🥂🍻کافه کاکولد🍷🍹 - صفحه 50

ارسالها: 355

#491 Posted: 18 May 2025 16:58

وقتي دوست پسر زنت ، داره زنتو تو حموم ميكنه و زنت بهت گفته نيايي تو اما نميتوني تحمل كني دلت ميخواد دادن زنت رو ببيني

وقتي زن جندت راضيت ميكنه خودت هم طعم كير دوست پسرش رو بچشي و داره بهت كون دادن رو ياد ميده

زنت از خونه دوست پسرش با کس پر از آبکیر برگشته روی مبل نشسته و بهت لبخند میزنه و میگه: بیا جلو شوهر جونم امروز دوستش هم اونجا بود دو نفری زن سکسیتو کردن و ابکیرشون رو تو نانازم خالی کردن هنوز میتونم گرمای ابشون رو حس کنم بیا بلیس نانازمو و هدیه‌ات رو بکش بیرون عزیزم

surihot

کاربر

ارسالها: 355

#492 Posted: 18 May 2025 16:59

عشقم میتونی حدس بزنی الان کجام و این کیری که داره تو کس زنت فرو میره کیر کیه؟ یادت باشه فقط بیست‌تا سوال فرصت داری به جواب درست برسی اگه نتونی درست حدس بزنی وقتی برگشتم از لیسیدن کسم خبری نیست تازه عکسامون رو هم نشونت نمیدم

همون لحظه که داری از کس لبریزم از آب کیرش لب می‌گیری،
بوسه‌های عمیقش تنم رو داغ و کسم رو خیس‌تر و بی‌غیرتیت رو شعله‌ور تر می‌کنن..

redmione

کاربر

ارسالها: 49

#493 Posted: 18 May 2025 18:37

چطور میشه کاکولد های ایرانی رو پیدا کرد..مثل این برنامه های گوشی برنامه ای هست باهشون در تماس بود ؟

Jijiarman

کاربر

ارسالها: 10

#494 Posted: دیروز 02:34

شرط ما این بود که فقط وقتی میریم مسافرت و‌جایی که کسی مارو نشناسه اینجور لباس بپوشه
یجورایی جفتمون لذت میبردیم اصلا بحث سکس یا خیانت نبود فقط در حد لباس باز و نازک
تا اینکه بدلایلی چند ماه شرایطمون جور نشد که بریم مسافرت و یجورایی نیاز داشتیم که از لحاظ ذهنی و روانی ارضا بشیم اونم با همون متد قبلی یعنی لباس باز و نازک خانمم
یادمه بروز که ظهر از سرکار برگشته بودم و خوابم برده بود عصر با ی حس عجیب از خواب پریدم بدنم یخ بود و میلرزیدم رفتم سراغ خانمم توی اشپزخونه و بغلش کردم بی اختیار گریه کردم اونم مات مونده بود و فقط میگفت جی شده عزیزم منم زار میزدم اخرش با صدای لرزون گفتم نیاز دارم دست خودم نیست
اونم پرسید چی شده عزیرم بهم بگو چی نیاز داری؟
زبونم بند اومده بود نمیتونستم چیزی بگم اخه قرار ما فقط توی مسافرتا بود نه تو شهر خودمون
اروم دستمو بردم سمت کش دامنش و دادمش پایین اونم فقط نکاه میکرد بعدش تاپش رو دراوردم دیگه فقط با ست شورت و سوتین مشکی بود که سینه هاش میخواستن سوتین رو جر بدن
اونم همراهی میکرد
دستشو کرفتم و رفتیم سمت تراس و بالکن
فهمید جریان جیه
گفت نه عزیزم اینجا نه
همه اشنان بعدش اذیت میشیم
دستام یخ بودن و بدنم میلرزید
اینم بگم خواهرش جراحی کرده بود و خونه بودن و هرزگاهی خانمم باید میرفت کمکش مثلا واسشون غذا میپخت یا لباساشونو مینداخت تو ماشین ولی خواهرش تو اتاق رو تخت بود
خانمم فهمید حالم خیلی بده کفت بیا یکار دیگه بکنیم تا اروم شی گفتم چی
گفت بریم خونه خواهرم
اخه با باجناقم خیلی خیلی رفیقم
همبنکه اینو گفت ابم باشدت خالی شد و تو بغل خانمم میلرزیدم
اونم فهمید دست کرد تو شوهرم و کیرم ماساژ میداد و میگفت جونم جون دلم عزیرم خالیش کن قربونت بشم خالیش کن نفسم
تا اون موقع اینقدر اب ازم نرفته بود
برم حموم و رفتم زیر دوش جالب اینکه اونجا هم ارضا شدم
وقتی اومدم بیرون خانمم داشت ارایش میکرد و با اینکه خیلی خیلی خوشکه ولی واقعا خوشکلتر شده بود
ی ست شورت و سوتین فانتزی بندی تنش بود که واقعا بهش میومد
تو ذهنم بود که بدون سوتین بریم اونجا تا سینه های سایز ۸۵ اون کامل معلوم باشن
رفتم پشتش و اروم دهنمو گذاشتم زیر گوشش و گفت تورو خدا بدون سوتین
نفسم قلقلکش میداد و گفت کثافت منم حس دارما و معلوم بود شهوتش گل انداخته بود
گفت بازش کن خود
واااااای که چقدر زیبا بود
و منم همجنان ارضا میشدم
گفت دیونه اونحا ابرومون میره با این شکل ارضا شدنت
گفتم بخدا دست خودم نیست
گفت یجیزی میگم نه نمیگیا گفتم هرجی تو بگی
گفت برو خودتو بشور تا تشونت بدم
نظر بدید بقیه رو بگم

surihot

کاربر

ارسالها: 355

#495 Posted: دیروز 09:14

Jijiarman

برو که خیلی خوب پیش میری

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 232

#496 Posted: دیروز 16:05

Jijiarman
بسیار عالی و اغواکننده... لطفاً ادامه بده

f2