انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 28 از 77:  « پیشین  1  ...  27  28  29  ...  76  77  پسین »

Daily Entries | روزنوشت ها


زن

 
توي زندگي يه روزايي هست که از دست عزيزانت خيلي کلافه اي، ميدوني دارن اشتباه ميکنن، ميبيني دارن به خطا ميرن و ميگي اما انگار نه انگار!
از يه طرف نميخواي روزي رو ببيني که سرشون به سنگ خورده و از يه طرفم کاري ازت ساخته نيست! خيلي سخته

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
مرد

 
کاش میشد خرافاتو از دل این مردم بیرون کرد راستی چطور میشه این کارو کرد؟
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
‎روز خیلی خوب‎
وای چقدر خوبه وقتی بعد از مدتها ترک لبت میشکفه.چقدر خوبه وقتی اون آخر آخرای دلت یک چراغ سوسو بزنه و اعلام حضور کنه.چقدر خوبه وقتی یکنفر که فکر میکنی بیماره و دیگه از دستش دادی دوباره بهت سلام کنه.چقدر خوبه...
هله
     
  
مرد

 
گاهي وقتا ادما رو مث تكه هاي پازل ميبينم...
تكه هايي با طرح ها و رنگهاي جور وا جور...هر كدوم قصه خودشون رو دارن...پازلي به بزرگي زمان...تكه هايي كه بارها و بارها برداشته ميشن ...شايد واسه هميشه...شايدم جاشون عوض ميشه... به دنبال جايي كه بايد...شايدم به دنبال جايي كه ميخوان باشن ...اما جاي اونا نيست ...ميدونن...سردرگم شدن... شك دارن...جاي اينهمه تكه كجاس?...چرا طرح و رنگشون عوض ميشه?...چرا به دنبال جايي كه بايد نيستن?...چرا و چرا و چرا ها...تكه هايي كه بايد خودشون باشن...كنار هم باشن...با همه تفاوت ها...با همه ي شكل ها و طرح ها و رنگ ها...
     
  
مرد

 
چقد اين زخم ها رو دوست دارم...چه تلخي شيريني...هان جناب دل...چه مرگته باز...داد و هوار نكن...باز چي شده...خفه شو...هيچ غلطي نميكني ...بايد تحمل نگه داشتنشو داشته باشي...ميدونم...ميدونم...قبلا حرفشو زديم...باور كن قول ميدم ديگه چيزي نخوام...فقط...فقط قول بده...اگه اه كشيدم...ضجه زدم...ناله كردم...التماست هم كردم, هر طوري كه شده...باز اين درد رو تو وجودم نگه داري...باور كن اخرين چيزيه كه دارم...اين درد شيرين رو ازم نگير...
     
  
زن

 
توي زندگي يه روزايي هست که درست از کسايي رنجيدي که واست عزيزن، ميگن اونايي که ما آدما دوسشون داريم از بيشترين قدرت براي آزردن ما برخوردارن!
گاهي حتي نميتوني به زبون بياري که ناراحتي، فقط ميشيني و به بي تفاوتي کسي که رنجوندت نگاه ميکني.

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
مرد

 
این روزا دلم بیشتر از همیشه گرفته ،هر چی هم به دورو برم نگاه میکنم هیچ هم رازی رو نمیبینم
تا دیروز فریاد میزدم خدایا همدمی،ولی امروز داد میزنم خدایا مگه ادم چه قدر طاقت داره ...جرا دستم نمیگیری ..............پس لااقل جانم بگیر.
جانم بگیر شاید از این همه درد رهایی یابم ...
اگر جهنمی وجود داره میدانم که من اهل همان جایم ..حداقل از جهنمی که برای دیگران بهشتش کردی رهایی ده ، بگذار در جهنمت بسوزم... بگذار ... خدایا میشنوی مرا ........یا همچنان سایلنت کردی مرا
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
اتفاقی با یک سوپور شهرداری آشنا شدم. (دستشو شیشه بریده بود و من رسوندمش درمانگاه) و امروز فهمیدم چشم و دل سیرترین آدما، همین قشر زحمتکشند. خودش تعریف میکرد که روزای اول استخدامش هر تیرو تخته ای رو که تو خیابون میدیده، براش صاحب ارزش بوده و اونارو میبرده خونه. اما بعد چند وقت، اونقدر مبل و فرش و کیف و کفش قاطی آشغالا میدیده، همه اونا ارزش خودشو براش از دست دادند و الان فقط وسایلی برا اون صاحب بها شدند که بتونه همون شب تبدیل به پولشون کنه مثل کاغذ و پلاستیک، اهن آلات و شیشه های مشروب.
     
  
زن

 
۱_
یعنی تمام شد؟
باید فکر کنم تمام سال های تمام شده را و رنجی که در این پایان یافتن هست...
حالا تو مانده ای هستی..
فقط خودت...باید شروع کنی...
بعد از سالها این یعنی پایان...
پس چرا حس رهایی با تو نیست...چرا هیچ چیز روشنی را نمی بینی...چرا فکر می کردی باید برقصی اما نمی توانی...
هنوز پر از خشمی..پر از ترس و پر از خواستن های تمام نشدنی...
۲_
باید فکر کنم..باید دوباره و هزار باره فکر کنم شروع چگونه هجی می شود..باید دوباره اولین قدم هایم رو بگذرام..
۳_
مادر! چقدر دلم برایت تنگ شده تا دوباره در اغوشت راه رفتن و شروع کردن را یاد می گرفتم...
جای تو توی تمام تنهایی های من خالی است...و صدایت نمی تواند اینهمه تنهایی را چاره کند...
۴_
شانه هایت را قرض می خواهم نازنینم..چشمانم برای تو!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
مانده ام بر سر دوراهی هنوز طعم تلخ عشق در دهانم جاریست که کس دیگری اومده و ادعای عشقم را میکند ..خدایا خسته ام از هر چه ادم عاشق ...رهایم کن
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
صفحه  صفحه 28 از 77:  « پیشین  1  ...  27  28  29  ...  76  77  پسین » 
گفتگوی آزاد

Daily Entries | روزنوشت ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA