من ۷ سال صمیمی ترین دوستم شیمیل بود.تو مدرسه سوم راهنمایی دوست صمیمی شدیم و من نمیدونستم شیمیله یادمه صداهامونم ۲ رگه بود و تو بلوغ بودیم.یادمه مدرسه میخواست ببره استخر و من هرچی اصرار کردم بهش با بهونه های بیخود گفت نمیام تا جایی که قهر کردیمو ۲ روز باهاش صحبت نکردم تا برای اشتی اومدو گفت یچی بهت بگم قول میدی به کسی نگیو برام تعریف کرد و خب من تا اونموقع نمیدونستم شیمیل چیه و یادمه وقتی کلاس خالی شد لباسشو داد بالا و دیدم سینه داره و خییییلی جالب بود برام اما از رو لباس اصلا معلوم نبود سینه داره.از بعد اون من خیلی دوست داشتم به سینه هاش دست بزنم ولی اون بدش میومد تا جایی که برا امتحان جغرافیا رفتم خونشون باهم درس بخونیمو مامانش رفت بیرونو من شلوارمو درآوردمو کیرمو درآوردم و گفتم برا تورو ببینمو اونم درآوردو بعد گفتم سینتو حالا ببینمو قبول نکرد تا انقدر اسرار کردم قبول کردو لباسشو درآوردو سینشو مالیدمو خوردم.خیییییلی برا عجیبو لذت بخش بود تا اونموقع حتی سینه دختر رو هم نمالیده بودم. از اول دبیرستان بود که علاوه بر دوستی صمیمی رابطه جنسیم داشتیم.همه جا مراقبش بودم جوری ک با اینک بچه ها نمیدونستن میگفتن اینا عین زنوشوهرا همه جا باهمن. ولی بعد مدرسه دانشگاهو باهم نبودیم ولی دوست بودیمو متاسفانه نمیدونیم از کجا ولی تو دانشگاهشون فهمیده بودن شیمیله و انقدر اذیتش کردن انصراف داد و آخرشم مهاجرت کرد.و اون تایمی ک مهاجرت کرد تا چند ماه واقعا حداقل حال من بد بود.
اوایلش خیلی عالی بود زمان مدرسه ولی آخرش خیلی تلخ بود
اگر شیمیلی باشه دوست دارم باهاش دوست شم