اول اول آمدی جانم به قربانت ولی حالا چراچرا یه قسمت نامردورود دلاورمندانه و ظفرمندانه شما رو تبریک میگم
رسیدن بخیرقبل داستان یه سلامی یه علیکی یه توضیحی زرترفتی سر اصل مطلب لطفا به خوانندها احترام بزاریددر هر حال خوش اومدی امیدوارم این دوری ایدهای جدید رو برای زیباتر کردن داستان به شما داده باشه دوست دارشما هستیم از اینکه انتقاد میکنیم انتقاد هم باید منصفانه باشه البته موفق باشی
سلام شهره خانمبرا قسمت اول خوب بود این ایده که بچه رو پرستو سرپرستی کنه عالی بود چون در آدمه مزاحم داستان میشد و شخصیتها و نوشتن داستان با این بچه هم سخت میشد خواهش میکنم مشخص کن در هفته چند روز داستان میزاری چند قسمت
برای شادی روح نویسنده آخ جووووووون نویسنده برگشت روح نویسنده به ملکوت اعلا داشت میرفت که در میانه راه با اجازه الله برگشت خورد تا ادامه داستان حماسی و هیجان انگیز رو داشته باشیم و منالله توفیق همش یه قسمت بعد بوق اندی یه قسمت بلند بالا میزاشتی اوستا هر چند لنگه کفش هم در بیابان نعمتیه با این وضعیت سایت لوتی و داستانهایش همشون غیبشون زده معلوم نی کجان ذلیل مردها
شهره امدش و شمشیرها بیرون آمد از غلافآمد ان روز که درآید شمشیرها از غلافآمد آن روزها دوباره که با داستانت داشاق ها هوایی شوندآمد آن روزها که سیکها بی اراده راست شوندآمد آن روز که داستانی دلقها را راست کندقسمت اولش امروز ولی نتوان که داشاق ها و دلقها و سیکها رو شق کند داشاقها و سیکها و دلقهای خوانندگان عزیز گشته شاکیهای نویسنده بی مرام راست نشد که نشد سر به بالاتف به این زمانه باید سری بزنیم به بازار ازاد همچین بزنیم جا نفت دربیاد آه کس در کنار من هست به نیابت از شما بکنم کوسش را پاره پاره
حال و احوال شهره جاننه وار نه یوخ ها دان بوردانداستانو خوندم اینکه پیشنهاد سفر دسته جمعی خانواده طاهره با دومادها و فرانک و هوشنگ جالبه و باعث جذابیت بیشتر میشه عالی بود این فکر. همه خانواده طاهره سکسی شدن غیر سحر که اون رو هم سحر رو وارد فازای سکسی بشه راستی چند روز یه بار میزاری داستانو بدونیم کی میزاری
با سلام و عرض خسته نباشید متوسط بود برا شروع این شروع انتظار شروع خفنی داشتیم و قوی بعید بود از شما مسافرت دسته جمعی منجر به سکس ضربدری خانواده طاهره با هم دیگه و دومادها بشه جذاب میشه حساب کن سکس شاهرخ و شهریار با سحر و اکرم ضربدری یا طاهره با شاهرخ و شهریار سیامک هم با سحر اکرم و شاهرخ هم با سحر و اکرم البته نویسنده خیلی با تربیت تشریف داره و امکان نداره این نوع ضربدری رو بنویسه ولی اگه در داستان در مسافرت ضربدری نشد سکسهای پنهانی و یواشکی با کسایی غیر شوهراشون و دومادها اینم میشه حالا باید دید شهره خانم خیلی با ادب مینویسه وارد فاز ضربدری نمیکنه شخصیتها رو. ولی رویارویی بهرام و سحر دوباره خواندنی میشه داستانهایش با سحر و دومادها در سفر و حرص گرفتن از اینکه دومادها به خواهراش سیخ میزنند و خودش همچنان دست به کیر در آرزوی سحر و اکرم لنگ در هوا
طاهره و سیامک با استقبال منوچهری و کامران و پوران و عده ای ازهمکاران سیامک مواجه شد و چند قدم دورتر از این جمع جمال و پرستو هم با شکل و شمایل سطح اجتماعی به ظاهر پایین تر اومده بودنداز این جا به بعد باید داستانت از اینجا شروع میکردی داستانو بقیه اضافات بودزیادی داستانت اضافات داره که میخای اضافه کنی تا داستانت طولانی تر بشه
شهره خانم یادم رفت بگم قسمت دوم زیاد تو تهران داستان ادامه پیدا نکنه بلافاصله به سمت شهرشون برن و خونشون پیش بهرام
سلاممم....با تشکر و سپاس و احترام فراوون برای تک تک شما خواننده های این داستان ......ازاینکه با کامنت ها و پیام ها و نقطه نظراتتون منو پشتیبانی و یاری و دل گرم می کنین صمیمانه ازتون قدر دانی می کنم ..تک تک اسم نمی برم فقط لازمه خودمتون عرض کنم نظرات و پیشنهادات شما ها رو تا حدی که بشه در چهارچوب داستان قرار بگیره ..رو اجرایی و عملیاتی خواهم کرد و ازم خواسته بودین که برنامه ارائه تاپ هامو بهتون بگم ...درواقع وقت معین و دقیقی نمی تونم ارائه بدم ولی سعی می کنم حداقل یک تاپ و حداکثر سه تاپ رو در هفته و در نهایت ده روز خدمتتون تقدیم کنم ...با تشکر و احترام و ارزوی سلامتی برای همتون و هموطنان ایران عزیز ....شهره