انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 525 از 718:  « پیشین  1  ...  524  525  526  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۰۶

با کمال محرمی محرم ازان رخساره ام
درکنار گل چو بوی گل همان آواره ام

روی آتشناک خوبان آب حیوان من است
هست از آتش زندگی چون مرغ آتشخواره ام

آن سپهر عالم افروزم جهان درد را
کز سرشک و داغ باشد ثابت و سیاره ام

غم به قدر غمگسار از آسمان نازل شود
زان غم من زود آخر شد که بی غمخواره ام

حلقه تا بر در زنند از خویش می آیم برون
چون شرر هر چند در زندان سنگ خاره ام

اعتماد رزق بر رازق مرا امروز نیست
تخته مشق توکل بود از گهواره ام

دور از انصاف است از گلزار بیرون کردنم
من که چون شبنم ز گل قانع به یک نظاره ام

بید مجنون میوه داد و من همان بی حاصلم
چرخ ناهموار شد هموار ومن انگاره ام

دل نهاد درد تابودم فراغت داشتم
چاره جویی کرد صائب این چنین بیچاره ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۰۷

داشت از طفلی جنون جا در دل آواره ام
بود از سنگ ملامت مهره گهواره ام

همچو اوراق گلستان زاول نشو و نما
هم دبستان بود با طفلان دل صدپاره ام

پیشتر زان کز شفق رنگین شود جام هلال
کاسه در خون جگر می زد دل خونخواره ام

پیش ازان کز شورمجنون دشت پرغوغا شود
قطره می زد در رکاب اهوان نظاره ام

پیش ازان کز گلستان بلبل کند روشن سواد
فال می دیدند طفلان از دل سی پاره ام

دل به اشک و داغ صائب از جهان خوش کرده ام
نیست چشم التفات از ثابت و سیاره ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۰۸

نو خطان را بر سر نازآورد نظاره ام
زنگ از آیینه دل می برد نظاره ام

زخم من در آرزوی مشک می غلطد به خون
بهر نو خطان گریبان می درد نظاره ام

همچو آهویی که غلطد در میان سبزه زار
آنچنان در سبزه خط می چرد نظاره ام

چون زمین ساده ای کز بهر حاصل پرورند
ساده رویان را پی خط پرورد نظاره ام

حسن ظالم قدردان از گوشمال خط شود
یار نوخط را به صد جان می خرد نظاره ام

غنچه را گل می کند آه سبک جولان من
پرده بیگانگی را می درد نظاره ام

آن لب میگون به نقل و می تلافی می کند
هر قدر از چشم او خون می خورد نظاره ام

وحشیان را رام می سازد به خود مجنون من
حسن را از راه بیرون می برد نظاره ام

آنچنان کز حسن یوسف بود رزق مصریان
روزی از دیدار خوبان می خورد نظاره ام

چشم من صائب به روی نوخطان واکرده اند
ماه را کی در نظر می آورد نظاره ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۰۹

آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشه ام
بیستون کان زمرد شد زآب تیشه ام

غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشه ام
بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشه ام

داغ جانسوزی بود هر نقطه ای از کلک من
دیده شیرست کرم شبچراغ بیشه ام

از گلابم در فلکها شیشه ای خالی نماند
می گدازد دل همان در بوته اندیشه ام

آن سبکدستم که چون در بیستون رو آورم
چون سپند از جای خیزد پیش پای تیشه ام

مطرب و ساقی نمی خواهد دل پر شور من
باده منصور بر می آرد از خود شیشه ام

تا چه گلها سایه ام در دامن گردون کند
کوچه باغ خلد شد مغز زمین از ریشه ام

شوربختی بین که باصد شکرستان حسن او
هم به خون من کند شیرین دهان تیشه ام

چون کشم در گوش صائب حلقه فرمان عقل
من که از زناریان عشق کافر پیشه ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۱۰

بر دل نازک گرانی می کند اندیشه ام
سنگ می گردد زناسازی پری در شیشه ام

خنده سوفار از دلتنگیم پیکان شود
بگذرد گر ناوک او از دل غم پیشه ام

نیست یک مو برتنم بی داغ عالمسوز عشق
دیده شیرست کرم شبچراغ بیشه ام

زود می پیچم بساط خودنمایی را بهم
گردبادم نیست در خاک تعلق ریشه ام

هیچ کس از مستی سرشار من آگاه نیست
بوی می نتوان شنیدن از دهان شیشه ام

نامدار از کان برآید درزمان من عقیق
تیزی الماس دارد ناخن اندیشه ام

شرم می آید ز تردستان مرا هرچند ساخت
آتش یاقوت راخاموش آب تیشه ام

بر دلم صائب چو کوه قاف می آید گران
گر پری داخل شود در خلوت اندیشه ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۱۱

چشم سوزن خیره گردد از صفای خرقه ام
بخته چون انجم شود گم در ضیای خرقه ام

بخته را بر خرقه من چون سپند آرام نیست
کارآتش می کند نورو ضیای خرقه ام

استخوان در پیکرش چون ماه نوزرین شود
سایه بر هر کس که اندازد همای خرقه ام

چون لباس غنچه تنگی می کند بربوی گل
آسمان نیلگون بر کبریای خرقه ام

گر چه عمری شد که ازوجد و سماع افتاده ام
می رباید کوه را از جا هوای خرقه ام

سیر دریا می کند در خانه تنگ حباب
آن که پندارد که من درتنگنای خرقه ام

گوهر بی قیمتم مرگ صدف عید من است
کی دگرگون می شود رنگ از فنای خرقه ام

چاک در پیراهن رسوایی خود می زند
آن که افتاده است چون سگ در قفای خرقه ام

نیست کسبی فقر من چون خرقه پوشان دگر
نافه مشکم ز طفلی آشنای خرقه ام

خرقه پوش از شاخ چون گل سر برون آورده ام
نیست رنگ عاریت بر پاره های خرقه ام

بس که گردیدم به گرد خویش صائب چون فلک
دانه دل نرم شد در آسیای خرقه ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۱۲

شد گل صد برگ خار از اشک خوش پرگاله ام
سبزه خوابیده در گلشن نماند از ناله ام

گردد از سرگشتگی دوران عیش من تمام
در بساط آفرینش شعله جواله ام

شد غبارم سرمه چشم غزالان و هنوز
چشم لیلی بر نمی دارد سراز دنباله ام

یک سر ناخن ز خار این چمن ممنون نیم
تازه رو از خون خود دایم چو داغ لاله ام

با سبکروحان گرانی کردن از انصاف نیست
جلوه شبنم کند بر چهره گل ژاله ام

گوهر سیراب را عین الکمالی لازم است
نیست از سوز جگر برگرد لب تبخاله ام

گر چه دایم در کنارم بود آن ماه تمام
رفت در خمیازه آغوش عمر هاله ام

در گلستانی که من صائب نواسنجی کنم
گوش گل چون لاله گردد داغدار از ناله ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۱۳

بس که باشد شکوه های آتشین در نامه ام
دود بر می آرد از بال سمندر نامه ام

پیش ازین گر بود محتاج کبوتر نامه ام
می کند از شوق اکنون کار شهپر نامه ام

گرچه از خامی سیه گردیده یکسر نامه ام
می کند در بحر رحمت کار عنبر نامه ام

داغ خورشید قیامت در سیاهی گم شود
چون گشاید بال در صحرای محشر نامه ام

همچنان از ساده لوحی می زنم نقشی برآب
می شود هرچند محو از دیده تر نامه ام

چون چراغ زیر دامن از حدیث آتشین
میدرخشد از ته بال کبوتر نامه ام

از جواب تلخ چون تیری که بر گردد ز سنگ
باز میگردد به من ازکوی دلبر نامه ام

هر که را قاصد کنم از گرم رفتاران شوق
از گریبان افکند بیرون چو اخگر نامه ام

راز با هر ساده لوحی در میان نتوان نهاد
نیست چون پروانه مغرور جز پر نامه ام

یاد ایامی که از شوق بلند اقبال بود
تیر روی ترکش بال کبوتر نامه ام

التماس قتل کردم ز انتظارم می کشد
آه اگر می برد مضمون دگر در نامه ام

نافه می ریزد به خاک از سایه مرغ نامه بر
تا ز وصف کاکل او شد معنبر نامه ام

درزمان حسن عالمسوز او بیقدر شد
ورنه می زد شمع چون پروانه بر سر نامه ام

گفتم آن ناآشنااز نامه گردد آشنا
پرده بیگانگی شد عاقبت هرنامه ام

از مروت نیست خون کردن دل احباب را
ورنه دارد شکوه ها در سینه مضمر نامه ام

می برم خود نامه خود را و می سوزم زرشک
آه اگر می بود محتاج کبوتر نامه ام

گرچه می دانم جوابش نیست صائب غیر جنگ
می رساند همچنان خود را به دلبر نامه ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۱۴

بس که محکم کرده در سستی بنا کاشانه ام
جلوه مهتاب سیلاب است درویرانه ام

صبر من از خارخار شوق پا بر جا نماند
ریشه از دندان موران داشت دایم دانه ام

آن سیه روزم خود که در ایام عمر خود ندید
نور را درخواب چشم روزن کاشانه ام

تا شنیدم کز ندیمان حریم خواب اوست
از ته دل تا قیامت دشمن افسانه ام

من کجا و طالع برگرد سر گشتن کجا
شمع چون گل می کند گل می کند پروانه ام

نیست امید برومندی ازین طالع مرا
هم مگر زنگار روزی سبز سازد دانه ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۵۳۱۵

از سواد شهر وحشت می کند دیوانه ام
می کشد از لفظ دامن معنی بیگانه ام

داغ دارد پاکی دامان من فانوس را
شمع را دست حمایت می شود پروانه ام

دل به درد آید ز عاجزنالی من سنگ را
آسیا را باز می دارد ز گردش دانه ام

خانه من چون کمان پاک است از اسباب عیش
پر برآرد میهمان چون تیردر کاشانه ام

باده گلرنگ نتواند مرا سیراب کرد
می مکد انگشت ساقی رالب پیمانه ام

گر چه چشم نوبهار از لاله من روشن است
باده را می سوزد از لب تشنگی پیمانه ام

با خرابیهای ظاهر باطنی دارم چو گنج
جغد باشد نیل چشم زخم در ویرانه ام

گر چه زندانی است دست خالیم در آستین
کارساز عالمی از همت مردانه ام

نیست از موج حوادث بر دلم صائب غبار
جوهر شمشیر باشد ابجد طفلانه ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 525 از 718:  « پیشین  1  ...  524  525  526  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA