انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 1 از 10:  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

بیوگرافی هنرمندان خارجی


زن

Princess
 
«آدری هپبورن، پری مهربان هالیوود»



آدری هپبورن در تاریخ چهارم می‌1929 با نام کامل «ادا فان هیمسترا هپبورن- روستون» در بروکسل بلژیک و در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. پدرش «جوزف هپبورن - روستون» بانکدار ثروتمند انگلیسی و مادرش «الا فان هیمسترا» بارونس هلندی بود.
هنگامی‌که آدری هنوز کوچک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند. زیرا «الا» مظنون شده بود که «جوزف» قصد اختلاس ثروتش را دارد! به هر حال پس از جدایی آن دو، آدری به همراه مادرش به لندن رفت و در یک مدرسه خصوصی دخترانه مشغول به تحصیل شد. پس از چندی مادرش لندن را نیز ترک کرد و آدری همراه او در هلند به زندگی و تحصیل در یک مدرسه خصوصی دیگر مشغول شد.


به همراه هرکورت ویلیامز در تعطیلات در رم

در آغاز جنگ جهانی دوم، هنگامی‌که مادر و دختر در آرنهم هلند مشغول گذراندن تعطیلات بودند، ارتش آلمان نازی به این کشور حمله و شهر آرنهم را تصرف کرد. از این پس تا پایان جنگ روزگار بسیار سختی بر آدری گذشت. ستم اشغالگران باعث بروز بیماری‌های مختلف جسمی ‌و روحی نظیر سوء تغذیه و افسردگی در او شده بود. پس از شکست ارتش هیتلر و آزادی اروپا، هپبورن دوباره به همراه مادرش به لندن سفر کرد. در آن جا بورسیه یک مدرسه باله شد و چند سال بعد، در سن بیست و یک سالگی فعالیت خود را به عنوان یک مدل آغازکرد. این آغاز درخشش آدری بود. گویی بالأخره مسیرش را در زندگی پیدا کرد. پس از این که یک تهیه کننده سینما یکی از اجراهای او را دید و کشفش کرد. پیشنهادات سینمایی یکی بعد از دیگری ذهن او را مشغول کرد. اولین قراردادش را به عنوان بازیگر برای نقش کوچکی در فیلم «هلند در هفت بخش» (محصول سال 1948) امضا کرد و چندی بعد در سال 1951، نقش «ایولستر» را در فیلم «قصه همسران جوان» بازی کرد اما این نقشها هپبورن را راضی نمی‌کردند. بنابراین به امید کسب موفقیت بیشتر به آمریکا سفر کرد.


به همراه کری گرانت در معما

درآنجا طی دو سال اول اقامتش نقشهای کوچکی را در چند فیلم کم اهمیت بازی کرد و بالأخره در سال 1953 بخت بر در خانه اش زد. فیلم «تعطیلات رمی» با بازی او (در تیتراژ فیلم نوشته: با معرفی آدری هپبورن) و گرگوری پک که تبدیل به فیلمی‌ ماندگار شد، موفقیتی آنی نصیب هپبورن کرد. او که برای اولین بار برای بازی در این فیلم، نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود، این مجسمه طلا را به خانه برد که شهرتی باورنکردنی و بالطبع نقشهایی دلخواه را برایش در پی داشت.
یکی از دلایل شهرت و محبوبیت بیش از حد او چهره زیبا، معصوم و پری‌گونه‌‌اش بود. معصومیتی که حتی سر سوزنی از آن در زنان مشهور آن زمان نبود.


دیدار با رونالد ریگان (۱۹۸۱)

پس از «تعطیلات رمی» رودخانه موفقیتش تبدیل به سیلابی عظیم شد. در سال 1954 در فیلم «سابرینا» مقابل اسطوره بازیگری سینمای کلاسیک همفری بوگارت بازی کرد که برای این بازی زیبایش نیز نامزد دریافت مجسمه اسکار شد. پس از آن بازی در «جنگ و صلح» (محصول سال 1956) سپس در سال بعد ایفای نقش در یک کمدی کلاسیک دیگر با نام «چهره بامزه» و باز در همان سال هنرنمایی اش در «عشق در بعد از ظهر» یکی پس از دیگری قوی تر و هنرمندانه تر شدند و تشویق و تحسین مردم و منتقدین برانگیخته شد.
درسال 1959 بار دیگر و برای سومین بار نامزد جازه اسکار شد، این بار برای بازی اش در فیلم «داستان راهبه». اما نقطه اوج بازیگری آدری هپبورن ایفای نقش «هولی گولاتیلی» در فیلم «صبحانه در تیفانی» بود که یک نامزدی اسکار دیگر را برایش به ارمغان آورد. موفقیت‌های مالی هپبورن نیز بار دیگر با امضای قرارداد برای بازی در فیلم کمدی _ جاسوسی «لال بازی» (محصول سال 1963) تکرار شد.


به همراه ویلیام هولدن در سابرینا

یکی از منحصر به فرد ترین بازی‌های آدری در فیلم ماندگار «بانوی زیبای من» که در سال 1964 ساخته شد به وقوع پیوست تا جایی که وقتی در مصاحبه ای از همبازی او در این فیلم «رکس هریسون» پرسیدند بازیگر زن مورد علاقه شما کیست، بلافاصله جواب داد: بدون شک آدری هپبورن به خاطر بازی اش در «بانوی زیبای من».
پس از بازی در چند فیلم دیگر که از میان آنان می‌توان به «دو نفر در جاده» اشاره کرد، با بازی در فیلم «تا تاریکی صبر کن» در سال 1967 و کسب یک نامزدی اسکار دیگر برای این فیلم موقعیت فوق‌العاده خود را در‌ هالیوود بیش از پیش محکم کرد.

در اواخر دهه شصت میلادی، هپبورن پس از جدایی از همسرش «مل فرر» تصمیم گرفت در اوج شکوه کاری خود بازنشسته شود. او که پس از آن با «دکتر آندره آدوتی» ازدواج کرد، تا آخر عمر خودش فقط در چند اثر انگشت شمار به ایفای نقش پرداخت که از میان این آثار می‌توان به فیلم «رابین و مارین» اشاره کرد که محصول سال 1976 بود و هپبورن در آن فیلم با «شان کانری» همبازی بود.



در سال 1988 آدری هپبورن به عنوان سفیر صلح سازمان ملل متحد و بنیاد کودکان سازمان ملل (یونیسف) مشغول به کار شد و مدتی را در آمریکای لاتین و آفریقا با کمک به کودکان فقیر پرداخت. او تا زمان مرگش در تلاش بود تا شرایط زندگی کودکان نیازمند را ارتقا بخشد. هپبورن که در اواخر عمر خود به سرطان روده مبتلا شده بود بیش از پیش به مسئولیت خود در قبال کودکان زیر خط فقر پایبند شد و این جدیتش نه تنها باعث شد مهر او در دل کوچک و بزرگ بیفتد، بلکه جایزه انسان و دوستی و نیکوکاری «جین هر سهولت» را نیز نصیبش کرد.

سرانجام در بیستم ژانویه 1993 میلادی آدری هپبورن در شهر «تولوکناز» سوئیس بر اثر سرطانی که مدتها مبتلای آن بود درگذشت. او در طول دوران بازیگری اش در سی و یک فیلم ارزشمند ایفای نقش کرد و زیبایی و استیلش برای ابد بر پیکر تاریخ سینمای جهان نقش بست، تا جایی که مجله امپایر او را به عنوان «برترین ستاره تمام دوران» برگزید.


به همراه مل فرر (۱۹۵۵)

کوتاه و گویا از آدری هپبورن

¤. آدری دو بار ازدواج کرد. شوهر اول او «مل فرر» بود که پس از چهار، پنج سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند از هم جدا شدند. او یک سال پس از جدایی از همسر اولش با آندره آدوتی ازدواج کرد که زندگی مشترکشان سیزده سال به طول انجامید. هپبورن از دوتی نیز یک فرزند دارد.
¤. پس از فیلم «تا تاریکی صبر کن» پیشنهادات بسیار زیادی داشت. اما ترجیح داد وقتش را صرف تربیت فرزندش کند.
¤. در سال 1990 یکی از گل‌های خانواده لاله بر اساس اسم او «آدری» نام گذاری شد.


صبحانه در تیفانی

¤. تسلط کامل به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، هلندی و ایتالیایی داشت.
¤. در مصاحبه ای گفته بود. زمانی که هلند تحت اشغال ارتش آلمان بوده مجبور به خوردن گل لاله و حتی چمن نیز شده!
¤. با اینه ماندگارترین بازی اش در نقش «هولی گولایتلی» در «صبحانه در تیفانی» بود، خودش اعتقاد داشت که به درد این نقش نمی‌خورد.
¤. در طول جنگ جهانی دوم، آدری شانزده ساله، به عنوان یک داوطلب در یکی از بیمارستان‌های هلندی پرستاری می‌کرد. این بیمارستان، در خلال جنگ آرنهم، میزبان کثیری از سربازان متفقین بود. یکی از سربازانی که در این بیمارستان بستری شد و آدری از او پرستاری می‌کرد، انگلیسی جوانی بود به نام «ترنس یانگ» آن دو بیست سال بعد در فیلم «تا تاریکی صبر کن» با هم همکار بودند که یانگ کارگردان این فیلم بود.


¤. او در کنار بازی در سینما به بازی در تئاتر هم اشتغال داشت. موفقیت او در تئاتر به حدی رسید که در سال 1954 برای بازی در نمایش «اوندین» جایزه تونی (معتبر ترین جایزه تئاتر آمریکا، هم ردیف اسکار در سینما) را از آن خود کرد.
¤. یکی از 9 بازیگریست که هر چهار جایزه اسکار، تونی، امی ‌(جایزه تلویزیونی، هم ردیف اسکار) و گرمی ‌(جایزه موسیقی هم ردیف اسکار) را برده.
¤. پس از این که برای بازی به یادماندنی اش در فیلم «بانوی زیبای من» کاندیدای اسکار نشد. «کاترین هپبورن» در پیامی ‌به او نوشت: «ناراحت نباش. یه روزی این جایزه رو برای یه بازی می‌گیری که حقت نیست!» جالب اینجاست که وقتی آدری هپبورن برای آخرین بار با بازی اش در فیلم «تا تاریکی صبر کن» نامزد اسکار شد. جایزه آن سال به کاترین هپبورن برای ایفای نقش در فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید» رسید. بازی ای که خیلی از مردم و منتقدین معتقد بودند «جایزه حقش نبود!»
¤. لباس شب مشکی معروفی که در فیلم «صبحانه در تیفانی» به تن داشت در سال 2006 و در یک حراج به قیمت تقریبی 920هزار دلار فروخته شد.
¤. او مادر خوانده «ویکتوریا برانیر» دختر «یول براینیر» است.


فیلم شناسی

¤. دختر مونته کارلو (1951)
¤. عیاشی (1951)
¤. خنده در بهشت (1951)
¤. تبهکاران لاوندر هیل (1951)
¤. قصه همسران جوان (1951)
¤. ما همه به مونته کارلو می‌رویم (1951)
¤. مردم مخفی (1952)
¤. روز بارانی در تقاطع بهشت (1952)
¤. تعطیلات رمی‌(1953)
¤. سابرینا (1954)
¤. جنگ و صلح (1957)
¤. نمایش تهیه کنندگان (1957) _ (مجموعه تلویزیونی – بازی در یک قسمت)
¤. عشق در بعد ازظهر (1957)
¤. کاخ‌های سبز (1959)
¤. داستان راهبه (1959)

¤. نابخشوده (1960)
¤. صبحانه در تیفانی (1961)
¤. ساعت بچه‌ها (1961)
¤. لال بازی (1963)
¤. با هم در پاریس (1964)
¤. بانوی زیبای من (1964)
¤. چگونه یک میلیون دلار بدزدیم؟ (1966)
¤. دو نفر در جاده (1967)
¤. تا تاریکی صبر کن (1967)
¤. رابین و ماریان (1976)
¤. خط خون (1979)
¤. همه آنها خندیدند (1981)
¤. زندگی در میان دزدان (1987)
¤. همیشه (1989)


جوایز و افتخارات مهم

اسکار:
¤. 1993: جایزه انسان دوستی و نیکوکاری «جین هر سهولت»
¤. 1968: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «تا تاریکی صبر کن»
¤. 1962: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «صبحانه در تیفانی»
¤. 1960: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «داستان راهبه»
¤. 1955: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «سابرینا»
¤. 1954: برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «تعطیلات رمی»


اِمی‌:
¤. 1993: برنده جایزه بازیگری برای فیلم مستند «باغ‌های جهان با آدری هپبورن»


گلدن گلوب طلایی (گوی طلایی):
¤. 1990: برنده جایزه «سسیل ب. دمیل»
¤. 1968: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم‌های «تا تاریکی صبر کن» و «دو نفر در جاده»
¤. 1965: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای در فیلم «بانوی زیبای من»
¤. 1964: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «لال بازی»
¤. 1962: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «صبحانه در تیفانی»
¤. 1960: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم « داستان راهبه »
¤. 1985: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «عشق در بعد ازظهر»
¤. 1957: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «جنگ و صلح»
¤. 1955: برنده جایزه «هنریتا»
¤. 1954: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «تعطیلات رمی»
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  

 
مارلون براندو Marlon Brando

من هیچوقت شاگرد با ادبی نبوده ام

- در اتوبوسی به نام هوس -


براندو، متولد سال1924 در اوهاما، نبراسکا، قبل از بازی در "اتوبوسی به نام هوس" از الیاکازان ، در نسخه تئاتری همین فیلم ، اثر استانلی کووالسکی در برادوی ظاهر شده بود. شخصیت براندویی با این فیلم ( اتوبوسی به نام هوس) به ظهور رسید« مرد یاغی و بدوی وبی ثباتی که همه چیز را برای خود می خواست». معهذا ، رنگین نامه هایی که این کلیشه را پروبال می دادند ، نقش های متفاوت دیگری را که این بازیگر «سبک دار» ایفا کرده بود ، ندید می گرفتند:



آدم افلیج مردان ( 1950 ، اولین فیلم او)
انقلابی مکزیکی در " زنده باد زاپاتا" 1952
مارک آنتونی در " جولیوس سزار" 1953
و سردسته اوباش موتورسوار در" وحشی" 1954
به یادماندنی ترین نقش او در اوایل کار در فیلم " در بارانداز 1954" بود. اینجا نیز وی نقش مردی طبعا خشن و بی ثبات را ایفا کرد ، ولی درونمایه های عطوفت و آسیب پذیری را در شخصیت وی به خوبی نشان داد و با این ترتیب یکی از عالی ترین بازی های سینمایی را ارائه کرد.
براندو هیچگاه احساس تحقیرش را نسبت به حرفه خود پنهان نکرده: شاید این تحقیر بیشتر متوجه جنبه تجاری صنعت سینماست تا خود بازیگری ، ولی این امر منجر به بی خیلی و نتیجتا چند کار خراب شده است:

Desiree دزیره 1954
چای خانه ماه اوت 1956
سایونارا 1957
قصه های شبانه 1964
و فیلم " کندی Candy " در سال 1968

اما کثرت نقش های او گیج کننده است: از شکسپیر تا موزیکال ، از درام تا کمدی . در " مردها و عروسک ها" در نقش اسکای مسترسون همه را مجذوب کرد. در " شورش در کشتی بونتی" نقش فلچرکریسچن ضعیف النفس را داشت. ساخت " بونتی " مصادف بود با قطع پیوند براندو با صاحبان هالیوود که از تاخیرهای طولانی در کار فیلم گله داشته و مدعی بودند که ناز و اداهای براندو مسبب آن است. حال چقدر این ادعا صحت داشته و روایت براندو از این ماجرا چه می باشد نکاتی است که همچنان در پرده ابهام است زیرا که این بازیگر به تدریج از افکار عمومی کنار کشیده و اغلب اوقات را در هاوایی می گذراند. در 1960 " سربازهای یک چشم" را کارگردانی کرد و در " تعقیب" و " انعکاس در چشمان طلایی" بازی کرد ، و سپس در 1972 در نقش دون کورلئونه در " پدرخوانده" ظاهر شد. هنگامی که آکادمی اسکار اورا به عنوان برنده برگزید ، وی زن سرخپوستی را برای گرفتن جایزه ، از جانب خود مامور کرد تا به این وسیله توجه عمومی را به وضع رقت بار سرخپوستان آمریکایی جلب کند. وی روز به روز بیشتر معطوف مسائل و مشکلات بشری شده و فیلم های اخیر او نشانگر این گونه تمایلات سیاسی و اجتماعی اوست:
اینک آخرالزمان ، فرمول و فصل سفید خشک.
براندو اینک عنوان بازیگر « متدیست و صاحب سبک » و افتخار همراهی با استنلی کووالسکی را پشت سر نهاده و در عالم حرفه ای که خود به آن چندان ارجی نمی نهد صاحب مقامی خدایگونه است!

جایزه اسکار

1.نامزد دریافت جایزه اسکار در سال 1951 به خاطر " اتوبوسی به نام هوس".
2.نامزد دریافت جایزه اسکار در سال 1952 به خاطر"زنده باد زاپاتا".
3.نامزد دریافت جایزه اسکار در سال 1953 به خاطر" جولیوس سزار".
4.برنده اسکار بهترین بازیگر مرد در سال 1954 به خاطر " One The Waterfront".
5.نامزد دریافت جایزه اسکار در سال 1957 به خاطر" سایونارا".
6.برنده اسکار بهترین بازیگر مرد در سال 1972 به خاطر" The Godfather".
7.نامزد دریافت جایزه اسکار در سال 1973 به خاطر" آخرین تانگو در پاریس".
8.نامزد دریافت جایزه اسکار در سال 1989 به خاطر" A Dry White Season".



مارلون براندو ستاره افسانه ای سينما روز جمعه 2 ژوئيه در سن 80 سالگی پس از مدتها بيماری در بيمارستانی در لس آنجلس درگذشت.
او در سال 1924 در ايالت نبراسکا به دنيا آمد. مادرش الکلی بود و پدرش زنباره ای که در کودکی خانواده اش را ترک گفت.

براندو مدتی مدرسه نظامی رفت و بعد به کارهای مختلفی مشغول شد و نهايتا برای شرکت در کلاسهای بازيگری راهی نيويورک شد و نزد استادش، استلا آدلر متد استانيسلاوسکی را آموخت.

مدتی بعد براندو به مدرسه بازيگری "اکتورز استوديو" که اليا کازان آن رامی چرخاند، راه پيدا کرد و در آنجا زير نظر لی استراسبرگ متد اکتينگ( روشی که بازيگر برای اجرای نقش بايد مدتی آن نقش را زندگی کند) را تکميل کرد.


نمائی از فيلم اخرين تانگو در پاريس

اوپيشکسوت سبکی معروف به "متدی" بود که بلافاصله پس از او بازيگرانی مانند جيمز دين و مونتگومری کليفت و سالها بعد پل نيومن، داستين هافمن و رابرت دونيرو با درخشش خود اين سبک را در سينمای آمريکا تثبيت کردند.

بازی او در نقش استنلی کووالسکی در نمايش اتوبوسی به نام هوس نوشته تنسی ويليامز و به کارگردانی اليا کازان در سال 1947 او را به يکی از بازيگران معتبر صحنه تئاتر آمريکا تبديل کرد.

نخستين حضور براندو بر پرده سينما بازی در فيلم مردان ساخته فرد زينه مان در سال 1950بود. او برای آماده کردن نقشش در اين فيلم بيش از يک ماه خود را در بيمارستان بستری کرد. کاری که از ديد بسياری از بازيگران مجرب آن دوران مانند لارنس اليويه يا کلارک گيبل حماقت محض محسوب می شد.


بازی در فيلم پدرخوانده دوباره براندو را به اوج شهرت رساند

براندو در سال 1952 در نسخه سينمائی نمايشنامه اتوبوسی به نام هوس در کنار ويوين لی بازی کرد که به عنوان يکی از بهترين آثار سينمائی آمريکا شناخته می شود.

او در سالهای دهه 1950 در کنار جيمز دين و مونتگمری کليفت به يکی از ستاره های مشهور هاليوود بدل شد.

شهرت او در سالهای پايانی دهه 1960 کمی افول کرد اما در دهه 1970 با درخشش در فيلم پدرخوانده بار ديگر نامش بر سر زبانها افتاد.

اما مهمترين نقشی که در ابتدای فعاليت سينمائی اش بازی کرد فيلم در بارانداز ساخته اليا کازان بود که نخستين اسکار را برای براندو به ارمغان آورد.

اما بازی درخشان براندو در فيلم پدرخوانده در سال 1972 شايد ماندگارترين نقش سينمائی باشد که يک بازيگر در طول تاريخ سينما بازی کرده است.


چاقی مفرط در سالهای پايانی برای براندو بسيار دردسر آفرين بود

فرانسيس فورد کاپولا کارگردان پدرخوانده برای متقاعد کردن تهيه کنندگان فيلم برای انتخاب براندو تلاش زيادی کرد چرا که عقيده داشتند زمان اين بازيگر ديگر گذشته است.

براندو برای بازی در اين نقش دومين اسکار را بدست آورد که به نشانه اعتراض به نوع به تصوير کشيدن سرخپوستها درهاليوود، از پذيرفتنش سر باز زد و به جای خود يک دختر سرخپوست را برای گرفتن جايزه به روی صحنه فرستاد.

پس از پدرخوانده دوباره نام براندو در جهان سينما مطرح شد. پس از اين بود که براندو در فيلمهای مطرحی مانند آخرين تانگو در پاريس، اينک آخر الزمان و آبگيرهای ميسوری بازی کرد.

نقش کوتاه او در انتهای فيلم اينک آخرالزمان نيز از به ياد ماندنی ترين نقشهای تاريخ سينماست.


شورش در کشتی بونتی

براندو برای بازی در نقش کوتاهی در فيلم سوپرمن بالاترين دستمزد آن زمان را گرفت.

در سال 1991 يکی از يازده فرزند براندو به جرم قتل دوست خواهرش به پنج سال زندان محکوم شد.

مدتی پيش مجله Premiere چاپ آمريکا، در يک رای گيری نقش دون کورلئونه( با بازی براندو) در فيلم پدرخوانده را به عنوان ماندگارترين شخصيت تاريخ سينما برگزيد.

براندو يک بار هم در مقام کارگردان در پشت دوربين قرار گرفت. اين فيلم سربازهای يک چشم نام داشت که در سال 1961 ساخته شد.

در آخرين فيلم، براندو داشت نقش خودش را بازی کرد. نام اين فيلم که به تازگی ساخته شده است برادوی : عصر طلائی است.

براندو هفت بار نامزد دريافت اسکار شد که دوبار به او تعلق گرفت.




فيلم نگاري :
مردان 1950
اتوبوسي به نام هوس 1951
زنده باد زاپاتا 1952
جوليوس سزار 1953
دزيره 1954
وحشي 1954
در بارانداز 1954
مردها و عروسكها 1955
چايخانه ماه اوت 1956
سايونارا 1957
شيرهاي جوان 1958
فراري 1959
سربازهاي يك چشم 1961
شورش در كشتي بونتي 1962
آمريكايي پليد 1963
داستان تختخواب 1964
نام رمز مريتوري 1965
آپالوزا 1966
تعقيب 1966
ديدار مارلون براندو 1966
كنتسي از هنگ كنگ 1967
انعكاس در چشم طلايي 1967
كندي 1968
بسوزان 1969
شب روز بعد 1969
پدرخوانده 1972
ولگرد نيمه شب 1972
آخرين تانگو در پاريس 1973
آبخيزهاي ميسوري 1976
سوپرمن 1978
اينك آخرالزمان 1979
نبرد براي آمازون 1979
فورمول 1980
فصل سپيد و خشك 1989
فرش من 1990
كريستوفر كلمب 1992
جيمي هاليوود 1994
دون ژوان دو ماركو 1995
جزيره دكتر مورو ۱۹۹۶
شجاع ۱۹۹۷
پول مفت ۱۹۹۸
امتياز ۲۰۰۰



نقل از :iranclassic
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جدایی ها شکایت میکند
     
  
میهمان
 
رابرت دنیرو ( Robert De Niro) ‏(۱۷ اوت ۱۹۴۳) بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده ایتالیایی-آمریکایی است. او تاکنون دوبار جایزه اسکار را برای فیلم های گاو خشمگین و قسمت دوم فیلم پدرخوانده بدست آورده است. رابرت دنیرو به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و استثنایی ترین بازیگران تاریخ سینما شناخته می‌شود.او تا کنون ۶ بار نامزد جایزه اسکار شده است.وی به طور معمول در نقش های انعطاف ناپذیر ظاهر می‌شود و متناوباً با کارگردان مارتین اسکورسیزی همکاری دارد.


زندگی نامه

رابرت دنیرو در هفدهم اوت سال ۱۹۴۳ در نیویورک بدنیا آمد. والدین رابرت هنرمند بوده‌اند. او کودکی‌اش را در محلهٔ «ایتالیای کوچک» نیویورک گذراند. ده ساله بود که کارش را با تئاتر آغاز کرد و در نمایشنامه «جادوگر شهر اُز» هنرنمایی کرد و بعدها به کلاس بازیگری لی استراسبرگ رفت و بازیگری را نزد او آموخت و بدین ترتیب بود که به بازیگری متد اکتینگ تبدیل شد، سبکی که مارلون براندو وجیمز دین آغازگران آن بودند و با رابرت دنیرو و داستین هافمن به اوج قدرت خود رسید. باید گفت که او بازیگری درونگراست و بازیهای تأثیرگذار او منبع الهام بسیاری از بازیگران بوده‌است.

دوران بازیگری

رابرت دنیرو در هفدهم اوت سال ۱۹۴۳ در نیویورک بدنیا آمد. والدین رابرت هنرمند بوده‌اند. او کودکی‌اش را در محلهٔ «ایتالیای کوچک» نیویورک گذراند. ده ساله بود که کارش را با تئاتر آغاز کرد و در نمایشنامه «جادوگر شهر اُز» هنرنمایی کرد و بعدها به کلاس بازیگری لی استراسبرگ رفت و بازیگری را نزد او آموخت و بدین ترتیب بود که به بازیگری متد اکتینگ تبدیل شد، سبکی که مارلون براندو وجیمز دین آغازگران آن بودند و با رابرت دنیرو و داستین هافمن به اوج قدرت خود رسید. باید گفت که او بازیگری درونگراست و بازیهای تأثیرگذار او منبع الهام بسیاری از بازیگران بوده‌است.مارلون براندو در مورد او گفته‌است: «به گمان من حتی خود دنیرو هم نمی‌داند که تا چه حد مهارت دارد.» او در سال ۲۰۰۸ جایزه دوربین طلایی را به خاطر یک عمر حضور جاودان در عرصه سینما تحت عنوان شاهکار جهانی در برلین از دستان مارتین اسکورسیزی دریافت کرد. باید گفت که مارلون براندو و دنیرو دو نفری بودند که به خاطر بازی درخشانشان در نقش دون ویتو کورلئونه موفق به دریافت جایزه اسکار گشتند که از دیدگاه بسیاری از منتقدان ماندگارترین نقش تاریخ سینماست بسیاری از منتقدان او را تواناترین بازیگر تاریخ سینما می‌دانند و این هیچ اغراق و بزرگنمایی نیست زیرا دنیرو در بسیاری از ژانرهای سینمایی نقش آفرینی کرده است برای مثال می‌توان در سینمای وحشت آثاری همچون فرانکشتاین و موهبت الهی را نام برد و در سینمای کمدی هم شاهکاری همچون سلطان کمدی را که درآن مقابل غول دنیای کمدی آن عصر یعنی جری لوئیس نقش آفرینی می‌کند را نام برد و آثار دیگری همچون ملاقات با والدین و ملاقات با فاکرها و در ژانر ورزشی هم وی در اثر جاودان مارتین اسکورسیزی یعنی گاو خشمگین نقش آفرینی کرده است که از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران سینمایی بهترین اثر ورزشی سینماست و همچنین از دیدگاه AFI (انیستیتوی فیلم آمریکا) پس از همشهری کین، پدرخوانده و کازابلانکا بهترین فیلم تاریخ سینما است اما در سبک گانگستری هم دنیرو شاهکاری دیگر همچون رفقای خوب اثر اسکورسیزی و تسخیرناپذیران اثر بیاد ماندنی برایان دی پالما را داراست

چند فیلم از او

مهم‌ترین فیلم‌های رابرت دنیرو را اسکورسیزی کارگردانی کرده‌است و شاید بتوان بازی دنیرو در نقش «تراویس بیکل» را الگویی برای کل بازیگری وی در نظر گرفت. عنوان این فیلم راننده تاکسی بود و دنیرو در نقش یک سرباز از جنگ برگشته که بعلت بیداری ذهنی و دیدن زندگی کثیف مردم قادر به خوابیدن نیست در مؤسسه تاکسی‌رانی مشغول بکار می‌شود و با دردمندی حاضر به مسافرکشی شبانه در محله «هارلم» نیویورک می‌شود. تراویس پس از اندکی متوجه فجایعی که در خیابان‌ها و در بطن مردم در جریان است می‌شود و با وجود حالت انفعالی که دارد تصمیم به برطرف کردن این مشکلات می‌نماید. روشهای او خشونت بار است و نهایتاً تنها قادر به بازگردانیدن جودی فاستر (که در سن ۱۴ سالگی نقش یک فاحشه را بازی می‌کرد) به خانه می‌گردد. حس انزوای تراویس تا مدتهای مدیدی بر بازی دنیرو سنگینی می‌کرد. البته دنیرو بازیگری چیره دست است و با ایفای نقشهای متفاوتی پس از این فیلم سعی در دور شدن از کارکتر تراویس داشت.

دنیرو برای بازی در نقش جیک لاموتا (بوکسور موفق آمریکایی در دهه ۱۹۴۰ و اواسط ۱۹۵۰)در فیلم گاو خشمگین برنده اسکار بازیگری گردید. او برای ایفای نقش جیک لاموتا ۲۵ کیلوگرم وزن اضافه کرد و ضرب المثل بازیگری گردید. فیلمهای خوب دنیرو بسیارند. روزی روزگاری در آمریکا یک اودیسه بود. شکارچی گوزن یک فیلم انتقادی محشر از جنگ ویتنام بود. بیداری‌ها فیلمی در مورد یک بیمار فلج ذهنی بود که دنیرو نقش او را بخوبی ایفا کرد. تنگه وحشت یک فیلم تکان دهنده در مورد وحشت از انتقام بود. دنیرو برای این فیلم دندان‌های خود را با اورتودنسی به هم ریخت و تنش را با جوهر گیاهی (که بعدها جذب بدن می‌شد) کلاً خالکوبی کرد تا نقش یک جنایت کار جنسی را بازی کند. دنیرو در بیش از هشتاد فیلم بازی کرده‌است. دنیرو همچنان در حال بازی در فیلم‌های مختلف است. جدیداً در فیلم‌های اسکورسیسی بازی نکرده‌است. او توانست بر بیماری پروستات خود غلبه کند. در فهرست جدید موسسه فیلم آمریکا که در سال 2007 منتشر شد فیلم گاوخشمگین در رده 4 امین فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت. او همکنون 66 ساله است و همچنان باقدرت به کار خود ادامه می‌دهد. درسالهاي اخيردر ايران تماشاگران، بسياري از آثار او را از طريق شبكه ويدئويي تماشا كرده اند .دوبلورهاي او تاكنون مرحوم ايرج ناظريان ، حسين عرفاني ،بهرام زند،منوچهر اسماعیلی،خسرو خسروشاهی،چنگيز جليلوند و منوچهر والي زاده بوده اند

سبك بازیگری او

در حقیقت «رابرت دنیرو» سه ویژگی دارد که او را میان بزرگان بازیگری کم نظیر می‌کند. نخست اینکه سبک بازی و فرو رفتن او در نقش‌ها به گونه‌ای است که کمترین اثری از شخصیت خودش باقی نمی‌گذارد، بدین معنا که او چنان شخصیت‌های جدید و متفاوتی خلق می‌کند که در رفتار، حرکات، نگاه و سخن گفتن هیچ شباهتی با «رابرت دنیرو» واقعی ندارند.

از این رو شخصیت‌های مختلف وی در فیلمها تفاوت چشمگیری باهم داشته و اثری از تکرار در آنها دیده نمی‌شوند. برخلاف وی «آل پاچینو»، «جک نیکلسون»، «جین هاکمن» و برخی دیگر علیرغم بازی‌های بیادماندنی شان، به گونه‌ای در نقش فرو می‌روند که شخصیت شناخته شده شان تا حدی قابل تشخیص است. اما«آل کاپون» در «تسخیرناپذیران» جز شباهت ظاهری هیچگونه نقطه اشتراکی با «سام» در فیلم «رانین» ندارد. تماشاگری که چندان پیگیر فیلمهای دنیرو نیست ممکن است به هیچ وجه متوجه نشود که نقش «لویی گارا» در «جکی براون» و «ویتوکورلئونه» در فیلم «پدر خوانده۲» را یک نفر بازی کرده‌است. «تراویس بیکل» عصبی و نچسب «راننده تاکسی» کجا و «نیل مکسالی» خونسرد و قابل اعتماد «مخمصه» کجا؟ «دنیرو» در چنان عمقی از نقش فرو می‌رود که دیگر خود او را نمی‌بینیم و این یکی از ویژگی‌های بی نظیر بازیگری است. ویژگی دیگر بازیگری وی، سبک مینی مالیستی اوست، در حالی که بسیاری از بازیگران با نمایش اغراق آمیز و همه جانبه ویژگی‌های یک شخصیت، به معرفی فرو می‌پردازند، دنیرو تا آنجا که می‌تواند شخصیت را کمتر «نمایش» می‌دهد زیرا بر این باور است که:«ما در زندگی واقعی تلاش نمی‌کنیم احساسات مان را نشان دهیم بلکه بیشتر در پی پنهان کردن آن هستیم». از اینروست که در عرصه بازیگری نیز در نمایش احساس و اندیشه شخصیت‌ها از طریق حرکت، نگاه و سخن خست به خرج می‌دهد. بهترین نمونه برای این سبک از بازی «دنیرو» را می‌توان در فیلم «مخمصه» دید. اگر چه این سبک بازیگری وی در فیلمهای «پدر خواننده۲»، «رفقای خوب»، «رانین» و «امتیاز» آشکارتر است اما به سبک قابلیت مقایسه با سبک بازی متفاوت «آل پاچینو» در فیلم «مخمصه» بیشتر به چشم می‌آید. در فیلم «مخمصه» دو اسطوره بزرگ بازیگری در مقابل هم قرار می‌گیرند: «رابرت دنیرو» و «آل پاچینو». دو بازیگر هم نسل و تحسین شده که پس ازمنتفی شدن حضور «دنیرو» در «پدر خواننده۲» سرانجام در فیلم مخمصه توانستند در کنار یکدیگر قرار گیرند. او در «مخمصه» در نقش یک خلافکار باهوش، بازی زیر پوستی درخشانی دارد و بدون هیچگونه نمایشی از بروز احساسات تنها زرنگی، هوش، تنهایی و مسئولیت پذیری «نیل» را نشان می‌دهد. درمقابل «پاچینو» همچون همیشه بازی خویش را از طریق تحرک دائمی، واکنش‌های عصبی، حرکات غلو شده و حرکت کردن دائمی چشمانش نشان می‌دهد. به این ترتیب در«مخمصه» فرصت مقایسه سبک مینی مالیستی «دنیرو» در برابر سبک متضاد «پاچینو» فراهم می‌شود و در نتیجه ارزش کار او بیش از پیش به چشم می‌آید. حتی «پاچینو» که یکی از نوابغ بی چون و چرای بازیگری است و اتفاقاًً یکی از بهترین بازی‌هایش را هم در همین فیلم- مخمصه- ارائه داده مقهور بازی دنیرو می‌شود.

«دنیرو» یی که در نهایت خست احساساتش را نمایش می‌دهد و فیلم را از آن خود می‌کند. صحنه رستوران و قتل پایان فیلم «مخمصه» را به یاد آورید، صحنه‌ای که فرصت مناسبی برای تماشای مواجهه آنان است و اینکه چطور بازی «دنیرو» بر پاچینو پیشی می‌گیرد. سومین دلیل موفقیت «دنیرو» پشتکار، تلاش و نبوغ اوست. وی برای ایفای بسیاری از نقش‌هایش چنان تلاش می‌کند که در توان کمتر بازیگر می‌توان آن را سراغ گرفت او برای بازی در«گاو خشمگین» جدای از افزایش وزن، چندین ماه هم تمرینات سخت ورزشی انجام داد تا بتواند بخوبی نقش یک بوکسور را ایفا کند. وی برای بازی در فیلم «شکارچی گوزن» ساخته «مایکل جیمینو» مدتها با کارگردان اوهایو زندگی کرد، با آنها در رستوران نشست و به خانه‌هایشان رفت تا ویژگی‌های رفتاری و گفتارشان را بیاموزد. حتی به خاطر نقش کوتاهی که در فیلم «دار و دسته‌ای که نمی‌توانست شلیک کند.» با هزینه خود به ایتالیا رفت تا راجع به گروهی خاص تحقیق کند. پیش از آغاز فیلمبرداری «کازینو» کت وشلوار و جلیقه می‌پوشید، در استودیو با تفاخر راه می‌رفت و با خود می‌گفت: «من مالک اینجا هستم» حکایت وسواس‌های بیش از حد او هنگام ساخت فیلم، نیز زبانزد کارگردانان است. «دنیرو» به سبب سابقه تئاتری اش بشدت به تمرین و روخوانی فیلمنامه معتقد است و هنگام فیلمبرداری هم به هر نتیجه‌ای رضایت نمی‌دهد. نماهای او (به در خواست خودش) به برداشت‌های بسیار می‌انجامد تا سرانجام احساس کند که بهترین بازی ممکن را ارائه داده‌است. این تلاش و سختگیری در کنار استعداد فراوان وی، «دنیرو» را درفهرست بزرگترین بازیگران تاریخ سینما جای داده‌است. بسیاری از نقش‌های او فراتر از خود فیلمها جاودان و در یادها ماندگار شده‌اند. بسیاری از جمله‌هایی که در فیلمها می‌گوید در ذهن تماشاگران یادآور لذت تماشای قدرت بازیگر او شده‌است. مثل تکرار چند باره : «با من صحبت می‌کنی؟ در فیلم «راننده تاکسی» و جمله «منو نگاه کن» در «مخمصه» دنیرو چند سالی است که در انتخاب نقش‌هایش تنوع بخشیده‌است. او در سال ۱۹۹۹ نقش «پل ویتی» را در کمدی «این را تحلیل کن» بازی کرد که به نوعی هجو شخصیت‌های مافیایی بود که پیش تر آنها را بازی کرده بود. سال بعد از آن هم نوبت به ایفای شخصیت کارتونی رهبر بی پاک در فیلم «راکی وبولوینکل» رسید. به نظر می‌رسد که درسالهای اخیر نقش‌های کمدی به تدریج نسبت بیشتری از شخصیت‌هایی که او ایفا می‌کند را به خود اختصاص داده‌است و بازی خوب او در نقش‌های کمدی سبب بروز جنبه دیگری از استعداد فراوان او می‌باشد.

فیلم‌شناسی
سال نام فیلم نقش توضیحات
۱۹۶۵ سه اتاق در منهتن
۱۹۶۸ تبریکات
۱۹۶۹ آواز سام
جشن عروسی
۱۹۷۰ مامان فشنگی
سلام مامان!
۱۹۷۱ جنیفر در ذهن من
زاده برای پیروزی
دار و دسته‌ای که نمی‌توانست شلیک کند
۱۹۷۳ طبل را آهسته بزن
خیابان‌های بی‌رحم
۱۹۷۴ پدر خوانده ۲ ویتو کورلئونه برنده - جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
نامزد - جایزه بفتا
۱۹۷۶ راننده تاکسی تراویس بیکل نامزد - جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد - جایزه بفتا
نامزد - جایزه گلدن گلوب
۱۹۰۰
آخرین قارون
۱۹۷۷ نیویورک، نیویورک جیمی دویل نامزد - جایزه گلدن گلوب
۱۹۷۸ شکارچی گوزن مایکل ورونسکی نامزد - جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد - جایزه بفتا
نامزد - جایزه گلدن گلوب
۱۹۸۰ گاو خشمگین جیک لاموتا برنده - جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
برنده - جایزه گلدن گلوب
نامزد - جایزه بفتا
۱۹۸۱ اعترافات واقعی
۱۹۸۳ سلطان کمدی رابرت پاپکین نامزد - جایزه بفتا
۱۹۸۴ روزی روزگاری در آمریکا
عاشق شدن
۱۹۸۵ برزیل
۱۹۸۶ مأموریت
۱۹۸۷ قلب فرشته
تسخیرناپذیران آل کاپون
۱۹۸۸ گریز نیمه‌شب نامزد - جایزه گلدن گلوب
۱۹۸۹ چاقوی ضامن دار
ما فرشته نیستیم ند
۱۹۹۰ استنلی و ایریس
رفقای خوب جیمی کانوی نامزد - جایزه بفتا
بیداری‌ها نامزد - جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
۱۹۹۱ در مظان جرم
بک درفت
تنگه وحشت مکس کدی نامزد - جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد - جایزه گلدن گلوب
۱۹۹۲ معشوقه
شب و شهر
۱۹۹۳ یک داستان برانکسی همچنین کارگردان
مدداگ و گلوری
زندگی این پسر
۱۹۹۴ فرانکشتاین فرانکشتاین
۱۹۹۵ هزار و یک شب
کازینو
مخمصه
۱۹۹۶ هوادار
خوابگردها کشیش رابرت کوریلو
اتاق ماروین
۱۹۹۷ شهرک پلیس
جکی براون لوئیس گارا
سگ را بجنبان
۱۹۹۸ آرزوهای بزرگ
رونین سام
۱۹۹۹ تحلیلش کن پل ویتی نامزد - جایزه گلدن گلوب
بی عیب
۲۰۰۰ راکی و بولوینکل
مردان شرافت
ملاقات با والدین نامزد - جایزه گلدن گلوب
۲۰۰۱ ۱۵ دقیقه
امتیاز
۲۰۰۲ زمان نمایش
شهر ساحلی
تحلیلش کن ۲ پل ویتی
۲۰۰۴ موهبت الهی
داستان کوسه دون لینو گوینده
ملاقات با فاکرها
پل سان لویس ری
۲۰۰۵ قایم موشک
۲۰۰۶ آرتور و نامرئی گوینده
چوپان خوب ژنرال بیل سولیوان همچنین کارگردان
۲۰۰۷ طوفان فضایی کاپیتان شکسپیر
۲۰۰۸ چه اتفاقی افتاده است؟ بن
قتل عادلانه




     
  
مرد

 
17 راز زندگی آنجلینا جولی که تا بحال فاش نشده!

آنجلینا جولی بازیگری که بیشتر از همه بازیگران مورد علاقه مردم و رسانه‌ها است. او زوج معروف ‌هالیوود به نام برانجلینا را تشکیل داد. آنجلینا هنوز یکی از مرموزترین ستاره‌های دنیای‌ هالیوود است.



اگرچه ما چیزهای زیادی در مورد آنجی می‌دانیم (و اکثرشان شایعات پر و صدا هستند) چیزهایی هم هستند که تعداد خیلی زیادی از شماها درموردش نمی‌دانید. حال مهم ترین رازهای مربوط به آنجلینا جولی چه هستند؟

1. آنجلینا جولی حرف «H» را روی بازوی چپش تاتو کرده است. بد نیست بدانید این حرف اول اسم برادرش James Haven Voight است که خیلی هم با یکدیگر صمیمی ‌هستند.

2. آنجی و برادرش جیمز عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. البته در سال‌های قبل کم و بیش شایعات بد و نامناسبی در مورد این دو گفته می‌شد که صحت آن هم تایید نشد. بعدها جیمز گفت که آنجلینا را یک زن کامل و فوق العاده می‌داند. او ادامه داد شاید به این خاطر من تابحال زن مناسب خود را نیافته‌ام، چون همه را با خواهرم مقایسه می‌کنم. در حقیقت زنی که من انتخاب می‌کنم باید از دو فیلتر عبور کند؛ چرا که هم من و هم خواهرم باید او را قبول داشته باشیم. من انسان کمال گرایی هستم و به سختی می‌توان کسی را پیدا کرد که تمام این انتظارات من را برآورده کند.

3. آنجلینا جولی زمان کودکی دوست داشت خون آشام شود! و همه کتاب‌های مربوط به خون آشامان را نیز می‌خرید و جمع می‌کرد. بعدها نظرش عوض شد و شغل رویایی و مورد علاقه اش مامور مراسم تدفین بود!

4. آنجلینا یک بار گفت که «جنا رولاند» الهام بخش او برای برگزیدن شغل بازیگری بوده است. جولی فرصت این را پیدا کرد که در دو فیلم به نام‌های بازی با قلب (1998) و گرفتن زندگی‌ها Taking Lives (2004) با او همبازی شود.

5. «ویوین برتراند» مادر آنجلینا جولی اسم سومین فرزندخوانده او که از ویتنام آمده بود یعنی «پکس» را انتخاب کرد.

6. آنجلینا جولی در سن 14 سالگی کار مدلینگ را برگزید. او در سن 18 سالگی از این کار دست کشید تا بازیگر شود.

7. اولین تجربه بازیگری آنجلینا جولی سال 1982 زمانی که او فقط 7 سال داشت اتفاق افتاد. او نقشی را در فیلم پدرش به نام Lookin’ to Get Out بازی کرد.

8. رنگ طبیعی موهای آنجلینا جولی بور است. او یک بار در یکی از مصاحبه‌هایش گفت: «موهای من که اول قهوه ای خیلی روشن بود کم کم قهوه ای تیره تر شد. وقتیکه من بچه بودم مادرم موهای من را رنگ تیره می‌کرد و من هم از آن زمان رنگ تیره را دوست داشتم. اما رنگ طبیعی موهایم بلوند است.»

9. آنجلینا جولی بعد از به دنیا آمدن دوقلوها در سال 2008 برای وزن کم کردن از بازی‌های آنلاین مدوکس « Nintendo DS» استفاده کرد! آنجلینا به تمرینات Pilates (نوعی بدنسازی) می‌پرداخت، او سعی می‌کرد سه بار درهفته یک ساعت این کار را بکند.

10. آنجلینا جولی زمان کودکی دو مار خانگی به نام «ولادیمیر» و «هری دین استانتون» داشت. پس او از بچگی توانایی نگهداری از مارها را داشت، برای همین سر صحنه فیلم اسکندر که باید در فیلمی‌بازی می‌کرد که مارها سر صحنه بودند به راحتی از پس این کار برآمد.

11. آنجلینا جولی مجسمه اسکار، جایزه‌های گلدن گلاب، جوایز SAG و مجسمه‌های جوایز منتخب منتقدان را به مادرش داد. او احساس می‌کرد نیازی نیست خودش را به این جوایز بچسباند.

12. آنجلینا جولی به همان مدرسه ای رفت که «لنی کارویتز» می‌رفت.

13. شخصیت محبوب دیسنی از نظر او دامبو فیل پرنده است. جولی حتی یکبار اقرار کرد وقتی که دامبو توانست پرواز کند او گریه کرده است!

14. آنجلینا جولی یک گواهینامه خلبانی خصوصی با هواپیمای تک موتوره دارد.

15. جولی به خاطر پسرش مدوکس طرفدار تیم فوتبال لیورپول شده است. او می‌گوید: مدوکس دوست دارد فقط برای لیورپول بازی کند.

16. آنجلینا جولی مسئول تبلیغات ندارد. او خودش همه کارهایش را می‌کند.

17. آنجلینا جولی از درآغوش گرفتن و بغل کردن نفرت دارد. او یکبار فاش کرد: «زمانیکه در سن رشد بودم، از بغل کردن مردم بدم می‌آمد حتی اگر آن شخص برادرم بود. حالا من می‌توانم نفسم را حبس کنم و فقط در موردش صحبت کنم.»
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
زندگی نامه آرنولدشوارتزنگر
« من می خواهم بهترین بدنسازدر جهان باشم » آنها همیشه این را از پسر 13 ساله شان می شنیدند گوستاو و ارلیا شوارتزنگر فقط آه می كشیدند و در این باره تردید فراوان داشتند اما شك ولی تردید آنها اكنون به یقین تبدیل شده است در آن زمان آنها با شنیدن حرفهای آرنولد در كتاب راهنما بدنبال روانپزشك گشتند.
اما آرنولد جدی بود. در چهارده سالگی تمرینات فشرده ای را زیر نظر « كرت مارنول » آقای اتریش آن زمان شروع كرد در 15 سالگی او روانشناسی راهمراه با دكتر « كارل كرست »برای آموختن تأثیر و قدرت مغز بر بدن مطالعه می كرد در 17 سالگی او رقابتهای حرفه ای خود را آغاز كرد. در 18 سالگی او به زندان افتاد.
اما بازداشت شدن قسمتی از برنامه او نبود! اما بعضی مواقع برای رسیدن به هدف باید تاوانهایی را پرداخت آنچهبرای او اتفاق افتاد به این شرح است بر اساس قانون به عنوان یك شهروند خوب اتریشی به مدت یك سال به خدمت نظام فرا خوانده شد او بهخدمت رفت به عنوان یك رانندهتانك شروع به خدمت سربازی كرد او حق نداشت برای هیچ مسابقه پرورش اندام احمقانه ای پایگاه را ترك كند اما آنها هیچ چیزی در مورد یك مسابقه پرورش اندام متفكرانه نگف
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
     
  
مرد

 
Angelina Jolie
نام اصلی: آنجلینا جولی وویت
سال تولد: 4 ژوئن، 1977
محل تولد: کالیفرنیا، آمریکا
قد:171 cm
وزن:حدود 59 kg
همسر اول: جانی لی میلر
همسر دوم: بیلی باب تورنتون
همسر فعلی: ویلیام بردلی پیت
جوایز: جایزه اسکار و جایزه گلدن گلاب : دختر از هم گسیخته (1999)
آنجلینا جولی 4 ژوئن سال 1977در کالیفرنیا به دنیا آمد. او دختر جان وویت بازیگر قدیمیسینما است. او فعالیت هنری خود را در انستیتوی تئاتر لی استراسبرگ در سن 12 سالگی آغاز کرد. او در پنج فیلم دانش آموزی که همگی را برادرش جیمز کارگردانی کردهبازی کرده است. آنجلینا در ماهمه 1996 با جانی لی میلر ازدواجکرد و طلاق گرفت و سپس بابیلی باب تورنتون ازدواج کرد اما از او هم جدا شد. او بخاطربازی در نقش یک دختر مبتلابه اسکیزوفرنی در فیلم دختر از هم گسیخته جایزه اسکار نقش دوم زن را دریافت کرد. آنجلینا جولی در فیلم لاراکرافت: مهاجم مقبره با پدرش، در فیلم سرقت در 6 ثانیه با نیکلاس کیج و در گناه اولیه با آنتونیو باندراس همبازی بوده است. آنجلینا پس از بازی در فیلم خانم و آقای اسمیت با نقش مقابلش یعنی براد پیت زندگی جدیدی را آغاز کرد و در سال 2006 سومین بچه اش را در آفریقا بدنی
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
     
  
زن

 


کلینتون (کلینت) ایستوود جونیور (زاده ۳۱ مه ۱۹۳۰) بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی برنده چندین جایزه اسکار است. از معروف‌ترین ساخته‌های او می توان به نامه‌هایی از ایوجیما، پرچم‌های پدران ما، دختر میلیون دلاری و نابخشوده اشاره کرد. از خصوصیات کارهای او این است که در اکثر مواقع کار تهیه کنندگی و موسیقی بر عهده خود اوست.

ایستوود در سان فرانسیسکو (در کالیفرنیا) به دنیا آمد. پدر او سنیور کلینت ایستوود و مادرش مارگارت راث رانر نام دارند. او در ابتدا بین سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۷ تقریبا فقط به عنوان بازیگر در فیلم‌ها ظاهر می شد. مهمترین نقش‌های او نقش کابوی بدون نام سه گانهٔ سرجولیونه (به خصوص مشهورترین آنها: خوب بد زشت) و نقش هری در سری فیلم‌های هری کثیف است.

در سمت کارگردانی فیلم‌های فوق‌العاده‌ای ساخته است که هر کدام بیانگر حقایقی تلخ از دنیای بدون نقص اطراف ما می‌باشد. فیلم نابخشوده(۱۹۹۲) برای او اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به ارمغان آورد. بعد از نابخشوده چند فیلم جنایی دیگر ساخت که در مقایسه با نابخشوده البته، فیلم‌های ضعیفی بودند. تا اینکه در سال ۲۰۰۳ رود میستیک را می سازد که در آن بازیگرانی چون شان پن و تیم رابینز حضور داشتند و جوایزی از جمله اسکار نیز برای این فیلم مهم دریافت کرده‌اند. خود او نیز نامزد بهترین کارگردانی شد. سال بعد از موفقیت رود میستیک، فیلم تاثیرگذار دختر میلیون دلاری را می سازد و برای بار دوم بعد از نابخشوده، اسکار بهترین کارگردانی و فیلم را کسب می کند. در سال ۲۰۰۶ دوگانهٔ جنگی دربارهٔ جنگ جهانی دوم بین آمریکا و ژاپن با نام‌های پرچم‌های پدران ما و نامه‌هایی از ایوجیمارا می سازد که هردو از سوی بسیاری از منتقدین بهترین فیلم‌های سال معرفی می شوند.نامه‌هایی از ایوجیما توانست در جوایز اسکار نامزد 4 جایزه (از جمله بهترین فیلم و کارگردانی) بشود هر چند که در مقابل فیلم رفتگان از مارتین اسکورسیزی باخت. در ۲۰۰۸ دو فیلم مهم می سازد. یکی بچهٔ جایگزین (با بازی آنجلینا جولی که برای بازی در این فیلم نامزد جایزهٔ اسکار شد) و یکی گرن تورینو، که برای آن جایزهٔ دست آورد یک عمر را گرفت. در ۲۰۰۹ ایستوود برای بار چندم، از مورگان فریمن در فیلم شکست‌ناپذیرش استفاده می‌کند که نامزد دو اسکار شد ولی هیچ یک را بدست نیاورد. آنچه همواره در فیلم‌های وی (که حقا بهترین فیلم‌های این سال‌هاست) قابل احساس است، تلخی بیش از حد ولی صادق فیلم‌های اوست که به بحران‌های دنیای اطراف ما می پردازد. از جمله جنگ و پیامدهای اشتباه آن، تجاوز، معلولیت و تبعیض نژاد...
     
  
مرد

 
اما واتسون

نام اصلی اما شارلوت دوئر واتسون
ملیت Flag of England.svg انگلستان
تولد ۱۵ آوریل ۱۹۹۰ ‏(۲۱ سال)
پاریس، فرانسه
پیشه بازیگر، مانکن
سال‌های فعالیت ۲۰۰۱ - اکنون

اِما شارلوت دوئر واتسون (به انگلیسی: Emma Charlotte Duerre Watson) (متولد ۱۵ آوریل ۱۹۹۰)؛ بازیگر و مانکن انگلیسی متولد فرانسه است. او با بازی در نقش هرمیون گرنجر در مجموعه فیلم‌های هری پاتر به شهرت رسید. او در حالی این نقش را بازی کرد که تنها ۹ سال داشت و قبل از آن فقط در نمایشنامه‌های مدرسه‌اش به اجرا پرداخته بود. او از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ در تمام فیلم‌های هری پاتر در کنار دانیل رادکلیف و روپرت گرینت نقش آفرینی کرد. او با بازی در فیلم‌های هری پاتر موفق به دریافت جایزه‌های بسیار شد و حدود ۱۰ میلیون پوند نیز ثروت کسب کرد. او در سال ۲۰۰۹ برای اولین‌بار به حرفهٔ مانکن‌ها وارد شد.
اوایل زندگی [ویرایش]

اِما شارلوت دوئر واتسون در تاریخ ۱۵ آوریل ۱۹۹۰ (‎۲۶ فروردین ۱۳۶۹) در پاریس، فرانسه بدنیا آمد. مادر او جاکولین لوسبی و پدرش کریس واتسون بودند که هر دو آن‌ها شغل وکالت داشتند و اهل کشور انگلستان بودند.[۱][۲][۳] یکی از مادربزرگان اما اهل فرانسه بود. اما تا ۵ سالگی در فرانسه بزرگ شد و قبل از آن که به همراه مادر و برادر کوچکترش به آکسفوردشیر، انگلستان (به انگلیسی: Oxfordshire) نقل مکان کند، پدر و مادرش از هم جدا شده بودند.[۱]

واتسون از ۶ سالگی به بازیگری علاقه پیدا کرد و برای چند سال در شعبه تئاتر هنر استیج‌کوچ شهر آکسفورد آموزش دید و به صورت پاره وقت در تئاتر مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواند به بازیگری، رقص و خوانندگی پرداخت.[۴][۵]

واتسون تا سن ۱۰ سالگی تنها در نقش اول نمایش‌های مدرسه‌اش همانند آرتور: سال‌های جوانی و شاهزادهٔ خوشحال بازی کرده بود اما هیچگاه به صورت حرفه‌ای بازی‌ای انجام نداده بود.[۶][۷] فعالیت‌های دیگر او در مدرسه مسابقه دیسی پرت پوئتری کمپتیشن بود که در سن ۷ سالگی توانست نفر اول در سن خودش بشود.[نیازمند منبع]
حرفه [ویرایش]
اما واتسون در افتتاحیهٔ فیلم هری پاتر و شاهزاده دورگه

واتسون در ۹ سالگی برای بازی در نقش هرمیون گرنجر انتخاب شد او پیش از این سابقه نمایش‌های مدرسه‌ای را اجرا می‌کرد.[۸] از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ او در کنار دنیل ردکلیف و روپرت گرینت در ۸ فیلم هری پاتر بازی کرده‌است.؛ و همچنین در دو قسمت یادگاران مرگ نیز بازی خواهد کرد.[۹] واتسون با بازی در مجموعه هری پاتر توانسته‌است چندین جایزه و و بیش از ۱۰ میلیون پوند درآمد داشته باشد.[۱۰] او اولین مدلینگ خود را با کمپین پاییزی/زمستانی بربری در سال ۲۰۰۹ آغاز کرد.

در سال ۲۰۰۷، واتسون در دو کار غیر هری پاتری ایفای نقش نمود یکی از آنها سریال کفشهای باله که اقتباس تلویزیونی از یک رمان و دیگری فیلمی پویانمایی با نام داستان دسپرو می‌باشد. کفشهای باله در تاریخ ۲۶ دسامبر ۲۰۰۷ با ۵.۲ میلیون مخاطب پخش شد، و داستان دسپرو بر اساس رمانی با همین نام به قلم کیت دیکامیلو در تاریخ ۲۰۰۸ با فروش جهانی ۷۰ میلیونی خود روبرو شد.[۱۱]
حضور در هری پاتر [ویرایش]

در سال ۱۹۹۹ واتسون نقش هرمیون گرنجر در فیلم هری پاتر و سنگ جادو را بازی کرد و پس از این، در فیلمهای هری پاتر و تالار اسرار، هری پاتر و زندانی آزکابان، هری پاتر و جام آتش و هری پاتر و محفل ققنوس نیز شرکت داشت. طرفداران هری پاتر نظرات متفاوتی درباره بازی واتسون به عنوان هرمیون گرنجر دارند. عده‌ای اعتقاد دارند که او برای این نقش بسیار مناسب است و عده‌ای دیگر معتقدند که واتسون توانایی نمایش سستی‌ها و عیب‌های گرنجر را ندارد. شکایت عده دیگر از زیبایی او است. شخصیت گرنجر به توجه به نوشته‌های جی کی رولینگ کاملاً ساده‌است (نه زشت و نه زیبا)
بازی در فیلم‌های دیگر [ویرایش]

در سال ۲۰۰۷ اما برای اولین بار بازی در فیلمی غیر از هری پاتر را تجربه کرد و در فیلم کفشهای باله نقش پائولین فوسیل را بازی کرد. و در یک سال بعد در انیمیشن افسانه دسپریا حضور یافت و نقش شاهزاده پی را دوبله کرد.
مانکن [ویرایش]
زندگی شخصی [ویرایش]
اما واتسون در افتتاحیهٔ فیلم هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم در ژوئیه ۲۰۱۱.

او به رقص و ورزش علاقه زیادی دارد و از بازیهای هاکی و تنیس لذت می‌برد و ماهیگیری را نیز می‌پسندد. او معمولاً وقت خود را با بازیهای رایانه‌ای و تنیس روی میز می‌گذراند. خانواده او دارای دو گربه به نام‌های دومینو و بابلز است که متعلق به او و برادرش هستند. بازیگران مورد علاقه او جانی دپ و جولیا رابرتز است.
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
     
  
مرد

 
میشل ویلیامز : Michelle Williams
تاریخ تولد : 9 سپتامبر 1980 در مونتانا ، آمریکا

قد : 163 سانتی متر
مهمترین افتخارات : کاندید دریافت اسکار بهترین بازیگر مکمل زن برای فیلم کوهستان بروبک ، کاندید دریافت جایزه گلدن گلاب بهترین بازیگر مکمل زن برای فیلم کوهستان بروبک ،


معرفی کوتاه :
ویلیامز کارش را با مجموعه نهر داوسن در سال 1998 آغاز کرد. او در این مجموعه در یک نقش منفی حضور داشت و نقش دختری را بازی می کرد که سعی داشت تمام اتفاقات اطرافش را به نحوی که می خواهد تغییر دهد. بعد از این مجموعه ویلیامز در سریالی دیگر به نام دیک حضور پیدا کرد که این مجموعه هم نتوانست او را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کند. بنابراین ویلیامز تصمیم گرفت حضور در فیلمهای مستقل را تجربه کند تا شاید بتوانید از این راه به موفقیتی در هالیوود دست پیدا کند. او بعد از این تصمیم توانست در فیلمهایی نظیر باکستر و قهرمانهای خیالی حضور پیدا کند اما فیلمی که نام او را بر سر زبانها انداخت ، کوهستان بروبک به کارگردانی آنگ لی بود. او در این فیلم نقش زنی را بازی می کرد که شوهرش در کمال ناباوری به جنس موافق گرایش پیدا کرده بود. حضور قدرتمند ویلیامز در این نقش باعث شد وی کاندید دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل زن شود و البته در جریان همین فیلم بود که با هیث لیجر فقید آشنا شد و زندگی اش را با او آغاز کرد هرچند که دوامی نداشت. از ویلیامز در سال 2010 فیلم جزیره شاتر ( مارتین اسکورسیزی ) به نمایش درآمد.


نکاتی که باید درباره ویلیامز بدانید :
هر وقت اوقات فراغت پیدا کند کتاب می خواند
در سن 15 سالگی به شکل کاملا قانونی خانواده اش را ترک کرد!
یک فیلمنامه به نام چشمک نزن نوشت و آن را فروخت اما هیچ وقت فیلمی از روی آن ساخته نشد
پدرش یک تاجر بوده است
از زندگی اش با هیث لیجر دختری به نام ماتیلدا دارد، لیجر در سال 2008 دار فانی را وداع گفت
مدتی نیز با اسپایک جونز رابطه داشت.
این جمله را هم گفته : خیلی سخت هست که درباره کاری که می کنی ( بازیگری ) حرف بزنی اما از زندگی شخصی ات صحبت نکنی. من دوست ندارم درباره زندگی شخصی ام صحبت کنم اما تمام زندگی شخصی ام در ذهنم هست و ذهنم هم در کارم!


فیلمهای مهم ویلیامز :
Imaginary Heroes
The Baxter
Brokeback Mountain
The Hottest State
I'm Not There.
Incendiary
Deception
Mammoth
Blue Valentine
Shutter Island
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
     
  
مرد

 
دنیل جیکوب ردکلیف (به انگلیسی: Daniel Jacob Radcliffe) (زاده ۲۳ ژوئیه ۱۹۸۹ در فولام، لندن) یک بازیگر انگلیسی است که برای بازی در نقش هری پاتر در سری فیلم‌های هری پاتر شناخته شده‌است. این فیلم‌ها از روی سلسله رمان‌هایی به همین نام ساخته شده که توسط جی کی رولینگ نوشته شده‌است.

کودکی

دنیل تک فرزند آلن ردکلیف و مارسیا گریشام (یک بازیگردان که در چند فیلم از بی بی سی نیز همکاری داشته‌است) است. در سن ۵ سالگی علاقه خود را به بازیگری ابراز کرد. در دسامبر سال ۱۹۹۹ اولین فیلم خود را در برای بی بی سی در نقش دیوید کاپرفیلد اجرا کرد.
فعالیتها

در سال ۱۹۹۹ او برای بازی در سری فیلم‌های هری پاتر انتخاب شد که از روی داستان موفقی از جی کی رولینگ نوشته شده بود. اولین فیلم او هری پاتر و سنگ جادو سال بعد از آن نمایش داده شد که از نظر مالی نیز موفقیت‌آمیز بود.

در سال ۲۰۰۱ در فیلم هری پاتر و تالار اسرار در همین نقش دوباره ظاهر شد. او همین نقش را در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ در فیلمهای هری پاتر و زندانی آزکابان و هری پاتر و جام آتش ادامه داد که در تمام دنیا موفقیتی دیگر در سری فیلم‌های هری پاتر بود.

فیلم دیگر ردکلیف هری پاتر و محفل ققنوس است که در سال ۲۰۰۷ به نمایش عمومی درآمد. جدیدترین و در واقع آخرین نسخه از سری هری پاتر در دو قسمت با نام یادگاران مرگ به نمایش درآمد قسمت اول در سال ۲۰۱۰ و قسمت دوم در سال ۲۰۱۱
زندگی شخصی

دنیل رادکلیف دوران ابتدایی را در مدرسه خصوصی ساسکس درس خوانده‌است و در حال حاضر (سال ۲۰۰۶) در مدرسه همگانی شهر لندن (public City of London School) به ادامه تحصیل مشغول است. او از دو سگ به نامهای بینکا و ناگت نیز نگهداری می‌کند.

او گیتار باس می‌نوازد و از طرفداران سبک راک است و به گروه‌های بیتلز و آرکتیک مانکیز (The Arctic Monkeys) گوش می‌دهد. همینطور که از طرفداران کلوب فوتبال فولهام است از تماشای مسابقات ماشین رانی فرمول یک نیز لذت می‌برد. او برای گذراندن، تنیس روی میز و بازی رایانه‌ای همراه دیگر دوستانش استفاده می‌کند. هم اکنون، درآمد او در حدود ۳۰ میلیون پوند است که یکی از پولدارترین جوانان انگلستان است. دنیل در مکانی به نام خانه دلمزا عضو است تا طرفدارانش به جای کادو تولد به این مرکز کمک کنند.

او به تازگی اعلام نموده‌است که از کودکی دچار بیماری دیسپراکسیا بوده است[۱]
جایزه‌ها
Right
این بخش از مقاله دقیق، کامل و صحیح ترجمه نشده است
نامزد

۲۰۰۶

Best Actor (Cine Awards, بلژیک)

۲۰۰۵

Best Young Actor (SyFy Portal's SyFy Genre Awards)

۲۰۰۴

Top 10 Child Stars (RTL Television, آلمان)
Best Breakthrough Male Actor (Star Channel Star Awards, ژاپن)
Best Junior Achiever (for viewers' favorite under-16 guest on the show Relly Awards)
Young Talent of the Year (آی‌تی‌وی Celebrity Awards)
Best Movie Actor (K-Zone Kids Awards, فیلیپین)
Best Film Star/Actor (Dutch Kids Choice Awards)

۲۰۰۳

Best Young Actor (SyFy Portal's SyFy Genre Awards)
Best Actor (Roadshow Cinema Grand Prix Awards, ژاپن)
Best Junior Achiever (for viewers' favorite under-21 guest on the show Relly Awards)

۲۰۰۲

Person of the Year (Time For Kids)
Targa d'Oro ("Gold Plate", دیوید دی دوناتلو)
Outstanding New Talent (Sir James Carreras Award for the Variety Club Showbusiness Awards)

۲۰۰۱

Male Youth Discovery of the Year (Hollywood Women's Press Club)

برنده

۲۰۰۶

Best Actor (Cine Awards, بلژیک)

۲۰۰۵

Best Young Actor (SyFy Portal's SyFy Genre Awards)

۲۰۰۴

Top 10 Child Stars (RTL Television, آلمان)
Best Breakthrough Male Actor (Star Channel Star Awards, ژاپن)
Best Junior Achiever (for viewers' favorite under-16 guest on the show Relly Awards)
Young Talent of the Year (آی‌تی‌وی Celebrity Awards)
Best Movie Actor (K-Zone Kids Awards, فیلیپین)
Best Film Star/Actor (Dutch Kids Choice Awards)

۲۰۰۳

Best Young Actor (SyFy Portal's SyFy Genre Awards)
Best Actor (Roadshow Cinema Grand Prix Awards, ژاپن)
Best Junior Achiever (for viewers' favorite under-21 guest on the show Relly Awards)

۲۰۰۲

Person of the Year (Time For Kids)
Targa d'Oro ("Gold Plate", دیوید دی دوناتلو)
Outstanding New Talent (Sir James Carreras Award for the Variety Club Showbusiness Awards)

۲۰۰۱

Male Youth Discovery of the Year (Hollywood Women's Press Club)
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
     
  
صفحه  صفحه 1 از 10:  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

بیوگرافی هنرمندان خارجی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA