ارسالها: 23327
#1,481
Posted: 29 Jun 2014 09:58
جنگ هشتم صلیبی
لوئینهم كه همچنان پس از گذشت چهاردهسال از بازگشتش به فرانسه به دلیل شكست و اسارت خفت بارش در مصر، به فكر انتقام از مسلمانان و به ویژه مصریانبود، بر آنشد تا یك حمله جدید صلیبی به مشرق زمین تدارك ببیند
در ابتدا قرار بود لشكریان مستقیماً راهی سرزمین قدس در شام شوند ولی به دلایلی مسیر حمله تغییر كرد و سپاه صلیبی راهی تونس(افریقیه قدیم) گردید. صلیبیان پس از نه روز اقامت در سواحل تونس، شهر قدیم قرطاجنه*(كارتاژ) را تصرف كردند و مسلمانان آن ناحیه را به قتل رساندند. اما فرسودگیصلیبیاندر اثر حملات مسلمانان و انتشار بیماریمیانآنانــ كه بعدها بسیاری از آنان از جملهلوئی نهم و یكی از پسرانش را به كام مرگ فرستاد ــ حمله به تونس با ناكامی مواجه شد و نهایتا صلیبیان در تونس تن به صلح دادند.
این صلحنامه، كه مدت آن را پانزده یا هفدهسال ذكر كردهاند، در فاصله زمانی14محرّم تا جمادیالاولی669/ 5 سپتامبر تا دسامبر 1270 به امضا رسید و مفاد آن، در عمل به سود صلیبیان تمام شد پس از انعقاد قرارداد صلح، بلافاصله به دستور المستنصر شهر قرطاجنه و قلعهاش را با خاك یكسان كردند و صلیبیان به سرپرستی شارل و همراهی ادوارد، تونس را به سوی سیسیل ترك گفتند، اما در مسیر بازگشت دچار طوفان شدند و بسیاری از آنان به هلاكت رسیدند بدین ترتیب هشتمین و آخرین حمله صلیبی به سرزمینهایاسلامی نیز به پایان رسید.
جنگ صلیبی نهم در قسمت خلاصه جنگ های صلیبی هست.
پایان شرح جنگ های صلیبی به ترتیب
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23327
#1,482
Posted: 29 Jun 2014 10:09
مقالات متفرقه
جنگهای صلیبی
در طول سالهای ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ میلادی (یعنی سالهای ۴۷۳ تا ۶۶۹ هجری شمسی) در آسیای صغیر (ترکیه امروزی) خاورمیانه، شمال آفریقا و اورشلیم (فلسطین امروزی) جنگهایی بین مسلمانان و مسیحیان به وقوع پیوست که این مناطق به تصرف مسلمین در آمد و مسیحیان برای بازپسگیری آن، جنگهایی را آغاز کردند که چون هنگام جنگیدن علامت صلیب را در جلو سپاه خود حمل می کردند، به جنگهای صلیبی معروف شد. و علت اصلی آن فرمان حمله به مسلمانان از جانب "پاپ اوریان دوم" بود. جنگهای صلیبی به زنجیرهای از جنگهای مذهبی گفته میشود که به دعوت پاپ توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان برافروختهشد.
این جنگها در ابتدا از شبه جزیره ایبری (اسپانیا و پربقال امروزی) آغاز شد. صلیبیان در ابتدا با هدف بازپسگیری اورشلیم و سرزمینهای مقدس از دست مسلمانان شروع به جنگ کردند و مبارزات آنها در حقیقت پاسخی بود به درخواست رهبران امپراتوری روم شرقی برای جلوگیری از پیشروی ترکان سلجوقی در ترکیه امروزی. همچنین، عبارت جنگهای صلیبی برای توصیف مبارزاتی همزمان و پس از آن در قرن ۱۶ به کار میرود که در خارج از شام به دلایلی علیه خوارج مسیحی و افراد تکفیر شده آنان انجام می شد.
رقابتها بین مراکز قدرت مسیحی و مسلمان گهگاه منجر به اتحاد بین جناحهای مذهبی در برابر مخالفان خود می گردید، مانند اتحاد مسیحیان با سلجوقیان روم در جنگ صلیبی یکم. صلیبیان در ابتدا موفقیتهای موقتی داشتند، اما سرانجام از سرزمینهای مقدس بیرون راندهشدند. بااین حال جنگهای صلیبی تاثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی بر اروپا گذاشت.
بهخاطر درگیریهای درونی بین شاهان و مراکز قدرت مسیحی، برخی از جنگهای صلیبی از هدف اولیه منحرف شدند، مانند جنگ صلیبی چهارم که به غارت قسطنطنیه مسیحی و تقسیم امپراتوری بیزانس بین جمهوری "ونیز" و صلیبیان انجامید. جنگ صلیبی ششم نخستین جنگی بود که بدون اجازه رسمی پاپ آغاز شد. جنگهای هفتم، هشتم و نهم به پیروزی مملوکها و حفصیان انجامید و جنگ نهم پایانبخش جنگهای صلیبی در خاورمیانه بود.
در سال ۱۰۷۱ روم شرقی در نبرد ملازگرد از مسلمانان شکست خورد که منجر به از دست دادن تمام آناتولی بهجز نواحی ساحلی شد. پاپ همچنین خطر حمله نظامی به مسیحیان روم شرقی را خاطرنشان کرد. او مسیحیان را موظف به شرکت در این امر مقدس نمود و قول داد همه آنهایی که به جنگ می روند گناهانشان آمرزیده خواهدشد و آنهایی که در جنگ کشته میشوند مستقیما به بهشت داخل خواهند شد.
پاپ با تشویق مردم به جنگ، احساسات جنگجویانه غیرمذهبی فئودالها را نیز برانگیخت. او از "بارون ها " خواست که به جای جنگ غیر مقدس در غرب اروپا در جنگ مقدس شرکت جویند. او به بارونها وعده ثروت، مالکیت زمین، قدرت، و شخصیت اجتماعی داد، و برای پرداخت همه این جوائز غلبه بر ترکان و عربها و گرفتن خراج از آنها را واجب کردهبود. او گفت که ترکان و اعراب به سادگی توسط نیروهای مسیحی شکست خواهند خورد.
پس از جنگ صلیبی یکم، نخستین جنگهای صلیبی توسط مسیحیان پرشوری که احساس پارسایی میکردند انجام شد. این هیجان و خشم در کشتار یهودیان در کشاکش سفر اوباش در اروپا و برخورد خشن با مسیحیان ارتدوکس «تقرقه طلب» شرقی دیدهمیشود. شوالیههای یوحنای قدیس آخرین جنگجویانی بودند که صاحب سرزمینی برای خود بودند. پس از سقوط عکا آنها به جزیره رود رفتند و در قرن ۱۶ به جزیره مالت راندهشدند تا سرانجام توسط ناپلئون بناپارت از حکمرانی برکنار گردیدند. مبارزان صلیبی رسما فرانسه و ایتالیا را در تاریخ ۱۵ اوت ۱۰۹۶ ترککردند.
سربازان از راه زمینی به قسطنطنیه رسیدند و مورد استقبال محتاطانه امپراتور بیزانس قرارگرفتند. با عزم به بازپسگیری سرزمینهای از دسترفته، سپاهی که عمدتا شوالیههای فرانسوی و "نورمن" تحت رهبری "بارونها " به سمت جنوب آناتولی (ترکیه امروز) تاختند. آنان در جنگهایی وحشیانه انطاکیه را در سوم ژوئن ۱۰۹۸ و سرانجام اورشلیم را در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ تصرف کردند. آنها چهار دولت صلیبی در ساحل فلسطین و سوریه تشکیل دادند.
قوای صلیبی با تُرکها جنگیدند. تصرف انطاکیه به دست صلیبیان، در اکتبر ۱۰۹۷ آغاز شد و تا ژوئن ۱۰۹۸ به طول انجامید. پس از تصرف آن شهر، مطابق رسم معمول برای شهرهایی که تسلیم نمیشدند، صلیبیون مسلمانان شهر را قتلعام، مساجد شهر را ویران و اموال شهرها را غارت می کردند. هرچند بلافاصله، لشکر بزرگ کمکی مسلمانان به رهبری " کربغا " صلیبیان پیروز را در انطاکیه محاصره کرد. " بهموند یکم " توانست محاصره را در ۲۸ ژوئن بشکند و صلیبیان گرسنه به سمت جنوب به حرکت در آمدند تااینکه تنها با بخشی از نیروهای اولیه به اورشلیم رسیدند.
پس از حدود 200سال جنگ و قتل و غارت و کشتار عاقبت جنگهای صلیبی بدون دست آورد بسیار مهمی برای طرفین به پایان رسید و تنها آشنایی با فرهنگ یکدیگر و تبادلات اقتصادی و مذهبی دستمایه این همه ویرانی و خونریزی شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,483
Posted: 29 Jun 2014 10:19
دستاورد جنگهای صلیبی
یکی از رخدادهای مهم تاریخ جهان ، جنگهای صلیبی است. این جنگها که در حدود دویست سال بطول انجامید، میان مسیحیان اروپایی و مسلمانان صورت گرفت. علل بوجود آمدن این جنگها مربوط به اوضاع قاره اروپا بود. اما میدانهای جنگ ، در فلسطین ، مصر و شام یعنی قلمرو مسلمانان قرار داشت. بنابراین آثار تخریبی این جنگها و ویرانی سرزمینها ، بر مسلمانان زیان فراوانی وارد کرد.
این جنگها اگر چه با پیروزی سیاسی و نظامی مسلمانان به پایان رسید و مسلمانان توانستند سرزمینهای خود را حفظ کنند، اما اروپاییان نیز از آن بهرههای اقتصادی ، تمدنی و فرهنگی فراوان بردند. زیرا جنگهای صلیبی موجب آشنایی اروپاییان با مشرق زمین و بخصوص تمدن با شکوه اسلامی شد. آنان از این تمدن و دانش مسلمانان بهرههای بسیار گرفتند. همین امر در تحولاتی که بعدها منجر به پیشرفت اروپا منجر شد، نقش مهمی داشت. در حقیقت جنگهای صلیبی زمینهساز انتقال دستاوردهای تمدن اسلامی به اروپا گردید.
هرچند به ظاهر آغاز جنگهای صلیبی سابقه دینی داشت و هشت جنگ را شامل گردید، ولی بارها بیت المقدس بین مسلمانان و مسیحیان دست بدست شد. انگیزههای دنیوی مانند شکوه شهرهای پر نعمت مسلمان ، شوالیههای مسیحی را وسوسه و در نهایت هرچند مسلمانان پیروز شدند، اما اروپاییان نیز غنایم زیادی بردند. در جنگهای صلیبی گروه کثیری از مسیحیان اروپایی به قصد تصرف بیت المقدس به سرزمینهای مسلمانان لشکرکشی کردند.
آنان مدعی بودند که بیت المقدس مزار عیسی علیهالسلام است و مسیحیان برای زیارت نمیتوانستند به آسانی به آن شهر مسافرت بکنند. مسلمانان در زمان خلیفه دوم بیت المقدس را از دست روم شرقی آزاد ساختند. این شهر در زمان حیات حضرت محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم برای مدتی قبله اول مسلمانان بود. به همین جهت برای مسلمین احترام و اهمیت بسیار داشت. در نزد پیروان سایر ادیان الهی چون یهود ، و مسیحیت نیز این شهر محترم شمرده میشود. پس از آنکه بیت المقدس به تصرف مسلمانان در آمد.
آنان کلیه پیروان ادیان الهی بخصوص مسیحیان آزادی عمل دادند. مسیحیان نه تنها در شهر ، بلکه در سرتاسر جهان اسلام با آزادی کامل زندگی میکردند. اما در حدود 1000 سال میلادی ، در حالی که عدهای از مسیحیان منتظر ظهور حضرت عیسی علیهالسلام در بیت المقدس بودند، اخباری توام با اغراق در اروپا در مورد آزار و اذیت زائران اروپایی بیت المقدس انتشار یافت.
جنگهای صلیبی اگر چه در مجموع 200 سال طول کشید. اما در عمل بیش از 4/3 آن به صلح گذشت. در این فواصل طولانی صلح ، اروپاییان فرصت کافی برای آشنایی با تمدن اسلامی و بهرهمندی از رونق اقتصادی آن را یافتند. علاوه بر منطقه فلسطین ، که محل تماس صلیبیون اروپایی با مسلمانان بود، بنادر مصر و شام ، و نیز شهرهای مسلمان نشین اسپانیا محل آشنایی وسیع اروپاییان با تمدن اسلامی شده بود. نقش اصلی در این ارتباط را تجار اروپایی بر عهده داشتند. بعضی از کشیشان مسیحی نیز به دور از چشم مقامات کلیسا و به دلیل انگیزههای علمی به دستاوردهای تمدن اسلامی توجه داشتند.
پیشرفتهای پزشکی مسلمانان و ترقیات آنان در شناخت گیاهان و تولید دارو ، توجه اروپاییان را جلب کرده بود. طی این مبادلات ، اروپاییان اولین بار کاغذ ، باروت ، و قطب نما و طریقه ساخت و کاربرد آنها آشنا شدند. همراه این گونه کالاها ، واژهها و اصطلاحات زیادی از تمدن اسلامی مورد اقتباس اروپاییان قرار گرفت. از میان نوشتههای مسلمانان ، کتابهای فلسفی ، پزشکی ، داروسازی ، نجوم ، جغرافیا ، ریاضیات ، بیشتر مورد توجه بود. تعدادی از این کتابها از جمله آثار ابو علی سینا و فارابی به زبان لاتین که زبان علمی و دینی اروپا در قرن وسطی بود، ترجمه شد.
جنگهای صلیبی در حقیقت نقطه عطفی در زندگی اروپاییان و بطور کلی در تاریخ تمدن شد. بلاد اروپایی در آن دوران نسبت به شهرها و مراکز تمدن پر شکوه اسلامی بسی بینور بود. اروپاییان طی جنگهای صلیبی با تمدن پررونق اسلامی آشنا شدند و علاوه بر غنائم مادی ، گنجینه معنوی گرانبهایی از فرهنگ اسلامی با خود به ارمغان بردند. بر اثر جنگهای صلیبی بنادر مهم اروپایی ، دریای مدیترانه ، روزگار نوشکوفایی را آغاز نهادند، و برای رنسانس زمینه مساعدی فراهم شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,484
Posted: 29 Jun 2014 10:24
جنگ های صلیبی(متفرقه)
اصطلاح جنگ صليبي فقط مخصوص جنگ مسيحيان عليه مسلمانان به كار برده نمي شود به طوري كه اين تفكر و ايده در مورد بدعت گذاران داخلي جامعه مسيحيت نيز استفاده مي شود چنانكه در 1209 ميلادي عليه ((كاتاراس)) در جنوب فرانسه به كار رفت. پاپ ها از اواسط قرن دوازدهم مهمترين نقش را در شكل گيري و دفاع از تفكر صليبي ايفا نمود همان گونه كه گفته شد. پاپ از كساني كه بر ضد دشمن مسيحيت فعاليت داشتند حمايت مي كرد و اين حمايت منحصر به افرادي كه عليه مسلمانان مي جنگيدند نبود چنانكه ويليام جنگجو در حمله به انگلستان در 1066 ميلادي دعاي وي و پرچم وي را به همراه داشت كمي پيشتر در سال 1059 پاپ مبارزه شواليه هاي نورمن كه در جنوب ايتاليا عليه بيزانس ها مي جنگيدند مبارزه بر ضد مسيحيان ارتدوكس دانست. جنگ با مشركان جنوب اروپا نيز به طور طبيعي مورد تاييد پاپ بود. لكن آنچه ما در اين مقاله بدان- از نظر تاريخي و وقايع عمده اي كه در طي آن اتفاق افتاده است- مي پردازيم همان جنگ هاي دويست ساله مسيحيان عليه مسلمانان است كه در تاريخ به عنوان جنگ هاي صليبي معروف گرديده است. مناسب است كه نگاهي تاريخي و آسيب شناسانه به ثبت تاريخ جنگ هاي اسلامي در بين متفكران و مورخان اسلامي داشته باشيم. در زماني كه اسلام پيشرو دانش و بسياري از علوم در جهان بود اروپاي مسيحي در تاريكي ناداني به سر مي برد و چيزي چشمگير براي عرضه كردن به جهان اسلام نداشت ولي اتفاق هاي دوره هاي صده هاي ميانه در اروپا كم كم اروپا را متحول نمود و جهان را در معرض دگرگوني قرار داد و تاريخ اروپا دوران رنسانس را تجربه كرد ولي اين جريانات كنجكاوي مسلمانان را برنينگيخت. اروپا همواره مي كوشيد كه زيان هايي كه در طول تاريخ از مسلمانان در اسپانيا بيزانس، روسيه و بيت المقدس تحمل كرده بود جبران كند و از آنان انتقام گيرد. جنگ هاي درازپاي صليبي، كشتارهاي گسترده و سهمناك مسيحيان در اسپانياي مسلمان و آواره ساختن ميليون ها مسلمان اسپانيولي از خانه و كاشانه خود و گسترش جويي هاي روسيان در دشت قيچاق و سرزمين هاي تاتاران مسلمان و سرانجام از ميان بردن حكومت مسلمانان در خطه روس در سده مسيحي گري از مسلمانان برداشته شد.
اما آنچه در بحث ما بسيار عمده و مهم است اين كه انديشه گران غرب همگام با اين اتفاقات از هيچگونه تحريف، دروغ زني، تهمت و افترا و واژگون سازي حقايق اسلام و انديشمندان اسلامي فعاليت جدي در مقابل تكاپوهاي دشمنانه غرب انجام ندادند.بررسي و علل و دلايل اساسي اين مسئله درخور تحقيقات مفصل و مستقلي است كه خصوصاً براي عبرت گيري و خط دهي در زمان حال به جامعه ي مسلمين بسيار كمك خواهد كرد زيرا امروز هم در دنياي اسلام در عرصه هاي مختلف خصوصاً غرب شناسي تكاپوي جدي صورت نمي گيرد و بسياري از ضربات بر دنياي اسلام معلول همين ((جهل ها، كوته بيني ها و بي همتي ها)) است. لكن ما بحث را از منظر تاريخي پي مي گيريم.
فيليپ حتي مي گويد: ((از ديدگاه مسلمانان غرب صرفاً وجود نداشت كيش خود مسلمانان بسيار برتر از ديگر كيش ها بود زبانشان كه زبان فرشتگان به شمار مي آمد هرگز هماورد و همتايي نمي يافت و شيوه زندگي آنان هيچگونه كاستي به همراه نداشت از اين رو اروپاي باختري چه چيزي براي ارائه در دست داشت؟ ما هيچ دانشمند مسلماني را نمي شناسيم كه به شيوه اي جدي به آموختن زبان لاتين و يا ديگر زبان هاي جانشين آن پرداخته باشد و از هيچ اثر مهمي آگاهي نداريم كه از سوي دانشمندان مسلمان از آن زبان هاي اروپايي به عربي برگردانيده شده باشد.)) پژوهشگري ديگر در زمينه ي ناآگاهي مسلمانان از غرب به ويژه زبان هاي اروپايي مي افزايد كه تا آن جا كه او آگاه است در سده هاي مياني تنها يك كتاب از زبان اروپايي (غير از يوناني) به عربي برگردانيده شد كه درباره ي امپراطوري روم بود و در اسپانيا ترجمه شد و ابن خلدون و منجم باشي از آن در نوشته هاي خويش بهره گرفتند. تاريخ گران، جغرافي دانان و ديگر دانشمندان و انديشه گران پرآوازه ي اسلامي تنها به آوردن سخناني كوتاه، نارسا و حتي مبهم پيرامون سرزمين فرنگان بسنده كردند. نويسندگان جهان اسلام مانند ابن خردادبه، موسي خوارزمي، ابن الفقيه، ابن رسته، محمدالشريف الادريسي و ياقوت نيز تنها به آرودن سخناني بس كوتاه بسنده كردند و كوششي به كار نبردند تا از يك سو به اندازه ي تكاپوهاهاي دشمنانه ي فرنگان برضد خويش آگاه گردند و مسلمانان را براي رويارويي با آن دشمنان سوگند خورده آماده سازند و از سوي ديگر از يافته ها آزموده هاي آنان بهره گيرند و در صورت نياز بر ضد خود آنان به كار برند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23327
#1,485
Posted: 29 Jun 2014 10:26
تذكر اين نكته مهم است كه سنت كهن تاريخ نگاري در جهان اسلام ابعادي بس گسترده داشته و از ديدگاه چندي و چوني در سطحي بسيار والاتر از تاريخ نگاري اروپا بوده است افزون بر اين اسلام در سراسر درياي مديترانه پيوسته در حال رويارويي با مسيحي گري بوده است. با اين همه شگفت مي نمايدكه دانشمندان اسلامي تا اين اندازه درباره ي آن چه بيرون مرزهاي جهان اسلام مي گذشته بي اعتنا و از حس كنجكاوي تهي بوده اند. ((ذكر الافرنجه)) از علي بن الحسين المسعودي از تاريخگران و جغرافيدانان و جهانگردان نامدار سده چهارم، ((جامع التواريخ)) رشيد الدين فضل الله همداني تاريخگر نامدار روزگار ايلخانان و ((مقدمه ابن خلدون)) از تاريخگر انديشمند سده ي هشتم ابن خلدون استثناهايي هستند كه مطالبي را در مورد غرب بيان كند. حال از اين مبحث كلي به همان مصداق بحث خودمان كه جنگ هاي صليبي است باز مي گرديم كه دقيقاً همان ضعف هايي كه در ثبت تاريخي و شناخت غرب گفته شد در مورد اين مصداق هم صدق خواهد كرد كه در آن روزگار دويست ساله گروه هايي از فرنگان در ميان مسلمانان مي زيستند و جان هاي بيشماري از دو سوي رزمنده بر سر اين جنگ ها نهاده شد؛ از يك سو ويرانگري هاي فراوان و از سوي ديگر تاثير و تاثرهاي چشمگير چهره مي بست. با اين همه كنجكاوي هاي بسنده اي از سوي تاريخگران جهان اسلام درباره ي اين مسئله تاريخي نشان داده نشده است. چنين مي نمايد كه اين رشته از كارزارهاي در اروپا حتي نامي در زبان هاي اسلامي در آن روزگاران نيافته است. عبارت ((حروب الصليبه)) كه در ادب نوين در اشاره به جنگ هاي صليبي بكار رفته و مي رود و در نوشته هاي نويسندگان هم روزگار آن جنگ ها ديده نمي شود؛ آنان تنها واژه هاي ((فرنگ)) و ((فرنگان)) را در اين پيوند بكار برده اند.
جنگ هاي صليبي با ويژگي هاي ويژه خود به عنوان يك پديده تاريخي به شيوه اي جداگانه- چه در كتابي جداگانه و چه در چارچوب دوره بندي عمومي تاريخي- درخور پژوهش و بررسي است، ولي اين ويژگي ها در تاريخ نگاري اسلامي بيگانه مي نمايد.
رويدادهاي زاييده يورش فرنگان به سوريه، مصر و بين النهرين از ژايان سده يازدهم تا ژايان سده سيزدهم ميلادي هرگز از سوي تاريخگران و رويدادنويسان مسلمان موضوع رساله اي جامع و جداگانه قرار نگرفته است.
بر اين اصل كلي استثناهايي هم وجود دارد؛ به شيوه اي نمونه، عمادالدين الاصفهاني كتابي درباره ي سرنگوني بيت المقدس نوشت، ولي در كتاب هايي از اين دست، رويدادها به شيوه اي ويژه مورد توجه نبوده بلكه خواست بنيادي نويسنده نشان دادن چهره ها و قهرمان هاي اسلامي درگير در آن رويدادها بوده است در نوشته هاي تاريخي مسلمانان رويدادهاي مربوطه به جنگ هاي صليبي گنجانيده شده است.
رويدادهايي مانند محاصره ها، كارزارها، تاراج ها،كشتارها، آتش بس هاي موقت، خون بها ها و گروگان گيري ها. ولي آيا اين فرنگان كه بودند و آداب و رسوم، تاريخ، فرهنگ، انديشه و شيوه زندگي آنان چه و چگونه بود، چه عواملي آنان را به جنگ با مسلمانان گسيل داشت، آنان از كدام كشور و سرزمين آمده بودند و با مردم روم شرقي(بيزانس) كه تنها يورشگراني بودند كه سوريه تا آن روزگار مي شناخت، چه تفاوتي داشتند؟ اين پرسش هاي مهم تاريخي از جمله مطالبي است كه تاريخگران بدان نپرداخته اند. آنان بدين انديشه نگراييدند كه پيوندهاي ميان فرنگان را به شيوه اي درست و دقيق مورد بررسي و پژوهش قرار دهند. بايسته است اذعان كنيم كه در كتابي با عنوان ((كتاب الاعتبار)) ريخته ي خامه ي دولتمرد سوريه اي، اسامه بن منقذ، نكاتي درخور نگرش پيرامون رسوم و آداب باورها و شيوه زندگي فرنگان به چشم مي خورد ولي اين نكات در يك كتاب تاريخ جدي جنگ هاي صليبي گنجانيده نشده بلكه بخشي از زندگينامه ي خود نويسنده كتاب را تشكيل مي دهد. يك ويژگي شگفت آور ديگر نيز در مورد تاريخ نگاري جنگ هاي صليبي يادكردني است: چنين مي نمايد كه همين اندازه از نوشته هاي نارسا و نابسنده اي كه از نويسندگان جهان اسلام پيرامون جنگ هاي صليبي در دسترس است تقريباً يكسره از سوي تاريخ نگاران عرب به دست داده شده است.
گابريلي كه يكي از كارشناسان سير آوازه تاريخ جنگ هاي صليبي است، مجموعه اي از گزارش هاي هفده تن از تاريخ گران اسلامي را پيرامون جنگ هاي صليبي گردآورده كه به گفته ي خود وي ((همه ي منابع مهم)) تاريخ اسلامي را در بر مي گيرد و زندگينامه ي اين هفده تن نشانگر آن است كه آنان از شهروندان سه سرزمين عربي سوريه، عراق و مصر بوده اند.
زادگاه دوتن از آنان در ژرفاي سرزمين هاي عربي قرار نداشته؛يكي از آنان بدالدين العيني، نويسنده ي كتاب(عقدالمجعمان في تاريخ اهل الزمان) است كه زادگاهش عينتاب بوده و اين شهر در درازاي تاريخ زير فرمانروايي فرمانروايان گوناگون ترك، تركمن، روم شرقي و عرب اداره مي شده و اكنون در جنوب تركيه و 45 متري هشر حلب(سوريه) واقع است ولي خود از دولتمردان و وابستگان دربار مملوكان بشمار مي رفته و در قاهره در گذشته است.
تاريخ گر ديگر عمادالدين اصفهانيدر اصفهان زاده شده ولي در ميان عربان مي زيسته و حتي در دربار فرمان روايي كه با صليبي ها مي جنگيدند، مانند نورالدين و جانشين او صلاح الدين ايوبي، عنوان دبيري داشته و در دمشق در گذشته است.
از اين رو اين دو تن نيز به عنوان تاريخگر عرب به شمار مي آيند و در نتيجه، همان گونه كه گابريلي مي آورد، چنين مي نمايد كه ايرانيان و تركان به تاريخ نگاري جنگ هاي صليبي روي كردي نداشتند؛همو بدان باور است كه علت بنيادي اين كه تاريخ گران اسلامي به طور كلي اين پديده مهم تاريخي را كه جهان اسلام در آن سخت درگير بوده ناچيز شمرده و به شيوه اي بسنده بدان نپرداختند. همانا حس برتري جويي نسبت به غرب در سراسر سده هاي ميانه بوده است.
همانگونه كه گفته شد بررسي چرايي و چگونگي عدم تاريخ نگاري در دوره جنگ هاي صليبي از طرف مورخان مسئله اي است كه بايد به طور جدي مورد بررسي قرار گيرد به همين خاطر است كه به ناچار اساسي ترين منابع براي اطلاعات پيرامون جنگ هاي صليبي و سئوالات زيادي كه در مورد آن مطرح مي شود همگي غربي هستند. آنچه ما در مورد اتفاقات اين جنگ ها مي دانيم به نقل از مورخان غربي گفته شده است. چه بسا اگر مورخان منصف و نكته بين اسلامي در مورد اين جنگ ها آثار ارزشمندي مي نگاشتند بررسي هاي ما ژرف تر و تحليل ها دقيق تر و عميق تر مي بود.
پایان جنگ های صلیبی(متفرقه)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,486
Posted: 29 Jun 2014 10:32
وضعیت جهان اسلام در آستانه جنگهای صلیبی
در آستانه جنگهای صلیبی و هم زمان با قرن پنجم هجری، سرزمینهای شام، عراق و ایران کانون اختلافات فرقهای و مذهبی بود؛ اختلاف میان حنفیها و شافعیها، اشعریها و معتزلیها و نیز شافعیها و شیعیان (روافض) گسترش یافت. با افول پایگاه معتزلیها در قرن پنجم هجری، اشعریها که اطاعت از پیشوای فاجر یا عادل را واجب میدانستند، قدرت گرفتند. از این رو، ابوالحسن ماوردی در احکام السلطانیه، اساس فقه سیاسی اهل سنت را پایهگذاری کرد و امام محمد غزالی در کتاب المستظهری به توجیه جنگ با مخالفان اهل سنت (شیعیان و اسماعیلیان) پرداخت. در حقیقت، وی فرمان قتل اسماعیلیان و هواداران فاطمیان که متهم به همکاری با صلیبیان بودند، صادر کرد. فضای آکنده از دشمنی میان مسلمانان، به خصوص شیعه و سنی و تعصب اندیشوران سیاسی، چون غزالی، اختلافات میان مسلمانان را به شکاف بزرگی تبدیل کرد. در سال 462ه هم زمان با حکومت آلب ارسلان، امپراتور روم شرقی، رومانوس دیوجانوس، به حلب حمله و محمود بن صالح مرداس را مغلوب کرد. این مسئله باعث توجه آلب ارسلان به حلب و روم شرقی شد. وی پس از فتح حلب در ناحیه ملازگرد، امپراتور روم شرقی را اسیر نمود، این اولین ضربهای بود که دولت مسیحی بیزانس از دولتی مسلمان دریافت کرد، اما سقوط تدریجی دولت سلجوقی، زمینهساز پیروزی صلیبیان و اشغال مناطق شام گردید.
«تتش بن الب الرسلان» بعد از مرگ ملکشاه به سلطنت رسید و نواحی رها، حران، انطاکیه، بوزان و حلب را تحت تسلط خود در آورد. او سپس اهالی نصیبین را مقهور و نواحی دیار بکر، موصل و جزیره را فتح کرد. مرگ تتش به دست «برکیا رق» باعث اختلاف میان فرزندان تتش شد. از این رو، «دقاق» حکومت دمشق و «رضوان» حکومت حلب را به دست گرفتند. قلیچ ارسلان از سلاجقه روم نیز که آسیای صغیر را در اختیار داشت، هم زمان با هجوم صلیبیان، بر سر نواحی جزیره مالت با امرای دانشمندیه در کشمکش بود. اسماعیلیان و فاطمیان در طی جنگهای صلیبی با مسیحیان همکاری داشتند. چنان که در سال 523ه رؤسای فرقه اسماعیلیه دمشق با صلیبیها مکاتبه کردند و برای اشغال دمشق، به آنها قول همکاری دادند. مکاتبهها میان فاطمیان و دولت روم شرقی باعث شد تا مورخانی، چون ابن اثیر، علت اصلی حمله صلیبیها به حوزه جهان اسلام را «ترس فاطمیان از حضور سلاجقه در مصر» بدانند. با تقسیم شدن اسماعیلیان به دو فرقه مستعلوی و نزاری، مستعلی با کمک وزیرش، افضل بن بدرجمالی، قدرت را به دست گرفت، اما در حقیقت قدرت اصلی در اختیار افضل بود و خلیفه فاطمی، همچون مهرهای بیاثر، عمل میکرد. در این هنگام، جنگهای صلیبی آغاز شد. زوار ارمنی بیت المقدس اقدام به برقراری راه ارتباطی شرق و غرب نمودند و به تدریج بر شمار زائران مسیحی فلسطین و بیت المقدس افزوده شد. عواملی، چون سقوط خلافت فاطمیان به دست صلاح الدین ایوبی، خواندن خطبه بنام خلیفه عباسی، سقوط دولت اموی اندلس و ضمیمه شدن خاک اسپانیا به قلمرو شارلمانی (فرانسه)، سبب شد تا مردم جنوب فرانسه که با اسپانیاییها ریشه مشترک داشتند، به کمک فرانسویان بشتابند و در هر نقطه از اندلس، دول غرب یا بربر قدرت یافتند. با اشغال «طلیطله» به دست آلفونس ششم، پادشاه کاستیل، به تدریج مسیحیان بر سراسر اندلس چیره شدند و تونس از حوزه خلافت فاطمیان جدا شد. در طرابلس قبیله «زناته» از قبایل بربر شمال آفریقا، جنبش استقلالطلبانه ایجاد کردند. جمهوریهای ژنوا و پیزا به شهرهای مهدیه و زوبله تجاوز کردند و سرانجام جزیره سیسیل به دست «نورماندیها» افتاد و از نقشه جهان اسلام محو شد. در حالی که امرای قرطبه دائما با خلفای بغداد در کشمکش بودند، خلفای عباسی با آن که شاهد جنگ و ستیز فرانسویان با مسلمانان اسپانیا بودند، با پادشاهان فرانسه پیوند دوستی و مودت برقرار کردند.
چنان که پین، شاه فرانسه سعی میکرد مسلمانان را به جان یکدیگر انداخته و از این موضوع به نفع خود استفاده کند، منصور، خلیفه عباسی کشتی حامل جنگجویان را از سواحل آفریقا، برای نبرد با عبدالرحمن اموی به اسپانیا فرستاد و هارون الرشید با شارلمانی، امپراطور فرانسه، روابط دوستانه برقرار نمود، ایجاد تسهیلات جهت زیارت مسیحیان بیت المقدس، از جمله درخواستهای شارلمانی از هارون الرشید بود. در قرن پنجم هجری، بغداد دستخوش درگیریهای مذهبی و شورشهای مختلف گردید. دخالت خلیفه المقتدی در امور سیاسی سبب شد تا وی به دستور ملکشاه سلجوقی، بغداد را ترک کند، اما با مرگ ملکشاه، خلیفه قدرت سابق خود را باز یافت. شورش ارسلان بساسیری و فتح بغداد، تبعید و زندانی شدن خلیفه القائم را به دنبال داشت. بیتوجهی خلیفه و سلطان سلجوقی به اموری، مانند [اهمیت] فتح بیت المقدس در نزد صلیبیان، تقاضای امپراطور بیزانس برای جنگ مشترک علیه صلیبیان و اشغال آسیای صغیر به دست صلیبیان، باعث از دست رفتن بیت المقدس شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23327
#1,487
Posted: 29 Jun 2014 10:40
نگرش مسیحیان به مسلمانان طی جنگهای صلیبی
نویسندگان مسیحی سده های هشتم تا سیزدهم میلادی، تصویری مخدوش از اسلام ارائه کردهاند. از نظر آنها، اسلام، مذهبی غیر صادق، متمایل به بتپرستی و نوعی بدعت مسیحی محسوب میشد. آنان نه تنها نبوت پیامبر اسلام را انکار کرده و او را ضدمسیح دانستهاند، بلکه ضعفهای اخلاقی زیادی برای دین اسلام و پیامبرش بر شمردهاند، از جمله آن که محمد صلیاللهعلیهوآله مطالب درستی از عهد عتیق و عهد جدید را در قرآن آورده، اما پارهای از بدعتها، نظیر برخی از ویژگیهای آیین مانویت و نیز مطالبی از خود را بدان افزوده است.
گمان میرود ایجاد این تصویر مخدوش از اسلام، عمدتاً واکنش مسیحیان در برابر برتری فرهنگی مسلمانان، به ویژه در اندلس بوده باشد. در آن دوران، مسیحیان تصور میکردند که نسبت به مسلمانان نه تنها از جنبه مذهبی، بلکه از نظر اخلاقی نیز برترند؛ در چشم مسیحیان حاضر در جنگهای صلیبی، مسلمانان جنگجویان خشنی به نظر میآمدند، از این رو تمسخر و ذکر نقاط ضعف مسلمانان و اسلام در قالب ترسیم و تحریف دین اسلام مطرح شد. این قالب ذهن صلیبیان را از قرن دوازدهم تا نوزدهم میلادی به خود مشغول کرده بود.
پایان مقالات متفرقه
پایان جنگ های صلیبی(مفصل)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23327
#1,488
Posted: 29 Jun 2014 10:55
نظام ارباب رعیت
فئودالیسم یا نظام ارباب–رعیتی یا تیولداری یا حکومت ملوک الطوایفی یا خانخانی یا سرواژ نظامی اجتماعی-اقتصادی است که در نتیجه فروپاشی جامعه برده داری یا در نتیجه فروپاشی کمون اولیه (نظام اشتراکی) به وجود آمده و با وجود تنوع راههای رسیدن بدان، تقریباً در کلیه سرزمینهای جهان، البته در هر جا با ویژگیهای مشخص خود، وجود داشتهاست.
در اروپای غربی این نظام از قرن ۵ تا قرون ۱۷ و ۱۸، و در روسیه و شرق اروپا از قرن ۹ میلادی تا نیمه دوم قرن ۱۹ را در بر میگیرد. فئودالیسم در توصیف دورهٔ معینی از تاریخ اروپا از قرن نهم تا سیزدهم میلادی اشاره دارد که در آن قدرت سیاسی میان زمینداران بزرگ تقسیم شدهاست و هر زمیندار یا ارباب دارای جماعتی رعیت یا واسال است که در ازای خدمات سپاهی یا سایر خدمات، حق تملک زمین یا استفاده از زمین را از ارباب بدست میآورند. نظام فئودالی برابر و مشابه با نظام ارباب – رعیتی در ایران وآسیای میانهاست. در بسیاری از کشورها فئودالیسم با اصلاحات ارضی و تقسیم زمینهای زراعی بین کشاورزان از میان رفته ولی هنوز هم در بعضی از کشورهای جهان سوم قدرت واقعی در دست فئودالها و ملاکین بزرگ است. فئودالیسم در ایران بیشتر به عنوان حکومت ملوک الطوایفی یا خانخانی معروف شدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,489
Posted: 29 Jun 2014 10:58
در اروپای قرون وسطا
یک رعیت در حال کار بر روی زمین.
یکی از مهمترین ویژگیهای تمدّن قرون وسطا، فئودالیسم بود. فئودالیسم، یا نظام فئودالی، ساختار اقتصادی و سیاسی این دوره بود.
نظام فئودالی طرح ریزی نشده بود، بلکه در واکنش به آشفتگی اجتماعی پیامد سقوط امپراتوری روم نشو و نما و گسترش یافت. این نظام نظم تازهای برقرار کرد و زنجیرهٔ فرمان روایی تازهای را به وجود آورد که جای گزین زنجیرهای شد که از امپراتور و سنا تا ایالت، شهر و شهرک تداوم داشت.
فئودالیسم در مرحلهای از قرون وسطی شکل گرفت که واگذاری زمین از نوع فیف جایگزین واگذاری بنه فیس شد. اصطلاح نظام ارباب رعیتی یعنی آمریت اربابی یک فئودال بر دهقانی (سرف/ serf) که بر روی ملک او به کشت و کار مشغول بود. در نظام ارباب- رعیتی الزامی است که با زور مستقل از ادارهٔ تولید کننده بر او تحمیل میشود که برخی درخواستهای سرورش را به شکل پرداخت جنسی، نقدی یا خدمات بیگاری باید انجام دهد. این عامل مجبور کننده ممکن است نیروی نظامی فئودال و یا سنتی باشد که از حمایت نوعی رویهٔ قضایی برخوردار است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23327
#1,490
Posted: 29 Jun 2014 10:59
ظهور فئودالسیم
ظهور فئودالسیم در اروپا به دنبال تجزیهٔ امپراتوری شارلمانی (۸۱۱-۷۴۲م) صورت گرفت، که پس از تجزیه، قدرتهای محلی رونق یافتند. مردم شهرها و روستاها که خود را در خطر هجوم بیگانگان میدیدند چارهای جز توسل به زورمندان و فرمانروایان محلی نیافتند. بدین ترتیب ارباب محلی تنها پاسدار آنها شناخته میشد و این آغاز استمرار نظام فئودالی در اروپای غربی بود. در ظرف۳ قرن این نظام به صورت منظم تری درآمد. بسیاری از مورخان معتقدند که این نظام مخصوص همان دورهٔ خاص از تاریخ اروپاست و نباید آن را در جوامع دیگر جستجو کرد ولی برخی به خاطر پارهای از شباهتها؛ بخصوص مسألهٔ پراکندگی قدرت و بوجود آمدن اربابهای محلی، اصطلاح فئودالیسم را برای کشورها و محلهای دیگر نیز به کار بردهاند. بسیاری ریشهٔ واگذاری بنه فیس را به شارلمانی بر میگردانند که در زمان حملهٔ اعراب به اسپانیا که اروپا را تهدید مینمود برای جمعآوری سپاه و تأمین ساز و برگ و نیز تحریک و دادن انگیزه به جنگ مبادرت به ضبط قسمت زیادی از زمینهای کلیسایی برای واگذاری به نظامیان نمود. این واگذاری از همان ابتدا بنفیس نام گرفت. به هنگام ضعف حکومت مرکزی اشرافیت نظامی در صدد موروثی جلوه دادن بنفیسها مینمودند اما از نظر حقوقی رسمیت نداشت تا اینکه در دورههای بعدی واگذاری زمین به صورت فیف رسمیت یافت و دورهٔ فئودالیسم آغاز شد که در زمان شارل لوشو و بر طبق فرمان ۸۷۷ میلادی وی، اراضی واملاکی که به طور موقت در اختیار نجبا و فرماندهان سپاه قرار گرفته بود تا از عواید آن بهرهمند شوند به صورت موروثی در اختیار آنان قرار گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.