ارسالها: 14491
#571
  Posted: 4 Aug 2013 19:51
 
 
هزار شعر و ترانه
مانده در دلم اما تورا که میبینم 
سکوت میشود همه آوازم 
چه ریخته ای در چشمهای زیبایت که ساکن میشود 
در این هیاهو دلم
*****************************
روی دیــوار نـــــگاهت 
دریچـــه ای باز میـــکنم
از این دریـــچه ، 
هزار قاصـــــدک ، از عشــــق خود 
ســــمت نــــــگاه تو روانـــــــه میـــکنم 
.
بخـــوان پیــــامشان 
ببـــین احســاســــشان 
،
قـــلب خود را همــــراهشان
سوی تو حـــواله میــــکنم ...
.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#572
  Posted: 4 Aug 2013 19:52
 
 
عبور از مرز خواستن ،
اولین قدم تا بی نیازی است؛
از هرچه میتوان گذشت،
از هرچه میتوان بی نیاز بود،
جز " عشق "
"چون عشق خود آخرین قدم بی نیازی است"
**********************************
سهم من همیشه ماندن است
همیشه انتظار 
در میان هیمه ی خاطره ها
گاه می سوزم
گاه می پوسم
گاه هایی هم بندرت، جوانه میزنم .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#573
  Posted: 4 Aug 2013 19:52
 
 
قایقی خواهم ساخت 
تا ته وسوسه ها خواهم رفت 
دل به دریا خواهم داد 
از تماشای افق با نوازشهای نور 
سینه پرزطپش های امید خواهم کرد 
و صدا خواهم کرد 
ماه و دریا را 
به تمنای محبت ، به فراموشی اندوه 
به همان راه که مرا 
به حوالی نگاه عشق خواهد برد ...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#574
  Posted: 4 Aug 2013 19:53
 
 
تو که نبــاشـی
باران خـوب ست
امــا
کوچه هـای ِتشــنه ی ِقدمــهای ِمــا
دلگیرند ...
******************************
تو که نبــاشـی
باران خـوب ست
امــا
کوچه هـای ِتشــنه ی ِقدمــهای ِمــا
دلگیرند ...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#575
  Posted: 4 Aug 2013 19:54
 
 
اینجا 
کسی 
برزمین افتاده 
تو با خاطراتت
از رویش
رد شدی و رفتی
**********************
از وقتـــی که رفتن َت در مـن
ته نشـــین ِتنـــهایی ها شد
نـــگاه نکن نفــس میکشــــم
من روزهـــاست درخود مـُــرده ام
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#576
  Posted: 4 Aug 2013 19:55
 
 
چه بخوانم َت
که تو
چنان مقدسی
میترسم
بی حرمتی شود
نامت ببرم
*****************
دل دل نکن
پرنده ای که پناهش 
فقط
دستان ِ من باشد 
پـَر نمیدهم ..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#577
  Posted: 4 Aug 2013 19:55
 
 
زَنجــیره ی ِ رویــاهای ِازلــی
مــرا جُــز به بهشــت ِتـو
نمــی رســاند
ای آرزوی محــقق
میتــوان بــا تـو
در زَمیــن هـــم
آســــمانـی بــود ...
*******************
بادی
بذر تـو را
در دلـــم انداخـــت و ُ رفــت
من مانـــده ام و ُ این
ریشــه ی قطــورـ دلــدادگی
وهـــزار جــوانه ی ِ شــکفته از یـادَت
.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#578
  Posted: 4 Aug 2013 19:56
 
 
ای دست های ِ معــــجزه 
انـــدوه را از روزگار بگــــیر 
حجم ِ تنهــایی را از مـَــن.......
***************************
بــاران
مَــرهم زَخــم ِزمیــن َست 
از دوری آفتـــــــــاب 
*******************************
تو آن
نُت گمشـــده ای
بیـــایی
کامــل میــکنی
آهنـــگ زنــدگی َم را..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#579
  Posted: 4 Aug 2013 19:58
 
 
از این خانه مرو 
که چراغ این کومه ی غریب ، از چشمهای توست 
و عطر محبتی که ستون دار خانه ست 
از این خانه مرو 
بی تو مرگ سایه می اندازد 
بر دیوار و پر میکشد پشت پنجره 
همان پنجره ی عادت کرده به نگاه تو 
و دست میاندازد به اندوخته هایمان 
به همان سادگی و عشق 
به همان طاقچه ی لبریز آرزوهایمان 
خانه گرچه در باد و طوفان ست 
گرچه میلرزد از بارش سهمگین باران اما 
توکه باشی جای من امن ِ امن ست 
دلم در پناه ِ اغوش تو گرم ِ گرم ست 
از این خانه مرو ....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
 
 ارسالها: 14491
#580
  Posted: 4 Aug 2013 19:59
 
 
نـَبودَت ، از مـَـن
مُــعترضی ساخته َ ست
تــحـَصـن کـُننده ای
در حــیاط ِانتـــظار ..
*******************
به تــو که فــکر میــکنم 
پــروانه هــا 
دورم میــگردند..
***************
تماشای درختان عریان بی برگ ِ پاییزی 
در چهارچوب پنجره 
شمایل زنی ست
در قاب 
که موهایش همه ریخته....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟