشون زنگ خورد گفت سعید جواب داد اومد انداخت تو دهن من موقع حرف زدن من براش بخورم گفت نه تازه زدیم تو فهمیدم یکی از همون دوستاشون که جدا شدن منم از عمد نالمو بلند تر کردم بشنوه گفت نه نمیشهکه دو تا می خواست فهمیدم اونم میخواد بیاد گفتم بده من گوشیرو یکیشون داشت میگایید من تلفن جواب دادم با آه و ناله بلند گفتم آدرس اینجاست ولی باید بجنبی دیر کنی این دوستات جر دادنم چیزی برات نمی مونه 5 مین نشد رسید لخت شد و اضافه شد نوبتی میکردن مینداختن تو دهن میدادن دستم نزدیک های آخراش آب خودم هم پاشید آب آخری که اومد با لذت افتاد بودم رو تخت هیکل لخت سه تاشونو نگاه میکردم و عشوه می‌ریختم شمارمو گرفتن و رفتن ولی بازم دلم گروهی میخواست دارم همین طوری له له گروهی میزنم تا یکی دیگه جور کنم
     
  
مرد

 
masmir
سلام من دارم دیوونه میشم برا ارتباط با یه دوجنسه و دادن بهش میشه کمکم کنی؟
     
  
مرد

 
سلام
اسم من سیناست البته مستعار، و ۲۵ سالمه. از نوجوونی چند بار دادم اما لاپایی و بیشتر از اون هم کردم هم داخلی و هم لاپایی.
ولی این خاطره ای که میخوام واستون بگم مربوط به همین امساله ینی سال ۹۸ و چون بهترین و جذاب ترین سکسم بود واسه اولین بار مینویسمش.
همونطور که گفتم اوایل نوجوونیم چند بار دادم و کردم و دیگه فقط دور و بر سکس با دختر بودم تا دو سال پیش،
سال ۹۶ بود که خیلی اتفاقی توی عروسیه دوستم یه پسر بچه رو دیدم که قدی هم قد خودم بود تقریبا ینی ۱۷۵ و لاغر اندام بود، چهره جالبی داشت ینی بچگونه و معصوم بود. تو نگاه اول یه حس نزدیکی داشتم بهش اما زیاد تابلو نکردم. ینی اصلا اون لحظه فکر نمیکردم که بعدا قراره چقدر واسم مهم بشه این پسر. توی عروسی با دوستم و چنتای دیگه که عکس دسته جمعی گرفتیم ، بعد از مراسم دوستم عکسو تو اینستاگرام ارسال کرد و منم روی عکسم تگ کرد. باورتون نمیشه ولی بعد از عروسی همچنان داشتم فکر میکردم بهش. تا اینکه چند ساعت بعد از عکس دیدم چنتا درخواست فالو دارم باز که کردم باورم نمیشد!چهره اون پسره روی یکی از اون پروفایلا بود! باز کردم دیدم اسمش علیرضاست. به ثانیه نکشید که تایید کردم ولی چون صفحش بسته بود درخواست دادم و هی هر سی ثانیه چک میکردم ببینم تایید کرده که برم سروقت دو سه تا عکسی که داشت یا نه. بالاخره بعد از دو ساعت که آنلاین شد تایید کرد و مثل برق و باد رفتم پروفایلش. دیدم دوتا عکس از خودش گذاشته، واااااای که چقدر این بچه معصوم بود و زیبا. حالا شاید به نظر من زیبا بود. نمیدونم چرا جفت عکساشو اسکرین شات کردم که داشته باشم. خلاصه کارم شده بود دیدن هر روز این عکسا. خلاصه بعد از چند روز دیدم بیشتر شد عکسا و همزمان استوری هم میذاره.
یه روز که با همون دوستم که تو عروسیش بودم نشسته بودیم دیدم علیرضا یه عکس فرستاده از خودش توی سالن بدنسازی با رکابی. وااااای دلم ریخت. بازوهاش بزرگ نبود ولی مشخص بود بدنش چربی نداشت اصلا. به دوستم گفتم اینو میشناسی؟ گفت آره بابا پسر خالمه..! با خودم گفتم کاش پسرخالمه. گفتم قیافش بچس چند سالشه؟ گفت متولد ۸۲ چطور؟ گفتم ینی چهارده سالشه میره باشگاه؟ گفت بابا قد و قوارشو نمیبینی اندازه ی من و توئه ها! گفتم درسته ولی الان تو سن رشده که! گفت نه بابا زیاد سنگین کار نمیکنه خودمم حواسم بهش هست چون زیر نظر خودم کار میکنه، باورت میشه دو ماهه داره کار میکنه شکمش چهار تیکس؟ گفتم خدایی؟؟ گفت آره بابا استعدادش عجیبه منم میذاره جیبش ایشالا . آخه خدایی دوستم خودش خیلی هیکلش خوش فرمه. فک کنم تو خانوادشون ژنتیکیه.
بگذریم کم کم موقع خواب تو ذهنم خودمو تو بغلش میذاشتم و ینی از پشت بغلم میکنه. واسه واقعی بودن حسش هم دو سه تا بالش از پشت میچیدم پشتم و چشمامو میبستم.
کم کم عکسایی که ارسال میکرد رو هوا اسکرین میکردم و خلاصه یه کلکسیونی از عکساش واسه خودم درست کردم. باورم نمیشد دارم به کسی که یک کلمه باهاش حرف نزدم و یه بچست انقد وابسته میشم! آخرای سال شده بود و من دیگه به حدی داشتم بهش کشش پیدا میکردم که فیلم سوپر گی دانلود میکردم و زومش میکردم موقع پخش که صورت
بازیگراش معلوم نشه اونوقت تصور میکردم که بازیگراش من و علیرضا هستیم و مثلا کیرشو میذارم توی دهنم و تو چشماش نگاه میکنم و واسش ساک میزنم و بهش میدم. خیلی این حس و فکر حشریم میکرد و تهش جق میزدم تا تخلیه شه حسم بعد از چند مدت با جق زدن حسم کامل نمیرفت و دوس داشتم هی بدم بهش.
یه روز یه عکس نیم تنه لخت فرستاد. باورم نمیشد دقیقا همونطور که دوستم میگفت چهار تیکه بود شکم این پسر ۱۵ ساله! تازه ماشالا تو این یک سال قدشم بلندتر شده بود! دیگه طاقت نداشتم، واسه هپین یه پروفایل دختر تو اینستاگرام درست کردم و بهش پیام دادم. نوشتم سلام خوبین؟ بعد از چند ساعت جواب داد ممنون شماخوبی؟ منم که آنلاین و آماده بودم گفتم ممنون چند سالتونه؟ گفت ۱۵ سال شما چی؟
گفتم من ۲۵ سالمه.
حالا هرچی تو ذهنم بود رو میتونستم تو قالب یه دختر بگم بهش.
حشری شده بودم شدییییییید. نمیدونستم از کجا شروع کنم که یهو پرسید جانم در خدمتم
گفتم راستش یهو دیدم پروفایلتونو چقد چهرتون معصومه. ولی به هیکلتون نمیخوره ۱۵ سالتون باشه ها
خنده فرستاد گفت ما خانوادگی درشتیم الان قدم ۱۸۰ ولی هنوز جا داره رشد کنم
گفتم ماشالا پس فکر کنم من اگه کنارتون بایستم خیلی کوچولو بشم.
پرسید مگه چند سانتی جاکلیدی
خنده فرستادم گفتم ۱۷۵
گفت بابا این که واسه دختر قد بلندی حساب میشه
گفتم آره خب ولی شما که همینجوری ماشالا دارید رشد میکنید
گفت شما چی دوس داری؟
از اینکه با این سن با دخترا اینجوری صحبت میکنه داشتم حرص میخوردم و میگفتم شانس سکس من باهاش صفففففره
نوشتم هرچی بلند تر و ورزشکارتر دوست داشتنی تر اما فقط به این چیزا نیست دوست داشتن
گفت پس دیگه چی
گفتم مثلا اخلاق خوب، مهربونی وفاداری درک و حالا یه چیزای دیگه...
با شیطنت ته پیام یه شکلک مودب با لبخند گذاشتم
این پیامو ک دادم ازبس حشری شدم دستام عرق کرد و کیرم که سیخ شده بود داشت منفجر میشد
نوشت خب خانوم خجالتی همیناست فقط؟
نوشتم نه خب ولی یه چیزایی رو روم نمیشه بگم که،
گفت باشه دوس ندارم اصرار کنم اذیت شید. خوشحال شدم
گفتم همچنین
خلاصه اد کردیم همدیگه رو
همشم من هر روز پیام میدادم بهش و واسش شیرین زبونی میکردم انگار من دختر بودم و انگار برعکس بود و اون ۹ سال از من بزرگتر بود. همش قربون صدقم میرفت
خوبیش این بود که پون سنش کم بود روش نمیشد اصرار کنه شماره بدم یا تلفنی حرف بزنیم یا صحبت از سکس کنه ولی آخریو دوس داشتم مطرح کنم باهاش
تو این مدت کارم شده بود دیدن فیلم سوپر زن و مرد و گذاشتن عکس اون روی حدود چهره ی مرد تو فیلم و گذاشتن چهره خودم رو زنه و حس کنم که دارم به علیرضا میدم. این آخریا هم که یه چیزایی مثل خیار باریک حین دیدن فیلم میذاشتم تو کونم ینی کیر علیرضاست که داره میره توم و شدت لذتمو صد برابر می کرد.
یه روز گفتم علیرضا یه سوال از روز اول میخام بپرسم ولی روم نمیشه
گفت بپرس عزیزم
گفتم خوب روم نمیشه چجوری بگم آخه
گفت شیطون مگه چیه
گفتم فامیلیت حسینیه رو پروفایلت ینی سیدی؟
گفت آره. دختر این سوالت بود؟؟؟
گفتم نه چند جا خوندم که سیدا نسبت به بقیه خیلی گرم تر و هاتن. تهش شکلک دست رو چشم ینی خجالت گذاشتم
چند دقیقه پیام نداد واسم قد چند روز گذشت استرس عجیبی گرفتم آخه باورم نمیشد انقد بهش وابسته شده باشم و از طرفی میدونستم هرچقدر که تو قالب یه دختر نزدیک شم بهش همونقدرم دارم توی واقعیت ازش دور میشم
شکلک خنده و شیطنت فرستاد بعدش نوشت سیدا رو نمیدونم ولی من مورچه نر هم جرات نداره از جلو اتاقم رد شه
شکلک خنده گذاشتم نوشتم دیووووونه
گفتم ینی تو دختر و پسر واست تفاوتی نداره توی دوستی؟ گفت چرا ولی منظورم بحث خاک بر سری بود
گفتم ینی خاک بر سری دوتاشون........؟
گفت ولی خانوما مقدم ترن خودت که میدونی خخخخ
شکلک خجالت گذاشتم
گفت حالا تو چی
گفتم من هنو سوالام تموم نشده
نوشت باشه ولی قرار بود یه سوال باشه
گفتم خب سه تیکش کردم
گفتم خب علیرضا یه چیز دیگه تو ماشالا خیلی درشتی و من کوشولو میخواستم بدونم اونجاتم مثل هیکلت درشته؟ با چندین شکلک خجالت
نوشت تا درشت واسه تو چقد باشه
گفتم لوس نشو منظورم اینه که چند سانته
همینطور ک پیاما داشت سکسی تر میشد داشتم منفجرررر میشدم آخه آرزوم بود بدونم اونی که لاپاشه چقددشه
گفت نمیدونم دقیقا عکسشو میخوای بفرستم واست؟
انگار دنیا رو داده بودن بهم اصلا انگار میخواستم ارضا شم یهو
نوشتم خو خجالت میکشم دودوله آقامونو ندیدم تا الان
گفت چه بسا بترسی
گفتم چطور
گفت آخه تو مدرسه چنتا از دوستام دیدنش باورشون نمیشد وحشت کردن
تو دلم گفتم واااااای همه چیزش همونه که من میخوام
نوشتم باشه پس بفرست ببینم اونجای آقامونو با شکلک خجالت
یه رب طول کشید که یهو یه تصویر فرستاد واسم
قلبم داشت تند تند میزد
اصلا تو حال خودم نبودم باخودم گفتم چه جقایی با عکس کیرت بزنم من اووووففف
عکسو که باز کردم باورم نمیشد چی دیدم. باخودم گفتم حتما از نت کش رفته مگه میشه یه پسر ۱۵ ساله کیرش انقد بزرگ و خرطومی باشه
خواستم بگم اذیت نکن مال خودتو بفرست که دیدم سه چهارتا عکس دیگه اومد
واااااای بازشون که کردم توی دوتاش دستشو دور کیرش حلقه کرده بود که چون من همه جاهاشو تو این یک سال تو عکسا حفظ بودم فهمیدم مال خودشه
حشششششری شده بودم انقد غرق نگاه کردن بودم حواسم نبود نیم ساعت شده
نوشت چی شد فرار کردی
گفتم آره بابا جون این که خیلی گندست بیچاره دوستات حق داشتن بترسن
گفت خودمم واسم سواله چرا انقد بزرگه
نوشتم قشنگ عین فیلماس
نوشتم ولی با وجودی که میترسم ازش ولی خیلی خوش تراش و نننننازه عین تو فیلمای خارجیه
گفت دوست داری بگیریش تو دستت و بمالیش
گفتم آره ولی دوس دارم خیلی کارا کنم باهاش
گفت تو هم عکس اونجاتو میفرستی واسم؟ گفتم باشه عشقم
خلاصه گشتم تو سایتا دوتا عکس از یه کس و کون پیدا کردم و فرستادم واسش یه اوووووف گذاشت بعد دیدم گفت عکس مال خودته؟ قلبم تند تند زد گفتم آره دیگه
گفت پس اون دست مردونه که گوشه کونته دست کیه نصفش افتاده؟
نگاه کردم حالم بد شد نمیدونستم چی بگم اصلا چک نکرده بودم انقد که حواسم به عکسای کیرش بود
نوشتم دست خودمه
گفت دروغ نگو دست دخترونه مشخصه
بای
وااااای انگار دنیا رو سرم خراب شده بود
هرچی پیام دادم جواب نداد
روزای بعد هم همینطور
بلاکم کرد
بعد از یه مدت یه پروفایل دیگه ساختم پیام دادم ولی جواب نداد بد ماجرا اینجا بود که عکسای کیرشو آنسند کرد ینی از گوشی من حذف شدن
دیگه با همون پروفایل قبلیم فقط عکساشو میدیدم و ذخیره میکردم
با حسرت به لای پاهاش تو عکس نگاه میکردم چون میدونستم اونجا چه ماااااری خوابیده
چندین ماه گذشت و من مثل قبل با فیلم و عکسای دوتامون حال میکردم باخودم
بعد از یه مدت چون استوری درباره پی اس ۴ میذاست یه فکری به ذهنم رسید. چند بار کامنت و مسج شکلک و تبریک واسه بردناش گذاشتم و اونم هر بار تشکر میکرد از کامنت.
تا اینکه رسید به چند ماه پیش ینی اردیبهشت. دیگه تا حدودی دوست شده بودیم و مدام الکی تو پیام باهاش کل کل پی اس میکردم و اونم هی میگفت باشه هروقت گفتی تا کلتو بخوابونم
منم هر دفه بیشتر حشری میشدم
چندین دفه هم به سرم زد برم ولی ترسیدم رفتارم جوری باشه که شک کنه و اهلشم نباشه آبروم بره چون کاملا میدونست دوست پسرخالشم
خلاصه یه بار دل و زدم به دریا و یه ظهر قراره پی اس گذاشتیم خونشون
تو راه که با ماشین بابام میرفتم همش تو ذهنم داشتم بهش میدادم و اونم که منو عین یه بچه بغل کرده بود و میکردم
ناگفته نماند توی این دو سال از ۹۶ تا ۹۸ ماشالا قدش خیلی بلند شده بود اما هیکلش پف نشده بود و فقط شیش تکه شده بود و با بازو و رونای ماهیچه ای و سففففت. اوف ک چقد دوس داشتم همه چیزشو
من ۲۵ سالمه و اون ۱۶ اما تو رویام عاشق بودن تو بغل بزرگشم و خودمو مال اون میدونم. دوس دارم برده ی اون باشم حتی تا این حد اما نمیدونستم درباره ارتباط با پسر چی فکر میکنه
خلاصه با هزارتا فکر رسیدم درخونشون. ظهر بود. زنگ زدم درو باز کرد رفتم تو. اولین دست دادن و روبوسی رو انجام دادیم. واااااای حسم صد برابر شد یهو. میخواستم بگم علیرضا من مال توام میخوام بردت بشم ولی زبونم نمیچرخید
یه رکابی پوشیده بود با شلوارک اما تو اتاق که رفتیم شلوارکشو در آورد زیرش شورت ورزشی تنش بود. زیر چشمی که نگاه میکردم باوجود آزاد بودن شورت ورزشی باز هم کیرش برآمدگیشو داشت. کنارش رفتم نشستم. وااااای با ابعادی که از کیرش تو ذهنم بود با تودم گفتم اگه الان شقش کنه و بگیرش سمتم سرش میره تو دهنم. تو همین فکرا رودم که گل اودو خوردم و کللی تیکه انداخت بهم
کم کم باهاش راحت تر شدم. انگار آدم بزرگه اون بود و کوچیکه من. کنارش خیلی حس عجیب و قشنگ و امنی داشتم. وای چقد زود شد ۵ ساعت
گفتم من کم کم برم و اومدم تو هال و با مامان باباش و آبجیش و دامادشون خداحافظی کردم و رفتم
مگه دیگه از ذهنم بیرون میرفت این لامصصصصصصصب.
دیگه اون حس جنسی با فیلم پر نمیشد چون از نزدیک لمسش کرده بودم فقط خودش میتونست جای خودشو پر کنه.
توی یک ماه چند بار دیگه من رفتم پیشش و اون اومد پیش من. رو شکم که دراز میکشید و کیرش به زمین میخورد جاشو یادم میموند بعد از رفتنش میبوسیدم و لیس میزدم جاشو
اصلا فکر نمیکردم یه پسر کوچیک تر از خودم اونم ۹ سال اینجوری منو وابسته خودش کنه. فقط نمیدونستم چجوری بهش بفهمونم یا اصلا بگم یا نگم نکنه بعنوان دوست هم از دستش بدم
خلاصه چند روز بعد پیام داد گفت سینا دو روز خونه خالی دارم به چهارتا از بچه های دیگه هم گفتم بیان تو هم بیا تا صبح پی اس بزنیم
وااااای انگار دنیا رو بهم داده بودن
دوست داشتم پاهاشو ببوسم و بلیسم
اوووووفففف عصرش رفتم حمام همه جامو تراشیدم که شاید یک درصد اون نخاله ها نباشن و بشه کاری کرد
جالبه من پوستم گندمیه ولی اون سفففففید و بوره.
خلاصه غروب رسیدم خونشون دیدم اون چهارتا نخاله همشون زودتر اومدن. اعصابم خرد شد
خلاصه شروع کردیم به بازی و هیجان و بعدشم ورق تا شد ساعت ۵ صبح. علیرضا گفت بی صاحابا نمیخواین بخوابین؟ گفتم چرا والا منم خوابم میاد. خلاصه ما پنج تا توی هال جا انداختیم و خود علیرضا تو تختش خوابید. ولی مگه فکرش میذاشت من بخوابم؟
حدود ساعت ۸ صبح بود اروم اروم رفتم اتاقش، دیدم رو کمر خوابیده، شرت تنگ پوشیده و کیر خوابیده اما بزرگشم کاملا برجسته و موزونه. وای وای وای. نمیدونستم خوابش سبکه یا سنگین واسه همین اول پتو کشیدم روش دیدم تکون نخورد، یکم اهم اوهوم کردم باز هیچی.
استرس و شهوت کاملا وجودمو گرفته بود.
آروم دست لرزونمو بردم سمت کیرش از رو شرت اروم لمسش کردم. وااااای باورم نمیشد کیرم داشت منفجر میشد. هیچ تکونی نمیخورد واسه همین جراتم بیشتر شد اروم دستمو میکشیدم روش
کیرش شروع به تکون خوردن کرد. اروم از زیر کش شورت داشت میزد بیرون، واااااای باورم نمیشد! ارضا شدم! ینی آبم با فشار زد بیرون.
ولی یک ذره از شهوتم کم نشد. الان تقریبا کامل کیرش شق شده بود و نصفش بیرون از شورتش بود! خیلی بزرگتر از تو عکس بود شایدم با هیکلش کیرشم رشد کرده بوده تو این مدت! نمیدونم
ترسیدم چون کیر حساسه اگه دست بزنم بیدار شه آبروم بره واسه همین رفتم پایین
پاهای ننناز و درشتشو نگاه کردم آروم صورتمو بردم جلو یه بوس کوچولو از پاش کردم
شروع کردم بو کردن انگشتا و پاهاش و کم کم و آروم میلیسیدم. وای چه حالی میداد. تو ذهنم تصور میکردم که بیداره و من برده اونم و اون میگه چکار کنم.
انگشت شست پاش از دهنم در نمیومد انقد دوس داشتم میک زدنشو. اووووفففففف
دیگه داشتم دیوونه میشدم واسه دیدن و لمس و خوردن کیر گنده ی علیرضا. عقلم کار نمیکرد رفتم زیر پتو و اروم اروم خودمو نزدیکش کردم. الان انقد نزدیکه اون کیر نیمه شقش بودم که زبون دراز میکردم کاملا میخورد بهش. الان که انقد نزدیک شده بودم و حتی پاشو خورده بودم و اومده بودم جلو کیرش صورتمو گرفته بودم داشتم با خودم فکر میکردم که نکنه بیدار بشه یا شده باشه و نکنه خوشش نیاد و یا حتی بکنه منو ولی آبرومم ببره... وای نمیدونم چند دقیقه صورتمو گرفته بودم جلو کیرش ولی بوش مستم میکرد اما آخرین لحظه گفتم چون هنوز ساک نزدم واسش میشه قسر در رفت و آبروم رو حفظ کنم با تودم گفتم سینا درسته همه فکرت دو ساله که شده علیرضا ولی تا فرصت هست و کیرش به صورتت نخورده و ساک نزدی پاشو برو آبروتو حفظ کن، از یه طرفم اندازش تو تاریکی و بوی کیر و شورتش که یه بوی منی و عرق قاطی بود ولی چون مال علیرضا بود دوست داشتنی بود، یه حس دوگانگیه شدید بهم میداد ولی یهو تصمیم گرفتم کاری نکنم چون ساک میزدم دیگه راه برگشتی نبود آروم اومدم شرتشو یکم کشیدم بالاتر و یوااااش داشتم بلند میشدم که یهووووو یه دست اومد رو سرم و فشششار داد رو به پایین و همزمان یه دست دیگه کیر رو رو به دهنم کرد... واااای باورم نمیشد که یهو همه چیز باهم شده بود. ینی کیر علیرضا اومد تو دهنم و اونم بیدار بود و منم به همه چی رسیده بودم واااای سرمو دو سه بار که عقب جلو کرد دوباره ارضا شدم.!! باورم نمیشد انقد من بهش حس داشته باشم. تصمیم گرفتم حالا که بیداره و کار از کار گذشته نهایت لذت رو ببرم و بعدش به این فکر باشم که علیرضا چطور آدمیه واسه رازداری.
خلاصه با پنان ولعی میخوردم که چندبار نزدیک بود بالا بیارم. اما بازم نصفش بیشتر جا نمیشد تو دهنم آخه هم دراز بود و هم کلفت. اینا رو بیخیال... حسی که از ساک زدن واسه علیرضا داشتم اصصصصلا قابل وصف نبود... اینکه من باعث آه و اوه گفتناش دارم میشم ینی داره با من حال میکنه واسم فوقولاده بود. چند دقیقه بعد درش آوردم و کنار روناشو لیسیدم... واااای تخمای خوشگل و گندش.. کیر و تخماش عین مال خارجیا خوش تراش بود. تخماشو به زور جا دادم تو دهنم اووومممم وای حسم بهترینه این سالها بود...
دوباره پاهاشو خوردم و رفتم پایین... وای وای پشت زانوهاشو لیسیدم و میک زدم و رفتم واسه پنجه هاش اوووففف پنجه های گندش ووواآااییکیشو گرفتم دستم شستشو کردم دهنم علیرضا معلوم بود داره نهایت لذتو میبره چون آه و اوه لحظه ای از دهنش نمی افتاد همین منو بیشتر حشری میکرد. شستشو تو دهنم تکون میداد اووووفففف واسه پاش ساک میزدم و لذت میبردم.
انگشت پاهاش همه رو خوردم بعد رفتم سراغ کف پاهاش وااااای لیسیدم و لیسیدم عاشق پاهاش شده بودم اووووففف
هنوز زیر پتو بودم و چشم تو چشمش نشده بودم ینی روم نمیشد اونم من که ۹ سال بزرگتر بودم ازش. دیدم خودش خم شد دوتا دستاشو گذاشت دور صورتم آروم آوردم بالا تو بغلش. گفت پشتتو میکنی بهم سینا؟ وااااای انگار خواب میدیدم.. دقیقا مثل رویاهام بدن کوچیک من غرق میشه تو بدن بزرگش و کیرشو رو بدنم حس میکنم. اووووفففف آره از اونم بهتره حسش از اون بالشای لعنتی. واااای
آروم دهنشو آورد کنار گوشم و گفت سینا؟ روم نمیشد جواب بدم
ادامه داد سینا تا الان این کارو کردی؟ با خجالت و صدای ضعیف گفتم فقط لاپایی اونم بچگی.
گفت میدونی که من لاپایی نمیخوام باید داخل بکنم
گفتم خب آره منم دوست دارم ولی خب تنگم خیلی نهایتا خیار باریک توم کردم
گفت شیطون خیار میکردی این مدت ک من بودم پیست
گفتم خوب از کجا میدونستم توهم بخوای یا بعدش دهن لقی نکنی، بعدشم اون خیارو فقط به هوای اینکه یعنی کیره توهه میکردم توم
گفت اووووففففف تو کف دادن به من بودی سینا؟ گفتم اوهوم
گفت دوس داشتی به من که ۹ سال از کوچیکترم کون بدی و واسم ساک بزنی؟
سوالاش انگار داشت تحقیر میکرد طرفو ولی من شهوتم هی میرفت بالاتر گفتم اوهوم
گفت سینا یه چیزی بخوام قبول میکنی؟ ناخودآگاه و سریع گفتم اوهوم
گفت هرچی؟
گفتم هرچی
گفت برده ی من میشی؟
باورم نمیشد اونم هرچی من ازش میخواستمو دوس داشته
گفتم دوس داری؟ گفت تو کامپیوترم پره فیلمای سوپر ارباب بردست
وااااای انگار دنیا رو داده بودن بهم
گفتم علیرضا تو ۱۶ سالت بیشتر نیست زمان ما انقد بچه ها زود همه چی رو نمیدونستن
گفت واسه همینه که تا به خودت جنبیدی کیر یه دهه هشتادی روی کونته
اوووف اینجوری تحقیرم که میکرد لذت میبردم
گفت سینا برده فقط خوردن پاهام نیستا
گفتم من قبول کردم هرچی باشه
و ادامه داد تو باید هرکار جنسی که بخوام واسم انجام بدی
گفتم باشه
رفت یه بشکه آب معدنی خالی آورد و دوباره دراز کشید گفت واسم ساک بزن
کیرش خوابیده بود ولی نرم و گوشتی مثل خرطوم فیل داشتم ساک میزدم واسش که یهو حس کردم آبش اومد خواستم سرمو بکشم کنار که دستشو گذاشت رو سرم و فشار داد ولی زیاد فرو نکرد.
دهنم داغ شد اما هی داشت بیشتر میشد آروم گفت دارم میشاشم تو دهنت هروقت پر شدی بگو که نگه دارم جنننننده...
وای وقتی اینا رو گفت و آخرش گفت جنده خیییلی حشری شدم انگار نه انگار دهنم شده توالت آقا
زدم رو پاش ینی پر شده دهنم اونم یکم زور زد و قط کرد راهشو و دستشو برداشت و بشکه رو داد بهم منم خالیش کردم تو بشکه. یکم بوی شاش که بلند شد میخواست حالم بد شه که شهوت بی نهایت چشمای علیرضا انگار دوباره ریست کرده منو
و سرمو اوردم جلو و دوباره فرو کرد تو دهنم. شروع کردم به خوردن وااای انگار تو خواب بودم کیر علیرضا که همش تو خواب و رویا میدیدمش حالا تو دهنم بود و تازه علیرضا هم دوست داشت اوووففففف
تو این فکر و شهوتا بودم که دوباره دهنم داغ شد و شروع به پر شدن کرد. بله علیرضا باز رفت دستشویی
ایندفه بیشترشو که خالی کردم تو ظرف داشتم از شهوت دیوونه میشدم و میخواستم یه جوری نظر علیرضا رو هم جلب کرده باشم و واسش سورپرایز بشه یه قلپ از شاشش رو نگه داشتم تو دهنم و نشونش دادم یهو چشاش گرد و حشری شد میخ شد تو چشمام لبهام رو بهم آوردم با یکم اکراه که البته تو ظاهرم بیشتر شهوت بود قورتش دادم
این صحنه رو که دید طاقت نیاورد دوباره کیرشو کرد دهنم و ایستاد به تلمبه زدن و آه میکشید. میگفت تو جنده ی منی خودم جرررت میدم بعدش میذارمت زیر پای همه تا بکننت
من داشتم منفجر میشدم که دوباره ارضا شدم. وای ینی بدون حتی دخالت دست
لبامو سفت کرده بودم دور کیرش داشت خسته میشد لبام اما شهوت کمک میکرد.
چن دقیقه تلمبه زد تا یهو دوباره دهنم داغ شد اما این بار چون هم پرتابش فرق داشت هم جنسش و هم مقدارش و از همه مهمتر حالت ارضا شدن علیرضا، فهمیدم آبش داره تو دهنم خالی میشه. وااای واسه آبکیر خیلی زیاد بود. انقد حشری بودم که تا دیدم باز علیرضا با چشمای تشنه داره نگاه میکنه ببینه چکار میکنم عین جنده ها یه انگشتشو گذاشتم تو دهنم همراه آبکیرش ساک زدم. قیافش دنیام بود. داشت لذت میبرد. واسه بار آخر دهنمو باز کردم تا آبشو ببینه که نامرد چقد زیاد بوده آبش بعد جلو چشمش ققققورتش دادم هممشو.
بدنش که شل شد دراز کشید خواستم بیام کنارش گفت کف پاهامو بلیس جنده
شروع کردم لیسیدن. گفت تو سگ منیا
داشتم میلیسیدم که پاشو البته آروم کوبید تو صورتم گفت مگه با تو نیستم تو سگ منی؟ گفتم آره.
دوباره لیس زدم که باز زد تو صورتم گفت نشنیدم کامل بگو
گفتم علیرضا من سگ توام.
گفت سگه جنده ی منی فهمیدی؟ گفتم آره
گفت میخوام امشب این بچه ها رو بفرستم برن یه برنامه دارم فقط شانس بیاری بشه آخ آخ آخ
گفتم چیه گفت اگه شد میگم بهت اگه نشد هم فقط خودم و خودتیم جنده. و تا صبح عین سگ میکنمت اما کامل باس بره توت
گفتم نمیتونم تنگه جر میخورم
گفت به جهنم میخواست از اول تو کف دادن به یه بچه نباشی خاک برسر. الانم دندت نرم میخوابی زیر پام چنان جرت بدم که هیچوقت دیگه نتونی بگوزی و تا زنده ای فقط بچسی
گفت تو انقد بدبختی که تو ذهنت بخاطر حسه اینکه به من میدی خیار تو کونت میکنی خاک تو سرت اونم منه دهه هشتادی...
گفتم علیرضا بیخیال دیگه
هنو حرفم تموم نشده بود پاشو باز آروم کوبید تو صورتم با یه لبخند دلبرونه که همه چیزای بد از یاد آدم میره گفت حق داری جنده خانوم. کیه که از من خوشش نیاد. ولی تو هم واسه من یه چیز دیگه ای هستی.
حالام پاشو کونتک ببر بیرون تا اینا پانشدن بفهمن خودم اینجا رو راست و ریست میکنم.
منم پاهاشو بوسیدم و رفتم.
     
  
مرد

 
ادامه داستان..
برده شدن واسه یه پسر ۱۶ ساله قسمت دوم

از پیش علیرضا که رفتم یه نگاهی به ساعت کردم دیدم شده ۱۱. باورم نمیشد که انقدر زود زمان گذشته باشه.
رفتم دستشویی جق زدم بعدش دست و دهنمو شستم اومدم هنوز بچه ها خواب بودن. داشتم لباسامو عوض میکردم که برم، علیرضا اومد دید منو آروم اشاره کرد که برم تو اتاقش.
وقتی اومدیم تو اتاق گفت سینا اصلا انگار ارضا نشدم انقدر که حشریم آخه فکر نمیکردم هیچ وقت بتونم یکیو داشته باشم واسه برده. تو هم دوست داری؟
گفتم علیرضا من اصلا باورم نمیشد که بعد از این همه سال که دیگه پسر نکرده بودم و دوست دختر دارم باز یه پسر رو ببینم که بهش حس جنسی داشته باشم، بعدش سرخ شدم از خجالت و ادامه دادم اونم واسه دادن و از اون مهمتر برده شدن واسش و تازه انقدر هم کوچیکتر باشه ازم و این یعنی عاشششششقتم...
یهو دستاشو گذاشت دو طرف صورتم کشیدم جلو و لبامو محکم خورد و منم جوابشو دادم...
هی ان و من میکردم که یهو گفت سینا چیه چی میخوای بگی خجالت نکش تو الان اصلا فکر نکن که یه پسری یا اینکه دوست دختر داری... هروقت پیش منی ینی فقط باید به من بدی و زنه جنده ی منی منم اربابتم پس وقتی پیش منی ینی باید بدی.. خب چی میخوای بگی؟
گفتم علیرضا هروقت پیشتم و فرصت یا زمان دادن ندارم بهت دوست دارم کیر و پا و دست و همه جاتو بخورم. بعد از خجالت سرمو انداختم پایین
لبخندی از قدرت و شهوت و رضایت نشست رو لبای خوشگلش و گفت باشه ولی بخاطر بدنسازی و پروتئین زیاد که مصرف میکنم تو غذا بعضی وقتا حتی دوش هم که گرفته باشم باز بوی آبکیر و عرق میده کیرم چه برسه وقتایی که از ورزش اومدم که خشتکم بو سگ مرده میده.
همونجور که سرم پایین بود گفتم خو من بوشو مزشو دوس دارم همون موقع هم...
شهوت داشت دیوونش میکرد... گفت اشکال نداره هروقت گرسنت شد گوشته یک کیلووییم مال تو بخور تا سیر شی.
گفتم پس الانم...... حرف خودمو قطع کردم آخه خجالت میکشیدم ادامه بدم و بگم الانم میخوام. چون من خارج از این خونه دوست دختر داشتم و سکس هم میکردم واسم سخت بود هی بگم دوس دارم واست ساک بزنم و بدم بهت...
خلاصه چند ثانیه منتظر موند بعد گفت بهت گفتم تو سگه جنده ی منی فهمیدی؟ سرمو تکون دادم ینی آره
گفت نشد دیگه بهت گفتم خودت باید بگی..
باز چیزی نگفتم.
آروم یکی خوابوند تو گوشم و گفت دیگه تکرار نمیکنم!!
گفتم من سگه جنده ی توام علیرضا میذاری واست ساک بزنم؟ ( انگار یه روانشناس بود لامصصصصب میدونست چجوری چیزای غیر عادی که واسم سخت بود رو آسون و عادی کنه)
گفت آره جنده خانوم زانو بزن جلوم تا اراذل بیدار نشدن.
نیم تنه لخت بود با یه شورت بین سینه های ورزشکتریشو بوسیدم آروم آروم اومدم سمت نافه خوشگل و شکم شیش تیکش و بوسیدم همشو. خواستم شورتشو بکشم پایین که با دست مانع شد.
سرمو چرخوندم نگاهش کردم که ینی چی این کار؟
چیزی نگفت و یکی از پاهاشو آورد بالا کف پاشو گذاشت رو صورتم و آروم آروم هل داد پایین. فهمیدم باز میخواد تحقیرم کنه و من دیگه از این کارا فقط لذت می بردم و تقریبا قُبح و خجالت این تحقیرا داشت از بین میرفت...
سرم رسید پایین رو زمین کنار اون یکی پاش. شروع کردم به لیسیدن و بوسیدنه پاهای گُنده ی مردونش. هرکی فقط پاها و بدنشو میدید اصلا فکر نمیکرد این یه بچه ی ۱۶ ساله باشه. خلاصه بعد از کلی لیسیدن گفت الان اجازه داری کیرمو در بیاری واسه جایزه بخوریش..
منم که منتظر بودم زود شورتشو با فشاری که سیخ شدن کیرش درست کرده بود کشیدم پایین و چون صورتم نزدیک شورتش بود تا کیرش از شورت در رفت خورد زیر فکّم.. یه لبخند زدم و تو چشماش نگاه کردم
گفت میبینی؟ حتی برده ی کیرم هم هستی جنننننده!
کیرشو گرفتم تو دستم و همزمان با مالیدنش فکر کردم که چققققدر سنگینه و اگه بخاد جاش بده توی من که تو کل عمرم فقط خیار باریک که نصف مدفوع قطر داره رفته تو کونم چجوری زیرش زنده بمونم آخه..
تو همین فکرا بودم که خودش کمرشو آورد جلو و سر کیرش زد زیر لبام و راهشو به دهنم باز کرد
خودم شروع به عقب جلو شدن کردم چون ترسیدم اگه کاری نکنم بخاد باز به زود هل بده تو دهنم حالم بد شده..
اصلا تکراری نمیشد واسم و هردفه صدبرابر میشد حالش..
واااااااای شاید بخاطر علاقه و شهوتی که داشتم نسبت به علیرضا اینجوری بود ولی ساک زدن واسش حس عجیبی داشت... اون پسر کوچولو با اون جثه ی بزرگ و کیر اندازه ی خرطوم فیلش شده بود همه چیز من...
تو چشماش نگاه میکردم و آروم آروم کیرشو تا جایی که جا میشد تو دهنم میکردم و در میاوردم...
اونم یه لحظه از شهوت چشماشو میبست و آه میکشید و لحظه ی دیگه با لبخند رضایت و تحقیر آمیز تو چشمای من نگاه میکرد
از حرفا و رفتار و لبخنداش کاملا میفهمیدم که میخواد بهم بفهمونه که اولا اون صاحب منه و من مثل یه وسیله هستم براش که تا وقتی که واسش تنوع و رضایت جنسی داشته باشم واسش بهم اهمیت میده و اگه اونجور نشه مث یه آشغال منو میندازه کنار و از طرف دیگه میخواست بفهمونه که یه نوجوونه ۱۶ ساله چجوری منو به هر شکل ممکن که بخواد تحقیر میکنه و من جلوش نه تنها یه پسر نیستم بلکه حتی یه زن یا آدمم نیستم!
موقع ساک زدن چشمام کامل رو صورتش بود و میخواستم بدونم از کدوم قسمت ساک زدن خوشش میاد. وقتایی که سعی میکردم تا ته حلقم بفرستمش که نمیرفت، و سر کیرش مالیده میشد به سقف دهنم و همزمان من اوق میزدم و اذیت میشدم خیلی خوشش میومد و مست میشد. خلاصه بعد از کلی ساک زدن کیرش تخماشو کردم تو دهنم و کیرشو با دست مالیدم داشتم لذت میبردم که یهو چهرش داشت به اوج لذت میرسید و گفت بخورش ک نریزه رو فرش منم زود کردمش دهنم و تند تند عقب جلو میکردم سرمو..
آه و اوووهه بلندی کشید و کیرشو فششششار داد تو دهنم و با زور نگهش داشت.... داشتم میاوردم بالا ولی نمیذاشت در بیارم قیافم سرررخ شده بود نفسم بند اومده بود چون راه تنفسم با کیر آقا بسته شده بود که یهو کیرش تو دهنم شروع کرد به جهش و لرزیدن، انقدر هم بزرگ بود که فکّم داشت درد میکرد از سنگینی و قطر زیادش، انقدر ته حلقم بود و همینطور فشار پرتاب آبش زیاد بود مستقیم همه ی آبش ریخت تو گلوم و رفت پایین و دیگه به زور خودمو جدا کردم و مفس نفس زدم گفتم دیوونه خفّم کردی چکار میکنی؟
گفت ممممال خودمی میخوام اذیت بشی..
حس کردم داره شورشو در میاره گفتم علیرضا دیگه اینجوری و انقدر طولانی نفسمو بند نیار لطفا..
لبخندش یهو چرخید و شد یه اخم و حالت جدّی که انگار همه ی عالم میخواد رو سرم خراب شه اما به روی خودم نیاوردم و تو چشماش نگاه کردم ادامه دادم علیرضا ببین من همه چیزتو دوس دارم و عاشقتم ولی خودت راضی هستی که من اینجوری بیش از حد عذاب بکشم و دیگه توش شهوتی نباشه واسم؟
گفت مگه قراره تو لذت ببری؟ تو وسیله ی منی، همین واست کافیه که من خودمو با تو ارضا میکنم فهمیدی؟ اگه کاری بخوام بکنم که لذتش واسه تو صفر باشه واسم مهم نیست. مهم لذت منه، و منم سعی میکنم از کنارش تو هم لذت ببری. تمام.
گفتم پس من نمیخام اینجوری و نیستم.
گفت خوش اومدی آقا سینا.
واسم جالب بود که انقدر فکرش رشد کرده بود که تا رابطه داریم برده هستم اما بعدش انگار دوتا آدم برابر و در ظاهر دوست. واقعا جالب بود اما من واقعا دوست نداشتم که به سمتی بریم که من توش لذتی نبرم. واسه همین خداحافظی کردم و رفتم، تا دم در حیاط هم بدرقم کرد و رفتم.
از لحظه ای که پامو گذاشتم بیرون انگار یه تیکه از وجودمو کندن و اصلا از فکرش بیرون نمیومدم.
یکی دو ساعت گذشت تو فکر بودم که شب میخواست برنامه بچینه و با خودم گفتم احمق چرا خریت کردی تو که انقدر حال میکردی
شد سه چهار ساعت دیگه داشتم دیوونه میشدم
گوشی رو برداشتم که برم اینستا دیدم آقا عکس فرستاده نیم تنه لخت دستشم روی رونش کنار خشتک شلوارکشه....واااای یهو همه چی باهم ریخت سرم...
طاقت نیاوردم پیام دادم و نوشتم "علیرضا"
دید پیامو ولی جواب نداد.
بدم اومد اما چند دقیقه بعد باز یاد امشب و برنامه افتادم ترسیدم باز قرار پی اس بذاره با بچه ها حالا که من کنسل کردم...
هول شدم باز پیام دادم علیرضا ببخشید
باز خوند ولی جواب نداد
خودمو خیلی کوچیک کرده بودم با پیام دادن اما نمیتونستم جلو خودمو بگیرم... بغضم گرفته بود.. نوشتم علیرضا دلم میخوادت.. من مال توام.. فقط تو
باز دید و بی جواب موند پیامم..
چشمام توش پره اشک شده بود و هیچی واسم مهم نبود جز رضایت و برگشتن علیرضا... حتی ته مونده ی غرورم که باعث همین اختلاف شده بود...
واسه همین نوشتم علیرضا، نمیخوای جواب جندتو بدی؟ غلط کردم که اعتراض کردم، لذت بردن تو از بدنه من فقط واسم مهمه تو ارباب منی... خیلی میخوامت.
دیدم داره تایپ میکنه... قند تو دلم آب شد از خوشحالی....
نوشت ببین سینا فکر کردی من حواسم نبود که چند بار فقط با ساک زدن واسم ارضا شدی؟ بعدشم تو برده ی منی و این ینی باید جلو من غرور نداشته باشی و هرکاری که بخوام انجام بدی واسم ولی جلو بقیه ما دوتا دوستیم با همه احتراما.
اما وقتی باز خلوت کنیم مال من میشی مثل یه وسیله، فهمیدی؟
گفتم اوهوم
گفت فایده نداره انگار نفهمیدی من چجوری میخام جواب بشنوم ازت. بای
گفتم علیرضا خوب یه شبه که نمیشه اینجوری بشه
جواب نداد. نوشتم باشه من مال توام جنده ی توام میخام هرکاری بگی انجام بدم واست فقط واسه اینکه تو راضی باشی.
نوشت حالا شد، آخه واسه امشب اون برنامه اگه جور بشه باس کاملا در اختیارم باشی.
گفتم چشم حالا برنامه چیه
گفت تو که در هر صورت واسه تمیز کردن کیر و تخمام و کف پام با زبونت باس بیای پیشم حالا چه فرقی میکنه! فرقش واسه منه که بیشتر حال کنم یا نه. ساعت ده شب اینجا باش دیر کنی جرررت میدم جنننده
گفتم چشم آقامون.
یه بوس فرستاد انقققد ذوق کردم که هی نگاهش میکردم.
خلاصه انقد از شهوت وسواس گرفته بودم که قراره واسه اولین بار یه کیر بره توم اونم به اون بزرگی و اونم کیر علیرضا، که دوباره رفتم حمام و کلللی ژیلت کشیدم همه جامو. هرچی هم دوست دخترم زنگ میزد جواب نمیدادم اصلا تو حال خودم نبودم.
خلاصه ساعت ۹ تو محلشون بودم اما چون نمیخواستم یه وقت ناراحت شه نرفتم و با ماشین اطراف میچرخیدم. یک ربع مونده به ساعت ۱۰ بهش پیام دادم که جلو خونتونم درو باز کن.
چند دقیقه بعد علی جونم با یه شلوارک و نیم تنه لخت اومد جلو در و من که اومدم تو لباشو چسبوند به لبامممم اوف که چه مزه ای میداد این لبا.
گفت برنامه جور نشد متاسفانه
گفتم حالا نمیخوای بگی چی بود برنامه؟
گفت با یه دختره دوست شدم چند هفتست یه بار سکس کردیم اما نذاشته بکنم تو کونش جلوشم پرده داره کیرمو که دیده انگار ترسیده میخواستم امشب بیاد دوتاییتونو عین تو فیلما که دوتا زن میکنه طرف، بکنم
گفتم چی میگی قرار بود این راز باشه بین ما نه اینکه کسی بدونه
گفت اتفاقا اینجوری دیگه اکیپمون کامل میشد و همیشه دوتاتون مال من میشدین
راستش بدمم نمیومد که علیرضا رو با یه دختر شریک می شدم چون یه نفره واقعا سخت می شد زیر پاش زنده موند خخخ
گفتم خب حالا چکار کنیم
گفت بیا داخل تا بهت بگم
با پای برهنه اومده بود تو حیاط و خاکی شده بود پاهاش گفتم چرا دمپایی نپوشیدی
گفت پس تو چکاره ای میشوری با دهنت واسم
گفتم ای ججججونم چشششم
از در هال که رفتیم تو دیدم نگهم داشت رفت تو اتاق و برگشت.
چی میدیدم!!!! یه قلاده آورد که یه زنجیرم بهش بسته بود
گفت خوشت میاد؟ واسه توئه
تو دلم داشتم غش و ضعف میرفتم گفتم اوهوم
گفت پس رو چهار دست و پا بشین!
نشستم و علیرضا اومد و قلاده رو بست دور گردنم و یه دست تو سرم کشید و زنجیرو گرفت و راه افتاد منم رو چهار دست و پا دنبالش.
چند دقیقه تو خونه گردوندم بعد نشست رو مبل و گفت پاهامو تمیز کن
شروع کردم به لیسیدن پاهاش. خودشم یه فیلم سوپر از فلشی که از قبل به تلویزیون وصل کرده بود پخش کرد
اونم سکس ارباب برده ای که اونجا یه زن برده بود
انقد پاهاشو لیسیدم که برق افتاد حواسم بود که غرق فیلم شده و کیر خرطومیش داره تو شلوارکش دنبال جا میگرده که بلند شه...
وای وای وای که چقققد میترسیدم ازش حالا که قرار بود بره تووم...
تو فیلم مرده داشت میشاشید روی زنه یهو علیرضا زنجیر قلاده رو گرفت بدون حرف زدن کشید و راه افتاد. قشنگ انگار من سگش بودم و حتی حرف نمیزد رسیدیم به حمام. گفت لخت شو برو تو ولی با قلاده.
گفتم چشم و لخته لخت شدم. گفت دراز بکش رو کمر صورتت رو به بالا باشه.
بعد گفت میدونی چند ساعته نرفتم دستشویی بشاشم تا مثانم حسابی پر شه واست؟ داشتم لحظه شماری میکردم تا علیرضا شروع کنه
دست کرد تو شلوارکش و با کلی جابجایی کیرشو انداخت بیرون
کیرشم نیمه خواب شده بود واسه همین رو به پایین بود.
اومد بالای سرم گفت دهنتم باز بذار ایستاده میخوام رو کل ردنت بشاشم جنده دوزاری
دهنمو باز کردم. شروع کرد شاشیدن تو صورتم
من چشمامو بسته بودم ولی دهنم باز بود. نامرد چه هدف گیریی داشت و چقققد مثانش بزرگ بود شاید سه دقیقه یه سره داشت میشاشید و کل تن و صورت و دهن و هممممه جامو پره شاش کرد جوری که انگار دوش گرفته بودم. گفت دوش بگیر جنده خانوم و زود بیا پیشم. و یه تف انداخت تو صورتم.
حششری شده بودم خواستم برم سمت کیرش که یکم بذارمش دهنم یهو دستشو برد زنجیرو گرفت کشید یه طرف دیگه جوری که گردنم درد اومد گفت کثیف خودتو بشور بعد بیا سمت کیرم و رفت بیرون.
منم مثل برق و باد دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم داره با لبتاب کار میکنه و رو میز صندلی غذا خوری نشسته. واااای چقد این پسر واسه من سکسیه یه چیزی یهو اومد تو ذهنم. بی سر و صدا عین فیلما رو چهار دست و پا اومدم سمتش، این حالت منو که دید یه جوووووونه بلند گفت من همینجوری اومدم و رفتم زیر میز. فهمید که میخام چکار کنم، آروم اومدم سمت صندلیش. خم شدم پاهای خوشگل و مردونشو بوسیدم. شست پاشو آورد بالا منم فهمیدم که باس بذارمش دهنم. شست پاشو کردم دهنم و هی ساک میزدم واسه انگشتش تا اینکه کیر خودم شد عین سنگگگ بعد همونجور که زیر میز بودم اومدم بالا تر سمت شلوارکش و کشیدمش پایین. شورتشو نگاه کردم. اوووففف همون صبحی بود و بوی آبکیرش زد بالا یهو مست شدم انگار...
آروم شورتشو کشیدم پایین دیدم علیرضا کوچیکه خوابه، اوووففف آروم دهنمو بردم سمتش و با دست بلندش کردم. لامصب خوابشم سنگین بود...
سرشو گذاشتم تو دهنم و آروم سرمو بردم جلوتر که بیشتر جا شه تو دهنم. با هر عقب جلو کردن سرم روی کیرش حس میکردم بزرگتر میشه اووف داشت بلند میشد کم کم...
یهو دستشو آورد پشت سرم و یه ذره فشار داد رو کیرش و نگه داشت... وای که چه لذتی داشت ساک زدن واسه عشقم علیرضا...
یهو دهنم داغ شد..
علیرضا گفت اینم ته شاشمه... با یه لبخند سکسی گفت نوش جونت..
منم با اکراه دادم پایین البته کم بود مقدارش.
زنجیر قلادمو گرفت از زیر میز آوردم بیرون. مثل یه توله سگ کوچولو باهام رفتار میکرد حتی واسه نوازش...
رفتیم تو تختش بهم گفت فکر نکنی مثل صبح قراره زود آبم بیاد که راحت شی! قرص تاخیری خوردم که جوری بکنمت که نتونی بشینی جججججنده خانومی..
درازم کرد کنارش رو تخت و خودشم لخت شد. گفت بچرخ پشتتو کن بهم و منم از خدا خواسته زود چرخیدم. آروم نزدیکم شد، آروم بدنشو بهم چسبوند...
هیکل من که در برابرش کوچولو بود وسطه بدنش پخش شده بود داشتم به گرمای بدنش عادت میکردم و لذت میبردم که یهو حس کردم یه مار بوا اومد لای پام... اوووفففف کیره چررررب شده و شققق شده ی علیرضا بود که از اون طرف وارد شده بود ک از لای رونام زد بیرون... وااااای چقد دوس داشتم که این لحظه تموم نمیشد... بدن داغ علی، چسبیدنش به من و کیییر داغش لای پام هممه چیزی بود که اون لحظه میخواستم ولی خب باید جلوتر میرفتیم امشب واسه همین خواستم برگردم که نذاشت و آروم اومد در گوشم و لاله گوشمو کرد تو دهنش و شروع کرد به میک زدن وااااای چقد این پسر میدونه کِی چکاریو انجام بده و چه رفتاری...
بعدش گردنمو شروع کرد خوردن و همزمان کیرشو لای پام عقب جلو میکرد..
دستشو واسه اولین بار آورد جلوم و کیر مثل سنگ شدمو گرفت تو دستش... وای قششششنگ یادمه شاید سی ثانیه نشد که با لرزش شدید آبم پرید بیرون..
خیلی خجالت کشیدم که زود ارضا شدم. علیرضا فهمید گفت خانومم چه اشکال داره بازم ارضات میکنم...
گفتم واقعا آقامون؟
گفت آره جنده کوچولوی من...
منو خوابوند رو شکم و رفت سمت کونم. وای استرس داشتم مخصوصا بعد از دیدن اینکه کیرش از لای پامم زد بیرون. خلاصه روغن مخصوص ماساژ ریخت اطراف سوراخ و لوپای کونم و شروع کرد با اون دستای ورزشکاری و گندش مالیدن
باورتون نمیسه اما انقدر حشری بود و زورشم زیاد بود که کونم عین خمیر بازی شده بود تو دستش...
آروم انگشت وسطشو برد رو سوراخم، یکم از اون خیارا بزرگتر بود اما چون خیلی چرب شده بودم سخت نبود واسم و لذتش زیاد بود. بند اولش که داخل بود کونمو کیپ تا کیپ گرفته بود. گفت سینا چقدر تنگی تو پسر انگار عن هم نمیکنی با این سوراخ...
دوتایی زدیم زبر خنده گفتم نوش جونه تو آقامون..
همزمان که گفت جججججوووووون انگشتشو عمیق تر وارد کرد که یکم حسم عجیب شد
لذت داشت ولی با عقب جلو شدن آرومش حس مدفوع داشتم..
از طرفی ترس هم داشتم چون انگشتش ک تا کیپ کونمو پر کرده بود. اونم فقط یه انگشت. از حالتم فهمید گفت نترس جنده خانومی.. هم کیر راهشو بلده و باز میکنه هم کون بلده چطور خودشو جم و جور کنه...
یکم که به بودن انگشتش تو کونم عادت کردم انگشت اشارشو هم چسبوند کنار وسطی و آروم سعی کرد دو تاشو بکنه توم. یکم که فشار داد دردم گرفت و خودمو کشیدم جلو در اومد انگشتاش.
خواستم بگم علیرضا خو دردم میاد،، که یهو برق از سرم پرید... با دست گندش چنان رو کونم کشیده زد که از صداش گوشم درد گرفت و تا مغز سرم از دردش سوت کشید.. اومدم یه چیزی بگم که یاد اخلاقش افتادم و نمیخواستم منو از خودشو کیرش برونه اونم الان که انقد وابسته خودشو بدنشو کیرش شدم. خلاصه تو این فکرا بودم که داد زد جنننده بار آخرت باشه وسط انگشت کردن خودتو کنار میکشیا فهمیدی؟
گفتم اوهوم ببخشید میشه باز انگشتم کنی تا موقع کیرت که رسید دردم کمتر شه؟؟
یهو انگار یادش افتاد که قراره هرچی بیشتر من درد بکشم اون بیشتر لذت ببره و گفت نخیر دیگه خودت نخواستی گشادت کنم با انگشت.
و با یه حرکت سریع با اون هیکل و قد اومد روم. اوووففف اولین بار بود که علیرضا روم میخوابه و با اون جثه بزرگش منو زیره خودش پنهون میکنه. لذتم قابل وصف نبود مخصوصا کیرش که لای پاهام بود...
همونجوری گردنمو میخورد مثل وحشیا و کیرشو عقب جلو میکرد... منم هی کیرم کف تشک کشیده میشد با وزن دوتامون و تکون خوردنامون و یه حس وصف نشدنی واسم رقم میزد.
بعد از یک ربع که واقعا بهترین یه ربع امشب بود بلند شد و رو کمر خوابید و کیر در حال انفجارش عین چوب بیسبال رو به بالا خودنمایی میکرد...
بهش گفتم علیرضا جونم؟
گفت ها جننننده دگگگوری
گفتم کیرت دقیقا چقده اندازش؟
گفت نترس جوری میکنمت که حال کنی از اندازش نترس..
گفتم نه جدی میگم دوس دارم بدونم چند سانته؟
گفت نمیدونم تو کشوی کتاب دفترام خطکش هست.
جنگی پریدم و پیدا کردم یه خطکشه ۲۰ سانتی و اومدم. تو این فاصله یکم خوابید کیر علیرضا و منم از خدا خواسته دهنمو آوردم جلو و گذاشتمش دهنم و اوووممممم چه سسساکی زدم واسش.
آه و اوه للیرضا فضای اتاقو پر کرده بود تا اینکه عین سنگ شد دوباره. زود خطکش رو گذاشتم روی کیرش و چسبوندم به اول کیرش...
واااای خدااااا....
خطکش ۲۰ سانتی با یکم حاشیه اول و آخرش که میشد حدود ۲۱ سانت تا قبل از سرش میرسید...
انگار تو مسابقات خاصی مقام آورده بود علیرضا که انقدر خوشحال و ذوق زده شده بودم...
ادامشو که گذاشتم شد سه سانت ینی مجموعا ۲۴ سانتتتتتتتتتتت... وایییییی این عمرا کامل توم جا شه...
علیرضا هم تو این مدت لبخند شیطانی رو لباش بود. یهو با زور بازو انداختم زیر پاش و نشست روی رونم. کونمو چرب کرد و کلی روغنم رو کیر خودش ریخت...
گفتم علیرضا من خیلی تنگم میخای چکار کنی؟
اصلا حرف نمیزد باهام و منم داشتم بیشتر میترسیدم چون نه زورم بهش میرفت و از طرفی هیچی واسش مهمتر از خودش و ارضا شدنش نبود و همینطور من خودم با رفتارم بهش اجازه داده بودم با بدنم هرکاری دوس داره بکنه. احساس کردم میخواد به زود بهم تجاوز کنه هرکاری کردم نتونستم تکون بخورم از زیرش و اون مشغول ور رفتن و سیلی زدن به کونم بود. سرخ شد کونم و هرچی باهاش حرف میزدم و صداش میزدم جواب نمیداد کم کم داشتم وحشت میکردم و کلی فکر و حالت تو ذهنم میومد تو همین فکرا یدفه دیدم داره سر کیرشو رو سوراخ کونم تنظیم میکنه... ناخودآگاه اشکم سرازیر شد دست و پام میلرزید و مثل سگ ازش میترسیدم نمیدونستم چکار کنم.
یاد اون حرفش افتادم که گفت کاری میکنم که تا عمر داری نتونی بگوزی. داشت با سر کیرش سوراخمو میمالید
داشتم فکر میکردم چی بگم که ولم کنه یا حداقل باهام حرف بزنه که بتونم سکس خوبی داشته باشم باهاش که یهو تموم تنم از درد و سوزش لرزید... وایییی هیچوقت یادم نمیره اون دردو که چنان جیغی زدم با گریه که انگار تازه علیرضا از خواب پریده بود...
فهمیدم به خودش اومده اما نمیخواست من فک کنم داره اهمیت میده..
گفت جججووون جنده ی من چیزی نیست تازه ۵ سانتش رفته توو.. وااای اگه راست میگفت دهنم سرویس بود من فک کردم نصف بیشترش رفته انقد درد داشتم
گفتم توروخدا تکون نده فعلا وایسا جا باز کنه علیرضا. همینجوری داشتم گریه میکردم و التماس میکردم اما باز داشت میشد همون آدم سنگدله بی رحم..
چنان ترسیده بودم که اون لحظه فقط به این فکر میکردم که چجوری بعد از تموم شدن امشب دیگه نتونه پیدام کنه یا تماس بگیره باهام...
با هق هق گفتم عایرضا جر خوردم من که گفتم تنگم چرا............آآآآآآآآئئئئیییییی
حرفام با فشار دوم علیرضا بریده شد و چند ثانیه نفسم بند اومد هرچی میخواستم بهش بگم کمکم کنه نفس بکشم نمیتونستم. دردو که دیگه نگو اصلا قابل توصیف نبود تا اینکه خداروشکر با یه جیغ بلند نفسم برگشت و اصلا تو این چند ثانیه علیرضا نفهمید چی شده... بین همه دردام حس کردم لای سوراخ و لای پام کلی عرق کرده دستمو به زور بردم پشتم دیدم نصف کیرش تومه و آوردم جلوم دیدم خونی شده پشتم...
نمیدونستم میخواد چکار کنه ولی انقد درد داشتم که جرات نداشتم تکون بخورم بخاطر زخم شدن پشتم و کیرش که توم بود کوچکترین تکونی میشد یه درررررد عمیق توم. وای دیگه فقط میخواستم تموم شه اما آخرینزچیزی هم که وسط همه اون دردا میخواستم این بود که آبشو بریزه توم..
ولی یادم افتاد که آقا تاخیری خورده بود...
حالا حس کردم داره سر میشه کونم و علیرضا هم آروم آروم داره عقب جلو میکنه ولی هنوز اشکام ناخواسته عین بارون بهار میریخت و ترسیده بودم نکنه چیزیم بشه یا آبروم بره...
یهو یاد این جمله افتادم که هروقت از تجاوز نتونستید فرار کنید، از دادنش لذت ببرید... سعی کردم باز دلبری کنم، با بغض گفتم علیرضا جووونم...
یهو گفت جانم خانووومممم..
انگار دنیا رو دادن بهم وقتی جوابمو داد.. گفتم دوس داری که اولین کسی هستی که داره میکنه منو؟
گفت ای جووونم آره خااااانومی تو مممال خودمی
گفتم ولی خیلی دروم گرفته و یهو هق هق زدم زیر گریه...
گفت دیگه بیشتر نمیکنم تووت قول میدم جیگرم. حالا که انقد خکب تحمل کردی کیرمو بقیشو میذارم واسه بعدا و به تلمبه زدن ادامه میداد و من باز با گریه گفتم مرسی که هوامو داری چقد من خوشبختم که تو آقامونی...
گفت گریه نکن دیگه و هی آه و اوووه میکرد
منم دردشو که داشتم کلی با حرف زدن و سر شدن داشتم کم کم لذت میبردم.
گفتم علیرضای من..
اونم که سرخوش از فتح کون من داشت تلمبه میزد گفت جااااانم..
گفتم فکر کنم بتونم بیشتر تحمل کنم ولی اروم اروم...
انگار دنیا رو دادن بهش گفت راست میگی جججونه من؟؟
گفتم آره ولی هوامو داشته باش..
گفت این دفه من میگم چششششم..
وتلمبه هاشو از سرعتی و کم عمق کم کم برد به سمت آهسته و عمیق تر ... وااااای
باورم نمیشد که دارم حال میکنم اونم منی که خون دیدم و جرررر خوردم...
یدفه تا سر کشید بیرون و من تو لذت بودم و حواسم نبود خودمو جم کنم یهو فرو کرد و از کونم صدای گوز اومد... خیلی خجالت کشیدم..
گفت ای ججججونم دلیوریه کیرمه ها رسیده تو کونت
هر دوتا باهم خندیدیم
گفت جججون زیر پام بایدم با این کیر بگوزی
گفتم آقا نگو اینجوری دیگه...
انقد سرمو با حرفاش گرم کرد و داشتیم لذت میبردیم که وقتی تخماشوزیر سوراخم و پوست بدنشو رو لپ کونم حس کردم فهمیدم خرطوم ۲۴ سانی و کلفت علیرضا رو کامل تو خودم جا دادم... باورم نمیشد
گفتم آقاموووون‌
گفت جونم خانومی
گفتم تا تهش کردی توم؟
گفت چه جووورم
گفتم دوس داری کونمو؟
گفت فداش بشم که چجوری از خجالت کیرم در اومد
گفتم دوستت دارم
گفت منم عاشقتم
و همینجوری تلمبه هاشو تند تر کرد و حس کردم وقتی عقب جلو میکنه رودم داره در میاد از توم رو ابرا بودم از سرخوشی و یهو ارضا شدم اصلا دستمم به کیرم نزده بودم و همچنان تو اوج لذت بودم که علیرضا گفت من دارم میشم چکارش کنم
گفتم از کی تا حالا از من اجازه میگیری
گفت از وقتی که بجای جنده ی من شدی خااانوم و عشششقم.
گفتم هرجور آقامون بتواد منم دوس دارم.
دیدم تلمبه هاش خیلی سریع شد جوری که باز درد داشت میومد سراغم اما بالشو گاز زدم ولی چیزی نگفتم که یهو کوونم چنان داغ و پر شد که از لای کیرش بیرون زد خیییلی زیاد بود آبش و یه حس خیلی خوبی بهم داد. اوووفففففف هی میگفتم الان تموم آبش که باز رگ کیرشو حس میکردم که منقبض میشه و یکم دیگه میریخت توم...
کیرشو از توم در نیاورد و همونجوری افتاد روم. خیلی لذتبخش بود اینجوری افتادنش روم و اون کیر بزرگشم تو کونم حس میکردم که داره جمع میشه ولی بعد از چند دقیقه که کامل جم شد بازم اونقدری بزرگ بود که کامل در نیاد از توم.
تقریبا خوابمون برده بود و منم که حسابی خسته بودم هیچی حس نکردم تا اینکه حس کردم یکی داره نوازش میکنه صورتمو. چشمامو باز کردم دیدم علیرضا داره تو چشمام نگاه میکنه با بغض نوازشم میکنه، ترسیدم یهو گفتم چی شده آقامون؟؟؟
گفت هیچی و ادامه داد نوازش کردنمو گفتم جون سینا بگو دیگه...
گفت بعد از اینکه ارضا شدم کم کم فهمیدم چقدر عوضی بازی در آوردم و چقدر اذیتت کردم. ببخشید و اشکاش سرآزیر شد و ادامه داد وقتی خوابیدی خواستم کونتو ببینم لاشو باز کردم شروع کردی تو خواب ناله کردن و دیدمش که سوراخت له شده و زخمی.
اصلا نمیتونم خودمو ببخشم.
گفتم علیرضا! بای!
یهو با حسرت و شوکه نگام کرد... زدم زیر خنده گفتم دیوونه فدای سرت من هممه چیزتو میخوام و همین که دفه ی بعدی پارم نکنی واسم کافیه فدات شم..
چشماش از خوشحالی برق زد و گفت ینی دفعه ی بعدی هم هست؟ ینی دیگه رسما مال خودم شدی؟
گفتم آره دیوونه معلومه! به یه شرط
گفت هرچی باشه
گفتم هرچی؟ گفت بلللله
گفتم به این شرط که دیگه با هیچ دختر و پسری سکس نکنی مگر اینکه منم تو اون سکس باشم..
انگار دنیا رو دادن بهش لبامو خورد چند ثانیه و گفت پسر که هیچوقت نمیکنم تو هم زنمی یادت نره، دختر هم گه خورده بخواد بدون تو بهم حال بده. تو زنمی و اونا دوست دختر.
خلاصه یکم که حرف زدیم علیرضا بخاطر خستگی زیاد و دو روز نخوابیدن بیهوش شد و منم انقدر ذوق زده بودم که جامو تو دل علیرضا باز کردم که خوابم نمیبرد..
یه ساعت که گذشت ساعت شده بود حدود ۶ صبح و هرچی وول میخوردم تو بغلش که بیدار شه اصلا تکون نمیخورد، طفلی خیلی خستش بود..
یهو شیطونیم گل کرد و آروم آروم رفتم زیر پتو و خودمو رسوندم جلو دودول گندش که آروم خوابیده بود. آروم با دست گذاشتمش تو دهنم و عین بچه ای که شیشه شیر دادن بهش شروع کردم به میک زدنش... زودی سرحال شد دودولش و کامل بلند شد اما علیرضا عین جسد بود دور از جونش. اون ساک واسم خیلی شیرین بود چون اولین ساکی بود که بعد از فهمیدن حس واقعی علیرضا نسبت به خودم داشتم میزدم. اصلا تو حال خودم نبودم و چشمامو بسته بودم و فقط کیر گندشو عقب جلو میکردم تو دهنم و به آینده ای که میتونستم با علیرضا داشته باشم فکر میکردم و لذت میبردم که یهو آبش با فشار خالی شد تو دهنم اما این دفه تازه اندازه یه ادم معمولی بود. انگشتمو کردم تو دهنم با آبش بازی کردم یکم و بعد هممشو قورت دادم ..
باورم نمیشد یه بچه ۱۶ ساله انقد جثه و کیر و آبش زیاد و بزرگ باشه خیلی عجیبه و عجیب تر اینکه من ۹ سال ازش بزرگترم و اینجوری وابستش شدم انگار شوهرمه و اونه که از من بزرگتر و عاقل تره.
ما هنوزم با همیم و اون سورپرایز سکس سه نفره رو هم چند بار تجربه کردیم. فوقوالعاده بود که بعدا واستون مینویسم.
مرسی از توجهتون.
پایان قسمت دوم..
     
  
مرد

 
Nvdmrd69/b
خیلی عالی نوشتی ، اگر واقعیت هم داشته که نوش جونت ، خداکنه نصیب ما هم بشه
     
  
مرد

 
یکی از بهترین داستانهای این تاپیک، خواهش میکنم ادامه بدین، تابو شکنانه و بسیار قشنگ و با جزئیات جذاب نوشته شده بود و توی این سوژه و با این روایت به این زیبایی واقعا کم پیدا میشه.
     
  
صفحه  صفحه 76 از 85:  « پیشین  1  ...  75  76  77  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA