انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 57 از 59:  « پیشین  1  ...  56  57  58  59  پسین »

Erotic Stories | داستان های سکسی حشری کننده


زن

 
کص خیس و داغ

روی تخت دراز کشیده بودم و ساعدم رو چشمام بود یهو دست گرمی رو حس کردم ک رو سینه و شکمم کشیده میشه و صدای خنده ی با ناز و عشوه ی بهار دستمو برداشتم و نگاش کردم یه تاپ مشکی یقه باز و کوتاه که شکم صاف و جذابشو نشون میداد و یه شرت مشکی توری نوک سینه های خوش فرمش از زیر تاپ دیده میشد لبشو گاز میگرف و بهم نزدیک میشد با یه حرکت ناگهانی بازوهاشو گرفتم و انداختمش رو تخت و روش خیمه زدم اونم خندید لباشو وحشیانه می‌خوردم و میمکیدم و اونم نفس نفس میزد همون طور ک لبامون قفل بود دستمو رو شکمو و پهلو و سینه هاش حرکت میدادم اومدم پایین تر و گردن و گوششو مک میزدم اونم نفساش صدادار شده بود تاپشو دراوردم و سینه هاشو تو دستم گرفتم و میمالیدم سرمو نزدیکش کردم و نوکشو لیس زدم یه اه کشید
یه سینش تو دهنم بود و یکی دیگش تو دستم محکم میخوردم و میمالیدمش با زبونم با نوک سینه هاش بازی میکردم و میکشیمش و اونم آه می‌کشید دستم رفت پایین تر
کصش کاملن خیش شده بود و داغ بود از رو شرت میمالیدمش و اونم اه و نالش بلند شد بعد از سینه هاش شکمشو لیس زدم و اومدم پایین تر و رسیدم ب کص داغش صدای ناله بهار کل اتاقو پر کره بود کصشو از روی شرت یه لیس زدم خیلی بی قرار شده بوده شرتشو پایین کشیدم و یه لیس محکم دیگه زدم زبونمو بین کصش حرکت میدادم و محکم میمکیدم بهار نفسش رفته بود و بلند ناله میکرد و ناله هاش منو وحشی تر می‌کرد بی وقفه میخوردم و انقد ادامه دادم ک بدن بهار منقبض شد و لرزید با یه اه بلند فهمیدم ارضا شده هر دومون نفس نفس میزدیم اومد و لباشو رو لبام گذاش دست برد به سمت کیرم ک بدجور راست شده بود از روی شلوار دست میکشید روش کمربندمو باز کرد منم شلوار و شرتمو درآوردم اونم با اشتیاق کیرمو تو دستش گرفت و دستشو حرکت میداد کیرمو تو دهنش کرد و توی چشام زل زده بود منم دستمو رو سرش گذاشتم و موهاشو دادم کنار سرشو سریع عقب جلو میکرد و پر تف ساک میزد سرشو گرفتم و تو دهنش عقب و جلو میشدم تا ته کیرمو تو دهنش کردم و نگه داشتم وقتی کشیدم بیرون عوق زد ولی دوباره کیرمو گرفت و گذاشت توی دهنش با خشونت خابوندمش روی پام طوری ک کونش جلوم بود محکم زدم روش که اهش بلند شد انقد زدم تا پوست سفیدش سرخ شده بود روی کمر خابونمدش و رفتم روش یه تف انداختم رو کصش و سر کیرمو میمالیدم روش کیرمو گرفتم و باهاش میزدم روی کصش ک صداش دیوونم میکرد اونم حسابی تحریک شده بود و به خودش میپیچید دستمو کشیدم رو کصش و لاشو باز کردم یه تف انداختم روش و محکم لیسش زدم بهارم بلند ناله میکرد که یهو تا ته داخلش کردم که نفسش بند اومد کشیدم بیرون و دوباره کردم تو و فشار دادم و نگه داشتم ک دیوونه شد تلمبه های اروم میزدم و کم کم تند ترش کردم صدای برخورد بدنامون و اه و ناله ی بهار تو اتاق پیچیده بود محکم و سنگین تلمبه میزدم توش ولی چون نمیخاسم هردومون زود ارضا شیم کشیدم بیرون خابیدم و به بهار گفتم برعکس بیاد روم اون شروع یه ساک زدن کرد و کص صورتی و خیسش جلو صورتم بود با دست تند تند میمالیدمش و یه انگشتمو واردش کردم اهی کشید سریع دستمو حرکت میدادم و یعد انگشت دومی رو هم وارد کردم صدای حرکت انگشتام تو کصش بیشتر تحریکم میکرد و بهارم بلند ناله میکرد و نفس نفس میزد بلندش کردم داگ استایل شد منم چن تا ضربه زدم به کونش و از پشت زبونمو از وسط کصش تا سوراخ کونش کشیدم یه تف انداختم رو سوراخ کونش و انگشتمو دور تا دورش کشیدم و انگشت فاکمو واردش کردم همونطوری ک دستمو توی کونش حرکت میدادم کیرمو رو کصش گذاشتم و واردش کردم چند بار تا ته کردم توش و فشار دادم و نگه داشتم بعد سرعتو بیشتر کردم و دوتا دستمو رو پهلوهاش گذاشته بودم جوری ضربه میزدم ک ناله هاش بریده بریده شده‌بود و صداش دو رگه تلمبه عاخرو زدم و تا ته کردم تو و نگه داشتم بعدش کشیدم بیرون ک به پشت خابیدم اونم اومد روم کیرمو روی کصش تنظیم کرد و نشست روش اولش اروم بالا پایین میشد و ناله های ریز میکرد بعدش تند تر شد و سینه هاش جلوم تکون میخورد منم همراهیش میکردم داشت ارضا میشد و پاهاش شل شده بود منم فهمیدم و سریع برش گردوندم و محکم توش ضربه میزدم ک با یه اه بلند ارضا شد و برگشت منم ابمو روی شکمش ریختم و بی حال کنارش دراز کشیدم ...
     
  
زن

 
راحله دخترعمه زنم

باسلام خدمت دوستان. خانوم من ی دخترعمه داره15روز ازش بزرگتره و مجرده. خیلی از زنم ریزه ترولی سکسیتر... راحله اسمشه 165 قدشه. 64وزنش ولی هیکل سکسی خوبی داره مخصوصاکون ردیفی داره... پنجم فروردین98 بود ی اس ازطرفش برام اومد منم چون شمارشو داشتم جواب دادم و میدونست سرکارم شروع کرد به دردودل کردن ک من تنهامو... منم کارم شیفتی هست تو اون شیفت کلی اس بازی کردیم ولی صحبتی از سکس نشد.تا اینکه کشیک بعدیم من خواستم یکم نزدیکتربشم بهش ببینم چی میگه... یه اس دادم بیا ی قراری بذاریم (منظورم این بود ک بیا راحتترباشیم باهم رودرواسی نداشته باشیم) اونم گفت باشه ی مکان جورکن قرارمیذاریم میریم اونجا... من اصلن جاخوردم گفتم باشه مکان با من... خلاصه بزور10فروردین دربی استقلال پرسپولیس هم بود خونه رو مکان کردم اومدخونمون... واردشدشروع کردیم لبو ماچ وبوس من ی طرح خوشگل باچندتا شمع درست کرده بودم اومدشمع هارو فوت کردوخیلی هیجان زده شده بود... اول یکم بستنی واینجورچیزاخوردیم منم دستشو گرفتم آوردمش روپام نشوندمش... بعدمرحله به مرحله جلو رفتم یکم سینه هاشو از روی مانتو مالیدم بعد دکمه هاشوبازکردم مانتوروازتنش درآوردم راحله فقط سکوت کرده بودومنم هرمرحله ک میخواستم جلوبرم اون باسرش تاییدمیکردک ادامه بدم... تااینکه تاپشودرآوردمو سوتینش روباز کردم تا اینجاکلی ازخجالت لبهای هم دراومده بودیم... تاسینه های گردو نوک برجستشون رو دیدم طاقت نیوردمو افتادم بخوردن سینه هاش... مثل قحطی زده ها میخوردم. بعدبلندش کردم نشوندمش رومبلوجلوش ایستادم کیرم داشت منفجرمیشد شلوارک وشورتمو باهم کشید پایین یهوچشاش برق زدآخه کیرم ن زیاد بزرگه 16(سانتی) ن زیاد کلفته(اندازه دوانگشت کنارهم) خیلی خوش فرمه... ی بوس از سر کیرم. کردو بلندش کردم رفتیم روتختخواب. لب بازی دوباره شروع شد منم با احتیاط کامل پیش میرفتم ک مباداازم ناراحت بشه یا زیادی جلو برم خلاصه باتایید خودش کامل لختش کردم واومدروم دراز کشید کیرم لای پاهاش وسط چاک کوسش بود. همینجور داشت بالاپایین میکرد و ب من لب میدادیهو دیدم لرزیدوارضا شد من خیلی تعجب کردم خیلی سکوتش منو متعجب کرد... حالا نوبت من بود رفتم یکم اسپری به سوراخ کونش زدم و ی.کم روغن بچه داشتم مالیدم ب کونشو شروع کردم به انگشت کردن کونش حالتش داگی بود ومن راحت بهش مسلط بودم یواش یواش دوانگشتوواردکردم یکم دردش گرفت ولی چیزی نگفت... حالانوبت کیرم بود یکم روغن مالیدمو سرشو تو کونش جا کردم دیدم داره لذت میبره و صدای آرومش شهوتیه... کارموباتلمبه های ریز ادامه دادم ویواش یواش تند تر وتند تر تواوج بودم آخه تا اونروز هنوز خلاف نکرده بودم فقط با زنم سکس داشتم. خلاصه تو همین تلمبه زدنهابودم ک دیدم ی بار دیگه ارضا شدمنم کارمو تموم کردمو آبمو روکمرش خالی کردم... خیلی از کارمون لذت بردیم رفتیم خودمونو تمیزکردیم واومدیم رو مبل تو حال نشیتیم... اونروز زود از خونه رفت بیرون چون زیاد وقت نداشت... شبش من کشیک بودم شروع کرد اس دادن واز رابطه صبح کلی کیف کرده بود منم باراولم بود ک ی نفردوبارزیرمن ارضا میشه چون زنم ی بار بیشتر ارضا نمیشه کلی حال کرده بودم یهو اس داد ی چی میخوام بگم روم نمیشه منم اصرارکردم ک گفت من قبلابایکی دوست بودموپردمو زده وکل جریانو تعریف کرد. من ازخوشحالی داشتم پردرمیاوردم... ازطرفی هم میترسیدم نکنه میخوادگردنم بیفته... تااینکه کل ماجراروپرسیدم فهمیدم راست میگه... باردوم به چهارروزنکشید ک خونه مکان شد ومنم سریع بهش زنگیدم اونم بااشتیاق اومد چون باردوم بود خیلی معطل نکردیمو تا اومد سریع لخت شد چون عجله داشت باید زود میرفت از طرفی هم زنم تایک ساعت بعد میومد... لخت که شدیم من بغلش کردم بردمش رو تخت وحسابی همه جاشو خوردم تواس بازی هاگفته بود از خوردن خوشش میاد هم اینکه دوستداره ساک بزنه... خلاصه چند دقیقه ای بخوردن هم مشغول شدیم تااینکه من خوابوندمش به کمرو پاهاشو دادم بالاوسرکیرمو گذاشتم رو کسش با ی فشار آروم سرخورد رفت تو چون خیلی وقت بود سکس نداشت تنگ بود وکیرموفشارمیدادمنم لذت میبردم... تااینکه یکم کوسش به کیرم عادت کردشروع کردم تلمبه زدن تااینکه هردوبافاصله خیلی کم ارضا شدیم من کشیدم بیرون ریختم رو شکمشو کنارش دراز کشیدم. هردومون راضی و خوشحال... سریع جمعو جور کردیم واونم سریع رفت خونشون... الان حدود هفت ماه میگذره وماتومکانهای مختلف به فیض هم رسیدیم وهنوزرابطه امون ادامه داره...
اگه خوشتون اومد جریان دوکیره کردنش رو هم براتون مینویسم...
ممنون ک وقت گذاشتید وخوندیدبجز اسامی همش عین واقعیت بود...
     
  
زن

 
2 تا 1 دقیقه با خانومم تو آسانسور بازی کرد

بیغیرتی همسر
داستان کاملا واقعیه فقط یه ذره با توضیحات بهش اضافه کردم


تولد یکی از همکارام بود و من و خانومم (مستعار ستاره) دعوت بودیم


تم پارتی مشکی و سفید بود. من کت و شلوار مشکی با پیرهن سفید و کروات و نرگس ساپورت مشکی و تاپ سفید روشم مانتو


خلاصه رسیدیم سوار آسانسور شدیم رفتیم بالا طبقه هفتم. خوش و بش کردیم و نرگس رفت مانتوشو دراورد و آرایش کرد
سوتین فنری بسته بود و شورتم پاش نبود طبق معمول چون ردش میفته روی ساپورت جفتمون بدمون میاد


میخواستم با رفیقم بریم پایین سیگار بکشیم که نرگس اومد و گفت منم میام
سه تایی سوار آسانسور شدیم که یه اکیپ دیگه هم داشتن میرفتن پایین


اونا زودتر از ما سوار شدن
دوستم که تولدش بود وایساده بود ما همه سوار شیم بعد بیاد تو


اول اونا سوار شدن
بعد من
بعد ستاره
بعدم رفیقم گفت پیاده میاد که با اصرار همه و جمع تر وایسادنمون اونم جا شد


ستاره پشت به من وایساده بود و رفیقمم پشت به اون جلوی در


خیلی تنگ بود فضا
کون رفیقم چسبیده بود از جلو به ستاره


اومدم صحبت کار کنم با رفیقم که برگشت رو به ما


یه لحظه پشمام ریخت چرا همچین کاری کرده چون اصلا متاهل بود و تو این فازا نبود
شاید میخواسته صحبت کنه پشتش نباشه شایدم خواسته از فرصت استفاده کنه


داخل پرانتز از ستاره بگم که حدود 180 قدشه، پوست سفید و اندام نسبتا خوب و مو های بلوند
رفیقمم قدش تو همین مایه هاس نمیدونم دقیق فقط یه ذره بلند تره


خلاصه برگشت و شروع کرد به صحبت با من


دیدم ستاره سرش پایینه و از جلو کامل چسبیده بهش
رفیقم دستاشو گرفته بود جلوش و چسبیده بود به رونای ستاره


رفیقم داشت حرف میزد ولی من اصلا حواسم به حرفاش نبود
متوجه حرکت خیلی موزیانه دستاش شدم
داشت از جلو ستاره رو میمالوند
هم خیلی شهوتی و هم عصبی شده بودم
ولی شهوت مغزمو از کار انداخته بود
حس باحال و خاصی بود


تصور اینکه لبای تپل کس ستاره رو که از رو ساپورت پیداس اونم بدون شورت داره میمالونه خیلی سکسی بود
ستاره هم هیچی نمیگفت و لال شده بود کلا فقط داشت نگاهش میکرد رفیقمو
مثلا داشت گوش میداد


تمام 7 طبقه آسانسور که شاید 1 دقیقه هم نشد رو داشت با کس ستاره بازی میکرد و اون 1 دقیقه برای من 1 ساعت گذشت


وقتی رسیدیم و پیاده شدیم موقع سیگار کشیدن متوجه خیسی انگشت وسطی رفیقم شدم
هیچ کدوم به روی خودمون نیاوردیم
ستاره که از خیسی انگشت دوستم مشخص بود حال کرده ولی شاید نمیخواست دعوا بشه
رفیقمم اصلا به روی خودش نیاورد
منم حال کرده بودم


سیگارو کشیدیم و دوباره به همون ترتیب سوار آسانسور شدیم


رفیقم ایندفعه کلا از جلو سوار شد و جوری چسبید به ستاره که پاهای من و اون از جلو به هم خیلی نزدیک بود و ستاره هم بین ما بود پشت به من


دوباره تا برسیم بالا اون با ستاره آروم و سوسکی بازی کرد که دیگه 1 طبقه آخر یه کم صدای کس خیسی که داره انگشت میشه اومد


یه ذره آخر هم دستاشو گرفت پشتش و چند بار ریز و سوسکی بالا پایین رفت
کیر راست شده اش بین لباس کس ستاره از رو ساپورت چند بار بالا پایین شد


دیگه رسیدیم و پیاده شدیم و داستان تموم شد
فقط هم ساپورت ستاره هم شلوار رفیقم یه مقدار کمی خیسی روش بود که از اینجا فهمیدم با کیرش کس زنمو مالونده


هیچ صحبتی هم بعدا درباره این موضوع نشد بینمون
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
کیاشاه و رقیه
1398/8/25
زن شوهردار
رقیه زن یكی بود كه ازش متنفر بودم
به خاطر كیر فنی كه تو عالم همكاری بهم زده بود و باعث شد مثل خودش از اون شركت عذرم رو بخوان.
اوایل اصلا بهش حس سكسی نداشتم
كلی دوستش داشتم و هنوزم دارم
باهم خیلی بیرون میرفتیم سه تایی میرفتیم شمال،
دربند ، لواسون ، فشم ...
كلی بگو و بخند
تا اینكه دیدم نگاه هاش دیگه مثل قبل نیست، پسرا خوب میدونن چه نگاهی رو میگم
یجورایی بهم میخواست بفهمونه ازمن خوشش میاد
منم اصلا به این چیزا فكر نمیكردم و از انتالیا هم تازه برگشته بودم و یكی دوماهی بود با كسی نبودم
داستان از لواسون شروع شد
یه بار كه از لواسون برگشتیم خونشون
کنار هم نشسته بودیم رو مبل شوهرش هم داشت با تلویزیون ور میرفت و ماهواره رو تنظیم میکرد
دستم پشتش رو مبل بود و نزدیک شونش بود
با بقل موهاش بازی میكردم كه شیطون رفت تو جلدم لاله گوشش رو گرفتم و ول كردم
دیدم خندید
و چیزی نگفت
قلبم تند تند میزد و شیطنت رو بیشتر كردم
دیدم بند سوتینش از یقه ش زده بیرون
شروع كردم با اون بازی كردن و الكی میكشیدمش و ول میكردمش
انگشتمو انداختم اون گیره بالایی بند سوتین رو باز كردم


یهو كل سینه راستش ولو شد تو تیشرتش
كیرم شق شده بود داشت میتركید
پاشد رفت تو اشپز خونه الكی اخم كرد و لبش رو گاز گرفت كه نكن زشته و اینا
تموم كردم و یه ساعت بعد رفتم خونم
فرداش تكست داد كه سلام اقا کیا
چطوری ؟
منم قلبم افتاد تو شرتم و تاپ تاپ میزد
جواب مسیجش رو دادم و گفتم بزار بهت زنگ بزنم
زنگیدم و
گفت چرا اینكارو میكنی ؟
-چكاری رو ؟ شوخی دیشبو میگی؟ اونكه شوخی بود ولی خوش بحال شوهرت كه همچین سینه هایی رو هرشب میخوره ..
- هه دلت خوشه ها !!!هرشب !!!!
-نگو نه كه باور نمیكنم!
- باور كن اون اصلاً تو باغ نیس.
-نه بابا چی میگی باهم كه هستیم خیلی از كس و كون ملت تعریف میكنه كه ، من فكر كردم خیلی حشری باشه، البته توروكه مطمعنم هستی
-نه بابا به من میگه تو نباید بخوای ،من مردم من باید هرموقع صلاح دیدم بیام سمتت ، بعدشم از كجا منو مطمعنی ؟
-از چشمات
-مگه چشام چشه
-چشمها هیچ وقت دروغ نمیگن . چشای توهم تابلو داد میزنن كه هاتی
خلاصه
این شد سراغاز ارتباط منو رقیه
هر روز زنگ میزد و یك ساعت درد و دل میكرد و منم ادای ادمهای باتجربه رو در میاوردم كه نه شما باید باهم بسازید و ازین حرفها.
باهم قرار میزاشتیم
با ماشین میرفتم دنبالش از هفت تیر تا تهرانپارس هرروز میرسوندمش تو راهم همش دستم رو رونش بود وباهاش ور میرفتم
اوایل نمیزاشت ولی به مرور عادت كرد
كم كم دستمو میبردم بالاتر اما نمیزاشت به كوسش بخوره ، سریع دستمو پس میزد
نقطه حساسش گوشش بود،
حین رانندگی ، دستمو میبردم به بهونه ماساژ دادن گردنش با گوشش هم ور میرفتم . شل كه میشد میزاشت از رو شلوار به كسش هم دست بزنم
خیلی ازین رابطه میترسید
از خیانت واین كارا
كه گفتم به فكر خودت باش تو هم ادمی كمی برای خودت حال كن و اینا .
به جایی رسیده بود كارمون كه گوشه اتوبان ، كوچه خلوت جایی گیر میاوردیم سریع لب تو لب میشدیم.
خیلی حشری بود
سریع اب كسش میومد
یه بار بردمش لواسون تو یكی از كوچه های خلوت
تو ماشین
من پشت فرمون اونم سمت شاگرد
داشتیم لب میگرفتیم كه زیپم رو باز كردم و كیرمو در اوردم
چشمش كه بهش خورد
جا خورد
گفت چطور ممكنه مگه میشه اینقدر بزرگ ؟!!!
كیرم١٧ سانته و كمی كلفت
گفتم مگه مال شوهرت چقدره كه گفت ١٤ سانت و كمی نازك تر
حرفشو قطع كردم و سرش رو فشار دادم پایین یعنی كس نگو بیا بخورش
شروع كرد به خوردن
یه ساكی زد كه به عمرم كسی برام اینجوری نزده
پر توف داغ نرم و بدون دندون زدن
سه سوت آبم اومد
گفتم داره میاد كه گفت بریز تو دهنم
ابم و ریختم تو دهنش همه رو قورت داد و بعدش دوباره كمی برام ساك زد
منم همزمان دستم تو شرتش بود و كسش رو داشتم انگشت میكردم
تموم كردیم و سریع جمع و جور كردیم و رفتیم رسوندمش نزدیك خونشون
تا اینكه یه روز قرار شد شوهرش بره جنوب
پیش خانوادش، رفت و رقیه تنها موند
كه گفتم امروز ساعت ٢ میام دنبالت برسونمت
كه گفت نه نمیشه باید تا ٧ بمونم و اینا
كه با اصرارمن قبول كرد
رفتم جلوی در شركتشون سوارش كردمو گفت بریم خونه ما
منم از خدا خواسته گوله رفتم سمت خونشون
تو راه از شدت حشرش تو ماشین شلوار و شورتش رو كشید پایین یواشكی كسش رو نشون میداد
دوتا كوچه اونور تر پارك كردم و رفتم ،
درو برام باز گزاشته بود
اروم رفتم تو دیدم چراغ اتاق خواب روشنه
رفتم جلو دیدم یه ساپورت طوسی نازك تنشه البته بدون شورت با یه تیشرت گشاد
تیشرتم رو دراوردم انداختم كنارتخت و لب رو شروع كردم
تو همین حین تیشرتش رو دراوردم
سوتین و شورت تنش نبود مثل اینكه این ده دقیقه ای كه زودتر رسیده بود خونه حسابی اماده شده بود.
سینه های سفید سفت سایز ٧٥ با یه نوك قهوه ای نیم سانتی
رفتم تو كار سینه هاش
خوابوندمش رو تخت و دستهاش رو باز كردم و با دستهام گرفتمشون وبا نوك زبونم شروع كردم به لمس نوك سینه هاش اروم دور سینش میچرخوندم و بعد یه گاز یواش حالا نوبت اونیكی بود
از حشرزیاد اه و ناله میكرد


خواستم دستمو ببرم كسش رو بگیرم
كه باز نزاشت
كفرم دراومده بود
نمیزاشت كسش رو ببینم و حتی بهش دست بزنم
منو خوابوند رو تخت و شلوارو شورتم رو باهم دراورد
كیرم تو بزرگترین حالت ممكنش بود
دوباره شروع كرد به ساك زدن
پرتوف گرم
جوری كه تشك تخت زیرم كمی خیس شده بود
ولی اصلا مهم نبود
چون بهترین ساكی بود كه تاحالا كسی برام میزد
یك ساعت ساك زد و لب خوردیم و سینه خوردم و نمیزاشت همچنان به كسش دست بزنم
حتی نمیزاشت ساپورتش رو دربیارم
از بس ساك زده بود سقش سِــر شده بود
پاشد رفت دم دراتاق وایستاد شروع كرد به قر دادن و سكسی میرقصید حشر از چشاش داشت میریخت
كیرم داشت پاره میشد از شق شدن زیاد
منم رفتم كنارش و بقلش كردم و همزمان باهاش تكون میخوردم كه به زورو بلا ساپورتش رو تا زانوش اوردم پایین
تكیه داد به دیوار منم كیرمو گزاشتم لای پاش از جلو و عقب جلو میكردم
دوسه بار كه سر كیرم خورد به چوچولهاش اه و ناله ش رفت هوا
كه سریع گفتم اینجوری ابم نمیاد بیا بخوابیم رو تخت لاپایی بزنم حداقل
قبول كرد خوابوندمش رو تخت
خودمم رفتم پشتش ساپورتش رو كلاً در اوردم دوتا لاپایی زدم از پشت بعد سر كیرمو گزاشتم دم سوراخ كوسش دوتا تكون دادم دیدم چشاشو بست فرو كردم توكوسش
یه اه بلندی كشید شبیه فریاد
گفتم الان همسایه ها میشنون
به قدری تنگ بود كه فكر كردم كردم تو كونش
نگاه كردم دیدم نه بابا جلوشه
ده دقیقه از پشت تلنبه زدم و بعد اومدم روش اونم چرخید رو به بالا
از جلو كردم تو كوسش
همچنان اه و ناله های بلندی میكرد سریع ارضاع شد
منم دو سه دقیقه دیگه همینجوری تلنبه زدم و ابم اومد
در اوردم ریختم رو شكمش
و كنارش دراز كشیدم
بعد چند دقیقه پاشد رفت حموم منم رفتم توالت تر و تمیز كردیم
اومدیم رفتیم بیرون
رفتیم نوبنیاد بستنی عمو ناصر
كلی نگاه های عاشقانه میكرد بهم و كلی حرف عشقی و تعریف از سكس و اخر شب هم رسوندمش خونه و منم رفتم خونه
دیگه بعد اون جریان باهم سكس نكردیم چند وقت بعدش حامله شد و الان هم دوسالی میشه كه یه دختر خوشگل بدنیا اورده
ودیگه هرکاری کردم بهم نداد که نداد
     
  
زن

 
اولین سکس ضربدری من و همسرم

سلام. اسم من محمد و اسم همسرم نازیه. قبل از ازدواجمون خیلی باهم سکس چت میکردیم.خیلی داغ و حشری بودیم و دو روز یه بار از پشت سکس میکردیم.جالب اینه وقتی نازی رو از پشت میکردم ارضا میشد و آبش از کس میومد.کم کم حرف از نفر سوم زدم و براش عجیب بود.برای خودمم عجیب بود چون همیشه به شدت روش تعصب دارم و الان تعصبم بیشترم شده.کم کم جفتمون فهمیدیم حرفش خیلی لذت بخشه و اثر خیلی خوبی میذاره رو سکسمون.تا اینکه تصمیم گرفتیم با یکی دو نفر سکس چت کنیم.حتی یادمه یه بار دو تا آقا پیدا کردم و 4 تایی سکس چت کردیم.خیلی عالی بود همه چی.یک ماه قبل از ازدواجمون با یه زوج شمالی آشنا شدم به اسم میلاد و مهسا.قرار گذاشتیم با هم سکس چت کنینازی رو از خواب بیدار کردم و خیلی شاکی شده بود از دستم ولی وقتی سکس چت کردیم چهارتامون دیوونه شده بودیم
قرار گذاشتیم یک ماه بعد از ازدواج وقتی کس نازی رو باز کردم بریم پیششون.به نظرم خیلی زود بود ولی دقیقا ماه گرد عروسی رفتیم شمال.قرار بود بریم خونشون و اگه دیدیم با هم اوکی هستیم از دفعه بعدش سکس کنیم.نزدیکای شمال بویم که نازی تو ماشین لباساشو عوض کرد.بعد کلی به خودش عطر زد.شب قبلش به ناخوناش رسیده بود.همه کاراش برام تحریک کننده بود.خودش آخراش گفت از بوی عطر خودش استرس گرفته.فهمیدم که داره به یهچیزایی فکر میکنه.رسیدیم شمال و میلاد اومد دم یه میدون تا مارو ببره خونشون.رسیدیم و رفتیم بالا.مهسا اومد درو باز کرد و لباسای خیلی کوتاه پوشیده بود.نازی در گوشم بهم گفت فکر کنم از همین الان میخواد بده.بچه های خوبی بودن.من مشروب برده بودم میلادم قلیون چاق کرد و نشستیم رو مبل.یواش یواش مشروبو خوردیم و اتفاقا خیلی مشروب خوبی بود.همه ازش تعریف کردن.میلاد دو تا قلیون درست کرده بود یه بلوبری یه پرتقال نعناع.مهسا پرتقال نعنا میکشید منم هوس کردم گفت بیا بشین اینجا بکش.رفتم کنارش و دایم میخواست نزدیکم شه ولی من خجالت میکشیدم خودمو میکشیدم کنار
میلاد و نازی هم داشتن بلوبری میکشیدن و من داشتم تحریک میشدم از اینکه کنار هم نشستن.هممون مست مست بودیم و مهسا اهنگ گذاشته بود و داشت اروم میرقصید.میلاد به نازی گفت بلدی برقصی نازی هم از خدا خواسته بلند شد با مهسا برقصه
فکر کنم به یک دقیقه نکشید که مارو هم بردن وسط.نازی لب منو میخورد تا جایی که یادمه که میلاد اومد از پشت بغلش کرد.همه چیز تو یه چشم بهم زدن انفاق افتاد.مهسا اومد منو از نازی جدا کرد و لبامو مثل وحشیا میخورد.اصلا نفهمیدم چی شد که لحاف تشک انداختن رو زمین و میلاد نازی رو خوابوند روش
بعد بهم گفت بیا با هم هماهنگ باشیم.شورتامونو دراوردیم و گفت حالا ساک بزنید برامون.دیدن نازی تو اون حالت داشت دیوونم میکرد.با ولع داشت کیر میلادو میخورد
کیر میلاد از کیر من کوتاه تر بود ولی کلفت تر.منم داشتم حال میکردم بعد قرار شد کس بخوریم من و میلاد.من دلم کس نازی رو میخواست ولی میلاد و مهسا نمیذاشتن.یه کم کسشونو خوردیم.کس نازی به شدت تنگه. میخواست اول من بکنمش ولی میلاد اومد روش و اروم اروم کیرشو کرد تو.منم داشتم مهسا رو میکردم که بعد از چند دقیقه بهم گفت بیا بریم رو تخت.نازی و میلادو تنها گذاشتم ولی رو تخت فقط حواسم به صدای آه کشیدن نازی بود.دوبازه بعد از چند دقیقه برگشتیم تو اتاق.میلاد سر نازی رو اورد سمت مهسا.دست همو گدفته بودن و داشت زنمو میکرد که نازی یهو گفت آب میلاد اومد.آبشو خالی کرد رو شکم زنم و بعد با هم رفتن سمت اتاق خواب و حموم.من میخواستم فقط پیش نازی باشم مهسا رو حسابی کردم و آبمو خالی کردم رو کمرش.اومدم تو اتاق نازی از حموم اومده بود کلی بغلش کردم رفتیم شام خوردیم و قرار شد منو نازی رو تخت بخوابیم.من میخواستم دوش بگیرم نازی رو بردم زیر دوش.مهسا و نازی ارضا نشده بودن . نازی رو دولا کردم و کیرمو تا ته میکردم تو کسش.باورم نمیشه تو اون حالت دو بار ارضا شد و منم دوباره ارضا شدم.داشتم از حال میرفتم.رفتیم رو تخت فکر کنم بعد از یه ساعت دوباره از شدت فکر و حشری شدن چسبیدم بهش.بازم شروع کردم به ور رفتن باهاش ولی فکر نمیکردم بازم سکس کنیم.اومد روم خوابید منم هی میزدم رو باسنش و صدا میرفت اون اتاق.یهو میلاد و مهسا اومدن.اونا هم دلشون میخواست.میلاد کیرشو در اورد و کرد تو دهن زنم.داشتم لذت میبردم.خوابوندیمشون کنار هم و میلاد از زنمو به پشت خوابوند و خوابید روش.یه کم تو سکس ضعف داشت نمیتنست دایم تلمبه بزنه و یکی از دلایلی که نازی ارضا نمیشد همین بود.منم رو مهسا کلی تلمبه زدم و مهسا کم اورد.رفتم سراغ نازی کیری که تو کس مهسا بودو کردم تو دهنش.ببعد یه کم از پشت نازی رو میکردم و مهسا اومد سراغ سینه های نازی.خیلی خوب لز میکردن.داشتم میمردم.بعد به میلاد گفتم بخوابه رو تخت.نازی نشست رو کیر میلاد و من سعی کردم کیرمو بکنم تو کونش.نهسا خیلی مهربون بود.میگفت نکن.طفلی گناه داره.بعد به نازی گفت دردت میگیره مگه نه.نازی گفت دردم میگیره ولی دلم میخواد.من حشری تر شدم کیرمو یه کم فرو کردم تو کونش ولی مهسا هی هلم میداد میگفت نکنش.اعصابم خورد شد رفتم دستشویی به مهسا هم گفتم خیلی حال گیری میکنی.از دستشویی اومدم بیرون یه صحنه حیلی سکسی دیدم.میلاد دراز کشیده بود داشت سیگار میکشید و نازی داشت رو کیرش بالا پایین میشد و آه کشید.نمیدونم چرا به میلاد گفتم سیگارتو خاموش کن.انگار دوست داشتم خودم این صحنه رو با نازی تجربه کنم.سریع خاموش کرد سیگارشو بعد رفتم بالا سر نازی همون طور که داشت بالا پایین میشد کیرمو کردم تو دهنش.میلاد بعد از چند دقیقه نازی رو به کمر خوابوند و آبشو خالی کرد رو کمر زنم.بعد با مهسا رفتن و من کلی نازی رو کردم و آبمو خالی کردم همون جایی که میلاد ریخته بود.بوی عرق گرفته بودیم اول گفتیم بریم حموم ولی بعد نازی گفت همین طوری بخوابیم.خوابیدیم تا صبح.بیدار شدم.داشتم از سر درد میمردم . سرمو چسبوندم به سینه های نازی تا بهتر شم.راستش به میلاد پیام دادم اگه بیداری بیا کارت دارم چون دوست داشتم بدون مهسا بیاد پیشمون ولی خواب بود.نازی کلی شیطنت کرد و من تو اون حال بدم از پشت به پهلو چسبیدم بهش.کلی کردمش فکر کنم 40 دقیقه شد دوباره آبم اومد.آب نازی هم اومد.دوست داشتم میلاد بیاد که دیگه قسمت نشد.وقتی بیدار شدن صبحونه خوردیم قرار شد یه کم بشینیم و بریم.سرم خیلی درد میکرد نازی گفت سرمو بذارم رو پاش.اینکارو کردم و نازی داشت یکاشکی کرم میریخت.منم سرمو کردم زیر لباسش.نازی به بچه ها گفت حامله شدم.بعد سرشو گرفتم اوردم پایین و لبشو میخوردم میلاد از خدا خواسته سریع اومد رو میل کیر کلقتشو در اورد و کرد تو دهن مازی.مهسا هم شورت و شلوارمو کشید پایین و کیرمو درسته کرد تو دهنش.خوب ساک میزد.دقیقا مثل نازی ولی فرقشون این بود که نازی اصلا کم نمیاورد ولی مهسا کم میاورد.بعد از چند دقیقه قرار شد بریم رو تخت
نازی در گوشم گفت دوست داره فقط به من بده تو اون لحظه.منم به میلاد فهموندم دوست داریم موازی سکس کنیم نه ضربدری.زنامونو انداختیم رو تخت و افتادیم به جونشون.وسطای سکس دیدم نازی بازوهای میلادو گرفته.خیلی بیشتر تحریک شدم.مهسا هم علامت میداد که لبشو بخورم منم دوبا شدم و لبشو میک میزدم.نازی رو تند تند میکردم ولی میلاد خیلی کند زنشو میکرد.مهسا گفت محمد بیا منو بکن ولی من داشتم ارضا میشدم.آب نازی رو اوردم به میلاد گفته بودم دستشو بذاره رو سینه های نازی.بعد میلاد نازی رو صدا میکرد و نازی یه جوری میگفت جوووووونم میلاد که من وحشی تر میشدم.آب منم اومد مهسا هم طبق معمول کم اورده بود به میلاد میگفت تورو خدا نکن.میلاد هی اصرار کرد به نازی که بیا بکنمت نازی دیگه جون نداشت.میلاد خوبید رو تخت مهسا هم خوابید روش منتها به روی کمر.بعد در کمال تعجب میلاد یه چیزی در گوش نازی گفت و من دیدم همزمان وقتی داره مهسا رو میکنه نازی هم داره کس مهسا رو میخوره.وحشتناک بود این صحنه داشتم میمردم از شدت حشر.زنم راشت کس یه زن دیگه رو میخورد.بعد با دستاش از زیر تخمای میلادو میمالید.من لب مهسا رو میخوردم و بهم میگفت دارم میمیرم.نازی اینقدر تخمای میلادو مالید که اونم ارضا شد.با تمام تفاوت هایی که با هم داشتیم ولی الان بعد از سه روز هنوزم وقتی مازی رو میبینم یادم میفته زنم چه کوسیه و الان فقط منتظرم یه زوج تهرانی مثل خودمون پیدا کنم.این داستان تمامش عین واقعیت بود و آرزو میکنم نازی این داستانو بخونه و نظر بده.
hamechiz az sex shoroo shod
     
  
زن

 
ساناز

اسمم حسین، حدود یه سال قیل تو یه شرکت تو ارومیه کار میکردم
سانازم، یه زن سی و یک ساله. با صورت سفید عین برف، و یه کون بزرگ و ژله ای
از وقتی تو شرکت دیدمش، فقط پیشش بود. آرزوم بود فقط یه بار فقط بغلش کنم
یه دو سه ماهی گذشت، ساناز یه دوست داشت، به اسم زهره
دیگه دل رو زدم به دریا، رفتم با زهره صحبت کردم، که بره به ساناز بگه، حسین میخواد باهات دوست بشه
زهره هم گفت، بهش میگم اما ساناز دوست پسر داره، گفتم حالا بگو ببین چی میگه
بعد دو روز زهره، حلش کردو شمارمو ازم گرفتو داد به ساناز، شبش بهم پیام داد ساناز، که باشه دوست بشیم
اواخر آذرماه بود، تولد سانازم بیست و سه آذر بود، با کلی اصرار قبول کرد واسه اولین بار بیاد پیشم، (من خونه مجردی داشتم)
روز قبلش پنجشنبه گفت، بچه هاش خونه تنها هستن و نمیتونه بیاد، که دوباره با حرف زدن و پیام دادن رازیش کردم، که جمعه صبح بیاد خونم پیشم واسه تولد، اونم گفت به شرطی که قول بدی بهم دست نزنی، منم قول دادم
جمعه قرار شد به بهانه کار بیاد پیشم، مادرمش بمونه پیش بچه هاش
ساعت هفت و نیم بهش پیام دادم، جواب نداد گفتم شاید میخواد نیاد، که ساعت هشت زنگ زد گفت، میام جلو بیمارستان بیا دنبالم
رفتم دیدم وایستاده تو حیاط بیمارستان، زنگ زدم اومد بیرون. باورم نمیشد قراره با ساناز تنها بشم(قولم داده بودم که بهش دست نزنم)
قبلا فقط یه بار رفته بودیم کافی شاپ، سوار ماشین شدیم رسیدیم خونه
دیدم ساناز راحت نیست، رفتم از مغازه گوجه و تخم مرغ خریدم، تا املت درست کنیم واسه صبحونه، برگشتم دیدم شالشو باز کرده، مانتوشم در آورده
گوجه رو گرفت شروع کرد شستن و پوست کندن، دلم میخواست از پشت بغلش کنم، اما قول داده بودم
املت رو آماده کرد، نون آوردم با هم خوردیم و گفت حسین مگه لباس راحتی نداری، راحت باش
منم رفتم تو اتاق یه شلوار تنگ اسلش و یه تی شرت تنگ پوشیدم، شلوار انقد تنگ بود، کیرمم شق شده بود و قشنگ معلوم بود
دیدم داره نگاه میکنه متوجه شده بود، کیرم شق شده و دوست دارم بکنمش
ساناز چایی دم کرد و خوردیم، تاساعت دوازده شد
گفت حسین، من خوابم میاد میرم بخوابم، رفت رو تخت دراز کشید و پتو رو انداخت روش (تخت من یه نفره بود دیگه)
منم بغل تخت رو زمین پتو انداختم رو زمین دراز کشیدم، یه چند دقیقه گذشت برگشت گفت حسین، چرا رو زمین خوابیدی بیا رو تخت، گفتم ساناز تخت کوچیکه، گفت بیا راحت باش
بلند شدم پتو رو کنار زدم دراز کشیم رو تخت، پشتمو کرده بودم بهش، گفت حسین برگرد، منم برگشتم حواسم بود کیرم که شق شده به کونش نخوره
ساناز گفت، چیه پسر خوب قول دادی، باشه قولتو بشکن، منم از خدام بود، آروم آروم رفته جلو خودمو چسبوندم بهش، کیرم داشت به کونش فشار میاورد
دیدم سانازم داره حال میکنه، شلوارو و تی شرتمو درآوردم، کیرم از بغل صورتم زده بود بیرون، محکم بغلش کردم، یه چند دقیقه محکم فشارش میدادم، کیرم داشت منفجر میشد
سانازم برگشت روشو به من کرد، تا نگاش کردم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، لبامو گذاشتم رو لباش، لباشو قشنگ میخوردم، چشماشو بسته بود هیچ حرکتی نمی‌کرد
بعد چند دقیقه گفتم ساناز میشه برگردی، برگشت محکم بغلش کرد، دستمو بردم از رو شلوارش کردم تو، تا رسیدم به کوسش، کوسش انقد خیس شده بود، قشنگ با دستم کوسشو مالیدمو و انگشتمو کردم تو کوسش
یواش یواش داشت آه و نالش شروع می‌شد، دستمو کشیدم و آروم دستشو گرفتم آوردم گذاشتم رو کیرم، اونم همراهی کردو با دستش با کیرم بازی کرد و برگشت و به کیرم تف زد و بعدش قشنگ برام ساک میزد، گفت حسین، خوشت میاد حال میده، گفتم آره جونم
گفتم ساناز منم تو رو بخورم، کوستو لیس بزنم، گفت اگه دوست داری باشه
خوابید رو تخت منم اومدم روش، اول شلوارشو آروم در آوردم و بعدش بلوزشو خودش درآورد
وای چی بود جلوم یه بدن سفید که مثل ژله میلرزید، یه لباس زیر بهم چسبیده سیاهم پوشیده بود، که پایین شورتش رفته بود تو کوسش، شورتشو کشیدم بیرون از کوسش، با دستام کوسشو باز کردم، نوک زبونم کردم توش، شروع کردم به لیس زدن، انقد خوشمزه بود
سانازم داشت آه آه می‌کرد، می‌گفت حسین بسه نخور، کیرتو بکن تو کوسم
منم خیلی دوست داشتم بخورم، توجه نمیکردم و میخوردم کوسشو
سانازم هی میگفت حسین، منو بکن کیرتو بکن تو کوسم، کیر کلفتتو میخوام حسین
بلند شدم گفتم ساناز لباس زیرتو دربیار، اونم سریع درآورد انداخت زمین، بازم گفت حسین کیرتو بکن تو کوسم، دارم میمیرم
منم شورتمو درآوردم، کیرمو گذاشتمو رو سوراخ کوسش، چند بار کشیدم رو کوسش تا یکم آب کوسش بخوره راحت بره تو
ساناز میگفت جون حسین، بکنش تو، تا ته بکن تو کوسم، یکم فشار دادمو کل کیرم رفت تو کوسش
جون حسین محکمتر بکن، منم یواش یواش تندتر کردم، سانازم آه و ناله هاش بلندتر شد
بازم میگفت محکمتر، میخوام آبمو بیاری، انقد محکم میکردم که صداش قشنگ معلوم بود، بیضه هام می‌خورد به سوراخ کونش، همه کیرمو میکردم توش
همین طور میکردم که ساناز گفت حسین،
داره آبم میاد یکم آرومتر، اما همشو بکن تو تا آبم بیاد، یه بیست باری آروم تا ته کردم تو کوسش، تا گفت جون حسین، داره میاد داره میاد و یه آه بلند کشید و خودشو ول کرد رو تخت
منم که آبم نیومده بود، آروم آروم داشتم میکردم که
ساناز گفت حسین، میخوام از کون بکنی، آبت بیاد
گفتم آخه ساناز دردت نمیاد، گفت اشکالی نداره بکن، بلند شد و رو شکمش خوابید و سوراخ کونش افتاد بالا
منم تف زدم رو کیرم، یکمم تف زدم رو سوراخ کونش، آروم کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش، گفت حسین همشو بکن تو تا آبت بیاد، کردم تو کونش، اونم از درد آه و ناله هاش خیلی بلند شد، هی میگفت حسین زود باش آبتو بیار، منم تا ته میکردم تو کونش
ساناز دیگه حال نداشت، معلوم بود خیلی درد داره، صاف ولو شده بود رو تخت منم میکردم تو کونش، کونش خیلی تنگ بود
بازم میگفت حسین آبت نمیاد دارم میمیرم، گفتم ساناز میخوام در بیارم بخوری بیاد اگه درد داری، گفت نه بکن آبتم اومد بریز تو کونم، میخوام تو هم حال کنی
منم تند تند میکردم تو کونش انقد حال میداد که نمیخواستم آبم بیاد، دیگه چیزی نمی‌گفت فقط تخت رو چنگ میزد با دستاشو و دندوناش
منم دیدم خیلی درد داره کیرمو درآوردم از کونش، با دستم دستی کشیدم تا آبم بیاد
گفت حسین چرا در آوردیش، دوست دارم آبتو بریزی تو کونم، گفتم باشه اما خیلی درد داری، یکم مونده بیاد بازم میکنم تو کونت، گفت باشه عزیزم، ممنون که درکم میکنی
تند تند دستی کشیدمو دیدم کم کم میخواد آبم بیاد، ساناز چشماشو بسته و انگار خواب رفته بود، که بازم کردم تو کونشو و تا ته کردم توش، بدجوری از جاش پرید و خودشو جمع کرد
گفتم ساناز میخوای در بیارم، که گفت نه بکن تا آبت بیاد، منم تند تند و محکم کردمو آبمو ریختم تو کونشو، و بی‌حال افتادم روش
حدود یه ساعتی خواب بودیم تا چشامو باز کردم و دیدم سانازم بیدار شده
صورتشو با زبونم لیس زدمو و لباشو بوسیدم و گفتم ببخش دردت اومد، اونم گفت حسین، خیلی حال کردم تو چطور، بازم لباشو بوس کردم و گفتم خیلی خوش گذشت
بلند شدم رفتم حموم سانازم رفت دستشویی، خودشو خالی کنه
بعد چند دقیقه اومد حموم قشنگ همدیگرو شستیم و اومدیم بیرون قشنگ خشک کردیم همدیگرو
کیک تولدشم آوردم یکم خوردیم و بعدش یه چایی دم کردم خوردیم
انگار خیلی حال کرده بود، دیگه باهم راحت بودیم
ساعت پنج شد، گفت حسین کم کم میشه برم خونم پیش بچه هام
گفتم باشه، میشه لباساتو من تنت کنم، قبول کردو منم لباس زیرشو آوردم، از پشت بغلش کردمو گردنشو بوس کردم، از پایین پوشوندمو بعدش آوردم بالا گره زدم، بعدش شلوار و بلوزو مانتوشم خودش تنش کرد
یه اسنپ گرفتم، تا بیاد بازم از پشت بغلش کردم و لباشو خوردم و گردنشو خوردم، گفت حسین مواظب باش سیاه میشه ها
تا راننده اسنپ زنگ زد و بازم تا دم در خونه بغلش کردمو، یه بوس آبدارم از لباش گرفتمو و رفت سوار ماشین شد و رفت...
hamechiz az sex shoroo shod
     
  
مرد

 
1تا2دقیقه تو آسانسوربازنم.........

من تو موقعیتی دیگه این حس رو تجربه کردم
عصبانیت،غیرت،تردید،آمیخته بالذتی گنگ وناشناخته
     
  
زن

 
اولین لذت

سلام.من ترانه م ۲۲ساله...داستان اولین سکس من برمیگرده ب ۲سال پیش،یعنی وقتی که ۲۰سالم بود،اون موقع برای اولین بار فیلمای پورن دیدم،تاچندماه فقط درحد فیلم دیدن بود اما کم کم حس میکردم اون نیاز داره تو منم به وجود میاد،گه گاهی باخودم ور میرفتم اما خب چه فایده؟خلاصه تصمیم گرفتم منم واقعا یه سکسی داشته باشم از اونور هم چون دختر بودم نمیشد با هرکسی بود ورابطه داشت.تا اینکه وسطای ماه بهمن بود که تو مجازی با یکی آشنا شدم و بعد یه مدت صمیمی شدیم و دیگه بیرونم باهم قرار میزاشتیم.بعد ۲ماه از رابطمون زنگ زد وگفت کسی خونه نیس میخوای بیا،منم اولش یکم ناز کردم اما بعدش گفتم باشه.واقعا از خدام بود...سریع آماده شدم و آرایش کردم و رفتم خونشون.بعد ی ربع حرف زدن کم کم فاصلمو باهاش کم کردم،به حدی که دیگه میتونستم صدای قلبشو بشنوم.اونم انگار فهمید ی خبراییه اومد جلو و آروم لپمو بوسید،یهو ی گاز از لبام گرفت و شروع کرد ب بوسیدن وخوردنش،منم همراهیش میکردم درست عین این فیلما.آروم دستاشو آورد رو سینه مو میمالوند.بعد چند دقیقه جفتمون لخت بودیم،من روتخت واون رو من دراز کشیده بود.از لالع گوشم تا نافم شروع کرد ب لیس زدن اونقدر خوب لیس میزد که صدای آه و اوهم کل اتاق وبرداشته بود.بعد آروم آروم رفت سراغ کسم،عاشق این حرکت بودم وبرای اولین بارداشتم تجربه ش میکردم،زبون که زد آه غلیظ و بی اراده ای کشیدم،مشغول لیس زدن کسم شد ازشدت لذت وشهوت ب رونام وموهام چنگ مینداختم.نمیدونم چقد گذشته بود که انگشتشو آروم میکرد تو کسم..یکم تلاش که کرد گفت تا الان سکس نداشتی؟خیلی تنگه آخه..منم گفتم نه دخترم اول قبول نمیکرد پردمو بزنه اما اصرار کردم واون گفت بعدا نیای یقه مو بگیری.،،اول آروم آروم ی انگشتشو کمی برد تو کسم،درد داشت ولی لذت بخش بود،بعد دو انگشتشو کرد.،،آروم ناله ای کردم وگفتم: بکن توش دیگه طاقت ندارم واونم ی چشمی گفت و یهو تا ته فرو کرد..کیرش واقعا بزرگ وکلفت بود ی لحظه از درد نفسم بند اومد وحتی نتونستم جیغ بزنم فقط بازوهاشو چنگ مینداختم.مایعی از بین پام رد شد وفهمیدم خونه...حالا دیگه خیالم راحت شده بود،جفتمون سریع رفتیم توحموم و خون و پاک کردیم.دوباره روتخت دراز کشیدم واون مشغول تلمبه زدن بود ،اونقدر لذت بخش و درد ناک بود که اصلا دوس نداشتم تموم شه....دراز که کشیدم اول سر کلاهکشو مالید ب کسم ومنم آه کشیدم وچند بار تکرار کرد دیگه طاقت نیاورذم وگفتم فقط بکن توش لعنتی..اونم آروم آروم کرد تو ،شروع کرد ب تلمبه زدن ولی آروم بعد چند دقیقه تلمبه هاش شدت گرفت وبه حدی بود صدای برخورد تخماش ب بدنم تو اتاق پیچیده بود..چند دقیقه بعد گفت برعکس شو رو شکم دراز بکش،همون کاری ک گفت انجام دادم وخودش ی بالشت گذاشت زیر شکمم تا کارشو بهتره انجام بده واینبار سریع از پشت کیرشو کرد تو..،وحشتناک لذت بخش بود،منم از شدت درد ولذت کسمو میمالوندم و آه میکشیدم وداد میزدم بکن ،تندتر بکن..تا اینکه آب جفتمون اومد و بعداز ارضاشدنش کنارم درار کشید وچشماشو بست.
hamechiz az sex shoroo shod
     
  

 
sanaazz1373


تو که یه جا نوشتی اولین سکست با دوست داداشته پینوکییوووو
     
  
زن

 
داستان سکسی منم و دوس دخترم:
خلاصه بگم وقتتونو نگیرم:
کردمش.
     
  
صفحه  صفحه 57 از 59:  « پیشین  1  ...  56  57  58  59  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Erotic Stories | داستان های سکسی حشری کننده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA