ارسالها: 12930
#1,071
Posted: 20 Dec 2014 12:55
۲۹ آذر: تولد یاروسلاو هیروفسکی، شیمیدان سرشناس و پدر روش الکتروتجزیه در شیمی

http://postimage.cc/
124 سال پیش در چنین روزی یعنی 20 دسامبر سال 1890 یاروسلاو هیروفسکی در شهر پراگ متولد شد. شهرت این شیمیدان بزرگ بهخاطر ارائهی روش قطبنگاری در شیمی و همچنین دستآوردهای وی در خصوص روش الکتروتجزیه در شیمیِ تجزیه است.
یاروسلاو هیروفسکی در یک خانوادهی تحصیلکرده متولد شد. پدرش استاد حقوق در دانشگاه پراگ بود و به تحصیل اهمیت بسیاری میداد. یاروسلاو همانند سایر هم سن و سالهای خود تحصیلات ابتدایی و متوسطه را بهصورت معمول سپری کرد و بعد از پایان این دوران در سال 1909 وارد دانشگاه چارلز در پراگ شد. در آنجا به تحصیلات مقدماتی در رشتههای فیزیک، شیمی و ریاضیات مشغول گردید.
هیروفسکی در سال 1910 به لندن رفت و زیر نظر پروفسور سر ویلیام رمزی شیمیدان سرشناس اسکاتلندی تا سال 1914 به تحصیل در رشتهی شیمی پرداخت. یاروسلاو در سال 1913 توانست مدرک کارشناسی خود را دریافت کند. وی باوجود اینکه از شاگردان پروفسور رمزی بود ولی به دلیل علاقهی شدیدی که به الکتروشیمی داشت، ترجیح میداد بیشتر با پروفسور دونان در دانشگاه لندن همکاری کند.
هیروفسکی در خلال جنگ جهانی اول به عنوان شیمیدان و رادیولوژیست در دانشگاه ارتش مشغول به فعالیت شد و توانست همزمان به تحصیل خود ادامه دهد. وی در سال 1918 از دانشگاه پراگ مدرک دکتری گرفت. وی با پایان جنگ به انگلستان و دانشگاه لندن بازگشت و گواهینامهی فوق دکتریِ خود را از این دانشگاه در سال 1921 دریافت کرد. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه لندن به چک بازگشت و در دانشگاه چارلز به عنوان استادیار مشغول به کار شد و توانست مدارج علمی را سپری کند. وی در سال 1926 به عنوان اولین استاد شیمی فیزیک دانشگاه چارلز در پراگ انتخاب شد. یاروسلاو هیروفسکی در سال 1922 توانست روش قطب نگاری در شیمی را ارائه نموده و یک بخش جدید در علم الکتروشیمی ایجاد کند. الکتروشیمی شاخهای از شیمی-فیزیک و شیمی-تجزیه است که به بررسیِ آن گروه از واکنشهای شیمیایی میپردازد که در اثر عبور جریان الکتریکی شکل میگیرند.
دکتر هیروفسکی در سال 1959 بخاطر ابداع روش قطب نگاری موفق به کسب جایزهی نوبل شیمی شد. وی یکی از سرشناسترین و مورد احترامترین شیمیدانان قرن بیستم بود. او از دانشگاههای مختلف دنیا نظیر دانشگاه درسدن، دانشگاه ورشو، دانشگاه مارسی و دانشگاه پاریس دکتریِ افتخاری دریافت کرد و عضو افتخاری بسیاری از آنها و انجمنهای علمی دیگر بود. یاروسلاو هیروفسکی استاد بینظیر قطبنگاری در شیمی بود و بسیاری از دانشگاه های آمریکا، شوروی، انگلستان، سوئد، چین از وی به منظور تدریس و انتقال این دانش دعوت میکردند. یکی از آتشفشانهای کُرهی ماه به احترام این دانشمند بزرگ به نام وی، نامگذاری شده است.
دکتر یاروسلاو هیروفسکی در تاریخ 27 مارچ سال 1967 و در 76 سالگی در زادگاهش پراگ، دیده از جهان فروبست.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,072
Posted: 21 Dec 2014 12:40
۳۰ آذر: سالگرد مرگ جیمز پارکینسون پزشک و باستان شناس سرشناس انگلیسی
21 دسامبر سال 1824 میلادی، درست 190 سال پیش در چنین روزی، جیمز پارکینسون، پزشک، جراح، داروگر، دیرینه شناس، زمین شناس و فعال سیاسی در 69 ساگی دیده از جهان فروبست. بیشترین شهرت وی بخاطر توصیف بیماری بود که بعدها به نام خود وی پارکینسون نام گذاری شد.
جیمز پارکینسون 11 آوریل سال 1755 در لندن متولد شد. پدرش جان پارکینسون یکی از جراحان و داروسازان معروف شهر لندن بود. جیمز پارکینسون همانند پدر به پزشکی روی آورد و توانست در سال 1784 به عنوان پزشک و جراح رسمی در شهر لندن مشغول به کار شود. در کنار علم پزشکی که حرفه اصلی وی به حساب میآمد، علاقهی شدیدی به باستان شناسی، دیرینه شناسی و سیاست داشت و بصورت جدی به مطالعه در این حوزهها و فعالیت در آنها میپرداخت.
جیمز پارکینسون با شناخت بسیار خوبی که از قانون و تسلطی که به فن بیان و نگارش داشت، بیشتر از آن که به نام یک پزشک در آن دوران مشهور باشد، بخاطر پذیرش وکالت اقشار محروم و فشار بر دولت از طریق قانون و سخنرانیهای خود در جهت مقابله با فساد دولتی و مشکلات در بدنه دولت انگلستان شناخته میشد. همچنین مقالات سیاسی وی که همزمان شده بود با انقلاب فرانسه و در شرایطی که انگلستان در اوج مشکلات سیاسی قرار داشت، باعث شهرت بیشتر وی شده بود.
سال 1799 جیمز پارکینسون ناگهان در اوج فعالیتهای سیاسی تصمیم گرفت سیاست را رها کرده و روی کار اصلی خود یعنی پزشکی تمرکز کند. بنابراین تا سال 1807 مقالات و دستاوردهای علمی بسیاری در حوزه علم پزشکی منتشر کرد. او اولین کسی است که از بیماری آپاندیس در ادبیات پزشکی انگلستان نام برد و به توصیف و تشریح آن پرداخت. یکی دیگر از موضوعات مورد علاقهی جیمز پارکینسون سلامت عمومی و بهداشت عمومی مردم بود که در این خصوص نیز مقالات بسیاری را در جهت بالا بردن سلامت جامعه ارائه کرد. دکتر جیمز پارکینسون یکی از کسانی بود که برای احقاق حق بیماران ذهنی به منظور بهرهمندی حمایتهای قانونی تلاش بسیار کرد و قوانینی که در آن زمان برای این منظور در انگلستان به تصویب رسید حاصل تلاش اوست.
شاید بزرگترین دستاورد علمی که نام دکتر جیمز پارکینسون را جاودانه کرد، مربوط به توصیف بیماری است که بعدها به نام خود وی نامگذاری شد. جیمز پارکینسون بعد از مدتها تحقیق در خصوص نوعی بیماری خاص، مقالهای را تحت عنوان فلج لرزشی منتشر کرد و این بیماری را متمایز با آنچه که در آن زمان رعشههای معمولی میپنداشتند توصیف کرد. وی به تشریح دقیق رفتار بیماران و خصوصیات بیماری پرداخت.
حدود 60 سال بعد جان مارتین شارکو، عصب شناس سرشناس فرانسوی نام پارکینسون را به احترام جیمز پارکینسون برای این بیماری انتخاب کرد. این بیماری همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است اما در جوانان هم دیده میشود. شیوع این بیماری در تمام مناطق دنیا یکسان است یعنی درصد شیوع بیماری با تغییر در منطقه خیلی فرق نمیکند؛ بطور کلی این بیماری بر اثر از بین رفتن سلولهای ترشح کننده مادهای به نام دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی) است رخ میدهد. افزایش نسبت استیل کولین به دوپامین در غدههای قاعدهی مغز موجب علائم رعشه، سفتی عضلات و کندی حرکات میشود.
یکی دیگر از حوزههای مورد علاقهی دکتر جیمز پارکیسنون دیرینه شناسی و زمین شناسی بود. بعد از پایان دادن به فعالیتهای سیاسی و متمرکز شدن روی کار پزشکی، پارکینسون تا حدودی در راستای میل شخصی خود فعالیت کرد. او فسیلهای جانوران را جمع آوری میکرد و به مطالعه آنها میپرداخت و سعی میکرد بر اساس فسیلهایی که پیدا میکند، اطلاعات جاندار مربوطه را شبیهسازی کند. در آن دوران در ادبیات علمی انگلیسی منابع مناسبی به این زبان برای مطالعه فسیلها وجود نداشت و این موضوع باعث شد تا دکتر جیمز پارکینسون شروع به نوشتن کتاب و ایجاد منابع به زبان انگلیسی کند تا مردم و دانشمندان به مطالعه فسیلها علاقهمند شوند. سال 1804 اولین کتاب وی در این خصوص تحت عنوان بازماندههای ارگانیک از دنیای قبل را منتشر کرد، این کتاب مورد استقبال بسیاری از دیرینه شناسان و زمین شناسان آن زمان قرار گرفت و حتی به زبانهای دیگر نیز ترجمه شد. سال 1808 و 1811 نسخههای دوم و سوم این کتاب منتشر شد و مورد استقبال دانشمندان این حوزه قرار گرفت. همچنین تشکیل و برگزاری اولین جلسه انجمن زمین شناسان انگلستان در سال 1807 با همت و تلاش دکتر جیمز پارکینسون صورت پذیرفت.
دکتر جیمز پارکینسون 21 دسامبر سال 1824 بعد از یک حمله قلبی دیده از جهان فروبست. متاسفانه هیچ نقاشی از وی بجای نمانده و به دلیل نبود دوربین عکاسی در آن دوران، هیچ عکسی از پارکینسون ثبت نشده است. تاریخ 11 آوریل هر سال که روز تولد این دانشمند بزرگ است به عنوان روز جهانی پارکینسون نامگذاری شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,073
Posted: 21 Dec 2014 12:42
هفت ماده غذایی روزمره که سمی هستند
برخی از مواد غذایی سمی هستند و موجب بیماری های شدید می شوند.
سیب زمینی سبز
سیب زمینی منبع سالم کربوهیدرات است. اما، باید از خوردن سیب زمینی که سبز شده است اجتناب کرد، اگر سیب زمینی در نور خورشید برای مدت زمان طولانی بماند، شامل سموم سولانین، گلیکو آلکالوئید می شود که باعث سردرد، تهوع، خستگی و مشکلات دستگاه گوارش می شود که باید از خوردن این سیب زمینی ها خودداری کنیم
برگ ریواس
برگ ریواس حاوی سطوح بالایی از اسید اگزالیک است، که می تواند خطرناک باشد به کلیه آسیب شدید می زند
قارچ وحشی
در حالی که قارچ ارزش تغذیه ای بالایی دارد، ولی قارچ های وحشی سمی هستند. شناخت قارچ غیر سمی کار دشوار ی است چون بیشتر قارچها شبیه به هم هستند
کاساوای خام
این گونه گیاهان، نشاسته و غنی از کالری هستند، چون ویتامین ها و مواد معدنی و فیبر زیادی داردبرای سلامتی مفید است . اما اگر این ماده غذایی سالم خام خورده شود با توجه به گلیکوزیدهای سمی سیانوژنیک به طور طبیعی در آن وجود دارد کشنده است. شستشو، طبخ و یا خشک کردن آن باید به درستی انجام گیرد چون بسیار سمی است
جوز
به طور کلی، جوز خاصیت درمانی دارد اما استفاده زیاد آن خطرناک است سبب استفراغ، تعریق، سرگیجه، توهم و سردرد می شود.
گوجه فرنگی
گوجه فرنگی، از ملزومات اساسی آشپزخانه است که اگر به دقت استفاده نشود میتواند زیان داشته باشید. برگ آن شامل آتروپین، یک ماده سمی است که باعث سرگیجه، سردرد و ناراحتی معده می شود. قسمت سبز گوجه فرنگی باید کاملا جدا شود
گیلاس
هسته میوه های گیلاس، هلو و آلو شامل گلیکوزیدهای سیانوژنیک، به خصوص در دانه خود هستند، اینها باید جویده نشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,074
Posted: 22 Dec 2014 10:27
۱ دی: اولین پرواز پرنده سیاه

http://postimage.cc/app.php
22 دسامبر سال 1964، درست 50 سال پیش، هواپیمای استراتژیکِ Lockheed SR-71، ملقب به پرنده سیاه به پرواز درآمد. پرنده سیاه، هواپیمای امریکایی ساختِ لاکهید است. این هواپیما در خلال جنگ سرد و تنشهای شدید میان شووری و امریکا طراحی و ساخته شد و یکی از فوق محرمانهترین پروژههای ایالت متحده آمریکا به شمار میرفت.
شرکت لاکهید در سال 1955 بانوی اژدها را که یک هواپیمای شناسایی بود، طراحی کرد تا در نیروی هوایی آمریکا به خدمت درآيد. مشکل طراحی این هواپیما سرعت کم آن بود که باعث میشد، سیستمهای موشکی زمین به هوا یا جنگندههای شکاری دشمن، قادر به شکار آن باشند. با این حال، بانوی اژدها به شکلی طراحی شده بود که بتواند اطلاعات مورد نیاز در شب، روز و در هر نوع شرایط جوی را جمعآوری کرده و به مراکز استراتژیک مخابره کند. ضعف سرعت این هواپیمای شناسایی باعث شد تا وزارت دفاع آمریکا دستور طراحی و ساخت یک هواپیمای شناسایی فوق پیشرفته و سریع را به لاکهید بدهد.
شرکت لاکهید اواخر دهه 50 طراحی هواپیماهای جدید را آغاز کرد و اوایل دهه شصت در قالب کد رمز پروژه سیاه در صحرای نوادا چندین نمونه اولیه از هواپیمای فوق پیشرفته و شناسایی جدید را مورد آزمایش قرار داد. این هواپیماها با نامهای A-12، YF-12 و M-21 شناخته میشدند. لاکهید، همزمان با اجرای پروازهای آزمایشی این سه مدل، هواپیمای دیگری را نیز با نام SR-71 در دست طراحی و ساخت داشت. در آن دوران ایالت متحده آمریکا بخاطر مشکلات مالی و هزینههای سنگین این پروژه تصمیم گرفت تا از ساخت سه مدل اولیه صرف نظر کرده و بودجه خود را صرف پروژه SR-71 کند. سرانجام این هواپیمای استراتژیکِ شناسایی، در تاریخ 22 دسامبر سال 1964 اولین پرواز آزمایشی خود را انجام داد. این هواپیما در دوران خود سریعترین هواپیمایی به شمار میرفت که قادر بود در ارتفاع بسیار بالا نیز به پرواز درآید و همین ویژگی باعث شد تا بتواند از سریعترین جنگندههای آن دوران نیز براحتی فرار کند. در طراحی این هواپیما بعضی از تکنولوژیهای اولیه در خصوص پروازهای رادار گریز نیز بکار رفته بود که بعدها با پیشرفت تکنولوژی بر اساس همان فناوریها هواپیماهای رادار گریز ساخته شد. این هواپیما از سال 1968 تا 1998 بصورت رسمی در نیروی هوایی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. پرندهی سیاه بخاطر طراحی خاصی که داشت لقبهای بسیاری را گرفت اما پرنده سیاه برای این هواپیما جاودانه شد. از این هواپیما 32 فروند ساخته شد که در دوران خدمت 12 فروند از آن بخاطر اشتباهات انسانی یا نقص فنی سقوط کرد، اما هیچگاه در خلال عملیاتهای نظامی توسط هواپیماهای شکاری یا سیستمهای موشکی مورد اصابت قرار نگرفت.
از تاریخ 28 جولای سال 1976 رکورد سرعت پرواز هواپیماهای با سرنشین در اختیار پرنده سیاه است. این هواپیما رکورد سرعت 3529.6 کیلومتر در ساعت را ثبت کرد تا به عنوان سریعترین پرنده تاریخ، شناخته شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,075
Posted: 22 Dec 2014 10:29
پرندگانی که با 'شنیدن توفان' آشیانه خود را ترک کردند
پژوهشگران آمریکایی پس از ماه ها ردیابی و بررسی عادات گونهای از پرندگان آوازخوان در رشته کوههای آپالاچیان دریافتند که این پرندگان یک روز قبل از وقوع گردبادی قدرتمند که در آوریل ۲۰۱۴ منجر به کشته شدن ۳۵ نفر شد، این منطقه را ترک کرده بودند.
این پرندگان پر طلایی (واربلر) یک روز قبل از رسیدن گردباد آشیانه خود را در این رشته کوه ها واقع در شرق ایالت تنسی، ترک کرده و با پرواز به سمت خلیج مکزیک مسافتی ۷۰۰ کیلومتری را طی کردند.
درست یک روز بعد، ۸۴ توفان پی در پی منجر به ویرانی بخش های وسیعی از جنوب و مرکز آمریکا شد.
هنری استربی، زیست شناس و سرپرست گروه پژوهشگران از دانشگاه برکلی می گوید که پرندگان احتمالا به دلیل توانایی شنیدن اصوات با فرکانس پایین میتوانند این وقایع طبیعی را از پیش حس کنند.
نکته شگفت انگیز دیگر برای پژهشگران این است که این پرندگان درست چند روز پیش از ترک آشیانه خود، با پیمودن مسافتی ۵۰۰۰ کیلومتری از کلومبیا مهاجرت فصلی خود را به پایان رسانده بودند.
دکتر هنری استربی در گفتگویی با بیبیسی ضمن اشاره به دشواری هایی که برای ردیابی پرندگان با آن مواجه شدند گفت: " این گونه از پرندگان آوازخوان بسیار کوچک هستند و تنها ۹ گرم وزن دارند. همین که آنها با دستگاههای ردیاب از مهاجرت فصلی خود بازگشتند موفقیت بزرگی محسوب می شد و بعد یک چنین اتقاقی افتاد."
کشف اتفاقی
گروه پژوهشگران از دانشگاه تنسی، مینسوتا و برکلی همراه با دکتر استربی از مه ۲۰۱۳ دستگاههای ردیاب را به ۲۰ پرنده آوازخوان وصل کردند.
این پرندگان عموما زمستانها را در آمریکای مرکزی و جنوبی سپری میکنند و سپس در تابستان به گریت لیکس و کوههای آپالاچیان برمیگردند و در همانجا آشیانهسازی و تولید مثل میکنند.
با پایان زمستان، ۱۰ پرنده علامت گذاری شده در آوریل ۲۰۱۴ به تنسی بازگشتند. گروه پژوهشگران که در اطراف لانهها سرگرم تحقیقات بودند، با دریافت هشدارها بابت فرا رسیدن گردباد محل را ترک کرده و چند روز در هتلی امن سپری کردند.
کار تحقیقات مجددا یک ماه بعد آغاز شد. پژوهشگران موفق شدند تنها ۵ پرنده علامت گذاری شده را پیدا کنند.
آنها با بررسی ردیابهایی که تنها نیم گرم وزن داشتن، متوجه شدند که پرندگان مسافت عجیبی را طی کردهاند.
در ابتدا آنها فکر کردند که اشتباه کردهاند اما پس از بازبینی اطلاعات دریافتی از ردیابها به این نتیجه رسیدند که هیچ اشتباهی رخ نداده است.
دکتر استربی در مورد این کشف اتفاقی میگوید: "ناگهان یادمان آمد که ما به خاطر هشدارها چند روز قبل از وقوع توفان محل لانهها را ترک کردیم. اما پرندهها چطور نسبت به وقوع توفان آگاه شده بودند؟"
او در ادامه گفت:" تنها دلیل منطقی آن توانایی شنوایی مادون صوت این پرندگان است."
امواجی که فرکانس آنها کمتر از ۲۰ هرتز باشد، امواج مادون صوت نام دارند و از حد شنوایی انسان خارج هستند.
اما پرندگان و بسیاری دیگر از انواع جانواران قادر به شنیدن امواج مادون صوت هستند.
پژوهشگران دریافتند که هر پنج پرنده علامت گذاری شده، یک تا دو روز پیش از وقوع توفان سفری غیر منتظره را شروع کردند، و مجموعا با پیمودن مسافتی حدود ۱۵۰۰ کیلومتر، مجددا تا روز ۲ مه به آشیانه های خود بازگشتند.
جالب توجه اینکه پرندگان هنگامی آغاز به تخلیه آشیانه خود کردند که توفان هنوز صدها کیلومتر با محل فاصله داشت و وضیت آب و هوای ناحیه هنوز هیچ تغییری نکرده بود.
مادون صوت
امواج مادون صوت می تواند هزاران کیلومتر سفر کند و هرچه فرکانس آن کمتر باشد مسافت بیشتری را طی میکند.
به همین دلیل جاندارانی که قادر به شنیدن امواج مادون صوت هستند میتوانند به مراتب زودتر از وقوع حوادث از آن با خبر شوند.
پیشتر هم دانشمندان میدانستند که پرندگان برای گریز از برخی حوادث میتوانند مسیر خود را در طول مهاجرتهای فصلی تغییر دهند.
اما نکتهای که برای اولین بار در تحقیقات اخیر به آن دست یافتهاند این است که حتی بعد از پایان مهاجرت و انتخاب محل برای آشیانه سازی و تخمگذاری هم پرندگان قادر به ترک آشیانه و انجام سفر برای گریز هستند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,076
Posted: 22 Dec 2014 10:30
چای آری؛ چای قند پهلو نه!
چای جزو آن نوشیدنیهایی است که در میان ما ایرانیها طرفداران بسیاری دارد اما متاسفانه به شکلی مصرف میشود که کاملاً با سایر نقاط دنیا متفاوت است.
در چین، چای سبز را با هیچ افزودنی دیگری مصرف نمیکنند اما در ایران چای به اصطلاح قند پهلو است.
مطالعات متعدد نشان دادهاند که مصرف چای با قند سبب میشود تمام خواص شبه جادویی چای عرصهای برای ظهور پیدا نکند.
علاوه بر این ها، چای دارای خواص آنتی اکسیدانی است. مطالعاتی که روی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شده، نشان می دهد مصرف یک تا چهار فنجان چای در روز هر چند سبب کاهش معنیدار چربی، قند و وزن نمیشود اما توان آنتیاکسیدانی سرم را به طرز معنی داری بالا میبرد.
همچنین چای سیاه یک نوشیدنی سالم است که البته اگر آلوده به فلزات سنگین نباشد، فرآیند تولید آن بهداشتی و طبق استاندارد ها عرضه شود و با افزودنی هایی مانند شکر و قند میل نشود، نوشیدنی ای با خواص آنتیاکسیدانی، ضد التهابی، ضد سرطانی و تحریک کننده سیستم اعصاب مرکزی خواهد بود.
برخی افراد چای را عطری یا غیرعطری مصرف میکنند. در این باره نیز باید بگوییم که اسانس در فرآیند تولید چای به آن اضافه میشود و به برگ چای ربطی ندارد.
بسیاری از اسانسها میتوانند خوب باشند و خواص آنتیاکسیدانی چای را بالا ببرند اما برخی هم میتوانند مضر باشند. بنده اسانسهایی مانند اسانس میوه، دارچین یا هل را توصیه میکنم و به نظر میرسد این طعم دهنده ها میتوانند خواص میکروبیولوژی و آنتی اکسیدانی چای را افزایش دهند در حالی که این انتظار از طعم دهندههای مصنوعی نمیرود.
البته باز هم تاکید میکنم به شرطی که همراه با چای؛ قند، شکر و شکلات که اکسیدان هستند به مقدار فراوان مصرف نشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,077
Posted: 22 Dec 2014 10:36
قانون های ساده برای پشت میزنشین ها

http://postimage.cc/
از یک درد ساده و گهگاه در کمر شروع میشود و مدتی بعد، راه رفتن را هم سخت میکند. برای شمایی که از سر عادت یا به اجبار کارتان، هر روز نزدیک به 10 ساعت را نشسته میگذرانید، کمردرد احتمالا واژه آشنایی است؛ دردی که اغلب سرجایش نمیآید و خیلی زود گردن، شانه و پایتان را هم درگیر میکند.
اگر کارمندی پشت میزنشین هستید، خواندن این صفحه را ادامه دهید. نمیخواهیم پای توصیههای کلیشهای را به میان بیاوریم و بگوییم «زیاد ننشینید! هر چند دقیقه یکبار قدم بزنید و ...» در این مطلب میخواهیم راههایی را به شما آموزش دهیم که میتواند سلامت شمایی که مجبور به زیاد نشستن هستید را هم نجات دهد. این راهها را بخوانید و هر روز چند مورد از آنها را به زندگیتان وارد کنید تا در دنیای کارمندی و زمانی که کار سنگین ادارهتان را به خانه میبرید، پشت میزنشینی کمترین آسیب را به شما برساند.
قانونهای ضد کمردرد
هنگام نشستن روی صندلی، خطی عمودی از سر به باسن، باسن به زانو همچنین زانو به کف پا به صورت فرضی تصور کنید. رانها باید با زمین موازی باشند و اگر زاویه کف پا(مچ پا با زانو) 25 تا 30 درجه باشد هم خوب است یعنی میتوانید از یک زیرپایی استفاده کنید تا پاها به جای عمود بودن، این زاویه را داشته باشند.
به خودتان استراحت دهید
اگر گاهی حتی تا 18 ساعت پشت کامپیوتر به تایپ، جستوجو در اینترنت و... میگذرانید باید هر نیم ساعت یکبار بلند شوید، قدم بزنید، خودتان را بکشید، سرتان را بالا بگیرید، تغییر وضعیت بدهید، آب بخورید و یک چیز شیرین میل کنید تا با نیرویی تازه بتوانید کار خود را ادامه دهید.
آمادهباش ننشینید
فراموش نکنید حتما هنگام کار با کامپیوتر به پشتی صندلی تکیه کنید تا از کمر و ستون فقرات شما حمایت کند. ضمنا فقط هنگامی که با ماوس کار نمیکنید و تایپ انجام نمیدهید، ساعد شما باید روی دسته صندلی قرار گیرد.
تبلت بخرید
اگر در خانه میخواهید وبگردی کنید، چه اشکالی دارد تبلت به دست بگیرید و در اتاق آرام قدم بزنید؟
روی توپ بنشینید
در خانه میتوانید هنگام کار با کامپیوتر، برای کاهش درد کمر، لحظاتی هم از توپهای بدنسازی و ایروبیک به جای صندلی استفاده کنید. اما تنها برای استفادههای کوتاه از این راه کمک بگیرید چراکه توپ بدنسازی شما از کمرتان حمایت نمیکند و به دلیل تکیه ندادن ممکن است گرفتار مشکل دیگری شوید.

http://postimage.cc/
تلفن بیسیم بخرید
احتمالا خرید یک تلفن بیسیم میتواند به شما در این مورد کمک کند. برای انجام بسیاری از کارهایی که میتوانید از طریق تلفن هم انجام دهید، از روی صندلی بلند شوید و کمی راه بروید یا پلهها را بالا و پایین کنید، این یک فرصت برای مقابله با کمردرد ناشی از زیاد نشستن است. با چند قدم راه رفتن، هم خستگی چشمتان درمیرود و هم ستون فقرات شما آرامش مییابد.
بالای میزتان قاب عکس بزنید
اگر از کسانی هستید که به سختی عادتهای غلط خود را ترک میکنند، بهتر است عکسهایی از وضعیت درست نشستن را تهیه کرده، از آنها پرینت بگیرید و آن را بالای میز کارتان نصب کنید. هر بار نگاه کردن به این عکسها، درواقع تلنگری است که طریقه درست نشستن را به شما یادآوری کند. این موضوع، کمکم ملکه ذهن شما شده و نشستن صحیح، عادت شما میشود.
اپلیکیشنبازشوید
اگر دلتان میخواهد تحرک داشته باشید ولی بهخاطر فراموشکاریتان ساعتها از پشت رایانه تکان نمیخورید، میتوانید برنامهای به گوشی یا کامپیوتر خود بدهید تا این موضوع را به شما در ساعات مختلف یادآوری کند.
چه میز و مانیتوری مناسب است؟
1. در هر حالتی، ارتفاع صفحه میز باید طوری باشد که دست از محل بازو روی میز قرار بگیرد یعنی ارتفاع آن، نه بالاتر باشد و نه پایینتر چون بهعنوان مثال اگر میز پایینتر باشد مجبور میشوید قوز کنید یعنی ستون فقرات به سمت جلو میآید و سر را هم مجبور میشوید خم کنید.
2. مانیتور را باید طوری روی میز قرار دهید که به اندازه یک دست با شما فاصله داشته باشد. زاویه دید باید عمود بر مانیتور باشد تا مجبور نشوید سر را خم کنید یا به بالا ببرید. چشم شما باید به موازات بالاترین قسمت مانیتور باشد.
3. گفته میشود که تا 15 درجه بالا و پایین بودن مانیتور هم مشکلی برای شما ایجاد نمیکند. اما اگر از عینک استفاده میکنید، مانیتور را کمی به سمت بالا بچرخانید طوری که بخش پایینی آن به چشم شما نزدیکتر باشد.
4. مراقب باشید که در زمان استفاده از رایانه، سرتان کاملا مستقیم و گردنتان صاف بالای شانه باشد و گردن را زیاد به بالا یا پایین متمایل نکنید.
چه صفحه کلید و ماوسی مناسب است؟
1. مراقب باشید که صفحه کلید حتما روی میز کارتان قرار بگیرد و از گذاشتن آن در ارتفاعی بالاتر یا پایینتر از سطح میز کار به طور جدی پرهیز کنید چون آسیبهای فراوانی به ستون فقرات وارد میکند.
2. صفحه کلید باید به شما نزدیک باشد و برای کلیک کردن روی ماوس هم نباید شانه، بازو یا مچ شما بچرخد و کشیده شود. نحوه استقرار مچ دستها روی صفحه کلید هم مهم است. بسیاری از کاربران، پایههای زیر صفحه کلید را باز میکنند تا به آن، زاویه بدهند که این عمل، بدترین حالت برای مچ دست است. صفحه کلید باید کمترین زاویه را داشته باشد.
3. هنگام کار با ماوس، دست باید با آن در یک امتداد باشد. یعنی خم شدن مچ به سمت چپ یا راست یا بالا و پایین صحیح نیست. محل استقرار انگشتان روی ماوس نیز به این قرار است که سه انگشت وسطی روی ماوس و انگشتهای شست و کوچک در دو طرف آن قرار میگیرند.
5 حرکت ورزشی ساده
1. بازوهایتان را به عقب کشیده و جیب پشت شلوارتان را لمس کنید. این، باعث کشیده شدن عضلات و احساس فشار در دندهها میشود که حرکت کششی فوقالعادهای است.
2. شانههایتان را به سمت عقب هل داده و به سمت پایین دورانی بچرخانید. این هم یک حرکت کششی مناسب برای مقابله با خستگی ستون فقرات و شانههاست.
3. همانطور که روی صندلی نشستهاید هر نیم ساعت یکبار دستها را در هم قفل کرده و به سمت بالا بکشید طوری که کف دستها رو به بالا باشد.
4. اگر دائم در حال تایپ کردن و کار با ماوس هستید، ماساژ ماهیچههای کف دستتان را فراموش نکنید.
5.اگر همزمان با صحبت کردن، باید بنویسید، هرگز گوشی را بیش از 5 دقیقه بین شانه و گوشتان قرار ندهید و حتما از هدست استفاده کنید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,078
Posted: 23 Dec 2014 11:13
۲ دی: تولد اکسل فردریک کرانستد کاشف نیکل

http://postimage.cc/
۲۳ دسامبر سال ۱۷۲۲، درست ۲۹۲ سال پیش، اکسل فردریک کرانستد شیمیدان بزرگ سوئدی متولد شد. بیشترین شهرت این شیمیدان بخاطر کشف نیکل است.
نیکل یک فلز مقاوم، چکشخوار، براق با ساختار بلورین و مکعبی شکل به رنگ سفید و نقرهای است و از نظر خواص مغناطیسی و فعالیتهای شیمیای رفتار مشابه آهن و کبالت را از خود نشان می دهد. فلز نیکل حدود 300 سال پیش کشف و شناسایی شد، اما تاریخچه استفاده از آن به بیش از 3500 سال قبل باز میگردد. برای مثال در بعضی از سکههای قدیمی در حد کمی فلز نیکل نیز یافت شده که به احتمال زیاد بصورت ناخواسته مورد استفاده قرار گرفته است.
تا قبل از کشفِ کرانستد کسی این فلز را بصورت مستقل نمیشناخت. اوایل قرن 18 میلادی معدنکاران آلمانی زمانی که بدنبال معادن مس بودند ناگهان معدنی را در جنوب شرقی آلمان کشف میکنند که شباهت بسیاری به معادن مس دارد. معدن کارانآلمانی نخست به خیال کشف معدن مس مشغول کار برای استخراج مس میشوند، اما هرچه تلاش میکنند نمیتوانند فلز مس را از سنگهای معدنی جدا کنند. به مرور این موضوع تبدیل به یک معما میان معدنکاران و دانشمندان میشود. معدنکاران آلمانی که نمیتوانستند فلز مس را از این سنگ عجیب استخراج کنند، نام مس شیطانی یا Kupfernickel را برای این سنگهای معدنی انتخاب کردند، Kupfer که همان مس است و Nickel در اساطیر آلمانی به شیطان اشاره دارد. آنها در خیالات خود تصور میکردند که شیطان این سنگها را رنگ کرده است تا معدنکاران در بدست آوردن مس گمراه شوند. معمای این سنگ به مرور تبدیل به یک راز شد و توجه دانشمندان مختلف را به خود جلب کرد.
در این میان اکسل فردریک کرانستد معدن شناس و شیمیدان سوئدی نیز حضور داشت. اکسل کرانستد که اعتقادی به داستان شیطان معدنکاران نداشت و باور داشت میتواند مس را از این سنگ عجیب استخراج کند، دست به انجام تحقیقات و آزمایشهای فراوان زد و با تلاش بسیار سال 1751 موفق شد نه فلز مس، بلکه فلز جدیدی را شناسایی و بدست بیاورد که با الهام از همان نامی که معدنکاران آلمانی برای آن انتخاب کرده بودند، آنرا نیکل نام گذاری کرد. تا حدود 100 سال همان منطقه که معدنکاران آلمانی کشف کرده بودند تنها منطقه شناسایی شده برای استخراج نیکل بود، اما به مرور معادن بسیار دیگری نیز کشف شد. در حال حاضر مهمترن منطقه برای استخراج این فلز ، سادبری در انتاریوی کانادا است که 30% از کل نیکل جهان را تامین میکند. امروزه این فلز کاربردهای بسیاری در صنایع مختلف دارد و از اهمیت بالایی نیز برخوردار است.
اکسل فردریک کرانستد که توانست معمای شیطان مس را کشف کند سال 1765 در سن 43 سالگی دیده از جهان فرو بست.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,079
Posted: 23 Dec 2014 11:17
با جایزه علمی «پیشرفت» و سه ایدهی برتر آن، آشنا شوید

http://postimage.cc/
۹ نوامبر امسال (۱۸ آبان) اولین مراسمِ جایزه علمی پیشرفت با رویکردی متفاوت برگزار کرد. ساختار جایزه «پیشرفت» به جای آن که حالت خشک و جدی نوبل را داشته باشد، بیشتر شبیه به جایزه اسکار یا گرمی است! هدف بنیانگذاران این جایزه علمی جذاب کردن علم برای نسل جوان است.
بسیاری از افراد معتقد هستند که دنیای علم از جذابیتهایی که در دنیای هنر وجود دارد، بیبهره است و به همین دلیل نسل جوان کمتر به علم علاقه نشان میدهد. اما مراسم جایزه پیشرفت (Breakthrough Prize) که ۹ نوامبر در مقر شماره یک ناسا در دره سیلیکون برگزار شد، نشان داد که میتوان دنیای علم را جذابتر کرد. مجری این مراسم، سث مکفارلین بود و برخی نامهای مشهور هالیوود مثل کیت بکینسیل، بندیکت کامبربچ، کامرون دیاز، جان هم و ادی ردماین به عنوان اهداکنندگان جوایز در آن حضور داشتند. هدف کمیته اجرایی این مراسم اضافه کردن عنصر شهرت یا همان Celebrity به دنیای علم است.
این بدان معنا است که ستارگان اصلی ۱۲ برنده جایزه ۳ میلیون دلاری «پیشرفت» بودند، نه ستارگان هالیوودی که روی صحنه حاضر بودند یا مشاهیر دنیای اینترنت مثل مارک زاکربرگ، سرگی برین و جک ما که سرمایهگذاران این مراسم به شمار میروند. از بین ۱۲ جایزهای که اهدا شد، ۶ مورد به شاخه علوم زیستی اختصاص داشت، پنج مورد به علوم ریاضی و یک جایزه هم به فردی از گروه فیزیک رسید. جایزه سه میلیونی که به این ۱۲ نابغه اهدا میشود، دو برابر مبلغی است که در مراسم جایزه نوبل و سه برابر جایزه Genius موسسه مکآرتور است.
از بین ۱۲ برنده این جایزه سه ایده بزرگ نظر بیشتری را به خود جلب کرد و احتمالا در سال پیش روی میلادی بیشتر درباره آنها خواهیم شنید. یکی از شاخه علوم زیستی، یکی از علوم ریاضی و تنها برنده از شاخه فیزیک.
فناوری جدیدی برای دستکاری ژنوم انسان
تصور کنید بشر بتواند ژنوم انسان را تغییر دهد و فقط با رمزگشایی یک مکانیسم دفاعی باکتریال، ژنهای آسیب دیده را حذف کرده و آنها را با ژنهای سالم جایگزین کند. این ایدهای است که در ذهن جنیفر دودنا از دانشگاه کالیفرنیا-برکلی، هاوارد هیوز از انستیتو پزشکی و لابراتوار ملی برکلی و امانوئل کارپنتیر از مرکز هلمهولتز دانشگاه اومیا برای ساخت روشی برای ویرایش ژنوم وجود داشته است. چیزی که انها با مطالعه ایمنی باکتریال متوجه شدند، این است که یک مکانیسم دفاعی میکروبی به نام Crispr/Cas9 در محافظت از ماده ژنتیکی در برابر ویروسها بسیار خوب عمل میکند. آنزیمی که Crispr/Cas9 آزاد میکند، میتواند ساختار DNA ویروسهای مهاجم را به هم بریزد.
این سه پژوهشگر با استفاده از این مفهوم توانستهاند به یک تکنولوژی عمومی و قدرتمند برای دستکاری ژنومها دست یابند. به زبان سادهتر از این فناوری میتوان برای تصحیح خطاهای ژنتیکی در سطح ژن استفاده کرد. دو خطای ژنتیکی رایجی که تا کنون کشف شده عبارتند از فیبروز سیستیک یا سفتی مخاط و اختلالات خونی ژنتیکی. دودنا درباره این تکنولوژی میگوید:
ما فکر میکنیم که این روش میتواند در وهله اول برای درمان اختلالاتی که به خاطر نقص یک ژن ایجاد میشوند، مورد استفاده قرار گیرد، اما در بلندمدت میتوان امیدوار بود که از این فناوری برای درمان سایر اختلالات ژنتیکی که بر اثر نقص چندین ژن به وجود میآیند نیز استفاده کرد.
ریاضیات رمزنگاری جدید، انتقال و ذخیرهسازی
ریچارد تیلور، ریاضیدان بریتانیایی که هماکنون با موسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون همکاری میکند، به خاطر «پیشرفتهای متعدد در تئوری فرمهای اتومورفیک» جایزه دریافت کرد. تیلور تا کنون راهکارهای فراوانی برای برخی از بزرگترین مسایل ریاضی، مثل «قضیه نهایی فرمات» که بیش از ۳۵۰ سال بود که کسی نتوانسته بود آن را اثبات کند، ارائه کرده است. با این حال ریچارد تیلور بزرگ دست از کار نکشیده و توانسته نام خود را در جدیدترین پیشرفتهای علم ریاضیات بارها و بارها مطرح کند؛ یافتههایی چون اثبات «تخمین تانیاما-ویل»، «تخمین لنگلندز» برای گروههای خطی عمومی و «تخمین ساتو-تیت».
شاید در نظرتان کمی کسلکننده باشد که یک ریاضیدان در گوشهای از محل کار خود نشسته و مشغول اثبات قضایایی در زمینه نظریه اعداد باشد، اما وقتی به کاربردهای بینظیر این کار در زندگی روزمره فکر میکنید، متوجه میشوید که چقدر کار این افراد ارزشمند است. تیلور در مقالهای که در ژورنال موسسه «مطالعات پیشرفته» منتشر کرده، کاربردهای واقعی نظریه اعداد را این گونه توضیح میدهد:
امروز نظریه محاسبات ماژولار پایه روشهایی است از طریق آنها اطلاعات بر روی DVD ذخیره شده یا ماهوارهها اطلاعات حجیم را بدون اشکال مخابره میکنند. علاوه بر این کدهای رمزنگاری که مثلا اطلاعات تراکنشهای بانکی ما را به صورت ایمن نگهداری میکنند نیز به شکل گستردهای به تئوری محسبات ماژولار وابستهاند.
به بیان دیگر اگر به دنبال راهکارهای ذخیرهسازی و رمزنگاری بهتر برای تراکنشهای آنلاین و روشهای بهتر برای انتقال اطلاعات هستید، باید به دنبال پیشرفتهای جدی در زمینه نظریه اعداد باشید.
دنیای در حال انبساط با انرژی تاریک تغذیه میشود!
تیم برنده جایزه نوبل فیزیک به سرپرستی ساول پرلماتر از دانشگاه کالیفرنیا و لابراتوار ملی برکلی توانست جایزه پیشرفت در شاخه فیزیک پایه را به خاطر «غیرمنتظرهترین اکتشاف فیزیک» از آن خود کند. برایان پی.اشمیت از دانشگاه ملی استرالیا و آدام ریس از دانشگاه جان هاپکینز و موسسه علمی تلسکوپ فضایی دیگر اعضای این تیم هستند. آنها متوجه شدهاند که شتاب انبساط جهان در حال افزایش است. پیش از این تصور فیزیکدانان بر این بود که انبساط جهان روز به روز سرعت کمتری مییابد.
حتی با گذشت ۲۵ سال از زمانی که استیفن هاوکینگ برای اولین بار مفهوم انبساط رو به رشد جهان را در کتاب «تاریخ زمان» معرفی کرد، هنوز هم این موضوع یکی از پیچیدهترین مسایل فیزیک محسوب میشود. هاوکینگ در آن زمان مدعی شد با این که بین ۱۲ تا ۱۴ میلیارد سال از واقعه بیگبنگ (اتفاقی که منجر به خلق جهان شد) میگذرد، آنقدر انرژی آزاد شد که حتی تا امروز نیز این انرژی نه تنها وجود دارد، بلکه بیشتر و بیشتر شده سرعت انبساط جهان افزایش مییابد.
اما سوالی که به وجود میآید این است که علت افزایش سرعت انبساط جهان چیست؟ فیزیکدانان اتفاق نظر دارند که علت این پدیده، «انرژی تاریک» است که منجر به از هم گسیختگی کهکشانها میشود. دانشمندان معتقدند ۶۸ درصد جهان از «انرژی تاریک» و ۲۷ درصد آن از «ماده تاریک» تشکیل شده است. این بدان معنا است ۹۵ درصد جهان پیرامون ما هنوز یک راز پنهان است که کسی نتوانسته آن را کشف کند. آنچه میماند، همه آن چیزی است که روی زمین وجود دارد، همه آن چیزی که با تمام ابزارهای متنوع خود مشاهده کردهایم و همه مواد معمول دنیا که تنها ۵ درصد از جهان هستی را تشکیل میدهند. همین مساله باعث شده تا پژوهشهای فراوانی برای کشف این نیروی عظیم ناشناخته صورت گیرد.
جایزه «پیشرفت» میتواند آینده روشنی داشته باشد. بنیانگذاران این جایزه میگویند که هدف این جایزه «علم برای علم» است. امسال فیلمهای جالبی درباره آلن تورینگ (بازی تقلید) و استیفن هاوکینگ (نظریه همه چیز) اکران خواهند شد و این خبر خوبی برای افرادی است که به علم و سینما علاقهمندند. اما حضور ستارگان دنیای سینما چون بندیکت کامبربچ و ادی ردماین در مراسم جایزه علمی «پیشرفت» جالبتر هم هست. کاری که این مراسم انجام میدهد این است که در دنیای علم به ستارهسازی میپردازد تا حوزه علم جذابتر شده و علاقهمندان بیشتری در این حوزه فعالیت کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,080
Posted: 23 Dec 2014 11:23
بحران پژوهش در ایران؛ کمبود منابع مالی یا سوء مدیریت
معاون پژوهشی وزارت بهداشت گفته است که با کمبود بودجه پژوهشی در دانشگاهها علاوه بر به خطر افتادن آینده پژوهش در کشور، زیرساختهای آزمایشگاهی نیز با تهدید بزرگی رو برو خواهند شد.
شاهین آخوندزاده، قائممقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، در گفتگویی نگرانیهایی را در زمینه کمبود منابع مالی و سومدیریت در حوزه پژوهش کشور عنوان کرده است که باعث خواهد شد رشد علمی کشور متوقف و آسیبهای جدی نیز به امکانات پژوهشی آزمایشگاهها وارد شود.
این مسایل پس از اعلام خبری از طرف وحید احمدی، معاون پژوهش و فناوری وزیر علوم، عنوان شده است که در آن از کاهش ۱۰ درصدی بودجه پژوهشی این وزارتخانه و رشد منفی آن در لایحه بودجه سال ۹۴ خبر داده است.
آقای آخوندزاده گفته است که متأسفانه سالیان دراز است که سهم اعتبارات پژوهشی از تولید ناخالص ملی، در نیم درصد مانده و بین ۴۸ صدم درصد تا ۶ دهم درصد در نوسان بوده و خبری از افزایش سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی به سه درصد تا پایان برنامه پنجم توسعه نیست. کمبود اعتبارات پژوهشی در سالهای گذشته موجب شده است در سال ۲۰۱۳ نسبت به ۲۰۱۲ تولیدات علمی افت داشته باشند و کشور نه تنها در این سال رشد علمی نداشته باشد بلکه افت نیز بکند. با توجه به اینکه پژوهش و رشد علمی یک فرایند طولانی است وقتی ما در سال ۲۰۱۳ افت داشتهایم نشان میدهد که این افت نتیجه کمکاری و نقصان در چهار سال گذشته بوده است.
او برای مقایسه به وضعیت عربستان اشاره کرده است و میگوید که بودجه یک دانشگاه عربستان در سال ۲۰۱۳، دو و نیم میلیارد دلار بوده ولی در ایران با جمعیت ۷۵ میلیون نفری، کل بودجه پژوهش فقط ۷۰۰ میلیون دلار بوده است و در شرایطی که عملاً پولی در پژوهش نیست اگر در کشور تحقیقی صورت میگیرد نه به خاطر اعتبارات پژوهشی است و نه به خاطر مدیریت خوب بلکه تنها به دلیل نیروی توانمند انسانی است که در کشور وجود دارد. برای مثال، دانشجویی که با رتبهی زیر ۷۰ وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران میشود آنقدر باهوش هست که حتی با کمبود اعتبارات میتواند پژوهش انجام دهد. در حقیقت در کشور نیروی انسانی است که مشکلات دیگر را جبران میکند.
وی از توزیع نامناسب و ناعادلانه همین بودجه اندک انتقاد کرده و گفته ۴۰ درصد از این رقم سهم وزارت علوم است و تنها ۱۲ درصد سهم وزارت بهداشت و ۴۸ درصد دیگر خارج از این دو سازمان است و در اختیار سازمانهایی موازی این دو وزارتخانه قرار می گیرد. این در حالی است که هسته اصلی پژوهش در کشور وزارتخانههای بهداشت و علوم هستند و عاقلانه این است که ۹۰ درصد بودجه پژوهش کشور در این دو وزارتخانه باشد و ۱۰ درصد در جاهای دیگر؛ ولی عملاً عمده پول پژوهش، خارج از این دو وزارتخانه است. بعنوان مثال در حالیکه ۴۰ درصد تولید علم در وزارت بهداشت صورت میگیرد، ولی فقط ۱۲ درصد بودجه پژوهش کشور در اختیار این وزارتخانه است.
وی از آنچه رانتبازی موجود در فضای پژوهشی کشور مینامد هم انتقاد کرده است و میگوید رانتبازی در فضای پژوهشی باعث به وجود آمدن محیطی غیر شفاف و غیررقابتی شده است؛ درحالیکه پول پژوهش در همه جای دنیا شفاف و رقابتی است در کشور ما تنها در دانشگاه ها با وجود اعتبار کم میتوان شفافیت و رقابت را دید ولی پولهایی که خارج از دو وزارتخانه بهداشت و علوم هستند شفاف و رقابتی نیستند. مشکل بسیاری از محققان در حال حاضر این است که پول پژوهش در یک فرایند سالم، شفاف و عادلانه و رقابتی به گردش در نمیآید.
به گفته آقای آخوندزاده همچنین کمبود اعتبارات پژوهشی باعث از بین رفتن زیرساختهای آزمایشگاهی در دانشگاههاست که این مسئله به مرز فاجعهآمیز رسیده است و وسایل آزمایشگاهی موجود در دانشگاهها نیز بسیار قدیمی و فرسوده هستند و اعتبار کافی برای خرید وسایل جدید وجود ندارد.
مشکل اساسی این است که هر وسیله آزمایشگاهی عمر مفیدی برای استفاده دارد و بعد از مدتی از نظر علمی برای انجام آزمایشات علمی نمیتوان به آن اتکا کرد. برای مثال در مواردی دیده میشود که یک محقق از یک وسیلهی قدیمی برای انجام تحقیقش استفاده میکند که این باعث می شود در سطح جهانی مورد قبول قرار نگیرد زیرا تجهیزات مورد استفاده به روز نبوده اند.
متهم اصلی، بی پولی یا سوءمدیریت
با نگاهی اجمالی به مصاحبه آقای آخوندزاده و مدیران پیشین این پست یا پستهای مشابه، میتوان دید که سخنان وی مشابه اظهارات دیگر مسئولان حوزه آموزش عالی و پژوهش در کشور در همه دولتها در طی سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق است. این سخنان همیشه بر دو محور استوار بوده است بی پولی و سومدیریت.
در همه این سخنان تمام مشکلات ابتدا به کمبود منابع مالی نسبت داده میشود و سپس از سوءمدیریت در دورههای پیشین انتقاد میشود. تنها راه حلی هم که ارائه میشود درخواست ازدیاد بودجه است. این نکته چنان جا افتاده است که حتی آیت الله علی خامنهای رهبر ایران نیز پیشرفت علمی را در افزایش بودجه پژوهشی میبیند و درخواست افزایش آن تا چهار درصد درآمد ناخالص ملی را میکند.
چیزی که در این میان به آن اشاره نمیشود خطاهای مدیریتی در دورههای قبل و درسهایی است که مدیران جدید باید از آن میگرفتند، نکتهای که در عمل هیچگاه اتفاق نیفتاده است. برای مثال میتوان به سخنان آقای آخوندزاده در باره امکانات آزمایشگاهی اشاره کرد.
بسیاری از دانشگاهیان و کارشناسان امور پژوهشی متفق القولند که مسئولان دولتی و مدیران دانشگاهها هرگاه توانستهاند به خرید بدون مطالعه و بی برنامه تجهیزات آزمایشگاهی روی آوردهاند. آنها میگویند کافی است بودجهای برای تجهیز آزمایشگاهها به دانشگاهها اختصاص یابد تا رقابتی شدید در جذب این بودجه در دانشکدهها و رشتههای مختلف بوجود بیاید. رقابتی که همیشه بر اساس نیاز نیست بلکه فقط برای جذب بودجه است.
برای مثال گاهی دولتها سهمیهای از منابع ارزی را برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی به دانشگاهها تخصیص میدهند. در این هنگام گروههای مختلف در دانشگاهها فقط برای اینکه این سهمیه را بخود اختصاص دهند اقدام به تهیه لیستهای بلند بالایی از تجهیزاتی که هیچ نیازی به آن ندارند میکنند و سعی میکنند با هر وسیله ممکنی نظر خود را به کرسی بنشانند و از این بودجه بیشترین سهم را نصیب خود کنند. حاصل این نوع نگاه پر شدن دانشگاهها از تجهیزاتی است که یا کاربردی برای آن نیست یا توان و دانشی در استفاده کردن از آن.
در دهه هشتاد بر اساس مطالعهای که بر روی تجهیزات و امکانات اصلی پژوهشی در دانشگاههای کشور شده بود مشخص شد که بیش ۹۰ درصد، شامل دهها دستگاه، تجهیزات مدرن و گران قیمت پژوهشی که در کشور بوسیله دانشگاهها خریداری شده، حتی از انبار این مراکز خارج نشده و به همان صورت بسته بندی اولیه باقی مانده است.
وقتی تلاش شد که با انتقال این تجهیزات به مراکز نیازمند آنها را به اصطلاح راه اندازی کنند مسئولان وقت وزارتخانههای علوم و بهداشت با دو مشکل اساسی روبرو شدند. اول اینکه صاحبان این تجهیزات اجازه چنین کاری را نمیدادند و دیگر اینکه به علت طولانی شدن زمان خریداری تا زمان نصب که در بعضی از موارد به بیش از ده سال میرسید کسی تعهدی در نصب آن نداشت، نه سازنده اصلی و نه فروشنده.
همچنین دانش فنی لازم نیز در زمینه راه اندازی این تجهیزات در دانشگاهها وجود نداشت. این دو دلیل سبب شد تا این تجهیزات در همان انبارها باقی بمانند تا دوباره چرخه خرید و انبارسازی بوسیله دانشگاههای دیگر تکرار شود.
اشاره مسئولان به سوءمدیریت مدیران پیش از خود و انتقال بار همه مشکلات به سیاستها و اقدامات گذشتگان رسمی است که کمابیش در همه جا میتوان دید ولی در زمینه تجهیزات آزمایشگاهی، انتقاد آقای آخوندزاده درست بنظر نمیرسد. چون ممکن است که در دولتهای آقای احمدی نژاد مشکلات زیادی در زمینه سیاسی و سوء مدیریت در دانشگاهها بوجود آمده باشد ولی اتفاقا در دولتهای نهم و دهم برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی گشاده دستیهای زیادی را میتوان سراغ گرفت بطوریکه حتی در برخی از موارد امکانات موجود در برخی از مراکز پژوهشی داخل کشور همسطح آزمایشگاههای مشابه در کشورهای پیشرفته بوده است.
کارشناسان معتقدند همانطور که مسئولان نیز به آن اعتراف میکنند مشکل اصلی پژوهش در کشور مدیریت ضعیف و بی برنامگی است نه بی پولی و حتی تحریمها. ولی اینکه بالاخره دوره کارآموزی مسئولین چه موقع پایان مییابد و آیا ممکن است که مدیری به جای انتقال همه مشکلات به سوءتدبیر مدیران پیشین از خطاهای آنها درس بگیرد، سوالاتی است که همچنان بی پاسخ خواهند ماند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟