ارسالها: 45
#25
Posted: 2 Dec 2024 22:31
سلام
آقای متاهلی که تو این مدت کارت شده چت کردن و نشون دادن عکس همسرت و بعدش جق زدن و پشیمون شدن
بازم از فرداش شرو میکنی چت میکنی
میخوام یه پیشنهاد بدم بهت تا به لذتی که میخوای برسی ولی چنتا شرط داره.....
نفر سووممم
ریسک پذیر باشی
واقعی با اثبات باشی
حرف گوش کن باشی
اینا رو گفتم که بدونی قراره چیکار کنی
بیا پی وی تا پیشنهادم و بشنوی
شــب
نام دیڪَر آغـوش تـوست
وقتـی ڪہ در حسـی باشڪوه
میـان انـدام خـامـوشـت
بہ خــواب میروم..
ویرایش شده توسط: sobasa93
ارسالها: 177
#27
Posted: 3 Dec 2024 22:04
دمتگرم قلمت عالیه جزیبات رو بیشتر کن و طولانی تر و زودتر بنویس لطفا ممنون
در همین حوالی كسانی بودند كه میگفتند بدون تو نفس نمیكشیم ولی امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند.
ارسالها: 53
#29
Posted: 6 Dec 2024 13:43
ماجرای خانوم خوشگلم و دوستش با دوست پسرای جدیدشون توی قسمت وی ای پی کلاب شبانه
قسمت دوم :
چند بار اون ویدیوی کوتاه رو نگاه کردم و خیلی داشتم حال میکردم . ناخودآگاه دستم روی کیرم رفته بود و اصن متوجه نبودم که شاید یکی توی اون شلوغی ببینه توی گوشی چی میبینم و چیکار میکنم از تصور این که کسی متوجه شده باشه خجالت کشیدم سریع پاشدم و از جلوی بار فاصله گرفتم . رفتم دستشویی و اونجا کمی شلوارم رو پایین دادم و دوباره فیلم رو نگاه کردم و کمی با کیرم ور رفتم بازم شق شد و شاید حتی کمی بزرگتر از مواقع دیگه که شق میشد بنظرم اومد ازش یه عکس گرفتم و فرستادم برای رویا . سریع سین کرد ولی چیزی نگفت چند دقیقه بعد گوشیم زنگ خورد جواب دادم و دیدم رویا داره با همون قاه قاه خنده مخصوصش که جندگی ازش میبارید میگه کس کش خوب داری حال میکنی ها اااا 🤣 منم که حسابی حشری بودم گفتم مرسی جنده به فکرمی و برام عکس و فیلم میفرستی بازم خندید و گفت کونی من نمیفرستم این مینا ی جنده داره با گوشیم برات فیلم میگیره 🖕🏼 😂 گفتم عیب نداره و پرسیدم راحتی مشکلی نداری گفت کونی ما راحتیم و خوبیم و اگر میخوای تو برو خونه ( وقتایی که خیلی مست و حشری بشه اینجوری بی پروا و پر رو میشه و هر چی میخواد میگه و منم خوشم میاد ) گفتم فعلا هستم و پایینم شما راحت باشین . دوباره رفتم سمت بار و یه ویسکی گرفتم هی میخواستم برم بالا و از دور اقلا نگاهشون کنم ولی بازم صبر میکردم یکم دیگه از دور دیدم پسرا باهم اومدن پایین از پله ها و رفتن سمت دستشویی فرصت رو از دست ندادم و سریع رفتم بالا توی تاریکی جوری که نخورم به میز و صندلی ها ( اخه خودم هم یکم مست شده بودم دیگه) پیش رفتم و رسیدم پیش دخترا از چیزی که میدیدم هنگ کردم . جفتشون پیش هم نشسته بودن و اصن حواسشون به اطراف نبود یعنی جای من کس دیگه هم میومد متوجه نمیشدن ، دستاشون روی کس و کون همدیگه بود و لب میگرفتن و همدیگه رو میبوسیدن و میمالیدن در حد چند ثانیه نگاهشون کردم و بعد رویا رو صدا کردم سرش رو بالا آورد و وقتی منو دید اولش یکم جا خورد و از مینا فاصله گرفت ولی بعد با حالتی که معلوم بود خیلی مست شده کشدار و حشری بهم گفت کس کش مگه نگفتم تا پیغام ندادم خودم نیا پیشمون ؟ گمشو برو کونی . گفتم دیدم پسرا رفتن خواستم به سر بهتون بزنم ببینم درچه حالی . گفت سریع گمشو پایین الان برمیگردن نمیخوام ببینن تو رو میخوام راحت باشیم خودم بهت پیغام میدم یه نگاه به مینا کردم که اونم بدون توجه به من داشت لباساشو مرتب میکرد . دیدم بمونم شاید خرابکاری بشه برگشتم برم که رویا به زحمت بلند شد و اومد سمتم و لباش رو گزاشت روی لبام و بعد که جدا شد گفت ناراحت نباش کس کش برو خیالت راحت باشه حسابی دارم حال میکنم و حواسم هست سهم تو هم برسه و بازم یه خنده شهوتی کرد و دوباره ولو شد روی مبل . همونجا گفت تا اینجا اومدی برامون سیگار روشن کن و بعد برو سیگارا رو که دادم دستشون رفتم پایین یکم بعد دوباره پسرا رو دیدم که برگشتن بالا . پیغام دادم به رویا که پسرا چطور باهم رفتن دستشویی یه شکلک خنده فرستاد و بعدش نوشت براشون ساک زدیم آبشون اومد رفتن تمیز کنن خودشون رو . بازم اون حس عجیب و خوب برگشت سراغم یه شکلک بوس و قلب براش فرستادم و نوشتم خیلی عالی هستی جنده . اونم یه شکلک چشمک فرستاد و نوشت گمشو منتظرم بمون کونی . هم هوای مستی هم حشر و تصورات مختلفی که داشتم از اتفاقای بالا حسابی گیجم کرده بود همش تو این فکر بودم که قراره دیگه چه اتفاقی بیافته امشب و از اینکه اینجا رو انتخاب کردم بیارم رویا رو به خودم آفرین میگفتم . تو همین تصورات بودم که متوجه شدم یه پسر بغلم ایستاده و داره مشروب سفارش میده برگشت سمت من و تعارف کرد که چیزی میل دارید یا نه ( ایرانی بود ) تشکر کردم از جیبش سیگار در اورد و یکی برای من و یکی برای خودش روشن کرد بدون اینکه چیزی بگم خودش شروع کرد صحبت کردن و خودش رو معرفی کرد : من شاهین هستم و برای سیاحت اومدم اینجا منتظر شد متوجه شدم اونم میخواد منم معرفی کنم گفتم منم مهران هستم و اینجا زندگی میکنم کمی قیافش تغییر کرد و گفت چه جالب خیلی وقته و کمی از اوضاع پرسید و چند دقیقه ای صحبت کردیم بعد یوهویی صحبت رو عوض کرد و گفت من از اول شب اینجام شما اومدین دیدم شما رو و پرسید دخترا آشنات هستن منم چون قبلا ندیده بودمش و معلوم بود واقعا توریسته احساس خطر نکردم از سمتش و گفتم یکی آشنای دوره و دومی دوستشه و پرسیدم چطور ؟ گفت خیلی خوشگل و دافن بخصوص قد بلنده که متوجه شدم رویا رو میگه پرسید امکانش هست باهاشون آشنا بشم که گفتم از نظر من مانعی نداره و من فقط اینجا کمکشون میکنم و ربطی به من نداره خودشون چه تصمیمی بگیرن خوشحال شد و ازم خواهش کرد اوکی کنم کمی با رویا صحبت کنه . گفتم باید صبر کنی گفت تا هر وقت بخوای من صبر میکنم و تا صبح اینجا و یه میز رزرو کردم اگر مایل بودن دعوتشون کن سر میز من تا مهمان من باشن گفتم باشه و گفتم باید برم بیرون کمی هوا بخورم تا ازش فاصله بگیرم ( اوضاع ما همیشه همینه هر جا میریم همه میان با من خوش و بش میکنن طرح رفاقت میریزن ولی خودم میدونم که میخوان به رویا نزدیک بشن ) رفتم بیرون کلاب و یه سیگار دیگه روشن کردم و به رویا پیغام دادم که درچه حالی منتظر شدم ولی جوابی نداد بعد نوشتم یه پسر ایرانی که توریسته تو رو دیده و ازت خوشش اومده میخواد باهات آشنا بشه نظرت چیه ؟ که این دفعه جنده خانوم زود سین کرد و نوشت چطوره قیافش خوبه ؟ گدا گشنه نیست ؟ کجاییه ؟ که نوشتم نه هم قیافش خوبه هم دعوتت کرد سر میزش مهمونت کنه و اینکه بچه تهرانه . گفت اوکی صبر کن خبرت میکنم . همینطور که داشتم از سیگارم کام میگرفتم بازم یه ویدیو اومد از رویا باز کردم و از دیدن اون صحنه ها نزدیک بود ارضا بشم بدنم میلرزید خودبخود انگار سردم شده باشه و قلبم بشدت میزد . رویا روی مبل لم داده بود و پسرا دو طرفش بودن تاپ دکلته اش رو پایین داده بودن و همینطور که داشتن می می هاش رو براش میخوردن دامنش رو بالا زده بودن و خودشم پاهاشو لبه میز گزاشته بود پاهاش خم شده بود و کسش بیشتر بیرون زده بود البته شورتش هنوز پاش بود ، دستاشون وسط پاهاش بود و کسش رو میمالیدن و رویا هم مثل مار به خودش میپیچید از اینکه میدیدم درحالی که دوستش داره تماشا میکنه با دو پسر همزمان اونم توی کلاب حال میکنه یه لذت عجیب و غیر قابل وصفی رو داشتم تجربه میکردم با این حال ترسم از این بود که از کارکنای کلاب کسی بره بالا و ببینه و آبرو ریزی بشه . بهش پیغام دادم و بعد چند تا شکلک قلب و بوس نوشتم جنده یوقت کسی نیاد بالا ببینه آبروریزی بشه که بلافاصله پیغام اومد که نگران نباش مینا حواسش هست که بعدا فهمیدم گوشی بازم دست مینا بوده و اون جواب داده و در اون لحظه که من پیغام میدادم رویا روی زانو در حال ساک زدن کیر پسرا بوده ....
ویرایش شده توسط: mehranfakher