زمانی بود که تنهایی ام را به باد می سپردم تا در آنسوی مرزها مَل مَلِ برف آگینِ تَنت را شعله ور سازد...
اما این روزها دیگر قاصدک خبر نمی آورد...
نَه از تو...
نَه از مَل مَلَ خیسِهم آغوشی ...
***
ناشناخته تر از قطب جنوب...
پیچیده ترین نقشه ی دنیاست
کشف اندام تو،
هر بار جایی گم می شوم
از جایی دیگر سر در می آورم.