انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 204 از 718:  « پیشین  1  ...  203  204  205  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۵

مجروح عشق را سر و برگ علاج نیست
این خون گرفته را به طبیب احتیاج نیست

برق از زمین سوخته نومید می رود
تاراج دیده را غم باج و خراج نیست

در وادیی که قطع امیدست چاره ساز
دردی که بی دوا نشد آن را علاج نیست

مجنون چه خون که در دل لیلی نمی کند
از خود رمیده را به وصال احتیاج نیست

راضی نمی شوند به گنج از دل خراب
در ملک عشق برده معمور باج نیست

بر تخت دار، شوکت منصور را ببین
کیفیت بلند کم از هیچ تاج نیست

این آن غزل که اهلی شیراز گفته است
آن را که عقل نیست به هیچ احتیاج نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۶

بیمار عشق را به دوا احتیاج نیست
دل زنده را به آب بقا احتیاج نیست

از دستگیر، دست بریده است بی نیاز
از سر گذشته را به هما احتیاج نیست

اندیشه صواب و خطا فرع خواهش است
تدبیر در مقام رضا احتیاج نیست

شستم ز اختیار، به خون دست خویش را
دیگر مرا به دست دعا احتیاج نیست

صدق عزیمت است به منزل مرا دلیل
گوش مرا به بانگ درا احتیاج نیست

داغ جنون به افسر شاهی برابرست
دیوانه را به بال هما احتیاج نیست

از پوست بی نیاز بود هر که مغز یافت
حق جوی را به هر دو سرا احتیاج نیست

بال من است پای به دامن کشیده ام
سیر مرا به جنبش پا احتیاج نیست

ز اوضاع ناگوار بس است آنچه دیده ام
آیینه مرا به جلا احتیاج نیست

در تنگی دل است شکرخنده ها نهان
این غنچه را به باد صبا احتیاج نیست

افتاده است جذبه بحر کرم رسا
سیلاب را به راهنما احتیاج نیست

پوشیده است راه حق از چشم باطلان
بتخانه را به قبله نما احتیاج نیست

بی تربیت رسانده به معراج، خویش را
سرو ترا به نشو و نما احتیاج نیست

خورشید از سیاهی لشکر بود غنی
آن چهره را به زلف دو تا احتیاج نیست

سر بر نیاورم چو حباب از دل محیط
صائب مرا به کسب هوا احتیاج نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۷

جز گریه چشم اشک فشان را علاج نیست
جز صبر عاشق نگران را علاج نیست

درمانده ام به دست دل هرزه گرد خویش
در دست باد برگ خزان را علاج نیست

تن در کشاکش فلک سفله داده ام
جز پیروی دست، کمان را علاج نیست

عنقا اگر نه گرد فشاند ز بال خویش
ناسور زخم تیغ زبان را علاج نیست

طوفان اگر نه شعله کشد از دل تنور
خار و خس بسیط جهان را علاج نیست

آن را که زد شراب، علاجش بود شراب
دردسر فلک زدگان را علاج نیست

صائب به دست باد بود تا عنان زلف
جز پیچ و تاب رشته جان را علاج نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۸

حسن ترا به نقش و نگار احتیاج نیست
روی شکفته را به بهار احتیاج نیست

اندیشه وصال ندارند عاشقان
از دست رفته را به کنار احتیاج نیست

کان نمک کجا به نمکدان برد نیاز؟
شور مرا به خنده یار احتیاج نیست

ما صلح کرده ایم به دل از جهان گل
هر جا که مهره هست به مار احتیاج نیست

گوش سخن شنو نکشد رنج گوشمال
دلهای نرم را به فشار احتیاج نیست

از مشرب وسیع به جنت فتاده ایم
این نخل موم را به بهار احتیاج نیست

یک آینه است شش جهت از نور روی تو
حسن ترا به آینه دار احتیاج نیست

از بس هوای کشور مازندان ترست
مخمور را به آب خمار احتیاج نیست

از جوش صید، پر نتواند گشود تیر
اینجا کمین برای شکار احتیاج نیست

رنگینی کلام، گلستان من بس است
صائب مرا به باغ و بهار احتیاج نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۹

در چار باغ دهر نسیم مراد نیست
از ششدر جهات، امید گشاد نیست

در راه ابر، تخم تمنا نکشته ام
کشت مرا ملاحظه از برق و باد نیست

آسودگی ز عمر سبکرو طمع مدار
بر گردباد و سایه او اعتماد نیست

آن را که جذب عشق برون آرد از وطن
چون ماه مصر در گرو خیرباد نیست

در مکتبی که ساده دلان مشق می کنند
رخسار صفحه نقش پذیر مداد نیست

در عهد شیب، شکوه نسیان چرا کنم؟
کم نعمتی است این که جوانی به یاد نیست؟

صائب تلاش صحبت پروانه می کند
بیتابی چراغ ز سیلی باد نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۴۰

دلهای غم ندیده پذیرای پند نیست
آنجا که درد نیست، سخن سودمند نیست

بسیار چاره هست که از درد بدترست
صد چشم بد، برابر دود سپند نیست

ما را به بخت شور خود ای دوست واگذار
بادام تلخ در خور آغوش قند نیست

نتوان گرفت دامن معنی به دست ناز
جز پیچ و تاب، صید سخن را کمند نیست

نگرفت پیش اشک مرا منع آستین
سیلاب را ملاحظه از کوچه بند نیست

لب بسته همچو غنچه تصویر زاده ایم
ما را خبر ز چاشنی نوشخند نیست

صد دل چو تار سبحه به یک رشته می کشد
کوتاهیی در آن مژه های بلند نیست

امروز عیسیی که به درد سخن رسد
صائب درین زمانه نادردمند نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۴۱

از فکر زلف یار رهایی امید نیست
سودای او شبی است که صبحش پدید نیست

باشد نصیب بی ثمران حسن عاقبت
شیرازه نبات بجز چوب بید نیست

در چشم عاشقی که زبان دان ناز شد
چین جبین یار، کم از ماه عید نیست

در سوختن بلند نشد دود این سپند
چون من کسی ز نشو و نما ناامید نیست

محرومیم ز دل ز غبار علایق است
از گرد کاروان رخ یوسف پدید نیست

صائب دلش سیاه ازین صبح کاذب است
هر چند موی نافه ز پیری سفید نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۴۲

امید دلگشاییم از ماه عید نیست
این قفل بست گوش به زنگ کلید نیست

قطع نظر ز بنده و آزاد کرده ام
امید میوه و گلم از سرو و بید نیست

از صد یکی به پایه منصور می رسد
چون لاله هر که بگذرد از سر شهید نیست

زان دم که ریشه کرد به دل ذوق کاوکاو
ناخن به چشم داغ کم از ماه عید نیست

چشم من و جدا ز تو، آنگاه روشنی؟
روزم سیاه باد که چشمم سفید نیست

زینسان که ناامید ز نشو و نما منم
برگ خزان رسیدن چنین ناامید نیست

صائب به شکر این که فراموش نیستند
گر یاد ما کنند عزیزان بعید نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۴۳

آفاق روشن و مه تابان پدید نیست
پر شور عالمی و نمکدان پدید نیست

از مهر تا به ذره و از قطره تا محیط
چون گوی در تردد و چوگان پدید نیست

در موج خیز گل چمن آرا نهان شده است
آب از هجوم سنبل و ریحان پدید نیست

پوشیده است سبزه بیگانه باغ را
جز بوی خوش اثر ز گلستان پدید نیست

هر برگ سبز، طوطی شیرین تکلمی است
گردی اگر چه از شکرستان پدید نیست

چندین هزار صید درین دشت پر فریب
در خاک و خون تپیده و پیکان پدید نیست

در جوش و ذره، چشمه خورشید گم شده است
از موج تشنه، چشمه حیوان پدید نیست

دل واله نظاره و دلدار در حجاب
آیینه محو و چهره جانان پدید نیست

از انتظار آب گهر خلق چون صدف
یکسر دهن گشاده و نیسان پدید نیست

مصر از هجوم مشتریان تنگ گشته است
هر چند جلوه مه کنعان پدید نیست

می خون و شمع آه جگرسوز و دل کباب
بزم نشاط چیده و مهمان پدید نیست

این جلوه گاه کیست که تا می کنی نگاه
چیزی بغیر دیده حیران پدید نیست

آورده است چشم جهان بین من غبار؟
یا از غبار خط رخ جانان پدید نیست

تا پا کشند بیجگران از طریق عشق
از کعبه غیر خار مغیلان پدید نیست

دل در میان داغ جگرسوز گم شده است
از جوش لعل، کوه بدخشان پدید نیست

بیرون بر از سپهر مرا، روشنی ببین
نور چراغ در ته دامان پدید نیست

بند خموشی از دهن من گرفته اند
در عالمی که هیچ زبان دان پدید نیست

صائب به شهرهای دگر رو مرا ببین
این سرمه در سواد صفاهان پدید نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۴۴

ما را دماغ جنگ و سر کارزار نیست
ورنه دل دو نیم کم از ذوالفقار نیست

دیوانه ای که می رمد از سنگ کودکان
بیرون کنش ز شهر که کامل عیار نیست

از خواب درگذر که سپهر وجود را
انجم بغیر دیده شب زنده دار نیست

چون موجه سراب اسیر کشاکش است
پایی که در مقام رضا استوار نیست

پیداست چیست لنگر مشت غبار ما
در عالمی که کوه گران پایدار نیست

با زاهدان خشک مکن گفتگوی عشق
شمشیر چوب را جگر کارزار نیست

از دل برون نمی رود امید بخت سبز
هر چند تخم سوخته را نوبهار نیست

چون وا نمی کند گره از کار هیچ کس؟
دست فلک اگر ز شفق در نگار نیست

از هیزم است آتش سوزنده را حیات
منصور را ملاحظه از چوب دار نیست

چون ماهی ضعیف که افتد در آب تند
در اختیار خویش مرا اختیار نیست

از حال هم ز مرده دلی خلق غافلند
ورنه کدام سینه که لوح مزار نیست؟

خمیازه را به خنده غلط کرده اند خلق
ورنه گل شکفت درین خارزار نیست

با حکمم ایزدی چه بود گیر و دار خلق؟
خاشاک را در آب روان اختیار نیست

در هیچ سینه نیست که نشکسته ناخنی
یک داغ سر به مهر درین لاله زار نیست

ریحان زلف اگر چه ز دل زنگ می برد
صائب به دلنشینی خط غبار نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 204 از 718:  « پیشین  1  ...  203  204  205  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA