انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 203 از 718:  « پیشین  1  ...  202  203  204  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۲۴

دردست، صبح شیب، می خوشگوار چیست؟
در پیری این سیاه درون این نگار چیست؟

زیر پل شکسته نه جای اقامت است
خم شد قدت ز بار گنه، انتظار چیست؟

آخر به غیر موی سفید و دل سیاه
حاصل ترا ز گردش لیل و نهار چیست؟

در پرده حباب هوا نیست پایدار
دلبستگی به این نفس متسعار چیست؟

با عمر خضر، فال تبسم ز غفلت است
با این حیات خنده زدن چون شرار چیست؟

قد خمیده حلقه دروازه فناست
ایمن شدن ز حادثه روزگار چیست؟

تابوت وار بر لب گورست پای تو
افتادن از شراب چو سنگ مزار چیست؟

کم تلخیی ز عمر کشیدی درین دو روز؟
صائب تلاش زندگی پایدار چیست؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۲۶

ای بوالفضول شکوه ز جور زمانه چیست؟
ای اسب خام، سرکشی از تازیانه چیست؟

چون هر چه می رسد به تو از کرده های توست
جرم فلک کدام و گناه زمانه چیست؟

در گلشنی که خرمن گل می رود به باد
دلبستگی به خار و خس آشیانه چیست؟

ای خضر، غیر داغ عزیزان و دوستان
حاصل ترا ز زندگی جاودانه چیست؟

خاک مراد نیست به جز آستان عشق
رفتن به طوف کعبه ازین آستانه چیست؟

چون در میان کنار گرفتن میسرست
از حسرت کنار، غم بیکرانه چیست؟

بس نیست رطل خواب گران، مستی ترا؟
دیگر می صبوح و شراب شبانه چیست؟

دام است ریشه دانه این پر فریب را
از خرمن سپهر تمنای دانه چیست؟

پهلو به خاک تیره نهادی و از غرور
نشناختی چو تیر هوایی نشانه چیست

چشم تو فارغ است ز عرض نیاز ما
در خواب ناز رفته چه داند فسانه چیست؟

صائب مجو کدورت خاطر ز عارفان
غیر از صفای وقت در آیینه خانه چیست؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۲۷

ای صبح، آه سرد تو در انتظار کیست؟
زخم دو تیغه باز تو از ذوالفقار کیست؟

آه تو پرده سوز و سرشک تو دلفروز
جان تو زخمی که، دلت داغدار کیست؟

چشم جهان ز پرتو او خیره می شود
داغ جگر گداز تو از لاله زار کیست؟

خون در رگ تو شیر ز مهر که می شود؟
خمیازه تو بر قدح بی خمار کیست

خورشید را زشوق تو در آتش است نعل
چشم ستاره بار تو در انتظار کیست؟

بر پشت نامه تو بود مهر آفتاب
تا روی نامه تو به سوی عذار کیست؟

از انفعال، خون ز شفق می کنی عرق
رخساره منیر تو تا شرمسار کیست؟

خون می خوری و آینه را پاک می کنی
تا سینه گشاد تو آیینه دار کیست؟

شستی به اشک، سرمه شب را ز چشم خویش
ای آفتاب روی، دلت سوکوار کیست؟

گردون ز نوشخند تو یک تنگ شکرست
این چاشنی ز کنج لب بوسه بار کیست؟

نیلوفر سپهر ز آب تو تازه است
شاخ گل تو تشنه لب جویبار کیست؟

جان را نسیم لطف تو از هوش می برد
این بوی روح بخش ز باغ و بهار کیست؟

بی سکه رایج است زر آفتاب تو
این نقد خوش عیار ز دارالعیار کیست؟

تیغ و سپر نمی کنی از خویشتن جدا
اندیشه ات ز غمزه مردم شکار کیست؟

در وصف صبح، این سخنان چو آفتاب
جز کلک صائب از قلم مشکبار کیست؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۲۸

این آهوی رمیده ز مردم، نگاه کیست؟
این فتنه پیشخدمت چشم سیاه کیست؟

با شمع آفتاب چه می جوید آسمان؟
شب تا به روز، دیده اجم به راه کیست؟

در آتش است نعل مه نو ز آفتاب
تا نعل آفتاب در آتش ز ماه کیست؟

بیش است از پیاله خورشید، این شراب
مستانه جلوه های فلک از نگاه کیست؟

تخم امید، روی زمین را گرفته است
تا روی گرم برق، نصیب گیاه کیست؟

شور قیامت از دل مرغان بلند شد
تا شاخ گل، نمونه طرف کلاه کیست؟

گردون به گرد دیده ما می کند طواف
تا این سیاه خانه، شبستان ماه کیست؟

خود را نکرد جمع فلک با هزار چشم
خرمن به باد داده برق نگاه کیست؟

ای کوه طور، گردن دعوی مکن بلند
آخر دل شکسته ما جلوه گاه کیست؟

معمور شد ز لطف تو هر ملک دل که بود
صائب خراب کرده چشم سیاه کیست؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۲۹

خلقند جمله آلت شطرنج، زنده کیست؟
هر کس که هست باخته اینجا برنده کیست؟

از حیرت است در جگر سنگ پای من
هر دم مرا به عالم دیگر برنده کیست؟

در غور قطره ای نتواند رسید فکر
در بحر بیکنار حقیقت رسنده کیست؟

بر سنگ خاره نیست روان حکم آدمی
از سنگ، آبهای روان را کشنده کیست؟

این رهروان که روی زمین را گرفته اند
خرج رهند، راه به منزل برنده کیست؟

از حیرتند سنگ نشان سالکان راه
غیر از دل گداخته اینجا رونده کیست؟

از همت است هر که به هر جا رسیده است
بی بال پر به عالم بالا پرنده کیست؟

گر آفتاب عشق کشد روی در نقاب
این میوه های خام جهان را پزنده کیست؟

خالیست دست هر که به این نشأه آمده است
دست تهی است بهر گرفتن، دهنده کیست؟

فریاد چون سپند به جایی نمی رسد
از بحر آتشین حوادث، جهنده کیست؟

این سرو قامتان که درین سبز گلشنند
تیغ کشیده اند سراسر، کشنده کیست؟

امروز غیر طبع سخن آفرین تو
صائب به داد لفظ و معانی رسنده کیست؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۰

چشمم به دستگیری لطف جیب نیست
نبضم رهین منت دست طبیب نیست

در بحر فکر از سر اخلاص می روم
باشد یتیم اگر گهر من غریب نیست

مقراض می کنیم به یک حرف زلف بحث
رعناست سرو اگر چه، ولی جامه زیب نیست

در شمع بین که چون سرش افتاد زیر پا
یک پله فراز جهان بی نشیب نیست

صد بوسه از لب تو لب جام می گرفت
یک بوسه قسمت لب این بی نصیب نیست

دست و بغل به خرمن گل رفته ایم ما
چون خرمن سرین تو آغوش زیب نیست

دل می برد ز کف در و دیوار خانه ات
گلمیخ آستان تو بی عندلیب نیست

صائب نمی زند نمکی بر جراحتم
حسنی که همچو دانه آدم فریب نیست)
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۱

از ششدر جهات، امید نجات نیست
دربند روزگار، نجات از جهات نیست

طفلان مهد خاک ز شیرند بی نصیب
این گاهواره گویی از این امهات نیست

چون بید هر که تلخی بی حاصلی کشید
انجام کار، قسمت او جز نبات نیست

از گل به آفتاب جدایی نمی کنیم
چون شبنم آشنایی ما بی ثبات نیست

جانها ز خط پشت لب یار تازه شد
این لطف با سیاهی آب حیات نیست

بلبل عبث به خرده گل چشم دوخته است
بر هر زری که سال نگردد زکات نیست

چشم از جهان بپوش که رخسار زشت را
مشاطه ای به از عدم التفات نیست

از اعتبار دهر کناری گرفته است
صائب حریف دشمنی کاینات نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۲

این بنای عالم خاک از شکست نیست
پستی عمارتی است که آن را نشست نیست

از برگریز مردم بی برگ ایمنند
رنگ شکسته را خطری از شکست نیست

پرواز می کند به پر و بال آفتاب
گلهای اعتبار جهان رنگ بست نیست

از عمر رفته حاصل من آه حسرت است
جز زنگ از شمردن این زر به دست نیست

پست است بر تو طارم گردون ز سرکشی
گر سر به جیب خودکشی این سقف پست نیست

نتوان عنان عمر به تعبیر تن گرفت
سیلاب را ملاحظه از کوچه بست نیست

چشمش بود چو جام به دست سبو مدام
صائب کسی که مست شراب الست نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۳

جان رمیده را به جهان بازگشت نیست
دست بریده را به دهان بازگشت نیست

شبنم دو بار بازی بستان نمی خورد
دل را به رنگ و بوی جهان بازگشت نیست

از اشک و آه خویش ندیدم نتیجه ای
در طالع شرار و دخان بازگشت نیست

دل چون ز دست رفت نیاید به جای خویش
یاقوت را به سینه کان بازگشت نیست

هر رقعه ای که می کنم انشا به آن نگار
در طالعش چو برگ خزان بازگشت نیست

پای به خواب رفته ما را چو پای خم
دیگر به خاک کوی مغان بازگشت نیست

افکنده سپهر نگردد دگر بلند
تیر شهاب را به کمان بازگشت نیست

جستیم از کشاکش چرخ از شکستگی
تیر شکسته را به کمان بازگشت نیست

مرغ ز دام جسته نیفتد دگر به دام
صائب مرا به ملک جهان بازگشت نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۰۳۴

می سنگ اگر زند به ایاغم شگفت نیست
گر بوی گل خورد به دماغم شگفت نیست

سودای زلف ریشه به مغزم دوانده است
خون مشک اگر شود به دماغم شگفت نیست

پروانه داغ گرمی هنگامه من است
دامن اگر زند به چراغم شگفت نیست

از کاوکاو ناخن الماس اگر جهد
برق از سیاه خانه داغم شگفت نیست

با عندلیب هم سبق ناله بوده ام
دلتنگ اگر ز صحبت زاغم شگفت نیست

صائب ز سوز سینه آتش فشان اگر
آتش چکد ز پنبه داغم شگفت نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 203 از 718:  « پیشین  1  ...  202  203  204  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA