انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 9 از 25:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  24  25  پسین »

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )


زن

andishmand
 
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ ﻭ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻮﯼ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺍﻏﻮﺷﻢ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺗﻮﺍﻡ
ﻟﻤﺲ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﻦ ﺩﺍﻏﻢ ﺭﺍ
ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻧﻢ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﻭ ﻟﺒﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﻬﺎﯾﻢ ﺟﺎ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻩ ﻣﯿﮑﺸﻢ
ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺍﻏﻮﺷﯽ ﺗﮏ ﻧﻔﺮﻩ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﻡ
ﻭ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺑﺮﺍﻣﺪﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﻣﯿﮑﺸﯽ
ﻭ ﺩﺍﻍ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻟﺬﺕ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺷﺮﯾﮏ شوم





ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

 
احوال مرا بپرس بــــــــــــا یک بوسه
لب های تو نسخه ای مرا پیچیدند
صبح و شب و ظهر، قرص، با یک بوسه !




... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  ویرایش شده توسط: SARA_2014   
زن

 
میدانی
چه رویایی میشود
بر پوست تنم
باله رقصیدن
لبهای تو
باز میکنم چشمانم را از این مستی
رویا را حقیقتی لازم است . .



آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
چه بی پروا بودم...
آن شب...
مستی ام را به خاطر داری؟
بی رویا... بی ترس... بی آنکه گریختن بلد باشم
مستی های آن شبهایم را...
به هیچ نمی فروشم... حتی به همه
حتی به تو!
گرم بود... نه! آتش بود در جانم...
شعله هایش تا امروز پوستم را می سوزاند
رنگ تیله ای چشمانت
روشنتر از هروقت... از همیشه
نابود می شدم... کم کم
و سقوطم حسی جز لذت نداشت
زیبا بودم... اندامم زیبا بود
طفلی در میان بازوانت... زیبا شد... برهنگی!
نترسیدم... شرمم نیامد... آرامش قبل از تولد را داشتم
آری... بعد از هر بار برهنگی در برابرت... حس دوباره و چندباره متولد شدن را داشتم
خندیدم... به خودم... به تو!
و میدانستم که هربار رفتنت... ویرانی حس حوا یی ام می بود!
آری...
لذتِ من...
صاحب مطلق این تن...
هیچ دانستی؟ که بعد از رفتنت...
دیگر
هیچگاه...
متولد نشدم!!!!
.
.
.
لعنتی...!
برگرد! در حال پیر شدن ام.....



آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
من / تو

یه شب من ، یه شب تو
دو تا دست و یه گردن
دوتا لب ، یه بوسه
شروع شد شب بودن
یه دل من ،یه دل تو
نشستیم توی ایوون
دو تا قلب ، یه آغوش
مث گل توی گلدون
یکی من ، یکی تو
دو تا کفتر عاشق
دو تا بال ، یه جاده
تا بن بست شقایق
تن من ، تن تو
حریر شب مهتاب
رسیدن تا ستاره
واسه پر زدن خواب
دو تا دست ، یه گیسو
همش نازو نوازش
همش جادوی چشمات
پر از بوسه و خواهش
بازم من ، بازم تو
بازم دست و یه گردن
همش بوسه و بوسه
همش بودن و بودن



... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
زن

andishmand
 
ديشب
هم خواب شيطان بودم و
ميهمان بستر منفورش
و چه لذت بخش بود
گناه هم آغوشي با او

ديشب
شيطان شدم
ميزبان ميهماني بي پناه
آغوش سردم پناهگاهي بود فريبنده
و چه لذت داشت غرق گناه كردن دختركي معصوم
كه پاكيش را با آرامشي گناه آلود عوض كرد
و ندانست
هيچ آبي توان طهارتش را نخواهد داشت

آري
ديشب شيطان از بستر من متولد شد




ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

 
تنت را که به تنم می سايي
غصه هايم خرد می شود
سنگ زيرين تو بودن
بخش مقدّس اين قصه ی شيطاني ست


آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
چقدر فرصت خوبی ست، واقعا، برسی
دُرُست، پُست شَوی و، به دستِ زن برسی !
زنی جوان، که تو را در خودش بغل بِکِشد
وَ بعد، درهیجانی به پیرهن برسی
وَ بعد، پاره کنی، دکمه، دکمه، پیراهن
بلرزی و به تماشای یک بدن برسی
وَ دست خیس، که بر سینه ات کشیده شود
به درک فلسفه های عمیق تن برسی
وَ آبهای جهان...-نه-...که خشکی دهنت
به کشف تازه ای از مزه ی لجن برسی
دُرُست در تن لرزان زن مچاله شوی
به شکل واقعی زن، به خواستن برسی
وَ آبهای جهان را که شعله ور شده اند
به ایستگاه بیاری، به یک ترن برسی
قطار رفته و زن روی تخت بی هیجان
چقدر مانده عزیزم، به دست ِ من برسی؟!



آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
زمانی بود که تنهایی ام را به باد می سپردم تا در آنسوی مرزها مَل مَلِ برف آگینِ تَنت را شعله ور سازد...
اما این روزها دیگر قاصدک خبر نمی آورد...
نَه از تو...
نَه از مَل مَلَ خیسِهم آغوشی ...



***

ناشناخته تر از قطب جنوب...
پیچیده ترین نقشه ی دنیاست
کشف اندام تو،
هر بار جایی گم می شوم
از جایی دیگر سر در می آورم.



آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
هر چه بین ما اتفاق بیفتد، تن تو
در تن من حلول خواهد کردـ لطیف، ظریف
عشق‌بازی تو، مثل ساقه نیمچه پیچ‌خورده‌ای
سرخسی جوان و پیچان
که خورشید تازه آن را شسته است.


خورشید هایاندامت را
با کسوف پیراهن
مپوشان...
بگذار آغوشم بسوزد.

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
صفحه  صفحه 9 از 25:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  24  25  پسین » 
شعر و ادبیات

Naked Lyrics | اشعار برهنه ( اروتیک )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA