خود اصطلاح «بربر» (از ریشه barbaroi یونانی) که از ابداعات یونانیان باستان بود، در آغاز، خطاب به هر انسان غیریونانی و غیرمتکلم به زبان یونانی، فاقد رفتار و کردار یونانی و ساکن در سرزمینی غیر از یونان- به ویژه ایرانیان و مصریان - به کار برده میشد. به سادگی نمیتوان ریشههای این اصطلاح را شناسایی کرد؛ اما یکی از نظریههای پذیرفته شدهتر این است که میگوید اصطلاح یاد شده اصطلاحی نامآوایی است: «bar-bar-bar» برای کسانی که گوش تشخیصدهنده ندارند میتواند مانند همان زبانهای بیگانه باشد، و به همین دلیل بوده که متکلمین به زبانهای غیریونانی، کمکم در اشاره به «دیگران» از اصطلاحات نامآوایی استفاده کردند.
وقتی رمیها این اصطلاح را برگزیدند و پذیرفتند، مانند یونانیها آن را در خطاب به دشمنانشان - قبایل اروپای شمالی - به کار گرفتند. حتی معروف بود که یونانیها و رمیها وقتی میخواستند با لحنی حقارتآمیز به یکدیگر اشاره کنند این اصطلاح را به کار میبردند.
تاسیت (۱۱۷-۵۶ میلادی) مورخ رمی در رساله خود با عنوان آلمان و قبایلش، توصیفی موشکافانه از دشمنان رم در شمال به عمل میآورد. این مقاله به عنوان شاخصی گویا از چگونگی نگرش رمیان به همسایگان شمالی خود بربرهای آلمانی را به شکل گونهای وحشی اصیل و بزرگمنش مجسم میکند: جسور در پیکار؛ اما تماماً ناسپاس در برابر چیزهای ظریفتری که در زندگی دارند، مذهبگرا در رعایت سنتها و رسوم ولی ناتوان از اندیشیدن در سطوح عالیتر؛ کثیف و بدبو اما مهماننواز و روراست. مورخی از عصر جدید، دیگاه رمیان در خصوص بربرها را به شکل مردمی بیان میکند که «تاریخی برای خود ندارند اما فقط جزئی از جریان تاریخ طبیعی هستند.» این به آن معنی است که بربرها برخلاف یونانیان و رمیان متمدن تاریخ نیافریدند. تاریخ برای آنان رخ میداد؛ همچنان که مثلاً برای میمونها و انساننماها رخ میدهد. این تجسم بربرها به طور کلی در طول دو هزار و اندی سال گذشته کم و بیش ثابت مانده است.
واژه «بربر» امروزه دقیقاً به همان معنی رایج در نزد رمیان به کار برده میشود؛ در توصیف هر فرد در حد فاصل بین بیفرهنگ (صدا درآوردن از دهان به هنگام خوردن و نوشیدن، رفتارهای زننده داشتن به هنگام سفر و مانند اینها) تا افراد وحشی (هر کسی در حد فاصل بین کیفقاپها و تروریستها) مشهورترین فرد بربر در فرهنگ عامیانه غربی، کونن از آفریدههای رابرت اروین هاورد نویسنده رومانهای مبتذل نام دارد.
هاورد که روماننویسی مبتذل را در دهه ۳۰ میلادی به اوج رسانده بود، شخصیت آثارش را نه فقط به شکل جنگاوری وحشی و ماهر بلکه به شکل رهبری تیزهوش و بااستعداد نشان میداد و مجسم میکرد که بر حسب نوع رمانش با زنها بسیار محترمانه رفتار میکرد و جنگ را شرارتی ضروری میپنداشت.
اما از آن دهه به بعد، کونن انسان جای خود را به کونن بربر داده است که در انواع فیلم، کتابهای فکاهی، تلویزیون و بازیهای ویدئویی حضور دارد. او یک جنایتکار روانی یک بعدی و آدمکش، شمشیرزنی ماهر، همیشه بیقرار و تشنه جنگیدن است. یک بانک آمریکایی اخیراً مجموعهای از آگهیهای تلویزیونی پخش کرده است که در آنها دشمن مرگآفرین مشتریان آینده خود – بانکهایی که نرخهای بالا از مردم میگیرند – را به شکل بربرهایی با لباس چرمین نشان میدهد که عنان اختیار از دست داده و به خیابانهای حومه و حیاطهای خلوت خانههای مردم یورش میآورند.
یک اشتباه دیگر درباره بربرهای ژرمن که در طول سدههای گذشته رواج یافتتمایل به دستهبندی یکجای تمام قبایل ژرمن بر اساس این فرض بود که بربر ها هیچ فرقی با هم ندارند.
تاسیست مورخ و پژوهندگان معاصرش - و البته پژوهندگان در روزگار ما - معمولاً از بربرها به عنوان یگ گروه واحد سخن میگویند؛ آن هم در زمانی که قبایل ساکن در اروپای شمالی با وجود تشابهات بسیاری که با هم داشتند، از دیدگاه رسوم و اعمال مذهبی و سنتهای اجتماعی،آیینهای تدفین مردگان و روشهای اداری و سیاسی، بسیار گوناگون و با هم متفاوت بودند.
در آستانه دوره مهاجرتها (۷۰۰-۳۰۰ میلادی) و حتی در سراسر آن دوره که با اوجگیری یورش قبایل شمالی به درون امپراتوری رم و سرزمینهای مجاور آن مقارن است، شکاف بین آن قبایل ژرفتر شد. قبایل مختلف هدفهایی متفاوت در برخورد با امپراتوری رم داشتند ولی گوتها به علت اشتیاقی که به آشتی با رمیان و پذیرفته شدن نزد آن امپراتوری داشتند، با قبایل دیگر فرق میکردند.
پایان گوت ها
در دو چشم تو نشستم
به تماشای خودم
که مگر حال مرا
چشم تو تصویر کند