انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 54 از 130:  « پیشین  1  ...  53  54  55  ...  129  130  پسین »

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران


مرد

 
چک سفید پدرشوهر به عروس برای جدایی از پسرش!

زن جوان که از توهین های پدرشوهرش خسته شده بود راهی دادگاه خانواده شد تا برای همیشه به زندگی مشترک با شوهرش پایان دهد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی 6 ماه است که با شوهرم ازدواج کرده ام. خانواده شوهرم خیلی پولدار هستند و از همان روز اول پدرشوهرم مخالفتش با این ازدواج را به طور واضح بیان کرد. اما چون من و شوهرم به شدت به هم علاقه مند شده بودیم به این مخالفت توجهی نکردیم و هرطور بود با هم ازدواج کردیم.
زن جوان ادامه داد: پدرشوهرم مرتب مانع می شد و هربار می خواست یک جوری بین من و پسرش جدایی بیاندازد. اما موفق نشد، از روزی که ازدواج کردم یک روز خوش هم ندارم و پدرشوهرم مرتب مرا آزار می دهد اما همه این ها را تحمل کردم تا اینکه یک روز پدرشوهرم مرا صدا کرد و به من پیشنهاد داد تا با یک چک به هر مبلغی که می خواهم از شوهر جدا شوم.
وی افزود: وقتی این پیشنهاد را شنیدم گویا دنیا روی سرم خراب شد. راستش آنجا متوجه شدم که دیگر نمی توانم به این زندگی ادامه دهم. پدرشوهرم واقعا به من توهین کرد و من دیگر تحمل رفتارهایش را ندارم.
بعد از صحبت های این زن قاضی شوهر وی را نیز به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
پدرم فرستادم قفل‌سازی؛ سارق شدم

33سال دارد، اما 40 ساله نشان می‌دهد. قسمت جلوی موهایش ریخته و از وقتی دستگیر شده کنار موهایش را هم تراشیده‌اند. دستبند و پابند‌زده، در یکی از اتاق‌های اداره هجدهم نشسته و به صراحت اعتراف می‌کند. ملک‌ها و مغازه‌هایی که دارد، تعجب هر شنونده‌ای را برمی‌انگیزد که با این همه دارایی، چرا سرقت می‌کند. مجید 33 ساله که پس از چهار سال فرار از دست ماموران، بیست‌و‌چهارم بهمن‌ماه امسال توسط کارآگاهان اداره هجدم پلیس آگاهی تهران به جرم سرقت‌های خاص دستگیر شد، مالک دو آپارتمان در کرج، یک تهیه غذا، یک بنگاه مسکن و یک سوپرمارکت است. او علت اصلی سارق شدنش را پدرش می‌داند. می‌گوید، اگر پدرم از همان ابتدا مرا به قفل‌سازی نمی‌فرستاد من سارق نمی‌شدم!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
۸۰۰ میلیارد تومان پول مردم در جیب بیمه ورشکسته توسعه

ایران وایر : «وحید»، راننده آژانسی در شرق تهران است. او چهار سال پیش با گرفتن وام و فروش طلاهای عروسی همسرش توانست پولی جور کند و یک خودروی پراید بخرد تا با مسافرکشی، خرج زندگی را درآورد.
ابتدای خرداد ماه امسال در مسیر چالوس-تهران، وحید با یک خودروی سمند تصادف کرد و پلیس او را مقصر دانست. وحید مجبور شد خسارت وارده که حدود 800 هزار تومان بود را پرداخت کند؛ خسارتی که برای او زیاد بود. پیش از این به دلیل تخفیف قابل ملاحظه ای که شرکت «بیمه توسعه» نسبت به سایر بیمه ها می داد، نزد این شرکت ماشین خود را بیمه کرده بود.
پس از طی روال معمول پرداخت خسارت، زمانی که به یکی از دفترهای بیمه توسعه مراجعه کرد، به او وعده پرداخت خسارت طی یک ماه بعد را دادند. زمان موعود وقتی برای دریافت خسارت رفت، کارگزار بیمه از مشکلات و گرفتاری های شرکت گفت و از وحید خواست چند هفته دیگر صبر کند. اما او که مجبور بود هر چه زودتر خسارت را بپردازد تا مدارکش آزاد شوند، تحمل چند هفته برایش سخت بود.
وحید به شعبه مرکزی این بیمه رفت. در آن جا بود که با شمار زیادی از خسارت دیدگان مثل خودش روبه رو شد که هفته ها مراجعه می کردند اما از پرداخت پول خبری نبود. هر طور بود وحید خودش را به یکی از مسوولان این شرکت رساند و از او خواست حداقل یک چک با مدت مشخص به او بدهند تا خیالش راحت شود. آن ها هم چک با سررسید شهریور دادند اما از آن زمان تا به حال هنوز نه وحید و نه بسیاری دیگر از بیمه گذاران این شرکت با وجود بارها تحصن مقابل ساختمان مرکزی بیمه توسعه، بیمه مرکزی ایران و مجلس شورای اسلامی، نتوانسته اند خسارت خود را دریافت کنند.
شرکت بیمه توسعه وابسته به «موسسه مالی و اعتباری توسعه»، یکی از شرکت های بیمه خصوصی در ایران است که از سال 1382 فعالیت خود را آغاز کرده است. در عرصه رقابتی و نه چندان تخصصی بیمه در ایران، این شرکت در پنج سال دوم فعالیت خود همواره به دلیل تخفیف های زیادی که به بیمه های شخص ثالت و شرایط مطلوب پرداخت اقساطی که بیمه گذار می داد، معروف بود؛ شرایط پرخطری که کم تر شرکت بیمه ای حاضر بود به بیمه گذاران ارایه دهد. آن هم در کشوری که دهمین کشور حادثه خیز دنیا است و سالانه 22 هزار نفر در تصادفات جاده ای جان خود را از دست می دهند و 300 هزار نفر مجروح می شوند.
این شرکت بیمه ای طی پنج سال اخیر یک میلیارد و 600 هزار تومان حق بیمه از مردم دریافت کرده است ولی تاکنون توانسته 800 میلیارد تومان خسارت پرداخت کند و بقیه خسارت دیدگان با گذشت ماه ها، هم‌چنان در صف انتظار هستند.
تخلف های بیمه توسعه تنها به نحوه پرداخت خسارت محدود نمی شود بلکه مدیریت و نحوه سرمایه گذاری آن نیز مشکلات زیادی دارد. در حالی که مطابق آیین نامه 60 قوانین بیمه ای، موسسه بیمه مجاز به سرمایه گذاری 25 درصد سرمایه خود در بخش املاک و مستغلات است اما این شرکت حدود 50 درصد در این بخش سرمایه گذاری کرده و همین امر موجب شده است در شرایط رکود و کسادی بازار مسکن، دچار زیان مالی بیمه گذاران شود. تا جایی که در نهایت بیمه مرکزی ایران، بیمه توسعه را تعطیل اعلام و پرداخت پول های خسارت دیدگان حقیقی را به شرکت بیمه ایران واگذار کرد تا طلب خسارت دیدگان دولتی و حقوقی مانند نیروی انتظامی را با چوب حراج زدن به دارایی ها و اموال این شرکت پرداخت کند.
اعلام این خبر و سرگردانی هزاران بیمه گذار در کشور، بار دیگر ضعف و عقب ماندگی صنعت بیمه در ایران را آشکار کرده است؛ صنعتی که از عمر آن نزدیک به 80 سال می گذرد اما هنوز نوپا است و با استانداردهای جهانی و حتی کشورهای در حال توسعه ای مثل پاکستان فاصله بسیار دارد.
«مهدی»، یکی از مسوولان شرکت «بیمه میهن» در این رابطه می گوید: «در ایران هیچ اقدام موثری در زمینه فرهنگ سازی و اطلاع رسانی خدمات بیمه ای سرمایه گذاری و عمر که از مهم‌ترین خدمات بیمه ای رایج در همه جای دنیا است، انجام نمی شود.»
وی ضریب بیمه عمر و سرمایه گذاری در دنیا را تا 80 درصد عنوان می کند و می افزاید: «این ضریب در کشوری مثل پاکستان بالای 80 درصد است اما در ایران این رقم حدود 9 درصد است.»
در واقع، مردم هیچ اطلاعی از این دو نوع بیمه ندارند و همین ضعف اطلاع رسانی و فرهنگ سازی دولت در این زمینه باعث شده به شرکت های بیمه ای اعتماد نکنند.
وی دلیل دیگر این عقب ماندگی را ناتوانی اکثر بازاریابان و بیمه گران در ایران ذکر می کند: «در اغلب موارد، بازاریابان و یا بیمه گران تنها برای رسیدن به کارمزدشان افراد را با تعهدات پایین بیمه می کنند و همین امر باعث می شود مردم به اهمیت بیمه آگاه نباشند.»
این مسوول بیمه، ضعف نظارت دولت و بیمه مرکزی بر فعالیت شرکت های خصوصی را از دیگر چالش های اساسی صنعت بیمه در ایران عنوان کرده و می افزاید: «وجود هزاران پرونده جعلی در دادسراها از سوی بیمه گذاران و تخلفات مالی گسترده در بیمه توسعه، این ضعف را بیش‌تر نمایان می کند.»
«سارا»، نماینده بیمه ایران در یکی از محله ها شمال غرب تهران نیز از ضعف آگاهی و اطلاعاتی بسیاری از نمایندگی های بیمه می گوید: «به جرات می توان ادعا کرد تنها 10 درصد نمایندگی های بیمه و یا بازاریابان در خصوص خدماتی که به مردم می فروشند و یا می توانند بفروشند، آگاه هستند.»
وی دلیل این ضعف را نیز شیوه آموزش و تربیت بیمه گرها در ایران می داند و می افزاید: «در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست که به هر متفاضی به صرف داشتن مدرک لیسانس و گذراندن یک دوره کوتاه آشنایی با مسایل بیمه و گرفتن نمره، مجوز نمایندگی بیمه اعطا شود ولی در ایران روال گرفتن مجوز این گونه است.»
او با رد این موضوع که شمار شرکت های بیمه ای نسبت به جمعیت در ایران کم است، می گوید: «اگر دولت به درستی مردم را نسبت به اهمیت بیمه های عمر و سرمایه گذاری آگاه سازد و همین 28 شرکت موجود به صورت تخصصی در این زمینه کار کنند، بسیاری از مشکلات ناشی از فقر، بی‌کاری، از هم پاشیدگی خانواده، رکود و تورم در جامعه از بین می رود. »
به نظر می رسد تا زمانی که بیمه در ایران، چه از نگاه مردم و چه از نگاه مسوولان، به عنوان صنعتی لوکس و حاشیه ای مدنظر قرار باشد، این خلاء فرصتی مناسب برای سودجویانی مانند شرکت بیمه توسعه فراهم کند تا در سایه ضعف نظارت دولت، افرادی مانند وحید را طعمه قرار داده و خود با سودهای کلان، در برج سازی و ساختمان سازی سرمایه گذاری کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
خشونت آنلاین علیه زنان؛ کلیک‌هایی که زنان را هدف می‌گیرند

تلاش برای مبارزه با انواع خشونت علیه زنان، همیشه یکی از اولویت‌های جنبش زنان و روز جهانی زن است. خشونت آنلاین، به یکی از رایج‌ترین خشونت‌ها نسبت به زنان تبدیل شده است. زنان ایرانی چه تجربه‌ای از این نوع خشونت دارند؟



شیما که خود دستی در ادبیات دارد، مرد شاعر را که برای خود اسم‌ورسمی داشت در یک همایش ادبی در تهران دید. بعد از گپی کوتاه در همایش، چندباری باهم قرار گذاشتند و یک‌دیگر را دیدند. شیما اما خیلی زود به این نتیجه رسید که با مرد اشتراک زیادی ندارد و تنها نقطه‌ی اتصال آن‌ها به‌هم علاقه‌ مشترک به ادبیات است و بس.
مرد شاعر اما وقتی در پاسخ دعوت به قرار بعدی جواب منفی شنید، آزار و اذیت آنلاین را شروع کرد. پایین نوشته‌های وبلاگی شیما فحش‌های رکیک می‌نوشت، اتهام‌های جنسی می‌زد، نشانی آدرس ایمیل دوست‌پسر تازه‌ شیما را پیدا کرد و به او ایمیل می‌زد و می‌گفت که دوست‌دخترش با او رابطه‌ جنسی دارد. هر مردی که زیر نوشته‌های وبلاگی شیما پیغام می‌گذاشت، ایمیلی از مرد دریافت می‌کرد که تاکید می‌کرد نویسنده‌ این وبلاگ "فاحشه" است و دروغ‌پردازی‌های خود را ادامه می‌داد.
مرد به وبلاگ‌های دوستان شیما هم سر می‌زد و برای آن‌ها هم کامنت می‌گذاشت که دوست‌شان با او رابطه دارد. با جعل ایمیلی مشابه ایمیل شیما ، از طرف او برای خودش کامنت‌های عاشقانه می‌نوشت، عکس‌های او را با فتوشاپ دست‌کاری می‌کرد و تهدید می‌کرد که آنها را منتشر می‌کند.
شیما در گفت‌و‌گو با دویچه‌وله گفت:« شماره‌ تماس من را هم پیدا کرد و مزاحمت‌هایش را تلفنی هم ادامه می‌داد. دست‌آخر مجبور شدم شماره‌ام را هم عوض کنم و به هیچ دوست و آشنایی شماره‌ تازه‌ام را ندهم. از ترس مواجهه با این مرد ۸ سال پایم را در هیچ محفل و جلسه‌ ادبی نگذاشتم، تا حالا ۳ بار صفحات جعلی که با نام من در فیس‌بوک درست کرده، گزارش و پیگیری کردم تا مسدود شوند.»
"خشونت آنلاین علیه زنان" به یکی از رایج‌ترین انواع خشونتی تبدیل شده که زنان تجربه می‌کنند. در سال جاری میلادی و سال گذشته (۲۰۱۴) بخش مهمی از تلاش‌ها، کارزارهای گروهی و نوشتار فمینیستی، متمرکز بر این نوع خشونت بود.
بعضی از چهره‌های شناخته‌شده‌ فمینیست مثل رکسانه گی، استاد ادبیات فمینیستی در دانشگاه پرودو، اولویت فعلی خود را تمرکز و مبارزه با این خشونت فراگیر و جهانی علیه زنان اعلام کرده و می‌گویند آرزو دارند که دست‌کم "جهان آنلاین" برای زنان برابرتر و ایمن‌تر شود.
شیما یکی از صدها هزار زنی است که خشونت آنلاین را تجربه کرده است. بختک این نوع خشونت، زندگی آن‌ها در بیرون از فضای اینترنت را نیز ناامن ساخته است.


وقتی هر کلیک، خشونت را بازتولید می‌کند
خشونت آنلاین اگرچه ساختاری مشابه خشونت در جهان آفلاین دارد، اما امکانات دنیای فن‌آوری، شدت و لایه‌های این نوع خشونت و اثرش را شدیدتر کرده است.
آمار سال ۲۰۱۴ موسسه‌ نظرسنجی معتبر "پیو" در آمریکا نشان داد که دست‌کم ۶۰ درصد کاربران دست‌کم یک‌بار شاهد آزار کاربر زنی در اینترنت از سوی دیگری بودند. در این میان ۲۴ درصد کاربران تایید کردند که شاهد تداوم این آزار و اذیت‌های آنلاین بودند.
بیشتر قربانیان خشونت آنلاین نیز همچون جهان بیرون، زنان‌اند. نتیجه‌ی تحقیق دانشگاه مریلند آمریکا نشان داد که کاربران زن به طور متوسط ۲۵ برابر بیشتر از کاربران مرد، با پیغام‌های تهدیدگر، فحاشی، پیغام‌های با کلمات رکیک و جنسیت‌زده و خشونت کلامی مواجه‌اند.
بنا به این تحقیق دست‌کم ۸۷ درصد کاربران زن با کامنت‌های جنسیت‌زده مواجه شده‌اند و ۸۱ درصد دست‌کم یک‌بار کامنت‌های حاوی فحش و تهدید جنسی دریافت کردند. بیشتر قربانیان نیز زنان بین ۱۸ تا ۳۰ ساله‌اند.
نیاز زرین‌بخش، کارشناس مطالعات فرهنگی اینترنت به دویچه‌وله گفت: «هزینه‌ خشونت در فضای دیجیتال، برای شخص آزارگر معمولا کمتر است. اینجا شخص آزارگر ممکن است هرگز شناخته نشود و بتواند با مهارت از پیگیری قانونی مصون بماند. نظام انتشار شبکه‌ای هم که به‌سرعت محتوای مجرمانه را حتی از دست خود آزارگر خارج می‌کند، خشونت را در فضای آنلاین بارها بازنشر و بازتولید می‌کند و قربانی نمی‌تواند مثل جهان آفلاین خود را از این چرخه‌ تکرارشونده خشونت بیرون بکشد.»
زرین‌بخش معتقد است "حذف ضرورت حضور در محل" که ویژگی جذایی‌ناپذیر اینترنت است، به آزارگر این امکان را داده که از هر نقطه‌ جهان، زن یا مردی را در نقطه‌ دیگری از جهان هدف قرار دهد.


قضاوت دسته‌جمعی قربانی خشونت
آمار دقیقی در دسترس نیست که چه تعداد از زنان در فضای اینترنت با خشونت و تهدید و آزار مواجه‌اند یا چنین تجربه‌ای گریبان‌گیر آن‌ها نیز شده است. در بسیاری از موارد، آزار و تهدید و خشونت دور از چشم دیگران، در پیغام و ایمیل ادامه می‌یابد و زنان این‌جا نیز به دلایل متعدد، بیشتر راه سکوت و تحمل و زندگی در سایه‌ هراس تهدید را ادامه می‌دهند.
مینا، رقصنده‌ ساکن آلمان نیز که چندی پیش هدف خشونت آنلاین از سوی مردی قرلر گرفت، اما به سکوت تن نداد. او تصاویر متن پیغام‌های ردوبدل‌شده را به شکل عمومی منتشر کرد. مینا به دویچه‌وله گفت: «در فضایی که این خشونت‌ها روزمره و عادی شدند، زنان زیادی در برابر این نوع خشونت سکوت می‌کنند چون بیان خشونت به صدای بلند، شما را که جرات کردی و سکوت را شکستی در وضعیت قضاوت شدن مجدد قرار می‌دهد.»
مینا می‌گوید بیشتر از انتظارش، بازخوردهای مثبت در محکومیت اقدام توهین‌آمیز و خشونت‌بار مرد دریافت کرد. با این‌حال تاکید می‌کند: «دوستان زیادی هم که خود را روشنفکر معرفی می‌کنند، به من انگ‌های مختلفی زدند. مثلا من را متهم کردند که "حریم شخصی" ایشان را با انتشار متن پیام‌ها مخدوش کردم. من سکوت بسیاری از زنان در برابر این خشونت را می‌فهم، اما سکوت فضای آنلاین را برای چنین حمله‌هایی امن‌تر کرده است.»
نیاز زرین‌بخش تاکید دارد که در خشونت آنلاین "حضور اشخاص دیگر"، تجربه‌ خشونت را برای قربانی پیچیده‌تر کرده و قربانی را در لایه‌های پیچیده‌تری با آسیب مواجه می‌کنند.
او به دویچه‌وله گفت:« ساختار دنیای دیجیتال در این موارد درست مثل یک آمپلی‌فایر برخورد می‌کند. هر اتفاق در این فضا می‌تواند با شدت بزرگ‌تر و بیشتری منتشر شود و بارها بازنشر شود. کاربران دیگر با هربار انتشار محتوای خشونت‌آمیز انگار کمک بلاعوض به خشونت‌گر می‌کنند و او را به شیوه‌ای تصاعدی قوی‌تر می‌کنند.»
این کارشناس فرهنگ اینترنت البته تاکید دارد که این ویژگی، می‌تواند سویه‌ مثبتی هم برای فردی که خشونت‌دیده داشته باشد: «همین نظام شبکه‌ای گاهی هم می‌تواند به قربانی کمک کند که صدای خود را راحت‌تر، فراگیرتر و ساده‌تر به گوش فعالان مدنی و مبارزان خشونت علیه زنان برساند.به خصوص اگر خشونت، مصداقی از خشونت جنسی باشد. برای مثال انتشار اینترنتی ویدئوی فردی که به او تجاوز جنسی شده، می‌تواند به حمایت‌های مالی و روانی و قانونی و دستگیری مجرم منتهی شود. این البته به بافت جوامع هم بستگی دارد. در جوامع سنتی گاهی همین هم موجب آزاردیدن و تهدید بیشتر قربانی می‌شود.»


وقتی تجربه‌ خشونت آنلاین، کاربر را محتاط می‌کند
در شب نامزدی المیرا اتفاق عجیبی افتاد. تلفن‌های خانه، تلفن همراه خودش و نامزدش مدام زنگ می‌خورد و مردان متعدد سراغ او را می‌گرفتند و می‌گفتند مگر این شماره‌ تماس با "فاحشه‌خانه" نیست؟
المیرا خیلی زود فهمید هدف آزار مرد نوازنده‌ای قرار گرفته که با او در شبکه‌ اجتماعی "گوگل‌‌ریدر" آشنا شده بود و بعد از مدتی، رابطه را به پایان رسانده بود. مرد شماره‌‌های تماس و ایمیل او را در وبلاگی قرار داده بود که برای تبلیغ هم‌خوابگی با زنان کارگرجنسی است، و کمی بعد از طریق دوستان مجازی مشترک تهدیدهایش را به گوش المیرا رساند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
کشف خانه فساد یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی و مفسدان اقتصادی

مشرق نیوز می نویسد : این مفسد اقتصادی و بدهکار کلان سیستم بانکی کشور که با همراهی برادران خود و دیگر عوامل نفوذی، اقدام به راه اندازی شبکه فساد اقتصادی و سوء استفاده از شرایط تحریم کشور کرده بودند، جهت تعمیق فعالیت ها و رسیدن به اهداف شوم مورد نظر خود، اقدام به آلوده سازی افراد از طریق پرداخت رشوه های بسیار کلان و سازماندهی خانه ی فساد می نمودند.
آقای "ح.ا" مشهور به داریوش که یکی از محکومین اصلی پرونده فساد اقتصادی معروف در سال 76 می باشد و موارد اتهامی و پرونده های مختلفی از جمله اخلال در نظم اقتصادی کشور، قاچاق ارز، قاچاق کالا، قاچاق عتیقه و پرداخت رشوه های کلان در دستگاه قضایی دارد، با راه اندازی و تجهیز خانه های فساد، اقدام به آلوده سازی و باج گیری از افراد مرتبط با شبکه فساد اقتصادی نموده است.


به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
بازداشت کلاهبردار در یک مسئولیت شهری

عضو شورای شهر یکی از شهرهای شمالی کشور هنگامی که در جلسه هفتگی حضور یافته بود از سوی پلیس بازداشت شد. این مرد با رأی قطعی دادگاه تجدید نظر استان مازندران به تحمل زندان محکوم شده است.
براساس اعلام یکی از اعضای شورای این شهر، متهم در زمانی که هنوز به عضویت شورا در نیامده بود اقدام به کلاهبرداری از یک سرهنگ بازنشسته کرده بود.
این عضو شورای شهر بعد از صدور رأی دادگاه تجدید نظر متواری شده بود اما با گذشت 5 هفته از غیبتش در جلسات شورا، هفته گذشته برای شرکت در جلسه وارد محل برگزاری آن شد اما سرهنگ بازنشسته شاکی پرونده با حکم جلبی که همراه داشت به همراه مأمور پلیس این عضو متخلف شورا را بازداشت کرد.
براساس این گزارش این عضو شورای شهر به جرم کلاهبرداری از یکی از شهروندان به پرداخت حدود300 میلیون تومان و 2 سال حبس محکوم شده بود که از زمان حکم قطعی تاکنون متواری بوده است.
به گزارش پرونده، این عضو شورای شهر پیش از ورود به شورای شهر با جلب اعتماد با ادعای اینکه کارمند بانفوذ یکی از بیمارستان‌های تهران است با وعده اعزام یک سرهنگ بازنشسته پلیس برای معالجه به خارج او را فریب داده و اقدام به کلاهبرداری یک میلیارد و 800 میلیون ریالی کرده بود.
سرهنگ بازنشسته پلیس ادعا کرده چند سال پیش در جریان واژگون شدن خودرویش دچار صدمه‌دیدگی شدید از پایش شده به طوری که دیگر قادر به حرکت نبوده است.
وی گفت: این مرد در آن زمان هنوز به عضویت شورای شهر در نیامده بود، یک روز به من مراجعه و ادعا کرد از افراد با نفوذ در بیمارستانی در تهران است.
او مدعی بود قادر است شرایطی را به وجود بیاورد که مرا برای معالجه به یکی از کشورهای پیشرفته بفرستد.
سرهنگ بازنشسته پلیس در ادامه افزود: وضعیت روحی خوبی نداشتم و پزشکان هم اعلام کرده بودند در صورت تحت نظر قرار گرفتن در یکی از بیمارستان‌های خوب دنیا مصدومیت پایم معالجه خواهد شد.
مرد کلاهبردار در ازای این کار درخواست 180 میلیون تومان کرد.
من که در آن زمان پول نداشتم مجبور شدم خانه‌ای را که در شهر داشتم بفروشم و پول مورد نیاز را تهیه کرده و در اختیار او قرار بدهم.
البته قبل از آن چند بار به بیمارستانی که این مرد در آنجا کار می‌کرد رفتم و با پرس و جو در آنجا متوجه شدم او کارمند آنجاست، اعتماد کرده و پول را به او دادم، مدتی بعد از این اتفاق بود که او مقدمات سفرم را به دوبی فراهم کرد، قرار بود از آنجا به این کشور برویم.
چند روزی در آنجا ماندیم اما خبری از سفرمان نشد تا اینکه سرانجام او با ادعای اینکه سفر هوایی ممکن نشد، خواست از طریق دریا به سفرمان ادامه دهیم.
نپذیرفتم به همین دلیل به ایران برگشتیم. مدتی از این ماجرا گذشت تا اینکه با پیگیری‌های من او بلیت سفر به ترکیه را در اختیارم گذاشت. با تحقیق درباره این بلیت متوجه شدم جعلی است و اصلاً چنین بلیتی صادر نشده است بنا بر این با مراجعه به دادسرا شکایت کردم.
با توجه به این اظهارات پرونده در دادسرا تحت رسیدگی قرار گرفت و برای متهم قرار مجرمیت صادر و پرونده به دادگاه فرستاده شد تا درباره این اتهامات رأی قانونی صادر شود.
بنا بر این گزارش دادگاه وی را به رد مال، تحمل دو سال حبس تعزیری و پرداخت 174 میلیون تومان در حق صندوق دولت محکوم می‌کند.
به گزارش خبرنگار ما با اعتراض متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران فرستاده شد.
قضات دادگاه پس از مطالعه پرونده در رأی صادره خود اعلام کردند:با توجه به اینکه متهم باید تا روز 5 مهرماه 93 تمامی اموال کلاهبرداری شده و خسارت تأخیر را می‌پرداخت ـ 302 میلیون تومان ـ تا رضایت بگیرد در غیر این صورت موضوع به منزله استرداد تجدید نظرخواهی است و دادگاه، پرونده را برای اجرای حکم به دادگاه نخستین اعاده می‌کند.
از آنجایی که متهم تا این روز به تعهد خود عمل نکرده این دادگاه به استناد ماده 247 قانون آیین‌دادرسی کیفری به لحاظ استرداد تجدید نظرخواهی قرار رد درخواست تجدیدنظرخواهی صادر و این حکم قطعی است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
دختر خارجی؛ طراح زورگیری‌های خیابانی

دختر ۱۸ ساله اهل ارمنستان و یک پسر ایرانی بعد از آشنایی در شبکه اجتماعی واتس آپ، باند سرقت تشکیل دادند.
دختر جوان به‌عنوان مسافر سوار ماشین‌های مدل بالا می‌شد و همدستش بعد از تعقیب آنها در فرصتی مناسب دست به زورگیری می‌زد.نخستین برگ این پرونده دی‌ماه سال‌جاری ورق خورد. در آن زمان مردی نزد پلیس رفت و خبر از سرقت خونین توسط یک دختر و پسر جوان داد. وی گفت: ساعتی قبل در یکی از خیابان‌های شرق تهران بودم که دختر جوانی دست بلند کرد. او که معلوم بود خارجی است از من خواست تا به‌صورت دربستی وی را به خیابانی در همان حوالی ببرم.
من هم قبول کردم و با راهنمایی او وارد کوچه‌ای خلوت شدم و دختر جوان خواست مقابل خانه‌ای توقف کنم. به‌محض توقف، پسرجوانی به سمت ماشین آمد و به من حمله کرد. آنجا بود که دختر جوان دست به سرقت کیف‌پول، ضبط، موبایل و دوربین عکاسی که داخل داشبورد ماشین بود زد و در یک چشم برهم زدن هردو سوار موتور شدند و پا به فرار گذاشتند.
من هم با سرو صورتی خونی خودم را به کلانتری رساندم تا شکایت کنم. با این شکایت، تیمی از مأموران با دستور قاضی شعبه دهم دادسرای ناحیه4 تهران، تحقیقات خود را در این زمینه شروع کردند. درحالی‌که کارآگاهان سرگرم تحقیق در این پرونده بودند چند شکایت مشابه دیگر پیش روی تیم تحقیق قرار‌گرفت که نشان می‌داد دختر و پسر جوان و کم‌سن و سال وقتی آفتاب غروب می‌کرد در تاریکی شب به‌صورت سریالی دست به سرقت از راننده‌ها می‌زدند.
با اطلاعات به‌دست آمده، ‌کارآگاهان به‌صورت نامحسوس محل‌هایی که سرقت در آنجا صورت گرفته بود را تحت کنترل قرار دادند تا اینکه هفته گذشته دختر و پسری را دیدند که سوار یک پراید بودند و شباهت زیادی به دزدان تحت تعقیب داشتند. آنها خودروی پراید را کنار خیابان پارک کردند و هردو پیاده شدند. مأموران وقتی پلاک خودروی پراید را استعلام کردند معلوم شد که سرقتی است. این درحالی بود که همه وسایل و لوازم داخل پراید سرقت شده بود.
مأموران که مطمئن شده بودند دختر و پسر جوان دزدان تحت تعقیب هستند همچنان آنها را زیرنظر داشتند تا در فرصتی مناسب وارد عمل شوند و دستگیرشان کنند. سارقان بی‌خبر از همه جا به سراغ خودروی پرایدی که همان حوالی پارک شده بودند رفتند و در تلاش بودند تا در خودرو را باز کنند. آنجا بود که پلیس وارد عمل شد و دختر و پسر جوان به‌محض دیدن مأموران به سمت همان پراید سرقتی که کنار خیابان رها کرده بودند دویدند و سوار بر آن پا به فرار گذاشتند. همین اتفاق آغاز عملیات تعقیب و گریز بود تا اینکه سرانجام هردو متهم در جریان تیراندازی و شلیک‌های هوایی پلیس به دام افتادند.


عشق سرقت
دختر و پسر جوان که هردو اعتیاد به ماده‌‌مخدر شیشه دارند برای بازجویی در اختیار تیم تحقیق قرار گرفتند. در بررسی‌ها معلوم شد که دختر جوان اهل ارمنستان است که از سال‌ها قبل در ایران زندگی می‌کند. آنها مدتی قبل از طریق شبکه اجتماعی واتس آپ با یکدیگر آشنا شده و پس از آن تصمیم به دزدی گرفته بودند.
دخترجوان گفت: ما برای سرقت 2‌شگرد داشتیم؛ شیوه نخست‌مان این بود که من سد راه رانندگان شده و بعد از اینکه به‌عنوان مسافر سوار ماشین می‌شدم همدستم علی به تعقیب ما می‌پرداخت. من راننده را به کوچه‌ای خلوت می‌کشاندم و وقتی توقف می‌کرد، علی به او حمله کرده و وی را به باد کتک می‌گرفت.
من هم دست به سرقت اموالش می‌زدم. شگرد دوم هم این بود که خودروهای پارک شده کنار خیابان را می‌دزدیدیم و لوازم داخلشان را سرقت می‌کردیم. دختر جوان که تبحر خاصی در سرقت دارد در ادامه گفت: من عاشق هیجان سرقت هستم و در این زمینه استعداد خاصی دارم. در حقیقت پیشنهاد سرقت را من به علی دادم و او نیز پذیرفت. به گزارش همشهری، تحقیقات از دختر و پسر شیشه‌ای ادامه دارد تا زوایای پنهان ماجرا آشکار شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
آزار جنسی زنان در ایران: شایع و بدون مجازات

خودنویس: رسانه‌های جمهوری اسلامی شیفته‌ی داستان‌های تجاوز جنسی‌اند چون در پناه این داستان‌ها احکام خود مربوط به محدود کردن زنان در خانه و حجاب را تبلیغ می‌کنند.
در ۳۶ سال گذشته مدعیان «غیرت دینی» و «اجرای حدود اسلامی» (اسلامگرایان تمامیت خواه) که با شور و حرارت به جدایی جنسیتی و فرستادن زنان به خانه‌ها و اعمال حجاب اجباری به هر طریق ممکن می‌پردازند حتی در یک مورد یک مرد یا پسر را به خاطر متلک‌گویی به زنان و دختران مورد محاکمه یا محرومیت از برخی حقوق اجتماعی و سیاسی قرار نداده‌اند یا حتی یک ساعت آموزش برای عدم آزار جنسی زنان در مدارس و دانشگاه‌ها برگزار نکرده‌اند. دست مردان ایرانی که می‌خواهند به آزار جنسی زنان در گستره‌ی عمومی بپردازند کاملا باز است.
بنا به گزارش نهادهای دفاع از حقوق کودکان حتی دختران جوان از این آزارها در امان نیستند. ۳۲ درصد دختران راهنمایی و دبیرستان تجربه کودک آزاری جنسی داشته‌اند و به طور کلی تاکنون نیمی از جمعیت دختران تجربه آزار جنسی را داشته‌اند که در مکان‌هایی مانند پل هوایی، اتوبوس و به طور کل در فضاهای بی‌دفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت گرفته است. (لیلا ارشد، عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، ایسنا ۱۱ مرداد ۱۳۹۳)


انواع آزارها
آزار جنسی زنان در ایران تحت حکومت دینی البته به متلک‌گویی محدود نمی‌شود. انواع دیگر آزارهای جنسی که در ایران کاملا شایع است و زنان ایرانی راهی برای برخورد با آن‌ها ندارند بدین قرارند:

۱) تجاوز یا سوء استفاده‌ی جنسی توسط اعضای خانواده (از پدر و برادر تا عمو و دایی تا پسر خاله و پسر دایی و پسر عمه و پسر عمو)؛ دختران ملک مطلق ولی خود تلقی می‌شوند و نمی‌توانند علیه پدر یا برادر شکایتی را در دادگاه به پیش برند؛ در مورد اعضای فامیل نیز خانواده‌ها برای آبروداری موضوع را مسکوت می‌گذارند. هیچ آماری در مورد سطح این تجاوزات یا سوء استفاده‌ها در دست نیست؛

۲) تجاوز جنسی توسط شوهر؛ در قوانین جمهوری اسلامی که مبتنی بر شریعت است زنان از لحاظ جنسی در هر شرایطی باید به شوهر خود تمکین کنند و رضایت آنها شرط نیست. بنا بر این اصولا مفهومی به نام تجاوز شوهر به زن (دست درازی جنسی بدون رضایت وی) در قوانین ایران وجود ندارد؛

۳) آزار و سوء استفاده‌ی جنسی در محیط کار؛ زنان ایرانی در محیط کار از هیچ حمایتی در برابر آزار و سوء استفاده‌ی جنسی همکاران یا مدیران خود برخوردار نیستند. زنانی که در محیط کار مورد مالش یا نیشگون، کلمات رکیک جنسی یا حتی تجاوز جنسی توسط مدیران خود قرار می‌گیرند مجبورند سکوت کنند تا هم کار خود را حفظ کنند و هم آبروی خود را. شوهران و پدران دختران و زنان اصولا نمی‌خواهند سخنی در مورد این آزارها بشنوند؛

۴) جمهوری اسلامی در محیط خارج از خانه هیچ گونه تمهیدی برای حمایت از زنان نیندیشیده است. زنان در محیط‌های عمومی مورد دنبال کردن‌های دراز مدت، شنیدن بوق به عنوان زنان کارگر جنسی، متلک و انواع دیگر خشونت‌های جنسی فیزیکی و زبانی واقع می‌شوند. تنها راه حل دوست داشتنی و ایده‌ال جمهوری اسلامی و روحانیت در برابر آزار جنسی دختران و زنان جدایی جنسیتی و اخراج زنان از محیط‌های کاری است. حتی در مواردی که تجاوز به زنان صورت می‌گیرد مقامات بیش از متجاوز، قربانی را به علت زیبا بودن یا آرایش یا بد حجابی یا دیگر خصوصیات جسمی آنان مورد سرزنش قرار می‌دهند.


چرا آزار جنسی؟
از هنگامی که کودکان خود را پیدا می‌کنند و می‌شناسند خانواده، جامعه و دولت در یک همکاری اعلام ناشده و ناخودآگاه به دختران القا می‌کند که گنجی بزرگ برای فروش دارند و به پسران نیز القا می‌کنند که تا زمان ازدواج باید به گنج‌هایی که پیرامون آنهاست دست نزنند. حتی آنها که به این نگرش‌ها پشت می‌کنند بسیاری تصور می‌کنند که دارند قوانین گفته شده را نقض می‌کنند یا مرتکب گناه می‌شوند. اما غریزه به سمتی دیگر می‌رود. پسران می‌خواهند به این گنج‌ها بدون هیچ قاعده و قانونی دست درازی کنند.
زن کالایی تصور می‌شود که نباید بدان دست زد اما خواستنی است؛ اگر حتی خودش نخواست و «نه» گفت باید به این گنج رسید («نه» در عرف جامعه‌ی ایران و روابط صمیم معنای «نه» ندارد و به عشوه و ناز تعبیر می‌شود). به همین دلیل دختران و پسران را از دوران کودکی از هم جدا می‌کنند تا در نتیجه آتش شهوت و حسرت بالا بگیرد و آزار جنسی نهادینه شود. دولت و بخش‌هایی از جامعه به گرسنگی و تشنگی جنسی با حجاب و جدایی جنسیتی دامن می‌زنند و راه آزار جنسی را هموار می‌کنند. دختران و پسران ایرانی به طور طبیعی نمی‌آموزند که می‌توانند از یکدیگر به صور گوناگون در سنین مختلف لذت ببرند و برای این کار باید حقوق دیگر افراد را رعایت کنند.


چرا عدم برخورد؟
حکومت جمهوری اسلامی اصولا برنامه‌ای برای پیشگیری یا برخورد با انواع آزارهای جنسی ندارد و تنها هنگامی که تجاوز جنسی فاحشی صورت بگیرد و مساله عمومی شود به تنها روش شریعت برای برخورد با این موضوعات یعنی اعدام تمسک می‌جوید. چرا چنین است؟

۱. نگاه به زن به عنوان دارایی: اهل شریعت دختر و زن را دارایی مردان (شوهر، برادر و همسر) می‌دانند. از این جهت حق مردان می‌دانند که به دارایی خود بدون رضایت وی دست درازی کنند؛

۲. کالای بسته بندی شده: اهل شریعت زن را کالایی بسته بندی شده می‌خواهند که فقط افراد معدودی بتوانند آن را ببینند. از این جهت به آزارهای جنسی که موجب بسته بندی بیشتر زنان می‌شود خوشامد می‌گویند. حتی یکی از مقامات جمهوری اسلامی و دیگر اسلامگرایان در ۳۶ سال گذشته از شیوع متلک‌های کوچه و بازاری به زنان و دختران ایرانی یا بوق زدن برای آنها شکایت نکرده است؛ این موضوعات اصولا در محدوده‌ی کار دستگاه انتظامی یا قضایی جمهوری اسلامی نیست؛ امر به معروف و نهی از منکر فقط برای زنان است؛

۳. شیوع. آزار جنسی در ایران آن قدر شایع است که اهل شریعت نیز همانند دیگر اقشار اجتماعی بدان سریعا عادت می‌کنند. حتی اگر برخی از دین‌داران به واسطه‌ی دغدغه‌های اخلاقی با این موضوع مشکل داشته باشند می‌بینند کاری از دستشان بر نمی‌آید و تنها به دختران و همسران خود توصیه می‌کنند بیشتر خود را بپوشانند یا از رفتن به مناطقی خاص خودداری کنند که البته اینها راه حل نبوده و نیست.

۴. برخورد فقهی: بر اساس برخورد فقهی تنها هنگامی که آزار جنسی به حد دست درازی یا تجاوز برسد و شاهدانی برای این موضوع وجود داشته باشد (که در اکثر موارد وجود ندارد) برخورد قضایی صورت می‌پذیرد. این یعنی حدود ۹۹ درصد از آزارهای جنسی بدون برخورد و تنبیه باقی می‌مانند. اکثر متلک‌ها یا نیشگون‌ها به هنگامی صورت می‌گیرد یا در مکان‌هایی صورت می‌گیرد که پیدا کردن شاهد برای آنها غیر ممکن است. اما بوق زدن برای زنان در مجامع عمومی صورت می‌گیرد و هیچ کدام از غیرتمندان دینی در حکومت و بیرون حکومت نیز با آن برخورد نمی‌کند. اصولا اشاره‌ای به آزار جنسی در قانون مجازات اسلامی وجود ندارد.


استقبال از آزار جنسی و تبلیغ دینی به بهانه‌ی آن
رسانه‌های جمهوری اسلامی شیفته‌ی داستان‌های تجاوز جنسی‌اند چون در پناه این داستان‌ها احکام خود مربوط به محدود کردن زنان در خانه و حجاب را تبلیغ می‌کنند. به عنوان نمونه وقتی ایسنا می‌خواهد داستان تجاوز به دختران ایرانی در امارات را بگوید در میانه‌ی داستان یک باره نوع لباس یکی از دختران تسهیل کننده ی تجاوز و لباس دیگری مانع تجاوز می‌شود گویی سه مرد تجاوز کننده نمی‌توانسته‌اند هر آنچه را که آن دختر پوشیده از تن وی خارج کنند: «در این ماجرا، وقتی خودرو جلوی پای گردش‌گران ایرانی ایستاد‌، یکی از مردان پیاده شد و با مشت به بینی یکی از دخترها کوبید. سپس آن‌ها را به زور در صندلی عقب نشاندند. سپس وقتی نقشه شوم تجاوز به یکی از دخترها به خاطر نوع پوشش وی ممکن نشد، به دوست گردش‌گر او تجاوز کردند.» (ایسنا، ۱۱ شهریور ۱۳۹۳).
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
مرگ پسربچه در شکنجه‌های مادر شیشه‌ای

زن‌شیشه‌ای که به‌مدت ۲ هفته کودک ۴ ساله‌اش را با استفاده از فندک شکنجه می‌کرد، سرانجام باعث مرگ او شد.
شامگاه جمعه، زن 29ساله‌ای در حالی‌که پیکر بی‌جان کودک 4ساله‌ای را در آغوش داشت وارد بیمارستان نیروی ‌هوایی بوشهر شد و درخواست کمک کرد. کودک او به بخش اورژانس منتقل و در همان معاینات اولیه مشخص شد که او پیش از رسیدن به بیمارستان جانش را از دست داده است.
وجود آثار سوختگی متعدد روی بدن و کف پای کودک خبر از جنایتی هولناک می‌داد و ماجرا به پلیس گزارش شد. زن 29ساله که اعتیاد شدیدی به مخدر شیشه دارد دستگیر شد و در بازجویی‌ها پرده از شکنجه‌های هولناک کودکش برداشت. این زن گفت: چند سال قبل شوهرم با زن دیگری ازدواج و مرا ترک کرد.
پس از آن، او پسرمان را به خانه مادرش برد تا وی از او مراقبت کند. من هم در این مدت تنها زندگی می‌کردم تا اینکه مادر همسرم بیمار شد و زیر تیغ جراحی رفت. شوهرم که می‌خواست به سفر ترکیه برود، فرزندمان را نزد من آورد تا در این مدت از او مراقبت کنم.
چون ابوالفضل مدت‌ها از من دور بود، مرا نمی‌شناخت و حرف‌شنوی نداشت. من هم که به‌دلیل مصرف شیشه تمرکز نداشتم، به‌خاطر بهانه‌گیری‌هایش مرتب عصبانی می‌شدم. تحمل گریه و بازیگوشی‌های پسرم را نداشتم و برای همین چندبار برای ساکت کردن او، با استفاده از فندک، بدنش را سوزاندم تا اینکه روز حادثه او قصد داشت از خانه بیرون برود و هر چه مانعش می‌شدم، اصرار داشت که برود.
من هم فندک را برداشتم و سراغش رفتم تا دستش را بسوزانم که با دیدن آن از حال رفت. او را به بیمارستان منتقل کردم اما پیش از رسیدن به آنجا جانش را از دست داد. در همین حال سردار عباس‌زاده، رئیس پلیس استان بوشهر نیز گفت: این زن جوان غیربومی و ساکن شهر بوشهر است و در حال حاضر با قرار قانونی در بازداشت به سر می‌برد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
قاتلان مادر و ٢کودک در انتظار محاکمه دوباره

شرق: پرونده دوقاتل که زنی را همراه دوکودکش به‌کام مرگ کشانده‌اند، باردیگر مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. متهمان پیش از این به قصاص محکوم و حکم صادره به تایید دیوان‌عالی کشور نیز رسیده بود اما با درخواست قاتلان برای اعاده دادرسی موافقت شد و پرونده بار دیگر به جریان افتاد. رسیدگی به این پرونده از روز ٢٧خرداد دوسال قبل در پی شکایت مردی جوان به پلیس آگاهی استان فارس به جریان افتاد. این مرد گفت: «وقتی از محل کار به خانه برگشتم، دیدم همسر و دو فرزندم در خانه نیستند. کمی منتظر ماندم، اما خبری از آنها نشد به‌همین‌دلیل از اقوام و آشنایان پرس‌وجو کردم، ولی هیچ فایده‌ای نداشت، به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع بدهم.» کارآگاهان بعد از گرفتن مشخصات همسر، دختر ٩ساله و پسر شش‌ساله شاکی تلاش خود را برای یافتن سرنخی از آنها آغاز کردند. آنها پیش از هراقدامی به بررسی زندگی خانوادگی این افراد پرداختند و فهمیدند شاکی با همسرش هیچ اختلافی نداشت، به‌همین‌دلیل احتمال اینکه زن جوان همراه فرزندانش خانه را ترک کرده باشد هم وجود نداشت. پس از آن تحقیقات برای پیداکردن این سه‌نفر به نتیجه‌ای نرسید تا اینکه حدود دوهفته بعد افرادی با پلیس تماس گرفتند و گفتند از چاهی که نزدیکی خانه‌شان است، بوی تعفن به مشام می‌رسد. ماموران آتش‌نشانی به‌دنبال اعلام این گزارش به محل موردنظر رفتند و بعد از ورود به چاه اجساد زن جوان و دوفرزند او را پیدا کردند. شواهد نشان می‌داد این افراد به‌دلیل وارد‌شدن ضربات جسمی سخت به سرشان کشته شده‌اند. جست‌وجو در چاه، کشف یک قفل‌فرمان خودرو را نیز به‌دنبال داشت و پلیس این وسیله را به‌عنوان آلت قتاله ضبط کرد. پس از آن پدر این‌خانواده تحت بازجویی قرار گرفت و مشخص شد با دونفر از همکارانش که دو مرد ٢٨ و ٣٤ساله هستند، اختلاف داشته است. دومظنون بازداشت شدند، اما در بازجویی‌های اولیه اتهام قتل را رد کردند. پس از آن اثر انگشت یکی از این افراد روی قفل‌فرمان کشف شد و متهمان در بن‌بست قرار گرفتند. آنها اعتراف کردند به‌دلیل اختلاف مالی با پدر خانواده، همسر و فرزندان او را به قتل رساندند. متهمان درباره انگیزه‌ خود از جنایت گفتند: «سال٩٠ مبلغ یک‌میلیون‌تومان به همکارمان قرض دادیم تا دستگاه تراشکاری بخرد. قرار بود او این پول را تا پیش از عید پس بدهد، اما به وعده‌اش عمل نکرد و بعد از آن طوری رفتار می‌کرد که انگار اصلا بدهکار نیست. ما هم هیچ سند و مدرکی از او در دست نداشتیم، به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتیم با این کار از وی انتقام بگیریم.» متهمان توضیح دادند روز حادثه مقابل خانه این مرد کشیک دادند و وقتی او به قصد رفتن به محل کار خانه را ترک کرد، آنها به زور وارد آنجا شدند و زن و فرزندان او را ربودند. سپس با توسل به زور، طلا‌و‌جواهر همراه مادر خانواده و دختر ٩ساله را از آنها گرفتند و هر‌دو را با ضربات پی‌درپی به‌قتل رساندند و بعد برای اینکه شاهدی باقی نگذارند، کودک خردسال را نیز به کام مرگ کشاندند. پرونده بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد و دو‌متهم پای میز محاکمه رفتند. از‌آنجا‌که هر‌دو در ارتکاب جنایت مشارکت داشتند، هیات قضات آنها را باتوجه به درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم کردند. سپس این حکم در دیوان‌عالی کشور نیز به تایید رسید، اما چون درباره پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای‌دم ابهاماتی وجود داشت، متهمان خواستار اعاده دادرسی شدند که این درخواست پذیرفته شد. به‌این‌ترتیب متهمان باید یک‌بار دیگر پای میز محاکمه بروند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 54 از 130:  « پیشین  1  ...  53  54  55  ...  129  130  پسین » 
گفتگوی آزاد

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA