انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 12 از 17:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  17  پسین »

شعر سکسی


مرد

 
کون را نکن که تکه تکه گو داره.
کوس را بکن که پیاله پیاله اب لیمو داره
EROS
     
  
مرد

 
از این پس اشعار سکسی خودم رو اینجا می زارم:



کون مامان مرا با زور چون خر جر دهید
خواهرم رادست محسن، صابر و قنبر دهید

تا نماند مادرم از عشق و هال خود عقب
کیر خود را داخل کس برده آنجا قر دهید

جمع یاران را بیارید، این دو را در جمعتان
هم به فرشاد و کرم هم حامد و اکبر دهید

هر دو را سیراب بنمایید از آب کمر
در دهان و کون و کسشان شیره ی شر شر دهید

خواهرم چون پرده دارد از ممه یا از عقب
خواهشا حالی به این فرزانه ی لاغر دهید

مخبری گر گفت می خواهد شما را لو دهد
هر دو کس را رشوه گونه دست آن مخبر دهید

کون من هم گر که می خواهید ازآن شماست
پیش آن دو ایستاده یا جرم در بر دهید

هر سه تامان را بخابانید ما را پیش هم
خشک کون و کس گرفته کون و کس را تر دهید

از کمر گر اوفتادید و نبُد کیری دگر
خواهشا این کون و کس را دست کیر خر دهید

در دبی بودیم بعد از سکس با ما یک عرب
گفت اینک کون خود را هر سه تاتان قر دهید

یک توریست انگلیسی کرد از کس مادرم
ما دو تا را گفت کون ها تان به من آخر دهید

یک توریست از آنگولا هم برد ما را باغ و کرد
راست می گویم مبادا فحش بر شاعر دهید

گر که خواندید این غزل را با تمام اشتیاق
نمره ای بر شاعر بی عار و مادرغر دهید
     
  ویرایش شده توسط: sina2016   
مرد

 
یک زمان در کودکی با مادرم رفتم دبی
هر کجا می رفت بودم همدم و همراه وی

در هتل بودیم روزی یک عرب آمد پرید
شرت و سوتین مامان را مثل وحشی ها درید

در میان هر دو پای مادرم استاد و زود
کرد بیرون کیر خود را از همان جایی که بود

قفل پا های مامان شد پشت یال آن عرب
آن عرب بنمود کاری بس بدو بس بی ادب

بعد آمد سوی من شلوار من را باز کرد
بعد با من از عقب آن کار را آغاز کرد

بعد از در رفت و مادر گفت ای فرزند من
گر پلیسی را بیارم می شناسی آن خفن

گفتم ای مادر تو باید باز دانی روی او
چون مرا او از عقب کردو تو را از روبرو
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
حمام

دوش دیدم که با تو در حمام
ای پری‌چهره، دوش می‌گیرم
دست بر دوش و چشم در چشمت
از لبان تو نوش می‌گیرم

در تماس است با تمام تنم
بدن مرمرین-بلورینت
از نگاهت شراب می‌ریزد
آه از آن عشوه‌های شیرینت

می‌زند موج پیکرت چون دود
آتشی زیر آبی انگاری
چه قماری‌ست برده‌ام امشب
که چنین یار می‌کند یاری؟

از پی آب میرود لغزان
دست‌هایم میان پاهایت
می‌خزند از دو سوی با نرمی
چه بگویم که تا کجاهایت

تند بر دست می‌زنم صابون
می‌کنم دست‌های خود پُرِ کف
اینک این دست‌های من تیرند
وین تن لخت و عور گشته هدف

بسته در جان من خیالی نقش
می‌شوم زین خیال خوش مجنون:
چه شود گر شود دمی ترکیب
نرمی کون و لیزی صابون

می‌شوم حمله‌ور، به کف صابون
می‌نوازم شکاف کونت را
ران و پستان و ناف و زیر شکم
می‌برم من ز حد جنونت را

گردی و سفتی نوک پستان
از دهانم ربوده صبر و قرار
می‌خورم میوه‌ها و در فکرم:
چه درختی‌ست این، چنین پربار

با دو بازوی مرمرین و ظریف
می‌گذاری لجام بر کمرم
می‌کشی سوی خویش با شهوت
می‌زنی دست نرم بر تبرم

با دو ران سفید و زیبایت
تبرم را گرفته‌ای در بر
ران بر روی ران، می‌مالی
تبر تیز و لیز من چون پر

نرم و آرام، زیر دوش مرا
می‌کنی خاک، با اشارت خود
می‌نمایی شگفتی و حیرت
از دلیری و از جسارت خود

می‌نشینی به روی پاهایم
تبرم ایستاده چون پرچم
می‌کنی تیر، راست سوی هدف
می‌شوی لحظه‌ای به‌رویم خم

............

ناگه از خواب ناز برجستم
دل پر از خواهش و بدن ناکام
دست‌هایم میان پاهایم
خفته بر سطح سفت این حمام

اردیبهشت ۹۴
شاعر: ناشناس
     
  
مرد

 
حمام

دوش دیدم که با تو در حمام
ای پری‌چهره، دوش می‌گیرم
دست بر دوش و چشم در چشمت
از لبان تو نوش می‌گیرم

در تماس است با تمام تنم
بدن مرمرین-بلورینت
از نگاهت شراب می‌ریزد
آه از آن عشوه‌های شیرینت

می‌زند موج پیکرت چون دود
آتشی زیر آبی انگاری
چه قماری‌ست برده‌ام امشب
که چنین یار می‌کند یاری؟

از پی آب میرود لغزان
دست‌هایم میان پاهایت
می‌خزند از دو سوی با نرمی
چه بگویم که تا کجاهایت

تند بر دست می‌زنم صابون
می‌کنم دست‌های خود پُرِ کف
اینک این دست‌های من تیرند
وین تن لخت و عور گشته هدف

بسته در جان من خیالی نقش
می‌شوم زین خیال خوش مجنون:
چه شود گر شود دمی ترکیب
نرمی کون و لیزی صابون

می‌شوم حمله‌ور، به کف صابون
می‌نوازم شکاف کونت را
ران و پستان و ناف و زیر شکم
می‌برم من ز حد جنونت را

گردی و سفتی نوک پستان
از دهانم ربوده صبر و قرار
می‌خورم میوه‌ها و در فکرم:
چه درختی‌ست این، چنین پربار

با دو بازوی مرمرین و ظریف
می‌گذاری لجام بر کمرم
می‌کشی سوی خویش با شهوت
می‌زنی دست نرم بر تبرم

با دو ران سفید و زیبایت
تبرم را گرفته‌ای در بر
ران بر روی ران، می‌مالی
تبر تیز و لیز من چون پر

نرم و آرام، زیر دوش مرا
می‌کنی خاک، با اشارت خود
می‌نمایی شگفتی و حیرت
از دلیری و از جسارت خود

می‌نشینی به روی پاهایم
تبرم ایستاده چون پرچم
می‌کنی تیر، راست سوی هدف
می‌شوی لحظه‌ای به‌رویم خم

............

ناگه از خواب ناز برجستم
دل پر از خواهش و بدن ناکام
دست‌هایم میان پاهایم
خفته بر سطح سفت این حمام

اردیبهشت ۹۴
شاعر: ناشناس
     
  
مرد

 
حمام

دوش دیدم که با تو در حمام
ای پری‌چهره، دوش می‌گیرم
دست بر دوش و چشم در چشمت
از لبان تو نوش می‌گیرم

در تماس است با تمام تنم
بدن مرمرین-بلورینت
از نگاهت شراب می‌ریزد
آه از آن عشوه‌های شیرینت

می‌زند موج پیکرت چون دود
آتشی زیر آبی انگاری
چه قماری‌ست برده‌ام امشب
که چنین یار می‌کند یاری؟

از پی آب میرود لغزان
دست‌هایم میان پاهایت
می‌خزند از دو سوی با نرمی
چه بگویم که تا کجاهایت

تند بر دست می‌زنم صابون
می‌کنم دست‌های خود پُرِ کف
اینک این دست‌های من تیرند
وین تن لخت و عور گشته هدف

بسته در جان من خیالی نقش
می‌شوم زین خیال خوش مجنون:
چه شود گر شود دمی ترکیب
نرمی کون و لیزی صابون

می‌شوم حمله‌ور، به کف صابون
می‌نوازم شکاف کونت را
ران و پستان و ناف و زیر شکم
می‌برم من ز حد جنونت را

گردی و سفتی نوک پستان
از دهانم ربوده صبر و قرار
می‌خورم میوه‌ها و در فکرم:
چه درختی‌ست این، چنین پربار

با دو بازوی مرمرین و ظریف
می‌گذاری لجام بر کمرم
می‌کشی سوی خویش با شهوت
می‌زنی دست نرم بر تبرم

با دو ران سفید و زیبایت
تبرم را گرفته‌ای در بر
ران بر روی ران، می‌مالی
تبر تیز و لیز من چون پر

نرم و آرام، زیر دوش مرا
می‌کنی خاک، با اشارت خود
می‌نمایی شگفتی و حیرت
از دلیری و از جسارت خود

می‌نشینی به روی پاهایم
تبرم ایستاده چون پرچم
می‌کنی تیر، راست سوی هدف
می‌شوی لحظه‌ای به‌رویم خم

............

ناگه از خواب ناز برجستم
دل پر از خواهش و بدن ناکام
دست‌هایم میان پاهایم
خفته بر سطح سفت این حمام

اردیبهشت ۹۴
شاعر: ناشناس
     
  
مرد

 
روزی که توان جنسی‌ام بالابود،
وین عضو نرینه روز و شب برپا بود،
گفتند و شنیدم که حرام است، اما
در دسترس من فقط استمنا بود!

شاعر: ناشناس
     
  
مرد

 
sina2016: sina2016
واییی محشر بود دوبار خوندم شعرهایی که برای مامان و خواهر گفتی ایول بازم بگو
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
زن

 
اصغر ص ی, [11.04.17 15:04]
کون نامه

تا به کی این قوم را وحشت مکرر کون کند

ملت بیچاره را یک چند افسر کون کند

گاه مجاهد گاه طالب چیز خود قالب کند

گاه کمونستان بنام حق کار گر کون کند

ما اگر هستیم برادر این نزاع از بهر چیست

کس کُجا دیده برادر را برادر کون کند

دوستان هوشیار باشید که شده آخر زمان

وقت آن گشته که شوهر را سیاسر کون کند

بی اتفاقی گر کنیم یک روز بینیم خارجی

اُزبک و تاجیک و پشتون را برابر کون کند

ای شمالی وار تو از پشت قومیت نگرد

که تورا از پشت سر انور دنگر کون کند

ای وروره ماته گوره مکره پرما داستم

ورنه پنجابی ترا همچون گاو نر کون کند

ای هزاره اینقدر از پُشت ایرانی مرو

که ترا بازی دهد در زیر منبر کون کند

عصامه کر که شود در پُشت )(آ اس آ) پُت

امریکایی رفته اورا با هلیکوپتر کون کند

تا به دیروز رُبل روسی کون مارا پاره کرد

لیک امروز دیگران با نرخ دالر کون کند

دالخور از یک طرف مُلا ایران یک طرف

با دسایس جمله را از روی نمبر کون کند

ما چی کردیم که در این عالم همه مارا کنند

تحت عنوان کمک صد و دو کشور کون کند

پارچه پارچه گشته ایم از خاطر دین و نژاد

هرکی برما میرسد مارا مکرر کون کند

گرکسی شعر مرا میخواند و خنده نکرد

زن مامای اورا ماما قلندر کون کند

هر قدر آرام میگیریم خود را دوستان

باز میبینیم که ما را هر جناور کون کند

آنکه خیز اک میزند که میروم در جرمنی

آلمانی اورا گرفته کُنج لاگر کون کند

این چی قانون است که در هر کندک و تولی نظام

صاحب منصب را بوقت خواب عسکر کون کند

گفته کرزی که بود جدی بکار خویشتن

رشوه خواران را گرفته او به محضر کون کند

هرکسی خواهد که موسقی بیاموزد بخویش

گُل زمان اورا به همرای منوُر کون کند

روز اول هرکی آمد قول خدمت میدهد

بی خبر از اینکه مارا روز آخر کون کند

شاعر بیچاره را هرکس دهد دشنام بد

آه جانسوزاش ورا تا روز محشر کون کند
سلام به همه دوستان
     
  
مرد

 
در اتاق خواهرزن

یاد دارم که بی‌حضور تو من
در اتاق تو خوش خرامیدم

همچو جاسوس در کمدهایت
دامن و تاپ و شورت کاویدم

لای هر شورت را که وا کردم
ردّ لب‌های کُس عیان دیدم

داخل مشت خویش بفشردم
مثل گل در بهار بوییدم

گه ز کون تو گاز بگرفتم
گاه با پنجه‌ام خراشیدم

سوتین‌های جورواجورت
نیز، بسیار بار بوسیدم

بندشان را کشیدم اندر دست
تویشان را تمیز لیسیدم

کیر خود را که خودکشی می‌کرد
زیپ وا کردم و رهانیدم

زیرپوشی که زیر می‌پوشی
دور کیرم سه دور پیچیدم

تخم‌هایم چه حال می‌کردند
چون که بر رویشان بمالیدم

بهترین شورت و سوتین تو را
با تناسب کنار هم چیدم

داخل آن لباس‌های لطیف
هیکلت در نظر تراشیدم

گر چه خود در میان نبودی، لیک
ای بت من، تو را پرستیدم

روی آن تخت خواب مخملی‌ات
اشک حسرت ز دیده باریدم

کَندم آنگه زتن لباس خودم
روی تخت تو لخت غلتیدم

با تو از سینه رازها گفتم
گرچه هرگز جواب نشنیدم

گاه نوشیدم از لبانت نوش
گاه پستان گرفته، دوشیدم

لای شورت تو را کنار زدم
کُس مهیا شد و سپوزیدم

گر چه کون دادن آرزو داری
از کُس‌ات بیامان بگاییدم

روی گل‌های شورت گلدارت
آخر کار آب پاشیدم

قطره‌ای زان فشانه‌ی نمکی
در دهان تو هم جهانیدم

تو نبودی که بشنوی که چه‌سان
با صدای بلند نالیدم

رفتم آنگه به مستراح آرام
چون بخوابید کیر، شاشیدم!

با تمام وجود، خواهرزن
بخت خود یاد کردم و ریدم!!

...

تو در این خانه مانده، ترشیدی
من در این عشقِ خام پوسیدم
     
  
صفحه  صفحه 12 از 17:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  17  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

شعر سکسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA